تور لحظه آخری
امروز : جمعه ، 7 اردیبهشت 1403    احادیث و روایات:  امام صادق (ع):خود را از تمامى مردم با بسم اللّه‏ الرحمن الرحيم و قل هو اللّه‏ احد حفظ كن. آن را...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

بلومبارد

تبلیغات متنی

تریدینگ ویو

خرید اکانت اسپاتیفای

کاشت ابرو

لمینت دندان

ونداد کولر

لیست قیمت گوشی شیائومی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دانلود سریال سووشون

دانلود فیلم

ناب مووی

تعمیر کاتالیزور

تعمیر گیربکس اتوماتیک

دیزل ژنراتور موتور سازان

سرور اختصاصی ایران

سایت ایمالز

تور دبی

سایبان ماشین

جملات زیبا

دزدگیر منزل

ماربل شیت

تشریفات روناک

آموزش آرایشگری رایگان

طراحی سایت تهران سایت

آموزشگاه زبان

اجاره سند در شیراز

ترازوی آزمایشگاهی

رنگ استخری

فروش اقساطی کوییک

راهبند تبریز

ترازوی آزمایشگاهی

قطعات لیفتراک

وکیل تبریز

خرید اجاق گاز رومیزی

آموزش ارز دیجیتال در تهران

شاپیفای چیست

فروش اقساطی ایران خودرو

واردات از چین

قیمت نردبان تاشو

وکیل کرج

تعمیرات مک بوک

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

سیسمونی نوزاد

پراپ تریدینگ معتبر ایرانی

نهال گردو

صنعت نواز

پیچ و مهره

خرید اکانت اسپاتیفای

صنعت نواز

لوله پلی اتیلن

کرم ضد آفتاب لاکچری کوین SPF50

دانلود آهنگ

طراحی کاتالوگ فوری

واردات از چین

اجاره کولر

دفتر شکرگزاری

تسکین فوری درد بواسیر

دانلود کتاب صوتی

تعمیرات مک بوک

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1797989256




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

یتیمی که امام حسین 5 اسب بر آن سربرید


واضح آرشیو وب فارسی:جام نیوز:
اسب یتیمی که امام حسین 5 اسب بر آن سربرید

کرامت؛
یتیمی که امام حسین 5 اسب بر آن سربرید
یزید مانند جدش معاویه و ابوسفیان شخص فاجر و ظالمی است.



به گزارش سرویس دینی جام نیوز،امام حسین(ع) دست به آسمان بلند کرد و فرمود: خدایا! من برای رضای تو و دوستان تو این اسب‏ها را کشتم و تو قادر و توانا هستی که این اسب‏ها را زنده کنی.
به گزارش حوزه قرآن و عترت گروه فرهنگی باشگاه خبرنگاران جوان ؛ در زمان امام حسین علیه ‏السلام طبیبی زندگی می‏کرد که به خلافت معاویه و یزید (لعنهالله علیهما) اعتقاد داشت و آن‏ها را خلیفه ی خود می‏دانست، روزی یکی از شیعیان به آن طبیب گفت: یزید (لعنت الله علیه) مانند جدش معاویه و ابوسفیان شخص فاجر و ظالمی است و امام زمان و خلیفه واقعی، امام حسین علیه‏ السلام است که دارای تمام صفات خوب و آراسته است و یکی از صفات ایشان این است که مال و اموال آن حضرت، وقف نیازمندان و بیوه ‏زنان است؛ ولی در یزید ملعون این صفات وجود ندارد.  
این سخنان مرد شیعه مورد قبول آن طبیب واقع نشد؛ ولی در دل خود گفت: من سخن این شخص را امتحان می‏کنم، اگر درست گفته باشد من نیز شیعه امام حسین علیه ‏السلام خواهم شد. در همسایگی طبیب، زن بیوه ‏ای زندگی می‏کرد که پسر یتیمی داشت. روزی آن زن به علت بیماری سختی در بستر افتاده بود و پسر خود را نزد طبیب فرستاد و برای علاج بیماری‏اش از طبیب درخواست کمک کرد. پسر گفت: من جگر اسب را از کجا تهیه کنم؟  
طبیب برای امتحان کردن امام حسین علیه السلام گفت: نزد امام حسین علیه‏ السلام برو و از او کمک بخواه. امام حسین علیه‏ السلام نیز دستور دادند که یکی از اسب ها را بکشند و جگرش را به آن یتیم بدهند. آن‏ها نیز به دستور آقا امام حسین علیه ‏السلام عمل کردند و جگر اسب را به یتیم دادند و او آن را نزد طبیب برد. طبیب گفت: جگر اسب این رنگی، خوب نیست بلکه فلان رنگ خوب است. پسر یتیم برای بار دوم خدمت آقا امام حسین علیه‏ السلام رسید و مطلب طبیب را بیان کرد. حضرت فرمودند: اسب دیگری را سر ببرید و جگر آن را به پسر یتیم بدهید.
سپس یتیم، آن جگر را گرفت و نزد طبیب برد. طبیب گفت این جگر نیز خوب نیست باید رنگ اسب فلان رنگ باشد. پس یتیم برای بار سوم خدمت آقا امام حسین علیه ‏السلام رسید و مطلب طبیب را بیان کرد. حضرت فرمود: اسب دیگری را سر ببرید و جگر آن را به پسر یتیم بدهید.  
یتیم آن را گرفت و نزد طبیب برد. طبیب گفت: این جگر هم خوب نیست باید رنگ اسب فلان رنگ باشد تا آن که یتیم پنج مرتبه خدمت امام حسین علیه‏ السلام رسید و در هر مرتبه، امام حسین علیه‏ السلام اسبی را می‏کشت و جگرش را به آن یتیم می‏داد. آن طبیب وقتی کرامت اخلاقی حضرت امام حسین علیه‏ السلام را دید، برخاست و به خانه‏ ی آن حضرت رفت و به خدمتکاران ایشان التماس کرد که او را به طویله ببرند. خدمتکاران، آن طبیب را به طویله بردند.

طبیب در آن جا مشاهده کرد که پنج اسب، سر بریده شده است. پرسید: چرا این اسب‏ها را سربریده ‏اند؟ آن خدمتکار گفت: به خاطر یک یتیم؛ زیرا طبیب دستور داده بود که مادر او به وسیله ی جگر اسب معالجه می‏شود. طبیب با دیدن این جریان کنار خانه‏ ی امام حسین علیه ‏السلام نشست تا آن حضرت از منزل بیرون آمد. طبیب از جا برخاست و دست و پای ایشان را بوسید و از آن حضرت عذر خواهی و اظهار ارادت کرد.
 
سپس اصل قضیه را برای حضرت بیان کرد. حضرت فرمود: این‏ها که چیزی نیست، بیا چیزی را به تو نشان بدهم که بالاتر از این فضیلت باشد. سپس امام حسین علیه ‏السلام دست به آسمان بلند کرد و فرمود: خدایا! من برای رضای تو و دوستان تو این اسب‏ها را کشتم و تو قادر و توانا هستی که این اسب‏ها را زنده کنی. اگر خانواده‏ ی ما نزد تو قرب و منزلتی دارند به خاطر جدم مصطفی صلی الله علیه و آله، پدرم علی مرتضی علیه ‏السلام، مادرم فاطمه زهرا سلام الله علیها و برادرم حسن مجتبی علیه‏ السلام، این اسب‏ها را زنده کن. هنوز دعای حضرت تمام نشده بود که هر پنج اسبی که سر بریده شده بودند زنده شدند و از زمین برخاستند.



منبع: کرامات حسینیه و عباسیه  ؛ موسی رمضانی‏پور  نوبت چاپ: هفتم تاریخ چاپ: زمستان ۱۳۸۶ چاپ: محمد (ص) ناشر: صالحان  صفحات ۷۵ تا ۷۸,عاشورا
 



۰۵/۰۶/۱۳۹۴ - ۱۸:۱۰




این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: جام نیوز]
[مشاهده در: www.jamnews.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 49]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


دین و اندیشه
پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن