تور لحظه آخری
امروز : پنجشنبه ، 6 اردیبهشت 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):من براى (احياى) مكارم و نيكى‏هاى اخلاقى مبعوث شدم.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

بلومبارد

تبلیغات متنی

تریدینگ ویو

خرید اکانت اسپاتیفای

کاشت ابرو

لمینت دندان

ونداد کولر

لیست قیمت گوشی شیائومی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دانلود سریال سووشون

دانلود فیلم

ناب مووی

تعمیر کاتالیزور

تعمیر گیربکس اتوماتیک

دیزل ژنراتور موتور سازان

سرور اختصاصی ایران

سایت ایمالز

تور دبی

سایبان ماشین

جملات زیبا

دزدگیر منزل

ماربل شیت

تشریفات روناک

آموزش آرایشگری رایگان

طراحی سایت تهران سایت

آموزشگاه زبان

اجاره سند در شیراز

ترازوی آزمایشگاهی

رنگ استخری

فروش اقساطی کوییک

راهبند تبریز

ترازوی آزمایشگاهی

قطعات لیفتراک

وکیل تبریز

خرید اجاق گاز رومیزی

آموزش ارز دیجیتال در تهران

شاپیفای چیست

فروش اقساطی ایران خودرو

واردات از چین

قیمت نردبان تاشو

وکیل کرج

تعمیرات مک بوک

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

سیسمونی نوزاد

پراپ تریدینگ معتبر ایرانی

نهال گردو

صنعت نواز

پیچ و مهره

خرید اکانت اسپاتیفای

صنعت نواز

لوله پلی اتیلن

کرم ضد آفتاب لاکچری کوین SPF50

دانلود آهنگ

طراحی کاتالوگ فوری

واردات از چین

اجاره کولر

دفتر شکرگزاری

تسکین فوری درد بواسیر

دانلود کتاب صوتی

تعمیرات مک بوک

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1797879764




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

ماجرای آقای پدر قصه‌های تابه تا و شهرت ناشناس


واضح آرشیو وب فارسی:باشگاه خبرنگاران: ماجرای آقای پدر قصه‌های تابه تا و شهرت ناشناس
امیرحسین صدیق، یا همان پدر مهربان زی زی گولو شب گذشته مهمان خندوانه شد و جای کمدین را هم پر کرد.


به گزارش حوزه رادیو تلویزیون گروه فرهنگی باشگاه خبرنگاران جوان؛ کرج، زنجان، طالقان، کشور سوئد و ...، شب گذشته در خندوانه افرادی از مناطقی به جز تهران حضور داشتند که موارد ذکر شده تعدادی از آن‌ها است.


شادی دیشب هم با پیشنهاداتی که حاضران دادند به همه مادرزن‌ها و مادر‌شوهر‌ها تعلق گرفت و بعد از پخش آیتمی جوان از راه‌های یادگیری برای کودکان حرف زد و در بخشی از آن بیان کرد: یکی از اوقاتی که بچه‌ها یاد می‌گیرند وقتی است که پای تلویزیون نشسته‌اند، خیلی وقت پیش تعداد زیادی از بچه‌ها در یک برنامه تلویزیونی قصه‌های تابه تای زندگی را نگاه می‌کردند و می‌آموختند، مهمان امشب ماهم  کسی است که از همان قصه‌های تابه تا آمده، کسی که هنوز هم برای ما آقای پدر است، و من هم به این بهانه از امیرحسین صدیق دعوت می‌کنم.


اولین توصیف مرضیه برومند از قیافه آقای پدر


پس از این فراخوان، صدیق وارد شد و در حالی که هه چشم‌هایشان را بسته بودند تماشاگران را با توصیفات دقیق و جذابی به یک محل آرام، با صدای آب، نسیم خنک، چوپان و گله‌اش و... برد، و بعد هم درباره فرارش از تهران که در سن 30 سالگیش آن را اعلام کرده بود گفت.


صدیق در خصوص کارهای زیادی که با مرضیه برومند داشته بیان کرد: بعد از زی زی گولو همیشه تلاشم بر این بوده که با او کار کنم، حتی درمواقعی که به من می‌گفت الان هیچ نقشی برای تو ندارم هم باز می‌ماندم و به عنوان دستیار کارگردان، برنامه‌ریز، طراح صحنه و... در کنار ایشان کار می‌کردم، همچنین جالب است که بگویم برای قصه‌های تابه تاهم من را کسی به ایشان معرفی کرد و گرنه انتخاب اول خانوم برومند ابتدا مجید علم بیگی بود و بعد از او نیز افراد دیگری جز بنده بودند، خلاصه با اول که من را دیدند با تعجب به معرف گفت که "آخه این دیگه کیه، سنش که خیلی کمه،‌ قیافشم مثل نون تافتون"، و چند بار من را رد کرد تا بالاخره پذیرفته شدم.


شهرت ترسناکی که بعدا شناخته شد


آقای پدر در ادامه با اشاره به اولین باری که شهرت را شناخت افزود: بعد از بازی در این کار، یکبار در خیابان کسی پشت سرمن بلند گفت: این همون آقای پدر، آهان امیر حسین صدیق، و من اول تعجب کردم و کمی هم ترسیدم که اصلا چرا باید غریبه‌ای اسم من را بداند ولی آرام آرام فهمیدم که شهرت چیست و چه عواقبی دارد!


در ادامه جوان اینبار از صدیق تست بازیگری گرفت و از او خواست تا جمله‌ای را با حالت خندان، ترسیده و عصبانی اجرا کند و بعد هم بخشی از گفتگو با مادر و برادر وی پخش شد، پس از این رفت و آمد مستند کوتاهی به مناسبت نه شهریور که روز یوز ایرانی است به نمایش درآمد.


این بازیگر در بخشی از صحبت‌ها، در پاسخ به جوان لجبازی در برخی موارد، نداشتن مدیریت زمان و حسرت صدای خوب برای خواندن را از ویژگی و صفات خود دانست، بعد هم به درخواست رامبد شعر ملا ممد جان که یک ترانه نیشابوری قدیمی است را خواند.


در انتها هم برای شاد کردن بیماران قرار شد که با مردم به بانک خون بروند و برای سلول‌های بنیادین خون بدهند، سلول‌های بنیادین و پلاکت‌های این خون به مصرف بیمارانی چون تالاسمی، هموفیلی و از این دست مشکلات می‌رسد، وی همچنین ثبت نام برای اهدای عضو پس از مرگ را هم به همه یاد اوری کرد. 


در پایان، بعد از رفتن صدیق و خواندن شعر هه هه، شب پرخنده دیگری به پایان رسید.


شاد باشید.


گزارش از: فاطمه شهدوست 




انتهای پیام/



اشتراک گذاری




مطالب مرتبط

جناب خان، رامبد جوان را به کمپ ترک اعتیاد فرستاد!
از اعتماد به نفس پایین خانم بازیگر تا ماجراهای خنده‌دار بنفشه‌خواه
آغاز «خنداننده برتر خندوانه»؛ مسابقه با طعم خنده
در راه سربدارن از دماوند تا فرشته را دویدم
حضورم در «ماه عسل» سال آینده مشخص نیست
زنگ بزرگترین مسابقه کمدین‌ها‌ی ایرانی زده شد
مرده‌ای که برای دیدن دوستش به زندگی برگشت
آشپزخانه نیما قربانی گرفت/ خندوانه در گوشه چشم قهرمانان





۱۰ شهريور ۱۳۹۴ - ۰۸:۱۱





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: باشگاه خبرنگاران]
[مشاهده در: www.yjc.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 20]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


فرهنگ و هنر

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن