واضح آرشیو وب فارسی:مهر: مالک شجاعی جشوقانی:
مطالعه «سیر حکمت در اروپا» برای دانشجویان فلسفه ضروری است
شناسهٔ خبر: 3891788 - دوشنبه ۱۱ بهمن ۱۳۹۵ - ۱۵:۴۹
دین و اندیشه > اندیشکده ها
.jwplayer{ display: inline-block; } مالک شجاعی جشوقانی با ببیان اینکه معمولا افراد کتاب های مرجع را علیرغم ارجاع به آنها مطالعه نمی کنند، گفت: مطالعه کتاب «سیر حکمت در اروپا» اثر محمدعلی فروغی، برای دانشجویان فلسفه ضروری است. به گزارش خبرنگار مهر، نشست «نقش کتاب سیر حکمت در اروپا در غربشناسی ایرانیان» عصر روز گذشته ۱۰ بهمن با سخنرانی مالک شجاعی جشوقانی در پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی برگزار شد. شجاعی جشوقانی در ابتدای این نشست با بیان اینکه کتاب «سیر حکمت در اروپا» در مجموعه کتابهای کلاسیک قرار میگیرد، گفت: معمولا افراد کتاب های مرجع را علیرغم ارجاع به آنها مطالعه نمی کنند. کتاب سیر حکمت در اروپا یکی از این کتاب هاست که بسیاری از افراد به آن ارجاع می دهند اما آن را مطالعه نمی کنند درصورتی که این کتاب یکی از کتبی است که مطالعه آن برای دانشجویان فلسفه بسیاری ضروری است. بسیاری از ارجاعاتی که می دهیم براساس مشهورات است. غلبه مشهورات گاهی باعث می شود که حق فکر فرهنگی آن متفکر ادا نشود. وی افزود: وقتی با برخی از اساتید فلسفه درباره این کتاب حرف میزدم متوجه شدم بسیاری از اساتید حتی از شنیدن برخی از جملات از زبان فروغی تعجب میکردند و در بهترین حالت او را آغازگر راهی در این حوزه میدانستند. به نظر میرسد روش بحث و ادب درس اقتضا میکند وقتی از اندیشه و متفکری حرف میزنیم در محضر متن بنشینیم و اجازه بدهیم متن با ما سخن بگوید و ببینیم بعد از ملاقات با متن با چه آوردههایی بر میگردیم. کتاب «سیر حکمت در اروپا» گفت وجودی ما و مواجههمان با غرب است و صورتبندی جهان واقعی ما در مواجهه با غرب در این کتاب شکل گرفته است. وی با اشاره به چند نقل قول و نامه هفتم افلاطون در جلد سوم مجموعه آثارش گفت: افلاطون میگوید «برای اینکه حق فلسفه را ادا کرده باشم فاش میگویم تنها فلسفه میتواند زندگی خصوصی و اجتماعی آدمیان را سامان بخشد. از این رو آدمیان هنگامی از بدبختی رها مییابند که یا فیلسوفان راستین زمامدار جامعه شوند یا کسانی که زمام امور جامعه را به دست دارند به فلسفه روی آورند و در آن تعمق کنند.» شجاعی با اشاره به نقل قولهای دیگری از مولانا در کتاب «فیه ما فیه» و نیز ملاصدرا ادامه داد: فروغی نیز در جلد اول کتاب «سیر حکمت در اروپا» بحث را درباره اسکولاستیک مطرح میکند. در طبقهبندی تاریخ فلسفه بسیار مهم است که ما چه تلقی از این فرایند داشته باشیم. به طور مثال فرایند تاریخ فلسفه را از یونان به دوره معاصر سیر صعودی بدانیم یا اینکه شروع انحطاط بدانیم و از پایان صحبت کنیم و یا اینکه اساساً این مسیر را خطی ندانیم. فروغی در این کتاب ناخواسته با این سوال مواجه است که به عنوان یک مسلمان وقتی با غرب مواجه میشود از کجای این تاریخ آغاز کند؟ شجاعی گفت: فروغی در پاسخ به این سوال فهم دکارت را مهم میداند. او میگوید در مشرق زمین و ممالک اسلامی جریان معارف مانند دوران اسکولاستیک اروپا بوده است و این تقلید از اسکولاستیک اروپا از این جهت شگفت آور است که شرع مقدس اسلام بنیان همه امور را بر عقل گذاشته است. بنابراین از مسیحیها انتظار میرود این فرایند را طی کنند اما از مسلمانان چنین انتظاری وجود ندارد، چون در تمدن اسلامی بنیاد احکام بر عقل گذاشته است. فروغی تعلیمات هیچ فیلسوفی را ضروری دین نشمرده است با این همه، فضلای ما هم همان جمود عصر اسکولاستیک را داشتند. فروغی بیان میکند که غربیان به واسطه شرقیان معرفت آموختند ولی غربیها بساط اسکولاستیک را برچیدند و هفت شهر عشق را گشتند. اما ما اندر خم یک کوچه ماندیم. فروغی با این متن مشخص میکند که در این کتاب باید به دنبال چه چیزی بگردیم. متاسفانه در کشور ما اغلب فروغی را یک مترجم میدانند در حالیکه او در موارد مختلفی فلسفه غرب را با فلاسفه مسلمان مقایسه میکند. وی با بیان اینکه کتاب «سیر حکمت در اروپا» نخستین و آخرین کتاب درباره تاریخ اندیشه اروپایی است که نوشته شده گفت: این کتاب راه را برای مباحث بعدی در تاریخ اندیشه هموار میکند و منبع غربشناسی دوران معاصر در ایران همین کتاب است. افرادی چون شهید مطهری نیز منبع اول یا یکی از منابع مهم شان همین کتاب است. اینکه اسم کتاب «سیر حکمت» است قابل تامل است. آیا تنها به دلیل اینکه ما در تمدن اسلامی حکمت و حکیم داشتیم این لغت آمده یا تفکر اوست؟ وی در ادامه یادآور شد: تفکیک فروغی را میان فلسفه و حکمت به زحمت میتوان در تاریخ ما پیدا کرد. چون کمتر فلاسفهای از دکارت به بعد داریم که حکیم باشد. از سوی دیگر در سنت اسلامی حکمت معادل سوفیای یونانی است و مترجمان فلسفه را عشق حکمت دانستهاند. تلقی فروغی از حکمت تعریف مسائل است و میگوید انسانشناسی، معرفتشناسی و فلسفه اخلاق در حکمت میگنجد. او بین حکمت و فلسفه تفاوت قایل میشود و فلسفه را هر تحقیقی در امور عالم میداند.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: مهر]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 164]