واضح آرشیو وب فارسی:نامه نیوز: پاداش حلال یا رشوه حرام؟
محمدمهدی پورمحمدی: فرمانده انتظامی سیستان، از دستگیری ٧ قاچاقچی و کشف ٢,٥ تن تریاک و مرفین خبر داد. در یکی از این عملیاتها که مأموران موفق به کشف ٢٧٠ کیلو مرفین شدند، قاچاقچیان حین انتقال موادمخدر به مقر پلیس و به منظور فرار از جرمشان، مبلغ ٦٠٠میلیون تومان بهعنوان رشوه به مأموران پرداخت کردند، ولی مأمورانِ وظیفهشناسِ پلیس ضمن رد رشوه، مبلغ رشوه را نیز ضبط کردند.١
قیمت عمدهفروشی این محموله، بیش از نیممیلیارد تومان و مجازات حملکنندگان این مقدار موادمخدر اعدام است. بنابراین اگر مأموران وظیفهشناس به جای نپذیرفتن رشوه، راجع به مبلغ آن چانهزنی میکردند، قطعا قاچاقچیان حاضر بودند مبالغ بسیار بالاتری بپردازند. پرداخت رشوه با مبالغ بسیار بالا، حتی تا چندین برابر قیمت محموله، به نفع قاچاقچیان است، زیرا اولا پس از عمری که پولهای نجومی به جیب زدهاند یکبار گرفتار شده و هر مبلغی بپردازند از مایه ضرر نمیکنند و فقط کمی سودشان کاهش مییابد، ثانیا از مجازات زندان و اعدام رهایی پیدا میکنند و باز هم میتوانند تا هزاران برابر رشوه پرداختی را به دست بیاورندآلودهسازی، حرفه و تخصص قاچاقچیان موادمخدر است. مردم عادی را به موادمخدر آلوده، زندگی آنها را تباه و اگر بتوانند مأموران دولت را با پول و اگر نتوانند، با اتهام رشوهگیری آلوده میکنند. خدا آن روز را نیاورد که به قول وزیر محترم کشور، هوشیار نباشیم و مراقبت و مقابله نکنیم و بخشی از این پولها قصد ورود به حوزه سیاست کنند. که اگر چنین شود و سیاست آلوده به پول قاچاق شود، وامصیبتا است و چنین مباد. حتی پسرک ٢٠ساله، قاچاقچی تازهکاری که یکسال و نیم در فضای سبز کنار اتوبان حکیم ساقیگری میکرده و به اتهام قتل افسر پلیس دستگیر شده، قانون اتهامزنی به قصد آلودهسازی را خوب بلد است.
آن شب چه اتفاقی افتاد؟هر هفته یکبار مأمورها میآمدند و گیر میدادند. آن شب من یک کیلو مواد داشتم. همهاش هم شیشه بود. من همانجا پرسه میزدم که ماشین پلیس آمد و همانجا کنار اتوبان ایستاد. فکر کردم میماند بعد میرود، اما یک افسر از داخل ماشین پیاده و وارد فضای سبز شد. یکراست داشت میرفت سراغ جاساز موادها، من هم از ترس فرار کردم. افتاد دنبال من. هی گفت ایست من هم در رفتم و با اسلحهای که همراه داشتم چند تا تیر شلیک کردم که یکی از تیرها انگار به مأمور خورده و او را کشته است...
این پسرک بیست ساله که پدرخواندههای مافیای موادمخدر، او را ابجد خوان این حرفه هم به حساب نمیآورند، به نظر میرسد درس خود را خوب از بر کرده است، زیرا با هدف اتهامزنی و با زبان بیزبانی میخواهد اینطور به ناحق القا کند که با گیردادنهای هفتگی پلیس، در این حد که با ماشین بیایند و چند دقیقهای کنار اتوبان توقف کنند و بروند، هیچ مشکلی ندارد، اما اگر یک افسر وظیفهشناس از خودرو پیاده شده، وارد فضای سبز شود و یکراست به سراغ جاساز موادها برود، با جان خودش بازی کرده است.
قانون باید منطبق با فطرت و با در نظر گرفتن میانگین نقاط قوت و ضعف انسانها تنظیم و تصویب شود. قانون مبارزه با موادمخدر نیز یک استثنا نبوده و باید مأمورین را در مقابل وسوسههای صدهامیلیون تومانی و میلیاردی واکسینه کرده و به آنها قدرت مقابله ببخشد. یوسف صدیق که خداوند در قرآن به پاکدامنیاش شهادت داده است، میفرماید: «من نفس خود را تبرئه نمیکنم، چرا که نفس قطعا به بدی امر میکند، مگر کسی را که خدا رحم کند، زیرا پروردگار من آمرزنده و مهربان است.»٢در روزگاری که هر روز از رشوهها و اختلاسهایِ نجومیِ دورانِ دولتهایِ نهم و دهم پردهبرداری میشود و محاکم قضایی افرادی را محاکمه میکنند که میلیاردها دلار از ثروتهای ملی و فروش نفت را حیف و میل کرده و به باد فنا دادهاند، چند مأمور دولت که حتما مانند بسیاری دیگر از هموطنان، در زندگی خصوصی خود با مشکلات مالی عدیدهای روبهرو هستند، در مقابل «نفسی که به بدی امر میکند» میایستند و رشوههای چند صدمیلیون تومانی را ردمیکنند. پاداش این ارزشآفرینی نباید فقط به روز جزا واگذار شود و اگر بدی در این دنیا مجازات دارد، نیکی هم بایستی پاداش داشته باشد. این نیکی بزرگ را ثمن بخس حقوق ماهانه جبران نمیکند. باید از اموالی که از قاچاقچیان گرفته میشود، نهتنها آن مأمورین بلکه کل پاسگاهی که آن ارزشآفرینی را به نمایش گذاشته به نحواحسن بهرهمند شوند. کار تجسس را نیز میتوان به صورت گردشی درآورد و به همه مأموران حتی یک بار در طول مدت خدمت، افتخار کشف اینگونه جرایم را داد.
در قسمتهای قبلی نوشتم که جوانک ٢٠ساله متهم به قتل افسر پلیس، طی یکسال و نیم موادفروشی، طبق گفته خودش، نیممیلیارد تومان درآمد داشته است. همسر و پدر و مادر و نزدیکانش میدانستهاند که او موادفروشی میکرده و از قِبَلِ کار پلید وی بهرهمند میشدهاند. حال که یک افسر پلیس جان خود را در راه نجات جان بسیاری از جوانان مملکت و در راه دستگیری وی از دست داده است، فرصت خوبی است که وضع دو خانواده را با هم مقایسه کنیم و مزد ٥٠٠میلیون تومانیِ گناه آن جوانک و پاداش پلیس وظیفهشناس را در دو کفه ترازو بگذاریم. اگر مزد گناه بیشتر و خانواده پلیس وظیفهشناس به بهرهمندی کمتری برسند، حتما باید در قوانین خود تجدیدنظر کنیم. اگر تمامی اموالی که از سوداگران مرگ مصادره میشود را به مأموران وظیفهشناس بدهیم، هیچ زیانی نکردهایم و معنایش این است که خلافکاران را محروم و نیکان را بهرهمند ساختهایم.آنچه که میتواند تمامی تلاشهای مبارزه با جاسوسی و قاچاق را خنثی کند، عامل انسانی است. اگر تمامی عوامل و تجهیزات سختافزاری و نرمافزاری را در راه مقابله با قاچاق و خرید و فروش موادمخدر به کار گیریم، اما به مسائل مادی، روحی و روانی مجریان آن توجه کافی نکنیم، راه به جایی نخواهیم برد. آیا تاکنون راه به جایی بردهایم؟
پینوشتها:
١- روزنامه هفت صبح، ١٨/١١/٩٣
٢- سوره یوسف، آیه ٥٤ . ترجمهای که در متن آمده، متعلق به جناب آقای فولادوند است.
منبع: روزنامه شهروند
۱۵ مهر ۱۳۹۴ - ۰۹:۳۷
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: نامه نیوز]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 21]