تور لحظه آخری
امروز : چهارشنبه ، 5 اردیبهشت 1403    احادیث و روایات:  امام علی (ع):علم میراث گرانبهائی است و ادب لباس فاخر و زینتی است و فکر آئینه ای است صاف.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

بلومبارد

تبلیغات متنی

تریدینگ ویو

خرید اکانت اسپاتیفای

کاشت ابرو

لمینت دندان

ونداد کولر

لیست قیمت گوشی شیائومی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دانلود سریال سووشون

دانلود فیلم

ناب مووی

تعمیر کاتالیزور

تعمیر گیربکس اتوماتیک

دیزل ژنراتور موتور سازان

سرور اختصاصی ایران

سایت ایمالز

تور دبی

سایبان ماشین

جملات زیبا

دزدگیر منزل

ماربل شیت

تشریفات روناک

آموزش آرایشگری رایگان

طراحی سایت تهران سایت

آموزشگاه زبان

اجاره سند در شیراز

ترازوی آزمایشگاهی

رنگ استخری

فروش اقساطی کوییک

راهبند تبریز

ترازوی آزمایشگاهی

قطعات لیفتراک

وکیل تبریز

خرید اجاق گاز رومیزی

آموزش ارز دیجیتال در تهران

شاپیفای چیست

فروش اقساطی ایران خودرو

واردات از چین

قیمت نردبان تاشو

وکیل کرج

تعمیرات مک بوک

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

سیسمونی نوزاد

پراپ تریدینگ معتبر ایرانی

نهال گردو

صنعت نواز

پیچ و مهره

خرید اکانت اسپاتیفای

صنعت نواز

لوله پلی اتیلن

کرم ضد آفتاب لاکچری کوین SPF50

دانلود آهنگ

طراحی کاتالوگ فوری

واردات از چین

اجاره کولر

دفتر شکرگزاری

تسکین فوری درد بواسیر

دانلود کتاب صوتی

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1797703638




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

طنز؛ کوکب خانم در دولت قبل و دولت فعلی!


واضح آرشیو وب فارسی:برترین ها: ماهنامه خط خطی - حسن غلامعلی فرد:

(دولت فعلی)

کوکب خانم زن پاکیزه ای بود بدبخت. هر روز صبح به طویله می رفت و سعی می کرد گاوها را بدوشد اما گاوها چشمان شان خمار می شد و شیرشان نمی آمد. در دولت قبل آنقدر شیر گاوها را دوشیده بودند که گاوهای بدبخت پوست و استخوان شده بودند و کوکب خانم حتی نمی توانست شیرشان را بخورد چه برسد به گوشت شان. کوکب خانم توی سفره اش کوفت هم نداشت و دولت قبل هر چه توی سفره بود را به لولو داده و لولو هم نامردی نکرده و کلا برده بود. کوکب خانم هر روز صبح به کلیدسازی می رفت تا شاید کلید مشکلاتش را پیدا کند.

کوکب خانم وقتی به خانه می آمد لکه های نفتی را که دولت قبل روی سفره انداخته بود پاک می کرد و به انتظار مهمان می نشست. یک روز اسحاق جهانگیری به خانه کوکب خانم آمد. چند خورجین وعده از روی قاطرش برداشت و به کوکب خانم اهدا کرد و گفت: «ما با مفاسد اقتصادی برخورد می کنیم. ما کلید مشکلات را داریم. ما برجام را فرجام رساندیم و تورم را کاهش دادیم. اما هرچه می کشیم از دست دولت قبل می کشیم. اگر راه ها ناامن است تقصیر دولت قبل است. اگر خرطوم فیل دراز است تقصیر دولت قبل است. دولت قبل آنقدر بد عمل کرده که کاری از ما ساخته نیست.»

کوکب خانم خورجین های پر از وعده را از اسحاق گرفت و چند تا از وعده ها را شکست تا بلکه باهاش نیمرویی چیزی طبخ کند اما از وعده ها نیمرو هم درنیامد.

کوکب خانم زن پاکیزه ای بود اما مانند مسوولانی که فیش های حقوقی میلیاردی دریافت می کنند پاکیزه نبود. البته این جریان فیش های حقوقی هم تقصیر دولت قبل بود و دانش آموزان عزیز دقت داشته باشند که ما خیلی کارمان درست است. ما حتی با برگزاری کنسرت های موسیقی در خانه کوکب خانم هم موافق هستیم اما چون کوکب خانم زن پاکیزه و وسواسی ای است ترجیح می دهیم در خانه اش کنسرت نگذاریم تا خدایی نکرده کثیف کاری نشود.

(دولت قبل)

کوکب خانم زن پاکیزه ای نبود، برای همین محمود به خانه کوکب خانم رفت و با او حرف زد اما کوکب خانم که با مسوولان دوران سازندگی دستش توی یک کاسه بود حرف های محمود را گوش نکرد. پس محمود کوکب خانم را به جایی فرستاد که عرب نی می انداخت. محمود در خانه کوکب خانم ساکن شد. محمود آدم پاکدستی است. هر روز صبح زود نه تنها گاوها را می دوشد بلکه هر چیزی و هر کسی که دم دستش باشد را می دوشد.

سفره محمود سفره ساده ای است چون محمود کلا آدم زیستی است. در سفره محمود فقط شیر تازه و کره تازه و خامه تازه و پنیر تازه خاویار تازه و مرباهای تازه و نان های تازه و نیمروهای خوشمزه و سرشیرهای تازه و دکل های تازه و چند چیز ساده تازه دیگر هست. محمود با دوستانش دوست است و با دشمنان و منتقدانش خیلی دوست تر!

یک روز چند تا از دوستان محمود به خانه محمود آمدند. بقایی که انسان پاکدستی است پای سفره نشست و ِ بخور. مرتضوی و خاوری و مشایی و زنجانی و محصولی و کردان و دانشجو و جوانفکر و رسایی و بذرپاش و چند نفر دیگر هم به خانه محمود آمدند و هر کدام شروع کردند دِ بخور. خاوری گفت: «به به، چه ارزهای خوشمزه ای داری. هر چه می خورم سیر نمی شم» یکی دیگر هم یک دکل از وسط سفره برداشت و با کره تازه مقداری چربش نمود و سپس آن را فرو کرد در حلقومش و گفت: «چه دکل های هلو برو تو گلویی. به به.»

محمود و دوستانش هر روز در خانه ای که قبلا برای عنصری خود فروخته و وابسته به خانواده آقای هاشمی به نام کوکب خانم زندگی می کنند. از وقتی محمود مسوولیت خانه کوکب خانم معلوم الحال را به عهده گرفته تمام مردم دنیا خوشحالند و نمی دانند  قِرهای درون کمرشان را کجا بریزند از خوشحالی. محمود همیشه برای دوشیدن گاوها و غیره آماده است.





۰۴ آبان ۱۳۹۵ - ۰۸:۵۷





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: برترین ها]
[مشاهده در: www.bartarinha.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 105]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


سرگرمی
uyt


پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن