تور لحظه آخری
امروز : چهارشنبه ، 5 اردیبهشت 1403    احادیث و روایات:  امام موسی کاظم (ع):دعاى شخص روزه‏دار هنگام افطار مستجاب مى‏شود.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

بلومبارد

تبلیغات متنی

تریدینگ ویو

خرید اکانت اسپاتیفای

کاشت ابرو

لمینت دندان

ونداد کولر

لیست قیمت گوشی شیائومی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دانلود سریال سووشون

دانلود فیلم

ناب مووی

تعمیر کاتالیزور

تعمیر گیربکس اتوماتیک

دیزل ژنراتور موتور سازان

سرور اختصاصی ایران

سایت ایمالز

تور دبی

سایبان ماشین

جملات زیبا

دزدگیر منزل

ماربل شیت

تشریفات روناک

آموزش آرایشگری رایگان

طراحی سایت تهران سایت

آموزشگاه زبان

اجاره سند در شیراز

ترازوی آزمایشگاهی

رنگ استخری

فروش اقساطی کوییک

راهبند تبریز

ترازوی آزمایشگاهی

قطعات لیفتراک

وکیل تبریز

خرید اجاق گاز رومیزی

آموزش ارز دیجیتال در تهران

شاپیفای چیست

فروش اقساطی ایران خودرو

واردات از چین

قیمت نردبان تاشو

وکیل کرج

تعمیرات مک بوک

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

سیسمونی نوزاد

پراپ تریدینگ معتبر ایرانی

نهال گردو

صنعت نواز

پیچ و مهره

خرید اکانت اسپاتیفای

صنعت نواز

لوله پلی اتیلن

کرم ضد آفتاب لاکچری کوین SPF50

دانلود آهنگ

طراحی کاتالوگ فوری

واردات از چین

اجاره کولر

دفتر شکرگزاری

تسکین فوری درد بواسیر

دانلود کتاب صوتی

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1797627029




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

امام خميني(ره)، فقه شيعه و باز آفريني زبان فکري جديد درسياست (2)


واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
امام خميني(ره)، فقه شيعه و باز آفريني زبان فکري جديد درسياست (2)
امام خميني(ره)، فقه شيعه و باز آفريني زبان فکري جديد درسياست (2)   نويسنده: دکتر مظفر نامدار(*)   باورهاي به ارث رسيده از سال ها سلطه نظام پادشاهي   فضاي اجتماعي، فكري و سياسي ايران در آستانه انقلاب اسلامي بي شباهت به فضاي فرانسه در قرن هجدهم و آغاز انقلاب كبير نبود. آلبر ماله و ژول ايزاك نويسندگان كتاب تاريخ قرن هجدهم انقلاب كبير فرانسه و امپراطوري ناپلئون،‌ اين فضا را چنين توصيف مي كنند: تا آن زمان عموم مردم بر اين عقيده بودند كه سلطنت وديعه اي است الهي و شاه نايب خدا و ظل الله است بنابراين قدرت پادشاه مطلق و دست سلطان در جان و مال مردم باز و اراده او بر آزادي و حقوق مرم مختار و مسلط است . اصل عدم تساوي حقوق در افراد ملت و طبقات جامعه مقبول عام بود. يك طبقه را داراي امتيازات مخصوصه و طبقه ديگر را محكوم به تحمل بارهاي گران ماليات و ظلم و جور مي دانستند ... مطابق اين اصول در فرانسه و در ساير ممالك اروپا حكومت پادشاه به عنوان وديعه مطلقه الهي در انظار جلوه مي كرد و در نظام اجتماعي امتيازات طبقاتي و عدم تساوي حقوق و وظايف معمول بود...(1) اغلب موافقان و مخالفان انقلاب اسلامي در تبيين ريشه هاي انقلاب به اين حقيقت اعتراف مي كنند كه نظام مشروطه سلطنتي اگر چه در ظاهر مدلي از مدل هاي دموكراسي غربي بود اما در ذات و ماهيت خود نظامي بود مبتني بر حاكميت ارثي قدرت در درون يك خانواده. همان طوري كه نظام هاي سلطنتي اروپا تا قرن نوزدهم داراي چنين ماهيتي بودند. درون نظام استبدادي مشروطه سلطنتي بايد به گونه اي تبليغ مي شد كه سلطنت وديعه اي الهي و شاه نايب خدا و ظل الله در زمين بوده و قدرت پادشاه مطلق و دست سلطان در جان و مال مردم باز و اراده او بر آزادي و حقوق مردم مختار و مسلط است. ارمغان نظام مشروطه سلطنتي براي ايران چيزي فراتر از آنچه گفته شد نبود. پيروان قدرت مشروطه سلطنتي با الگوبرداري از حكومت هاي فرانسه و انگليس در قرن هجدهم طبقه اي را در ايران صاحب امتيازات مخصوص كردند كه هيچ گاه در باورهاي مذهبي ملت ايران داراي چنين جايگاهي نبود اما اين امتيازات در قانون اساسي مشروطه قانوني شد. همان طوري كه فلاسفه و مؤلفين دايره المعارف و علماي اقتصاد فرانسه هيچ يك با بودن پادشاه در مملكت مخالفتي نداشتند و علمدار مرام دموكراسي به شمار نمي آمدند و با ولتر و ساير اصحاب انديشه در اين دوران هم رأي بودند كه ملت به واسطه جهلش قابل اداره كردن خود نيست و بهتر است كه هميشه در اين جهل باقي باشد.(2) به همان نسبت مدعيان روشنفكري در ايران تا قبل از انقلاب اسلامي معتقد بودند كه پادشاه و نظام سلطنت براي ايران يك اصل ترديد ناپذير بوده وملت ايران به خاطر جهل قادر به اداره كردن خود نيست و بهتر آن كه هميشه در اين جهل باقي باشد و اسم چنين نظامي را «ديكتاتوري منور» نام گذاشتند و بر اساس همين اعتقاد، فرد بي سوادي مثل رضاخان را با كودتا بر سرنوشت يك ملت متمدن و با فرهنگ تاريخ حاكم كردند. به عبارت ديگر شبه روشنفكران ايران عصر مشروطه سلطنتي تا آستانه انقلاب اسلامي در الگوبرداري از نظام هاي سياسي اروپا بيش از آنكه شيفته مردم ژان ژاك روسو باشند، دلباخته منتسكيو و ولتر بودند. يعني كساني كه طرز حكومت مشروطه سلطنتي انگلستان را بالاترين نوع حكومت ها مي دانستند و بر خلاف روسو كه ملت انگليس را در قبول اين نوع حكومت احمق مي دانست، حكومت جمهوري را يكي ازشقوق و فروع ملوك الطوايف دانسته و مبتني بر ظلم و بي خردي مي ديدند. به عبارت ديگر شبه روشنگران ايران عصر مشروطه سلطنتي، مانند علما و فلاسفه عصر انقلاب فرانسه به اين سخن اعتقاد شديد داشتند كه «همه چيز براي ملت و هيچ چيز توسط ملت» يعني وظيفه هر شخصي آن است كه جميع خيرات و ترقيات را براي ملت خود بخواهد لكن نبايد خود ملت را وسيله كسب اين خيرات بكند و آنها را در اين امر دخالت دهد. چرا؟ چون جهل ملت و صغارت آنها موجب ندامت خواهد شد. بنابراين آرمان شبه روشنفكران عصر مشروطه سلطنتي تا قبل از انقلاب اسلامي سلطنت پادشاه مقتدر و متجدد بود. شاهي كه بنابر تعريف غربي ها، قدرت مطلقه سلطنت را با نيروي عقل و فرط خرد قرين سازد.(3) اين همان ديكتاتوري منوري بود كه در رأس آن شعارهاي منور الفكران عصر قاجاري و دوره پهلوي از ميرزا ملكم خان ناظم الدوله تا متعصب ترين هواداران حكومت پهلوي از آن دفاع مي كردند و ميراث نظام مشروطه سلطنتي براي ايران بود. اما چه كسي ترديد دارد كه ما به الاشتراك همه سلاطين مستبد و به ظاهر مصلح در تمام ممالك چند چيز بيشتر نبود. يكي افزودن قدرت پادشاه و اليگارشي وابسته به نظام پادشاهي، ديگر كسب ثروت و در نهايت كاهش قدرت مذهب و روحانيت. همه آن چيزي كه در تاريخ اروپا در قرون متمادي اتفاق افتاد و در انقلاب فرانسه به اوج خود رسيد در تاريخ معاصر بعد از شكست ايران در جنگ با روسيه تا سقوط نظام پادشاهي به وقوع پيوست. زبان فكري كه سال ها بر ذهن جامعه ايراني سيطره داشت اين بود كه برداشتن حجاب از چهره پاره اي از مفاهيم دنياي گذشته و ورود به دنياي جديد جز با تخريب و نابودي گذشته ميسر نيست. بر اساس چنين توهمي بود كه جريان هايي تحت عنوان روشنفكري نزديك به يكصد و پنجاه سال، بي رحمانه ترين حملات را عليه دين، فرهنگ و پاسداران ميراث فكري جامعه ديني روحانيت، به كار گرفتند تا راه را براي سلطه مطلقه مفاهيم جديد باز نمايند. مدعيان روشنفكري معتقد بودند كه كسي مي تواند اين حجاب را از چهره پاره اي از مفاهيم دنياي گذشته كه به دنياي جديد راه دارد بردارد كه متعلق به جهان جديد باشد نه آن كسي كه به دنياي گذشته تعلق دارد. لذا در اين دوران مقابله با دين و روحانيت به توهم اينكه اين دو متعلق به دنياي قديم هستند در رأس تهاجمات اين جريان قرار گرفت و مفاهيم به انحصار آنها درآمد. رازداني، دليري، ابداع تئوريك مفاهيم و چند منبعي بودن از آن جرياني شد كه در طول سيطره فكري خود بر تحولات ايران هنري جز تقليد سطحي از غرب نداشتند. در حالي كه دين و روحانيت به حاشيه رانده شد و جريان هاي روشنفكري در خلأ حضور مؤثر دين و روحانيت، منابع عظيم ثروت و استقلال كشور را تحت قراردادهاي متعددي به بيگانگان فروختند. فقه، زبان فكري جديد براي فهم دنياي مدرن   امام خميني با ورود به صحنه مبارزه و به دست گرفتن رهبري جامعه در اولين گام مرجعيت چنين جريان هايي را در فهم مفاهيم دنياي جديد مورد ترديد قرار داد. ما از شر رضاخان و محمدرضا خلاص شديم لكن از شر تربيت يافتگان غرب و شرق به اين زودي ها نجات نخواهيم يافت. اينان بر پا دارندگان سلطه ابرقدرت ها هستند و سرسپردگاني مي باشند كه با هيچ منطقي خلع سلاح نمي شوند.(4) از ديدگاه امام همين جريان ها بودند كه به اسم دموكرات، به اسم آزادي خواهي و به اسم روشنفكري و با اسم هاي مختلف مملكت را به تباهي، عقب ماندگي و ارتجاع كشاندند: همين ها بودند كه به ملت ايران القا كردند حتي نمي توانند پيچ يك چراغ را بالا ببرند اين كار بايد فرنگي ها بكنند. بايد از خارج فرنگي ها بيايند و دستشان را اين طور كنند تا اين ماشه چراغ، فتيله را بالا ببرد... در همه طبقات اين انگيزه رشد كرد.(5) يعني همين جريان هايي كه خود را مرجع تفسير همه مفاهيم و تنها جرياني كه دنياي جديد را مي شناسد معرفي مي كردند ملت ايران را جاهل، صغير، استبداد زده و... معرفي كردند. امام با درك درست از جهان قديم و ميراث فكري و فرهنگي آن و همچنين جهان جديد و دگرگوني هايي كه در حال وقوع بود، توانست گسست معرفتي بين اين دو جهان را كه نزديك به يكصد سال در ايران القا مي شد با معرفت شناسي تشيع حل نمايد و مفهوم ولايت را كه خيلي ها تصور مي كردند متعلق به جهان گذشته بوده و نسبتي با جهان جديد آن هم در حوزه سياست ندارد در الگوي يك نظام سياسي كارآمد بازسازي نمايد. امام مي دانست كه مورد سؤال قرار دادن باورهاي به ارث رسيده به منزله ابطال پذيري مطلق همه اين باورها نيست. از نظر امام هيچ جبر و ضرورتي در پس مورد سؤال قرار دادن دستاوردهاي گذشته به مفهوم ضرورت باطل بودن مأثورات منطقي نيست. علم سياست جديد در منطق انقلاب فرانسه از اساس،‌ اين پيش فرض را پذيرفته بود كه هر چه به ارث رسيده است باطل مي باشد. اما امام متفكري بود كه به رابطه توليدي مفاهيم قديم و جديد معتقد بود و مي دانست كسي يا كساني قدرت برقراري چنين رابطه اي را دارند كه از هر دو جهان شناخت كافي داشته باشند. جريان هاي مدعي روشنفكري در همه ادوار تاريخي دويست سال اخير ايران اثبات كرده بودند كه صلاحيت لازم را براي برقراري چنين رابطه اي ندارند. چون تاريخ اين جريان چيزي جز تقليد و سرسپردگي به لوازم ظاهري دنياي جديد نبود در حالي كه نه تنها فهم درستي از مفاهيم جهان جديد نداشتند بلكه از فقر شناخت جهان قديم نيز در رنج بودند. درانديشه هاي امام روحانيت شيعه تنها جرياني است كه استعداد برقراري اين رابطه را دارد. امام در ميان معارف ديني به دنبال معرفتي مي گردد كه اين معرفت، استعداد فهم سياست و اجتماعات دنياي جديد را داشته باشد، در اين جستجو امام با مطالعه عرفان، فلسفه، كلام و اخلاق به فقه مي رسد. پي‌نوشت‌ها:   * دکتراي علوم سياسي. 1 ـ آلبر ماله و ژول ايزاك، تاريخ قرن هجدهم، انقلاب كبير فرانسه و امپراطوري ناپلئون، ترجمه رشيد ياسمي، تهران، سازمان كتاب هاي جيبي، 1357، ص 298. 2 ـ همان، ص 311، 312. 3 ـ‌همان. 4 ـ روشنفكري و روشنفكران در ايران، از ديدگاه حضرت امام خميني، جمع آوري و تدوين مؤسسه فرهنگي قدر ولايت تهران، 1377، ص 71. 5 ـ همان، ص 99. منبع:فصلنامه تخصصی 15 خرداد ش 9 ادامه دارد... /ج  
#دین و اندیشه#





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: راسخون]
[مشاهده در: www.rasekhoon.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 808]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


دین و اندیشه
پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن