محبوبترینها
بهترین دوره آموزش سئو محتوا در سال 1403 با نام طوفان ۱۴۰۳ در فروردین ماه شروع می شود
یک صرافی ارز دیجیتال چه امکاناتی باید داشته باشد؟
تعمیرگاه مجاز تعمیر ماشین لباسشویی در شرق تهران
تعمیرگاه مجاز تعمیر ماشین لباسشویی در شرق تهران
جراحی و درمان ریشه دندان عفونی با خانم دکتر صفوراامامی
چه مواردی بر قیمت کابین دوش حمام تاثیر دارند؟
تفاوت ها و شباهت های بالابر ، وینج و جرثقیل زنجیری کدامند ؟
سامانه نوبل فارم مرجع تخصصی آنلاین در صنایع دام، طیور، آبزیان و صنایع وابسته
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1793330192
بررسی تفسیری آیات عفو و صفح - بخش اول آیا عفو و صفح از اهل کتاب یک تاکتیک است؟
واضح آرشیو وب فارسی:فارس: بررسی تفسیری آیات عفو و صفح - بخش اول
آیا عفو و صفح از اهل کتاب یک تاکتیک است؟
قرآن کریم در آیات مختلفی مسلمانان را به عفو و صفح در برخورد با مخالفان فرمان داده است که آیات 109 سوره بقره و 13 سوره مائده به عفو و صفح در برخورد با اهل کتاب اختصاص یافته است.
چکیده قرآن کریم در آیات مختلفی مسلمانان را به عفو و صفح در برخورد با مخالفان فرمان داده است که آیات 109 سوره بقره و 13 سوره مائده به عفو و صفح در برخورد با اهل کتاب اختصاص یافته است. در اینکه بهکارگیری عفو و صفح در برابر اهل کتاب یک روش موقتی و تاکتیکی برای رسیدن به هدف در شرایط خاص است یا اینکه یک راهبرد و استراتژی دائمی است، میان مفسران و اندیشمندان قرآنی اختلافنظر است. آیه 109 سوره بقره در ظاهر نسبت به آیه 13 سوره مائده از ابهام بیشتری برخوردار است، از این رو برای روشن شدن حقیقت، نخست تفسیر اجمالی آیه 109 سوره بقره ارائه شده است آنگاه دلایل سهگانه معتقدان به تاکتیکی بودن این فرمان مورد بررسی و نقد قرار گرفته است. گرچه بررسی و نقد دلایل تاکتیکی بودن برای اثبات نظریه نگارنده کافی به نظر میرسد اما در ادامه مقاله دیدگاه راهبردی و استراتژی بودن عفو و صفح از اهل کتاب، بهعنوان دیدگاه برگزیده تبیین شده است. واژگان کلیدی آیه 109 بقره، عفو و صفح، اهل کتاب، استراتژی. طرح مسئله در بین آیات قرآن دو آیه وجود دارد که با صراحت فرمان به «عفو و صفح از اهل کتاب» در آنها مطرح شده است؛ یکی آیه 109 سوره بقره و دومی آیه 13 سوره مائده. شاید بتوان گفت این دو آیه از آیات مشکل و ابهام برانگیز قرآن است که رسیدن به نتیجه قطعی و روشن درباره تفسیر آنها بهراحتی امکانپذیر نیست. ابهام و گره اساسی این آیات این است که: آیا «عفو» و «صفح» در برابر اهل کتاب که قرآن بر آن فرمان رانده است، یک روش موقتی و تاکتیکی برای رسیدن به هدف در یک شرایط خاص است یا یک راهبرد و استراتژی همیشگی و دائمی، بدون در نظر گرفتن اوضاع و احوال و شرایط؟ این موضوع و مسئله در میان مفسّران و اندیشوران علوم قرآنی محل بحث و گفتگو است. بسیاری از آنان بر اعتقاد به نسخ پافشاری میکنند تا در سایه آن امر به عفو و صفح از اهل کتاب را بهعنوان تاکتیک مختص به اوایل هجرت و ناتوانی مسلمانان تلقی نموده و با این پیشفرض، بخشی از فقرههای آیات را متناسب با این دیدگاه تفسیر مینمایند و برخی دیگر، حتی با اعتقاد به عدم نسخ نیز، امر به عفو و صفح را بهعنوان یک تاکتیک پذیرفته و آن را مخصوص به زمان ضعف مسلمانان دانستهاند. نگارنده افزون بر عدم اعتقاد به نسخ در این آیات، بر این باور است که عفو و صفح در مقابل اهل کتاب یک راهبرد و استراتژی دائمی و همیشگی است نه یک تاکتیک و روش موقتی. یادکردنی است که در میان مفسران، این دیدگاه بهصراحت مطرح نشده است و شاید با دقت و تأمّل بیشتر در سبک و سیاق مباحث آنها، بتوان تمایل آنها را به این دیدگاه فهمید. اما در این نگاشته، افزون بر اعلام صریح و روشن این دیدگاه، دلایل، قرائن و مستندات درونی و بیرونی متعدد آن نیز ارائه خواهد شد. مقدمه عفو و صفح و برخورد محبتآمیز با مخالفان یکی از والاترین آموزههای اخلاقی و انسانی اسلام بهشمار میرود. شکلگیری جامعه منسجم، استوار و قدرتمند در گرو آن است که افراد آن، اندیشهها و سلیقههای مختلف را تحمّل و از کنار برخوردهای غیر منطقی و نسنجیده، با بزرگواری درگذرند و با این روش اختلافهای بیرونی و کینههای درونی را به وفاق و محبت مبدّل سازند. ازاینرو، بردباری و صبوری پیامبر بزرگ اسلام و ائمه^ و توده مسلمانان در طول تاریخ، یکی از مهمترین عوامل گسترش اسلام و جذب مردم بهسوی دینداری بوده است. روزی که رسول خدا| بر مشرکان مکه ـ آنان که سالها به آزار و شکنجه مسلمانان پرداخته و آنان را از خانه و کاشانه خود بیرون کرده بودند ـ پیروز شد، با گفتار محبتآمیز «لا تثریب علیکم الیوم» (بلاذری، 1988: 51) فرمان عفو عمومی را صادر نمود. نتیجه این رفتار کریمانه و بزرگوارانه، گرویدن دسته جمعی مردم بهسوی اسلام بود: «وَ رَأَیْتَ النَّاسَ یَدْخُلُونَ فِی دِینِ اللَّهِ أَفْوَاجًا.» (نصر / 2) ازاینرو، قرآن کریم نرمخویی، صبوری و رفتارهای همراه با عفو و اغماض رسول گرامی اسلام را رحمتی از جانب پروردگار میداند که موجب گرایش مردم بهسوی ایشان میشود: «فَبمَا رَحْمَةٍ مِنَ اللَّهِ لِنْتَ لَهُمْ وَ لَوْ کُنْتَ فَظًّا غَلِیظَ الْقَلْبِ لانْفَضُّوا مِنْ حَوْلِکَ.» (آلعمران / 159) میتوان گفت یکی از اهداف بنیادی تحمل دیگران و مدارا با مخالفان، زمینهسازی برای هدایت و جذب آنان به دین اسلام است. ازاینرو، خداوند سبحان در قرآن کریم، «عفو» و «صفح» را در سرلوحه برنامههای پیامبر خویش قرار داده و بر آن تأکید میورزد. آیات مشتمل بر فرمان «عفو» و «صفح» در قرآن به سه دسته تقسیم میشود: در گروهی از آیات، متعلق عفو و صفح خود مسلمانان است (ر.ک: نور / 22؛ تغابن / 14؛ آلعمران / 159؛ اعراف / 199) دسته دیگر نسبت به کفار و مشرکان و طایفه سوم مربوط به اهل کتاب است. (بقره / 109؛ مائده / 13) البته آیاتی که درباره اهل کتاب نازل شده، با محتواها و سبک و سیاقهای متفاوت مشاهده میگردد؛ گاهی در مقام معرفی اجمالی آنهاست و گاه از آنان بهشدت انتقاد میکند و زمانی از درخواستهای غیرمنطقی، بهانهجویی آنان، نحوه برخورد و تعامل مسلمانان با آنها، مشترکات اهل کتاب با مسلمانان، افکار و عقاید بیاساس و خرافی، گروههای مختلف اهل کتاب و ... سخن میگوید که در این نگاشته فقط از آیات «عفو و صفح از اهل کتاب» گرهگشایی خواهد شد. شرح و تفسیر اجمالی آیات عفو و صفح از اهل کتاب چنانکه اشاره شد، دو آیه از آیات قرآن به موضوع مورد بحث پرداختهاند که در این مقال به توضیح و تفسیر اجمالی آیه 109 سوره بقره پرداخته و تفسیرهای دیدگاه مخالف را نقد و ارزیابی نموده و در ادامه، در مبحث دلایل و قرائن دالّ بر دیدگاه خویش، به آیه 13 سوره مائده اشاره خواهد شد. وَدَّ کَثِیرٌ مِنْ أَهْلِ الْکِتَابِ لَوْ یَرُدُّونَکُمْ مِنْ بَعْدِ إِیمَانِکُمْ کُفَّارًا حَسَدًا مِنْ عِنْدِ أَنْفُسِهمْ مِنْ بَعْدِ مَا تَبَیَّنَ لَهُمُ الْحَقُّ فَاعْفُوا وَ اصْفَحُوا حَتَّىٰ یَأْتِیَ اللَّهُ بأَمْرِهِ إِنَّ اللَّهَ عَلَىٰ کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ. (بقره / 109) شأن نزولهای متعددی درباره این آیه شریفه ذکر شده است. برخی از آنها بیانگر آن است که رسول خدا| زمانی که وارد مدینه شد، مخالفان آن حضرت و بسیاری از اهل کتاب بهویژه یهودیان، به آزار و اذیت وی پرداختند و اصحاب و یاران وی را مورد شکنجههای سخت و طاقتفرسا قرار داده و از هیچگونه تحقیر و توهین به آنها دریغ نمیکردند. انگیزه اصلی آنان رویگردانی مردم از اسلام و پراکنده نمودن آنان از اطراف پیامبر بود. در چنین شرایطی آیه شریفه نازل شد و آنان را به صبر و مقاومت در برابر دشمنان دعوت نمود. (غازی عنایۀ، 1411: 101؛ ابنجوزی، 1422 الف: 1 / 101؛ طبرسی، 1372: 1 / 353؛ واحدی، 1411: 38) برخی دیگر از شأن نزولها ناظر بر این است که بعد از جنگ اُحد که مسلمانان با شکست مواجه شدند، گروهی از یهود به تضعیف مسلمانان پرداختند و به آنها میگفتند اگر شما بر حقّ بودید، شکست نمیخوردید و از این طریق میخواستند آنها را از دین خود برگردانند و آیه شریفه نازل شد. (ابوحیان، 1420: 1 / 557؛ رازی، 1420: 3 / 645؛ رازی، 1408: 2 / 106؛ ابنعاشور، بیتا: 1 / 651) گرچه شأن نزولها درباره قوم یهود است و اسامی و مصادیق ذکر شده مربوط به آنها است، اما مورد مخصّص نیست و بدین جهت حکم شامل همه اهل کتاب است، مگر اینکه دلیل عقلی و یا نقلی بر تخصیص وجود داشته باشد. بیشتر این نویسندگان، بعد از نقل شأن نزولها به این نتیجه رهنمود شدهاند که آیه شریفه برای این نازل شده است تا پیامبر| و مسلمانان از خود صبوری نشان داده و به جنگ و یا مقابله به مثل نپردازند تا قدرتمند شوند و شرایط لازم برای این کار فراهم گردد. چنانکه اشاره شد، درباره این آیه، میان مفسّران و قرآنپژوهان، دو دیدگاه کاملاً متفاوت مشاهده میگردد و هر گروهی بخشهای مختلف آیه را با زوایه نگاه خود تفسیر کردهاند. 1. عفو و صفح از اهل کتاب بهعنوان یک تاکتیک عدهای بر این باورند که امر به «عفو» و «صفح» یک فرمان موقتی بوده و بهعنوان یک تاکتیک از سوی خداوند بر پیامبر| ابلاغ شده است. البته بسیاری از مفسّران تاکتیکی و موقتی بودن حکم را با صراحت بیان نکردهاند. (مانند: طباطبایی، 1417؛ معرفت، 1415) اما سبک و سیاق تفسیر آنها بهگونهای است که این موضوع بهروشنی از آنها استفاده میشود. دلایل، قرائن و شواهد طرفداران تاکتیکی بودن عفو و صفح یک. نسخ آیه با آیات «قتل» و «سیف» (1) بسیاری از مفسّران و اندیشمندان علوم قرآنی معتقدند که آیه 109 سوره بقره با آیات قتل و سیف نسخ شده است: ابوجعفر نحاس با استناد به روایتی بر این باور است که این آیه با آیه قتل نسخ شده است. (نحاس، بیتا: 72) طبرسی در این زمینه سه قول نقل میکند: الف) قتاده و ربیع و سدّی معتقدند با آیه قتل نسخ شده است؛ ب) برخی گفتهاند با آیه سیف نسخ شده است؛ ج) بنابر روایتی که از امام باقر× نقل شده با آیه 39 سوره حج نسخ شده است. (طبرسی، 1372: 1 / 354) سیوطی نیز از قتاده و سدّی نقل میکند که این آیه با آیه قتل نسخ شده است و از ابنعباس نقل کرده که هم با آیه قتل و هم با آیه سیف نسخ گردیده است. (سیوطی، 1404: 1 / 107) محمد بن سلیمان کافیجی نیز مینویسد: از ابنعباس روایت شده که این آیه با آیه سیف نسخ شده است. (کافیجی، 1419: 64) قرطبی از ابنعباس نقل نموده که این آیه با آیه قتل نسخ شده است و برخی گفتهاند با آیه سیف نسخ گردیده است. وی در ادامه یک قاعده کلی از ابوعبیده نقل نموده که: هر آیهای که بیانگر ترک جنگ باشد، مکی است و با آیات قتال نسخ شدهاند. (قرطبی، 1364: 2 / 71) سید هاشم بحرانی نیز آیه مورد نظر را با آیات قتل و سیف منسوخ میداند. (بحرانی، 1416: 2 / 162) برخی از مفسران و قرآنپژوهان معاصر نیز، معتقد به نسخ هستند: علامه طباطبایی مینویسد: گفته شده که این آیه با آیه قتال نسخ شده است. (طباطبایی، 1417: 1 / 257). از کلام علامه استفاده میشود که نظر وی درباره نسخ آیه مثبت است؛ زیرا بعد از نقل کردن قول به نسخ، بر آن اشکال و ایراد نگرفته است. ایشان در مبحث ناسخ و منسوخ کتابِ قرآن در اسلام بعد از قبول نسخ در قرآن، دیدگاه خود را با صراحت چنین مینویسد: «در اول بعثت، مسلمانان دستور داشتند که با اهل کتاب با مسالمت بسر برند چنانکه میفرماید: «فَاعْفُوا وَ اصْفَحُوا حَتَّى یَأْتِیَ اللَّهُ بأَمْرِه» و پس از چندی آیه قتال آمد و به حکم مسالمت خاتمه داد.» (طباطبایی، 1353: 68) استاد معرفت در دو جای کتاب التمهید یادآور میشود که امر به عفو و صفح از اهل کتاب مختص به اوایل هجرت پیامبر| به مدینه بوده و سرانجام این آیه با آیه قتال نسخ و جنگ با اهل کتاب واجب گردید. استاد معرفت برای اثبات ادعای خویش دلیل ارائه نمیکند بلکه ادله آیتالله خویی برای اثبات عدم نسخ را مورد نقد قرار میدهد و در پرتو آن بر نسخ پافشاری مینماید. (معرفت، 1415: 2 / 313 و 318) اما ایشان در کتاب علوم قرآنی ـ که مدتها بعد از التمهید نوشته شده است ـ نسخ مشروط را مطرح ساخته و معتقد است که نسخ بسیاری از آیات قرآن، نسخ مطلق نبوده، بلکه به شرایط خاص همان دوران بستگی داشته است. بدین معنا با تغییر آن شرایط و بهتر شدن اوضاع، حکم سابق منسوخ شده و حکمی جدید مناسب با شرایط جدید تشریع گردیده است و اگر همان شرایط زمانی و مکانی پیشین بازگردد آیات مربوط از نو قوت گرفته و قابل اجراست. وی روشنترین شاهد برای نسخ مشروط را آیات عفو و صفح از مشرکان در مکه و از اهل کتاب در اوایل هجرت در مدینه میداند. بنا بر نظرگاه ایشان، عفو و صفح از اهل کتاب در مدینه به دلیل قرار داشتن مسلمانان در موضع ضعف بوده و این مسئله دلالت بر روح تسامح دینی ندارد؛ زیرا گذشت در مقابل بیشرمی دشمن غدّار یک گونه سازش و تساهل بهشمار میرود که با روح عزّت اسلامی منافات دارد، مگر آنکه موقعیت ایجاب کند تا آمادگی لازم فراهم آید. ایشان در ادامه مینویسد: اینگونه آیات «نسخ مشروط» میباشند بدین معنا که آیات منسوخه مربوط به شرایط خاص زمانی و مکانی خویش است و چنانکه اگر آنگونه شرایط دوباره تکرار شود آیات عفو و صفح قوت گرفته و حاکم خواهد بود. (معرفت، 1381: 267 ـ 266) بنا بر نظر این دسته از مفسران، بعد از نزول آیه سیف یا آیه قتل حکم مسالمتآمیز با اهل کتاب برداشته شد و مدارا با آنان پایان یافت. نقد و ارزیابی ادعای نسخ در آیه «امر به عفو و صفح از اهل کتاب» به دلایل متعددی پذیرفتنی نیست؛ زیرا: الف) چنانکه نقل شد برخیها، آیه 109 سوره بقره را با آیه سیف؛ یعنی آیه «فَاقْتُلُوا الْمُشْرِکِینَ حَیْثُ وَجَدْتُمُوهُمْ» نیز منسوخ میدانند درحالیکه در مباحث علوم قرآنی ثابت شده است که آیه ناسخ باید ناظر بر حکم آیه منسوخ باشد. (خویی، 1394: 258) و در این آیات این رابطه وجود ندارد؛ زیرا آیه سیف درباره مشرکان و آیه مورد بحث درباره اهل کتاب است. (طالقانی، 1361: 363) ب) اندیشمندان علوم قرآنی تعریفهای مختلفی را برای «نسخ» بیان کردهاند، اما همه آنان به یک حقیقت اشاره کرده و در یک موضوع مشترک هستند. آنان معتقدند، مهمترین شرط «نسخ مصطلح» ظهور حکم و قانون منسوخ در دوام و استمرار است که با قانون بعدی ملغی اعلام میگردد و اگر حکم از اول محدود و موقت بوده باشد، لغو آن حکم، نسخ محسوب نمیگردد. (ر.ک: خویی، 1394: 267؛ معرفت، 1415: 2 / 274؛ سیوطی، 1421: 1 / 652؛ صبحی صالح، 1372: 267 و 232؛ سیوطی، بیتا ب: 1 / 111؛ سخاوی، 1419: 2 / 598) بر این اساس بسیاری از پژوهشگران عرصه علوم قرآن و تفسیر، نسخ را نپذیرفتهاند: استاد جوادی آملی مینویسد: «مهمترین شاخص در نسخ مصطلح، ظهور منسوخ در دوام و استمرار است و بهترین وجه برای عدم نسخ مصطلح ظهور منسوخ در توقیت و تحدید است؛ زیرا موقت و محدود هرگز نسخ نمیشود بلکه اجل مسمّای آن میرسد و با انقضای اجل مسمّا مجالی برای بقای آن نیست.» (جوادی آملی، 1387: 6 / 160) آیتالله خویی نیز به این مسئله اشاره کرده و مینویسد: آیهای که منسوخ قلمداد شده، نهایت و مدتی دارد و این نهایت و مدت ولو بر سبیل اجمال در عدم نسخ کافی است؛ زیرا حکم غیر ثابت و موقتی که با سر آمدن زمانش برداشته میشود با مسئله نسخ ارتباط ندارد و تنها نسخ در مورد حکمی صادق است که برحسب اطلاق لفظ، ظاهر آن استمرار و ابدیت حکم باشد. بر این پایه، آیه دومی بیان مدت و سررسید حکم یادشده در آیه نخست است و ناسخ محسوب نمیشود. (خویی، 1394: 287) نویسندگان تفسیر نمونه نیز بر این باورند که تعبیر به نسخ در اینجا صحیح نیست؛ زیرا نسخ آن است که حکمی ظاهراً به صورت نامحدود تشریع گردد اما در باطن موقت باشد اما حکم عفو و گذشت در آیه مورد بحث در شکل محدود بیان شده است. (مکارم شیرازی، 1374: 1 / 40) ابنجوزی دراینباره مینویسد: بسیاری از مفسران و فقیهان این آیه را از باب منسوخ نمیدانند؛ زیرا امر به عفو و صفح در آیه دائمی نیست، بلکه برای آن غایت و مدتی در نظر گرفته شده است و وقتی حکم جدید آمد، مدت حکم قبلی به پایان میرسد. (ابنجوزی، 1422 الف: 1 / 101) وی در کتاب نواسخ القرآن نیز سه احتمال درباره عدم نسخ مطرح و بنا بر یکی از احتمالات مینویسد: «نسخ اصطلاحی در آیه رخ نداده است، بلکه زمان حکم تمام شده است.» (همو، 1422 ب: 40 ـ 39) بسیاری از نویسندگان دیگر نیز بر دیدگاه فوق تأکید و به آن فتوی دادهاند. (بیضاوی، 1418: 1 / 100؛ سیوطی، بیتا ب: 1 / 114، ابنجوزی، 1411: 108؛ طالقانی، 1361: 363؛ فرحات، 1421: 196، حکیم، 1417: 208) ج) رابطه بین دو آیه ناسخ و منسوخ نیست، بلکه آیه دوم مبّین و مفسّر آیه اول است. به عبارت روشنتر، رابطه آنها عام و خاصّ یا مطلق و مقید است به این معنا که روش شما در برخورد با مخالفان و اهل کتاب باید مسالمتآمیز و همراه با عفو و صفح باشد مگر در موارد خاصّی ازجمله در صورت خودداری نمودن آنها از جزیه دادن یا مواردی از این قبیل. برخی از اندیشمندان قرآنی این مطلب را یادآور شدهاند. استاد جوادی آملی در این زمینه مینویسد: «مقید نکردن «فاعفوا و اصفحوا» به «عنهم» و مانند آن، اشاره دارد که بهترین راهِ اعمال قدرت، عفو و صفح است و این حکم، به عفو از مشرکان یا صفح از یهودیان اختصاص ندارد؛ زیرا حذف متعلق دلیل عموم یا اطلاق است و بنابراین، دستور آینده جهاد نخواهد بود، بلکه در بیانات آینده جزئیات و شرایط این حکم مشخص خواهد شد و نزول حکم قتال با اهل کتاب، بهمثابه تخصیص مصطلح عام یا تقیید معهود مطلق است و هرگز نسخ نیست.». (جوادی آملی: 1387: 6 / 158؛ خویی، 1394: 288) آیتالله خویی نیز به این نظریه تمایل دارد و مینویسد: اگر کسی آیه دوم را ناسخ آیه اول بداند باید ملتزم گردد که اهل کتاب هم مانند مشرکان بودند و رسول خدا| مأموریت داشت آنان را به توحید و یکتاپرستی دعوت کند و اگر نپذیرفتند آنگاه با آنان جنگ و جهاد نماید، اما این نظر باطل است و آیاتی که فرمان به جنگ میدهند مخصوص به مشرکان میباشد و جنگ با اهل کتاب در موارد خاصّی جایز است و دائمی و همیشگی نیست. (خویی، 1394: 287) بنا بر دیدگاه ایشان، جنگ با اهل کتاب جایز نیست و باید با آنان به صورت مسالمتآمیز زندگی کرد مگر در موارد خاصّی که آیه دوم به یکی از آن موارد اشاره کرده است. زرقانی نیز بر این باور است که یکی از منشأهای اشتباه افراطگرایان در نسخ آیات قرآن، عدم تشخیص مقوله نسخ از تخصیص میباشد و آیاتی را که با استثنایی یا غایتی تخصیص میخورند با نسخ اشتباه میگیرند مانند آیه «فَاعْفُوا وَ اصْفَحُوا حَتَّىٰ یَأْتِیَ اللَّهُ بأَمْرِهِ ...» که از نظر افراطگرایان غایت مذکور نسخ تلقی شده، درحالیکه تخصیص است. (زرقانی، بیتا: 2 / 151 ـ 150) سیوطی به نقل از ابنعربی آیه مورد بحث را از قبیل «مخصوص» میداند نه «منسوخ» و شاهد مثال دیگری که ابنعربی ذکر کرده، آیه «إِنَّ الإِنْسَانَ لَفِی خُسْرٍ إلاَّ الَّذِینَ آمَنُوا» (عصر / 3 ـ 2) و آیات 227 ـ 224 سوره شعراء است. (سیوطی، 1421: 1 / 625 ؛ همو، بیتا ب: 1 / 114) سیوطی «مخصوص» را توضیح نمیدهد، اما از شاهد مثالهایی که نقل کرده، بهروشنی معلوم میشود که مراد وی، رابطه عام و خاصّ است نه ناسخ و منسوخ. در کتاب منهج الفرقان فی علوم القرآن نیز رابطه بین آیات مورد بحث عام و خاص معرفی شده است. (سلامه، 2002: 2 / 112) د) قرطبی بعد از نقل روایات دال بر نسخ این آیه با آیات قتل و سیف از ابوعبیده نقل کرد که: «هر آیهای که بیانگر ترک جنگ باشد، مکی است و با آیات قتال نسخ شدهاند.»، درست نیست؛ زیرا آیه 109 سوره بقره و آیه 13 سوره مائده که هر دو دلالت بر عفو و صفح از اهل کتاب دارند، مدنی هستند. ه) سخن علامه طباطبایی که بر این باور است که «در اول بعثت، مسلمانان دستور داشتند که با اهل کتاب با مسالمت بسر برند» درست به نظر نمیرسد؛ زیرا آیات عفو و صفح از اهل کتاب هر دو مدنی هستند. و) استاد معرفت بعد از گذشت مدّتها از نگارش کتاب التمهید به این نتیجه رسید که اعتقاد به نسخ در مورد آیات مورد بحث موجّه نیست و برای حلّ مشکل، از نسخ مصطلح به نسخ مشروط پناه برده است تا اینکه اعتقاد به نسخ را به نوعی حفظ کرده باشد، اما نظریه دوم ایشان نیز پذیرفتنی نیست؛ زیرا اولاً؛ نسخ مشروط حرف جدیدی نیست و محتوای آن در کلام بزرگان علوم قرآنی آمده است. عبدالعظیم زرقانی و جلالالدین سیوطی در نگاشتههای خود بهکرّات یادآور شدهاند که گاهی حکم در وجود و عدم دائر مدار علت خویش است و منتفیشدن حکم بهدلیل منتفیشدن علت آن، نسخ بهشمار نمیآید. ازاینرو، حکم وجوب صبر و تحمّل در برابر اهل کتاب در زمان ضعف و ناتوانی و حکم وجوب جهاد و دفاع در زمان قدرت، همواره تا روزگار حاضر به قوت خود باقی است. (زرقانی، بیتا: 2 / 152 ـ 150؛ سیوطی، 1421: 1 / 649) تنها تفاوتی که بین دیدگاه استاد معرفت و دیگران وجود دارد این است که استاد معرفت اینگونه تغییر حکم را از قبیل نسخ تلقی میکند و دیگران آن را نسخ نمیدانند و حقّ با دیگر نویسندگان است؛ زیرا نسخ در حقیقت از بین رفتن حکم قبلی است بهگونهای که امتثال آن جایز نباشد درحالیکه در مسئله محل بحث چنین نیست و با تغییر شرایط امکان برگشت حکم به وجوب عفو و صفح وجود دارد. ثانیاً؛ بهطورکلی محسوبکردن آیات مورد بحث از باب دائر مدار بودن حکم بر سبب و علت خاص که هم استاد معرفت و هم زرقانی و سیوطی در آن اتفاق نظر داشتند، درست به نظر نمیرسد؛ زیرا درست است که امر به عفو و صفح در آیه مورد بحث در اوایل هجرت به مدینه بوده و مسلمانان نسبت به دشمنان ضعیفتر بودند، اما این دلیل نمیشود که علت و سبب حکم ضعف باشد و این ظنّ و گمان برخی از مفسّران است و ثابت نشده است. به کارگیری واژههای «عفو و صفح» نشان آن است که علت حکم ضعف نبوده، بلکه علت حکم باید چیز دیگری باشد که در آینده به آن پرداخته خواهد شد و از سوی دیگر در سوره مائده نیز که آخرین سوره قرآن است، دستور عفو و صفح در برابر اهل کتاب صادر شده است که خود دلیل محکمی بر مدعّای ماست که در جای خود بحث خواهد شد. ز) مستند بسیاری از نویسندگان علوم قرآنی در نسخ آیه مورد بحث، روایات میباشد که در آن احادیث، آیات قتال و سیف ناسخ آیه «امر به عفو و صفح اهل کتاب» معرفی شده است و این روایات در برخی از نگاشتههای تفسیری و علوم قرآن ذکر شده است. (صفار، بیتا: 27؛ ابنشهرآشوب، 1410: 2 / 226؛ سیوطی، 1404: 1 / 107؛ حویزی، 1415: 3 / 502؛ قرطبی، 1364: 2 / 71؛ طبرسی، 1372: 1 / 354؛ خفاجی، 1426: 229) باید توجه داشت که این روایات اولاً؛ خبر واحد هستند و خبر واحد در نسخ قرآن اعتبار و حجیت ندارد و بسیاری از بزرگان بر این موضوع تأکید و برخی نیز ادّعای اجماع کردهاند. قاضی ابوبکر باقلانی معتقد است که خبر واحد در نسخ قرآن حجت نیست. (زرکشی، 1410: 2 / 171؛ صبحی صالح، 1372: 266) شاطبی هم معتقد است که عالمان اتفاق نظر دارند در اینکه نسخ با خبر واحد ثابت نمیشود. (شاطبی، 1395: 3 / 106؛ صبحی صالح، 1372: 237). بلاغی نیز تأکید مینماید که اخبار احاد در اثبات نسخ حجّت نیست. (بلاغی، 1420: 1 / 255؛ خویی، 1394: 206) خویی نیز در این مورد ادّعای اجماع میکند: «قد اتفق العلماء اجمع على عدم جواز نسخ الکتاب بخبر الواحد و قد صّرح بذلک جماعه فی کتب الأصول و غیرها.» (خویی، 1394: 206) ازاینرو، ایشان معتقد است که خبر واحد در اینگونه موارد نه دارای اثر علمی است و نه اثر عملی. (همان: 311) ثانیاً؛ این روایات مستند نیستند؛ یعنی سلسله سند این روایات به معصوم ختم نمیشود بلکه اینگونه احادیث از ابنعباس، ابیعلی، قتاده، سدّی و ربیع نقل شده است که در اصطلاح به این روایات موقوف یا مقطوع (2) گفته میشود و حدیث مقطوع یا موقوف از دیدگاه محدثّان شیعه فاقد حجیت است. (ر.ک: سبحانی، 1412: 93 ـ 89؛ مدیرشانهچی، 1372: 61 ـ 51؛ نصیری، 1386: 185؛ مامقانی، 1369: 1 / 322 ـ 321) دو. تفسیر غیرصحیح «حتّی یأتی الله بامره» برخی از مفسران فقره «حتی یأتی الله بامره» را دلیل بر موقتی بودن حکم بر «عفو و صفح» گرفته و تصور کردهاند که لفظ امر در آیه، امر تشریعی و فرمان الهی بر جنگ و قتال است. زرقانی بر این باور است که آیه بهصراحت مسلمانان را تا زمانی که خداوند فرمان جهاد و قتال نداده، به خویشتنداری و گذشت توصیه میکند. آنگاه، سال دوم هجرت دستور قتال برای دفاع با نزول آیه «أُذِنَ لِلَّذِینَ یُقَاتَلُونَ بأَنَّهُمْ ظُلِمُوا وَ إِنَّ اللَّهَ عَلَىٰ نَصْرِهِمْ لَقَدِیرٌ» (حج / 39) تشریع گردید. (زرقانی، بیتا: 1 / 95) ابوحیان نیز بعد از نقل احتمالات مختلف در آیه مینویسد: «و الجمهور عل انه الامر بالقتال و عن الباقر× انه لم یؤمر بقتال حتّى نزل «أُذِنَ لِلَّذِینَ یُقاتَلُونَ بأَنَّهُمْ ظُلِمُوا ... .» (ابوحیان، 1420: 1 / 599) فخررازی بعد از بیان وجوه مختلف، درباره این قسمت از آیه، مینویسد: «و ثالثها و هو قول اکثر الصحابه و التابعین انه الامر بالقتال» و در ادامه میگوید: «فلهذا قال العلماء ان هذه الآیه منسوخه بقوله تعالى «قَاتِلُوا الَّذِینَ لا یُؤْمِنُونَ باللَّهِ وَ لا بالْیَوْمِ الآخِرِ ... .» (توبه / 29) (رازی، 1420: 3 / 652) علامه طباطبایی نیز به اینگونه تفسیرها تمایل نشان داده و مینویسد: «جمله «حتی یأتی الله بامره» اشاره دارد بر اینکه به زودی حکم جدیدی به جای عفو و گذشت درباره اهل کتاب در آینده تشریع خواهد شد.» (طباطبایی، 1417: 1 / 257) مفسران تفسیر نمونه نیز چنین اعتقادی دارند و مینویسند: «منظور از فرمان خدا در اینجا به گفته بسیاری از مفسران فرمان جهاد است که در آن هنگام، هنوز نازل نشده بود، شاید به این علت که هنوز آمادگی همه جانبه برای این فرمان نداشتند.» (مکارم شیرازی، 1374: 1 / 400) اینگونه تفسیر در میان مفسران رواج بیشتری دارد. (سیوطی، 1404: 1 / 107؛ صادقی تهرانی، 1365: 2 / 97؛ طبرسی، 1372: 1 / 354؛ طنطاوی، بیتا: 1 / 245) به نظر میرسد تفسیر «امر» در آیه، به فرمان جنگ و حکم تشریعی درست نباشد؛ زیرا اگر معتقد باشیم که دستور آینده فقط فرمان قتال باشد، در این صورت، جنگ و جهاد جایگزین عفو و صفح میشود و مدارا با اهل کتاب نسخ میگردد، در حالی که جهاد و جنگ با اهل کتاب همگانی و همیشگی نیست و احدی چنین فتوایی نداده است. ازاینرو، برخی از مفسران و اندیشوران علوم قرآنی احتمالات دیگری را مطرح کردهاند: آیتالله خویی معتقد است که منظور از امر، امر تکوینی و تقدیر قطعی الهی است؛ زیرا اولاً، امر در این آیه به «إتیان» که بهمعنای آوردن و انجام دادن است، تعلق یافته و «إتیان» با تقدیر و سرنوشت مناسبت بیشتری دارد تا با فرمان و حکم. ثانیاً؛ بخش پایانی آیه که «إِنَّ اللَّهَ عَلَىٰ کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ» است و خداوند را به قدرت و توانایی توصیف میکند، با مسئله تقدیر و عظمت دادن به مسلمانان و پیروز ساختن دوستان و خوار و ذلیل گردانیدن دشمنان سازگاری و هماهنگی بیشتری دارد تا به فرمان دادن و سخن گفتن و حکم صادر کردن. در این صورت، معنای آیه چنین خواهد بود که: شما با اهل کتاب بهطور مسالمتآمیز رفتار کنید و در برابر بدیها و دشمنیهایی که به شما روا میدارند، عفوشان کنید تا روزی که تقدیر حتمی خداوند که پیشترفت و عظمت اسلامی است به وقوع پیوندد و بعد از آن، دیگر اهل کتاب نمیتوانند اظهار عداوت و دشمنی کنند و از آزار آنان آسوده خواهید شد. (خویی، 1394: 288) برخی از مفسران پیشین نیز امر را به امر تکوینی تفسیر کردهاند، با این تفاوت که برخی آن امر تکوینی را عقوبت و مجازاتهای دنیوی مانند تبعید بنینضیر، قتل بنیقریظه، فتح مکه و پیروزیهای دیگر مسلمانان بر اهل کتاب و کفار میدانند (ابنعاشور، بیتا: 1 / 653؛ خضیری، 1420: 2 / 99؛ ابنجوزی، 1422 ب: 40 ـ 39؛ ابوحیان، 1420: 1 / 599) و برخی دیگر امر تکوینی را به قیامت یا مجازات در قیامت تفسیر کردهاند. (رازی، 1420: 3 / 652: بهعنوان یکی از اقوال؛ ابوحیان، 1420: 1 / 559: بهعنوان یکی از اقوال با قیل) میتوان گفت که محدود کردن و انحصار امر در آیه، فقط به امر تکوینی نیز درست نیست؛ زیرا «یأتی الله بامره» اطلاق دارد و شامل امر تکوینی و امر تشریعی میشود، همچنانکه برخی از مفسران نیز این دیدگاه را انتخاب کردهاند. (جوادی آملی، 1387: 6 / 147 و 169؛ موسوی سبزواری، 1409: 391) این آیه به مسلمانان توصیه میکند که در مقابل اهل کتاب از خود نرمش نشان دهند و با آنان مدارا کنند تا اینکه خداوند تحولاتی را در عالم تکوین یا در عالم تشریع ایجاد کند. به مسلمانان بشارت میدهد که شما نگران نباشید و خداوند از قدرت بیکران خود استفاده نموده و تحولاتی را به نفع شما رقم خواهد زد. اگر آن تحولات تکوینی باشد، معنای آیه این میشود که شما در آینده قدرتمند میشوید و دیگر آنان نمیتوانند شما را مورد آزار و اذیت قرار دهند و یا اینکه در آینده آنها دست از دشمنی برمیدارند و دشمنی آنها تبدیل به دوستی و ضلالت آنها تبدیل به هدایت خواهد شد که در هر دو صورت نیازی به عفو و صفح نیست و عفو و صفح سالبه به انتفاع موضوع خواهد بود. پس در این صورت لازمه آن نه نسخ شدن عفو و صفح است و نه تاکتیکی بودن آن. اگر آن تحولات تشریعی باشد، معنای آیه این است که نگران نباشید در آینده عفو و صفح نفسگیر و مطلق از شما برداشته خواهد شد و گشایش در مبارزه با آنان برای شما حاصل خواهد شد. ازاینرو، در این صورت عفو و صفح لغو نمیشود و تاکتیکی هم نیست بلکه اطلاق عفو و صفح برداشته خواهد شد و امر تشریعی جدید، آیه اول را روشن خواهد کرد و جزئیات بیشتری از موضوع در اختیار شما قرار خواهد داد. پی نوشت: [1]. در اصطلاح دانشمندان علوم قرآنی به آیه شریفه «قَاتِلُوا الَّذِینَ لا یُؤْمِنُونَ باللَّهِ وَ لا بالْیَوْمِ الْآخِرِ وَ لا یُحَرِّمُونَ مَا حَرَّمَ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ وَ لا یَدِینُونَ دِینَ الْحَقِّ مِنَ الَّذِینَ أُوتُوا الْکِتَابَ حَتَّىٰ یُعْطُوا الْجِزْیَةَ عَنْ یَدٍ وَ هُمْ صَاغِرُونَ» (بقره / 29) آیه قتل گویند و آیه شریفه «فَإِذَا انْسَلَخَ الْأَشْهُرُ الْحُرُمُ فَاقْتُلُوا الْمُشْرِکِینَ حَیْثُ وَجَدْتُمُوهُمْ وَ خُذُوهُمْ وَ احْصُرُوهُمْ وَ اقْعُدُوا لَهُمْ کُلَّ مَرْصَدٍ» (توبه / 5) را آیه سیف میگویند. بیشتر آنها معتقدند این آیه با آیه قتل نسخ شده است اما در عین حال برخی دیگر نیز معتقدند با آیه سیف نسخ شده است. 2. موقوف: به روایتی که سلسله سند آن به صحابی پیامبر| یا مصاحب امام معصوم× منتهی شود، موقوف میگویند. (مامقانی، 1369: 1 / 322 ـ 321؛ سیوطی، بیتا الف، 1 / 150 ـ 149) روایت موقوف بهخاطر اعتبار صحابه در بسیاری از موارد از نگاه اهلسنّت حجّت است، اما محدثان شیعه روایت موقوف را تنها در زمانی که صدور آن از طریق قرائن، از معصوم ثابت شود، حجت میدانند. (نصیری، 1386: 185) استاد سبحانی درباره موقوف چنین مینویسد: «فالموقوف لیس بحجه و ان صحّ سند الحدیث الى الموقوف، لان الحجه هو قول المعصوم، و المصاحب لیس بمعصوم و بذلک تعلم قیمه ما روی عن الصحابه حول تفسیر الآیات ... .» (سبحانی، 1412: 90) مقطوع: به روایتی که سلسله سند آن به یکی از تابعان منتهی شود، مقطوع میگویند (مامقانی، همان: 330) این اصطلاح بیشتر در روایات اهلسنت رایج است و حدیث مقطوع بسان حدیث موقوف بهرغم اتصال سند، از نظر محدثان شیعه فاقد حجیت است. منابع و مآخذ قرآن کریم. آلوسی، شهابالدین سید محمود، 1415 ق، روح المعانی فی تفسسیر القرآن العظیم و السبع المثانی، تصحیح علی عبدالباری عطیة، بیروت، دار الکتب العلمیه. ابنجوزی، ابوالفرج عبدالرحمن، 1411 ق / 1991 م، المصفی بأکف أهل الرسوخ من علم الناسخ و المنسوخ (نصوص محققة)، تصحیح حاتم صالح الضامن، بغداد، جامعة بغداد. ـــــــــــــــ ، 1422 ق الف، زاد المسیر فی علم التفسیر، ج 1، تصحیح عبدالرزاق المهدی، بیروت، دار الکتاب العربی. ابنجوزی، ابوالفرج عبدالرحمن، 1422 ق ب، نواسخ القرآن، بیروت، شرکه ابناء شریف الانصاری. ابنشهرآشوب مازندرانی، محمد بن علی، 1410 ق، متشابه القرآن و مختلفه، قم، بیدار. ابنعاشور، محمد بن طاهر، بیتا، التحریر و التنویر، بیجا، بینا. ابوحیان اندلسی، محمد بن یوسف، 1420 ق، البحر المحیط فی التفسیر، تصحیح صدقی محمد جمیل، بیروت، دار الفکر. ابوالسعود، محمد بن محمد، 1413 ق / 1994 م، تفسیر ابیالسعود، بیروت، دار احیاء التراث العربی. بحرانی، سید هاشم، 1416 ق، البرهان فی تفسیر القرآن، تهران، بنیاد بعثت. بروسوی، اسماعیل، بیتا، تفسیر روح البیان، بیروت، دار الفکر. بلاذری، ابوالحسن احمد بن یحیی، 1988 م، فتوح البلدان، بیروت، مکتبة الهلال. بلاغی نجفی، محمدجواد، 1420 ق، آلاء الرحمن فی تفسیر القرآن، تهران، بنیاد بعثت. بیضاوی، عبدالله بن عمر، 1418 ق، أنوار التنزیل و أسرار التأویل، تصحیح محمد عبدالرحمن المرعشلی، بیروت، دار احیاء التراث العربی. ثعلبی نیشابوری، احمد بن ابراهیم، 1422 ق، الکشف و البیان عن تفسیر القرآن، بیروت، دار إحیاء التراث العربی. جوادی آملی، عبدالله، 1387، تسنیم، قم، اسراء. حکیم، سید محمدباقر، 1417 ق، علوم القرآن، قم، مجمع الفکر الاسلامی. خضیری، محمد بن عبدالله، 1420 ق / 1999 م، تفسیر التابعین، ریاض، دار الوطن. خفاجی، حکمت عبید، 1426 ق / 2005 م، الإمام الباقر× و اثره فی التفسیر، بیروت، مؤسسه البلاغ. خویی، سید ابولقاسم، 1394 ق / 1874 م، البیان فی تفسیر القرآن، بیروت، مؤسسه الاعلمی. رازی، ابوالفتوح حسین بن علی، 1408 ق، روض الجنان و روح الجنان فی تفسیر القرآن، تحقیق محمدجعفر یاحقی و محمدمهدی ناصح، مشهد، بنیاد پژوهشهای اسلامی آستان قدس رضوی. راغب اصفهانی، حسین بن محمد، 1412 ق، المفردات فی غریب القرآن، تصحیح صفوان عدنان داودی، دمشق و بیروت، الدار الشامیة و دار العلم. رازی، فخرالدین محمد بن عمر، 1420 ق، مفاتیح الغیب، بیروت، دار احیاء التراث العربی. رشیدالدین میبدی، احمد بن ابی سعد، 1371، کشف الأسرار و عدة الأبرار، تصحیح علیاصغر حکمت، تهران، امیرکبیر. زرقانی، عبدالعظیم، بیتا، مناهل العرفان فی علوم القرآن، بیروت، دار احیاء التراث العربی. زرکشی، محمد بن عبدالله، 1410 ق / 1990 م، البرهان فی علوم القرآن، بیروت، دار المعرفة. سبحانی، جعفر، 1412 ق، اصول الحدیث و احکامه فی علم الدرایه، قم، لجنة اداره الحوزة العلمیة بقم المقدسة. سخاوی، علی بن محمد بن عبدالصمد، 1419 ق / 1999 م، جمال القراء و کمال الإقراء، بیروت، مؤسسه الکتب الثقافیه. سلامه، محمدعلی، 2002 م، منهج الفرقان فی علوم القرآن، قاهره، دار نهضة مصر. سیوطی، جلالالدین، 1404 ق، الدر المنثور فی التفسیر بالماثور، قم، کتابخانه آیتالله مرعشی نجفی. ـــــــــــــــ ، 1421 ق / 2011 م، الاتقان فی علوم القرآن، بیروت، دار الکتاب العربی. ـــــــــــــــ ، بیتا الف، تدریب الراوی فی شرح تقریب النووی، بیروت، دار الکتب العلمیه. ـــــــــــــــ ، بیتا ب، معترک القرآن فی اعجاز القرآن، بیروت، دار الفکر العربی. شاطبی، ابراهیم بن موسی، 1395 ق، الموافقات فی اصول الشریعة، بیروت، دار المعرفة. شریف لاهیجی، محمد بن علی، 1373، تفسیر شریف لاهیجی، مصحح میر جلالالدین حسینی ارموی (محدث)، تهران، دفتر نشر داد. صادقی تهرانی، محمد، 1365، الفرقان فی تفسیر القرآن بالقرآن و السنة، قم، فرهنگ اسلامی. صبحی صالح، 1372، مباحث فی علوم القرآن، قم، منشورات الرضی. الصفار، محمد بن احمد بن اسماعیل (ابوجعفر النحاس)، بیتا، کتاب الناسخ و المنسوخ فی القرآن، بیروت موسسة الکتب الثقافیه. طالقانی، سید عبدالوهاب، 1361، علوم قرآن و فهرست منابع، قم، دار القرآن الکریم. طباطبایی، سید محمدحسین، 1353، قرآن در اسلام، تهران، دار الکتب الاسلامیه. ـــــــــــــــ ، 1417 ق، المیزان فی تفسیر القرآن، قم، دفتر انتشارات اسلامی. طبرسی، فضل بن حسن، 1372، مجمع البیان لعلوم القرآن، تهران، ناصرخسرو. طنطاوی، سید محمد، بیتا، التفسیر الوسیط للقرآن الکریم، بیجا، بینا. حویزی، عبد علی بن جمعه، 1415 ق، تفسیر نور الثقلین، تصحیح سید هاشم رسولی محلاتی، قم، اسماعیلیان. عسکری، ابوهلال حسن بن عبدالله، 1342، معجم الفروق اللغویة، قم، دفتر انتشارات اسلامی. عنایة، غازی، 1411 ق / 1991 م، اسباب النزول القرآنی، بیروت، دارالجیل. عیاشی، محمد بن مسعود، 1380 ق، کتاب التفسیر، تصحیح سید هاشم رسولی محلاتی، تهران، چاپخانه علمیه. فرحات، احمد حسن، 1421 ق / 2001 م، فی علوم القرآن، عمان، دار عمار. قرطبی، محمد بن احمد، 1364، الجامع لاحکام القرآن، تهران، ناصرخسرو. قمی مشهدی، محمد بن محمدرضا، 1368، تفسیر کنز العرفان و بحر الغرائب، تصحیح حسین درگاهی، تهران، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی. قمی، علی بن ابراهیم، 1367، تفسیر قمی، مصحح سید طیب موسوی جزایری، قم، دارالکتاب. کاشانی، ملا فتحالله، 1336، تفسیر منهج الصادقین فی الزام المخالفین، تهران، کتابفروشی محمدحسن علمی. کافیجی، محمد بن سلیمان، 1419 ق / 1998 م، التفسیر فی قواعد علم التفسیر، قاهره، مکتبة القدسی. گنابادی، سلطان محمد، 1408 ق، تفسیر بیان السعادة فی مقامات العبادة، بیروت، مؤسسة الأعلمی. مامقانی، عبدالله، 1369، مقباس الهدایة، قم، موسسة آل البیت^. مدیرشانهچی، کاظم، 1372، درایة الحدیث، قم، دفتر انتشارات اسلامی. مرکز الثقافة و المعارف القرآنیة، 1375 / 1417 ق، علوم القرآن عند المفسرین، قم، مکتب الاعلام الاسلامی. مصطفوی، حسن، 1360، التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، تهران، بنگاه ترجمه و نشر کتاب. ـــــــــــــــ ، 1380، تفسیر روشن، تهران، مرکز نشر کتاب. معرفت، محمدهادی، 1381، علوم قرآنی، قم، التمهید. ـــــــــــــــ ، 1415 ق، التمهید فی علوم القرآن، قم، دفتر انتشارات اسلامی. مکارم شیرازی، ناصر و همکاران، 1374، تفسیر نمونه، تهران، دار الکتب الإسلامیة. موسوی سبزواری، سید عبدالاعلی، 1409 ق، مواهب الرحمن فی تفسیر القرآن، بیروت، مؤسسه اهلبیت^. نصیری، علی، 1386، آشنایی با علوم حدیث، قم، مرکز مدیریت حوزه علمیه قم. واحدی، علی بن احمد، 1411 ق، اسباب نزول القرآن، تصحیح کمال بسیونی زغلول، بیروت، دار الکتب العلمیة. علی غفارزاده: استادیار گروه معارف اسلامی دانشگاه اصفهان. فصلنامه علمی ـ پژوهشی مطالعات تفسیری 17 ادامه دارد/
94/06/10 - 04:51
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: فارس]
[مشاهده در: www.farsnews.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 114]
صفحات پیشنهادی
رابطه «افساد فی الارض» با «محاربه» - بخش اول محاربه از دیدگاه فقها
رابطه افساد فی الارض با محاربه - بخش اولمحاربه از دیدگاه فقهابه کار رفتن دو عنوان محاربه و افساد فی الارض در کنار هم در آیه 33 سوره مبارکه مائده باعث به وجود آمدن این مناقشه شده که آیا افساد فی الارض همان محاربه به مفهوم اصطلاحی آن می باشد چکیده محاربه در اصطلاح فقه به معنایالمیزان و تحلیل وحی - بخش اول چگونگی سخن گفتن خدا با پیامبران
المیزان و تحلیل وحی - بخش اولچگونگی سخن گفتن خدا با پیامبرانوحی به علت کوتاهی دست بشر عادی در نیل به آن در گیرودار تحلیلهای گوناگون و گاه غلط افتاده است چکیده وحی بهمنزله پیام الهی به پیامبران برای هدایت مردم پایه و قوام شرایع الهی و ارزندهترین گوهر آسمانی بر دامن زمیایاب و حساب اخروى انسان و نقش معصومان(ع) - بخش اول ایاب و حساب در قیامت به چه معناست؟
ایاب و حساب اخروى انسان و نقش معصومان ع - بخش اولایاب و حساب در قیامت به چه معناست مسئله معاد به عنوان یکى از اعتقادات مسلمانان در میان مذاهب مختلف اسلامى داراى فروعى است که همواره در صحت و سقم آن بحث و تبادل نظر شده است چکیده مسئله معاد به عنوان یکى از اعتقادات مسلماناندکترین مهدویت: چیستی، خاستگاه، ضرورت ها و راهکارها - بخش اول وحدت نظر فِرَق اسلامی در اصل مهدویت
دکترین مهدویت چیستی خاستگاه ضرورت ها و راهکارها - بخش اولوحدت نظر فِرَق اسلامی در اصل مهدویتآنچه تا کنون عامل اصلی انزوای دین از عرصه زندگی بوده است غفلت و انحراف مدعیان دین داری بوده است نه عدم کارایی دین اشاره عنوان دکترین مهدویت از جمله قالب های نوینی است که در عرصهتصاویر نیم صفحه اول روزنامه های ورزشی ۹ شهریورماه
به گزارش خبرگزاری تسنیم تصاویر صفحه نخست روزنامه های ورزشی کشور که صبح امروز در پیشخوان مطبوعات عرضه می شود دوشنبه ۹شهریور۱۳۹۴تیتر و عناوین صفحه اول روزنامه های صبح امروز 4 شهریور 94
آفتاب یزد چهارشنبه ۴ شهریور ۱۳۹۴ ابرار چهارشنبه ۴ شهریور ۱۳۹۴ ابرار اقتصادی چهارشنبه ۴ شهریور ۱۳۹۴ ابتکار چهارشنبه ۴ شهریور ۱۳۹۴ افکار چهارشنبه ۴ شهریور ۱۳۹۴ اطلاعات چهارشنبه ۴ شهریور ۱۳۹۴ ایران چهارشنبه ۴ شهریور ۱۳۹۴ تجارت چهارشنبه ۴ شهریور ۱۳۹۴ تعادل چهارشنبهصفحه اول روزنامه های اقتصادی 94/06/7
تراز صفحه اول روزنامه های اقتصادی شنبه 94 06 7 به گزارش تراز زمانبندی انتشار 7 شهر 1394 - 08 58اخبار ایران و جهان | - صفحه اول روزنامه ورزشی ۸ شهریور ۹۴
صفحه اول روزنامه ورزشی ۸ شهریور ۹۴ ۱۳۹۴-۰۶-۰۸ ۰۹ ۲۴رونمایی ال جی از صفحه کلید «جمع شو» برای موبایل و تبلت/۳۱ شهریور ماه آفیس 2016 برای ویندوز منتشر می شود/ظرفیت
تابناک کهگیلویه وبویراحمد در بسته ای ویژه به ارائه اخبارهای مربوط به فن آوری ونرم افزار های کاربردی جهت استفاده کاربران درحوزه فضای مجازی می پردازد رونمایی ال جی از صفحه کلید جمع شو برای موبایل و تبلت ال جی یک صفحه کلید فیزیکی با قابلیت جمع شوندگی را عرضه کرده که امکان اتصال بهصفحه اول روزنامه های ورزشی 94/06/07
صفحه اول روزنامه های ورزشی 94 06 07 در این خبر تصاویر صفحه اول روزنامههای ورزشی کشور را میتوانید ببینید 94 6 7 - 08 16 - 2015-8-29 08 16 51-
دین و اندیشه
پربازدیدترینها