تور لحظه آخری
امروز : پنجشنبه ، 6 اردیبهشت 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):بهترين سخن، آن است كه قابل فهم و روشن و كوتاه باشد و خستگى نياورد.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

بلومبارد

تبلیغات متنی

تریدینگ ویو

خرید اکانت اسپاتیفای

کاشت ابرو

لمینت دندان

ونداد کولر

لیست قیمت گوشی شیائومی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دانلود سریال سووشون

دانلود فیلم

ناب مووی

تعمیر کاتالیزور

تعمیر گیربکس اتوماتیک

دیزل ژنراتور موتور سازان

سرور اختصاصی ایران

سایت ایمالز

تور دبی

سایبان ماشین

جملات زیبا

دزدگیر منزل

ماربل شیت

تشریفات روناک

آموزش آرایشگری رایگان

طراحی سایت تهران سایت

آموزشگاه زبان

اجاره سند در شیراز

ترازوی آزمایشگاهی

رنگ استخری

فروش اقساطی کوییک

راهبند تبریز

ترازوی آزمایشگاهی

قطعات لیفتراک

وکیل تبریز

خرید اجاق گاز رومیزی

آموزش ارز دیجیتال در تهران

شاپیفای چیست

فروش اقساطی ایران خودرو

واردات از چین

قیمت نردبان تاشو

وکیل کرج

تعمیرات مک بوک

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

سیسمونی نوزاد

پراپ تریدینگ معتبر ایرانی

نهال گردو

صنعت نواز

پیچ و مهره

خرید اکانت اسپاتیفای

صنعت نواز

لوله پلی اتیلن

کرم ضد آفتاب لاکچری کوین SPF50

دانلود آهنگ

طراحی کاتالوگ فوری

واردات از چین

اجاره کولر

دفتر شکرگزاری

تسکین فوری درد بواسیر

دانلود کتاب صوتی

تعمیرات مک بوک

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1797930806




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

فواید استرس خوب


واضح آرشیو وب فارسی:دکتر سلام:
042216_bo_stress_free


استرس چه اثراتی بر بدن میگذارد گاهی اوقات مقداری استرس داشتن هم بد نیست و می تواند به نفع ما تمام شود می خواهیم فایده های استرس داشتن را برای بدن بشناسیم از دید روانشناسان استرس به انواع استرس خوب و  استرس بد تقسیم می شود قطعا این حس را همه ما تجربه کرده ایم و در حقیقت هیجان و اضطراب می توانند تاثیرات مختلفی بر بدن ما بگذارند چگونه می توانیم  ان را تبدیل به استرس خوب کنیم .






 امروزه، به عقیدۀ عموم، استرس امری بد و اجتناب‌ناپذیر است. اما، در میانۀ قرن بیستم، نظریه‌پردازان معتقد بودند که مقدار کمی استرس خوب است. کتاب جذاب و خواندنی یان رابرتسون، «آزمون استرس»، سراسر داستان‌هایی علمی و شاهدی است بر این گفتۀ نیچه: آنچه مرا نکشد نیرومندترم می‌کند.

سؤال اصلی رابرتسون این است: آیا می‌شود خود را طوری تربیت کنیم که بیشتر شبیه نیچه باشیم و با استرس‌های زندگی قدرتمندانه‌ روبه‌رو شویم؟


 استرس بیماری همه‌گیر روان‌شناختی عصر ماست و دیگر به‌ندرت به یاد می‌آورند که این واژه در معنای امروزی خود، ابتدا، تنها به‌صورت یک استعاره به کار می‌رفته است. پیش از نیمۀ قرن بیستم، «استرس» اصطلاحی در فیزیک و مهندسی محسوب می‌شد و برای توصیف فشاری به کار می‌رفت که نیروهای بیرونی بر ماده‌ای مانند چوب یا فلز وارد می‌کردند.

سپس زیست‌شناسی این واژه را وام گرفت و برای توصیف واکنش هورمونی مکانیکی به محرک‌ها به کار برد. اما کاربرد «استرس» در فیزیک نیز خود اقتباسی استعاری از قدیمی‌ترین تعریف ثبت‌شدۀ این واژه بود، یعنی سختی یا فلاکت. طبق واژه‌نامۀ انگلیسی آکسفورد واژۀ stress (استرس) احتمالاً در «distress» (پریشانی) ریشه دارد.

امروزه، به عقیدۀ عموم، استرس امری بد و اجتناب‌ناپذیر است. اما، در میانۀ قرن بیستم، نظریه‌پردازان اولیه دریافتند که مقدار کمی استرس خوب است و می‌تواند نیروبخش و مشوق باشد. ازاین‌رو هانس سایلی، متخصص غدد، تمایزی میان «eustress» (استرس خوب) و «distress» (استرس بد) قائل شد. در اصل، تفاوت میان استرس خوب و بد در خودِ استرس‌های بیرونی نیست، بلکه در چگونگی واکنش انسان یا دیگر حیوانات به آن است.

آن‌طور که هملت به روزنکرانتس می‌گوید: «هیچ چیزی خوب یا بد نیست، تفکر ماست که خوب یا بد را می‌سازد.» یان رابرتسون، روان‌شناس و عصب‌پژوه، در کتاب بسیار جذاب و خواندنی خود تسلی افراطی مشهوری را که نیچه عرضه می‌کرد، بیان می‌کند: آنچه مرا نکشد نیرومندترم می‌کند. سؤال اصلی رابرتسون این است: آیا می‌شود خود را طوری تربیت کنیم که بیشتر شبیه نیچه باشیم و با استرس‌های جزئی و جدی در زندگی قدرتمندانه‌تر روبه‌رو شویم؟

وی ابتدا از دریچۀ یک شرح‌حال علمی دوست‌داشتنی به این پرسش می‌پردازد و اشاره می‌کند که اولین‌بار در دهۀ ۱۹۸۰ شواهدی کشف شدند که نشان می‌دادند مغز «سخت‌افزار» نیست بلکه در واکنش به تجربه‌ای جدید، از لحاظ فیزیکی، تغییر می‌کند. (این پدیده را اکنون انعطاف‌پذیری عصبی می‌نامیم.) رابرتسون می‌نویسد: «این کشف مرا سردرگم کرده بود. نرم‌افزار تجربه می‌تواند سخت‌افزار مغز را بازمهندسی کند.» (احتمالاً این مسئله به همین اندازه هم تعجب‌آور بوده زیرا، در آغازِ امر، استعاراتِ رایانه‌ای به شکلی نامناسب در زیست‌شناسی انسانی به کار می‌رفتند.)

رویداد بعدی زمانی بود که معلوم شد عملکرد ژن‌ها در بدن نیز در واکنش به محرک‌های محیطی، شامل محرک‌های استرس‌زا، تغییر می‌کند. چنین کشفیاتی رابرتسون را به این اعتقاد رساند که «همه می‌توانند یاد بگیرند ذهن و احساسات خود را کنترل کنند» و این‌گونه «استرس را در محدودۀ خود به یک مزیت تبدیل کنند.»

راهبردهای تحقق این امر بدین شرح هستند: به خودتان یادآوری کنید که خلبان خودکار را متوقف کنید، صاف بنشینید («حالت صافْ حالت انگیختگی را در مغز افزایش می‌دهد»)؛ روی کاری که انجام می‌دهید تمرکز کنید («یک ذهن سرگردان همیشه ناشادتر از ذهنی است که روی کاری که انجام می‌دهد متمرکز است، حتی اگر آن کار بسیار طاقت‌فرسا باشد»)؛ احترام به خودتان نیز مفید است، همان‌طور که گروه استِیپل سینگرز در ترانۀ «به خودت احترام بگذار» توصیه می‌کنند؛ سعی کنید نگران نباشید، زیرا «ظاهراً استرس… نانگران‌ها را به‌سوی نقطۀ شیرین۱ اجرا سوق می‌دهد و نگران‌ها را از آن خارج می‌کند.» این نظرات خوب‌اند اما موضوع اصلی این است که چطور باید آن‌ها را تحقق بخشید.

هشدارِ نگران نباشید تنها سبب می‌شود نگران‌های عادتیْ نگران‌تر شوند زیرا حالا بیش از هر چیز دیگر نگرانِ نگران‌بودن خود هستند. پیشنهاد رابرتسون برای کمک به حل چنین مشکلاتی این است که افراد بیاموزند برداشت همیشگی خود از علائم فیزیولوژیکی خاص (تپش قلب، تعریق و مانند آن) را تغییر دهند و مثلاً به خود بگویند: «من هیجان‌زده‌ام و نه مضطرب.»

این‌ها به شکلی دقیق و صریح [در کتاب] توضیح داده شده‌اند. رابرتسون مطالب خود را با ارائۀ داستان‌هایی تبیین می‌کند، داستان‌هایی دربارۀ تصادفات رانندگی، زمین‌لرزه، اینکه چرا اهالی هنر در زمان روبوسی سر خود را به‌سمت راست خم می‌کنند، و ماجرای بیمارانی با مشکل خشم افراطی؛ سپس، با آگاهی‌ای آمیخته با دقت و همفکری، نظرات پیچیدۀ علمی را به بحث می‌گذارد. وی به برخی مطالعات دربارۀ تصویر عصبی اشاره می‌کند اما تأکید دارد که شواهد روان‌شناسی بالینی و سایر حوزه‌ها نیز به همان اندازه ارزشمند هستند.



یکی از نتایج که در قالبی زیبا عرضه می‌شود این است که یادگیری «نوعی جراحی مغز و اعصاب» است. (شاید در اینجا نیز نشانه‌ای از این تصور دیده شود که هر چیز مربوط به عصبْ معیاری محکم برای حقیقت تجربۀ انسانی است، اما در فضای فعلی می‌توان از این نشانه چشم‌پوشی کرد.)

نتیجه این است که افراد بهبودپذیری که در مقابل تلخی‌های زندگی این جملۀ بکت را به کار می‌برند که «نمی‌توانم ادامه دهم. ادامه می‌دهم»۲ همان‌هایی هستند که قادرند میان نظرات «نزدیک شدن» و «دوری کردن» تعادلی سازنده برقرار کنند.

(وی هوشمندانه متذکر می‌شود که دوری کردن می‌تواند سازنده باشد: چه دوری کردن از اهداف خودِ قبلی پس از اتفاقی سهمگین که زندگی را تحت تأثیر قرار می‌دهد و چه دوری کردن از الگوهای معمول تفکر در جست‌وجوی راهکارهایی خلاقانه.) رابرتسون مراقب است که زیادی خوش‌بین یا احساساتی نشود: استرس را نمی‌توان همیشه به شکلی مثبت تفسیر کرد، به‌ویژه در خصوص افرادی که حس می‌کنند قادر به کنترل زندگی خود نیستند.

شعار نیچه تنها دربارۀ بدبختی‌هایی صدق می‌کند که «خیلی جدی» نیستند. اما به‌هرحال، پیام وی، که تمرین متمرکز می‌تواند روش کار ذهن انسان را (درون محدودیت‌های خود) تغییر دهد، پیامی الهام‌بخش و پیش‌برنده است.

این اعتقاد قدمت زیادی دارد. همان‌طور که فیلسوف رواقی اپیکتت سال‌ها قبل گفته بود: «بدانید که واژگان زشت یا پرخاشگری‌ها به‌خودی‌خود بی‌حرمتی نیستند، بلکه این قضاوت شماست که از آن‌ها بی‌حرمتی می‌سازد. پس هر گاه کسی شما را به خشم می‌آورد، بدانید فکر خودتان است که خشمتان را برانگیخته است.

پس تلاشتان این باشد که نگذارید احساساتْ شما را از کوره به در برند. زیرا اگر زمان را به دست بگیرید و کمی مکث کنید، راحت‌تر می‌توانید خود را مهار کنید.» در زمانۀ ما، بنیان‌گذاران درمان‌های شناختی مدرن مانند سی‌.بی.‌تی۳ -که مهارت‌های آن شالودۀ بخش مهمی از توصیه‌های رابرتسون است- خود، آگاهانه از رواقی‌ها الهام می‌گیرند. این‌گونه است که دانش مدرن بار دیگر فلسفۀ باستان را تصدیق می‌کند.

اطلاعات کتاب‌شناختی:

یان، رابرتسون. آزمون استرس. انتشارات بلومزبری. ۲۰۱۶
Robertson, Ian. The Stress Test. Bloomsbury Publishing. 2016
پی‌نوشت‌ها:

* این مطلب در تاریخ ۱۳ جولای ۲۰۱۶ با عنوان The Stress Test by Ian Robertson review – why pressure is good for you در وبسایت گاردین منتشر شده است.

[۱] اصطلاحی در استودیوی ضبط موسیقی است و به نقطه‌ای مرکزی گفته می‌شود که فرد می‌تواند در آن صداها را، با ترکیبی متوازن که مورد نظر تدوینگر است، بشنود.

[۲] “I can’t go on. I’ll go on”

[۳]Cognitive behavioral therapy (CBT)

رفتار درمانی شناختی: یک رویکرد روان‌درمانی است که احساسات ناکارآمد و رفتارها، فرایندها و مضامین شناختی ناسازگارانه را، از طریق شماری از روش‌های سیستماتیک، صریح و هدف‌مدار نشانه می‌گیرد. نام این روش اشاره به رفتار درمانی، شناخت درمانی، و به ترکیبی درمانی از این دو براساس اصول پایه و پژوهش‌های رفتاری و شناختی دارد.

بسیاری از این درمان‌گران با مشکلاتی از قبیل اضطراب و افسردگی بر اساس مجموعه‌ای از روش‌های شناختی و رفتاری مقابله می‌کنند. این روش اذعان دارد که ممکن است رفتارهایی باشند که از طریق تفکر عقلانی قابل کنترل نباشند. رفتار درمانی شناختی با «تمرکز بر حل مسئله» عهده‌دار حل مشکلاتِ بخصوصی می‌شود و در این رویکرد درمانگر با «عمل گرایی» تلاش می‌کند با کمک به مراجع در انتخاب استراتژی خاصی برای مواجهه با مشکل به او کمک کند[ویکی پدیا].

 مرجع: Guardian
برترینها


6 مهر 1395





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: دکتر سلام]
[مشاهده در: www.hidoctor.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 40]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


پزشکی و سلامت
پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن