تور لحظه آخری
امروز : چهارشنبه ، 5 اردیبهشت 1403    احادیث و روایات:  امام صادق (ع):دانشمندان وارثان پيامبران هستند
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

بلومبارد

تبلیغات متنی

تریدینگ ویو

خرید اکانت اسپاتیفای

کاشت ابرو

لمینت دندان

ونداد کولر

لیست قیمت گوشی شیائومی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دانلود سریال سووشون

دانلود فیلم

ناب مووی

تعمیر کاتالیزور

تعمیر گیربکس اتوماتیک

دیزل ژنراتور موتور سازان

سرور اختصاصی ایران

سایت ایمالز

تور دبی

سایبان ماشین

جملات زیبا

دزدگیر منزل

ماربل شیت

تشریفات روناک

آموزش آرایشگری رایگان

طراحی سایت تهران سایت

آموزشگاه زبان

اجاره سند در شیراز

ترازوی آزمایشگاهی

رنگ استخری

فروش اقساطی کوییک

راهبند تبریز

ترازوی آزمایشگاهی

قطعات لیفتراک

وکیل تبریز

خرید اجاق گاز رومیزی

آموزش ارز دیجیتال در تهران

شاپیفای چیست

فروش اقساطی ایران خودرو

واردات از چین

قیمت نردبان تاشو

وکیل کرج

تعمیرات مک بوک

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

سیسمونی نوزاد

پراپ تریدینگ معتبر ایرانی

نهال گردو

صنعت نواز

پیچ و مهره

خرید اکانت اسپاتیفای

صنعت نواز

لوله پلی اتیلن

کرم ضد آفتاب لاکچری کوین SPF50

دانلود آهنگ

طراحی کاتالوگ فوری

واردات از چین

اجاره کولر

دفتر شکرگزاری

تسکین فوری درد بواسیر

دانلود کتاب صوتی

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1797647895




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

نیاز ریشه یابی یک قتل


واضح آرشیو وب فارسی:فرهیختگان: تحسین مصطفی معلم ادبیات دوره دبیرستانم از بس که ادیب بود همیشه ذکرخیرش را تکرار می کردم. بعد از سال ها بالاخره در یک دبیرستان با هم ادبیات تدریس می کردیم. روزی صبح اول وقت، به حیاط مدرسه رسیدم که دیدم استاد سخنرانی می کند. بسیار خوشحال شدم که بعد از سال ها فرصتی دست داد تا پای درس استاد بنشینم و چیزی تازه بیاموزم. میان صحبت ایشان دانش آموزی وارد شدر و پرسید چرا این قدر به معلمی دل بستی؟ مگر چقدر حقوق می گیری؟ گفت زیاد. دوباره پرسید زیاد چقدره؟ جواب داد آنقدر که راضی هستم و از زندگی و معلم بودن لذت می برم. یکی دیگر پرسید شما با چقدر حقوق راضی می شوید؟ خیلی آرام و با وقار همیشگی جواب داد من به اندازه برآوردن نیازهایم پول لازم دارم؛ اما کلیت نیازهای مادی ام هرچند ناکامل با حقوق معلمی تامین می شود، اما برای لذت بردن از زندگی تنها پول کافی نیست. این مخاطبانی که سالم هستند و گوش می دهند خودش حقوق است، از اینکه با انسان های سالم سر و کار دارم خودش حقوق است. تا حالا دانش آموزی برای معلم تهدید جدی نبوده اگر فکر می کنید دانش آموزی در مقابل معلمی ایستاده، تهدید بوده فکر درستی نبوده زیرا آن تقابل و ایستادگی یک عصبانیت و ناراحتی گذرا بوده است. اما امروز فکر می کنم که دیگر زمین بازی عوض شده زیرا آنچنان که چالمرز در کتاب چیستی علم می گوید «اگر بگویند تمام کلاغ های دنیا سیاه هستند و یک کلاغ سفید مشاهده شود، نظریه سیاه بودن همه کلاغ ها رد می شود». امروز هم فکر می کنم تئوری آن روز استاد ادبیات من دیگر رد شده است. خشخاشی یک معلم بود که به قتل رسید. آنچنان که در رسانه ها انعکاس یافت قتل عمدی بوده و قاتل یک دانش آموز. پس دیگر امروز ما از آن حقوق غیرمادی ایمنی تمام در فضای مدرسه محروم شدیم. آیا جرمی بالاتر از قتل داریم؟ من هم معلم هستم، روزی چندبار به شاگردان تذکر می دهم، هیچ معلمی ابرانسان نیست و همه انسان ها عصبانی می شوند و برای لحظه ای هم که باشد تعادل خود را از دست می دهند. عصبانیت یک مکانیسم است و به سادگی قابل درک، اما قتل نه یک مکانیسم است نه رخدادی قابل هضم. دیگر عصبانیت ها را نباید مکانیسم های ساده پنداشت و عصبانیت های دانش آموزان باید دوباره واکاوی شود. آیا عصبانیت ها دچار جهش ژنتیکی شده اند؟ این حق را به معلمان بدهید که همیشه نگران باشند- نگرانی همیشگی- زیراکه مرگ بسیار نزدیک است. درون کلاس پای درس من هم ممکن است نشسته باشد. چاره چیست؟ آیا معلم ها باید به کلاس دفاع شخصی بروند؟ وسایل دفاع شخصی از قبیل باتوم و اسپری فلفل همراه داشته باشند؟ یا نه با چند بادیگارد به کلاس بروند؟ نه، به هیچ عنوان. این قبیل کارها نه در شأن معلم است و نه از اساس کارساز خواهند بود و با این کارها دیگر زمزمه محبت معلم کسی را به مکتب نخواهد آورد. چاره چیست؟ چاره هرچه باشد در چارچوب قوانین حقوقی نیست، زیرا حقوق تا مرحله ای کارساز خواهد بود از آن مرحله به بعد حریم اخلاق است. حقوق، قتل و حمل آلت قتاله را جرم نامیده است. این از اصل قانونی بودن جرائم. قانونگذار، افراد بالغ دبیرستانی را دارای مسئولیت دانسته و افراد دارای اختلال روانی و فاقد اراده یا قوه تمییز را فاقد مسئولیت شمرده، اما با همه اینها جرم قتل در مدرسه اتفاق افتاده و یک معلم کشته شده است. معلمی که شغل انبیا را پیشه کرده بود. این جرم یک جرم ساده نبوده، توسط یک دانش آموز اتفاق افتاده است. درواقع آن اتفاق، زنگ خطری بود برای جامعه، به ویژه مسئولان، که باید جدی گرفته شود. این قبیل رخداد ها متخصصان حوزه اخلاق را به چالش می کشد. چه اتفاقی افتاده که به این روز رسیده ایم. بی گناهی کشته می شود آن هم در سرزمینی که مردمش همگی به این کلام خداوند تعالی باور دارند «اگر هرکس یک انسان را بکشد بدون اینکه کسی را کشته باشد یا فسادی در سرزمین کرده باشد مثل این است که همه مردم را کشته». خداوند برای حیات مخلوقش آنچنان احترامی قائل است. آیا جایز است که ما بندگان او بی تفاوت باشیم. از زمان قتل مرحوم خشخاشی جامعه چه اقدامی انجام داده است که اطمینان حاصل کند چنین اقدامی دیگر رخ ندهد؟ آیا جدا از پیگیری های حقوقی و کیفری، این موضوع ریشه یابی شده است؟


شنبه ، ۷آذر۱۳۹۴


[مشاهده متن کامل خبر]





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: فرهیختگان]
[مشاهده در: www.farheekhtegan.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 6]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن