واضح آرشیو وب فارسی:فرهیختگان: اکنون پس از 33 دوره برگزاری آیین جایزه کتاب سال جمهوری اسلامی ایران یک ضرورت جدی برای بازنگری ملاک های داوری آن وجود دارد. در نظرگاه اول فرم هایی که برای داوری ها استفاده می شود، به شدت کمی گرا است. مثلا ممکن است کتابی از نظر محتوا عمیق باشد، اما حروفچینی آن وضعیت مناسبی نداشته باشد. این مساله باعث نمی شود از عمق کتاب کاسته شود، اما براساس ملاک های داوری، این اثر 10 امتیاز را به راحتی از دست می دهد. اگر برای ارزیابی کتاب سال دچار یک نوع فرمالیسم کمی گرایانه شویم، آن زمان است که خروجی کار بهتر از این نخواهد بود. هر چند کتاب هایی که معمولا در این سال ها انتخاب شده اند، کتاب های شایسته ای بوده اند اما فرآیند انتخاب کیفی نبوده و کمی است. هر تحولی که امروز قرار است در زمینه علم، کتاب، گفتمان و دانشگاه اتفاق بیفتد، باید از مسیر انجمن های علمی بگذرد و ما مفر دیگری در این راه نداریم؛ انجمن های علمی به معنی اینکه خود نخبگان علمی همدیگر را نقد کنند. این مسیر از بیرون علم امکان پذیر نیست، همچنان که در سطح پایین تر رسانه ها و مطبوعات نیز نمی توانند به نقد علم دست زنند. کانت در جستار «نزاع دانشکده ها» می گوید شأن عقل که شأن دانشکده فلسفه است، آن است که خود به نقد خود می پردازد. جامعه علمی نیز چنین خاصیتی دارد و کتاب سال نیز باید از دالان جامعه علمی بگذرد که بتواند کامیاب شود. باید یک کار پژوهشی انجام شود تا در هر رشته فرآیند انتخاب کتاب سال از صفر تا صد بررسی و بحث علم سنجی و وضعیت علمی کشور روشن شود. ما به صورت شهودی متوجه می شویم آثاری که امروزه در زمینه فلسفه غرب در ایران منتشر می شود، نسبت به آثار منتشر شده در فلسفه اسلامی، قوی تر است، اما متاسفانه این دیدگاه مستند به تحقیق نشده است. ما هنوز بعد از 33 دوره برگزاری جایزه کتاب سال، کتاب سنجی فلسفه نداریم. همچنین پژوهشی نداریم که نشان دهد آورده های ما در تالیف و ترجمه در فلسفه اسلامی و غربی به لحاظ کمی و تحلیل محتوا چیست؟ دلیل این مساله نیز از آنجا ناشی می شود که چنین نیازی به شکل دغدغه در نیامده است. اگر خواسته باشیم نکته ای را از روی تجربه شخصی و شهودی مطرح کنیم، می توان گفت در حوزه فلسفه غرب نشاط بیشتری برای تالیف و ترجمه دیده می شود. علت این مساله هم آن است که فلسفه غرب هم تنوع و تکثر غیرقابل قیاسی با فلسفه اسلامی دارد و هم با مسائل انضمامی گره خورده است. از سوی دیگر فلسفه اسلامی ما در بهترین حالت یا شرح و تعلیق است یا زندگینامه؛ یعنی کتاب های تاسیسی به عدد انگشتان دست هم نمی رسد. ناشران تخصصی فلسفه نیز عمدتا ناشران تخصصی فلسفه غرب هستند. تکان های فلسفه اسلامی از زمانی آغاز می شود که بحث گادمری «امتزاج افق ها» رخ دهد. فلسفه اسلامی باید افق خود را به صورت جدی به مصاف افق فرهنگ و فلسفه معاصر آورد. آنگاه است که یکی از آثار وقوع گفت وگوهای جدی تولید کتاب های خوب خواهد بود. ولی اینکه ما با این شیوه آموزش و پژوهش پیش رویم، دستاورد جدی و موفقی نخواهیم داشت. در نظام آموزش دانشگاه ما فلسفه اسلامی از مرحله شرح و تعلیق و آموزش سینه به سینه و نسل به نسل عبور نکرده و چراغ فلسفه تطبیقی چندان پرفروغ نیست.
سه شنبه ، ۲۰بهمن۱۳۹۴
[مشاهده متن کامل خبر]
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: فرهیختگان]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 5]