واضح آرشیو وب فارسی:ایرنا: نهفتههایی از مرگ آیت الله روزنامه پیام استان سمنان روز شنبه بیست و پنجم دی 95 در شماره چهار هزار و 394 مقاله ای با عنوان «نهفتههایی از مرگ آیت الله» به قلم منصور فرزامی راد منتشر کرد.
در این مطلب می خوانیم: در سنت و عرف قوم ایرانی تاکنون هیچ کس در هیچ آگهی مرگی نخوانده است که مردی بد، همسری نامشفق، پدری نامهربان یا برادری به خوداندیش بود، چرا؟ چون علل مختلف در تحلیل و تلقی ماست، یا فضای روحی و عاطفی و شرایط و ضرورت فضا و موقعیت موجب میشود که همه، خوب ببینیم و خوب بگوییم. چون در عرف ماست که هر کس که دستش از دنیا کوتاه شد از بدیها و صفات نکوهیده اش نگویند و فقط خوبیهای آن روی سکهاش را بگویند، بهویژه اگر با رفتنش جای ما بازتر شود و از عوارض وجودش رهایی یافته باشیم، در این صورت لازم است که برای همدردی بازماندگانش بیاییم، حتی از عمل و گفتار پیشین خود ابراز پشیمانی کنیم و اشک هم بریزیم اما اغلب این اشکها و ندامتها فقط مناسب فضای عزاست که چون سپری شود به همان سبک و سیاق خود خواهیم کوشید چون همدلی با همزبانی 2 امر جداگانه است. از طرفی در جهان پیرامون ما، هر روز هزاران هزار نفر به بیماری یا به مرگ ناگهانی میمیرند و هیچ جای تعجبی هم ندارد، چون از آغاز آفرینش آدمی چنین بوده است و در آینده هم چنین خواهد بود، فقط منزلت و موقعیت اجتماعی متوفا فرق میکند که اگر از نوع بیچارگان و بیهمراهان باشد، حتی همسایهاش از فقدانش باخبر نمیشود که در مثل گفتهاند: «مرگ فقرا و ننگ اغنیا هیچ کدام، صدایی ندارد» اما اگر متوفا پایگاه اجتماعی داشته باشد و بهویژه اگر برتخت حکومت دلها نشسته باشد و بالاتر از آن به استعمار عاطفی، مظلوم هم واقع شده باشد البته وجه و موضوع دیگری است و در کنار این همه مزایا و عوامل مثبت و منفی، شاخص تاثیرگذار هم باشد. دیگر میشود، شخصیتی مثل آیتالله که مرگ ناگهانیاش جامعهی، ایران را به شدت متاثر کرد و خبر مرگش درصدر اخبار جهانی قرار گرفت و دوست و غیردوست در تحلیل شخصیتش گفتند و نوشتند و سخنانی بر زبان آمد که گاهی مایهی حیرت و زمانی سبب تامل شد. اینکه سخن دیروزشان درست بود یا همدردی و مدح و ثنای امروزشان؟ و این همه را ملت فهیم و نجیب ایران میشنید و به ذهن میبرد و تحلیل میکرد و میپرسید که چرا آدمی به آسانی میتواند عواطف خود را پنهان کند و چیزی را بر زبان آورد که از مکنونات قلبی و باورهایش نیست، اما جدا از همهی اینها، عملکرد مردم ایران بود در فضایل قدرشناسی خود که چه خوب مخدومان خدوم خود را میشناسند و قدر مینهند و بر صدر مینشانند، خواه بر مصدر منصب و مقامی باشند و خواه نباشند. خواه در «صدا و سیما« جلوه کنند یا نه، حتی زنده باشند، یا نباشند. مهم آن است که مردم دوستشان داشته باشند، چرا راه دور برویم، همین تشییع روز سهشنبه را میگویم. این چنین بود که مردم بر مرگش، دردمندانه گریستند و بدون این که هاشمیها را دیده باشند، از صمیم قلب ابراز همدردی کردند. رنگ عوض نکردند که دیروزشان با امروزشان متفاوت باشد و میکروفن به دست بیایند و از فرزندان آن فدایی انقلاب بپرسند که از عملکرد ما راضی هستید یا خیر، آن هم نمایشی، آن هم مقطعی، فقط برای تثبیت موقعیت و منصب و مقام و کارخودشان تا پردهای بیفکنند بر روی عملکرد آگاهانه وارادی خودشان، غافل از آن که نمیشود با این تایید لحظهای و مقطعی، شعور مردم و نیز شور آنان را به بازی گرفت چون به قول آن عبارت حکیمانهی آن مرد: «بعضی مردم را همیشه میتوان فریب داد، برخی مردم را تا مدتی میتوان فریفت، اما همهی مردم را همیشه نمیتوان گول زد» پس به همان راهی برویم که رسول مکرم اسلام(ص) فرمودند: «النجاه فی الصدق» نجات در راستی است.تا تو یک عمر دلا ! رنج و ملامت نبری / نبری لذت دلتنگی و خونین جگری / عاشق آنگه شود ات گفت که یک عمر مدام / خدمت خلق کنی وز همه دشنام خوری / مدعی عشق کند دعوی و عشقش هوس است / از چنین عشق بگو هیچ تمتع نبری / ورچو منصور کشندت به سر دار مرنج / گنج مقصود نهفته است در این رنج بری. 7341/6103خبرنگار: خدیجه سلطانی پور ** انتشاردهنده: مصطفی دهقان
25/10/1395
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: ایرنا]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 1]