تور لحظه آخری
امروز : پنجشنبه ، 6 اردیبهشت 1403    احادیث و روایات:  امام صادق (ع):هر كس يك روز ماه رمضان را (بدون عذر)، بخورد - روح ايمان از او جدا مى‏شود
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

بلومبارد

تبلیغات متنی

تریدینگ ویو

خرید اکانت اسپاتیفای

کاشت ابرو

لمینت دندان

ونداد کولر

لیست قیمت گوشی شیائومی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دانلود سریال سووشون

دانلود فیلم

ناب مووی

تعمیر کاتالیزور

تعمیر گیربکس اتوماتیک

دیزل ژنراتور موتور سازان

سرور اختصاصی ایران

سایت ایمالز

تور دبی

سایبان ماشین

جملات زیبا

دزدگیر منزل

ماربل شیت

تشریفات روناک

آموزش آرایشگری رایگان

طراحی سایت تهران سایت

آموزشگاه زبان

اجاره سند در شیراز

ترازوی آزمایشگاهی

رنگ استخری

فروش اقساطی کوییک

راهبند تبریز

ترازوی آزمایشگاهی

قطعات لیفتراک

وکیل تبریز

خرید اجاق گاز رومیزی

آموزش ارز دیجیتال در تهران

شاپیفای چیست

فروش اقساطی ایران خودرو

واردات از چین

قیمت نردبان تاشو

وکیل کرج

تعمیرات مک بوک

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

سیسمونی نوزاد

پراپ تریدینگ معتبر ایرانی

نهال گردو

صنعت نواز

پیچ و مهره

خرید اکانت اسپاتیفای

صنعت نواز

لوله پلی اتیلن

کرم ضد آفتاب لاکچری کوین SPF50

دانلود آهنگ

طراحی کاتالوگ فوری

واردات از چین

اجاره کولر

دفتر شکرگزاری

تسکین فوری درد بواسیر

دانلود کتاب صوتی

تعمیرات مک بوک

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1797962021




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

نقد و بررسی دیدگاه احمد حسن درباره رجعت - بخش دوم و پایانی خبری که در قبر به مومنین می دهند


واضح آرشیو وب فارسی:فارس: نقد و بررسی دیدگاه احمد حسن درباره رجعت - بخش دوم و پایانیخبری که در قبر به مومنین می دهند
خبرگزاری فارس: خبری که در قبر به مومنین می دهند
هنگامی که قائم قیام کرد، به مؤمن در قبرش خبر داده می‌شود و به او گفته می‌شود: صاحب تو قیام کرد؛ اگر می‌خواهی به او ملحق شوی ملحق شو و اگر می‌خواهی در کرامت پروردگارت مقیم باشی، بمان.

  4. عن أبی عبد الله فی قوله تعالى: وَقَضَیْنَا إِلَى  بَنِی إِسْرَائِیلَ فِی الْکِتَابِ لَتُفْسِدُنَّ فِی الْأَرْضِ مَرَّتَیْنِ قال: قتل علی بن أبی طالب وطعن الحسن وَلَتَعْلُنَّ عُلُوّاً کَبِیراً قال: قتل الحسین فَإِذَا جَاءَ وَعْدُ أُولَاهُمَا فإذا جاء نصر دم الحسین: بَعَثْنَا عَلَیْکُمْ عِبَاداً لَنَا أُولِی بَأْسٍ شَدِیدٍ فَجَاسُوا خِلَالَ الدِّیَارِ قوم یبعثهم الله قبل خروج القائم فلا یدعون وترا لآل محمد إلا قتلوه وَکَانَ وَعْداً مَّفْعُولاً خروج القائم ثُمَّ رَدَدْنَا لَکُمُ الْکَرَّه عَلَیْهِمْ خروج الحسین فی سبعین من أصحابه علیهم البیض المذهب لکل بیضه وجهان المؤدون إلی الناس أن هذا الحسین قد خرج حتى لا یشک المؤمنون فیه وإنه لیس بدجال ولا شیطان والحجه القائم بین أظهرهم فإذا استقرت المعرفه فی قلوب المؤمنین أنه الحسین جاء الحجه الموت فیکون الذی یغسله ویکفنه و یحنطه ویلحده فی حفرته الحسین بن علی ولا یلی الوصی إلّا الوصی. (کلینی، 1363: ج8، 206)
به اعتراف طرفداران احمد بصری، صدر این روایت ناظر به امام مهدی است. آن‌ها در این‌باره چنین می‌نویسند:
امام صادق درباره قول خداوند متعال: «و بر بنی اسرائیل در کتاب مقرر داشتیم که در زمین دو بار فساد خواهید کرد» فرمود: کشتن امام علی بن ابی طالب و طعنه زدن به امام حسن است. «و قطعاً به سرکشی بسیار بزرگی برخواهید خاست»، کشتن امام حسین است. «پس زمانی که وعدۀ اول آن دو فرا رسد»، یعنی زمانی که پیروزی خون‌خواهان حسین برسد، «بندگانی از خود که سخت نیرومند هستند بر شما مبعوث می‌کنیم، پس در خانه‌ها به تجسس در آیند»، آن‌ها گروهی هستند که خداوند آن‌ها را قبل از خروج قائم مبعوث می‌کند. پس خونی (و مسئول خونی) از آل محمد به جای نگذارند، مگر آن‌که او را بکشند. «و آن وعده‌ای انجام شدنی است»، یعنی خروج قائم. (الکافی، ج8، ص206؛ تفسیر العیاشی، ج2، 281؛ کامل‌الزیارات، ص62؛ تأویل الآیات، ج1، ص277؛ الصافی، ج3، ص179؛ إثبات الهداه، ج3، ص552؛ البرهان، ج2، ص406 و 407؛ حلیه الابرار، ج2، ص646 و 688؛ بحار الانوار، ج45، ص297 و ج51، ص56 و ج53، ص93)
در این حدیث متوجه شدیم کسانی به خون‌خواهی امام حسین برمی‌خیزند که پیش از قیام امام مهدی قیام می‌کنند و خون‌خواه امام حسین باید یکی از فرزندانش و اهل‌بیت باشد. پس حتماً وصی امام مهدی که پیش از ایشان قیام می‌کند، خون‌خواه امام حسین است؛ مطلبی که قبلاً هم به آن اشاره کردیم.
در مجموع دو تفسیر از این آیات کریمه، مشخص می‌شود که پیش از قائم، قائمی قیام می‌کند؛ یعنی دو قائم در آخر الزمان وجود دارد. قائمی که در ابتدا قیام می‌کند، وصی امام مهدی است که پیش از ایشان می‌آید و قائم دوم، امام مهدی است. (shakhsighablazemam: 11)
از آن‌چه گفته شد دریافتیم که طرفداران احمد بصری در این‌باره دو ادعا دارند؛ نخست این‌که این حدیث مربوط به امام مهدی است و نه دوازدهمین مهدی از نسل آن حضرت؛ دوم این‌که از این روایت استفاده می‌شود پیش از ظهور امام مهدی قائمی وجود خواهد داشت. از این دو ادعا گرچه ادعای دوم باطل است، لیکن به اعتراف آنان این روایت ناظر به امام مهدی است و نه دوازدهمین مهدی از نسل آن حضرت.
اگر به اعتراف طرفداران احمد، مقصود از واژه قائم در صدر این روایت امام مهدی است، بر اساس ظهور عرفی، قائم در انتهای روایت نیز همان حضرت است؛ چرا که وقتی درباره خروج عده‌ای پیش از قیام قائم و در ادامه از خروج قائم و در انتها از رجعت امام حسین در زمان قائم سخن گفته می‌شود، بر اساس فهم عرف، مقصود از قائم در این سه جمله یک نفر است و به‌کارگیری یک واژه در یک روایت و قصد کردن دو نفر از آن بدون وجود قرینه حکیمانه نیست. بنابر این مفاد روایت مورد بحث این خواهد بود که در زمان امام مهدی رجعت امام حسین رخ خواهد داد.
5. مفضل بن عمر می‌گوید: نزد امام صادق از قائم و کسانی از اصحاب ما که در انتظار آن حضرت از دنیا رفته‌اند سخن به میان آمد. آن حضرت فرمود:
إذا قام أتی المؤمن فی قبره فیقال له: یا هذا إنه قد ظهر صاحبک فإن تشأ أن تلحق به فالحق، وإن تشأ أن تقیم فی کرامه ربک فأقم؛ (طوسی، 1411: 459)
چون قائم قیام کند در قبر نزد مؤمن رفته به او گفته می‌شود: ای فلان، صاحب تو آشکار شده است، اگر می‌خواهی به او ملحق شوی ملحق شو و اگر می‌خواهی در کرامت پروردگارت مقیم باشی بمان.
روشن است که مقصود از قائم در این روایت امام مهدی است؛ زیرا آن امامی که مؤمنان در طول تاریخ منتظر ظهورش بوده‌اند کسی جز آن حضرت نیست. به تعبیر دیگر، لازمه این ادعای احمد بصری که رجعت در زمان مهدی بیست و چهارم رخ می‌دهد، این است که آن موعودی که مؤمنان در طول تاریخ چشم‌انتظارش بوده‌اند و با انتظار ظهورش رخ در نقاب خاک کشیده‌اند، دوازدهمین مهدی از نسل امام زمان بوده است، در حالی که این ادعا بدیهی البطلان است.
6. سیف بن عمیره نیز می‌گوید: از امام باقر شنیدم که فرمود:
المؤمن لیخیر فی قبره، إذا قام القائم، فیقال له: قد قام صاحبک، فإن أحببت أن تلحق به فالحق، وإن أحببت أن تقیم فی کرامه الله فأقم؛ (طبری، 1413: 479)
هنگامی که قائم قیام کرد، به مؤمن در قبرش خبر داده می‌شود و به او گفته می‌شود: صاحب تو قیام کرد؛ اگر می‌خواهی به او ملحق شوی ملحق شو و اگر می‌خواهی در کرامت پروردگارت مقیم باشی، بمان.
7. امام صادق در روایتی طولانی در پاسخ به پرسش‌های مفضل چنین می‌فرماید:
... أول ولادته وقت الفجر من لیله الجمعه، لثمان خلون من شعبان سنه سبع وخمسین ومائتین... ویقف بین الرکن والمقام، فیصرخ صرخه فیقول: یا معاشر نقبائی وأهل خاصتی ومن ذخرهم الله لنصرتی قبل ظهوری على وجه الأرض! ائتونی طائعین! ... ثم یصبحون وقوفاً بین یدیه، وهم ثلاثمائه وثلاثه عشر رجلاً بعده أصحاب رسول الله یوم بدر. قال المفضل: یا مولای! یا سیدی! فاثنان وسبعون رجلاً الذین قتلوا مع الحسین بن علی یظهرون معهم؟ قال: یظهر منهم أبو عبد الله الحسین بن علی فی
اثنی عشر ألفاً مؤمنین من شیعه علی وعلیه عمامه سوداء. ... فإذا دنت الشمس للغروب، صرخ صارخ من مغربها: یا معشر الخلائق! قد ظهر ربکم بوادی الیابس من أرض فلسطین وهو عثمان بن عنبسه الأموی من ولد یزید بن معاویه فبایعوه تهتدوا... ؛ (مجلسی، 1403: ج53، 6 - 9)
... ولادت او شب جمعه بیست و دوم شعبان سال257هنگام طلوع فجر است... او بین رکن و مقام می‌ایستد و فریاد سر می‌دهد: ای گروه نقبای من و خواص من و کسانی که خداوند آن‌ها را برای یاری من پیش از ظهورم بر روی زمین ذخیره کرده است، مطیعانه نزد من آیید... آنان که 313 مرد به تعداد اصحاب پیامبر خداوند در جنگ بدر هستند صبحگاهان نزد او حاضرمی شوند. مفضل پرسید: سرورم، آیا 72 نفری که با حسین بن علی به شهادت رسیدند با او آشکار می‌شوند؟ امام فرمود:
از آن‌ها ابا عبدالله حسین بن علی همراه با دوازده هزار نفر از شیعیان علی در حالی که بر سرش عمامه سیاهی است آشکار می‌شود... چون نزدیک غروب شد آواز دهنده‌ای از جانب مغرب فریاد می‌زند: ای مردم، پروردگار شما عثمان بن عنبسه از فرزندان یزید بن معاویه از وادی خشک در سرزمین فلسطین آشکار شد؛ با او بیعت کنید تا هدایت شوید... .
همچنان که ملاحظه می‌شود، در این روایت از تولد امام مهدی در سال 257 سخن گفته شده و در ادامه به ماجرای رجعت امام حسین در زمان امام مهدی پرداخته شده است. بنابراین نمی‌توان این روایت را ناظر به مهدی بیست و چهارم _ که هنوز زاده نشده _ دانست. افزون بر این‌که در ادامه روایت به خروج سفیانی اشاره شده است؛ همان سفیانی که بر اساس روایات متواتر از نشانه‌های ظهور امام مهدی است و نه نشانه‌های مهدی بیست و چهارم و این نکته نیز خود دلیل دیگری است بر این مطلب که روایت یادشده در ارتباط با امام مهدی است و اعتقاد به آغاز شدن دوران رجعت در زمان دوازدهمین فرزند از نسل امام مهدی بی‌اساس است.
8. امام علی فرمود:
... وینادی مناد من السماء باسم رجل من ولدی، وتکثر الآیات حتى یتمنى الاحیاء الموت مما یرون من الأهوال، فمن هلک استراح، ومن یکون له عند الله خیر نجا، ثم یظهر رجل من ولدی یملأ الأرض قسطاً وعدلاً کݡما ملئت ظلماً وجوراً، یأتیه الله ببقایا قوم موسى ویجئ له أصحاب الکهف، ویؤیده الله بالملائکه والجن وشیعتنا المخلصین، وینزل من السماء قطرها، وتخرج الأرض نباتها. (خصیبی، 1411: 163)
این روایت نیز بر رجعت اصحاب کهف در زمان مردی از نسل امام علی دلالت دارد که زمین را از عدل وداد سرشار می‌کند و در زمان او آسمان بارانش را می‌باراند و زمین گیاهانش را می‌رویاند. افزون بر این، در روایات متعدد دیگری این ویژگی‌ها برای امام مهدی برشمرده شده است (مجلسی، 1403: ج52، 345). تعبیر «یملأ الأرض قسطاً و عدلاً» به روشنی نشان می‌دهد این روایت ناظر به مهدی بیست و چهارم نیست؛ زیرا با تشکیل حکومت امام مهدی و تثبیت آن، فرزندان و جانشینان آن حضرت حکومت سرشار از عدل را از امام مهدی تحویل خواهند گرفت، نه این‌که پرشدن دنیا از عدل و داد سال‌ها پس از رحلت امام مهدی آن هم توسط دوازدهمین فرزند از نسلشان رخ دهد.
9. قال لی أبو جعفر: أما لو قام قائمنا لقد ردت إلیه الحمیراء حتى یجلدها الحد وحتى ینتقم لابنه محمد فاطمه منها. قلت: جعلت فداک! ولم یجلدها الحد؟ قال: لفریتها على أم إبراهیم. قلت: فکیف آخره الله للقائم؟ فقال: لان الله تبارک وتعالى بعث محمّداً رحمه وبعث القائم نقمه؛ (صدوق، 1385: ج2، 579 - 580)
آگاه باشید چون قائم ما قیام کند، عایشه به سوی او بازگردانده می‌شود تا این‌که بر او حد جاری کند و انتقام فاطمه دختر محمد را از او بگیرد. گفتم: فدایت شوم! چرا بر او حد جاری می‌کند؟ فرمود: به دلیل افترایی که به ام‌ابراهیم زد. پرسیدم: چگونه خداوند آن را برای قائم به تأخیر انداخت؟ فرمود:زیرا خداوند بلندمرتبه محمد را برای رحمت مبعوث کرد و قائم را برای عذاب برخواهد انگیخت.
در این روایت، تعبیر قیام قائم وجود دارد که ناظر به قیام امام مهدی است و در روایات مشابه درباره آن حضرت به کار رفته و اساساً هیچ توضیحی برای این مطلب که انتقام از عایشه توسط مهدی بیست و چهارم انجام گیرد، نمی‌توان ارائه داد؛ همچنان که برای مبعوث به نقمت شدن مهدی بیست و چهارم نمی‌توان توجیهی ارائه کرد؛ زیرا با گسترش حکومت عدل مهدوی و عمومیت یافتن دانش و حکمت و اخلاق و گرایش همه یا اکثریت انسان‌ها به خوبی‌ها و فضیلت‌ها و نهادینه شدن این وضعیت در سایه تثبیت حکومت امام مهدی دیگر دلیلی برای نقمت‌ورزی توسط مهدی بیست و چهارم وجود نخواهد داشت.
قرینه دیگری که مطلب یادشده را تأیید می‌کند این روایت است:
عن أبی عبد الله قال: إذا تمنى أحدکم القائم فلیتمنه فی عافیه فإن الله بعث محمداً رحمه و یبعث القائم نقمه؛ (کلینی، 1363: ج8، 233)
امام صادق فرمود: چون یکی از شما آرزوی قائم می‌کند او را همراه با عافیت آرزو کند؛ زیرا خداوند محمد را به عنوان رحمت مبعوث کرد و قائم را برای عذاب برخواهد انگیخت.
روشن است که مقصود از قائم در این روایت، امام مهدی است؛ زیرا آن مهدی‌ای که مؤمنان در طول تاریخ تمنای لقای او را داشته‌اند، امام دوازدهم است و نه مهدی بیست و چهارم.
افزون بر آن‌چه گذشت، در روایات متعددی به مؤمنان توصیه شده است که در دعاهای خود از درگاه خداوند این درخواست را داشته باشند که در دوران ظهور امام مهدی به دنیا باز گشته و از فیوضات دولت مهدوی بهره‌مند گردند؛ از جمله در دعای عهد صادر شده از امام صادق چنین می‌خوانیم:
10. اللّهم ان حال بینی و بینه الموت الذی جعلته علی عبادک حتماً مقضیاً فاخرجنی من قبری موتزراً کݡفنی شاهراً سیفی. (کفعمی، 1403: 551)
و باز از آن حضرت چنین نقل شده است:
11. هر کس پس از هر فریضه این دعا را بخواند، امام محمد بن الحسن را در خواب یا بیداری می‌بیند:
بسم الله الرحمن الرحیم، اللّهم بلّغ مولانا صاحب الزمان أینما کݡان وحیثما کݡان من مشارق الأرض ومغاربها، سهلها وجبلها، عنی وعن والدی وعن ولدی و إخوانی التحیه والسلام، عدد خلق الله، وزنه عرش الله، وما أحصاه کتابه وأحاط علمه اللهم إنی أجدد له فی صبیحه هذا الیوم وما عشت فیه من أیام حیاتی عهداً وعقداً وبیعه له فی عنقی لا أحول عنها ولا أزول، اللّهم اجعلنی من أنصاره ونصاره الذابین عنه، والممتثلین لأوامره ونواهیه فی أیامه، والمستشهدین بین یدیه، اللّهم فان حال بینی وبینه الموت الذی جعلته على عبادک حتماً مقتضیاً فأخرجنی من قبری مؤتزراً کݡفنی، شاهراً سیفی، مجرداً قناتی، ملبیاً دعوه الداعی فی الحاضر والبادی. (مجلسی، 1403: ج83، 61)
توصیه پیشوایان معصوم در ادعیه یادشده و ادعیه مشابه به مؤمنان برای رجعت در زمان ظهور امام مهدی و چشیدن طعم شیرین زندگی در دولت کریمه آن حضرت نشان‌گر تحقق رجعت در دوران طلایی حکومت امام مهدی است.
روایات اخیر که بر آغاز شدن دوران رجعت در زمان حیات امام مهدی دلالت داشتند افزون بر این‌که در تعارض با دیدگاه احمد حسن مبتنی بر شروع شدن رجعت در دوران دوازدهمین مهدی از نسل امام مهدی است، به ضمیمه روایاتی که اولین رجعت کننده را امام حسین معرفی کرده است، این نتیجه را درپی خوهد داشت که امام حسین در دوران حیات امام مهدی رجعت خواهند فرمود و به عنوان وصی و جانشین امام مهدی نقش‌آفرینی خواهد فرمود.
برخی از روایاتی که امام حسین را اولین رجعت‌کنندگان دانسته بدین قرارند:
أبی عبد الله: إن أول من یکر فی الرجعه الحسین بن علی ویمکث فی الأرض أربعین سنه حتى یسقط حاجباه على عینیه؛ (حلی، بی‌تا: 18)
اولین کسی که در رجعت بازمی‌گردد حسین بن علی است. او چهل سال در زمین درنگ می‌کند تا این‌که ابروانش بر چشمانش می‌افتد.
قال أبو عبد الله: ان أول من یکر إلى الدنیا الحسین بن علی وأصحابه ویزید بن معاویه وأصحابه فیقتلهم حذو القذه بالقذه، ثم قال أبو عبد الله: ثُمَّ رَدَدْنَا لَکُمُ الْکَرَّه عَلَیْهِمْ وَأَمْدَدْنَاکُم بِأَمْوالٍ وَبَنِینَ وَجَعَلْنَاکُمْ أَکْثَرَ نَفِیراً؛ (عیاشی، 1411: ج2، 282)
اولین کسی که به دنیا بازمی‌گردد، حسین بن علی و اصحابش و یزید بن معاویه و اصحاب اوست، پس آنان را بدون هیچ تفاوتی می‌کشد. در ادامه امام این آیه را تلاوت فرمود: «آن‌گاه شما را به روی آنان برگردانیم و بر آن‌ها غلبه دهیم و به مال و فرزندان مدد بخشیم و عده جنگجویان شما را بسیار گردانیم.»
پاسخ احمد بصری
همچنان که مشاهده شد، در این روایات قراینی وجود داشت که حمل آن بر شخصیت‌هایی غیر از امام مهدی را ناممکن می‌گرداند. به عنوان نمونه، در برخی ازروایات از رجعت اصحاب کهف در زمان امام مهدی سخن گفته شده بود و این به معنای آغاز شدن رجعت در دوران امام مهدی است و نه دوازدهمین فرزند از نسل ایشان. احمد بصری در مقام پاسخ به این روایات مدعی شده است که رجعت دو نوع است؛ رجعت به مثل و نظیر، و رجعت به نفس. مقصود از رجعت به مثل که در زمان ظهور امام مهدی اتفاق می‌افتد این است که در میان اصحاب آن حضرت کسانی وجود دارند که مثل اشخاص صالح و پرهیزگار گذشتۀ تاریخ بوده‌اند. مثلاً اگر گفته می‌شود مالک اشتر در زمان امام مهدی رجعت می‌کند، مقصود کسی است که شبیه مالک است، نه این‌که واقعاً مالک دوباره زنده می‌شود و مقصود از رجعت به نفس _ که در زمان رجعت اتفاق می‌افتد _ این است که واقعاً اشخاصی دوباره زنده شوند. وی در این‌باره چنین می‌نویسد:
الرجعه رجعتان؛ رجعه فی قیام القائم بمثلهم و رجعه فی عالم الرجعه الاولی بانفسهم و باجساد تناسب ذلک العالم.
او در ادامه نوشته است:
اما ما روی ان اصحاب الکهف یبعثون مع القائم هم بعض المخلصین من اصحاب رسول الله و امیر المؤمنین کمالک الاشتر فلیس المقصود هم انفسهم بل المراد فی هذه الروایات نظائرهم من اصحاب القائم ای ان هناک رجلاً من اصحاب القائم هو نظیر مالک الاشتر فی الشجاعه و الحنکه و القیاده و الشده فی ذات الله و طاعه الله و الاخلاق الکریمه و کثیر من الصفات التی امتاز بها مالک الاشتر فلذلک یصفه الائمه بأنه مالک الاشتر. (احمد الحسن، 1431: ج2، سؤال 72)
نقد و بررسی
اولاً این ادعا که مقصود از اصحاب کهف، کسانی شبیه آن‌ها و مقصود از مالک اشتر، کسی شبیه اوست و... ادعایی بی‌دیل و مخالف صریح روایت است. روایت مورد نظر به صراحت می‌گوید خود اصحاب کهف، مقداد، سلمان و... رجعت می‌کنند و نمی‌توان گفت مقصود روایت، نظایر این افراد است و این، تفسیر کلام معصوم، به چیزی کاملاً مخالف مقصود معصوم است.
ثانیاً در برخی از روایات، تعابیری وجود دارد که حمل بر رجعت به مثل را برنمی‌تابد. به عنوان نمونه، تعبیر روایت سلمان این است که «انّک مدرکه و من کان مثلک؛ تو او را درک می‌کنی و هر کس که مثل تو باشد.» و تفسیر این عبارت به این‌که در زمان ظهور کسانی وجود دارند که شبیه سلمان هستند، چیزی جز تأویل باطل نیست؛ چون امام به صراحت سلمان را مورد خطاب قرار داده می‌فرماید: «تو او را درک می‌کنی» و به همین دلیل سلمان از شنیدن مژده رجعت چنان خوشحال می‌شود که می‌گوید: «دیگر برایم مهم نبود مرگ به سراغ من می‌آید یا من به سراغ مرگ» در حالی که اگر مقصود، رجعت کسی شیبه سلمان باشد، وجهی برای شادمانی سلمان وجود نخواهد داشت.  افزون بر این‌که در این روایت تصریح شده است کسانی که شیبه سلمان باشند نیز رجعت خواهند کرد. بنابر این اگر مقصود از رجعت سلمان، وجود کسانی شبیه سلمان باشد، بیان «کسانی که شبیه تو هستند نیز رجعت می‌کنند» لغو خواهد بود و معنای روایت در این صورت چنین خواهد شد: «ای سلمان، شبیه تو و کسانی که شبیه تو هستند در زمان او حضور خواهند داشت!»
همچنین محتوای برخی از روایات این بود که در زمان ظهور، نزد قبر مؤمن رفته و به او خطاب می‌شود: «اگر می‌خواهی می‌توانی به دنیا برگردی.» روشن است که معنای این روایات این است که قرار است کسی از قبر بیرون آمده و حیات مجدد یابد. از این رو نمی‌توان آن را به معنای وجود افرادی شبیه صالحان ادوار گذشته در میان اصحاب امام مهدی تفسیر کرد.
در روایتی نیز از زنده شده عایشه و جاری شدن حد بر او سخن گفته شده بود. روشن است که نمی‌توان این حدیث را به معنای رجعت به مثل گرفت؛ چرا که حد خوردن کسی شبیه عایشه به جای او کاملاً باطل است؛ همچنان که در دعای عهد و امثال آن، به مؤمنان توصیه شده بود دعای عهد بخوانند تا در عصر رجعت زنده شوند، در حالی که اگر رجعت در دوران امام مهدی رجعت به مثل باشد و بنا نباشد مؤمنی در دوران آن حضرت به دنیا بازگردد، توصیه به خواندن این دعا لغو خواهد بود.
ثالثاً اگر بتوان باب این تأویلات را در احادیث گشود و مدعی شد مقصود از رجعت اصحاب کهف، کسانی است که شبیه آن‌ها هستند و مراد از رجعت مالک، کسی است که شبیه مالک است و همین‌طور، این باب در سایر روایات نیز گشوده خواهد شد و دیگر نمی‌توان به ظاهر هیچ روایتی اعتماد کرد. به عنوان نمونه، اگر در حدیث وصیت پیامبر گرامی اسلام نام احمد آمده، یا از خروج مردانی از طالقان که شعارشان احمد است یاد شده، مقصود کسی است که نامش شبیه احمد است، نه این‌که دقیقاً نامش احمد باشد و... . با این وجود بسیاری از روایاتی که احمد بصری برای اثبات مدعایش به آن استناد کرده است، از قابلیت استناد ساقط خواهند شد.
12. «از دیگر روایاتی که بر تحقق رجعت در زمان حیات امام مهدی دلالت دارد، حدیث ثقلین است که به صورت متواتر از شیعه و اهل‌سنت روایت شده است که پیامبر گرامی اسلام فرمود:
انّی تارک فیکم الثّقلین کتاب الله و عترتی اهل بیتی و انّهما لن یفترقا حتی یردا علیّ الحوض؛ (صدوق، 1405: 239)
من در میان شما دو چیز گران‌بها باقی می‌گذارم؛ کتاب خدا و عترتم، اهل بیتم را، و این دو هیچ‌گاه از هم جدا نمی‌شوند تا این‌که سر حوض بر من وارد شوند.
این روایت بر جدایی‌ناپذیری وجود اهل‌بیت از قرآن تا روز قیامت دلالت دارد و عترت پیامبر همان امامان دوازده‌گانه هستند و نه غیر آن‌ها. امام صادق از پدران گرامی‌اش از امام حسین چنین روایت می‌کند:
سئل أمیر المؤمنین _ صلوات الله علیه _ عن معنى قول رسول الله: إنی مخلف فیکم الثقلین کتاب الله وعترتی من العتره فقال: أنا والحسن والحسین والأئمه التسعه من ولد الحسین تاسعهم مهدیهم وقائمهم، لا یفارقون کتاب الله ولا یفارقهم حتى یردوا على رسول الله حوضه؛ (همو: 240 - 241)
از امیر مؤمنان از این فرمایش رسول خدا «انی مخلف فیکم الثقلین کتاب الله و عترتی» سؤال شد که عترت کیان‌اند؟ آن حضرت فرمود: من و حسن و حسین و امامان دوازده‌گانه از فرزندان حسین که نهمین آنان مهدی و قائم آن‌هاست. آنان از کتاب خدا جدا نمی‌شوند و کتاب خدا نیز از آنان جدا نمی‌شود تا این‌که بر پیامبر خدا در کنار حوضش وارد شوند.
بنابر این طبق فرمایش امام، آنان از قرآن جدا نمی‌شوند و این یعنی این‌که اگر غیر از اینان امامان مردم شوند میان قرآن و این امامان معصوم جدایی افتاده، پس در آینده امامان معصوم پشت سر هم تا روز قیامت خواهند آمد و این همان چیزی است که پیامبر خدا در خطبه‌ای که در آخرین روز از حیات مبارکش ایراد فرمود به آن اشاره نمود:
قال علی: أنشدکم الله، أتعلمون أن رسول الله قام خطیباً _ ولم یخطب بعدها _ وقال: «یا أیها الناس! إنی قد ترکت فیکم أمرین لن تضلوا ما تمسکتم بهما: کتاب الله وعترتی أهل بیتی، فإنه قد عهد إلی اللطیف الخیبر أنهما لن یفترقا حتى یردا علی الحوض»؟ فقالوا: اللّهم نعم، قد شهدنا ذلک کله من رسول الله. فقال: حسبی الله. فقام الاثنا عشر من الجماعه البدریین فقالوا: نشهد أن رسول الله حین خطب فی الیوم الذی قبض فیه قام عمر بن الخطاب شبه المغضب فقال: یا رسول الله! أکل أهل بیتک؟ فقال: لا ولکن أوصیائی، أخی منهم ووزیری ووارثی وخلیفتی فی أمتی و ولی کل مؤمن بعدی وأحد عشر من ولده، هذا أولهم وخیرهم ثم ابنای هذان _ وأشار بیده إلى الحسن والحسین _ ثم وصی ابنی یسمى باسم أخی علی وهو ابن الحسین، ثم وصی علی وهو ولده واسمه محمد، ثم جعفر بن محمد، ثم موسى بن جعفر، ثم علی بن موسى، ثم محمد بن علی، ثم علی بن محمد، ثم الحسن بن علی، ثم محمد بن الحسن مهدی الأمه. اسمه کاسمی وطینته کطینتی، یأمر بأمری وینهى بنهیی، یملأ الأرض قسطاً وعدلاً کݡما ملئت ظلماً وجوراً. یتلو بعضهم بعضاً، واحداً بعد واحد حتى یردوا علی الحوض، شهداء الله فی أرضه وحججه على خلقه. من أطاعهم أطاع الله ومن عصاهم عصى الله. فقام باقی السبعین البدریین ومثلهم من الآخرین فقالوا: ذکرتنا ما کݡنا نسینا، نشهد أنا قد سمعنا ذلک من رسول الله.
ثم قال علی لأبی الدرداء وأبی هریره ومن حوله: أیها الناس! أتعلمون أن الله تبارک وتعالى أنزل فی کتابه إِنَّمَا یُریدُ اللهُ لِیُذْهِبَ عَنْکُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَیْتِ وَیُطَهِّرَکُمْ تَطْهِیراً فجمعنی رسول الله وفاطمه والحسن والحسین معه فی کسائه وقال: «اللّهم هؤلاء عترتی وخاصتی وأهل بیتی، فأذهب عنهم الرجس وطهّرهم تطهیراً». فقالت أم سلمه: وأنا یا رسول الله؟ فقال: «إنک على خیر، وإنما أنزلت فی وفی أخی علی وابنتی فاطمه وفی ابنی الحسن والحسین وفی تسعه أئمه من ولد الحسین ابنی _ صلوات الله علیهم _ خاصه لیس معنا غیرنا». فقام کلهم فقالوا: نشهد أن أم سلمه حدثتنا بذلک، فسألنا عن ذلک رسول الله فحدثنا به کما حدثتنا أم سلمه به؛ (هلالی، بی‌تا: 300)
امام علی فرمود: شما را به خداوند سوگند می‌دهم آیا می‌دانید که پیامبر خدا در آخرین خطبه خود فرمود: «ای مردم، من در میان شما دو چیز باقی گذاشتم که مادامی که به آن‌ها چنگ زنید هرگز گمراه نمی‌شوید؛ کتاب خدا و عترتم اهل بیتم را؛ زیرا خداوند لطیف و دانا به من خبر داد که این دو هرگز از هم جدا نمی‌شوند تا این‌که نزد حوض بر من وارد شوند.»؟ گفتند: به خدا آری، ما تمام این ماجرا را از پیامبر خدا مشاهده کردیم. امام فرمود: خدا برایم کافی است. پس دوازده نفر از اهل بدر به‌پا خاستند و گفتند: گواهی می‌دهیم که پیامبر خدا در روز رحلت خطبه خواند و عمر بن خطاب غضبناک‌ به‌پا خاست و عرض کرد: ای پیامبر خدا، آیا مقصود همه اهل‌بیت شماست؟ آن حضرت فرمود: خیر، مقصود اوصیای من است که برادر و وزیر و وارث و جانشین من در امتم و ولیّ هر مؤمنی پس از من از آن‌هاست و نیز یازده فرزند از نسل او، او اولین و بهترین آن‌هاست. سپس این دو فرزندم _ واشاره به حسن و حسین کردند _ سپس وصی پسرم که هم‌نام بردارم علی است و او پسر حسین است. سپس وصی علی که نامش محمد است. سپس جعفر پسر محمد، سپس موسی پسر جعفر، سپس علی پسر موسی، سپس محمد پسر علی، سپس علی پسر محمد، سپس حسن پسر علی، سپس محمد پسر حسن مهدی امت که هم‌نام من است و طینتش مانند طینت من است. به امر من دستور می‌دهد و از نهی من نهی می‌کند زمین را از عدل و داد پر می‌کند، همچنان که آکنده از ظلم و ستم شده است. این‌ها پشت سر هم می‌آیند یکی پس از دیگری، تا این‌که نزد حوض بر من وارد شوند. آنان شاهدان خداوند در زمین هستند و حجت‌های او بر خلقش. کسی که آنان را اطاعت کند خداوند را اطاعت کرده و کسی که از آن‌ها تمرد کند از خدا سرپیچی کرده است. پس بقیه هفتاد نفر از اهل بدر و نیز به همین تعداد از دیگران به‌پا خاستند و گفتند: آن‌چه را فراموش کرده بودیم به یادمان آوردی! گواهی می‌دهیم که ما این را از پیامبر خدا شنیدیم. سپس علی به ابی‌الدرداء و ابوهریره و کسانی که اطرافش بودند فرمود: ای مردم، آیا می‌دانید خداوند بلندمرتبه در کتابش این آیه را نازل فرمود که: «خدا چنین می‌خواهد که هر پلیدی را از شما خانواده نبوت ببرد و شما را از هر عیب پاک و منزه گرداند»؟ پس پیامبر خدا من و فاطمه و حسن و حسین را در عبای خود گردآورد و فرمود: «خداوندا، ‌اینان خاندان من و خواص من و اهل‌بیت من‌اند؛‌ پس پلیدی را از آنان ببر و پاکشان گردان!» ام سلمه عرض کرد: ای پیامبر خدا، من هم؟ حضرت پاسخ داد: «تو بر خیر هستی، ولی این آیه فقط درباره من و دخترم فاطمه و دو پسرم حسن و حسین و نُه امام از نسل حسین نازل شده است و غیر از ما هیچ کس با ما شریک نیست.» پس همه به‌پا خاستند و گفتند: ما گواهی می‌دهیم ام سلمه این‌چنین بر ما روایت کرد و از پیامبر نیز در این‌باره پرسش کردیم و آن حضرت نیز مثل ام‌سلمه برایمان روایت فرمود.
ملاحظه می‌شود که پیامبر خدا اهل‌بیت را در معصومین چهارده‌گانه که آخرینشان مهدی است منحصر فرمود، با واژه «انّما» که ادات حصر است و کلمه «خاصه» یعنی آیه تطهیر اختصاص به معصومین چهارده‌گانه دارد و عبارت «لیس معنا غیرنا».
دیگربار تأکید می‌کنیم این‌که پیامبر در روایت سابق تصریح فرمود که «برخی از این امامان دوازده‌گانه پشت سر هم یک به یک می‌آیند تا این‌که نزد حوض بر من وارد شوند» دلیل روشنی بر این است که رجعت پس از حجت بن الحسن المهدی رخ می‌دهد. (طالب‌الحق، 1432: 128)
پاسخ طرفداران احمد بصری
یکی از طرفداران احمد بصری در پاسخ استدلال یاد شده چنین نوشته است:
این استدلال باطل است؛ چرا که مهدیین نیز از عترت هستند. و اما این‌که برخی از روایات، دوازده امام را در سیاق حدیث ذکر کرده‌اند، اثبات شیء نفی ماعدا نمی‌کند و ائمه آن مقداری که مردم در زمانشان نسبت به آن تکلیف داشتند را ذکر کرده‌اند و این همان پاسخی است که در حدیث تطهیر داده می‌شود، افزون براین‌که عدد مفهوم مخالف ندارد. اما این سخن که در حدیث از اسلوب حصر استفاده شده پاسخش این است که انّما همیشه بر حصر دلالت ندارد و این سیاق است که این را مشخص می‌کند. به عنوان نمونه، آیه إِنَّمَا أَنتَ نَذیرٌ معنایش این نیست که آن حضرت بشیر نیست و ممکن است مقصود از جمله «وإنما أنزلت فی وفی أخی علی وابنتی فاطمه وفی ابنی الحسن والحسین وفی تسعه أئمه من ولد الحسین ابنی _ صلوات الله علیهم _ خاصه لیس معنا غیرنا» این باشد که این افراد مصداق اعلای این آیه هستند، نه این‌که تمام مصادیق آن هستند و این شیوه‌ای است که فصحای عرب آن را به کار می‌برند.  ابوالعلا معری در کلام مشهورش چنین گفته است: «البحتری و ابوتمام حکیمان و انما الشاعر المتبنی.» در حالی که شعرا منحصر در متبنی نیستند و مقصود او این بوده است که او مصداق بارز شعراست. همین‌طور ممکن است مقصود از «غیر» در جمله «لیس معنا غیرنا» افراد موجود در خارج مثل فلان و فلان باشد که مردم آنان را منصوب کرده بودند و ممکن است برای بیرون کردن زنان باشد تا این شبهه در ذهن برخی وارد نشود. پس این روایت یک قضیه خارجیه است نه حقیقیه.
سخن آخر این‌که حدیث درصدد تعیین کسانی است که این درباره آنان نازل شده است و نه تعیین تعداد ائمه و همین‌طور پیامبر آن مقداری را که نسبت به آن تکلیف داشته‌اند بیان کرده‌اند و اثبات شیء نفی ماعدا نمی‌کند.
نقد و بررسی
نویسنده یادشده به اصل استدلال پیش‌گفته پی نبرده است؛ زیرا در روایت یادشده چنین آمده است:
سئل أمیر المؤمنین _ صلوات الله علیه _ عن معنى قول رسول الله: إنی مخلف فیکم الثقلین کتاب الله وعترتی من العتره، فقال: أنا والحسن والحسین والأئمه التسعه من ولد الحسین تاسعهم مهدیهم وقائمهم، لا یفارقون کتاب الله ولا یفارقهم حتى یردوا على رسول الله حوضه.
چنان‌که ملاحظه می‌شود، ضمیر «لایفارقون» و «لایفارقهم» به افراد مذکور در روایت برمی‌گردد و نه عترت؛ زیرا عترت مؤنث است. بنابر این طبق فرمایش امام علی این 12 نفر از قرآن جدا نمی‌شوند و قرآن نیز از آن‌ها جدا نمی‌گردد. بنابراین تا روز قیامت در کنار قرآن یکی از این 12 نفر وجود دارد و در نتیجه هنگام رحلت امام مهدی یکی دیگر از این 12نفر زنده خواهد بود. بر این اساس این سخن که مهدیین هم از عترت هستند و اثبات شیء نفی ماعدا نمی‌کند و... نقض کننده مطلب مورد نظر ما نیست. به عبارت دیگر، مستشکل گمان کرده است ضمیرهای یادشده به عترت برمی‌گردند و در نتیجه وقتی این روایت به جدا نشدن قرآن از عترت حکم می‌کند، می‌توان به قرینه روایات مهدیین، ذکر عدد 12 را از باب مصداق اکمل دانست؛ در حالی که مرجع ضمیرهای یادشده، افراد مذکور در روایت‌اند و امام علی در این روایت، به صراحت 12نفر را مصادیق عترت معرفی می‌کند و در ادامه تصریح می‌فرماید که قرآن از این 12نفر جدا نشده و اینان نیز همیشه با قرآن هستند. بنابراین حتی اگر این ادعا را بپذیریم که افراد دیگری نیز وجود دارند که جزو عترت محسوب می‌شوند و امام تنها نمونه‌های کامل را بیان فرموده است، ولی به حسب فرمایش امام علی مسئله همراهی با قرآن، مخصوص 12 نفر یادشده در این روایت است و در نتیجه در زمان پایان یافتن حیات امام مهدی دست‌کم یکی دیگر از این 12 نور مقدس در دنیای مادی حضور خواهد داشت. در نتیجه، رجعت در دو ران امام مهدی آغاز خواهد شد و اعتقاد به جانشینی فرزندان امام مهدی از آن حضرت با این روایات در تعارض خواهد بود.
روایت دیگری مطلب پیش‌گفته را چنین تأیید می‌کند:
الصادق جعفر بن محمد، عن أبیه محمد بن علی، عن أبیه علی بن الحسین، عن أبیه الحسین بن علی قال: سئل أمیر المؤمنین _ صلوات الله علیه _ عن معنى قول رسول‌الله: إنی مخلف فیکم الثقلین کتاب الله وعترتی من العتره فقال: أنا والحسن والحسین والأئمه التسعه من ولد الحسین تاسعهم مهدیهم وقائمهم، لا یفارقون کتاب الله ولا یفارقهم حتى یردوا على رسول الله حوضه؛ (صدوق، 1405: 240 - 241)
امام صادق از پدران خود چنین روایت می‌کند که از امیر مؤمنان درباره این فرمایش پیامبر خدا: «من در میان شما دو چیز گران‌بها باقی می‌گذارم؛ کتاب خدا و عترتم.» سؤال شد که عترت کیان‌اند؟ امام فرمود: من و حسن و حسین و امامان نه‌گانه از نسل حسین که نهمین آن‌ها مهدی و قائم آن‌هاست. اینان از کتاب خدا جدا نمی‌شوند و کتاب خدا نیز از آنان جدا نمی‌شود تا این‌که نزد حوض [کوثر] بر پیامبر خدا وارد شوند.
در این حدیث ضمیر «لایفارقون» به «أنا والحسن والحسین والأئمه التسعه من ولد الحسین» برمی‌گردد. بنابراین طبق فرمایش امام علی، امام حسین، امام سجاد، امام باقر و امام صادق قرآن تا روز قیامت _ که زمان ورود بر حوض کوثر است _ از امامان دوازده‌گانه جدا نخواهد شد، در حالی که لازمه نظریه مهدیان پس از امام مهدی جداشدن امامان دوازده‌گانه از قرآن دست‌کم در بخشی از زمان (زمان رحلت امام مهدی تا آغاز رجعت) خواهد بود.
نتیجه
چنان‌که گذشت، اساس استدلال احمد بصری بر این مطلب استوار بود که در کنار روایات رجعت، روایاتی وجود دارد که می‌گویند: دوازده مهدی از فرزندان امام مهدی به ترتیب اوصیا و جانشینان آن حضرت خواهند شد و اگر بخواهیم بین این دو دسته جمع کنیم، باید بگوییم مقصود از «مهدی» در روایات رجعت، دوازدهمین مهدی از فرزندان امام مهدی است. در این صورت، هم تعارض برداشته شده و هم هر دو دسته روایت اخذ شده است. پاسخ مطلب یادشده نیز این بود که درست است که می‌توان به دلیل وجود قرینه‌ای از ظاهر روایتی دست کشید، اما این مطلب مربوط به جایی است که قراین داخلی روایت، مخالف با آن معنای خلاف ظاهر نباشند؛ ولی هنگامی که در متن روایت قراینی وجود داشت که در تعارض با معنای خلاف ظاهر مورد نظر بود. افزون بر این‌که نفس خلاف ظاهر بودن، دلیلی بر عدم اراده شدن آن، از سوی متکلم است، قراین داخلی یادشده نیز دلیل مضاعفی است که نشان می‌دهد متکلم معنای خلاف ظاهر مورد نظر را اراده نکرده است.
مطلب مورد بحث نیز از این قبیل است؛ زیرا با وجود تصریحات و قراین داخلی‌ای که در روایات دسته دوم (دلایل خاص) وجود داشت، حمل واژه‌های «مهدی» و «قائم» موجود در این روایات بر مهدی دوازدهم از نسل امام مهدی امکان‌پذیر نیست.
به تعبیر دیگر، این‌که گفته می‌شود می‌توان به دلیل وجود قرینه‌ای دست از ظاهر روایتی کشید، مربوط به جایی است که روایت ظرفیت این دست کشیدن را داشته باشد و به تعبیر فنی، ظهور در یک معنا داشته باشد، نه این‌که صریح در آن معنا باشد. به عنوان مثال، صیغه امر، ظهور در وجوب دارد، نه این‌که تصریح به وجوب باشد؛ مثلاً «اغتسل فی الجمعه» ظاهر در وجوب غسل جمعه است و نه تصریح به آن. به همین دلیل اگر در روایتی وارد شده بود که «غسل الجمعه لیس بفریضه» این روایت می‌تواند قرینه‌ای باشد که بر اساس آن، از ظاهر «اغتسل فی الجمعه» دست برداریم و بگوییم مراد از آن، استحباب غسل جمعه است؛ چون صیغه امر در طلب غیر الزامی نیز به کار می‌رود؛ در حالی که در روایات مورد بحث، ظرفیت دست کشیدن از ظاهر وجود ندارد. مثلاً وقتی در روایتی وارد شده است که اصحاب کهف در زمان امام مهدی رجعت می‌کنند، دلالت این حدیث بر رجعت اصحاب کهف از باب ظهور نیست، بلکه از باب تصریح است. بنابر این، روایت یادشده این ظرفیت را ندارد که بگوییم مقصود از آن، رجعت مثل اصحاب کهف است و کسی که این روایت را به معنای رجعت مثل اصحاب کهف به شمار می‌آورد، از ظاهر روایت دست برنداشته، بلکه صریح روایت را کنار گذاشته است.
یا اگر در روایتی پس از تصریح به ائمه دوازده‌گانه، تصریح شده است که قرآن از این 12 نفر جدا نمی‌شود، نمی‌توان به استناد روایات دیگر مدعی شد ذکر 12 امام از باب بیان مصداق اکمل است؛ زیرا بازگشت این سخن به این است که در برهه‌ای از زمان، میان قرآن و امامان دوازده‌گانه جدایی بیفتد و این دست برداشتن از ظاهر نیست، بلکه مخالفت با تصریح روایت است؛ یعنی دلالت این روایت بر عدم افتراق بین قرآن و دوازده امام از باب ظهور نیست که ظرفیت دست کشیدن و حمل بر خلاف را دارد، بلکه از باب صراحت است.
با توجه به آن‌چه گذشت، روایت علی بن ابی‌حمزه از امام باقر نیز پاسخ خواهد یافت؛ زیرا اولاً در این روایت از کسی که امام حسین بر او رجعت می‌کند، با عنوان «امام» یادشده است و احمد بصری دست‌کم در زبان معتقد است فرزندان امام مهدی امام نیستند، بلکه مهدی و قائم هستند. بنابر این اطلاق واژه «امام» بر کسی که در زمان او امام حسین رجعت می‌کند، خود دلیلی است بر این‌که او فرزند امام مهدی نیست. ثانیاً با توجه به آن‌چه گذشت، روشن شد که حمل روایات رجعت بر مهدی بیست و چهارم به دلیل مخالفت با تصریح روایات امکان‌پذیر نیست. بنابر این روایت مورد نظر نیز نمی‌تواند در این‌باره تأثیرگذار باشد و در نتیجه این روایت با روایاتی که بر فرزند داشتن امام مهدی دلالت دارد در تعارض است و زحمت بیرون آمدن از این تعارض بر عهده احمد بصری که خود را فرزند امام مهدی می‌پندارد خواهد بود و اوست که باید برای حل این تعارض پاسخی دست و پا کند.
آن‌چه گذشت را می‌توان در این جمله خلاصه کرد که دسته‌ای از روایات، از آغاز شدن رجعت ائمه در دوران امام مهدی سخن می‌گویند و برخی دیگر بر وجود مهدیانی از نسل امام مهدی دلالت دارند. احمد بصری معتقد است میان این دو دسته تعارضی نیست؛ چرا که به قرینه روایات دسته دوم، مقصود از مهدی در دسته نخست روایات، دوازدهمین مهدی از نسل امام مهدی است و پاسخ ما این بود که دلالت بسیاری از روایات دسته نخست بر آغاز شدن رجعت در دوران امام مهدی از باب تصریح است و نه از باب ظهور تا بتوان از آن دست برداشت و در بسیاری از روایات ظرفیت چنین تفسیری وجود ندارد. بنابر این میان دو دسته روایات یادشده، همچنان تعارض برقرار است.
آن‌چه می‌تواند این تعارض ظاهری را حل کند، روایتی است که درآن تصریح شده است مهدیانی که پس از امام مهدی می‌آیند، گروهی از شیعیان هستند که دعوت به موالات اهل‌بیت می‌کنند:
عن أبی بصیر قال: قلت للصادق جعفر بن محمد: یا ابن رسول الله! إنی سمعت من أبیک أنه قال: یکون بعد القائم اثنا عشر مهدیاً. فقال: إنما قال: اثنا عشر مهدیاً، و لم یقل: إثنا عشر إماماً، ولکنهم قوم من شیعتنا یدعون الناس إلی موالاتنا و معرفه حقنا؛ (صدوق، 1405: 358)
ابوبصیر می‌گوید: به امام صادق گفتم: ای فرزند رسول خدا، من از پدر شما شنیدم که می فرمود: پس از قائم، دوازده مهدی خواهد بود. امام صادق فرمود: دوازده مهدی گفته است، نه دوازده امام؛ آن‌ها قومی از شیعیان ما هستند که مردم را به موالات و معرفت حقّ ما می خوانند.
بنابر این ظاهر روایاتی که از آغاز شدن رجعت در زمان امام مهدی سخن می‌گویند پذیرفته می‌شود و مقصود از روایاتی که از وجود مهدیانی پس از امام مهدی خبر می‌دهند این است که پس از آن حضرت، گروهی از شیعیان خواهند بود که مردم را به موالات و معرفت اهل‌بیت فرامی‌خوانند. اگر این تفسیر پذیرفته شود، تعارض یادشده از میان خواهد رفت و اگر پذیرفته نشود، میان روایات رجعت و نظریه مهدیان پس از امام مهدی همچنان تعارض برقرار خواهد بود و وقتی تعارض برقرار باشد روایات رجعت به دلیل این‌که از نظر تعداد بیشتر از روایات مهدیین است و نیز به دلیل هماهنگی با روایات ائمه اثناعشر و... مقدم‌اند و روایات مهدیین از گردونه اعتبار خارج می‌شوند و در خوشبینانه ترین فرض‌ها، اگر دو دسته روایت مورد نظر از همه نظر با هم برابر باشند، حکم به تساقط هر دو دسته می‌شود و باز هم روایات مهدیین از اعتبار می‌افتند. در نتیجه در هر دو صورت روایات مهدیین از درجه اعتبار ساقط خواهد شد و به آن‌ها نمی‌توان تمسک جست. بنابر این افزون بر دلایل دیگری که در جای خود اقامه شده است، تعارض روایات مهدیین با روایات رجعت دلیلی دیگری بر بطلان اعتقاد به مهدیین است.
در پایان تذکر این نکته ضروری است که از آن‌جا که احمد بصری مشی اخباری دارد و به هر روایتی در هر کتاب و با هر سند استدلال می‌کند از باب قاعده الزام در مقام نقد او به شیوه مقبول او مشی شد و البته این به معنای پذیرش همه روایات و مطالب پیش‌گفته نیست و چه‌بسا برخی از روایاتی که در نقد دیدگاه احمد بصری به آن استناد شد در صورت نقد سندی و دلالی مورد پذیرش ما قرار نگیرد، لیکن به‌کارگیری این شیوه در مقام ابطال ادعای احمد بصری که خود چنین شیوه‌ای دارد درست و بدون اشکال است.
منابع
_ احمد الحسن، احمد بن اسماعیل، المتشابهات، انتشارات انصار الامام المهدی، چاپ اول، 1431ق.
_ آیتی، نصرت‌الله، «نقد و بررسی آراء مدعیان مهدویت با تکیه بر آراء احمد الحسن»، فصل‌نامه مشرق موعود، سال هفتم، ش25، بهار 1392ش.
_ بحرانی، سید هاشم، غایه المرام، تحقیق: سید علی عاشور، بی‌جا، بی‌نا، بی‌تا.
_ حلی، حسن بن سلیمان، مختصر بصائر الدرجات، تحقیق: مشتاق المظفر، بی‌جا، بی‌نا، بی‌تا.
_ خزاز قمی، علی، کفایه الاثر، تحقیق: کوه‌کمرى، قم، انتشارات بیدار، 1401ق.
_ خصیبی، حسین بن حمدان، الهدایه الکبری، بیروت، مؤسسه البلاغ، چاپ چهارم، 1411ق.
_ شهبازیان، محمد، «بررسی برخی ادلۀ روایی احمد بصری؛ یمانی دروغین»، فصل‌نامه مشرق موعود، سال هفتم، ش27، پاییز 1392ش.
_ صدوق، محمد بن علی بن حسین بن بابویه، علل الشرایع، نجف، مکتبه الحیدریه، 1385ق.
_ کمال الدین و تمام النعمه، تحقیق: علی‌اکبر غفاری، قم، مؤسسه النشر الاسلامی، چاپ اول، 1405ق.
_ طالب الحق، دعوه احمد الحسن بین الحق و الباطل، بی‌جا، بی‌نا، 1432ق.
_ طبری (شیعی)، محمد بن جریر، دلائل الامامه، قم، مؤسسه البعثه، چاپ اول، 1413ق.
_ طوسی، محمد بن حسن، اختیار معرفه الرجال، قم، مؤسسه آل البیت،1404ق
_ الغیبه، تحقیق: عبادالله تهرانی و علی احمد ناصح، قم، مؤسسه المعارف الإسلامیه، چاپ اول، 1411ق.
_ عیاشی، محمد بن مسعود، تفسیر العیاشی، بیروت، مؤسسه الاعلمی للمطبوعات، چاپ اول، 1411ق.
_ العلاء، سالم، الرجعه ثالث ایام الله الکبری، انتشارات انصار الامام المهدی، چاپ اول، 1433ق.
_ کفعمی، ابراهیم بن علی، مصباح، بیروت، مؤسسه الاعلمی للمطبوعات، چاپ سوم، 1403ق.
_ کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، تحقیق، تصحیح و تعلیق: علی‌اکبر غفاری، تهران، دار الکتب الاسلامیه، چاپ پنجم، 1363ش.
_ کورانی، علی، معجم احادیث الامام المهدی، قم، مؤسسه المعارف الاسلامیه، چاپ اول، 1411ق.
_ مجلسی، محمدباقر، بحار الأنوار، بیروت، مؤسسه الوفاء، چاپ دوم، 1403ق.
_ هلالی، سلیم بن قیس، کتاب سلیم بن قیس، تحقیق: محمد باقر انصاری، بی‌جا، نشر
محقق، بی‌تا.
_ shakhsighablazemam ، مجموعه کتب انصار امام المهدی. نویسنده: نصرت‌الله آیتی فصلنامه مشرق موعود شماره 30 انتهای متن/

95/02/31 :: 05:55





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: فارس]
[مشاهده در: www.farsnews.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 280]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


دین و اندیشه
پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن