تور لحظه آخری
امروز : پنجشنبه ، 6 اردیبهشت 1403    احادیث و روایات:  امام حسین (ع):هر که خشنودی خدا را بطلبد هر چند به قیمت خشم مردم، خداوند او را از مردم بی نیاز م...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

بلومبارد

تبلیغات متنی

تریدینگ ویو

خرید اکانت اسپاتیفای

کاشت ابرو

لمینت دندان

ونداد کولر

لیست قیمت گوشی شیائومی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دانلود سریال سووشون

دانلود فیلم

ناب مووی

تعمیر کاتالیزور

تعمیر گیربکس اتوماتیک

دیزل ژنراتور موتور سازان

سرور اختصاصی ایران

سایت ایمالز

تور دبی

سایبان ماشین

جملات زیبا

دزدگیر منزل

ماربل شیت

تشریفات روناک

آموزش آرایشگری رایگان

طراحی سایت تهران سایت

آموزشگاه زبان

اجاره سند در شیراز

ترازوی آزمایشگاهی

رنگ استخری

فروش اقساطی کوییک

راهبند تبریز

ترازوی آزمایشگاهی

قطعات لیفتراک

وکیل تبریز

خرید اجاق گاز رومیزی

آموزش ارز دیجیتال در تهران

شاپیفای چیست

فروش اقساطی ایران خودرو

واردات از چین

قیمت نردبان تاشو

وکیل کرج

تعمیرات مک بوک

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

سیسمونی نوزاد

پراپ تریدینگ معتبر ایرانی

نهال گردو

صنعت نواز

پیچ و مهره

خرید اکانت اسپاتیفای

صنعت نواز

لوله پلی اتیلن

کرم ضد آفتاب لاکچری کوین SPF50

دانلود آهنگ

طراحی کاتالوگ فوری

واردات از چین

اجاره کولر

دفتر شکرگزاری

تسکین فوری درد بواسیر

دانلود کتاب صوتی

تعمیرات مک بوک

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1797813384




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

عشق ما به طبیعت توهم است


واضح آرشیو وب فارسی:جام جم آنلاین:

رابطه انسان با طبیعت در گفت‌وگو با محمدمهدی اردبیلی؛ پژوهشگر فلسفه: عشق ما به طبیعت توهم است بحث بر سر رابطه انسان با طبیعت، سابقه‌ای طولانی دارد که به نخستین تاملات انسان درباره محیط اطرافش بازمی‌گردد. آیا انسان با نابودی طبیعت، در حال نابود کردن خود است؟ آیا باید از طبیعت در مقابل تخریب‌های انسان دفاع کرد؟ آیا مدافعان طبیعت، در واقع نه از طبیعت، بلکه از خود دفاع می‌کنند؟ فرهنگ و سیاست در این خصوص چه نقشی ایفا می‌کنند؟ در این خصوص با دکتر محمدمهدی اردبیلی، استاد دانشگاه و پژوهشگر فلسفه درباره جایگاه و چگونگی رابطه انسان با طبیعت گفت‌وگو کردیم که اکنون ماحصل آن پیش روی شماست.
 

مساله محیط زیست چه ارتباطی با سبک زندگی ما دارد؟ می توان نسبت به سؤال شما دو پاسخ در دو سطح مختلف ارائه کرد. پاسخ نخست که دیگر کلیشه ای شده، این است که انسان، درون طبیعت زندگی می کند. در نتیجه، روشن است که طبیعت، یا به بیان عام تر محیط زیست، تاثیری بسیار مهم بر زندگی انسان ها دارد و آن را احاطه کرده است. اما اگر بخواهیم بحث را به سطحی عمیق تر بکشانیم، باید این پرسش را مطرح کنیم که اصلا خود محیط زیست به چه معناست. اگر فقط وجه مکانی آن مد نظر است باید پرسید آیا منظورتان از محیط زیست، کره زمین است؟ به نظرم مراد ما از محیط زیست چیزی فراتر از اینهاست. محیط زیست در عین دلالت های مکانی، دلالت های فرهنگی نیز دارد. در نتیجه رابطه اصلا یک طرفه نیست. ما نه تنها در طبیعت زندگی می کنیم، بلکه طبیعت نیز در ما زندگی می کند. چیزی به اسم طبیعت غیرانسانی یا محیط زیست محض، از اساس توهم است. در این معنا اصلا سؤال به کلی تغییر می کند. بحث بر سر تأثیر یا عدم تأثیر محیط زیست و سبک زندگی ما نیست، بلکه اتفاقا محیط زیست برسازنده و در عین حال برساخته سبک زندگی ماست. رابطه در یک معنا دیالکتیکی است. پس در همین معنایی که گفتید انسان تاکنون با سبک زندگی نادرست خود چه تأثیرات منفی بر محیط زیست گذاشته است؟ در پاسخ به این سؤال، باید از همان مقدماتی استفاده کنم که اشاره شد. به نظرم بسیاری از این حرف ها کلیشه ای است. این که انسان سبک زندگی نادرست داشته و طبیعت را نابود کرده و لایه ازن را سوراخ کرده و فلان گونه جانوری را منقرض کرده و چه کارهای بدی هم انجام داده است، به نظرم از اساس نوعی لفاظی است. انگار انسان می توانسته کار دیگری بکند. انگار اگر انسان طبیعت را تغییر ندهد، طبیعت در تعادل مطلق و به شکلی ثابت و آرام و امن باقی خواهد ماند. این دعاوی امروز دیگر خرافات محسوب می شوند. آخرین مطالعات اکولوژیست ها نشان می دهد طبیعت هیچ گاه آرامش و تعادل نداشته است. همه چیز در حال تغییر است و انسان هم جزء کوچکی است از این تغییر. علاوه بر اینها، انسان مگر با طبیعت چه کرده است؟ مگر نه این که بخش قابل توجهی از مواجهه انسان با طبیعت، از مقتضیات تمدن بشری بوده است. مگر نه این که ما با کشتار حیوانات و تصاحب زمین هایشان توانستیم شهرها و تمدن خودمان را بسازیم و در آن احساس امنیت کنیم؟ اگر ما طبیعت را تغییر نمی دادیم، هنوز هم باید شب ها از ترس حمله جانوران وحشی از خواب می پریدیم. آیا خود این حامیان محیط زیست که دم از طبیعت محض می زنند، حاضرند بدون امکانات اولیه رفاهی، حتی یک شب را در طبیعت محض و وحش سر کنند؟ عشق ما به طبیعت توهم است. البته روشن است که سخنان من به معنای دفاع تمام قد از تمام رفتارهای انسان ها نیست. بلکه من می خواهم بگویم اگر نقد داریم باید پیش از هر چیز از فریب دادن خودمان و گرفتن ژست های تصنعی و گفتمان های سانتی مانتالیستی و نابودی طبیعت و پاکی طبیعت و بشریتِ بد اجتناب کنیم، تازه در آن صورت است که می توانیم تمدنمان را نقد کنیم. پس بالاخره باید انسان را نقد کرد یا تمام رفتارهای او را توجیه کرد؟ به نظرم تناقضی در حرف های شما وجود دارد. بالاخره انسان به طبیعت آسیب زده است یا نه؟ دقیقا سؤال همین جاست و اگر من بتوانم این تناقضی که در ذهن شما شکل گرفته است را برطرف کنم، منظور خودم را در این مصاحبه رسانده ام. شما حرف از آسیب می زنید، یا در سؤال قبلی تان از تأثیرات منفی سخن گفتید. حال سؤال اینجاست که آسیب یا تإثیرات منفی برای چه کسی؟ یعنی معیار تعیین منفی بودن یا آسیب رسان بودن چیست؟ ما تا زمانی که معیار نداشته باشیم در گزاره های بی مبنا سرگردان خواهیم بود. من ادعایم این است که اگر با خودمان روراست باشیم، باید اذعان کنیم که معیار همه این امور خود ما هستیم. یعنی چیزی به نام طبیعت محض یا ناب وجود ندارد که بخواهیم به آن آسیب برسانیم یا نرسانیم. اگر ما ادعای دفاع از طبیعت را داریم و طوری ژست می گیریم که انگار داریم برای طبیعت فداکاری می کنیم، به نظر من ما در حال دروغگویی هستیم. ما اصلا نگران طبیعت نیستیم، بلکه فقط نگران خودمان هستیم. این بحث های محیط زیستی هم که الان باب شده، یا بحث تخریب طبیعت و گرمایش زمین و غیره هم فقط و فقط خودخواهانه است. با توجه به این مقدمات من می توانم به سؤال شما پاسخ دهم که بله، ما به طبیعت آسیب زده ایم و رفتار ما قابل انتقاد است، اما نه به این دلیل که به طبیعت آسیب زده ایم، بلکه اتفاقا به این دلیل که اولا آینده خودمان را به مخاطره انداخته ایم و ثانیا، با وجود تمام ژست های طبیعت دوستانه، هنوز که هنوز است، طبیعت را نشناخته ایم و در توهمی از آن به سر می بریم. مساله اینجاست که تمدن ما که اتفاقا باید از «ما» دفاع کند، ضد ما عمل کرده است. تکنولوژی که ادعایش حفظ و حراست از ماست، زمین را به قتلگاه ما بدل ساخته است. نقد من تازه از اینجا شروع می شود. نقدی که پیش از هر چیز متوجه فرهنگ غالب حاکم بر بشریت است. فرهنگ تکنولوژی سالار مدرن که با نظام اقتصادی سرمایه داری متاخر همدست شده است تا برای کسب سود بیشتر، همه را قربانی کند، چه انسان، چه حیوان. نقد بشر را باید از اینجا شروع کرد، نه از شعار سانتی مانتال طبیعت دوستی و حفظ محیط زیست و حقوق حیوانات. گردهمایی های مختلفی در سراسر جهان در حمایت از محیط زیست و تخریب بی رویه آن و حقوق حیوانات و ... برگزار می شود. آیا اینها نشانه هوشیاری و آگاهی بشر به وضع موجود و تلاش برای حل معضلات است؟ خیلی خوب شد که این سؤال را پرسیدید. با توجه به مباحث قبلی می توانم به صراحت بگویم که نه! این به این معنا نیست که این کارها بیهوده اند، بلکه منظورم این است که این کارها نشانه هشیاری و آگاهی نیستند و عمدتا یا ریاکارانه اند یا صورت مساله را اشتباه فهمیده اند. یعنی ما هنوز نپذیرفته ایم که انگیزه اصلی مان از این کارها صیانت از نوع خودمان (یعنی بشر) است و نه مثلا دلسوزی برای فلان درخت یا بهمان حیوان. ما با این کارها اتفاقا می خواهیم صورت مساله اصلی را پنهان کنیم و آن این است که «چرا ما که هدف اصلی مان صیانت از نوعمان و حفظ نژاد بشری است، داریم خود را نابود می کنیم»؟ سوال مهم این است. به نظرم ژست های محیط زیستی به این سوال نمی پردازند، چون دچار این توهم هستند که می خواهند برای خود طبیعت، برای طبیعت ناب و زیبا و پاک کاری انجام دهند. چون هنوز فکر می کنند طبیعت چیزی مستقل از ماست که مستقلا متعادل است. همچنین به نظرم افراط در این فعالیت ها، تلاشی برای نادیده گرفتن مسائل بزرگ تر نیز هست. چرا در رسانه های خبری، مرگ یک قلاده از فلان گونه نادر جانوری بازتابی بسیار وسیع تر از سلاخی صدها نفر در آفریقا دارد؟ به نظرم بخشی از این تلاش ها، نوعی تقلا برای فراموش کردن اصل داستان است. آن چیزی که دارد بشر را نابود می کند نه تخریب طبیعت یا غیرقابل سکونت شدن زمین، بلکه اتفاقا عقاید موهوم انسان هایی است که حاضرند بدون اندکی فکر صدها انسان بیگناه را در یک لحظه به قتل برسانند و به آن افتخار کنند. تاکید بیش از حد بر مسائل زیست محیطی، تلاشی است برای فراموشی و فرافکنی این حقیقت که انسان ها مشغول قتل عام یکدیگرند و در حال حاضر هیچ دورنمای واقعی ای برای برون رفت از این وضع وجود ندارد. معلوم است وقتی که ما از حل مسائل واقعی و حقیقی ناتوانیم، خودمان را گول می زنیم تا بیش از این اعصابمان را مکدر نکنیم و به جای تلاش برای رهایی از این وضع برای انقراض یوزپلنگ ها یا دلفین ها اشک بریزیم. همان گونه که مثلا به جای این که مشکل جنگ در سوریه را حل کنیم، برای وضع اسفبار آوارگان اشک می ریزیم، یا به جای این که داعش را نابود کنیم، برای تخریب فلان تکه سنگ از میراث فرهنگی سوریه اشک می ریزیم. به نظرم وقت آن رسیده است که از این ژست های اشک ریزان دست برداریم، مسأله حقیقی مان را تشخیص دهیم و واقعا کاری بکنیم. نکته ما نگران آینده خودمان و نوع خودمان (بشر) هستیم و به همین دلیل می خواهیم از محیط زیست حفاظت کنیم، فقط و فقط برای آن که بتوانیم در آن زیست کنیم یا با آن سرگرم شویم. پس در یک کلام، نگرانی ما درباره طبیعت، نگرانی درباره حیات و سبک زندگی خود ماست و اگر هرگونه تخریب یا تغییر طبیعت منجر به حفظ بقای ما باشد، از آن اجتناب نخواهیم کرد. سیدحسین امامی جام جم



 


چهارشنبه 15 مهر 1394 ساعت 04:30





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: جام جم آنلاین]
[مشاهده در: www.jamejamonline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 26]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


اجتماع و خانواده

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن