تور لحظه آخری
امروز : چهارشنبه ، 5 اردیبهشت 1403    احادیث و روایات:  امام سجاد (ع):حقّ نصيحت خواه اين است كه به راه صحيحى كه مى دانى مى پذيرد، راهنمائيش كنى و سخن در حدّ...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

بلومبارد

تبلیغات متنی

تریدینگ ویو

خرید اکانت اسپاتیفای

کاشت ابرو

لمینت دندان

ونداد کولر

لیست قیمت گوشی شیائومی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دانلود سریال سووشون

دانلود فیلم

ناب مووی

تعمیر کاتالیزور

تعمیر گیربکس اتوماتیک

دیزل ژنراتور موتور سازان

سرور اختصاصی ایران

سایت ایمالز

تور دبی

سایبان ماشین

جملات زیبا

دزدگیر منزل

ماربل شیت

تشریفات روناک

آموزش آرایشگری رایگان

طراحی سایت تهران سایت

آموزشگاه زبان

اجاره سند در شیراز

ترازوی آزمایشگاهی

رنگ استخری

فروش اقساطی کوییک

راهبند تبریز

ترازوی آزمایشگاهی

قطعات لیفتراک

وکیل تبریز

خرید اجاق گاز رومیزی

آموزش ارز دیجیتال در تهران

شاپیفای چیست

فروش اقساطی ایران خودرو

واردات از چین

قیمت نردبان تاشو

وکیل کرج

تعمیرات مک بوک

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

سیسمونی نوزاد

پراپ تریدینگ معتبر ایرانی

نهال گردو

صنعت نواز

پیچ و مهره

خرید اکانت اسپاتیفای

صنعت نواز

لوله پلی اتیلن

کرم ضد آفتاب لاکچری کوین SPF50

دانلود آهنگ

طراحی کاتالوگ فوری

واردات از چین

اجاره کولر

دفتر شکرگزاری

تسکین فوری درد بواسیر

دانلود کتاب صوتی

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1797704806




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

نبض انتخابات در دست لایه های اجتماعی


واضح آرشیو وب فارسی:عصر ایران: نبض انتخابات در دست لایه های اجتماعی
بی آن که بخواهیم ادعای انتخاباتی بودن ترمیم کابینه را تأیید کنیم نمی توانیم از اهمیت جمعیت شناور و غیر سیاسی با انگیزه های اجتماعی غافل شویم.
عصر ایران؛ مرجان کُرد- منتقدان و مخالفان دولت، عزم رییس جمهوری برای ترمیم کابینه را که در قالب تغییر سه وزیر جلوه کرده انتخاباتی می دانند. استدلال آنان این است که هر سه وزارتخانه ارشاد، ورزش و آموزش و پرورش با جوانان سر و کار دارند و انتخابات هدف گذاری شده است.

اما مگر اکثریت جمعیت کشور را جوانان تشکیل نمی دهند؟ بر پایه این واقعیت هر حرکت مثبت و اصلاحی و رو به جلو و معطوف به آینده را باید انتخاباتی ارزیابی کرد و هیچ کاری هم انجام نداد تا متهم به کار انتخاباتی نشد!

داستان را اما به قراری دیگر هم می توان روایت کرد. هر سه حوزه فرهنگ و ارشاد، ورزش و جوانان و آموزش و پرورش ذاتا سیاسی نیستند ولی مخاطب آنان جمعیت قابل توجهی از مردم است که با انگیزه های غیر سیاسی رای می دهند یعنی می دانند که سیاست بر علایق آنان تأثیر می گذارد.

 سیاست است که می تواند مانع نمایش یک فیلم یا برگزاری یک کنسرت شود. سیاست است که مدیریت دو باشگاه بزرگ و حتی سرنوشت تیم ملی فوتبال را تعیین می کند و سیاست است که به آموزش و پرورش سمت وسو می دهد.

بی آن که بخواهیم ادعای انتخاباتی بودن ترمیم کابینه را تأیید کنیم نمی توانیم از اهمیت جمعیت شناور و غیر سیاسی که با انگیزه های اجتماعی و برای آزادی های اجتماعی و تنوع در سبک زندگی نه الزما توسعه سیاسی و حتی اقتصادی نامزد مورد نظر خود را برمی گزینند غافل شویم.

به همین خاطر می توانیم جمعیت رای دهندگان را از منظر طبقاتی و خاستگاهی تقسیم بندی کنیم.

  نگاهی به ادوار مختلف انتخابات نشان می دهد کاندیدایی موفق می شود که بتواند ترکیبی از آرای متفاوت همچون رنگ های مختلف یک رنگین کمان را به دست آورد و در این میان اتفاقا دو گروه مهم ترند:

یکی جمعیتی که الزاما سیاسی نیست و به سبک زندگی بها می دهد و در انتخابات حضور فعال دارد و دیگری طبقات کم برخوردار که نگاه معیشتی دارد اما در چند دوره انتخابات اخیر از میزان مشارکت آنان کاسته شده و همین نیز از اهمیت آرای اجتماعی حکایت می کند. با این حال یکی از گروه ها کافی نیست و به مجموعه ای از طیف ها نیاز است.

اهالی بورس  با اصطلاح رایج پورتفوی (سبد) آشنا‌یند. پورتفوي، مجموعه يا سبدي از اوراق بهادار است زیرا سرمايه گذاري در مجموعه اي از اوراق بهادار امن تر از سرمايه گذاري در يك سهم است چون با افزايش تعداد سهام در سبد، ريسك مجموعه كاهش پیدا می کند.

 اصطلاح پورتفوی با خوانشی سیاسی حاوی این معناست که تلفیقی از آرای لایه های مختلف؛ کاندیدای بیرون آمده از صندوق را تعیین می کند. به عبارت دیگر اگر نامزدی تنها بر آرای قومیتی و منطقه ای تکیه کند و از آرای شناور یا سیاسی یا سنتی غافل باشد بختی برای پیروزی ندارد منتها اگر برای مثال بتواند سبد خود را از آرای تشکیلاتی (به معنی قبلا توافق شده در نهادها) و مثلا به اضافه آرای لایه های کم تر برخوردار پر کند می تواند به موفقیت چشم بدوزد ولی باز بدون جلب نظر جمعیت جوان با گرایش و اولویت تنوع های اجتماعی توفیق حاصل نمی شود.

با این نوع تقسیم بندی که فراتر از چپ و راست یا اصلاح طلب و اصول گرا تفکیک شده حتی می توان به تحلیل دوره های قبلی انتخابات ریاست جمهوری پرداخت و راز انتخاب یک کاندیدا در رقابت با دیگران را بر اساس همین پایگاه های سیاسی یا اجتماعی یا مذهبی و یا تشکیلاتی دریافت.

به عنوان مثال در سال 92 سعید جلیلی 4 میلیون رای بدست آورد. 4 میلیون  رای متشکل که تقریبا در هر انتخاباتی وجود دارد.

طیف دیگری که در انتخابات مشارکت می کنند «افراد تهی دست و محروم» جامعه هستند که شاید سر به 10 میلیون نفر بزند. این 10 میلیون نفر در مرحله دوم انتخابات 84 از طرف محمود احمدی نژاد هدف گیری شدند.

«رای ناب سیاسی و دموکراسی خواهانه» را می توان بین 4 تا 6 میلیون نفر دانست که در سال 84 و در مرحله اول انتخابات بخش اصلی آن متوجه دکتر معین شد منتها این عدد برای موفقیت نهایی کافی نبود.

پایگاه رای مهم و تاثیرگذار دیگری که بین 8 تا 10 میلیون نفر در حرکت است و موضوع همین نوشته است همین «رای اجتماعی و غیر سیاسی» است. این رای شناور در پی تغییر نماد ها یا نمودهای اجتماعی است و اگر گاه جذب چهره های سیاسی و  گاه کم تر سیاسی می شود به خاطر سیاست نیست.

این طور هم نیست که همیشه مجذوب شعارهای اصلاح طلبانه یا تیپ و قیافه شخصیت اصلاح طلب شوند. کما این که ممکن است  گاه کاپشن احمدی نژاد عامل جذابیت باشد و گاه جذب چشم ها و عینک آقای قالیباف. 

انکار نمی توان کرد که بخشی از آرای نامزد پیروز سال 76 مربوط به لایه های اجتماعی بود و در سال 84 نیز بازبخش قابل توجهی از این پایگاه را در قالب سبد رای آقای قالیباف دیدیم در حالی که قرابت سیاسی ندارند.

پایگاه رای بعدی را «سنتی- مذهبی» می نامیم که از رای «تشکیلاتی و سازمان یافته» جداست و در واقع پایگاه حزب موتلفه به حساب می آید که معمولا از 3 میلیون نفر فراتر نمی رود. این رای در انتخابات سال 92 به حساب دکتر ولایتی ریخته شد. در سال 76 همین 3 میلیون رای به اضافه 4 میلیون رای متشکل به حساب ناطق نوری واریز شد و مجموعا 7 میلیون رای برای او شکل داد.

در ایران یک پایگاه رای «قومیتی» نیز داریم که مثلا بخشی از آن را در سال 84 متوجه مهدی کروبی دیدیم و در سال 92 متوجه محسن رضایی شد. این پایگاه نیز 4 میلیون نفر را شامل می شود. البته این تقسیم بندی به معنی انکار انگیزه های دیگر نیست و می توان یک طیف 2 تا 3 میلیون نفری را با انگیزه های دیگر تحلیل کرد.

 به صورت مصداقی می توان گفت در انتخابات سال 92 آقای روحانی رای تشکیلاتی و سازمان یافته را بدست نیاورد چون متوجه سعید جلیلی شد.

رای سنتی- مذهبی را نیز به تمامی بدست نیاورد چون متوجه دکتر ولایتی شد.

رای قومیتی را نیز محسن رضایی از آن خود کرد اما به دلیل دو رییس جمهوری توسعه گرای سال های 68 تا 84 رای سیاسی دموکراسی خواهانه و بخشی از رای اجتماعی تغییر طلبانه را بدست آورد و البته به خاطر روحانی بودن نیز بخشی از رای طبقه مذهبی را هم بدست آورد.

در این میان البته نمی توان از نقش مناظره های تلویزیونی در جذب آرای شناور غافل ماند طرفه آن که اشتباه استراتژیک آقای قالیباف در مناظره با روحانی بخشی از آرای شناور و غیر سیاسی را به سمت روحانی هل داد.  

با این وصف روشن است که آرای تشکیلاتی، سنتی، سیاسی و قومیتی تردید ندارد و این آرای اجتماعی است که هم عدد قابل توجهی است و هم شناور است و از آن به عنوان آرای خاکستری نیز یاد می شود.

با این وصف کاندیدایی که بتواند شعار اجتماعی جذابی تدارک ببیند می تواند رای طبقه متوسط غیر سیاسی را که بالغ بر 10 میلیون نفر می تواند باشد را به دست آورد و این عدد اگر به اضافه رای دموکراسی خواهان بشود عدد قابل توجهی را تشکیل می دهد منتها اگر کاندایی طبقه دموکراسی خواه و تحول خواه اجتماعی را هدف گذاری کند در شهرهای بزرگ موفق تر است چرا که اتفاق مهمی که در این سالها رخ داده آن است که در دو دهه گذشته اکثریت کسانی که در انتخابات مشارکت نمی کردند به طبقات مرفه تعلق داشتند حال آن که در سالهای اخیر به نظر می رسد اقشار محروم و در حاشیه با صندوق رای قهر کرده اند.

نکته دیگر اما استراتژی و رویکرد اصول گرایان در انتخابات پیش روست. اصول گرایان اگر بخواهند در تهران موفق شوند یا باید اکثریت اصلاح طلب شرکت کننده را مایوس کنند یا گروه های حامی خود را که با وجود اعلام تکلیفی بودن انتخابات به دلایل اقتصادی مایل به رای دادن نیستند را به صحنه بیاورند.

  در میان اصول گرایان تنها محمود احمدی نژاد بود که این قابلیت اخیر را داشت بنابراین به نظر می رسد اصول گرایان به جای  سرمایه گذاری برای جذب این گروه بیش تر در پی کاهش پایگاه سیاسی و اجتماعی اصلاح طلبان هستند و راز ناخرسندی شان از ترمیم کابینه و اصرار بر اولویت تغییرات اقتصادی همین است.

یادمان باشد در انتخابات سال 94 نیمی از مردم تهران شرکت کردند اما اکثریت این شرکت کنندگان به اصلاح طلبان رای دادند و هر سی کرسی نمایندگی تهران را از آن اصلاح طلبان کردند.

یک مثال ملموس دیگر در این رابطه میزان رای حداد عادل است که با 800 هزار رای در انتخابات مجلس ششم نفر آخر شد و با 800 هزار رای در مجلس هفتم نفر اول.

این مثال نشان می‌دهد که میزان رای در کشور چندان عوض نمی‌شود و از یک الگوی ثابت پیروی می‌کند اما اتفاقی که باعث می‌شود حداد عادل با یک رای ثابت در مجلس ششم نفر آخر و در مجلس هفتم نفر اول باشد نیامدن بخشی از مردم به صحنه است.

به عبارت دیگر و مثلا در یک مورد خاص اگر نرخ مشارکت در تهران 15 درصد باشد اصولگرایان قطعا پیروز میدان انتخاب هستند اگر مشارکت 50 درصد به بالا باشد (‌نرخ مشارکت تهرانی ها در انتخابات 94) رقابت جدی در می‌گیرد و بخت اصلاح طلبان بیشتر است و نتیجه را مشارکت لایه های اجتماعی رقم می زند.


تاریخ انتشار: ۱۰:۱۴ - ۰۳ آبان ۱۳۹۵ - 24 October 2016





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: عصر ایران]
[مشاهده در: www.asriran.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 11]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


اجتماع و خانواده

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن