تور لحظه آخری
امروز : چهارشنبه ، 5 اردیبهشت 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):ساعتى عدالت بهتر از هفتاد سال عبادت است كه شب‏هايش به نماز و روزهايش به روزه ب...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

بلومبارد

تبلیغات متنی

تریدینگ ویو

خرید اکانت اسپاتیفای

کاشت ابرو

لمینت دندان

ونداد کولر

لیست قیمت گوشی شیائومی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دانلود سریال سووشون

دانلود فیلم

ناب مووی

تعمیر کاتالیزور

تعمیر گیربکس اتوماتیک

دیزل ژنراتور موتور سازان

سرور اختصاصی ایران

سایت ایمالز

تور دبی

سایبان ماشین

جملات زیبا

دزدگیر منزل

ماربل شیت

تشریفات روناک

آموزش آرایشگری رایگان

طراحی سایت تهران سایت

آموزشگاه زبان

اجاره سند در شیراز

ترازوی آزمایشگاهی

رنگ استخری

فروش اقساطی کوییک

راهبند تبریز

ترازوی آزمایشگاهی

قطعات لیفتراک

وکیل تبریز

خرید اجاق گاز رومیزی

آموزش ارز دیجیتال در تهران

شاپیفای چیست

فروش اقساطی ایران خودرو

واردات از چین

قیمت نردبان تاشو

وکیل کرج

تعمیرات مک بوک

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

سیسمونی نوزاد

پراپ تریدینگ معتبر ایرانی

نهال گردو

صنعت نواز

پیچ و مهره

خرید اکانت اسپاتیفای

صنعت نواز

لوله پلی اتیلن

کرم ضد آفتاب لاکچری کوین SPF50

دانلود آهنگ

طراحی کاتالوگ فوری

واردات از چین

اجاره کولر

دفتر شکرگزاری

تسکین فوری درد بواسیر

دانلود کتاب صوتی

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1797613509




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

موعودگرایی در قرآن و عهدین - بخش اول نقش حضرت عیسی(ع) در زمان ظهور منجی موعود


واضح آرشیو وب فارسی:فارس: موعودگرایی در قرآن و عهدین - بخش اولنقش حضرت عیسی(ع) در زمان ظهور منجی موعود
خبرگزاری فارس: نقش حضرت عیسی(ع) در زمان ظهور منجی موعود
یکی از باورهای دینی که وجه مشترک آموزه‌های وحیانی به‌ شمار می‌رود، «موعودگرایی» است.

  چکیده یکی از باورهای دینی که وجه مشترک آموزه‌های وحیانی به‌ شمار می‌رود، «موعودگرایی» است که این مقاله با عنوان «موعودگرایی در قرآن و عهدین»تلاش نموده است تا با دقّت و ژرف کاوی به روش تطبیقی آن را مورد بررسی و تحلیل قرار دهد و به نشانه‌ ها و امیدهایی که در جهت باور داشت موعود در اسلام، یهود و مسیحیّت با تأکید بر کُتُب مقدّس آنان و همچنین به نقاط اشتراک و افتراق سه دین اسلام، یهود و مسیحیّت در اعتقاد به منجی موعود پرداخته است که لاجرم تفکّر برتر اسلام و امتیازات اسلام از میان این نگرش تطبیقی نمودار خواهد گشت. کلیدواژگان موعودگرایی، عهدین، نجات، ماشیح، مسیح، مقایسه تطبیقی مقدّمه هدف از مقایسه موعودگرایی در ادیان و پرداختن به نقاط اشتراک و افتراق بیان این نکته نیست که دینی از دین دیگر در این مسأله خاص متأثّر گردیده یا بر آن تأثیر گذاشته است. آنچه در این مقاله مورد نظر می‌باشد، این است که اشتراکات اسلام، یهودیّت و مسیحیّت کنار هم قرار گیرند و این نتیجه کلّی به دست آید که اندیشه منجی و موعودی که در پایان جهان خواهد آمد، در همه ادیان وجود دارد. امّا اینکه «این موعود کیست؟ و چه موقع و کجا ظهور خواهد کرد؟» از جمله مسائل مورد اختلاف است. پیروان ادیان سه‌گانه ابراهیمی بر پیروزی ایمان بر کفر، حاکمیّت حقّ و علم، عدالت اجتماعی، نجات بشر از ظلم و ستم و وراثت زمین به صالحان اعتقاد راسخ دارند، در یک کلمه می‌توان گفت فلسفه تاریخ در ادیان ابراهیمی با اعتقاد به ظهور منجی معنی پیدا می‌کند. پیشینه موعودباوری در آیین اسلام، یهودیّت و مسیحیّت به تعالیم اوّلیّه آن سه دین بر می‌گردد؛ یعنی امری ساختگی و دروغین نیست. همچنین ادیان ابراهیمی به آمدن منجی‌ معتقد هستند که هدف او برقراری عدل و داد است. بر این اساس، بین موعود این ادیان اشتراکات فراوانی وجود دارد که زمینه مناسبی را برای مقایسه و بررسی وجوه اشتراک و افتراق بین آن‌ها فراهم می‌آورد. مطالعات تطبیقی، ضرورت زندگی عصر ماست که از تحوّل شگرف ارتباطات ناشی می‌شود. در گذشته، با عدم توفیق انسان در عرصه ارتباطات، این مهم چندان ضرورتی نداشت، امّا در عصر ارتباطات، هر فکر و اطّلاعی که در گوشه‌ای از دهکده بزرگ جهانی طرح شود، لحظاتی بعد، تمام مردم جهان، امکان دستیابی به آن را دارند. در آستانه جهانی شدن، مطالعات تطبیقی در همه زمینه‌ها ـ به‌ویژه در عرصه دین و حوزه عقاید ـ بسیار لازم است؛ چرا که مقوله فرهنگ و دین، نقش ممتازی را در روند جهانی شدن ایفا می‌کند و در این زمینه همچون سایر زمینه‌های دیگر، برگ برنده در دست کسی است که بهترین و عقلانی‌ترین سخن را عرضه کند؛ زیرا انسان به مقتضای فطرت خود از بهترین گفتارها استقبال می‌کند: ﴿... فَبَشِّرْ عِبَادِ * الَّذِینَ یَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَیَتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ...: پس بندگان مرا بشارت ده! * همان کسانى که سخنان را مى‏شنوند و از نیکوترین آنها پیروى مى‏کنند...﴾ (الزّمر/ 18ـ17). این نگاه تطبیقی هم می‌تواند در حوزه اصول ادیان و هم در حوزه آموزه‌های آن صورت پذیرد. نقاط اشتراک سه دین بزرگ یهود، مسیحیّت و اسلام در اعتقاد به منجی موعود امید به آینده جهان و بشریّت (غلبه حق بر باطل) یکی از ویژگی‌های مشترک سه دین اسلام، یهود، مسیحیّت، امیدواری به آینده است. هر سه دین، با وجود آنکه در برهه‌ای از زمان، حوادث ناگوار و تلخ را پیشگویی کرده‌اند، امید به نجات انسان را به امّت‌های خود داده‌اند. البتّه ممکن است منشأ این امید متفاوت باشد و در جزئیّات نیز با یکدیگر اختلاف داشته باشند. ادیان ابراهیمی بعد از ذکر حوادث ناگوار و سختی‌ها مردم را به صبر و بردباری و گذر از این مرحله سفارش کرده‌اند، با این امید که آینده در نهایت به کام آنها خواهد بود. در عهدین امید بستن به جهانی روشن و نورانی که در آن آدمی بر همه خواسته‌های خود کامیاب و از گناهان پاک شود و از همه دلبستگی‌های مادّی و جلوه‌های زشت آن رهایی یابد و به وجود منجی موعود ایمان بیاورد آشکارا دیده می‌شود. در دین یهود این عقیده یعنی امید به آینده با عقیده قوم برتر همراه است که روزی به حکومت خواهند رسید و اقوام دیگر برابر آنها خاضع خواهند شد. یهود قایل است که با توجّه به قادر و مهربان بودن خداوند نظم حاکم بر جهان باید در آینده به نظم الهی سازمان یافته تبدیل گردد و قدرت‌های شیطانی سُست شود و موحّدان زندگی جاودانه یابند: «آنگاه در سراسر سرزمین ما سلامتی و عدالت برقرار خواهد شد. باشد که پادشاه به داد مظلومان برسد و از فرزندان فقیر حمایت کند و ظالمان را سرکوب نماید» (عهدعتیق، مزامیرداوود، 72: 3). در فرهنگ مسیحی نیز همین اعتقاد (غلبه حق بر باطل در واپسین دوره‌ها) به وضوح و روشنی وجود دارد. اعتقاد بر این است که در آخر زمان منجی و تسلّی‌دهنده‌ای می‌آید و همه در حکومت منجی حاضر و دادگاهی می‌شوند و صالحان و نیکوکاران به زندگی ابدی می‌رسند. در مزامیر داوود ـ که به گفته برخی از محقّقان، همان زبور ذکر شده در قرآن است ـ می‌خوانیم: «نزد خدا ساکت شو و منتظر او باش...! و امّا حلیمان، وارث زمین خواهند شد و از فراوانی نعمت و سلامتی متلذّذ» (مزبور 37، بند 12ـ9 و 18ـ17)؛ «مسیح می‌آید و جهان پس از ظهور آن منجی در صلح و صفای کامل به سر خواهد برد و زمین ایشان، از نقره و طلا پر خواهد گشت و خزائن ایشان را انتهایی نیست» (اشعیای نبی، 7: 2)؛ «شهرهای ویران شده، آباد می‌شود و آسایش همگانی تأمین می‌گردد. گرگ با برّه سکونت خواهد داشت و پلنگ با بزغاله خواهد خوابید وگوساله و شیر با هم، و طفل شیرخواره بر سوراخ مار بازی خواهد کرد» (همان: 11)؛ «وقتی پسر انسان خواهد آمد، روی زمین را ایمان خواهد گرفت و وقتی مسیح می‌آید که تمام زمین ایمان را بیابد» (همان). امید به آینده در اسلام، اعمّ از آینده جوامع، عالم آخرت و بُعد معنوی است؛ زیرا تصریح آیه قرآن است که از رحمت خدا ناامید نشوید. آینده از آنِ «خوبی‌ها» است و آنچه می‌ماند، «خیر و حقّ» است و باطل رفتنی است، گرچه جولان اندکی نیز داشته باشد: «و بگو حق آمد و باطل نابود شد که همانا باطل محوشدنی است» (الإسراء/ 81). گفته می‌شود که بشارت ادیان الهی مبنی بر پیروزی حقّ و نابودی باطل، تاکنون در تاریخ تجربه نشده و صرف ادّعا است؛ زیرا با نگاهی به تاریخ روشن می‌شود که همواره اهل باطل نسبت به اهل حق اکثریّت داشته‌اند.  قرآن مجید به صراحت می‌فرماید: «و هر آینه در زبور پس از ذکر نوشتیم که زمین را بندگان نیک و شایسته من به میراث می‌برند» (الأنبیاء/ 105) و نیز «و می‌خواستیم بر کسانی‌که در آن سرزمین ناتوان شمرده می‌شدند، منّت نهیم و آنان را پیشوایان کنیم و آنان را وارثان سازیم» (القصص/5). این امید در فرهنگ اسلامی آنگاه پُرفروغ‌تر می‌شود که خاتم رسولان می‌فرماید: «اگر از روزگار جز یک روز باقی نمانده باشد، خدای تعالی مردی از اهل بیت مرا بر می‌گمارد تا دنیا را پر از عدل و داد نماید، همانگونه که پر از ظلم و جور شده است» (مجلسی، 1364، ج 51: 74). اگر فقط یک روز از عمر جهان باقی بماند، مأیوس نباشید که وعده فرجام نیک و غلبه خیر بر بدی، حتمی است و مهدی، منجی موعود، علیه‌السّلام، خواهد آمد. دین حق (اسلام) که تشریع شده از جانب خداوند است، باید تفکّر غالب بر جهان باشد تا دکترین حاکمیّت مطلق خداوند در زمین عملی شود؛ چرا که اگر این امر محقّق نشود، دلیلی بر پیروزی سپاه ابلیس در زمین است. این امر با راز خلقت انسان و جن که عبادت خداوند است، منافات دارد. از همین‌رو، باید این تفکّر الهی در زمین محقّق شود و بساط ابلیس و سپاهیانش برچیده شود. غلبه دین حق بر همگان همان غلبه حزب‌الله  بر حزب شیطان است: ﴿...فَإِنَّ حِزْبَ اللّهِ هُمُ الْغَالِبُونَ﴾ (المائده/56). مصلح کلّ ومنجی مطلق، مردی الهی است این نیز یکی از نقاط مشترک هر سه دین است و از منظر ادیان ابراهیمی، بشر عادی و معمولی، قدرت اجرای کامل قانون عادلانه را ندارد. به اعتقاد یهودیان، نجات دهنده انسانی است همانند دیگران که از سوی خدا مأمور انجام وظیفه خاصّی شده است. تلمود در هیچ جا به این اعتقاد که ماشیح ممکن است یک ناجی و موجود فوق انسانی باشد، اشاره نمی‌کند، بلکه او را انسانی می‌داند که برخوردار از جبروت خدایی است و جهان را با نور خویش روشن خواهد کرد. در اشعیاء نبی می‌گوید: «برخیز و درخشان شو؛ زیرا نور تو آمده و جلال خداوند بر تو طالع گردیده است» (اشعیا، 13:7). به اعتقاد مسیحیان نیز «مسیح بار دیگر می‌آید برای کسانی که منتظر او می‌باشند و او ظاهر خواهد شد به جهت نجات». (عبرانیان، 28: 9)؛ «در حقیقت شنیده‌ایم که مسیح نجات‌دهنده عالم است» (یوحنّا، 4: 42). در روایات، این نکته مورد قبول همه فرقه‌های اسلامی است که «رَجُلٌ مِن أَهلِ بَیتِی» (کورانی، 1411 ق، ج 5: ح 1)، منجی آخرالزّمان است، گرچه در خصوصیّات آن اختلاف هست، امّا در اینکه مردی الهی از سلاله پیامبر (ص) منجی کلِّ است، اتّفاق نظر وجود دارد. «رَجُلٌ مِن وَلَدِی»، نمی‌خواهد فقط اثبات شجره‌نامه‌ای کند (از نژاد او است)، بلکه این منجی موعود از «او» و اهل‌ بیت او است. کلمه «مِنِّی» نیز بیان این است که،مأموری الهی از سلاله نبی (‌ص) قیام می‌کند و از دیدگاه اسلام (تشیّع) منجی در اوج ویژگی‌های مثبت انسانی و برگزیده ویژه خداوند است. عصمت، واسطه فیض الهی، دریچه نزول مواهب و برکات خدا، محور هستی و باعث آرامش نظام هستی از جمله شاخصه‌های برجسته‌ای است که اسلام به حضرت ولی‌عصر(عج) منسوب می‌دارد. در سایر ادیان نیز همواره از جلال و شکوه منجی موعود به زیبایی یاد شده که گوشه‌هایی از آنها در خلال متون منقول  قابل برداشت است. فرود آمدن یکی از انبیاء از آسمان در زمان ظهور موعود در هر سه دین آمده که قبل، حین و بعد از ظهور منجی موعود یکی از انبیاء الهی از آسمان به زمین فرود خواهد آمد. در متون منابع اسلامی آمده که حضرت عیسی(ع) برای اتمام حجّیّت برای ادیان بنی‌اسرائیل و گرایش آنان به اسلام از آسمان خواهد آمد و پشت سر امام زمان (عج) نماز بر پا می‌دارد و بدین ترتیب، مسیحیان زیادی و نیز بخشی از یهودیان به آن حضرت(عج) مؤمن خواهند شد. نقش حضرت عیسی(ع) در زمان ظهور منجی موعود حضرت مسیح (ع) نقش مهمّی در زمان ظهور مهدی موعود و هدایت بشریّت به سوی حقّ و اسلام دارد. برای همین هدف بزرگ، حکمت و لطف خداوند چنین اقتضا کرده است که او به آسمان برده شود تا هنگام فرود خود به زمین هدایت و دستگیری این انبوه مردم آسان شود و پذیرفتنی نیست که حضرت مسیح در بازگشت مجدّد خود به زمین این همه نقش داشته باشد، ولی قبل از صعود به آسمان اصلاً از آن ذکری به میان نیاورده باشد (ر.ک؛ الهاشمی، 1386، ج 1: 219). واقعیّت این است که مهم‌ترین موضوعی که حضرت عیسی (ع) از آن سخن رانده است، بشارت برپایی همین دولت الهی است که آن را «ملکوت خدا» نامیده است. ملکوت خدا در عهدین در کتاب تورات درباره منجی آخرالزّمان آمده است: «... مسکینان را به عدالت داوری خواهد کرد و به جهت مظلومان زمین به راستی حکم خواهد کرد و جهان را به عصای دهان خویش زده، شریران را به نفخـﮥ لب‌های خود خواهد کشت؛ زیرا که جهان از معرفت خداوند پر خواهد بود؛ مثل آب‌هایی که دریا را می‌پوشاند» (اشعیای نبی، 11: 1ـ10). از این عبارت نکات زیر به دست می‌آید: داوری عادلانه، بدون در دست داشتن حکومت ممکن نیست؛ حکم به راستی کردن، شامل مظلومان جهان است: «جهان را به عصای خویش می‌زند و جهان از معرفت خدا پر خواهد شد»؛ یعنی برنامه او جهانی است و عدالت و داوری او، همراه معرفت خدایی است. در جای دیگری از تورات آمده است: «و یهوه (= خداوند) بر تمام زمین پادشاه خواهد بود. آن روز، یهوه واحد خواهد بود و اسم او واحد» (زکریای نبیّ، 14: 9ـ10). این فراز به خوبی دو نکته مهم را می‌رساند: دین واحد الهی عالم‌گیر است؛ حکومت جهانی که از نوع حکومت الهی است. جایی برای حکومت اومانیستی، سکولاریستی، لیبرالیستی، کمونیستی و ... نمی‌گذارد. در جای دیگر تورات آمده است: «و او (= منجی موعود) امّت‌ها را داوری خواهد کرد و قوم‌های بسیاری را تنبیه خواهد کرد…» (اشعیای نبیّ، 2: 4 و 5). مسلّماً داوری امّت‌ها و تنبیه اقوام، بدون حکومت واحد ممکن نخواهد بود. در قسمت‌هایی از تورات، حوادث ظهور منجی، بسیار جالب بیان شده است: «و بسیاری از آنان که در خاک زمین خوابیده‌اند، بیدار خواهند شد؛ امّا اینان برای حیات جاودانی و آنان برای خجالت و حقارت جاودانی» (دانیال نبی، 12: 2 و 3). این فقره به خوبی از رجعت نیکان و بدان و فلسفه رجعت سخن می‌گوید. در پایان کار، خداوند منتظران را وارث زمین معرّفی می‌کند (ر.ک؛ مزامیر داوود، 37: 9 و10و 29 و30). قرآن مجید نیز از زبان حضرت موسی، علیه‌السّلام، نقل می‌کند که به پرهیزکاران عاقبت به خیری و وراثت زمین را مژده می‌دهد: ﴿قَالَ مُوسَى لِقَوْمِهِ اسْتَعِینُوا بِاللّهِ وَاصْبِرُواْ إِنَّ الأَرْضَ لِلّهِ یُورِثُهَا مَن یَشَاء مِنْ عِبَادِهِ وَالْعَاقِبَه لِلْمُتَّقِینَ: موسى به قوم خود گفت: از خدا یارى جویید و استقامت پیشه کنید که زمین از آنِ خداست و آن را به هر کس از بندگانش که بخواهد، واگذار مى‏کند، و سرانجام (نیک) براى پرهیزکاران است﴾ (الأعراف/ 128).  کتاب اشعیاینبی، پس از بشارت بهروزی برای قوم خدا می‌گوید: «زیرا فرزندی برای ما به دنیا آمده است؛ پسری برای ما بخشیده شده و بر ما سلطنت خواهد کرد.  نام او عجیب، مشیر، خدای قدیر، پدر جاودانی و سروَرِ سلامتی خواهد بود. او بر تخت پادشاهی داوود خواهد نشست و بر سرزمین او تا ابد سلطنت خواهد کرد. پایه حکومت خود را بر عدل و انصاف استوار خواهد کرد و گسترش فرمانروایی صلح‌پرور او را انتهایی نخواهد بود. خداوند قادر متعال، چنین اراده فرموده است و این را انجام خواهد داد» (اشعیای نبی، 9: 7ـ1). در کتاب حزقیال نیز آمده است: «در زمان ماشیح تمام شهرهای ویران شده از نو آباد خواهد شد و در جهان جایی ویرانه یافت نخواهد شد. حتّی شهرهای سدوم و عمورا نیز آباد خواهد شد» (حزقیال، 47: 12). در فصل هفتم کتاب حیقوقنبی آمده است: «...و گرچه تأخیر کند، برایش منتظر باش؛ زیرا البتّه خواهد آمد و درنگ نخواهد کرد، بلکه جمیع امّت‌ها را نزد خود جمع خواهد کرد و همه را برای خویش فراهم می‌سازد» (مکارم شیرازی، بی‌تا: 55). در فصل دوم کتاب حکّاینبی آمده است: «تمامم را به هیجان می‌آورم و مرغوب همگی طوایف خواهم آمد و پُر کنم این خانه را از جلال، امر خدای لشکرهاست» (صادقی، 1336: 388). اصطلاح ملکوت خدا در عهدجدید زیاد به‌کار رفته است. 14 بار در انجیلمرقس، 39 بار در انجیللوقا و 32 بار در انجیل متّی و نیز در برخی از موارد به صیغه «ملکوت آسمان‌ها» آمده است؛ زیرا عادت یهود آن بود که اسم خداوند را به جهت احترام و خشیت بر زبان نمی‌آوردند. ملکوت و سلطنت خداوند همان بشارتی است که حضرت مسیح، علیه‌السّلام، به جهت ابلاغ آن به قوم خود و به تمام عالم مبعوث شده است. حال مقصود از این کلمه چیست و چه اهمیّت ویژه‌ای دارد که حضرت مسیح، علیه‌السّلام، بدان مبعوث شده است؟ با ملاحظه نصوص دیگر اناجیل پی می‌بریم که مقصود از ملکوت الهی همان حکومت، خلافت، دولت و سلطنت خداوند روی زمین است. در انجیللوقا آمده است: «حضرت مسیح، علیه‌السّلام، به شاگردان خود فرمود: هرگاه نماز گزاردید، بگویید: ای پدر ما که در آسمان‌ها هستی، باید نام تو تقدیس شود، باید ملکوت تو بیاید، باید مشیّت تو وجود پیدا کند، آنگونه که در آسمان است، باید در زمین نیز باشد» (انجیللوقا، 2: 14، 11). در انجیلمتّی  نیز آمده است: «باید ملکوت تو بیاید، باید آنچه که در زمین می‌خواهی، همانند آنچه که در آسمان است تحقّق یابد» (انجیل متّی،10: 52، 6). معنای این جملات آن است که باید حکومت و سلطنت خداوند، عزّ و جلّ، روی زمین از جانب فردی از بشر تحقّق پیدا کند، همانگونه که در آسمان از ناحیه ملائکه تحقّق پیدا می‌کند و آن عمل کردن به شریعت الهی و دستورات او از اوامر و نواهی است که توسّط انبیا برای بشر فرستاده شده است. موضوع ملکوت خدا یا ملکوت آسمان‌ها امری نیست که تنها حضرت مسیح، علیه‌السّلام، به آن بشارت داده باشد، بلکه انبیای قبل از او نیز به آن خبر داده‌اند. از آن جمله متّی در انجیل خود درباره حضرت یحیی، علیه‌السّلام، چنین نقل می‌کند: «در آن روزها یوحنّا معدان در بین مردم رود ندا می‌دهد و می‌گوید: توبه کنید؛ زیرا ملکوت آسمان‌ها نزدیک است» (انجیل متّی، 1: 41، 3 و 2). موضوع ملکوت خدا یا آسمان‌ها مسأله‌ای نبوده که موقعیّت مردم آن زمان کشش و تحمّل فهمیدن تفصیل آن را داشته باشند، لذا به صورت مثال و رمزی و با تبیین خطوط کلّی برای آنان عرضه شده است. لذا مرقس می‌گوید: «چون که جمعیّت پراکنده شد، افرادی که به دور او با دوازده نفر بودند، از مثل‌هایی که برای مردم می‌گفت، سؤال کردند؟ حضرت به آنان فرمود: «به شما سرّ ملکوت خدا داده شده، ولی سایر مردم هر چه به آنها القا می‌شود، با مَثَل‌ها است» (انجیل مرقس، اصحاح 4:  137؛ رقم11ـ10). در انجیل متّی نیز آمده است: «شاگردانش به نزد او آمده و گفتند: چرا با مردم به مَثَل سخن می‌گویی؟ آنها را جواب داد؛ زیرا شما هستید که مورد لطف خدا قرار گرفته و می‌توانید اسرار ملکوت آسمان‌ها را بفهمید، ولی آنان به چنین مقامی نرسیده‌اند» (انجیل متّی، 10: 73 و 3: 11). اینکه حضرت مسیح، علیه‌السّلام، بشارت خود را که همان نزدیک بودن پیاده شدن ملکوت خداوند است، به طور رمزی بیان کرده، نه بدین معناست که به وظیفه رسالت خود عمل نکرده یا درآن قصور و تقصیر روا داشته است، بلکه اینگونه بیان کردن اهداف رسالت یک تاکتیک مرحله‌ای است که باید در دو سطح در میان جامعه مطرح شود؛ زیرا درک موضوعی که قرار است بعد از صدها سال، بلکه شاید هزاران سال دیگر تحقّق یابد، برای عموم مردم دشوار به نظر می‌رسد، لذا حضرت برای عموم مردم به صورت رمزی و مثال بیان کرده است و برای خواصّ از افراد خود به تفصیل توضیح داده است. در انجیل یوحنّا از قول حضرت مسیح، علیه‌السّلام، آمده است: «همیشه نزد من امور بسیاری است که برای شما نقل می‌کنم، ولی شما الان طاقت حمل و کشش فهم آن را ندارید» (انجیلیوحنّا، 12: 343). ملکوت خدا باور مهمّ و البتّه پردامنه‌ای است که بر اساس اناجیل هم‌دید [متّی، مرقس و لوقا] هسته مرکزی تعالیم و آموزه‌های عیسی (ع) را تشکیل می‌دهد. «ملکوت خدا» در حقیقت تحقّق وعده‌هایی است که خدا به او داده که «سلطنت او را تا ابد پایدار خواهد ساخت» (دوم سموئیل، 16: 8ـ7)؛ «و بارها با سوگند به آن تأکید کرده بود» (مزامیر، 3: 83). حال این وعده الهی با آمدن عیسی (ع) محقّق خواهد شد. مراد از ملکوت خدا در این وعده‌ها مجموعه آرمان‌های معنوی و اجتماعی است که عیسی (ع) در یک فعّالیّت شاهانه آنها را عملی خواهد ساخت. بر اساس این وعده‌ها، عیسی (ع) با تشکیل حکومت الهی که از آن به «ملکوت خدا» یاد شده، اهداف رهایی‌بخش خود را عملی خواهدکرد (ر.ک؛ موحّدیان عطّار، 1389: 238). مشکلی که وجود دارد، این است که گزارش حضرت مسیح (ع) از امام مهدی(ع) در آن هنگام هم چون گزارش از ملکوت خدا و دیگر مسایل غیبی، بسیار رمزآلود و مختصر است؛ زیرا زمان ایشان با دوران حضرت مهدی(ع) فاصله‌ای بسیار داشت، حتّی هنوز دین اسلام نیامده بود. پس شاگردان مسیح و عموم پیروان آن حضرت چگونه می‌توانستند موضوع امام مهدی و دولت او را در آخر‌الزّمان دریابند؟! به علاوه اینکه حضرت مسیح (ع) به خاطر عدم آمادگی مردم و نداشتن قدرت تحمّل و درک مسایل، حقایق بسیاری را کتمان داشت: «و بسیار چیزهای دیگر نیز دارم که به شما بگویم، لکن الان طاقت تحمّل آنها را ندارید» (انجیل یوحنّا، باب 16: بند 12).  از این رو، راهی نداریم که از عبارات خود انجیل به طور صریح و آشکار بشارت‌هایی را در مورد امام مهدی (ع) و خصوصیّات آن پیشوای بزرگ بیابیم، ولی این بدان معنا نیست که بشارتی درباره مهدی موعود(ع) نیامده، بلکه بر ماست که چشم بصیرت بگشاییم و در سخنان مسیح (ع) امعان نظر کنیم و با تجزیه و تحلیل، ربط بین آن سخنان را بیابیم تا حقایقی را که در قالب امثال، رموز و اشارات به شاگردان خود بیان داشتند، کشف کنیم. در پی همین رمزآلود بودن سخنان عیسی برای مسیحیان این اعتقاد پیدا شده که منظور از پسر انسان، خود اوست و در موارد بسیاری این واژه را به معنای مسیح به‌کار برده، خلط کرده‌اند، در حالی‌که «پسر انسان» با مسیح بسیار متفاوت است. البتّه در روزگار خود عیسی(ع)، این دو واژه از هم متمایز بود و بر یکدیگر انطباق نداشت: «و هنگامی که عیسی(ع) از شاگردان خود پرسید: مردم مرا که پسر انسانم، چه شخص می‌گویند؟ گفتند: یحیی تعمیددهنده، و بعضی الیاس و بعضی ارمیا یا یکی از انبیاء» (انجیل متّی، باب 16: بند 14ـ13). مردم نمی‌گویند: «پسر انسان» مسیح است. پس حضرت مسیح (ع) شروع کرد به سخن گفتن از برخوردهایی که یهودیان با آن «پسر انسان» خواهند داشت و به شاگردان خود دستور پیروی از او را داد و اینکه خود را از فتنه و بلا دور نگهدارند؛ زیرا که پسر انسان خواهد آمد در جلال پدر خویش،... » (انجیل متّی، باب16: بند 27). در انجیل مرقس و متّی، الیاس که باید پیش از آمدن مسیح بیاید و ظهور وی و وقوع داوری بزرگ را اعلام می‌کند. البتّه عیسی(ع) در پاسخ شاگردان خود در این باره گفت: «البتّه الیاس می‌آید و تمام چیزها را اصلاح می‌کند». همچنین در برخی متون بین‌العهدینی در یهود قبل از ظهور ماشیح یکی از انبیاء گذشته (موسی، ارمیا یا الیاس) ظهور می‌کند و راه را برای آمدن او هموار می‌کند. ملکوت خدا در مسیحیّت و بازگشت مسیح در باطن و نمایه‌های زیرین مهدویّت در اسلام است (موسوی، 1385: 156). ملکوت در اسلام ملکوت در اصل از مُلک به معنی حکومت و مالکیّت است، «و» و «ت» برای تأکید و مبالغه به آن اضافه شده است. بنابراین، منظور از آن در اینجا حکومت مطلقه خداوند بر سراسر هستی است. همچنین ملکوت به معنی بزرگی، چیرگی و نام عالم عقول و مجرّدات سماوی است و نیز به معنی قدرت بر تصرّف است؛ یک معنی اعتباری که واقعیّت خارجی ندارد. البتّه این در مورد انسان شاید قابل توجیه باشد، امّا در مورد خدا که هر چه در عالم است، فعل خداست و هیچ موجودی بی‌نیاز از خدا نیست و از خود استقلالی ندارد (طباطبائی، 1364، ج 7 : 341).  بنا بر آیه 83 سوره یس (إِنَّمَا أَمْرُهُ إِذَا أَرَادَ شَیْئًا أَنْ یَقُولَ لَهُ کُنْ فَیَکُونُ: فرمان او چنین است که هرگاه چیزى را اراده کند، تنها به آن مى‏گوید: موجود باش، آن نیز بى‏درنگ موجود مى‏شود)، ملکوت هر چیز همان کلمه «کُن» است که خداوند می‌گوید و گفتن او عین فعل و ایجاد است. پس معلوم می‌شود که ملکوت همان وجود اشیاء است، از جهت انتصابی که به خدا دارد و قیامی که به ذات اقدس او دارد و معلوم است که چنین امری شریک‌بردار نیست. زمان ظهور، مخفی است یکی دیگر از نقاط مشترک هر سه مکتب این است که برای ظهور منجی وقت خاصّی مشخّص نشده است. عدم تعیین وقت خاص (عدم توقیت) برای همیشه مشعل امید را پُرفروغ و نورانی نگه می‌دارد و مردم هیچ عصری از آمدن منجی مأیوس نمی‌شوند. اصولاً وقت ظهور منجی را کسی جز خدا نمی‌داند و از مصادیق علم غیب به شمار می‌آید. در مورد زمان ظهور در یهودیّت نیز عقاید بسیاری وجود دارد؛ جمعی از یهودیان با تعیین زمان، وعده ظهور دادند، امّا عدم تحقّق این وعده‌ها موجب سرخوردگی و بحران در جامعه شد و بعد از آن، علمای یهود تعیین زمان ظهور را منع کردند. تلمود کسانی را که به محاسبه دقیق زمان ظهور ماشیح می‌پردازد، مورد لعن قرار داده است و تنها تشویق به انتظار را توصیه می‌کند. حضرت عیسی، ‌علیه‌السّلام، به طور مکرّر در کتاب مقدّس اشاره می‌کند که زمان ظهور مشخَّص نیست و هیچ کس غیر از خداوند آن را نمی‌داند، امّا هیچ کس از آن روز و ساعت اطّلاعی ندارد، حتّی ملایکه آسمان جز پدر من(!) (ر.ک؛ انجیل متّی،36: 24)، «پس بیدار باشید؛ زیرا که آن روز و ساعت را نمی‌دانید» (همان، 13: 25). در حوزه تفکّر اسلامی نیز به وضوح این نکته بیان شده که زمان ظهور مخفی است و هیچ کس از آن اطّلاعی ندارد. در روایات زیادی نیز «توقیت» (تعیین وقت برای ظهور منجی موعود) رد شده است، امّا این ابهام و نامعلوم بودن، نباید مایه دل‌سردی منتظران «منجی» باشد. امر فرج ناگهانی است و هر آن باید منتظر او بود. امام باقر، علیه‌السّلام، در پاسخ به این سؤال که آیا ظهور وقت مشخّصی دارد، فرمود: کسانی که وقت تعیین می‌کنند، دروغ می‌گویند. زمانی که موسی، علیه‌السّلام، به دعوت پروردگار خود قوم خود را ترک کرد، به آنها وعده داد تا سی روز دیگر برمی‌گردد، امّا وقتی که خدا به آن سی روز ده روز دیگر افزود قوم او گفتند: موسی با ما خلف وعده کرده و کردند آنچه کردند (از دین برگشتند گوساله‌پرست شدند) (نعمانی، 1422ق.: 305). امام رضا، علیه‌السّلام، از پیامبر (ص) نقل می‌کند: «زمان قیام موعود مانند قیامت است که کسی جز خداوند آن را نمی‌داند و فرا نمی‌رسد، مگر ناگهانی و نیز پیامبر (ص) فرمود: «مهدی ما کارش در یک شب به سامان می‌رسد» (اصفهانی،1387، ج 2: 160). گفتنی است مخفی بودن زمان ظهور، نباید باعث افسردگی، یأس و قساوت مؤمنان شود و آنان هر لحظه، حتّی در اوج ناامیدی‌ها نیز امید داشته باشند. حضرت علی‌، علیه‌السّلام، می‌فرماید: «زمان آن را دور نپندارید که دلهایتان سخت و بی‌امید شود» (مجلسی، 1364، ج 52: 123). علایم ظهور هر چند زمان ظهور منجی، مخفی است، امّا علایمی در هر سه دین، برای آن مطرح شده است. از این لحاظ، ظهور «موعود» به قیامت تشبیه شده است؛ زیرا همچنان‌که قیامت علایمی دارد (اشراط السّاعـﮥ)، ظهور نیز علایم و نشانه‌هایی دارد که قبل از آن به وقوع می‌پیوندد. اصل وجود علایم و نشانه‌های ظهور و بعضی از آن نشانه‌ها از نقاط مشترک آخرالزّمان ادیان ابراهیمی است. علایم ظهور درآیین یهود در این قسمت که اختصاص به مقایسه علایم ظهور در سه دین دارد، فقط به بُعد اخلاقی جامعه یهود اشاره می‌شود. ـ گناه در جامعه زیاد می‌شود. ـ با دستورهای خداوند آشکارا مخالفت می‌شود. ـ زمانی «منجی» ظهور می‌کند که هیچ یاوری ندارد و تنهاست. ـ منکرات عملی می‌شود و قبح آن از بین می‌رود. ـ کسانی که از خطاکردن بترسند، منفور می‌شوند. ـ محمل تحصیل و مطالعه به اماکن فساد مبدّل و دانش دبیران فاسد خواهد شد. علایم ظهور منجی در مسیحیّت در کتاب مقدّس و در عرصه تفکّر مسیحی برای ظهور منجی و آمدن عیسی، ‌علیه‌السّلام، علایم و نشانه‌هایی ذکر شده که به بعضی از آنها اشاره می‌شود: ـ مسیح زمانی ظهور می‌کند که مردم مجرم‌اَند و ظلم دنیا را فراگرفته است: «چرا اسم من (خدا) باید بی‌حرمت شود، به جهت ذات خود (هتک احترام خدا) این کار را می‌کنم» (اشعیاء، 11: 48) و این بدان معنا است که دیگر عادل و نیکوکاری یافت نمی‌شود که برای او کار انجام بگیرد. ـ ظهور مسیح با ذلّت قوم یهود بستگی دارد. ـ ظهور مسیح هنگام رقابت دولت‌ها و جنگ آنها با همدیگر خواهد بود (کهن، 1382: 356). ـ قبل از ظهور مسیح دجّال می‌آید: «ای بچّه‌ها! این ساعت آخر است و چنان‌که شنیده‌اید، دجّال می‌آید. دروغگو کیست جز آن که مسیح بودن عیسی را انکار کند!؟ او دجّال است که پدر و پسر را انکار می‌کند» (رساله اوّل یوحنّا، 18: 2)؛ «زنهار کسی به هیچ وجه شما را نفریبد؛ زیرا که تا آن ارتداد اوّل واقع نشود و آن مرد شریر؛ یعنی فرزند هلاکت ظاهر نگردد، آن روز نخواهد آمد» (نامه دوم پولس به تسالونیگیان، 3: 2). ـ نشانه‌هایی در آسمان و ماه و ستارگان: «آن وقت در آسمان اتّفاقات عجیبی می‌افتد، در خورشید و ماه و ستاره علایمی دیده خواهد شد که از خبرهای بد حکایت می‌کند. نظم و ثبات آسمان در هم می‌ریزد... وقتی پیشامدهایی که گفتم واقع شود، بدانید به زودی سلطنت خدا آغاز می‌شود» (لوقا، 23: 21ـ25). علایم ظهور در اسلام در روایات اسلامی برای ظهور حضرت مهدی (عج) علایم و نشانه‌هایی ذکر شده که به بعضی از آنها اشاره می‌شود: ـ وجود حضرت عیسی‌، علیه‌السّلام، یکی از علایم آخرالزّمان است: «پیامبر (ص) می‌فرماید: «إِنَّهُ لَعِلمٌ لِلسَّاعَـه أَی مِن علایم السَّاعَـه حَیثُ تَرَونَهُ فِی آخِرِالزّمان: حضرت عیسی‌، علیه‌السّلام، خود نشانه آخر الزّمان است». به نظر می‌رسد نزول عیسی (ع) از علایم قیامت است؛ زیرا اوّلاً در احادیث متعدّد پیامبر (ص) فرموده است که نزول عیسی یکی از علایم قیامت است. ثانیاً در روایات آمده حضرت حجّت بعد از ظهور به بیت‌المقدّس تشریف برده، منتظر نزول عیسی(ع) می‌شود و گویا به استقبال حضرت عیسی (ع) می‌روند» (مجلسی، 1412 ق.، ج 52: 209). ـ امام صادق‌، علیه‌السّلام، می‌فرماید: «خَمسٌ قَبلَ قِیامِ القَائِمِ: الیَمَانِی وَ السُّفیَانِی وَ المُنَادِی یُنَادِیِ فِی السَّمَاءِ وَ خَسفٌ بِالبَیدَاءِ وَ قَتلُ النَّفسِ الزَّکِیَّـه: (پیش از قیام قائم (عج) پنج علامت وجود دارد: خروج یمانی، سفیانی، ندای آسمانی، فرو رفتن سپاه سفیانی در سرزمین بیداء، کشته شدن نَفس زکیّه» (صدوق، 1390، ج 2: 651). ـ خروج دجّال قبل از قیام حضرت مهدی (عج) و اغوای مردم از دیگر علایم است. ذکر این علامت‌ها باعث شده که خفای زمان ظهور، مانع ایجاد یأس در قلب و جان مؤمنان و صالحان باشد و آنان بدانند که در اوج ناامیدی، امید مستضعفان و صالحان خواهد آمد. یادآوری این نکته در بیان اشتراکات و افتراقات علایمی در ادیان مسیحیّت و یهودیّت و مقایسه آن با دین اسلام ضروری است که در متون عهدین حوادث آخرالزّمان بیشتر به شکل رمز و نامفهوم و خیلی کلّی بیان می‌شوند و از پرداختن به جزئیّات حوادث پرهیز می‌شود. برخلاف آنها در اسلام حوادث خیلی دقیق و واضح مطرح می‌شود و به جزئیّات نیز پرداخته می‌شود. نکته قابل توجّه دیگر غیر از اینکه حوادث و علایم آخرالزّمان در عهدین شکل کلّی مطرح شدند و نسبیّتی از الهی بودن آنها به خداوند، مشاهده نمی‌شود، امّا در اسلام این علایم تماماً برای ظهور، آیه و معجزات است که باعث می‌شود در تشخیص موعود حقیقی و دروغین تمییز داده شود و با کمی دقّت در منابع اسلامی داشتن منشأ الهی آنها نمایان است. جهان پس از ظهور(موفقیّت منجی) ـ برقراری عدل و صلح جهانی و برچیده شدن سلطه ظلم و جور. یکی دیگر از نکات مشترک، پیروزی و موفّقیّت منجی آخرالزّمان در اجرای کامل دستورهای الهی است که تا آن موقع با این گستردگی در جهان رخ نداده است. علایم ظهور ماشیح از منظر یهودیان دورانی سراسر خیر و برکت و همراه با رفاه و امنیّت است: «تمام شهرهای ویران را از نو آباد خواهد کرد و در جهان ویرانه یافت نخواهد شد و گریه و شیون و زاری در جهان نخواهد بود» (اشعیاء، 19: 65) و نمونه‌هایی از این دست فراوان است. مصلح آخرالزّمان ـ بر خلاف بقیّه مصلحان ـ در احقاق حق و نابودی باطل، شکست و عجز ندارد. او به هدف خود می‌رسد و جهان را پر از عدل و داد، مساوات، خوبی، آبادی، صلح و صفا می‌کند. آرمان شهری که در طول تاریخ، ذهن انسان‌های صالح را به خود مشغول کرده بود، با آمدن منجی تحقّق می‌یابد. مدینه فاضله در یهود، مسحیّت و اسلام حکومت موعود در آخرالزّمان یا جامعه آرمانی از جمله مفاهیم مشترکی است که مورد توجّه ادیان مختلف قرار گرفته و پیرامون چگونگی ظهور موعود، حکومت‌داری و ویژگی‌های مردم آن زمان مطالب زیادی در متون کهن این مکاتب می‌توان دید. در این میان، ادیان ابراهیمی از جمله مکاتب صاحب‌نظر در این زمینه بوده است و از جهات مختلف حکومت منجی موعود را مورد اهمیّت قرار داده‌اند، لذا در این پژوهش سعی شده ضمن بیان تفصیلی از چگونگی مهدویّت در اندیشه اسلام و حکومت ماشیح در مکتب یهود و حکومت عیسی مسیح در مسیحیّت، فرایند حکومت آنها در آینده را به صورت ملموس‌تر و مطابق با ساختارهای امروزی مورد بررسی قرار داده، در ضمن آن، به مقایسه و تطبیق سه دین در این زمینه بپردازیم، تا بدین‌ گونه تفاوت‌ها و تشابهات این سه نگرش به شکل روشنتری بیان گردد. آرمان‌شهر یا مدینه فاضله از جمله مفاهیمی است که سال‌ها ذهن اندیشمندان زیادی را به خود مشغول کرده است و شاید بتوان گفت از همان ابتدا که بشر توانست مفهوم جامعه بشری را درک کند، از پس سختی‌ها و مصائب، آرزوی چنین جامعه‌ای را با خود همراه می‌کرده است. این آرزوی بشر با ادیان به اوج خود می‌رسد و با ظهور مردی که منجی جهان است، حقیقت می‌یابد. هر یک از ادیان یهود، مسیحیّت و اسلام با بیان یک سلسله شرایط و ویژگی‌های چنین جامعه‌ای در صدد ترسیم آرمانشهر الهی برای پیروان هستند. پس در ابتدای پژوهش با این سؤال مواجه می‌شویم که: «وجوه تشابه و تمایز نظریّه آرمانشهری در اندیشه سیاسی ادیان ابراهیمی چیست؟» سؤالی که در پاسخ به آن سعی می‌شود تا آرمانشهر را از جهت ساختار سیاسی، مبانی نظری مربوطه و کارکردهای آن مورد بررسی قرار دهیم و فرضیّه‌ای که در پاسخ به این سؤال مطرح می‌گردد، با الهام از روش تحلیل مقایسه‌ای و نظریّه نظام سیاسی، الگوی آرمانشهری در ضمن توجّه به رویکرد ساختارگرایی کارکردی است. استفاده از روش تحلیل مقایسه‌ای باعث می‌شود تا به اطّلاعات ارزشمندی درباره ویژگی، شکل، دامنه و عملکرد یک نظریّه یا نهاد در درون همان نظریّه و در مقایسه با نظریّه‌ها و نهادهای مشابه دست پیدا کرد و در اینجا نیز الگویی است که با بهره‌گیری از آن می‌توان نظام آرمانشهری اسلام را با آنچه که به عنوان ساختار و نهاد در درون آرمانشهر یهود و مسیحیّت ارائه می‌شود، به مقایسه درآورد. مراجع قرآن کریم. کتاب مقدّس. آبایی، آرش. (1384). فرهنگ و بینش یهود. چاپ چهارم. تهران: انجمن کلیمیان ایران. ابن‌بابویه (صدوق)، محمّد بن علی. (1395 ق.). کمال‌الدّین و تمام النّعمه. ترجمه منصور پهلوان. چاپ اوّل. تهران: انتشارات معارف اهل‌البیت. اصفهانی، محمّدتقی. (1387). مکی الالمکارم. ج 2. ترجمه مهدی حائری قزوینی. چاپ پنجم. قم: انتشارات مسجد جمکران. امامی کاشانی، محمّد. (1386). خطّ امان در ولایت صاحب‌الزّمان. چاپ اوّل. قم: دفتر نشر فرهنگ اسلامی. توفیقی، حسین. (1384). آشنایی با ادیان بزرگ تهران. چاپ هفتم. تهران: انتشارات سمت. جوانشیر، موسی. (1391). موعود درآیین اسلام و مسیحیّت. چاپ اوّل. قم: بنیاد فرهنگی حضرت مهدی. حمّامی لاله‌زار، یونس. (1386). «ماشیح منجی موعود یهود». معارف. شماره50. ص 23 زیبایی‌نژاد، محمّدرضا. (1382). مسیحیّت‌شناسی مقایسه‌ای. چاپ اوّل. تهران: انتشارات سروش. سلیمانی اردستانی، عبدالرّحیم. (1386). یهودیّت. چاپ اوّل. قم: انتشارات کتاب طه. شفیعی سروستانی، ابراهیم. (1387). انتظار بایدها و نبایدها. ج 1. چاپ اوّل. تهران: انتشارات موعود عصر. صادقی، محمّد. (1336). بشارت عهدین. چاپ اوّل. تهران: دارالکُتُب الإسلامیّه. طباطبائی، محمّدحسین. (1364). المیزان فی تفسیرالقرآن. ترجمه محمّدباقر موسوی همدانی. چاپ پنجم. قم: دفتر انتشارات اسلامی. کرینستون، جولیوس. (1377). انتظار مسیحا در آیین یهود. ترجمه حسین توفیقی. چاپ اوّل. قم: انتشارات مرکز مطالعات ادیان و مذاهب. کهن، ابراهام. (1382). گنجینه‌ای از تلمود ترجمه امیرفریدون گرگانی. چاپ اوّل. تهران: انتشارات اساطیر. کورانی، علی. (1411ق.). معجم الأحادیث الأمام المهدی. ج 1. قم: نشر مؤسّسه معارف اسلامی. مجلسی، محمّدباقر. (1364). بحارالأنوار. ترجمه ابوالحسن مولوی همدانی. ج 51. چاپ اوّل. تهران: انتشارات مسجد ولی‌عصر (عج). محمّدی ری‌شهری، محمّد. (1386). میزان الحکمه. ج 3. چاپ هفتم. قم: نشر دارالحدیث. محمّدی، محمّدحسین. (1388). آخرالزّمان در ادیان ابراهیمی. چاپ اوّل. قم: بنیاد فرهنگی موعود. مطهّری، مرتضی. (1377). مجموعه آثار. تهران، انتشارات صدرا. مکارم شیرازی، ناصر. (1377). پیام قرآن. ج 7. چاپ اوّل. تهران: انتشارات دارالکُتُب الإسلامیّه. موحّدیان عطّار، علی. (1388). گونه‌شناسی اندیشه منجی موعود درادیان. چاپ اوّل. قم: دانشگاه ادیان و مذاهب. میشل، توماس. (1381). کلام مسیحی. ترجمه حسین توفیقی. چاپ دوم. قم: انتشارات مرکز ادیان. نعمانی، محمّد بن ابراهیم. (1422ق.). الغیبه. چاپ اوّل. قم: انوارالمهدی. نوحی، سیّد حمید. (1379). شهر ربّانی. چاپ اوّل. تهران: گام نو. الهاشمی، باسم. (1386). منجی به روایت اسلام و مسیحیّت. ترجمه محسن احتشامی‌نیا. چاپ دوم. تهران: انتشارات آفاق. نویسندگان: محمد هادی یداله پور: دانشیار دانشگاه علوم پزشکی بابل  مرتضی خرمی: استادیار دانشگاه آزاد اسلامی واحد قائمشهر، قائمشهر  سیده فاطمه حسینی: کارشناسی ارشد علوم قرآن و حدیث دانشگاه آزاد اسلامی واحد ساری، ساری فصلنامه سراج منیر شماره 14 ادامه دارد...

95/04/16 :: 07:36





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: فارس]
[مشاهده در: www.farsnews.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 379]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


دین و اندیشه
پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن