تور لحظه آخری
امروز : شنبه ، 1 اردیبهشت 1403    احادیث و روایات:  امام محمد باقر(ع):به راستى كه اين زبان كليد همه خوبى‏ها و بدى‏هاست پس شايسته است كه مؤمن زبان خ...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

بلومبارد

تبلیغات متنی

تریدینگ ویو

خرید اکانت اسپاتیفای

کاشت ابرو

لمینت دندان

لیست قیمت گوشی شیائومی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

لوله پلی اتیلن

دانلود سریال سووشون

دانلود فیلم

ناب مووی

مرجع خرید تجهیزات آشپزخانه

خرید زانوبند زاپیامکس

رسانه حرف تو - مقایسه و اشتراک تجربه خرید

کلاس باریستایی تهران

تعمیر کاتالیزور

تعمیر گیربکس اتوماتیک

دیزل ژنراتور موتور سازان

سرور اختصاصی ایران

سایت ایمالز

تور دبی

سایبان ماشین

جملات زیبا

دزدگیر منزل

ماربل شیت

تشریفات روناک

آموزش آرایشگری رایگان

طراحی سایت تهران سایت

آموزشگاه زبان

اجاره سند در شیراز

ترازوی آزمایشگاهی

رنگ استخری

فروش اقساطی کوییک

راهبند تبریز

ترازوی آزمایشگاهی

قطعات لیفتراک

وکیل تبریز

خرید اجاق گاز رومیزی

آموزش ارز دیجیتال در تهران

شاپیفای چیست

فروش اقساطی ایران خودرو

واردات از چین

قیمت نردبان تاشو

وکیل کرج

تعمیرات مک بوک

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

سیسمونی نوزاد

پراپ تریدینگ معتبر ایرانی

نهال گردو

صنعت نواز

پیچ و مهره

خرید اکانت اسپاتیفای

صنعت نواز

لوله پلی اتیلن

کرم ضد آفتاب لاکچری کوین SPF50

دانلود آهنگ

طراحی کاتالوگ فوری

واردات از چین

اجاره کولر

دفتر شکرگزاری

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1797028173




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

انقلاب اسلامی بسیاری از اندیشمندان را غافلگیر کرد


واضح آرشیو وب فارسی:مهر: عضو هیئت علمی دانشگاه تهران در گفتگو با مهر:
انقلاب اسلامی بسیاری از اندیشمندان را غافلگیر کرد

مصطفی ملکوتیان


شناسهٔ خبر: 3045097 - جمعه ۲۳ بهمن ۱۳۹۴ - ۱۰:۵۷
دین و اندیشه > اندیشمندان

ملکوتیان، عضو هیئت علمی دانشکده حقوق دانشگاه تهران گفت: غافلگیر شدن نویسنده‌ها درباره انقلاب اسلامی حاکی از وقوع یک انقلاب جدید بود چون این نوع جدید انقلاب را نمی‌شناختند تا پیشگویی اش کنند. به گزاش خبرنگار مهر، نظریات غربی در تحلیل انقلاب‌های سده‌های اخیر در پیش‌بینی و حتی تحلیل عوامل وقوع انقلاب اسلامی ایران در سال ۱۹۷۹ ناکام بودند. به گواهی نظریه‌پردازان غربی انقلاب ایران از جنسی متفاوت از انقلاب‌های گذشته جهان بوده است که به آسانی توانایی تحلیل آن را ندارند. در این مصاحبه که با مصطفی ملکوتیان عضو هیئت علمی دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران انجام دادیم ضمن بررسی نظریات غربی در خصوص پدیده انقلاب و عدم توانایی آنها در تحلیل انقلاب اسلامی، پیش‌زمینه‌ها و عوامل وقوع انقلاب اسلامی و همچنین دلایل تحریف آن را مورد ارزیابی دقیق‌تری قرار دادیم. متن زیر مشروح مصاحبه مهر با این استاد دانشگاه است. *با توجه به انقلاب‌هایی که ما در سده‌های اخیر شاهد بودیم، غربی‌ها سعی کردند یک سری نظریاتی را برای تبیین آن‌ها ارائه کنند؛ اما به نظر می‌رسد این نظریات در تبیین انقلاب اسلامی کارآمد نبودند. ضمن این‌که به این نظریات اشاره می‌کنید نقدهایی که به این نظریات وارد است بفرمایید و چرا این نظریات نتوانستند انقلاب اسلامی را تبیین کنند؟ به تایید اسنادی که وجود دارد انقلاب‌های دیگری که قبل از این انقلاب اسلامی ایران اتفاق افتاده بودند، تفاوت‌های بنیادی با انقلاب ایران داشتند. متخصصان پدیده انقلاب در آن زمان وقتی پدیده انقلاب را توصیف می‌کردند می‌گفتند انقلاب یک پدیده دنیوی است. مثلا هانا آرنت در کتاب انقلاب خود که مربوط به دهه ۱۹۶۰ می‌شود، می‌گوید انقلاب یک پدیده دنیوی است و دنیوی بودن را از ویژگی‌های توصیفی انقلاب در آن زمان می‌خواند. دیدگاه‌های زیاد دیگری نیز وجود دارد که در رابطه با انقلاب‌های دوره معاصر اظهار نظر کردند. مثلا دیده می‌شود که حتی بحث‌هایی که در آن زمان وجود داشت امر توسعه را یک امر این جهانی تلقی می‌کند که به دنبال سکولاریزه شدن فرهنگی است. یکی از ویژگی‌های توسعه در دوره معاصر که نظریات هانتینگتون در غرب در این مورد شهرت دارد می‌گوید که توسعه با سکولاریزه شدن فرهنگی سروکار دارد. در این شرایط است که انقلاب اسلامی ایران اتفاق می‌افتدیادش بخیر روزهای انقلاب. عجب روزهایی بود. واقعا روزهای خوبی بود. هنوز به دنیا نیومده بودیم و راحت بودیم واسه خودمون. ما می‌دانیم که انقلاب‌هایی که پیش از وقوع انقلاب اسلامی ایران به وقوع پیوست بیشتر یا انقلاب‌های ضد استعماری بودند، یا خواستار استقلال بودند که بیشتر به آن‌ها جنگ‌های رهایی‌بخش ملی گفته می‌شد و نهضت‌های استقلال‌طلبانه برای جدا شدن از استعمار و سلطه‌ی صدها ساله‌ی غرب بودند و یا این‌که انقلاب‌ها مارکسیستی بودند. *یعنی این انقلاب‌ها ممکن بود انواعی داشته باشند؟ بله، بعضی از آن‌ها آرمان‌های لیبرالی بعضی  آرمان‌های مارکسیستی و بعضی جنبه ناسیونالیستی و مجموعی از این دو را داشتند. انقلاب اسلامی ایران که در سال ۱۹۷۹ اتفاق افتاد و خیلی از نظریه‌پردازان بعدا هم گفتند که ما نتوانستیم این انقلاب را پیش‌گویی کنیم. به طور مثال اسکاچ پل در کتاب خود به نام دولت‌ها و انقلاب‌های اجتماعی که اتفاقا در همان سال ۱۹۷۹ نوشته است هیچ اشاره‌ای به انقلاب اسلامی که در همان زمان اتفاق می‌افتد نمی‌کند. در این‌جا یک دیدگاه خاصی را در مورد انقلاب در پیش می‌گیرد و می‌گوید انقلاب یک پدیده جبری است، انقلاب‌ها ساخته نمی‌شوند بلکه خودشان به وحود می‌آیند. خانم اسکاچ پل در آن کتاب در واقع به این مساله بی‌توجه است که یک انقلاب از نوع دیگر در حال وقوع است. او بعدا مورد انتقادات بسیاری قرار گرفت و تقریبا حدود ۳ سال بعد در سال۱۹۸۲ مقاله‌ای درباره انقلاب اسلامی با عنوان دولت تحصیلدار و اسلام شیعه در انقلاب ایران می‌نویسد و در آن‌جا اعتراف می‌کند که من و بسیاری دیگر که متخصص در امر شناخت پدیده انقلاب هستیم نتوانستیم وقوع انقلاب ایران را پیش‌گویی کنیم. سپس می‌گوید آن مسیری که من در کتاب دولت‌ها و انقلاب‌های اجتماعی رفتم در مورد انقلاب ایران صدق نمی‌کند و حرف خودش را در مورد این انقلاب پس می‌گیرد و می‌گوید ما باید در مورد انقلاب اسلامی به صورت خاص فکر کنیم، یک انقلاب جدید اتفاق افتاده است. غافلگیر شدن نویسنده‌ها در مورد انقلاب اسلامی حاکی از وقوع یک انقلاب جدید بود. چون آن‌ها این نوع جدید انقلاب را نمی‌شناختند تا آن را پیش‌گویی کنند و علل و عوامل آن را نمی‌دانستند. *اکثر نوشته های حوزه انقلاب در چه زمینه ای هستند؟ نوشته‌هایی که در مورد انقلاب است می‌تواند در چهار زمینه باشد: چیستی، چرایی، چگونگی وقوع و چهارم در مورد نتایج داخلی و بین‌المللی انقلاب است. بیشتر نوشته‌هایی که وجود دارد در مورد سوال‌های دوم و سوم می‌باشد. این‌که چرا و چگونه انقلاب اسلامی اتفاق افتاده است. خب طبعا نوشته‌هایی که در این رابطه در غرب بعد از انقلاب اسلامی نوشته شد در همان مسیر اصلی تفکر فلسفه غرب جای می‌گیرد و از آن خارج نمی‌شود. در تمدن غرب یک انسان‌شناسی، معرفت‌شناسی، هستی‌شناسی و حتی روان‌شناسی خاص وجود دارد که این‌ها مبانی یک تمدن را تشکیل می‌دهد. هر تمدن در این رابطه با تمدن دیگر در برداشت از انسان و جامعه و تحولات اجتماعی و در شناخت تحولات متفاوت است. مسیر اصلی برداشت‌های جهان غرب تفکرات تک‌بعدی و مادی‌نگر است. البته تفاوت‌هایی بین آن وجود دارد که گروهی از حیث جامعه‌شناختی به آن نگاه می‌کنند و گروهی از دید سیاسی نگاه می‌کنند، گروهی از دید اقتصادی و گروهی روان‌شناختی می‌نگرند. ممکن است تعدادی از این‌ها را با هم ادغام کنند و بر مبنای آن‌ها نظریه بسازند. نکته‌ای که حتما باید توجه داشته باشیم این است که نوشته‌هایی که در رابطه با انقلاب اسلامی وجود دارد در طیف‌های مختلف قرار می‌گیرد اما آن‌هایی که جنبه نظری دارند بر مبنای همان نسل‌های اول و دوم و سوم نظریه‌های انقلاب که تا قبل از انقلاب اسلامی وجود داشت، قرار دارد. جک گلدستون نظریه‌های انقلاب را در سه نسل تقسیم می‌کرد. اما نظریاتی بوجود آمد که تا حدود زیادی به بحث فرهنگی بها می‌دادند. این‌ها دیگر در نسل سوم قرار نمی‌گیرند و نسل چهارمی هستند که در اثر انقلاب اسلامی این نسل شکل می‌گیرد. منتهی این بحث شاید هنوز در میانه راه باشند و هنوز در واقع تعداد افرادی هستند که به این زمینه اضافه می‌شوند و به این اردوگاه می‌پیوندند. این نسل چهارم دقیقا در اثر تاثیر انقلاب اسلامی اتفاق افتاده است. نکته‌ای که در این‌جا باید به آن اشاره کنیم این است که این نسل نظریه‌هایی که گفتیم نظریه‌های رسمی انقلاب هستند که در غرب وجود دارند. خیلی‌ها آمده‌اند و بر مبنای همین نظریه‌ها انقلاب اسلامی را تحلیل کرده‌اند. حال این‌ها در رهیافت‌های مختلفی مثل جامعه‌شناسی، سیاسی، اقتصادی و روان‌شناختی قرار می‌گیرند. مثلا آقای آبراهامیان کتابی به عنوان ایران بین دو انقلاب دارد و ایشان در این کتاب بر مبنای نظریه انقلاب ساموئل هانتیگتون، انقلاب اسلامی را تحلیل می‌کند و هیچ حرف جدیدی نزده است و ادعایی نمی‌تواند داشته باشد که خودش تحلیل کرده است. این‌جا نظریه‌ای به نام نظریه هانتینگتون وجود دارد که یک نظریه نوسازی است. یا به طور مثال شخصی به نام فرخ مشیری دولت و انقلاب اجتماعی در ایران را دقیقا بر مبنای نظریه محرومیت نسبی آقای تد رابرت گر نوشته است. البته نتوانسته است به طور کامل بر مبنای آن کتاب تحلیل کند. یعنی در واقع از آن هم ضعیف‌تر است ولی خودش می‌گوید بر مبنای آن نظریه این کار را انجام می‌دهد. مثلا در مورد منحنی جی جیمز دیویس نقدهای کلیدی وارد است که یک نظریه روانشناختی است. بعضی‌ها امروزه بر مبنای آن در مورد انقلاب اسلامی نظر می‌دهند. دو نقد جدی به منحنی جی وجود دارد. یکی نقد خود نظریه است خارج از این‌که انقلاب خاصی را با آن بخواهیم تحلیل کنیم که در کتاب بازخوانی علل وقوع انقلاب اسلامی در سپهر نظریه‌پردازی‌ها نقد شده است. از طرف دیگر وقتی آن را مثلا با انقلاب اسلامی بررسی می‌کنید، می‌بینید که مراحل و عواملی که در آن‌جا گفته شده است نمی‌تواند با انقلابی مانند انقلاب اسلامی ایران تطبیق کند.

*پیش‌زمینه‌های وقوع انقلاب اسلامی از نظر اصیل آن چه بوده‌است؟ عوامل وقوع انقلاب اسلامی چه بوده‌است؟ دیدگاه حضرت امام(ره) در این خصوص چیست؟ امام(ره) می‌فرمایند که رمز وقوع و پیروزی اتقلاب اسلامی را باید در تغییر درونی و تغییر نفس‌های مردم یعنی ایمان‌خواهی و اسلام‌خواهی و درخواست تشکیل حکومت اسلامی و اتکال به خداوند، شهادت‌طلبی، وحدت ملت و اعتماد به نفس مردم جستجو کرد. این جملات عین جملات حضرت امام است و ایشان رمز پیروزی را اول ایمان و بعد وحدت‌کلمه می‌دانند و می‌فرمایند فقط اتکال به خدا بود که ملت را پیروز کرد و انقلاب با تاییدات غیبی الهی به پیروزی رسید. این بحث یعنی نقش نصرت الهی در واقع در پیروزی انقلاب اسلامی شایسته توجه ویژه است و ما باید بتوانیم این بحث نصرت الهی را با توجه به دلایل و براهین محکمی که در این ۳۷ سال بعد از پیروزی انقلاب دیده‌ایم برای نسل‌های جدید به خوبی بازگو و تحلیل کنیم. یک مساله مهم که وجود دارد این است که هم خود پیروزی انقلاب اسلامی شبیه معجزه بود علیه یک رژیمی که قدرت مادی زیادی داشت و از حمایت کامل خارجی هم برخوردار بود و هم ایستادگی در مقابل سیطره غرب و آمریکا در طول این ۳۷ سال. آمریکایی‌ها و غربی‌ها با انقلاب‌هایی که تسلیم آن‌ها نمی‌شوند با آخرین توانشان درگیر می‌شوند و گاهی موفقیت خود را برعلیه آن‌ها جشن می‌گیرند. مثلا همین انقلاب نیکاراگوئه که اتفاقا همزاد انقلاب اسلامی است و در همان سال ۱۹۷۹ به وقوع پیوست. آمریکایی‌ها در زمان رونالد‌ریگان با هر دو انقلاب ایران و انقلاب نیکاراگوئه درگیر شدند. ۱۰ سال پس از انقلاب نیکاراگوئه پیروزی بر نیکاراگوئه را جشن گرفتند. یعنی حرکت ضد انقلابی آن‌ها در نیکاراگوئه پیروز شد. چه بسیارند نهضت‌های انقلابی که توسط غربی‌ها از پای درآمدند و آن‌ها موفق شدند بر آن‌ها پیروز شوند. این یکی از عجایب دنیای حاضر است که انقلابی مانند انقلاب اسلامی ایران پرچم مخالفت با غرب و آمریکا را در دست گرفته است و آمریکایی‌ها هم قادر نیستند آن را به زمین بزنند. لذا این انقلاب با نصرت الهی ادامه یافته است و دست غیب الهی همان‌طور که امام گفتند در پیروزی انقلاب و بعد از آن مشهود است. از همین جا می‌توانیم وارد این بحث شویم که کدام رهیافت باید در تحلیل انقلاب اسلامی مورد استفاده قرار بگیرد و چرا نظریه‌هایی که در غرب در این رابطه است ضعیف هستند؟ اگر دقت کرده باشید نظریه‌هایی که در غرب وجود دارد و جریان اصلی تفکر در غرب مادی است. چیزی که در این نظریه‌هااز آن غفلت شده‌است این است که به عناصر معنوی و عناصر غیر مادی و عناصر نامحسوس و عناصری که با اندیشه و فکر ارتباط می‌کند توجه نشده‌است. به عبارت دیگر می‌توانیم بگوییم که به نقش عناصری که ارتباط فرهنگی دارند و عناصری که می‌توانند فرهنگی خوانده شوند مثل آرمان، نقش رهبری و مردم توجه نشده است. رهبری هم سنخیت آرمانی دارد و زاده آرمان بوده و تربیت شده‌ی آرمان است. این‌ها سه عنصری است که باید توجه ویژه به آن شود. * عوامل جامعه‌شناسی و روانشناختی در اتفاق افتادن انقلاب اسلامی چه نقشی داشتند؟ البته که نباید در انقلاب اسلامی نقش عوامل جامعه‌شناسی و روانشناختی را نادیده بگیریم مثلا نمی‌شود نقش عوامل سیاسی و اقتصادی و استبداد رژیم شاه را نادیده گرفت. منتهی ما باید به دنبال یک دیدگاه بگردیم که بتواند یک تحلیل دقیق برای ما ارائه دهد. تحلیل و نکته‌ای که ما در این‌جا می‌گوییم این است که ما به نقش همه‌ی این عوامل معتقدیم ولی نقش عوامل مرتبط با فرهنگ، آرمان و ایدئولوژی، رهبری و کارکردهایش و شخصیت رهبری و بحث نیروهای همراه معتقد را در درجه اول می‌دانیم. به عبارت دیگر اگر این دیدگاه را یک دیدگاه مبتنی بر فرهنگ در نظر بگیریم و دیدگاه‌های قبلی را مبتنی بر عوامل سیاسی، اقتصادی و... در این‌جا باید ببینیم فرهنگ در ساختن و تداوم انقلاب اسلامی چه نقشی ایفا کرده است؟ * نقش فرهنگ در ساختن انقلاب اسلامی چیست؟ به نظر بنده می‌شود در این‌جا حداقل چهار نقش برای فرهنگ در ساختن انقلاب اسلامی در نظر گرفت. نقش اول نقش مستقل فرهنگی مثل سایر عوامل همان‌طور که عوامل جامعه‌شناختی ایفای نقش کرده است و وجود داشته‌است فرهنگ هم ایفای نقش کرده‌است منتهی با اهمیت بیشتر چون اگر دقت کنید می‌بینید که بیشترین درگیری‌هایی که بین رژیم شاه و نیروهای انقلابی وجود داشته است قبل از انقلاب تا خود انقلاب فرهنگی بوده است. به طور مثال اقداماتی مانند کشف حجاب در زمان محمدرضاشاه و... باعث مقابله نیروهای مذهبی شد. نشان می‌دهد نقش عوامل فرهنگی خیلی زیاد بوده است. پس یک فرهنگ به عنوان یک عامل مستقل مثل سایر عوامل مثل عوامل اقتصادی، روانشناختی و جامعه‌شناختی. دوم نقش مفهومی فرهنگ مثل بحث شهادت‌طلبی، عدالت‌طلبی، مخالفت با ظلم، یعنی نقش آموزه‌های فرهنگی. پس نقش دوم نقش آموزه‌های فرهنگی است و این آموزه‌ها نقش گسترده‌ای را شامل می‌شود و تنها مواردی که در این‌جا گفتم نیست و تصوری از یک حکومت حق و عدل که در ذهن تاریخی ما در اثر آموزه‌های دینی شکل گرفته‌است همه‌ی این‌ها در این‌جا قرار می‌گیرد. سومین نقش فرهنگ نقش ساختاری و نهادی فرهنگ است. وقتی می‌گوییم ساختار منظورمان نقش نهادهایی مثل مسجد، روحانیت، گروه‌های اسلامی است که در انقلاب اسلامی ایفای نقش کرده‌اند. در هر شهر و روستایی و مراکز استان‌ها روحانیون برجسته‌ای بودند که این‌ها برای انقلاب مرکزیت داشتند. به جای احزاب سیاسی که در انقلاب‌های دیگر ایفای نقش می‌کنند این نقش به گونه دیگری برای مراکزی که با مسجد ارتباط داشتند ایفای نقش می‌کردند. این نقش ساختاری و نهادی فرهنگ است. می‌توانیم نقش روزهای تاریخی را هم به آن اضافه کنیم. آن‌ها هم نقش نهادی دارند چون یک نقش تاریخی دارند. روزهای تاریخی مثل عید فطر سال ۵۷ و تاسوعا و عاشورا و... ایفای نقش کردند. چهارمین نقش، نقش ارتباط‌دهنده فرهنگ است. ما می‌گوییم عوامل جامعه‌شناختی، سیاسی و اقتصادی هم بود اما فرهنگ اگر نبود انقلاب نمی‌شد. به این دلیل که نقش عوامل اقتصادی، سیاسی و جامعه‌شناختی را خود فرهنگ و عوامل فرهنگی شکل داد و این‌ها را جمع کرد و این‌ها را متحد کرد و به صورت یک پدیده جدید مطرح کرد و توانست انقلاب را با این پیوندی که بین عوامل برقرار می‌کند ایجاد کند. این مثال را بزنم که فرض کنید یک ساختمان از آجرهای مختلف تشکیل شده‌است. تصور کنید یکی از این آجرها جامعه‌شناسی یکی سیاسی و یکی اقتصادی است ولی آن ملاتی که این آجرها را به هم پیوند زده است فرهنگ است. اگر فرهنگ نبود این ساختمان وجود خارجی نداشت و متزلزل می‌شد و دچار فروپاشی می‌شد. بنابراین در این‌جا می‌گوییم که فرهنگ حداقل چهار کارویژه اساسی داشته است. به همین دلیل است که می‌گوییم در تحلیل علل ریشه‌های وقوع انقلاب اسلامی ما معتقد به یک دیدگاه فرهنگی هستیم. نقش فرهنگ را برتر می‌دانیم البته سایر عوامل را نادیده نمی‌گیریم.  

*در سال‌های اخیر تلاش های زیادی برای مصادره انقلاب و تحریف دلایل وقوع آن صورت گرفته است، ضمن تبیین برخی از آنها، دلایل چنین تلاش هایی را چگونه ارزیابی می کنید؟ بعد از پیروزی انقلاب اسلامی گروه‌های خاصی از وقوع این انقلاب ضرر کردند و ناخشنود شدند و به غرب پناه بردند. انقلاب اسلامی از آن انقلاب‌هایی است که مبارزه با سیطره غرب را جزو اهداف بنیادین خود می‌داند و کارهای خوبی را در همین رابطه در سطح جهانی انجام داده است. بحث بیداری اسلامی در سطوح منطقه و جهانی به وسیله انقلاب اسلامی شکل گرفته است. به هر حال آن‌ها از همان ابتدا به تکاپو و تلاش افتادند که آن چه را که از دست رفته را اگر نمی‌توانند به طور کامل بازگردانند ولی تا حدودی جبران کنند و بر قضایا تاثیر بگذارند تا بتوانند از این بازتاب‌های جهانی انقلاب اسلامی ممانعت کنند. یکی از رو‌ش‌ها تحریف تحولات انقلاب است. به طور مثال تلاش‌های زیادی صورت می‌گیرد که بگویند رژیم شاه می‌خواست ایران را به پیشرفت برساند. یا مثلا تلاش می‌کنند که بگویند غیر وابسته بود. یا رژیم شاه رژیم قدرتمندی بود. یا با نوشتن خاطرات‌ سعی می‌کنند که چهره رژیم شاه را از اتهامات پاک کنند. برخی از آن‌ها به تئوری‌های توطئه پناه بردند که  این تئوری‌ها بیشتر می‌خواهد بگوید که شاه می‌خواست کشور پیشرفت کند و ایران کشور قدرتمندی بوده و وابسته نبود. در این خصوص تلاش‌های رسانه‌ای زیادی صورت می‌گیرد که بعضی وقت‌ها برنامه‌های خاص انقلاب درست می‌کنند و مصاحبه‌هایی با افراد خاصی انجام می‌دهند. مردم ایران که در سال ۱۳۵۶ و ۱۳۵۷ دست به انقلاب زدند ویژگی‌های رژیم شاه را خوب می‌شناختند، یک کشور عقب‌مانده بودیم که شاه برای پیشرفت کشور هیچ کاری انجام نمی‌داد. از طرف دیگر به قدرت‌هایی مثل آمریکا و اروپایی‌ها وابسته بود. وابستگی آن که هیچ جای شکی نداشت. ایران سهم آمریکا شده بود و دولت‌مردان آمریکایی تحولات سیاسی ایران را رقم می‌زدند. آمریکایی‌ها هر خواسته‌ای را که داشتند از طریق عناصر دست‌نشانده خودشان در هیات دولت و در مجلس ایران اعمال می‌کردند. در بسیاری از نوشته‌هایی که وجود دارد مانند خاطرات علم و فردوس، چهره واقعی رژیم شاه ترسیم شده‌است. لذا تئوری‌های توطئه را بیشتر توسط عناصر فراری رژیم شاه و خود محمدرضاشاه با همکاری غربی‌ها مطرح کردند تا چهره خودشان را پاک کنند. اما تحریف‌ها ادامه دارد به ویژه در خاطرات‌نویسی‌ها کار می‌شود یعنی یک سری خاطرات کاملا دروغ و بسیار حساب شده تهیه می‌شود و از طریق شبکه‌های اجتماعی و غیره پخش می‌شود که شایسته است تارخ‌نگاران انقلاب به آن‌ها توجه داشته باشند. *با توجه به توصیفاتی که انجام شد و همه‌ی این بحث‌هایی که در مورد عوامل وقوع و یا زمینه‌ها شد، انقلابی که با همه‌ی این توصیفات به وقوع پیوست الان چه دستاوردی را توانسته است با خودش به همراه داشته باشد؟ در گروه دستاوردهای داخلی ساقط شدن رژیم شاهنشاهی، تشکیل نظام مقدس جمهوری اسلامی، نظام مردم‌سالاری دینی که بزرگترین دستاورد داخلی انقلاب اسلامی است و یک نظریه مستقیم انقلاب بود. اما در دسته دستاوردهای منطقه‌ای و جهانی می‌توانیم بازتاب انقلاب اسلامی روی نظریه‌های سیاسی را بگوییم. ما نسل چهارمی نظریه‌های انقلاب را شاهد هستیم که تحت تاثیر انقلاب اسلامی است. آقای جک گلدستون در مقاله‌ای که در سال ۲۰۰۱ با عنوان به سوی نسل چهارم نظریه‌های انقلابی نوشت، آشکارا اعلام کرد که تحت تاثیر انقلاب‌های پایانی قرن بیستم از جمله انقلاب اسلامی ایران ما یک نسل جدید از نظریه‌های انقلاب را می‌بینیم. ولی مساله به این‌جا ختم نمی‌شود به خاطر این‌که ما در تئوری‌های روابط بین‌الملل هم بعضی نظریه‌های جدید را می‌بینیم که این‌ها تحت تاثیر تحولات انقلابی جدید به ویژه انقلاب اسلامی ایران پدید آمدند. در کتاب آقای دکتر دهشیری بازتاب نظری و مفهومی انقلاب اسلامی ایران در روابط بین‌الملل را می‌توان دید. در آن کتاب بازتاب‌های انقلاب اسلامی در جنبه‌های مختلف نظری را آمده‌است. یک بخش خیلی مبسوطی دارد که بازتاب‌های فرهنگی را به خوبی توصیف کرده‌است و مفاهیم جدیدی که در تحولات بین‌المللی آمده‌است را ذکر می‌کند. بحث بازتاب‌های منطقه‌ای و جهانی انقلاب اسلامی در بحث‌های نظری خلاصه نمی‌شود. یکی دیگر از تاثیرات مهم انقلاب اسلامی این بود که ملت‌های دنیا با هر آرمان و هر ایدئولوژی را جسور کرد. انقلاب‌های ۲۰۱۱ به بعد که در قالب بیداری اسلامی اتفاق افتاد یک موج خاصی از انقلاب اسلامی بود. هرچند غربی‌ها تلاش زیادی کردند تا این‌ها را کنترل کنند اما این انقلاب‌ها دوباره تجدید می‌شوند و آن‌ها نمی‌توانند به طور کامل این‌ها را سرکوب کنند و از بین ببرند. بازتاب انقلاب اسلامی روی راهبرد قدرت‌های بزرگ خیلی مهم است. چون وقتی انقلاب پیروز شد یک نظام دوقطبی حاکم بود ولی الان نظام دوقطبی فرپاشیده ‌است. ما معتقدیم که انقلاب اسلامی یکی از عوامل این فروپاشی بود. غربی‌ها الان نسبت به ۱۵ یا ۲۰ سال پیش دیگر آن اعتماد به نفس گذشته را ندارند و احساس می‌کنند  با چالش‌های خیلی جدی مواجه‌اند. همین که غرب نمی‌تواند چالش‌هایش را حل کند نشان‌دهنده بحران است. اگر بلوک شرق فرو پاشید سرنوشت بلوک غرب هم در آینده همین خواهد بود.









این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: مهر]
[مشاهده در: www.mehrnews.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 125]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


دین و اندیشه
پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن