واضح آرشیو وب فارسی:جوان آنلاین: زندگي خصوصي هنرمندان روي دايره زنگي رسانهها
چهره دمغ و گرفته مجري زن تلويزيون با كبودي و ورم زير چشمانش در صفحه اجتماعي وي منتشر و به سرعت دست به دست ميشود، دعواي زن و شوهري كه به درگيري فيزيكي منتهي شده است به سرعت مسئلهاي ميشود و ...
نویسنده : محمدصادق عابديني
چهره دمغ و گرفته مجري زن تلويزيون با كبودي و ورم زير چشمانش در صفحه اجتماعي وي منتشر و به سرعت دست به دست ميشود، دعواي زن و شوهري كه به درگيري فيزيكي منتهي شده است به سرعت مسئلهاي ميشود و همه ميخواهند اطلاعات بيشتري درباره آشنايي، ازدواج و جدايي خانم مجري با همسرش كه او هم مجري است بدانند؛ چيزهايي بيشتر و بيشتر همراه با فروريختن آخرين ديوارهاي زندگي شخصي هنرمندان در فضاي مجازي.
حرفهاي درگوشي يا «خاله زنكي» كه در فرهنگ عامه تمامي مردم جهان وجود داشته و دارد، مجموعهاي است از اخبار و شايعات كه در راستاي علاقهمندي شنوندگان منتشر ميشود؛ اخباري كه جذابيت آن براي شنونده بيشتر از اخبار رسمي است.
از سال 1890 ميلادي اين گونه اخبار وارد جريان رسمي مطبوعات شدند، اما به دليل اينكه ارزش آن از اخبار رسمي پايينتر بود، مديران رسانهها تصميم گرفتند اين اخبار را با كاغذهاي ارزانقيمت منتشر كنند؛ كاغذهايي كه برخلاف كاغذهاي سفيد روزنامه به دليل كيفيت پايينتر زرد رنگ بودند.
خاستگاه اين نشريات شهر نيويورك بود و اصطلاح «Yellow Journallsim» بعدها براي اين نوع نشريات و اخبار آنها به كار رفت. هنوز هم در بحثهاي رسانهاي به چنين اخبار عامهپسند، اما كم ارزش از نظر روزنامهنگاري، خبر زرد گفته ميشود؛ اخباري كه رسانههاي رسمي كمتر و رسانههاي غير رسمي و فضاي مجازي بسيار به آنها اهميت ميدهند، حتي شبكههاي تلويزيوني نيز بخشي از اخبار خود را به چنين اخباري اختصاص دادهاند.
متأسفانه اخبار زرد با عنوان اخبار عامهپسند در برخي از كشورها به عنوان بخشي از سبك زندگي پذيرفته شده است. با وجود اينكه رفتار «خاله زنكي» در فرهنگ ما قبيح شناخته ميشود، شاهد حضور قوي اين نوع رفتار در رسانههای داخلي هستيم؛ جايي كه در آن تلاش ميشود با به دست آوردن اطلاعات از زندگي شخصي افراد مشهور و محبوب به خصوص هنرمندان، بر ميزان مخاطبان خود بيفزايند.
مقصر غريبه نيست
بهنوش طباطبايي درباره شايعه جدايي از مهدي پاكدل به خبرنگاري كه با وي تماس گرفته است، ميگويد: «اين خبر را نه تأييد ميكنم و نه تكذيب. در زندگي خصوصي ديگران سرك نكشيد!» اما اين سرك كشيدن از كجا شروع شد؟ مگر اولين بار عكسهاي دو نفره اين دو چهره سينمايي و تلويزيوني در صفحات اجتماعيشان منتشر نشده بود؟ آنها با حضور در تلويزيون از پيوند زناشوييشان صحبت كردند و اولين چراغ سبز را براي ورود به حريم شخصي كه اين روزها طباطبايي از سرك كشيدن ديگران در آن گلايهمند است، خود اين زوج نشان دادند.
صفحات اجتماعي با دسترسي عمومي (پابليك) هنرمندان در صفحههاي اجتماعي، بزرگترين راه ورود و ايجاد حس كنجكاوي براي دانستن و به دست آوردن اطلاعات از زندگي افرادي است كه مانند همه اقشار جامعه حق داشتن حريم خصوصي را دارند. ولي چه كسي آنها را اجبار كرده بود كه تصاوير و اطلاعات زندگي شخصيشان را در اختيار سايرين قرار دهند؟ مقصر اصلي سرككشيدن مردم در زندگي خصوصي افراد، كسي جز خودشان نيست؛ حتي اگر قبول كنيم برخي از افراد فضول و سمج كه غربيها آنها را پاپاراتزي ميدانند، هميشه در كمين زندگي افراد مشهور هستند تا با به دست آوردن اطلاعاتي از آنها، علاقهمندان به آن افراد را سورپرايز كنند و كشفيات شگفتانگيزشان را از وراي حريم خصوصي سلبرتيها در معرض ديد همگان قرار دهند.
تلويزيون را دستكم نگيريد
تا مدتها بعد از پيروزي انقلاب، براي دوري جستن از فضايي كه در برنامههاي تلويزيون ملي ديده ميشد، تاكشوها و گفت و گوها با هنرمندان بسيار محدود شده بود و حتي در سالهاي متمادي خبري از اين نوع برنامهسازي در صداوسيما نبود، اما از زماني كه دوباره تاكشوها پا گرفت، بخش ثابتي از مهمانان اين برنامهها را كه به خاطر ماهيت زرد بودنشان پر بيننده هم هستند، هنرمندان تشكيل ميدهند.
سؤالهاي كليشهاي و فضاي به ظاهر خودماني اين برنامهها هم راه را براي ورود مخاطب تلويزيون به زندگي شخصي و حريم خصوصي هنرمندي كه حاضر شده است از مسائل غيركارياش در برنامه تلويزيوني يا گفتوگوي راديويي بگويد، باز ميكند. هنوز آنقدر زمان نگذشته است كه رفتارهاي زوج «آزاده نامداري» و «فرزاد حسني» روي آنتن زنده تلويزيون از بيان جزئيات زندگيشان گرفته تا ازدواج و خواندن شعر عاشقانه در برنامه از ذهن مخاطبان تلويزيون پاك شود. اعلام ازدواج بهنوش طباطبايي و مهدي پاكدل نيز از طريق برنامههاي تلويزيوني انجام شد.
اين روزها ورود به حريم شخصي هنرمندان آنقدر عادي شده كه مهران مديري بناي كارش را در دعوت از مهمانان برنامه «دورهمي» پرسيدن سؤالات بسيار شخصي از آنها گذاشته و از زوجهاي هنرمند ميخواهد براي مردم تعريف كنند كه چطور با هم آشنا شدهاند و آيا در خانه با هم بحث ميكنند يا اينكه چرا فرزند ندارند؟ حتي مجري براي تشويق فرزندآوري كه گويا از سياستهاي ابلاغي سازمان به برنامهسازانش است، از زوجهايي كه فرزند ندارند ميخواهد زودتر دست به كار شوند! چه مديران شبكه نسيم كه برنامه دورهمي در آن توليد و پخش ميشود و چه مديران ديگر شبكههاي تلويزيوني كه تاكشوهايي مشابه اين را اجرا ميكنند، براي اين سؤال كه دانستن ابعاد شخصي زندگي هنرمندان چه آورده علمي و معرفتي براي بيننده دارد، پاسخي را ارائه ندادهاند كه بايد هر ساله بخشي از بودجه صداوسيما كه رسانهاي عمومي و متعلق به نظام است براي آن هزينه شود.
حتي اين سرك كشيدن در زندگي شخصي افراد آنقدر جذاب است كه هر سال تعداد زيادي از مردم ابراز علاقه ميكنند كه با حضور در برنامههايي مانند « ماه عسل» از مشكلات زندگي شخصيشان براي مجري برنامه تعريف كنند و از اينكه ديگران را در جريان آنچه تا پيش از اين مخفي بوده است، لذت ببرند.
در بهترين حالت ممكن و برخلاف آنچه در فرهنگ ما به عنوان خارج نشدن مسائل زندگي شخصي از چارديواري خانه عنوان شده است، رسانههاي ما در حال نزديك شدن به پاپاراتزيهاي غربي هستند و متأسفانه آشكار شدن بخشهاي پنهان زندگي هنرمندان نشان ميدهد كه برخی از آنان از نظر مسائل غيراخلاقي و طلاقهاي عاطفي و رسمي چيزي كمتر از سلبرتيهاي غربي ندارند.
منبع : روزنامه جوان
تاریخ انتشار: ۰۵ آبان ۱۳۹۵ - ۲۲:۰۱
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: جوان آنلاین]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 17]