تور لحظه آخری
امروز : جمعه ، 31 فروردین 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):هرگاه كسى مستحق دوستى خداوند و خوشبختى باشد، مرگ در برابر چشمان او مى‏آيد و آرز...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

بلومبارد

تبلیغات متنی

تریدینگ ویو

خرید اکانت اسپاتیفای

کاشت ابرو

لمینت دندان

لیست قیمت گوشی شیائومی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

لوله پلی اتیلن

دانلود سریال سووشون

دانلود فیلم

ناب مووی

مرجع خرید تجهیزات آشپزخانه

خرید زانوبند زاپیامکس

رسانه حرف تو - مقایسه و اشتراک تجربه خرید

کلاس باریستایی تهران

تعمیر کاتالیزور

تعمیر گیربکس اتوماتیک

دیزل ژنراتور موتور سازان

سرور اختصاصی ایران

سایت ایمالز

تور دبی

سایبان ماشین

جملات زیبا

دزدگیر منزل

ماربل شیت

تشریفات روناک

آموزش آرایشگری رایگان

طراحی سایت تهران سایت

آموزشگاه زبان

اجاره سند در شیراز

ترازوی آزمایشگاهی

رنگ استخری

فروش اقساطی کوییک

راهبند تبریز

ترازوی آزمایشگاهی

قطعات لیفتراک

وکیل تبریز

خرید اجاق گاز رومیزی

آموزش ارز دیجیتال در تهران

شاپیفای چیست

فروش اقساطی ایران خودرو

واردات از چین

قیمت نردبان تاشو

وکیل کرج

تعمیرات مک بوک

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

سیسمونی نوزاد

پراپ تریدینگ معتبر ایرانی

نهال گردو

صنعت نواز

پیچ و مهره

خرید اکانت اسپاتیفای

صنعت نواز

لوله پلی اتیلن

کرم ضد آفتاب لاکچری کوین SPF50

دانلود آهنگ

طراحی کاتالوگ فوری

واردات از چین

اجاره کولر

دفتر شکرگزاری

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1796776126




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

چرا پادشاهان سلسله پهلوی در تبعید مردند؟


واضح آرشیو وب فارسی:ایلنا: به مناسبت سالمرگ رضا شاه و محمدرضا شاه؛ چرا پادشاهان سلسله پهلوی در تبعید مردند؟
حکومت پهلوی از ملی گرایی و تجددگرایی برای اخذ مشروعیت سود می‌جست. تجددگرایی به دلیل عدم پیش نیازهای سیاسی و اجتماعی در تعارض کامل با بنیادها و نهادهای سنتی قرار می‌گرفت.    به گزارش ایلنا؛ برقراری مشروعیت پایدار، از قدیمی‌ترین و بنیادی‌ترین بحثهای سیاسی است که همواره رژیم‌های سیاسی به دنبال آن هستند، چرا که نداشتن مشروعیت به معنی عدم انطباق ارزش‌های حاکمین و مردم و همچنین ناکارآمدی رژیم، برای شهروندان آن جامعه است. بدین ترتیب در صورت مواجهه یک حکومت با بحران عدم مشروعیت، هر لحظه باید منتظر سقوط باشد. در همین ارتباط با نگاهی به تاریخ معاصر ایران، می‏‌توان بحران مشروعیت‏ را در دو مقطع زمانی حکومت پهلوی‌ها (پهلوی اول و دوم)، به طور مشخص مشاهده کرد. موسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران در این مقاله به ارزیابی علت و چرایی این بحران‌ می‌پردازد و سپس بررسی می‌کند واکنش رژیم پهلوی برای برطرف کردن این عدم مشروعیت چگونه بوده است و آیا در نزد مردم موفق به کسب مشروعیت شده است یا خیر؟ مفهوم شناسی مشروعیت و انواع آن واژه مشروعیت (legitimacy)، در لغت و حوزه ذهنی به معنای برحق بودن تعریف می‌شود و در حوزه عینی، مشروعیت به یک نظام یا فرمان، خصلت اقتداری یا الزامی می‌دهد و به این ترتیب قدرت را به اقتدار بدل می‌کند. در اینجا امکان دارد مشروعیت با قانونی بودن اشتباه گرفته شود. در واقع فرق مشروعیت با قانونی بودن در این است که قانونی بودن لزوماً تضمین نمی‌کند که حکومت مورد احترام باشد یا شهروندان آن، خود را به اطاعت کردن موظف بدانند، ولی در صورت مشروعیت حکومت، شهروندان با احساس تکلیف و احترام خود را موظف به اطاعت از فرامین حکومت می‌دانند. دیوید ایستون یکی از اندیشمندان علم سیاست، مشروعیت را در حوزه سیاسی به سه دسته تقسیم می‌کند. الف) مشروعیت ایدئولوژیک: ایدئولوژی، هد‌ف‌ها و ارزش‌های نظام سیاسی را مشخص می‌کند. بدین ترتیب هنگامی که منبع مشروعیت یک حکومت، ایدئولوژی حاکم بر جامعه باشد و با ارزش‌های مردم انطباق داشته باشد آن را مشروعیت ایدئولوژیک می‌نامند. ب) مشروعیت ساختاری: هر نظام سیاسی برای نشان دادن کارایی خود، اصولی در مورد واگذاری قدرت سیاسی و اعمال اقتدار دارد و بر پایه‌ی این اصول از مردم می‌خواهد اعتبار ساختارها و هنجارهای رژیم را بپذیرند. اگر اعتبار ساختارها و هنجارهای رژیم پذیرفته شود، مشروعیت ساختاری به وجود می‌آید. ج) مشروعیت شخصی: اگر مردم و شهروندان، رهبران حکومت را قابل اعتماد و علاقه‌مند و متوجه به مسائل خود بدانند، یا از آنها بخواهند جامعه را به طرز دیگری اداره کنند و آنها هم بپذیرند، آن را مشروعیت شخصی می‌نامند. در انتهای این بخش باید اشاره کرد که اگر وضعیت مشروعیت یک نظام سیاسی در خطر افتد، آن نظام با بحران مشروعیت رو به رو گشته و در نظام اجتماعی موجود تغییراتی به وجود می‌آید، و به تبع آن رهبران، ایدئولوژی و یا ساختارهای آن جامعه می‌توانند دستخوش دگرگونی شوند. الف) مشروعیت ایدئولوژیک پهلوی‌ها سلسله پهلوی که با کودتای نظامی و حمایت خارجیان به قدرت رسیده بود از همان ابتدا با چالش مهم عدم مشروعیت داخلی به دلیل نداشتن پشتوانه مردمی روبه‌رو بود. به همین خاطر ایدئولوگ‌های رژیم پهلوی رو به سوی ایدئولوژی ملی‌گرایی و تجددگرایی آوردند. آنها معتقد بودند که ملی گرایی، جناح‌ها، نیروها و طبقات مختلف جامعه را به طرفداری رژیم برمی‌انگیزد و باعث می‌شود که مخالفان نتوانند در جامعه جایگاهی داشته باشند، و ارزش‌های حکومت منطبق با ارز‌ش‌های مردم نشان داده خواهد شد و مشروعیت داخلی تداوم می‌یابد. همچنین ایدئولوگ‌های رژیم بر این اعتقاد بودند که با القای تجددگرایی و تداوم روند توسعه و نوسازی، رژیم با یک حمایت و مشروعیت داخلی مضاعف روبه‌رو می‌گردد. به عنوان نمونه اصلاحات غیردینی، به ویژه ایجاد تغییرات اساسی در نظام قضایی، رایج کردن کلاه بین‌المللی و کشف اجباری حجاب، همگی در راستای گسترش ایدئولوژی‌های تجددگرایی بودند. اما هیچ کدام از این باور‌های حکومت عینیت پیدا نکرد و نارضایتی‌های عمیقی در بین طبقه عظیم علما و مردم متدین سنتی به وجود آوردند، به این دلیل که ایدئولوژی تجددگرایی به دلیل عدم پیش نیازهای سیاسی و اجتماعی در تعارض کامل با بنیادها و نهادهای سنتی قرار می‌گرفت. سرانجام اختلاف رو به گسترش بین فرهنگ وارداتی و ارزش و اخلاق سنتی، مردم ایران را آنچنان بی‌تاب و بیزار و رژیم را دچار بحران مشروعیت ایدئولوژیک کرد، که به محض به وجود آمدن کوچکترین شرایط مناسب، مردم به نهضت ضدحکومتی می‌پیوستند. به عنوان نمونه می‌توان از اعتراضات سالهای 6-1305، که واکنشی به اجرای قوانین غیردینی قضایی بود و یا از ناآرامی‌های سالهای 15-1314 به علت کشف حجاب و ترویج «کلاه بین‌المللی»، نام برد. اما اوج عدم مشروعیت رژیم در بین مردم را می‌توان در عدم حمایت جامعه از رضاخان در برابر حمله متفقین و برکناری او بیان کرد. پهلوی‌ها و بطور ویژه پهلوی دوم برای بقا و دوام سلطنت و حکومت خود با ادعای ظل اللهی بودن تخت و تاج پادشاهی سعی می‌کردند مردم را به اطاعت از خود وادار کنند و با کسب مشروعیتی شخصی از طغیان و عصیان جلوگیری کنند. حکومت پهلوی دوم محمدرضا نیز که همچون حکومت پدر با انتخاب خارجیان و به صورت غیرمردمی به قدرت رسیده بود، برای مشکل بحران مشروعیت همچون دوران پهلوی اول دست به ترویج ایدئولوژی‌های قبلی منتها با ابعادی گسترده‌تر زد. به عنوان نمونه می‌توان از جشن تاجگذاری که حدود یک ماه از 20 مهر تا 20 آبان 1346 با مخارج سنگین و کمرشکن به طول انجامید و یا برگزاری جشن‌های 2500 ساله شاهنشاهی در سال 1350، با هدف زنده کردن افتخارات کهن، تازگی بخشیدن به شکوه و جلال شاهنشاهی و پدید آوردن یک هماهنگی ارزشی برای کوشش در راه پیشبرد کشور نام برد4 و یا تغییر تقویم رسمی کشور که منشا اسلامی- هجرت رسول الله- داشت به تقویمی بر اساس استقرار حکومت هخامنشی که به 2500 سال قبل برمی‌گشت نیز می‌توان اشاره کرد. این ایدئولوژی‌ها نیز برای پهلوی دوم مشرعیت به ارمغان نیاورد و مردم بارها اعتراض و عدم مشروعیت رژیم را همچون قیام پانزده خرداد 1342 و انقلاب اسلامی 57 به اثبات رساندند. ب) مشروعیت ساختاری مشروعیت ساختاری رضا‌شاه در مورد کارایی و اعمال قدرت،برخلاف ساختارهای سنتی و اجتماعی جامعه آن زمان، بر سه‌پایه‌ ارتش قدرتمند، بوروکراسی مدرن و پشتیبانی گسترده‌ دربار مبتنی بود. اما این ساختارها که الگوبرداری از ساختارهای سیاسی غربی بود در مقایسه با ساختارهای سیاسی غرب چندان استوار نبود. زیرا رژیم پهلوی با وجود داشتن این نهادهای به ظاهر کارآمد، هرگز پایگاه طبقاتی و پشتیبانی اجتماعی نیرومندی نداشت. کوتاه سخن آنکه، حکومت پهلوی اول، از لحاظ داشتن وسایل اجبار و زورگویی قدرتمند بود، ولی از این لحاظ که نتوانست بنیادهای مدنی استواری داشته باشد، ضعیف و فاقد مشروعیت و کارایی بود. یکی دیگر از علل عدم کارایی و مشروعیت حکومت رضاشاه، ارتقای جایگاه افراد در چارچوب ساختارها، بر پایه وابستگی خانوادگی و بدون اتکا به لیاقت و شایستگی افراد بود که سبب می‌شد این ساختارهای اعمال قدرت و هنجارها هیچ‌گاه از نگاه مردم مورد احترام و دارای مشروعیت شناخته نشود. سرانجام اوج ناکارآمدی این نهادهای فاقد حمایت‌های مردمی را می‌توان در هنگام حمله متفقین به کشور و عدم توانایی جلوگیری آنها، ملاحظه کرد. محمدرضا نیز برای کسب مشروعیت ساختاری و نشان دادن کارایی نظام خود، دست به یک سری نوسازیها و اصلاحات در ساختار اجتماعی بر اساس الگوی لیبرالی زد تا با بهبود نسبی معیشت مردم، به نهادهای حکومت وجهی مشروع ببخشد. اما این اعمال نیز به دلیل عدم کارآمدی سازمانهای تاسیس شده ناکام ماند. به عنوان مثال این اصلاحات سبب وابستگی بیشتر کشور به محصولات وارداتی و غذایی خارجی و در نتیجه باعث بیکاری دائمی و مهاجرت روستاییان به شهرها طی سالهای 1342 تا 1352، توزیع ناعادلانه درآمدها، الگوی ناکارآمد مالکیت ارضی، نبود امکانات کافی برای سوادآموزی6و ... شد، که تمامی این ناکارآمدیها سبب گشت تا بنیاد هنجاری-ساختاری رژیم پهلوی دوم در اندیشه مردم پذیرفته نشود و شاه همچون پدرش نتواند برای ایدئولوژی ساختاری خود مشروعیتی و حمایتی کسب کند. ج) مشروعیت شخصی پهلوی‌ها که چهره‌ای غیر مردمی و فاقد مشروعیت در میان مردم بودند برای جلب حمایت و کسب مشروعیت شخصی رو به ایدئولوژی فراگیر باستان‌گرایی آوردند. براساس این ایدئولوژی برای مشروعیت بخشیدن به شخصیت پهلوی‌ها، نظام سلطنتی و «شاه شاهان» به عنوان نماد حاکمیت بلامنازع چندقرنی سلطنت و تنها ناخدای سرنوشت ملت و جامعه به مردم معرفی شد. به عبارت دیگر جوهره ایدئولوژی شاهنشاهی به سبک پهلوی‌ها، مقدم شمردن شخص پادشاه بر هریک از اجزای قانونی نظام و جداناپذیر دانستن شخص اول مملکت از ملت و مصالح و منافع ملی بود. بر طبق این نظریه شاه ودیعه‌ای است آسمانی و عامل تداوم حیات کشور و همچنین سلطنت او تنها نهادی است که مانع از میان رفتن هویت ایرانی می‌شود.7 پهلوی‌ها بطور ویژه پهلوی دوم برای بقا و دوام سلطنت و حکومت خود با ادعای ظل اللهی بودن تخت و تاج پادشاهی سعی می‌کردند مردم را به اطاعت از خود وادار کنند و با کسب مشروعیتی شخصی از طغیان و عصیان جلوگیری کنند. به عنوان نمونه محمدرضا شاه همواره ادعا می‌کرد که به وسیله خداوند و به منظور انجام یک رسالت انتخاب شده است: «هیچ کس نمی‌تواند ادعا کند از من به خدا نزدیکتر است». اما با وجود تمامی بوروکراسی‌های آموزشی و وسایل ارتباطی سرتاسر کشور و تبلیغات روزنامه‌های کثیرالانتشار پهلوی‌ها برای ایجاد مشروعیت شخصی برای خودشان هرگز موفق نبودند و تمامی اعتراضات در طول غریب به نیم قرن، و در انتها انقلاب اسلامی 57 نشان داد که پهلوی پدر و پسر هرگز در بین اقشار گوناگون جامعه دارای مشروعیت شخصی نبوده‌اند. فرجام تحولات و دگرگونی‌های اجتماعی وسیعی که بین این سالها انجام گرفت، جملگی نشان دهنده این واقعیت هستند که نیم قرن سلطنت پهلوی‌ها هرگز از سوی مردم دارای احترام و مشروعیت نبودند و تمامی تلاش‌های آنها در راه کسب مشروعیت، به دلیل نداشتن پشتوانه مردمی، با شکست مواجه شد و به همین علت هر دو شاه مخلوع دارای سرنوشت یکسانی شدند و در غربت و دور از وطن جان دادند.

۱۳۹۵/۰۵/۰۵ ۰۹:۵۸:۵۹





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: ایلنا]
[مشاهده در: www.ilna.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 29]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


فرهنگ و هنر

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن