واضح آرشیو وب فارسی:جوان آنلاین: چگونه رباخوار شدیم؟!
شايد هنوز هم كساني باشند كه خاطرات قلكهاي خانگي را به ياد آورند، اما...
نویسنده : حسن روانشيد*
شايد هنوز هم كساني باشند كه خاطرات قلكهاي خانگي را به ياد آورند، اما به ندرت ميدانند اين بانكهاي شخصي در آغاز سفالين بودند و به مرور زمان به قلكهاي سراميكي، پلاستيكي و در نهايت فلزي تبديل شدند، طاقچه بلند همه خانهها محل نگهداري اين قلكها بود كه هر رف از طاقچه به يكي از اعضاي خانواده تعلق داشت، حتي بعضي از پدربزرگها و مادربزرگها هم براي موارد ضروري از جمله زيارت و بيماري قلكهايي داشتند كه پولهاي خرده و اضافي و دستوپا گير خود را در آن ميريختند و در پايان سال و درست زماني كه پر ميشد آن را ميشكستند و پولهايش را درآورده و به كاسب محل ميدادند تا در مقابل پول كاغذي بگيرند. طلا و نقره ميخريدند كه ارزش افزوده داشته و نگهدارياش آسان باشد.
قلكهاي سفالين از نوستالژيهاي خوب و ارزشمندي بود كه ميتوانست سمبل حسابداري سنتي براي خانوادهها باشد تا به جامعه بزرگ مدني تسري يابد. بانك اصناف در سال 1348 اولين مبتكر خارج كردن اين سنت از چرخه اقتصاد خانواده بود. اين بانك در آن سال با ابتكاري تازه توانست پلاستيك را جانشين سفال و سراميك كند و در حقيقت اختيار اندوخته منزه را از خانواده بگيرد و به ربح بگذارد! هزاران قلك پلاستيكي با رنگهاي شاد و دلفريب را با عنوان هديه به بچهها در مدارس داد كه آرم بانك اصناف روي آن حكشده بود. آنها طي اعلاني از بچهها خواسته بودند از اين پس پولهايشان را در اين قلكها بريزند و هر زمان پر شد به اولين شعبه بانك اصناف نزديك خانه خود بروند تا حساب پساندازي برايشان مفتوح شود و 10 تومان موجودي اوليه را از بانك هديه بگيرند!
و اينچنين تخم لق جايزه را در دهان كودكان و خانوادهها شكستند تا به طمع دريافت 10 تومان اوليه هرچه زودتر قلك پلاستيكي را پركنند به بانك تحويل دهند. در نتيجه اين كار رقابتي شد بين بچهها در خانه و آغازي براي حضور بلافصل بانكها در اقتصاد مردمي كه تا قبل از اين، وجوه موجود در قلكها را براي امور خير نيز مصرف مينمودند و اينك طعم ربا و نزول به دهانشان خوش ميآمد!
اما از سوي ديگر ثواب كار از دست رفت و بهمرور زمان قلكهاي پلاستيكي برچيده شد و افراد براي كسب سود و درآمد ناكارآمد، وجوه خود را مستقيماً بهحسابهاي پسانداز واريز نمودند كه مرحله بعد از آن را بانكهاي بزرگ دولتي با اهداي جوايز نقدي و غيرنقدي ادامه دادند و پول كه تا آن تاريخ ارزشي دوجانبه داشت، بعد معنوي خود را در توليد و خدمت به همنوع از دست داد و وسيلهاي شد براي كسب درآمد صوري توسط بانكها و قدرت بخشيدن به صرافيها تا اختيار مالكان پول را نيز به دستگيرند!
اما كساني كه ميدانستند با ارائه قلكهاي پلاستيكي چه پروژه بلندمدتي را در سر ميپرورانند از محل همين درآمدهاي بادآورده پرداخت تسهيلات را به سپردهگذاران بينوا پيشنهاد كردند تا نهتنها در آينده سرمايهاي در قلكهاي خود نداشته باشند بلكه بدهكاران عمري اين دكانها با نام بانك، جاودان بمانند!
نسل جديد خانوادهها كه پدرانشان نوستالژيهاي خوب خود را تحت تأثير تبليغات سوء از دست داده بودند به ناگاه 180 درجه تغيير تفكر دادند و از بستانكار به بدهكار تبديل شدند! هريك از اعضاي اين خانواده سنگيني چند دفترچه وام تحت عنوانهاي مسكن، اتومبيل، ازدواج، ضروري و... را بهدوش ميكشند تا بانكها بتوانند روي پاي خود ايستاده و شعب خود را افزايش دهند! لغت بدقيافه ربا را به كارمزد تبديل كرده و جريمه را با عنوان ديركرد اخذ مينمايند كه همين نيز بنابر نظر بعضي علما حكم ربا اندر ربا را دارد! از سوي ديگر سنت حسنه كمك به نيازمندان كه از محل شكستن قلكهاي سفالين تأمين ميشد به فراموشي سپرده شد و براي مستمندان نيز راهي بهجز دريافت تسهيلات بانكي با پرداخت ربا باقي نماند.
*روزنامهنگار پيشكسوت
منبع : روزنامه جوان
تاریخ انتشار: ۰۳ آبان ۱۳۹۵ - ۲۲:۰۳
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: جوان آنلاین]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 86]