واضح آرشیو وب فارسی:سکو نیوز: (قرارهای انقلاب)عنوان سرمقاله امروز روزنامه ابتکار به قلم(حامد وکیلی)است که در آن می خوانید: بیست و دوم بهمن ماه سال 57، عزم ملت ایران عظیم کارگر افتاد. دستان ایشان، بت های شاهی را برانداخت. آن روز نهالی جوانه زد، که اکنون تبدیل به درختی 37 ساله شده است. این درخت چندان رعنا شده است که می توان سراغ از میوه های آن جست. آن روز این نهال را به قصد و نیت (ولاجرم ادعای) خاصی در نهان زمین و ضمیر این سرزمین کاشتیم. با خون دل از آن پاسداری نمودیم. و کنون در سایه قامتش به تماشایش می نشینیم و داوری می کنیم. ابتدا باید رک و پوست کنده (و نه پوست کننده!) این نکته را حل و رفع کنیم که هر کوشش جهت خوانش کارنامه (با هر ضریب خطا در خوانش) مخاطبی جز خودِ تاریخی ما ندارد و «جز نقد جان هم به دست نداریم». نقد جان به فربهی جان خواهد انجامید و این همان دقیقه ای است که مغفول مانده است. اگر خوانشی انتقادی از خود نکنیم دیگران خوانشی انقلابی و براندازانه از ما خواهند داشت. اگر ما زنگار خود را با چوب دستی نزداییم، و به حساب خود نرسیم، اغیار ما را به تیر طعن و جفا خواهند راند! امروز باید در «انسان انقلابی» تدقیق نمود و آن را بازخوانی کرد. آیا انقلابی بودن، رقیب سیاسی بودن است؟ آیا انقلاب، در تعارض با سیاست است؟ آیا نمی توان انسانی انقلابی بود و در عین حال به قواعد سیاست هم ملتزم بود؟ آیا ظهور دیپلمات انقلابی ممکن است؛ که هم دیپلماتی زبده و هم انسانی انقلابی باشد؟ و سوال هایی از این دست امروز گریبان ذهن و ضمیر ما را گرفته است. علت این چالش ها این است که واژه انقلابی کژتاب است و مستعد کژخوانی! آن را بیش از اینکه مقارن «شدن» بدانیم ملازم «فروپاشی» می خوانیم. این از انحرافاتی است که امروز بخشی از ما بدان مبتلایند. تعریف انقلاب به فروپاشی و ترک، قطعاً انحراف عظیمی است. آنچه قرار ما از انقلاب بود، همان «شدن» بود ولاغیر! شدن به معنای برانداختن و ترک کردن نیست بلکه معنای آن به دست آوردن و رسیدن به چیزی است. حقیقتاً، «رسیدن» است و اعتباراً «ترک کردن». در انتزاع، «ترک کردن» است؛ ولی در زمین انضمام، «رسیدن» است. از آنجایی که هر چیز پس از «شدن» و رسیدن دیگر آن چیزِ پیشین نیست، می توان انتزاع کرد که «ترک پیشین» کرده است اما در واقع «صید پسین» است. لذا معنای آن ایجابی است و نه سلبی. از این روی مقصود انقلاب، شدن و نشانه ی آن طراوت و پویایی است. هر چه یک نظام پویاتر شود و مسیر «شدنِ» آن هموار تر گردد و از باتلاقِ ظواهر و جواهر پای دل را بکند و دل به جریانِ شدن بسپارد، و نهادش ناآرام شود و ناآرامی اش نهادینه شود، می توان گفت انقلابی شده است. این معنا از «انقلابی»، به هیچ معنا در تعارض با امر سیاسی نیست. سیاست در این منظومه، معنای خود را از دست نمی دهد. از قضا انقلاب، جان تعهد و خون همت، در سیاست می دمد. بی رسمی و بی قاعده گی در مرام انقلاب ما نبود. اگر اکنون از اقلیتی چیزی می بینیم از تفسیرهای کژتاب است. کوفتن سیاست و دیپلماسی در مرام انقلاب ما نبود، اگر اکنون اقلیتی آن را می کوبند و از دیوار سفارت بالا می روند، جفا به انقلاب است. عدالت و آزادی از شعارهای اصلی انقلاب بود، اگر ادبیات ما با این مفاهیم فاصله گرفت، در واقع از انقلاب دور افتاده ایم. در مرام انقلاب، قانون مقدس و در راس بود، اگر اکنون برای برخی از ما اینچنین نیست، ادعای انقلابی بودن، لاف گزافی است. رفاه از وعده های انقلاب بود اگر اکنون از ادبیات رسمی ما افتاده و جای آن را ریاضت گرفته است، باید گفت از آرمان های انقلاب فاصله گرفته ایم. تبعیض، دشمن شماره یک انقلاب بود و انقلاب ادعای بر زمین افکندنِ پشتِ تبعیض را داشت، اگر مدار سیاست و اقتصاد بر تبعیض بچرخد، باید گفت چرخ سیاست و اقتصاد از ریل انقلاب خارج شده است. مرام انقلاب ما، وقع به گفت و گو و نفی خشونت بود، اگر اکنون کسانی از ما میانه ای با گفت و گو ندارند و زبان شان خشونت زا شده است، قطعآ دیگر انقلابی نیستند. قرار بر جذب حداکثری بود، اگر دفع حداکثری داشته باشیم، باید برای انقلاب نگران بود. تمام قرارهای انقلاب، حقیقتآ از جنس «شدن» و «رسیدن» بود. چرا که پلیدی حقیقتی ندارد که بخواهد دفع شود. آنچه «شر» بود در واقع «نبود خیر» بود. لذا نمره ما باید در رسیدن باشد نه در رفتن. باید در دوختن باشد نه در دریدن. باید در جذب باشد نه در طرد. باید در محبت باشد نه در خشونت. مختصات امروز ما و فتوحات و ناکامی های ما، راه های رفته و قله های فتح نشده، میزان انقلابی بودن ما را نشان میدهد. ادبیات پر از سلب و تهی از ایجاب، قطعاً نسبتی با انقلاب نخواهد داشت. طرد اغیار و غفلت از یار، با انقلاب، پاک بیگانه است. دامن انقلاب از درشت گویی و ترش رویی پاک است. ردی از تخاصم با جهانیان در دال های اصلی انقلاب وجود ندارد. آنچه در بالا رفت بخشی از قرارهای انقلاب ما بود. لذا باید با این شاخص ها توفیق ما را سنجید و به کارنامه ما –یعنی میراث داران انقلاب -نمره داد. امید که سایه انقلاب و انقلابیون مستدام ماند. این را به دعا خواستاریم.
چهارشنبه ، ۲۱بهمن۱۳۹۴
[مشاهده متن کامل خبر]
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: سکو نیوز]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 4]