محبوبترینها
بهترین دوره آموزش سئو محتوا در سال 1403 با نام طوفان ۱۴۰۳ در فروردین ماه شروع می شود
یک صرافی ارز دیجیتال چه امکاناتی باید داشته باشد؟
تعمیرگاه مجاز تعمیر ماشین لباسشویی در شرق تهران
تعمیرگاه مجاز تعمیر ماشین لباسشویی در شرق تهران
جراحی و درمان ریشه دندان عفونی با خانم دکتر صفوراامامی
چه مواردی بر قیمت کابین دوش حمام تاثیر دارند؟
تفاوت ها و شباهت های بالابر ، وینج و جرثقیل زنجیری کدامند ؟
سامانه نوبل فارم مرجع تخصصی آنلاین در صنایع دام، طیور، آبزیان و صنایع وابسته
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1793538190
ارائه بینش و جهانبینی متعالی در حکایتهای تربیتی قرآن - بخش دوم و پایانی ارائه بینش در مورد مرگ و مرگ عبرتآمیز سلیمان(ع)
واضح آرشیو وب فارسی:فارس: ارائه بینش و جهانبینی متعالی در حکایتهای تربیتی قرآن - بخش دوم و پایانیارائه بینش در مورد مرگ و مرگ عبرتآمیز سلیمان(ع)
قرآن کریم در تلاش است تا با ارائه بینشی صحیح نسبت به حقایق جهان هستی، حجابهای غفلت را از دیدگان انسان بزداید.
4ـ ارائه بینش در مورد انسان و حقیقت آن بدیهی است که هرگاه انسان از منزلت وجودی و کرامت ذاتی خود آگاهی یابد و بداند که از بسیاری از آفریدههای الهی برتری یافته است (الإسراء/70) و خداوند به سبب همین کرامت ذاتی، او را به مقام خلیفهاللّهی برگزیده (البقره/30)، وی را مسجود فرشتگان قرار داده (البقره/34)، بزرگترین ظرفیّت علمی را به وی ارزانی داشته است و تمام اسماء (و حقایق و اسرار عالم) را به وی آموخته است (همان) و در سرشت او علاوه بر عناصر مادّی عنصری ملکوتی و الهی قرار داده شده است (السّجده/9) و او امانتدار خداوند در روی زمین است: ﴿إِنَّا عَرَضْنَا الْأَمَانَه عَلَى السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَالْجِبَالِ فَأَبَیْنَ أَن یَحْمِلْنَهَا وَأَشْفَقْنَ مِنْهَا وَحَمَلَهَا الْإِنسَانُ...: ما امانت را بر آسمانها، زمین و کوهها عرضه داشتیم، آنها از حمل آن سر برتافتند و از آن هراسیدند، امّا انسان آن را بر دوش کشید...﴾ (الأحزاب/72) و تمام نعمتهای زمین برای وی آفریده شده است (البقره/29) و خلقت او بدون هدف و عبث نبوده است (المؤمنون/115). علم و آگاهی بدین امور، آثار تربیتی و اخلاقی شگرفی بر زندگی انسان و نوع جهتگیری او خواهد گذاشت و زمینه دگرگونی و تحوّل او را فراهم خواهد آورد و او را از لاقیدیها و باری به هر جهت زندگی کردن باز خواهد داشت. در داستان خلقت انسان، مشاهده میکنیم فرشتگان بر اساس نوع درک و بینش خاصّ خود از انسان و نگرش تکبُعدی که نسبت به وی داشتند، به انسان به چشم یک موجود سفّاک، خونریز و فردی مینگریستند که سر به راه نیست، منشاء فساد و شرور در زمین میباشد. از این رو، به خدای متعال رو کرده، گفتند: ﴿...قَالُواْ أَتَجْعَلُ فِیهَا مَن یُفْسِدُ فِیهَا وَیَسْفِکُ الدِّمَاء وَنَحْنُ نُسَبِّحُ بِحَمْدِکَ وَنُقَدِّسُ لَکَ قَالَ إِنِّی أَعْلَمُ مَا لاَ تَعْلَمُونَ: فرشتگان گفتند: پروردگارا! آیا کسى را در آن قرار مىدهى که فساد و خونریزى کند؟! در حالی که ما تسبیح و حمد تو را بجا مىآوریم و تو را تقدیس مىکنیم. پروردگار فرمود: من حقایقى را مىدانم که شما نمىدانید﴾ (البقره/30). آنها فکر میکردند اگر هدف، عبودیّت و بندگی است که ما مصداق کامل آن هستیم، همواره غرق در عبادت هستیم و از همه کس سزاوارتر به خلافت. بیخبر از اینکه عبادت آنها با توجّه به شهوت، غضب و خواستهای گوناگون در وجودشان راه ندارد یا عبادت و بندگی این انسان که امیال و شهوات او را احاطه کرده است و شیطان او را از هر سو وسوسه میکند، تفاوت فراوانی دارد، اطاعت و فرمانبرداری این موجود طوفانزده کجا و عبادت آن ساحلنشینان آرام و سبکبار کجا؟! (ر.ک؛ قمی، 1404ق.: 48). خداوند نیز برای اصلاح نگرش فرشتگان نسبت به انسان اقدام به آزمایشی نمود تا آنها را از قابلیّتها و استعدادهای شگرف این موجود آگاه نماید و نشان دهد در کنار واقعیّتهایی که فرشتگان از انسان دیده بودند، واقعیّتهای مهمتری نیز درباره انسان و مقام والای او وجود دارد که فرشتگان از آن آگاه نیستند و در صحنه همان آزمایش (یعنی تعلیم اسماء به آدم و فرشتگان) بود که ملائکه خود اعتراف نمودند میان آنها و آدم تفاوت از زمین تا آسمان است و منشاء ناباوری آنها به خاطر نگرش یکجانبه آنها به این موضوع بوده است (ر.ک؛ نصری، 1376: 47). در ماجرای دیگری مشاهده میکنیم به دنبال فرمان سجده بر آدم، ابلیس که به این موجود تنها به چشم یک مشت خاک بی ارزش مینگریست و خود را که از آتش آفریده شده بود، برتر و بالاتر از این مخلوق میدانست، بنای نافرمانی و سرپیچی گذاشت و درباره علّت عدم سجده بر آدم جسورانه گفت: ﴿قَالَ مَا مَنَعَکَ أَلاَّ تَسْجُدَ إِذْ أَمَرْتُکَ قَالَ أَنَاْ خَیْرٌ مِّنْهُ خَلَقْتَنِی مِن نَّارٍ وَخَلَقْتَهُ مِن طِینٍ: (خداوند به او) فرمود: در آن هنگام که به تو فرمان دادم، چه چیز تو را مانع شد که سجده کنى؟ گفت: من از او بهترم. مرا از آتش آفریدهاى و او را از گِل!﴾ (الأعراف/12). بزرگترین اشتباه ابلیس در این بود که به آدم تنها به چشم مشتی خاک و گِل مینگریست و باورش نمیشد که خدا چنین موجودی را لایق خضوع و کُرنش فرشتگان قرار دهد. در حالی که غافل از این بود که امتیاز اصلی آدم همان «روح الهی» بود که در کالبد وی دمیده شده بود و در پرتو آن، لیاقت خلافت و نمایندگی خدا را یافته بود و اگر ابلیس چشمان خود را به خوبی میگشود، میتوانست«شعاع نور الهی» را در قالب این موجود گِلین مشاهده کند: «که چرا من سجده این طین کنم
نیست صورت، چشم را نیکو بمال صورتی دون را لقب چون دین کنم تا ببـینی شعـشعـه، نـور جـلال»
(مولوی، 1367: د 6). 5ـ ارائه بینش در باب نعمتهای خداوند نگاه عمیق و دقیق به مواهب و نعمتهایی که خداوند به انسان ارزانی داشته و پی بردن به نقش حیاتی که هر یک از این نعمتها در زندگی ایفا میکنند، ضمن آنکه حسّ شکرگزاری را در وجود انسان زنده میکند و عشق به خالق، این مواهب را در نهاد انسان میپروراند، اثرات تربیتی شایانی نیز بر روح و روان انسان به جای میگذارد و در تسکین روحی و آرامبخشی به آدمی بسیار مؤثّر و نقشآفرین است (ر.ک؛ نجاتی، 1367: 128). توجّه به نعمتهای خدا و یادآوری آنها سبب میشود که انسان کمبودها را کمتر احساس کند و از بیماریها شکوه نکند، چراکه بر سلامت اعضاء دیگر خود شکرگزار است و نیز به خاطر از دست دادن چیزی جزع و فزع ننماید، چون بقیّه امکانات و مواهب الهی را در اختیار دارد. اینگونه افراد در سختیها و طوفانهای زندگی گرفتار یأس و نومیدی و نیز اضطراب و ناراحتی نمیشوند و از روحی آرام و قلبی مطمئن برخوردارند و توان آنها در مبارزه با مشکلات بیشتر است. آنها که در برابر خدا خاضع نیستند و او را پرستش نمیکنند، غالباً به خاطر آن است که در آفرینش خود و این همه نعمتهای گوناگونی که به آنها ارزانی شده، نمیاندیشند و از این حقیقت غافلاَند که این آفرینش بزرگ و پیچیده با نعمتهای سرشار آن، جز از مبداء علم و قدرت بیپایان الهی نمیتواند سرچشمه گرفته باشد و آن را نمیتوان به عوامل کور و کر طبیعی نسبت داد (ر.ک؛ حکیم، 1417: 544). پیامبران الهی برای تحریک حسّ حقشناسی مردم و متوجّه ساختن آنها به پدیدآوردنده این همه زیباییها و شگفتیها، به گوشههایی از نعمتهای مهمّ پروردگار که سراسر هستی را فراگرفته، اشاره میکردند؛ از جمله: 1ـ5) حضرت نوح(ع) برای بیداری وجدانهای خفته مشرکان، نخست دست آنها را میگرفت و به اعماق وجودشان میبرد تا آیات انفسی را مشاهده کنند. سپس آنها را به مطالعه نشانههای خدا در عالم بزرگ آفرینش دعوت کرده، آنان را به سیر آفاقی میبرد، چنانکه میفرماید: «چرا در برابر عظمت خدا خاضع نیستید، در حالی که خدا شما را آفرینشهای گوناگونی داده است و آیا نمیبینید چگونه خداوند هفت آسمان را یکی بالای دیگری آفرید و ماه را در میان آسمانها مایه روشنایی و خورشید را چراغ فروزانی قرار داده است؛ و خداوند شما را همچون گیاهی از زمین رویانید، سپس شما را به همان زمین بازمیگرداند و بار دیگر شما را خارج میسازد؛ و خداوند زمین را برای شما فرش گستردهای قرار داد تا از راههای وسیع و درّههای آن بگذرید (و به هرنقطه میخواهید بروید) » (نوح/20ـ14). 2ـ5) حضرت هود(ع)نیز برای اینکه حسّ شکرگزاری قوم عاد را تحریک کند و چشمه طاعت الهی را در وجود ایشان به فوران درآورد، به تشریح نعمتهای الهی بر آنان میپردازد و میگوید: ﴿وَاتَّقُوا الَّذِی أَمَدَّکُم بِمَا تَعْلَمُونَ * أَمَدَّکُم بِأَنْعَامٍ وَبَنِینَ وَجَنَّاتٍ وَعُیُونٍ: و از (نافرمانى) خدایى بپرهیزید که شما را به نعمتهایى که مىدانید، امداد کرده است * و نیز شما را به چهارپایان و نیز پسران (لایق و برومند) امداد فرموده است * و باغها و چشمهها به شما ارزانی فرموده است﴾ (الشّعراء/134ـ132). بدین ترتیب، زندگی شما را هم از نظر نیروی انسانی، هم کشاورزی و باغداری و نیز دامداری و وسائل حمل و نقل پربار ساخته، به گونهای که در زندگی خود احساس کمترین کمبود و ناراحتی نداشته باشید. ولی چه شد که بخشنده این همه نعمتها را فراموش کردید و شب و روز بر سر سفره او نشستید و او را نشناختید. 3ـ5) در صحنهای دیگر، حضرت صالح(ع)را میبینیم که به برشمردن گوشههایی از نعمتهای بزرگ پرودگار برای قوم سرکش ثمود میپردازد تا شاید از این طریق، حسّ حق شناسی را در وجود ایشان بیدار سازد و جِرمهای غفلت را از وجدانهای زنگزده آنها بزداید، چنانکه میفرماید: ﴿...هُوَ أَنشَأَکُم مِّنَ الأَرْضِ وَاسْتَعْمَرَکُمْ فِیهَا...: ... اوست که شما را از زمین آفرید، و آبادى آن را به شما واگذاشت...﴾ (هود/61). 4ـ5) این حضرت ابراهیم(ع)است که در برابر بُتپرستان به توصیف پروردگار جهانیان و ذکر نعمتهای مادّی و معنوی او میپردازد تا آنها از طریق مقایسه چنین ویژگیهایی با بُتهای کور و کر، خود راه حق را بازیابند. آنجا که میفرماید: «اوست که مرا آفرید و هم او مرا هدایت میکند و اوست که مرا غذا میدهد و سیراب میکند و هنگامیکه بیمار شوم، اوست که مرا شفا میدهد و کسی که مرا میراند و پس از آن، زنده میکند» (الشّعراء/ 81ـ78). بدین ترتیب، نشان میدهد که همه نعمتهای مادّی و معنوی و نیز جسمی و روحی از آغاز تا پایان زندگی، همه از ناحیه پروردگار جهانیان سرچشمه گرفته است. اگر بخواهیم به اهمیّت نعمتهای بیشماری که خداوند به بشر ارزانی داشته، واقف شویم، کافی است حالتی را که در زندگی بر اثر فقدان این نعمتها از دست میدهد، در نظر بگیریم و ببینیم تا چه حد جهان تیره و تار و فاقد طراوتی خواهیم داشت و سپری کردن عمر، حتّی در نبود یکی از این مواهب و نعمتها، چقدر جانکاه و رنجآور است (ر.ک؛ حجّتی، 1376: 41). 6ـ ارائه بینش در مورد مرگ و مرگ عبرتآمیز سلیمان(ع) درباره مفهوم مرگ نیز قرآن افق دیگری را پیش روی انسان میگشاید و آگاهی قشری و ظاهرگرای او را در رابطه با دنیا مینکوهد: ﴿یَعْلَمُونَ ظَاهِرًا مِّنَ الْحَیَاه الدُّنْیَا وَهُمْ عَنِ الْآخِرَه هُمْ غَافِلُونَ: آنها فقط ظاهرى از زندگى دنیا را مىدانند و از آخرت (و پایان کار) غافلاَند﴾ (الرّوم/7). در این بینش، مرگ معنای نوین به خود میگیرد و علیرغم اینکه چشمهای نزدیکبین انسان آن را پایانی مبهم و وحشتناک برای زندگی میبیند، مرگ یک آغاز شناخته میشود؛ آغازی بر زندگی شگرف و وصفناپذیر. یا چنان فوتی که حیات دنیا در برابر آن به مرگ شبیهتر است. پس حیات دنیا بُنبست نیست، بلکه گذرگاهی است که با گذشتن از آن به عرصهای بزرگ، باز و روشن میرسیم. امّا اینکه ما در این عرصه بزرگ لقاء خدا، چگونه گام بگذاریم، از زندگی ما برمیخیزد؛ یعنی هر کسی همانگونه میمیرد که زیسته است. زندگی، مرگ را میزاید و مرگ زندگی را. هر کس میخواهد از ورطه مرگی عبث برهد، باید به زندگی معنا ببخشد و هر کس میخواهد به زندگی معنا ببخشد، باید مرگ را نصبالعین خودکند. لذا هر کس مرگ را به فراموشی بسپارد، از «زندگی» نیز محروم است. او تنها تنی دارد که گورِ جانش شده است (ر.ک؛ جعفری، 1376: 236). در زندگی دنیا، هم آرزوهای بلند و هم یأسهای عمیق در کمین انسان نشستهاند و هر دو کُشندهاند و هر دو تهدیدکننده زندگی هستند و آنچه هر دو را در بند میکند، وجود مرگ است. مرگ هم بر «آمال» و هم بر «آلام» که هر دو بیحد جلوه میکنند، حَد میزند و آنها را چنان که هستند، کوچک نشان میدهد و تاب و طاقت آدمی را افزایش میدهد و او را بر ادامه زندگی قادر میسازد (ر.ک؛ برومند،1380: 211). قرآن کریم در قالب داستان مرگ عجیب و عبرتانگیز سلیمان(ع)، این واقعیّت را روشن میکند که پیامبری با آن عظمت و حکمرانی با آن قدرت و ابهت که جنّ و انس، شیطان و پری خدمتکارش بودند و آسمان و زمین جولانگاهش بود، چگونه در برابر مرگ آسیبپذیر و ناتوان بود که در یک لحظه به مرگ ناگهانی از دنیا رفت، چنانکه اجل حتّی مجال نشستن و یا خوابیدن در بستر را به او نداد و در حالی که ایستاده بود و بر عصایش تکیه زده بود، چنگال اجل گریبانش را گرفت و روح از بدنش پرواز کرد و او در همان حال، مدّتی سرپا ماند تا اینکه موریانهای عصای او را خورد و او روی زمین افتاد و مردم از مرگ او آگاه شدند (ر.ک؛ سباء/14). ماجرای مرگ سلیمان هشداری است برای تمام مغروران سرکش، چراکه آنها هر قدر به مال، مکنت و قدرت دست یابند، باز نخواهند توانست به گرد پای سلیمان نبی که ابر و باد و مه و خورشید و فلک مسخّر وی بود، برسند و در هر حال که باشند، در لحظهای کوتاه همچون حبابی بر امواج دریا محو و نابود خواهند شد و گزیز و گریزی از مرگ نخواهند داشت (ر.ک؛ باقری، 1378: 125). در رویدادی دیگر، قرآن داستان گروهی از بنیاسرائیل را حکایت نموده که به بهانه وجود طاعون در میدان جنگ، از رفتن به جهاد سر باز زده بودند و خداوند نیز آنها را به همان چیزی که از آن هراس داشتند، مبتلا نمود و بیماری طاعون را در میانشان شایع ساخت و آنها در حالی که خانههای خود را خالی کرده، از ترس طاعون به بیابانها گریخته بودند، در همانجا طعمه مرگ شدند و همگی سر به تراب تیره فرو بردند (ر.ک؛ البقره/243). این حکایت نیز در صدد آن است تا بینش انسانها و تصوّر آنها را از مرگ تصحیح نماید و بدانها یادآور شود که حرص و ولع به زندگی، بر عمر کسی نمیافزاید و مقدّرات الهی را نسبت به کسی تغییر نخواهد داد و نیز با فرار از زیر بار مسئولیّتها و با استفاده از بهانههای مختلف نمیتوان از چنگال قدرت الهی گریخت و مرگ را به تعویق انداخت، بلکه رشته حیات و مرگ همه موجودات به دست خداست و آنچه بخواهد همان شود (ر.ک؛ البقره/94). همچنین برای پرده برداشتن از دروغ و تزویر یهودیان و ردّ پندارهای موهوم آنان که خود را گل سَرسبد جوامع بشری میدانستند و معتقد بودند که بهشت به خاطر آنها آفریده شده است و آتش جهنّم با آنان چندان کاری ندارد و آنها فرزندان خدا و دوستان خاصّ او هستند و خلاصه، آنچه خوبان همه دارند، آنها تنها دارند، قرآن میفرماید: «اگر (چنانکه شما مدّعی هستید،) سرای آخرت مخصوص شماست نه سایر مردم، پس آرزوی مرگ کنید، اگر راست میگویید» (البقره/94؛ برای آگاهی بیشتر، ر.ک؛ سبحانی،1360: 70ـ69). مگر دوست همیشه مشتاق لقای دوست نمیباشد؟! پس چرا شما که مدّعی دوستی خاصّ خدا هستید، تقاضای رسیدن به لقای او را ندارید و اینقدر به زندگی دنیا چسبیدهاید و از مرگ وحشت دارید؟! این خود بهترین گواه است که شما در ادّعای خود صادق نیستید. برای کسی که پرونده اعمال خود را پر از نقطههای سیاه و تاریک میبیند و از اعمال زشت و ننگین خود به خوبی آگاه است، مرگ هیولایی خواهد بود که حتّی نامش نیز لرزه بر اندام فرد میافکند و همواره از لحظه فرارسیدن آن در بیم و اضطراب به سر میبرد. امّا چهره مرگ در نظر مردان الهی و انسانهای پرهیزکاری که حیاتی طیّبه داشتهاند، چهره زیبا و دلربایی است که از آن مشتاقانه استقبال میکنند، همچنان که امیرالمؤمنین علی(ع) در باب اشتیاق به مرگ در راه خدا میفرماید: «وَاللهِ لَإبنِ أَبِی طَالِبٍ آنَسَ بِالمَوتِ مِنَ الطِّفلِ بِثُدی أُمِّهِ: سوگند به خدا، اُنس و علاقه فرزند أبیطالب به مرگ از علاقه طفل به پستان مادر بیشتر است» (مکارم شیرازی، 1371، ج3: 156). نتیجهگیری تفکّر و اندیشه در عواقب امور گنهکاران و عاصیان، اصل و اساس حیات انسانی است؛ زیرا انسانیّت انسان و ادراک او از عالم، آدم و خدا، به نحوه تفکّر او بستگی دارد. با تفکّر است که استعدادهای پنهان آدمی از قوّه به فعل درمیآید و زمینه حرکت کمالی او فراهم میشود. در واقع، سیر تربیت باید به گونهای باشد که متربّی به فکر صحیح راه یابد و اندیشیدن درست شاکله او شود تا زندگی حقیقی بر او رخ نماید؛ زیرا نیروهای باطنی انسان و حیات حقیقی او با فکر و اندیشه فعّال میشود و با گشودن دریچه تفکّر، درهای حکمت و راهیابی به حقیقت بر او گشوده میشود. پیامبران الهی در طول تاریخ منادی اندیشهورزی بودهاند و در سیره تربیتی خود همواره تلاش میکردند تا چشمه فکر و اندیشه صحیح را در نهاد آدمی به جوشش درآورند و میکوشیدند تا مرغ اندیشه را از قفس خرافات و موهومات برهانند و افقهای وسیعی را در فرا روی انسانها بگشایند. همانگونه که برای شناخت راه از بیراهه در جادهها و بیابانها نیاز به علامتها ونشانهها داریم، برای شناخت حق از باطل در مسیر زندگی و درطوفان غرایز و هوس ها نیز به نشانههایی روشن و بینشهای صحیح و متعالی نیازمندیم. قرآن در لابهلای داستانها و حکایتهای تربیتی خود به ارائه بینش و جهانبینی متعالی برای انسان میپردازد. از مقاصد مهمّ ارائه بینش و جهانبینی صحیح در تربیت، آن است که چشمان انسان به درستی گشوده شود و به بصیرت دست یابد و بتواند از ظواهر امور بگذرد و بواطن امور را بنگرد و نیز از محسوسات و مشهودات به معقولات برسد و خود را از فرورفتن درگرداب فریبها حفظ کند و در راههای خطا که دیگران مکرّر رفتهاند، گام نگذارد و ارائه بینش و جهانبینی متعالی راهی استوار در رساندن انسان به این مقصد تربیتی است. بنابراین، نقش تربیتی ارائه بینش این است که انسان را اهل عبور از غفلت به بصیرت کند و او را از خانه غرور بیرون آورد و به خانه شعور برساند و مادام که انسان در خانه غرور خویش گرفتار است، از آنچه بر سر دیگران رفته است، درس نمیآموزد و خطاهای گذشتگان را تکرار میکند و به همان راهی میرود که آنان رفتهاند. تجربه تاریخ سرشار از وجود کسانی است که به دلیل نداشتن بینش و جهانبینی درست، هر یک بار خطایی را به دوش کشیدهاند و تجربههای تلخ و شیرینی را پشت سر گذاشتهاند. از این رو، لازم نیست حتماً ما نیز خود به تجربه بنشینیم و راه طی شده آنان را بار دیگر بیازماییم، چراکه این بهای گزافی است و نیکو گفتهاند که: «آزموده را آزمودن خطاست». قرآن کریم با تشریح حکایات و تاریخ پیشینیان و اقوام گذشته و فراز و نشیبهای زندگی آنان، درسی زنده و جاری از مدرسه روزگار در اختیار شاگردان هستی میگذارد و آنها را به کسب تجربه از این وقایع فرامیخواند. یکی از عبرتهای مهمّ تاریخ که در قرآن بیان شده است و به انسان جهانبینی عمیقی میبخشد، آن است که غالباً تمدّنهای بزرگ و کاخهای رفیع و طاغوتهای متکبّر با خُردترین وکوچکترین چیزها از پای درآمدند تا انسانها را از خواب غفلت بیرون آورد و پوشالی بودن آن همه قدرتها و امکانات عظیم را در برابر قدرت خدا ترسیم نماید. آنجا که قرآن به انسانها بینشی عمیق ارائه مینماید که تأمّل نمایید، در این که سدّ عظیم مآرب را چند موش صحرایی کوچک سوراخ نموده، آن را از هم فرومیپاشند و یا اصحاب فیل که با چند سنگریزه که از منقار پرندههایی کوچک رها شده بود، همچون کاه جویده میشوند یا نمرود با یک پشه خُرد از پا درمیآید و مردم شهر انطاکیه که با یک صیحه و فریاد دلخراش طومار حیات آنان پیچیده میشود و مانند آن، دیگر چه جای به خود بالیدن و عرض اندام در برابر قدرت بیانتهای خداوند باقی میماند. آری مشاهده و تأمّل در حکایتهای تربیتی قرآن و روایت مناظر شهرهای ویران قوم عاد و منازل تخریب شده قوم ثمود و دیار زیر و رو شده قوم لوط، همگی با زبان بیزبانی ماجرای دردناک اقوام پیشین را بازگو میکنند و به مردم امروز و آینده هشدار میدهند و از حنجره تاریخ فریاد برمیآورند و همگان را از فروغلطیدن در همان گردابی که گذشتگان به آن گرفتار آمدند، بر حذر میدارند. تمام حکایتها و داستانهای تربیتی قرآن در صدد است که به انسان بینشی عمیق و جهانبینی صحیح ارائه نماید تا با بهرهگیری از آنان صلاح و رستگاری برای همگان رقم زده شود. مراجع قرآن کریم. ابناثیر، محمّدبن عبدالکریم. (1385ق.). الکامل فی التّاریخ. بیروت: دار بیروت و دار صادر. ابنشعبه حرّانی، علیّ بن حسین. (1360). تحف العقول. تهران: انتشارات کتابفروشی اسلامی. ابنمنظور، محمّدبن مکرم. (1405ق.). لسان العرب. قم: نشر أدب الحوزه. باقری، خسرو. (1378). نگاهی دوباره به تربیت اسلامی. تهران: انتشارات مدرسه. برومند، مهدی. (1380). شیوههای تعلیم در قرآن و سنّت.رشت: انتشارات کتاب مبین. تمیمی آمدی، عبدالواحد. (بیتا). غررالحکم و درالکلم. ترجمه محمّدعلی انصاری. بیجا: بینا. جعفری، یعقوب. (1376). شرح تاریخی قرآن. تهران: دفتر نشر فرهنگ اسلامی. حجّتی، سیّد محمّدباقر. (1376). پژوهشی در تاریخ قرآن کریم. تهران: دفتر نشر فرهنگ اسلامی. حرّ عاملی، محمّد بن حسن. (1403ق.). وسائل الشّیعه. بیروت: دار احیاء التّراث العربی. حکیم، محمّدباقر. (1417ق.). علوم القرآن. قم: مجمع الفکر الإسلامی. دهخدا، علیاکبر. (1360). لغتنامه دهخدا. تهران: انتشارات دانشگاه تهران. رازی، ابوالفتح. (1371). روضالجنان و روحالجنان فی تفسیر القرآن. مشهد: بنیاد پژوهشهای اسلامی آستان قدس رضوی. سبحانی، جعفر. (1360). منشور جاوید. اصفهان: کتابخانه عمومی امام امیرالمؤمنین(ع). شاذلی، سیّد قطب. (1402ق.). تفسیر فی ظلال القرآن. بیروت: دارالشّروق. طباطبائی، سیّد محمّدحسین. (1363). تفسیر المیزان. قم: بنیاد علمی و فرهنگی علاّمه طباطبائی(ره). طبرسی، فضل بن حسن. (1408ق.). مجمع البیان فی علوم القرآن. بیروت: دار المعرفه. طبری، محمّد بن جریر. (1408ق.). تاریخ الطبری. بیروت: دارالکتّاب علمیّه. طوسی، محمّد بن حسن. (1414ق.). الأمالی. قم: مؤسّسه البعثه. عیّاشی، محمّد بن مسعود. (1380). تفسیر العیّاشی. تهران: کتابخانه علمیّه. فیض کاشانی، ملاّمحسن. (بیتا). الصّافی فی تفسیر القرآن. بیروت: مؤسّسه الأعلمی للمطبوعات. قاسمی، حمید محمّد. (1385). روشهای تربیتی در داستان های قرآن. تهران: نشر و پژوهش معناگرا. قرائتی، محسن. (1378). تفسیر نور. قم: مرکز فرهنگی درسهایی از قرآن. قمی، علیّ بن ابراهیم. (1404ق.). تفسیر القمی. قم: مؤسّسه دار الکتاب. کلینی، محمّدبن یعقوب. (1362). اصول کافی. تحقیق علیاکبر غفّاری. تهران: دارالکتب الإسلامیّه. مجلسی، محمّدباقر. (1403ق.). بحارالانوار. بیروت: دار احیاء التّراث الإسلامی. مکارم شیرازی، ناصر و دیگران. (1371). تفسیر نمونه. تهران: دارالکتب الإسلامیّه. مولوی، جلالالدّین محمّد. (1367). مثنوی معنوی. به اهتمام رینولد نیکلسون. تهران: مؤسّسه انتشارات امیرکبیر. نجاتی، محمّدعثمان. (1367). قرآن و روانشناسی. ترجمه عبّاس عرب. مشهد: بنیاد پژوهشهای اسلامی آستان قدس رضوی. نصری، عبدالله. (1376). مبانی رسالت انبیاء در قرآن. تهران: انتشارات سروش. نویسنده: محمّدحسین مردانی نوکنده: استادیار دانشگاه فنّی و حرفه ای دختران مائده گرگان، گرگان فصلنامه معارف قرآنی شماره 16 انتهای متن/
95/05/11 :: 07:45
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: فارس]
[مشاهده در: www.farsnews.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 127]
صفحات پیشنهادی
ارائه بینش و جهانبینی متعالی در حکایتهای تربیتی قرآن - بخش اول ارائه بینش در باب مفهوم زندگی حقیقی
ارائه بینش و جهانبینی متعالی در حکایتهای تربیتی قرآن - بخش اولارائه بینش در باب مفهوم زندگی حقیقی قرآن کریم در تلاش است تا با ارائه بینشی صحیح نسبت به حقایق جهان هستی حجابهای غفلت را از دیدگان انسان بزداید چکیده از شرایط مهمّ توفیق در هر کار بهویژه امر خطیر تربتحلیلی بر «تجلّی خدا» در قرآن - بخش دوم و پایانی توبه حضرت موسی از چیست؟
تحلیلی بر تجلّی خدا در قرآن - بخش دوم و پایانیتوبه حضرت موسی از چیست تجلّی از اهمّ موضوعاتی است که در ادوار تاریخ توجّه اندیشمندان بهویژه اهل معرفت و متکلّمان را به خود مشغول ساخته است ارزیابی سه دیدگاه در اینجا شایسته است به بیان چند دیدگاه با تفصیل بیشتری بپردازیم 1جامعه از منظر قرآن - بخش دوم و پایانی تقدّم قوانین الهی در جامعه
جامعه از منظر قرآن - بخش دوم و پایانیتقدّم قوانین الهی در جامعه وجود یک امر فطری در انسان کافی است که گفته شود او در برابر محیط انسانی و اجتماعی یا طبیعی و غیره موجودی منفعل نیست منشاء جامعه انسان موجودی اجتماعی و همواره در اجتماع زندگی کرده است کاروان انسانیّت همواره از اجتماعنقش عباسیان در جعل و تحریف روایات مهدوی - بخش دوم و پایانی ادعای تجدید خلافت عباسی در آستانه ظهور
نقش عباسیان در جعل و تحریف روایات مهدوی - بخش دوم و پایانیادعای تجدید خلافت عباسی در آستانه ظهور قرائنی مانند ذکر نام بنیامیه و بنیعباس اطمینان حاصل میکند که رایات سود و روایات مربوط به آن ارتباطی به قیام تمهیدی آستانه ظهور ندارد برای مثال نامه معاویه بن ابیسفیان به زیادجامعه از منظر قرآن - بخش اول بسامد مفاهیم جامعه در قرآن
جامعه از منظر قرآن - بخش اولبسامد مفاهیم جامعه در قرآن وجود یک امر فطری در انسان کافی است که گفته شود او در برابر محیط انسانی و اجتماعی یا طبیعی و غیره موجودی منفعل نیست چکیده زندگی اجتماعی و توجّه به روح جامعه یکی از اساسیترین تعلیمات قرآن است چشماندازی که قرآن برالزوم بازنگری رهبران ادیان در نحوه ارائه و تبیین معارف دینی خود
آیت الله رمضانی تأکید کرد لزوم بازنگری رهبران ادیان در نحوه ارائه و تبیین معارف دینی خود شناسهٔ خبر 3894223 - چهارشنبه ۱۳ بهمن ۱۳۹۵ - ۱۴ ۱۰ دین و اندیشه > اسلام در جهان jwplayer display inline-block; رئیس اتحادیه اروپایی علما و تئولوگ های شیعه گفت رهبران دینی به این ضرآرای دانشمندان فریقین درباره اهل بیت(ع) در حدیث ثقلین - بخش دوم و پایانی جداناپذیری اهل بیت و قرآن تا قیامت
آرای دانشمندان فریقین درباره اهل بیت ع در حدیث ثقلین - بخش دوم و پایانیجداناپذیری اهل بیت و قرآن تا قیامت مراد از اهل بیت در آیۀ تطهیر و حدیث ثقلین آن افرادند که همانند قرآن معصوماند و از سوی خدا از هر ناپاکی دورند و هرگز از قرآن جدا نیستند 6ـ حدیث ثقلین از نظر سند 1 اتحلیلی بر «تجلّی خدا» در قرآن - بخش اول رؤیت خدا از دیدگاه عارفان
تحلیلی بر تجلّی خدا در قرآن - بخش اولرؤیت خدا از دیدگاه عارفان تجلّی از اهمّ موضوعاتی است که در ادوار تاریخ توجّه اندیشمندان بهویژه اهل معرفت و متکلّمان را به خود مشغول ساخته است چکیده «تجلّی» از اهمّ موضوعاتی است که در ادوار تاریخ توجّه اندیشمندان به&zwnjعوامل مؤثر در رونق و رسمیتیافتن تشیّع در ری - بخش دوم و پایانی تعاملات اجتماعی شیعیان با سایر مذاهب ری
عوامل مؤثر در رونق و رسمیتیافتن تشیّع در ری - بخش دوم و پایانیتعاملات اجتماعی شیعیان با سایر مذاهب ری حکومت به عنوان یک عامل سیاسی مهم به حمایت از این مذهب پرداخت که بازه زمانی آن با امارت ابوالحسن مادرانی و حمایتهای وی از شیعیان و ترویج مذهب تشیّع آغاز شد تعاملات اجتماعی شیعیتشکیل «هیأت ویژه گزارش ملّی بررسی حادثه ساختمان پلاسکو»/فرصت دوماهه برای ارائه گزارش به مردم
با حکم رییسجمهور صورت گرفت تشکیل هیأت ویژه گزارش ملّی بررسی حادثه ساختمان پلاسکو فرصت دوماهه برای ارائه گزارش به مردم رییس جمهور با هدف اتخاذ تدابیر لازم برای پیشگیری از وقوع حوادث مشابه ساختمان پلاسکو و تقویت توان کشور در مدیریت بحران در حکمی محمد تقی احمدی رییس دانشگاه ترب-
دین و اندیشه
پربازدیدترینها