محبوبترینها
بهترین دوره آموزش سئو محتوا در سال 1403 با نام طوفان ۱۴۰۳ در فروردین ماه شروع می شود
یک صرافی ارز دیجیتال چه امکاناتی باید داشته باشد؟
تعمیرگاه مجاز تعمیر ماشین لباسشویی در شرق تهران
تعمیرگاه مجاز تعمیر ماشین لباسشویی در شرق تهران
جراحی و درمان ریشه دندان عفونی با خانم دکتر صفوراامامی
چه مواردی بر قیمت کابین دوش حمام تاثیر دارند؟
تفاوت ها و شباهت های بالابر ، وینج و جرثقیل زنجیری کدامند ؟
سامانه نوبل فارم مرجع تخصصی آنلاین در صنایع دام، طیور، آبزیان و صنایع وابسته
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1793356195
دیالوگهای ماندگار فیلمهای علی حاتمی
واضح آرشیو وب فارسی:جام جم آنلاین: امروز سالمرگ علی حاتمی است، نویسنده و کارگردانی که به درستی او را شاعر سینمای ایران می دانند. صفتی که بواسطه دیالوگ های جاودانه اش در سینمای ایران به او نسبت می دهند.
به گزارش جام جم آنلاین حاتمی همواره در آثارش پیوندی ناگسستنی با اصطلاحات و گویشهای کوچه بازار داشت، طوری که کاربرد این دیالوگها به عنوان امضای وی در تقریبا تمامی آثار سینماییش حضور داشته و سینمای حاتمی را یک سینمای منحصر به فرد ساختهاست.
چند بخش از این دیالوگ های برگزیده به عنوان مشتی نمونه خروار به بهانه سالمرگ بزرگمرد سینمای ایران را با هم می خوانیم.
مادر ـ 1368
محمدابراهیم (محمدعلی کشاورز) : خورشید دم غروب ، آفتاب صلات ظهر نمیشه ، مهتابیش اضطراریه ، دوساعته باتریش سهست ، بذارین حال کنه این دمای آخر ، حال و وضع ترنجبین بانو عینهو وقت اضافیه بازیه فیناله ، آجیل مشگل گشاشم پنالتیه ، گیرم اینجور وجودا ، موتورشون رولز رویسه ، تخته گازم نرفتن سربالایی زندگی رو ، دینامشون هم وصله به برق توکل ، اینه که حکمتش پنالتیه ، یه شوت سنگین گله ، گلشم تاج گله ! محمد علی کشاورز در هشتی در اتاق با لباس خواب رو به مادر : (خواهر بزرگش تازه رسیده و برادر کوچکش به پیشوازش رفته) آبلیموی حالبُرت رفت...سراغ بهار نارنج کیچا، ابجی خانوم مرباش...دست خوش! هل و گلابم میزاییدی حریف هفته بیجارت نمیشد ترنجبین بانو!... سهره مِهره یه دوجین بچه میزاد یکیش میشه بلبل، ننه ی ما کت سهره رو بست زایید گل و بلبل.سنجر! دهن مهن، کولون مولون! آخه تورو خدا از این جسد مرده شور خونه بر میومد زابراش کردین؟ آمبولانس تو خیابون ببیندش جلبش میکونه... مادر: سر شام گریه نکنید، غذا رو به مردم زهرنکنین. سماور بزرگ و استکان نعلبکی هم به قدر کفایت داریم. راه نیفتین دوره در و همسایه پی ظرف و ظروف.آبروداری کنین بچه ها،نه با اسراف. سفره از صفای میزبان خرم می شه،نه از مرصع پلو. حرمت زنیت مادرتون رو حفظ کنین. محمدابراهیم،خیلی ریز نکن مادر،اون وقت می گن خورشتشون فقط لپه داره و پیاز داغ.
مادر: ضیافت مرگ، عطر و طعمش دعاست.روغن خوبم تو خونه داریم، زعفرونم هست، اما چربی و شیرینی ملاک نیست، این حرمتیه که زنده ها به مرده هاشون می ذارن . سوته دلان ـ 1356 مجید (بهروز وثوقی) : وای که چقدر دشمن داری خدا ! دوستاتم که مائیم یه مشت عاجز علیل ناقص عقل...
حاجی واشنگتن (۱۳۶۱)
فکر و ذکرمان شد کسب آبرو، چه آبرویی، مملکترو تعطیل کنید، دارالایتام دایر کنید درستتره. مردم نان شب ندارند، شراب از فرانسه میآید، قحطی است، دوا نیست، مرض بیداد میکند، نفوس حقالنفس میدهند، باران رحمت از دولتی سرقبله عالم است و سیل و زلزله از معصیت مردم. میرغضب بیشتر داریم تا سلمانی .... ریخت مردم از آدمیزاد برگشته، سالک بر پیشانی همه مهر نکبت زده، چشمها خمار از تراخم است، چهرهها تکیده از تریاک. دیلماج من و خدا نباش، خدا به هر سری داناست ... از بخت ما یک جاسوس نیست این همه جانثاری را به عرض برساند! حسین قلی خان: آهو نمیشوی به این جست و خیز گوسفند.آیین چراغ خاموشی نیست. قربانی خوف مرگ ندارد، مقدر است. بیهوده پروار شدی، کم تر چریده بودی بیشتر میماندی. چه پاکیزه است کفنت، این پوستین سفید حنا بسته، قربانی! عید قربان مبارک. دلم سخت گرفته، دریغ از یک گوش مطمئن، به تو اعتماد میکنم هم صحبت. چون مجلس، مجلس قربانیست و پایان سخن وقت ذبح تو.چه شبیه است چشمهای تو به چشمهای دخترم، مهرالنساء.ذبح تو سخت است برای من. اما چه کنم وقتی در این دیار اجنبی یک قصاب مسلمان آداب دان نیست.
هزاردستان ـ ۱۳58
در آواز حق حاجت به ساز نیست. تازه به قول عبدالقادر خودتان اکمل آلات الحان، حلوق انسانیست. حلق، ناییست که خدا ساخته. نفیرش از نای خوشتر، استاد گلبهار! یک خط از آن شعر ملکالشعرا! رضا: آزردمت انگشتک؟ دوست داری آتش از اسلحه بچکانی یا مرکب از قلم نئین؟ خون می طلبی یا جوهر؟ انگشت کی در این میان باشه گران قدرتری، خوشنویس یا تفنگچی؟ ولایت زندان، ما را طلبید عاقبت این عشاقخانه. هنوز زنجیر در گوشت است، زنجیرک! موریانه گوشت! کی به استخوان میرسی آخر. زنجیرک! تسبیح عارفان، صدای پای من حالا شنیدنیست، از این دستساز، کوه کوچک! ابراهیم و اسماعیل، هر دو در یک تن بودند، با من، پس گفتم، ابراهیم، اسماعیلت را قربان کن، که وقت، وقت قربان کردن است. قربانی کردم در این قربانگاه، و جوهر این دفتر، خون اسماعیل است، پسری که نداریم، دریغ که گوسفندی از غیب نرسید برای ذبح، قلم نی، از نیستان میرسید نی در کفم روان، نی خود، نفیر داشت، نفس از من بود، نه نغمه، من میدمیدم چون دم زدن دم به دم. ای خیاط! اگر میتوانی رختی به قامتم بدوز که آستینها، دستها رو نه دست به سینه کنه، نه دست به کمر، حالا که عاجزی پس دو نوع امتحان میکنیم، یکی به جهت شرفیابی، قربان خاک پای جواهر آسای مبارکت گردم، یکی هم جهت احضار آدمها. آهای پدرسوختهها کجائین؟ شعبان قبوله، آسوده کسی که خر نداره، از کاه و جویش خبر نداره. خوب جفتتون دارید از دست هم خلاص می شید. آخم نگفن زبون بسته، بسلامتی خرت سقط شد، مصیبت آدمیزاد و نداره، روز جزا، حساب و کتاب پس نمی ده. آ بارک الله حالا شدی خر خودتو خرک خودت، توبره و سفره ت شد یکی. جونشو خودت می کنی، نونشم خودت می خوری. حالا دیگه بسته به خواست خودته که تو طویله جاگیر شی یا زیر طاقی، دو خرجه نیستی با این خرج سنگین. دیگه دست خودته که خر باشی یا خرک چی.
کمالالملک (۱۳۶۳) کامران میرزا: رحم کنید قبله عالم ... اگر میل جهان گشای شاه بابا به گرفتن تاج و تخت امپراتور روس تعلق یافته ، با اشارت ابرو به جان نثار بفرمایید تا غلام پیشکش کند. تیغی که به کمر امیر حربتان بستهاید شمشیر عباس میرزاست.
-ناصرالدین شاه: خاک بر سرت حاکم تهران! الحق این لطفی که به تو شد، توهینی بود به عباس میرزا. استاد تویی. هنر، این فرشه. شاهکار این تابلوست. دریغ همه عمر یک نظر به زیر پا نینداختم. هنر این ذوق گستردهست، شاهکار، کار توست یارمحمد، نه کار من! مرحبا استاد نقاش، بارکالله، مرحبا، ذیجودی که آزادی را به این خوبی مصور کند، از بند تنرهاست، چه رسد به محبس. طوطیک، پرواز کن، مرخصی، برو. تا آن کوه گوشت و دنبه، اتابک نیامده، جانت را بردار خلاص کن! شاهی به این شورهبختی، حقا نوبر روزگاره. پروگرام سفر را به قلم سیاه نوشته بود انگار، آن خطاط قضا. سفر انگلستان موقوف شد، به جهت درگذشت پسر صغیر ملکه انگلیس. دعوت را پس خواند آن عجوزه هزارداماد! کار من تمام نشده، حال من، حال تشنه دیر به آب رسیده است، حال فقط شوق نوشیدن دارم. چشمه گوارا کجاست؟ حدیث دیگری است، فرصت بدید، تا این نادان بداند عسل به خانه میبرد یا زهر بدتر از تریاک. ناصرالدینشاه: برای آمدن به چشم نقاش، باید در چشم انداز بود. مظفرالدین شاه : اکثر عمر ما در دوران ولیعهدی گذشت و رسم پادشاهی را خوب نمیدانیم. کار جهان به اعتدال راست میشود، همه چیزمان باید به همه چیزمان بیاید. اتابک بدش نیاید، ما که صدراعظم مثل بیسمارک نداریم که نقاشباشی آنطوری داشته باشیم. بیله دیگ بیله چغندر. تناسب تالار و تابلو صد - یک است. تمام تالار درون پرده عظیمتر، جلوه آیینهها بیشتر، لالهها روشنتر، پردهها رنگینتر. فرش عظیمی بدین کوچکی بافتن، از کلاف رنگ و سرانگشت قلم، صنعت سحر میخواهد. نگارستانی است خلاصه سعدی در گلستان، باغ نظر ساخته، استاد در این پرده، قصر نظر. گرچه به خصلت شاهان، حسود به کار نوکران خویش نیستم، اما در عالم نقاشی بدمان نمیآمد خالق تالار آیینه ما بودیم عضدالملک: ان شاالله که سال آینده این باغبان پیر خدمتگزار ، توفیق تقدیم نهال بومندی دیگری داشته باشد .
-ناصرالدین شاه: امیدوار نباش ، مدرسهی هنر مزرعهی بلال نیست آقا ، که هر سال محصول بهتری داشته باشد . در کواکب آسمان هم یکی میشود ستارهی درخشان، الباقی سوسو میزنند .
دلشدگان (۱۳۷۱) آیین چراغ خاموشی نیست! با همه بلند بالایی؛ دستم به شاخسار آرزو نرسید! وقتی هوای شهرت،مطلوب نیست، داشتن خانه ای که دلتنگ حصارش نشی نعمته و ما شاکر به این نعمتیم. کاش این دنیا هم مثل یک جعبه موسیقی بود،همه صداها آهنگ بود، همه حرفها ترانه.
خواستگار ـ۱۳۵۲ -وسواس الدوله : خب ، دفعهی قبل به کجا رسیدیم ؟
-خاوری : عرض کردم معلم خطم و شما فرمودید بهبه !
دوشنبه 15 آذر 1395 ساعت 11:42
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: جام جم آنلاین]
[مشاهده در: www.jamejamonline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 47]
صفحات پیشنهادی
ماجرای قهر طولانی علی حاتمی و جمشید مشایخی
ماجرای قهر طولانی علی حاتمی و جمشید مشایخی مشایخی با اشاره به اینکه رابطه دوستانه او و زنده یاد علی حاتمی به اوایل دهه 40 باز می گردد گفت علی حاتمی سعدی سینمای ایران است آفتابنیوز جمشید مشایخی بازیگر پیشکسوت عرصه تلویزیون سینما و تئاتر در سالروز درگذشت زنده یاد علی حاتمیگلایه جمشید مشایخی از بیتوجهی به علی حاتمی
گلایه جمشید مشایخی از بیتوجهی به علی حاتمی ای کاش وقتی علی زنده بود به جای همه کارهایی که در نبودش انجام می شود تنها یک جمله درباره اش می گفتند بیست سالی می شود که از زمان درگذشت سلطان صاحبقران سعدی سینمای ایران علی حاتمی می گذرد و همچنان یاد او و یادگاری هایش آبروی سینمای ایعکس/ علی حاتمی ۴۴ سال پیش در پشتصحنه یک فیلم
عکس علی حاتمی ۴۴ سال پیش در پشتصحنه یک فیلم ٢٠ سال پیش برابر با پانزدهم آذر ١٣٧٥خورشیدی علی حاتمی کارگردان و فیلمنامهنویس برجسته سینمای ایران بر اثر ابتلا به سرطان لوزالمعده و در میانه ساخت فیلم جهان پهلوان تختی در ٥٢ سالگی درگذشت آفتابنیوز حاتمی دانشآموخته دانشکدهلیلا حاتمی و علی مصفا در فیلم جدید فرمانآرا
بهمن فرمان آرا دل دیوانه را با حضور بازیگران سرشناس سینمای ایران از نسلهای مختلف جلوی دوربین میبرد به گزارش جام جم آنلاین به نقل از ایسنا بهمن فرمان آرا نهمین فیلمش را در حالی از 25 آذر ماه در شمال کشور مقابل دوربین میبرد که قرار است فاطمه معتمدآریا لیلا حاتمی صابرگلایه جمشید مشایخی از بی توجهی به علی حاتمی/ کاش قدرش را می دانستند
گلایه جمشید مشایخی از بی توجهی به علی حاتمی کاش قدرش را می دانستند ای کاش وقتی علی زنده بود به جای همه کارهایی که در نبودش انجام می شود تنها یک جمله درباره اش می گفتند به گزارش خبرنگار حوزه سینما گروه فرهنگی باشگاه خبرنگاران جوان بیست سالی می شود که از زمان درگذشت سچرا علی حاتمی با جمشید مشایخی برای مدت طولانی قهر بود؟
چرا علی حاتمی با جمشید مشایخی برای مدت طولانی قهر بود جمشید مشایخی بازیگر پیشکسوت عرصه تلویزیون سینما و تئاتر در سالروز درگذشت زنده یاد علی حاتمی گفت اوایل دهه ۴۰ با زنده یاد علی حاتمی آشنا شدم وی ادامه داد علی حاتمی نمایشنامه می نوشت و آثارش را به اداره هنرهای دراماتیک می آتصاویری از جاودانههای علی حاتمی
چهره مهربان و آرام مادر نگاه سرگردان و غمبار حاجی واشنگتن و پرداخت قهرمانانه تصویر ستارخان در پوستر فیلمهای سینمایی علی حاتمی یادگار دورانی هستند که دستهایی هنرمندانه قادر بودند با روایت یک فیلم در یک تصویر مردم را به سینماها بکشانند به گزارش جام جم آنلاین به نقل از اعاشقان سینما بخوانند/ فیلمهای برفی ماندگاری که روی پرده نشستند!
عاشقان سینما بخوانند فیلمهای برفی ماندگاری که روی پرده نشستند با توجه به حال و هوای برفی این روزهای شهر یادآوری فیلم های برفی خالی از لطف نیست به گزارش خبرنگار حوزه سینما گروه فرهنگی باشگاه خبرنگاران جوان اوضاع دماغی آسمان قسمتی از هویت سینماست برف و باران و آفتاب هرکدامفیلمهای برفی ماندگاری که روی پرده نشستند
باشگاه خبرنگاران جوان اوضاع دماغی آسمان قسمتی از هویت سینماست برف و باران و آفتاب هرکدام فضاسازی خاصی به لحاظ مضمونی و زیباییشناختی دارند و الحق که به قول معروف و چه ساده و بیتوضیح برف واقعاً سینمایی است وقتی قرار باشد به فیلمهای برفی تاریخ سینما نگاهی بیاندازیم لاجرم اروایت بازیگران سرشناس از علی حاتمی در «آن معلم بی استاد»
شبکه مستند سیما برای اولین بار مستند آن معلم بی استاد که زنده یاد علی حاتمی فیلمنامه نویس و کارگردان فقید سینما و تلویزیون ایران را به روایت بازیگران سرشناس فیلمهایش از جمله انتظامی مشایخی نصیریان رشیدی و کشاورز معرفی می کند به گزارش باشگاه خبرنگاران تسنیم پویا سیدوحید-
سینما و تلویزیون
پربازدیدترینها