تور لحظه آخری
امروز : جمعه ، 31 فروردین 1403    احادیث و روایات:  امام علی (ع):ایمان هیچ کس کامل نمی شود مگر هر که را خدا دوست دارد دوست داشته باشد و آن که را خدا دشم...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

بلومبارد

تبلیغات متنی

تریدینگ ویو

خرید اکانت اسپاتیفای

کاشت ابرو

لمینت دندان

لیست قیمت گوشی شیائومی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

لوله پلی اتیلن

دانلود سریال سووشون

دانلود فیلم

ناب مووی

مرجع خرید تجهیزات آشپزخانه

خرید زانوبند زاپیامکس

رسانه حرف تو - مقایسه و اشتراک تجربه خرید

کلاس باریستایی تهران

تعمیر کاتالیزور

تعمیر گیربکس اتوماتیک

دیزل ژنراتور موتور سازان

سرور اختصاصی ایران

سایت ایمالز

تور دبی

سایبان ماشین

جملات زیبا

دزدگیر منزل

ماربل شیت

تشریفات روناک

آموزش آرایشگری رایگان

طراحی سایت تهران سایت

آموزشگاه زبان

اجاره سند در شیراز

ترازوی آزمایشگاهی

رنگ استخری

فروش اقساطی کوییک

راهبند تبریز

ترازوی آزمایشگاهی

قطعات لیفتراک

وکیل تبریز

خرید اجاق گاز رومیزی

آموزش ارز دیجیتال در تهران

شاپیفای چیست

فروش اقساطی ایران خودرو

واردات از چین

قیمت نردبان تاشو

وکیل کرج

تعمیرات مک بوک

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

سیسمونی نوزاد

پراپ تریدینگ معتبر ایرانی

نهال گردو

صنعت نواز

پیچ و مهره

خرید اکانت اسپاتیفای

صنعت نواز

لوله پلی اتیلن

کرم ضد آفتاب لاکچری کوین SPF50

دانلود آهنگ

طراحی کاتالوگ فوری

واردات از چین

اجاره کولر

دفتر شکرگزاری

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1796885498




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

من تلویزیون را ترک کردم!


واضح آرشیو وب فارسی:تابناک:

بعضی‌ها آنچنان به تلویزیون وابسته‌اند که نمی‌توانند حتی یک روز تماشا نکردن آن را تصور کنند. برای این دسته از افراد خواندن این تجربه شخصی توصیه می‌شود.

به گزارش ایسنا، «کادنس بامبنک» دختر جوانی است که در سال اول دانشگاه تصمیم می‌گیرد دیگر تلویزیون نگاه نکند. او در گزارشی که در «بیزنس اینسایدر» منتشر کرده، پیامدهای مثبت و منفی این تجربه را بازگو کرده است.

سال اول کالج بودم که تلویزیون را کنار گذاشتم. منصف باشیم داشت خوش می‌گذشت، اما نکته اصلی این است که من تلویزیون را ترک کردم!

تا آن زمان تلویزیون همیشه بخش زیادی از زندگی من را پر می‌کرد. در سن رشد تا از مدرسه می‌آمدم، ‌ روی تشک ولو می‌شدم و بین کانال‌های تلویزیونی غرق می‌شدم.

تماشای تلویزیون به یک فعالیت خانوادگی تبدیل شده بود. هر شب با برادر و ماردم دور تلویزیون می‌نشستیم و یکی، دوتا سریال می‌دیدیم. وقتی دبیرستانی شدم، لپ‌تاپ خودم را داشتم و شروع کردم به تماشای آنلاین سریال محبوبم «هولو».

وارد کالج که شدن، این عادت شدت گرفت. برمی‌گشتم به خوابگاه و با زیاده‌روی اپیزودها را یکی پس از دیگری تماشا می‌کردم. به جایی رسیدم که دیگر تعداد سریال‌هایی که دیده بودم از دستم در رفته بود؛ «آناتومی گری»، «پروژه میندی»، «NCIS»، «نظم و قانون» و ...؛ این لیست همین‌طور ادامه داشت.

آیا این نوعی اعتیاد بود؟ مطمئن نیستم. اما هر بار که لپ‌تاپم را باز می‌کردم، یک حس اضطراب در دلم می‌پیچید. اضطراب این که تماشای تلویزیون کار مفیدی نباشد، این که من با مصرف کردن زندگی ساختگی شخصیت‌های داستانی تلویزیون به جای ساختن خودم، دارم زندگی‌ام را به باد می‌دهم.

بنابراین این کار را کنار گذاشتم. نمی‌توانم تاریخ دقیقش را بگویم، اما یک روز تصمیم گرفتم برای مدتی از تلویزیون فاصله بگیرم و فکر می‌کنم این وقفه هرگز تمام نشود. این‌ها آنچه هستند که از دو سال پیش که تلویزیون را ترک کرده‌ام، برایم اتفاق افتاده‌اند:

* بعضی‌ها نمی‌دانند چطور به این که من دیگر تلویزیون تماشا نمی‌کنم، واکنش نشان دهند. فکر می‌کنم بعضی از مردم ترک تلویزیون من را نوعی کار اخلاقی می‌دانند، یک نوع خودانکاری زاهدانه. اما اصلا این‌طور نیست.  این انتخاب اتفاق افتاد تا من بیشترین حس شادی را در زندگی‌ام داشته باشم.

* در این مدت بخش زیادی از فرهنگ عمومی را از دست داده‌ام. سرگرمی عمیقا با فرهنگ ما گره خورده؛ با تماشا نکردن تلویزیون من یکی از آسان‌ترین راه‌حل‌ها برای شکستن یخ مکالمه در اولین دیدار با آدم‌ها را از بین برده‌ام. باید زمینه‌های مشترک دیگری برای ارتباط برقرار کردن پیدا کنم. اما اغلب فهمیده‌ام که در واقع شرایط جدید به بحث‌های پرمغزتری می‌انجامد.

خیالتان را راحت کنم: نه، من هیچ یک از قسمت‌های «بازی تاج و تخت» را ندیده‌ام!

* دیگر مجبور نیستم چیزی را دنبال کنم. این روزها که تمام قسمت‌های سریال‌ها سریع در  «نت فلیکس» قابل دسترسی است، فکر نمی‌کنم کسی مجبور شود برای دیدن برنامه‌های تلویزیون صبر کند. در هر صورت، ‌من رهایی از صبر اجباری برای قسمت جدید یک سریال یا تمام کردن یک مجموعه تلویزیونی را دوست دارم.

* تبلیغات واقعا به نظرم عجیب و تخیلی می‌آیند. واقعا هر دفعه که نگاهم به بخشی از یک تبلیغ تلویزیونی می‌افتد، متعجب می‌شوم از چه فناوری‌های عجیبی برای این تصاویر آینده‌نگرانه استفاده می‌کنند. اما حدس می‌زنم این اتفاقی است که وقتی تو توجه‌ات را از چیزی برمی‌داری، رخ می‌دهد. آن‌ها به سوی آینده صف می‌کشند و تو هنوز به خاطراتت رجوع می‌کنی.

* متاسفانه چون من دیگر برای تلویزیون وقت نمی‌گذارم، به این معنا نیست که به طرز جادویی وقت بیشتری در روز دارم. به ازای هر سرگرمی که شما ترک می‌کنید، تعداد زیادی هستند که توجه‌تان را جلب کنند. حتی بدون تلویزیون هم باید کلی کار کنم تا اولویت‌بندی زمانی داشته باشم.  

* در این مدت متوجه شدم تلویزیون نگاه کردن باعث نزدیک شدن آدم‌ها می‌شود. اعتراف می‌کنم در این دو سال کاملا هم در پرهیز نبوده‌ام. هنوز هم گه‌گاه فیلم یا بخش‌های از یک سریال را با دوستانم می‌بینم. تابستان امسال در تلاش برای ارتباط گرفتن با هم‌اتاقی‌ موقتی‌ام، دو یا سه قسمت از سریال «ترشیده‌ها» (The bachelorette) را با هم تماشا کردم.

* اما با  این حال از تنهایی وقت گذراندن هم احساس راحتی می‌کنم. در اوج دوران سریال تماشا کردن‌ در کالج بودم که شکست عشقی شدیدی خوردم. به قدرت فرار از واقعیت تلویزیون پناه آوردم تا حواسم را از فکر کردن به این رابطه‌ی تمام‌شده پرت کنم. اما از زمانی که تلویزیون را ترک کردم، ‌دیگر نیازی نمی‌بینم حواسم را از احساسات منحرف کنم. می‌توانم راه‌های خروجی دیگری پیدا کنم؛ مثل نوشتن خاطرات یا ورزش کردن. در واقع از وقت‌ گذارن در تنهایی خودم لذت می‌برم.

* نسبت به قبل در فعالیت‌های جمعی دانشگاه فعال‌تر شده‌ام. به عنوان یک سال اولی در وارد شدن به فعالیت‌ها جمعی موفق نبودم. فکر می‌کردم رفتن به خوابگاه و خزیدن در تخت برای تماشای «آناتومی گرمی» بهتر از گز کردن حیاط دانشگاه در جشن‌های تصادفی برای آشنا شدن با آدم‌هایی است که نمی‌شناختمشان. اما وقتی تلویزیون تماشا کردن را متوقف کردم، ‌تصمیم گرفتم وارد جمع شوم.

امسال نه تنها با آدم‌ها شگفت‌انگیزی آشنا شدم، بلکه فرصت این را پیدا کردم تا در برگزاری اولین مسابقه اختراعات دانش‌آموزی در دانشگاه «ویسکانسین» در مدیسون به عنوان عضو شورای مهندسی کمک کنم.

* علاوه بر این، من وقت بیشتری برای فکر کردن به و تلاش کردن برای آینده شغلی‌ام پیدا کرده‌ام. پاییز گذشته، در مدت زمانی به اندازه تماشای یک قسمت از یک مجموعه تلویزیونی، برای دریافت بورسیه‌ی حضور در یک رویداد با موضع زنان در رسانه  در دانشگاه کالیفرنیای جنوبی، درخواست دادم. آن یک ساعت، برای من سفری به لس‌آنجلس را به ارمغان آورد که در آن‌جا به همراه دیگر زنان جوان، واقعیت‌ مجازی و فضای روزنامه‌نگاری را کشف کردم. در پایان این تجربه به‌خصوص علاقه به نوشتن درباره فناوری را در من بیدار کرد، کاری که الان در حال انجامش هستم.

* بعد از ترک تلویزیون، ‌وقت بیشتری را به مطالعه می‌گذرانم. در نوجوانی، به خاطر بیدار ماندن تا دیروقت و کتاب خواندن زیر ملحفه با چراغ‌قوه، گناهکار شناخته می‌شدم. اما وقتی دبیرستانی شدم، دیگر یک کتابخوان حریص نبودم. بنابراین تلویزیون را کنار گذاشتم و دوباره کتاب به دست گرفتم.

* وقت بیشتری هم برای خلاقیت پیدا کرده‌ام. فهمیدم که در پایان روز نیاز داری راهی برای آرامش کسب کردن و باز کردن گره‌های ذهنی‌ات پیدا کنی. وقتی تلویزیون را ترک کردم، یک دوربین DSLR خریدم و یادگیری عکاسی را شروع کردم. به غیر از نوشته‌های روزنامه‌نگاری‌ام،  شعر می‌گویم و طراحی هم می‌کنم.

۰۷ مرداد ۱۳۹۵ - ۱۳:۳۱





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: تابناک]
[مشاهده در: www.tabnak.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 31]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


فرهنگ و هنر

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن