تور لحظه آخری
امروز : پنجشنبه ، 6 اردیبهشت 1403    احادیث و روایات:  امام علی (ع):زكات دانش، آموزش به كسانى كه شايسته آن‏اند و كوشش در عمل به آن است.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

بلومبارد

تبلیغات متنی

تریدینگ ویو

خرید اکانت اسپاتیفای

کاشت ابرو

لمینت دندان

ونداد کولر

لیست قیمت گوشی شیائومی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دانلود سریال سووشون

دانلود فیلم

ناب مووی

تعمیر کاتالیزور

تعمیر گیربکس اتوماتیک

دیزل ژنراتور موتور سازان

سرور اختصاصی ایران

سایت ایمالز

تور دبی

سایبان ماشین

جملات زیبا

دزدگیر منزل

ماربل شیت

تشریفات روناک

آموزش آرایشگری رایگان

طراحی سایت تهران سایت

آموزشگاه زبان

اجاره سند در شیراز

ترازوی آزمایشگاهی

رنگ استخری

فروش اقساطی کوییک

راهبند تبریز

ترازوی آزمایشگاهی

قطعات لیفتراک

وکیل تبریز

خرید اجاق گاز رومیزی

آموزش ارز دیجیتال در تهران

شاپیفای چیست

فروش اقساطی ایران خودرو

واردات از چین

قیمت نردبان تاشو

وکیل کرج

تعمیرات مک بوک

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

سیسمونی نوزاد

پراپ تریدینگ معتبر ایرانی

نهال گردو

صنعت نواز

پیچ و مهره

خرید اکانت اسپاتیفای

صنعت نواز

لوله پلی اتیلن

کرم ضد آفتاب لاکچری کوین SPF50

دانلود آهنگ

طراحی کاتالوگ فوری

واردات از چین

اجاره کولر

دفتر شکرگزاری

تسکین فوری درد بواسیر

دانلود کتاب صوتی

تعمیرات مک بوک

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1797876275




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

قاتل: من بدگمان بودم، همسرم بي‌گناه بود


واضح آرشیو وب فارسی:جوان آنلاین: قاتل: من بدگمان بودم، همسرم بي‌گناه بود
مرد بدگمان كه از يك سال قبل به اتهام قتل همسرش در بازداشت به سر مي‌برد، روز گذشته محاكمه شد.


به گزارش خبرنگار ما، سوم خردادماه سال 94، مأموران پليس شهرستان ملارد از قتل زن ميانسالي باخبر و در محل حاضر شدند. جسد متعلق به زني 47 ساله به نام كبري بود كه با ضربات چاقو به قتل رسيده بود. پسر مقتول كه در محل حاضر بود، گفت: پدرم وقتي از محل كارش به خانه برگشت با مادرم درگير شد. او كه از قبل به مادرم بدگمان بود، وقتي عصبانيت و جواب‌هاي تند مادرم را شنيد با چاقو به او حمله كرد و چند ضربه زد.

 بعد از اين توضيحات، جسد براي تحقيقات بيشتر به پزشكي قانوني فرستاده شد و شوهر آن زن كه مردي 50 ساله به نام رحمان بود، دستگير شد. او در بازجويي‌ها به قتل اعتراف كرد و گفت: شغلم نانوايي است و هر روز براي كار به تهران مي‌روم. به خاطر دوري محل كار خيلي در خانه نبودم به همين خاطر به رفتارهاي همسرم مشكوك شدم. فكر مي‌كردم از نبود من سوءاستفاده مي‌كند و دنبال كارهاي غيراخلاقي مي‌رود. مدتي قبل پسرم مهرزاد به مصرف مواد اعتياد پيدا كرد. او چند روز قبل براي خريد مواد از مادرش پول مي‌خواست، اما همسرم به او پول نداد. پسرم از رفتار مادرش عصباني  و مدعي شد كه مادرش در نبود من از خانه بيرون مي‌رود. حرف‌هاي مهرزاد مرا بيشتر مشكوك كرد، اما هر چه تلاش كردم تا بدگماني‌ام برطرف شود، فايده نداشت. شب حادثه وقتي از كار برگشتم با همسرم بحثم شد و او خيلي تند جوابم را داد. از حاضرجوابي‌هاي او عصباني شدم و چاقو را برداشتم و چند ضربه زدم.

متهم در تحقيقات بعدي هم اقرارهاي خودش را تأييد كرد و گفت: از كاري كه كرده پشيمان است و بدگماني او بي‌مورد بوده است. با كامل شدن بررسي‌ها، بازپرس وي را به اتهام قتل عمد مجرم شناخته و كيفرخواست عليه وي صادر شد. رحمان روز گذشته مقابل هيئت قضايي شعبه دهم دادگاه كيفري استان تهران به رياست قاضي قربان‌زاده محاكمه شد. بعد از قرائت كيفرخواست و درخواست قصاص از سوي اولياي دم متهم در جايگاه ايستاد. او با قبول اتهام قتل عمد در شرح ماجرا گفت: به خاطر درآمد بيشتر مجبور شدم در تهران مغازه بگيرم ولي منزلم در ملارد بود. اين دوري راه باعث شده بود كه از خانواده‌ام فاصله بگيرم. به خاطر اختلاف‌هايي كه با همسرم داشتم، فكر مي‌كردم مرا دوست ندارد و با كسي ديگر ارتباط دارد. اين فكر ذهنم را درگير كرده بود تا اينكه روزي به پسرم مهرزاد گفتم به همسرت بگو وقتي بيرون مي‌رود، بيشتر رعايت كند، ما در محل آبرو داريم. مهرزاد به خاطر اعتياد خيلي بدخلقي مي‌كرد. اين حرف را كه شنيد عصباني شد و گفت لازم نيست نصيحت كني. بهتر است خودت مراقب زنت باشي. اين حرف مهرزاد مرا بيشتر تحريك كرد و شوكه شدم. فكر مي‌كردم درست مي‌گويد و همسرم چيزي را از من پنهان مي‌كند. يك روز كه با هم درگير شديم و به او گفتم شنيده‌ام با كسي رابطه داري؟ عصباني شد و گفت آره ارتباط دارم و تو هم هر كاري دلت خواست انجام بده. بعد از آن هرچقدر با كبري حرف زدم، فايده نداشت. حتي با برادر و خواهرهايش هم صحبت كردم، اما فايده‌اي نداشت و آنها قبول نمي‌كردند و مي‌گفتند كه همسرم زني پاكدامن است.

متهم در خصوص شب حادثه گفت: بدگماني‌ام ادامه داشت تا اينكه بار ديگر مهرزاد براي پول مواد با مادرش درگير شد. دهانش به فحش و ناسزا به مادرش باز شد. اين حرف انگار مرا مطمئن كرد كه حتماً همسرم خطايي كرده و من نمي‌دانم. شب حادثه وقتي به خانه آمدم با هم درگير شديم. باز او را تحريك كردم كه اگر با كسي ارتباط دارد، حرف بزند، اما او خيلي عصباني شد و خيلي تند جوابم را داد و گفت: اصلاً تو شوهر من نيستي. آن شب قرص خورده بودم و حالم خوب نبود. احساس مي‌كردم زندگي‌ام به پايان رسيده است و زنم را از دست داده‌ام. با شنيدن اين حرف خون جلوي چشمانم را گرفت و....

متهم در آخرين دفاع گفت: اشتباه كردم و پشيمانم. تحريك حرف‌هاي پسر معتادم باعث شد خون يك انسان بي‌گناه را بريزم. بايد تحقيق مي‌كردم. همسايه‌ها گفته بودند كه زنم عفيف و نجيب بود و هيچ رفتار و خطايي از او در اين چند سال نديده بودند. از خدا مي‌خواهم مرا ببخشد.
در آخر جلسه بعد از آخرين دفاع متهم هيئت قضايي وارد شور شد.


منبع : روزنامه جوان



تاریخ انتشار: ۱۸ دی ۱۳۹۵ - ۲۰:۳۲





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: جوان آنلاین]
[مشاهده در: www.javanonline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 81]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


حوادث

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن