واضح آرشیو وب فارسی:جوان آنلاین: بياحتياطي در رانندگي چنين سرنوشتي برايم رقم زد
در جامعه امروز ما بسيارند افرادي كه بر اثر يك بياحتياطي در رانندگي، در يك لحظه و براي هميشه هستيشان را از دست دادهاند.
در جامعه امروز ما بسيارند افرادي كه بر اثر يك بياحتياطي در رانندگي، در يك لحظه و براي هميشه هستيشان را از دست دادهاند. برخي از آنها موقع رانندگي خسته بودهاند، برخي خواب آلود و بعضيشان بياحتياط. پليس همواره در رابطه با عواملي همچون سرعت و سبقت غيرمجاز تذكر ميدهد اما بسياري از رانندگان به اين هشدارها توجه نميكنند تا اينكه خودشان روزي گرفتار حوادث دلخراش ميشوند. محسن ايلخاني 31 ساله پسر جواني است كه بر اثر بياحتياطي در رانندگي طعم تلخ ويلچرنشيني را چشيده است.
آقاي ايلخاني زندگي قبل از معلول شدنتان چه روندي داشت؟
من قبل از معلول شدن جوان پرنشاطي بودم. مدام براي موفقيتم در آينده در تلاش بودم. هميشه لبخند بر لب داشتم. همزمان با تحصيل، در يك كارگاه نجاري كار ميكردم. در كودكي پدرم را از دست دادم. به همين خاطر مادرم كه پرستار است من و دو خواهر ديگرم را بزرگ و هزينههاي تحصيلات ما را فراهم كرد. آن زمان به همراه هر دو خواهرم دانشجو بوديم. هزينههاي زندگي كمرشكن بود و هست. تصميم گرفتم علاوه بر تحصيل كمك خرج خانواده هم باشم اما...
چه زماني گواهينامه گرفتيد؟ كي دچار اين سانحه شديد؟
سال 83 بود كه با كلي ذوق و شوق و اميد و آرزو گواهينامه گرفتم و با پولي كه سرمايهام بود يك پرايد خريدم اما دو سال بعد از آن بر اثر يك بياحتياطي پاهايم را براي هميشه از دست دادم.
اين حادثه چطور اتفاق افتاد؟
آن شب وحشتناك ساعت 5/11 با خودروي پرايدم داشتم از محل كارم بر ميگشتم. چون عجله داشتم، سرعتم بالا بود. ميخواستم زود به خانه برسم اما نميدانستم كه سالم نميرسم. خودروي 206 اي كه سرعتش از سرعت من بالاتر بود در كنار من رانندگي ميكرد كه ناگهان به من برخورد كرد. به محض برخورد هر دو ماشين به يكديگر، خودروي من فرمان بريد و واژگون شد. از خودرو به بيرون پرتاب شدم و روي زمين افتادم. ماشين كه در حال غلت خوردن بود، در غلت آخر روي خودم سقوط كرد. به طوري كه كاملاً لهشدگي را احساس ميكردم. آن لحظه تنفس نداشتم. ديگر هيچ چيز نفهميدم. فقط حس ميكردم كه زندگيام را از دست دادهام. همين...
چطور به بيمارستان منتقل شديد؟ لحظهاي كه شما را با آمبولانس به بيمارستان انتقال دادند،
بيهوش بوديد يا هوشيار؟ اتفاقاتي را كه بعد از وقوع سانحه افتاد، به ياد داريد؟
با سر و صدايي كه اين تصادف هولناك ايجاد كرده بود، افرادي كه در حوالي خيابان شهيد رجايي، تقاطع آزادگان حضور داشتند به كمك من آمدند و من را از زير ماشين بيرون كشيدند. ميدانم كه حس نوعدوستي باعث ميشود كه مردم جان فرد آسيب ديده را نجات دهند اما متأسفانه اين گونه كمك كردنها اشتباه است. به خصوص اگر طرف مقابل هيچ آشنايي با علم امداد و نجات نداشته باشد. آنها من را به بيمارستان شهداي هفتم تير منتقل كرده بودند اما من در طول مسير بيهوش بودم و متوجه نشده بودم. ديگر چيزي از آن حادثه تلخ و دلخراش به ياد ندارم.
براي راننده خودروي ديگر هم اتفاقي افتاد؟
نه، او دچار حادثه نشد. من به علت سرعت زياد مقصر شناخته شدم.
وقتي فهميديد كه براي هميشه ويلچرنشين شدهايد، چه حسي داشتيد؟ چه كار ميكرديد؟
خيلي سخت بود. اصلاً نميتوانم آن شرايط و فضا را توصيف كنم. تنها كاري كه از دستم بر ميآمد، اين بود كه به خودم اميدواري بدهم. آن اوايل هميشه با خودم حرف ميزدم و در دل به خودم روحيه ميدادم اما باور كنيد كه آبي را كه روي زمين ريخته شده نميتوان جمع كرد. بايد مراقب باشي آن آب روي زمين نريزد.
از سختيهايي كه خانوادهتان در اين مدت كشيدند، بگوييد.
اين حادثه كمرشكن مادرم را شكست. مادرم فكر ميكرد درسم را تمام ميكنم و براي خودم كسي ميشوم و سركار ميروم و ديگر نميگذارم مادرم كار كند اما نميدانست كه بياحتياطي من در رانندگي باعث ميشود كه آمال و آرزوهايش نابود شود و بار مشكلاتي مضاعف روي شانهاش بنشيند.
زندگي كنونيتان كه روي ويلچر ميگذرد به چه شكلي است؟
خداوند بزرگ را شاكر هستم. اكنون با اينكه روي ويلچر مينشينم اما در يك بنگاه املاك مشغول هستم. زندگي سختي دارم. هيچ وقت فكر نميكردم كه يك غفلت در رانندگي چنين سرنوشتي را برايم رقم بزند.
به نظر شما به عنوان يك قرباني سوانح رانندگي، مهمترين عاملي كه در وقوع حوادث جادهاي نقش دارد، چيست؟
بي احتياطي رانندگان.
منبع : روزنامه جوان
تاریخ انتشار: ۰۶ شهريور ۱۳۹۴ - ۱۰:۲۹
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: جوان آنلاین]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 18]