تور لحظه آخری
امروز : چهارشنبه ، 5 اردیبهشت 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):سه چيز است كه در هر كس باشد منافق است اگر چه روزه دارد و نماز بخواند و حج و عمر...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

بلومبارد

تبلیغات متنی

تریدینگ ویو

خرید اکانت اسپاتیفای

کاشت ابرو

لمینت دندان

ونداد کولر

لیست قیمت گوشی شیائومی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دانلود سریال سووشون

دانلود فیلم

ناب مووی

تعمیر کاتالیزور

تعمیر گیربکس اتوماتیک

دیزل ژنراتور موتور سازان

سرور اختصاصی ایران

سایت ایمالز

تور دبی

سایبان ماشین

جملات زیبا

دزدگیر منزل

ماربل شیت

تشریفات روناک

آموزش آرایشگری رایگان

طراحی سایت تهران سایت

آموزشگاه زبان

اجاره سند در شیراز

ترازوی آزمایشگاهی

رنگ استخری

فروش اقساطی کوییک

راهبند تبریز

ترازوی آزمایشگاهی

قطعات لیفتراک

وکیل تبریز

خرید اجاق گاز رومیزی

آموزش ارز دیجیتال در تهران

شاپیفای چیست

فروش اقساطی ایران خودرو

واردات از چین

قیمت نردبان تاشو

وکیل کرج

تعمیرات مک بوک

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

سیسمونی نوزاد

پراپ تریدینگ معتبر ایرانی

نهال گردو

صنعت نواز

پیچ و مهره

خرید اکانت اسپاتیفای

صنعت نواز

لوله پلی اتیلن

کرم ضد آفتاب لاکچری کوین SPF50

دانلود آهنگ

طراحی کاتالوگ فوری

واردات از چین

اجاره کولر

دفتر شکرگزاری

تسکین فوری درد بواسیر

دانلود کتاب صوتی

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1797622948




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

شکست صادق دین پشت ظلمت شب را...


واضح آرشیو وب فارسی:مهر: شهادت شیخ الائمّه (ع) در شعر شاعران؛
شکست صادق دین پشت ظلمت شب را...

امام صادق


شناسهٔ خبر: 3726972 - شنبه ۹ مرداد ۱۳۹۵ - ۰۹:۲۶
فرهنگ > شعر و ادب

.jwplayer{ display: inline-block; } شاعران ایران زمین، شهادت امام جعفر صادق (ع) را با واژه هایی مانند مظلومیت، بقیع و غربت اهل بیت (ع) گره زده اند. خبرگزاری مهر – گروه فرهنگ: ۲۵ شوال و مناسبت جانسوز شهادت امام صادق (ع) یکی از سوگواریهای عظیم تقویم شیعه و البته جلوه گر در ادبیات آئینی ماست. یکی از این شاعران، محمود ژولیده است که در ابتدای یکی از اشعار خود، احیای مکتب اسلام و مذهب حق توسط امام صادق (ع) را مانند انقلابی در کلام می بیند و می سراید:
همان امام که احیا نمود مکتب را
بنا گذاشت به عالم ستون مذهب را
به علم و حکمت و ایمان خویش روشن کرد
در آسمان امامت هزار کوکب را
ز انقلاب کلامش، کمال حاصل شد
نجات داد ز بیداد، هر معذب را
به نور علم و عمل پرورید در عالم
هزارها خلف صالح و مهذب را
حیات مکتب شیعه حدیث و قرآن است
که هر دو علت بالندگی ست مذهب را
ز بعد کرب و بلا، بعد باقر و سجاد
شکست صادق دین پشت ظلمت شب را
میان محفل علمی ز ظلم دشمن گفت
به اهل بیت هدایت نمود اغلب را
او در ادامه همین شعر، به مظلومیت امام صادق (ع) اشاره دارد:
گناه شیخ الائمه چه بود ای مردم
شکست دشمن او آن دل مقرب را
شبیه حیدر کرار دست او بستند
شبیه فاطمه در شعله گفت "یا ربّ" را
چرا کسی نگران امام پیرش نیست
کجاست دادرسی، غربت لبالب را
میان آن همه شاگرد یک نفر نشنید
صدای بغض گلوی رئیس مذهب را
به روی صادق دین ناسزا ! زبانم لال
خدا عذاب کند دشمن مکذّب را
و اما در شعر سید هاشم وفایی درباره این مناسبت جانسوز می خوانیم:
خورشید بود و ماه به نورش نظاره داشت
در کهکشان علم هزاران ستاره داشت
عطر کلام وحی ز لعل لبش چکید
فضل و مقام و منزلتی بی شماره داشت
در مکتب فضیلت و جاوید دانشش
او «بو بصیر» و «مؤمن طاق» و «زُراره» داشت
کس پی نبرده است بر این نور لایزال
دریای فضل او مگر آخر کناره داشت
هرگز خزان ندید گلستان علم او
زیرا که این بهشت بهاری هماره داشت
سوگند بر ترنم قرآن که «هل أتی»
بر جود و بر سجیّت او استعاره داشت
آتش برای خادم او چون خلیل بود
وقتی تنور شعله کشید و شراره داشت
پوشانده است ابر غمی آفتاب را
هرگه به سوی کرب و بلا او نظاره داشت
لرزید بند بند تنش دردعزای او
وقتی به داغ و ماتم زهرا اشاره داشت
حاجت به زهر دادن این مقتدا نبود
زیرا دلی چنان جگرش پاره پاره داشت
تنها نه در بقیع « وفایی» که این امام
در سینه های ما همه دارالزیاره داشت
شاعر دیگری که در این باره شعری دارد، امیر عظیمی است. او در شعر خود، از شعر عاشورایی مشهور محتشم کاشانی وام می گیرد و در بخشی از آن چنین می آورد:
امروز، روز ناله و اندوه و ماتم است
روز عزای اشرف اولاد آدم است
چیزی شبیه روز حسین و محرّم است
باز این چه شورش است که در خلق عالم است
ای دل که در حریم تو اندوه کربلاست
اندوهبار حضرت صادق، دلِ خداست
هفت آسمان برای غمش گریه می کنند
دور مزار بی حرمش گریه می کنند
در زیر پرچم و علمش گریه می کنند
سینه زنان ز سوز دمش گریه می کنند
و اینک چهار بیت نخست شعری از محمدحسن بیات لو در این مصیبت جانگداز چنین است:  بردند برای همه دنیا خبرش را غمنامه ای از سرخی چشمان ترش را حتی رمقی نیست به دستان ضعیفش آتش زده زهری همه بال و پرش را هم سنّ زیادش سبب خستگی اش را هم شعله زده زهر تمام جگرش را اطفال و عیالش همگی دل نگرانند سوزانده ز آهش همه دور و برش را.  ابیات دیگر، بخشی از شعر قاسم نعمتی و از زبان حضرت صادق (ع) و یاد ایشان از مظلومیت خاندان اهل بیت (ع) است:  منی که بر همه عالم گره گشا بودم
میان موج مصیبات مبتلا بودم همیشه غفلت اصحاب دردِسرساز است
به وقت فتنه چه بی یار و آشنا بودم کنار منبر من مکتب جدید زدند
در آن غبار زمان چشمه ی هُدی بودم حقیقت همه قرآن میان قلب من است
منم که بر همه خلق رهنما بودم شبی که از همه سو ریختند در خانه
فقط به یاد غریبیِ مرتضی بودم قیام داشتم و ناگهان زمین خوردم
سحر که غرق مناجات با خدا بودم میان کوچه ی باریک گیر افتادم
شبیه مادر خود زیرِ دست و پا بودم همین که شعله ی آتش به دامنم افتاد
نفس نفس زدم و یاد خیمه ها بودم. و اکنون شعری از یوسف رحیمی را با هم مرور می کنیم که در بخشی از ابیات ابتدایی آن در شأن امام صادق (ع) چنین آمده است:
        شبیه حضرت خاتم، مدینه العلمی
  علوم می چکد از خاک معبرت آقا
       
  چهار هزار حکیم و فقیه و دانشمند
  رهین مکتب اندیشه گسترت آقا
       
  اشاره های نگاهت، "زُراره" می سازد
  شنیدنی ست کرامات محضرت آقا
      
  و دیده ایم به وقت جهاد اندیشه
  هزار مرتبه ما فتح خیبرت آقا
       
   
  هنوز شیعه و "قال الامام الصادق" هست
 کنار چشمه ‌ی جاری ِکوثرت آقا او در ادامه همین شعر، غم مظلومیت امام صادق (ع) را اینگونه روایت می کند:
در آن شبی که تو را پابرهنه می بردند
بهشت عاطفه ها بود پرپرت آقا چه کرد با دل تو کوچه ‌ی بنی هاشم
چه کرد با دل تو داغ مادرت آقا
هنوز غربت و غم، ارث خاندان علی است
طناب و کوچه و دست مطهّرت آقا
من از حضور شریفت اجازه می خواهم
که روضه خوان شوم امشب برابرت آقا
 احسان محسنی فر هم با اشاره ای به مظلومیت بقیع، در شأن حضرت جعفر بن محمد (ع) می سراید: 
  دل گرفته یاد ایوان بقیع
دیده ای داریم گریان بقیع
حیف بر خاکش بتابد آفتاب
سایه­ ی عرش است بر جان بقیع غربتش چون شمع آبم می­کند
صحن ویرانش خرابم می­کند نسل در نسل عشق دارم، عاشقم
چون گرفتارت کما فی السّابقم
  شیعه فقه و اصول مذهبم
زنده از انوار قال الصّادقم کُرسی درس ات جهاد اکبر است «ابن حیان»و «مُفضّل» پرور است
  و اکنون شعری می خوانیم از علی اکبر لطیفیان در حال و هوای اهانتها و جسارتهای دشمن به حضرت صادق (ع) و هجوم به منزل آن امام همام: همان امام غریبی که شانه اش خم بود
به روی شانه ی پیرش غم دو عالم بود
     
میان صحن حسینیه ی دو چشمانش
همیشه خاطره ی ظهر یک محرم بود
       
دل شکسته ی او را شکسته تر کردند
شبیه مادر مظلومه اش پُر از غم بود
       
اگر تمام ملائک ز گریه می مردند
به پای خانه ی آتش گرفته اش کم بود
       
حدیث حرمت او را به زیر پا بردند
اگر چه آبروی خاندان آدم بود
       
شتاب مرکب و بند و تعلل پایش
زمینه های زمین خوردنش فراهم بود
       
مدینه بود و شرر بود و خانه ای ساده
چه خوب می شد اگر یک کمی حیا هم بود
       
امان نداشت که عمامه ای به سر گیرد
همان امام غریبی که شانه اش خم بود. محمد ناصری هم از دیگر شاعرانی است که مظلومیت و تنهایی امام صادق را در میان کثرت شاگردان خود، با زبان شعر به تصویر کشیده است؛ شاعری که در شعر دیگر خود، امام جعفر بن محمد (ع) را «صادق ترین سروده دیوان کردگار» عنوان می کند:
اگر چه اصل و نسب از تبار اُلفت داشت
به بی وفایی این روزگار عادت داشت
    
دوباره سینه ی دریایی اش پر از غوغاست
که بین آن همه شاگرد باز هم تنهاست
       
شب و سکوت و مناجات دل نوازش بود
فضای شهر پر از عطر جانمازش بود
       
ز سوز اشک، تن پیرمرد می لرزید
وَ پا به پای تنش خاک سرد می لرزید
       
نشانه ها همه آیات شام آخر بود
که این همه به لبش ذکر "وای مادر" بود
        سر نماز و دعا بود، دوره اش کردند
چقدر مردم این قوم پست و نامردند
       
چقدر ساده شکستند خلوت او را
وَ زیر پای نهادند حرمت او را
       
طناب و این همه آدم دگر برای چیست؟
برای بردن یک پیرمرد لازم نیست
       
دوباره داغ مدینه خدا به خیر کند
امام و دشمن و کینه خدا به خیر کند
       
برو فرشته بیاور عبای آقا را
دوباره جفت نما، کفشهای آقا را
       
کسی نمی دهد این جا بها به موی سپید
که باز کار امامی به قتلگاه کشید
       
امام پیر پیاده نفس نفس می زد
زمین که خورد اجازه نداشت برخیزد
       
به روی خاک کشیدند جسم مولا را
دوباره تازه نمودند داغ زهرا را
       
شبانه رفت و غریبانه تا خدا پر زد
از این قفس وَ از این شهر بی صفا پر زد
       
دوباره باز عزا بین عرش بر پا شد امام پیر هم از بی حرم ترین ها شد و در پایان این نوشتار، بخشی از شعر علی صالحی را از نظر می گذرانیم؛ شعری که شاعر در آن، بقیع و مدفن پاک شیخ الائمّه، امام اباعبدالله، جعفر بن محمد (ع) را مخاطب قرار داده و چنین سروده است: بقیع! باز کن آغوش روح پرور را که در برت بِکِشی میهمان آخر را بقیع! غسل زیارت کن و ضریح بساز که بوسه ‌ها بزنی پیکری مطهر را بقیع! این تنِ مولای سالخورده ‌ی ماست بگیر در بغل آرام یاس پرپر را بدان که شرح غم این غریب دشوار است غمی که کاسه‌ ی خون کرد دیده‌ ی تر را  بمیرد آنکه در این سنّ و سال زهرش داد که آتشی زد و سوزاند پای تا سر را  بقیع! روضه شیخ الائمّه سنگین است ولی بیا که بگویم از این فراتر را
      
 









این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: مهر]
[مشاهده در: www.mehrnews.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 63]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن