محبوبترینها
قیمت دیگ بخار و تولیدکننده اصلی دیگ بخار
معروفترین هدیه و سوغاتی یزد مشخص شد!
آشنایی با انواع دوربین مداربسته ضد آب
پرداخت اینترنتی قبوض ساختمان (پرداخت قبض گاز، برق و آب)
بهترین دوره آموزش سئو محتوا در سال 1403 با نام طوفان ۱۴۰۳ در فروردین ماه شروع می شود
یک صرافی ارز دیجیتال چه امکاناتی باید داشته باشد؟
تعمیرگاه مجاز تعمیر ماشین لباسشویی در شرق تهران
تعمیرگاه مجاز تعمیر ماشین لباسشویی در شرق تهران
جراحی و درمان ریشه دندان عفونی با خانم دکتر صفوراامامی
چه مواردی بر قیمت کابین دوش حمام تاثیر دارند؟
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1797800456
پرواداشتن از گناه بر اشرف آفريدهها شایسته است/پیامد تربیت دینی
واضح آرشیو وب فارسی:مهر: یادداشت؛
پرواداشتن از گناه بر اشرف آفريدهها شایسته است/پیامد تربیت دینی
شناسهٔ خبر: 2868946 - جمعه ۹ مرداد ۱۳۹۴ - ۰۹:۱۲
دین و اندیشه > اندیشمندان
عالم با همه اجزايش در محضر خداست و بر ما نظارت داشته و گواه است و همه چيز در محضر و علم امام معصوم است پروا داشتن از نافرمانی و گناه بسی شايستهتر است بر آدمی كه اشرف آفريدههاست! به گزارش خبرنگار مهر، در بخش قبلی این یادداشت تأکید شد آموزش و تربيت در بين مجموعه امور شكل دهنده زندگی آدمی، مهمترين و اثرگذارترين عامل شمرده میشود و بايد با استعدادهای عالی فطری، همآهنگ باشد. لزوم اين هم آهنگی به طور كامل مورد تأييد عقل است.اکنون ادامه ابن مطلب را با هم می خوانیم:۲۴. پیامدهای تربیت دینیبا پدیدار شدن نگرش و اندیشه و باور آدمی، بسیاری از صفات برجستهی اخلاقی و تربیتی، به دنبال آن تحوّل اعتقادی، بروز مینمایند که اشاراتی در گفتههای باور مندان شده و خداوند به نقل آنها پرداخته است.سپاس و ستایش: «وَ قالُوا الْحَمْدُ لِلّهِ الَّذي هَدانا لِهذا وَ ما كُنّا لِنَهْتَدِيَ لَوْ لا أَنْ هَدانَا اللّهُ».[۱]اخلاص: «اِنَّ الَّذینَ قالُوا رَبُّنَا الله...».[۲]تسبیح: «وَ یَقُولُونَ سُبحانَ رَبِّنا...»[۳]، «رَبَّنا ما خَلَقْتَ هذا بَاطِلاً سُبحانَک...»[۴] «وَتَقُولُوا سُبْحانَ الَّذِي سَخَّرَ لَنَا هَذَا...».[۵]توکّل: «وَ قالُوا حَسبُنَا الله ...»[۶] «فَقالُوا عَلَی اللهِ تَوَکَّلنا ...»[۷]، «قالُوا حَسبُنَا الله وَ نِعْمَ الْوَکیل».[۸]اطاعت (پیروی) : «أَن يَقُولُوا سَمِعْنَا وَأَطَعْنَا...»[۹] «وَ قالُوا سَمِعْنَا وَأَطَعْنَا...»[۱۰] مقابل آنهایی که از کافران میگفتند: «سَمِعْنَا وَ عَصَیْنا»ادب: «وَ إِذا خاطَبَهُمُ الْجاهِلُونَ قالُوا سَلامًا» [۱۱] «قالُوا لَنا أَعْمالُنا وَ لَكُمْ أَعْمالُكُمْ سَلامٌ عَلَيْكُمْ لا نَبْتَغِي الْجاهِلينَ».[۱۲]ارشاد: «قالَ لَهُ صاحِبُهُ وَ هُوَ يُحاوِرُهُ أَ كَفَرْتَ بِالَّذي خَلَقَكَ مِنْ تُرابٍ ثُمَّ مِنْ نُطْفَةٍ ثُمَّ سَوّاكَ رَجُلاً».[۱۳]«وَ قالَ الَّذينَ آمَنُوا إِنَّ الْخاسِرينَ الَّذينَ خَسِرُوا أَنْفُسَهُمْ وَ أَهْليهِمْ يَوْمَ الْقِيامَةِ... ِ.».[۱۴]امر به معروف و نهی از منکر: «قالُوا مَعْذِرَةً إِلى رَبِّكُمْ وَ لَعَلَّهُمْ يَتَّقُونَ».[۱۵]یقین: «قالَ الَّذينَ يَظُنُّونَ أَنَّهُمْ مُلاقُوا اللّهِ... ِ.».[۱۶]امید بخشی، پایداری و صبر: «قالَ... كَمْ مِنْ فِئَةٍ قَليلَةٍ غَلَبَتْ فِئَةً كَثيرَةً بِإِذْنِ اللّهِ وَ اللّهُ مَعَ الصّابِرينَ».[۱۷] علّامه میفرمایند: «معلوم میشود در سختیها، همیشه مؤمنین پایدار میمانند».[۱۸]نیایش: «رَبَّنا أَفْرِغْ عَلَيْنا صَبْرًا وَ تَوَفَّنا مُسْلِمينَ».[۱۹]۱-۲۴. آثار تربیتی این آیات میتواند بدین قرار باشد. پس از اعتقاد قلبی و تحوّل اندیشه و نگرش، اقرار به زبان و بیان آن چه در دل است تا گواه درون باشد و جاری شدن آن دریافتها و باورها در اعضا و جوارح و ظهور و تجلّی آنها در مرحلهی عمل است، تا دلالت بر نیّت و باطن عامل و گویندهاش نماید، که علّامهe میفرماید: همان گونه که لفظ دلالت دارد، عمل هم دلالت دارد»و این دلالت عملی، دعوت و فراخوان به کردار است. آن سان که دعوت گران و مصلحان خدایی انجام میدادند و این پروردگان شایسته نیز همان روش را بازتاب میدهند. صرف باور، سازنده نیست، آموزنده هم نیست! و کسی را خبر از نهان افراد نیست! آن چه ابراز میشود در گفتار و کردار، دلالت بر باطن دارد و هدف از نقل این گفتار شاید این باشد که این تربیت یافتگان در نقش الگوی رفتاری قرار گیرند، بر امکان تربیت، اثرگذاری تا آموزهها، مربّیان و ضمانت اجرایی بر پرورش شایستگان و تشکیل شهر نیکان در مرحلهی عمل (نه تز) گواه باشد.به مقطعی از سرگذشت صالحان از زبان خودشان اشاره دارد تا بر شوق پاک دلان بیافزاید، کسانی که راه کمال و هدایت را به گام باور راسخ، اخلاص در عمل و ثبات در پیروی و... پیمودهاند و از روی خیر خواهی به همگنان از شرح حال و مقام خود میگویند، از قصّهی زندگی، باور خدایی، بندگی، اخلاص و تسلیم، شکر، راه دشوار امّا پر سود تربیت، داستان شیرین زندگی، که برای هر کسی دیدنی و شنیدنی خواهد بود.و میآموزد پس از باورمندی، اخلاص، پای داری، توکّل، امید، پیروی و سپاس و ستایش باری تعالی به جهت توفیق و هدایت به سوی خیر و صلاح، از روش صلحاست و در گام بعد، امید بخشی و تقویت روحیّه، پیدا کردن یقین، رعایت ادب، در حوزهی اخلاق فردی تا رسید ن به ارشاد و پند گویی دیگران و نظارت بر کار کردهای دین داران در درون جامعه ضروری است، یعنی توجّه به ایمان وعمل خود و باور و رفتار دیگران و جز این هر چه هست زیان است. «وَ الْعَصْرِ إِنَّ اْلإِنْسانَ لَفي خُسْرٍ إِلاَّ الَّذينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصّالِحاتِ وَ تَواصَوْا بِالْحَقِّ وَ تَواصَوْا بِالصَّبْرِ» [۲۰]و در طول زندگی، بردبارانه، دست نیاز به سوی او دراز نموده و زبان به نیایش میگشاید تا استعداد، شایستگی و توفیق برای انجام هر عملی که رضای او در آن است عطا فرماید و در نیایش این وارستگان مییابیم که نخست اقرار به ایمان و اسلام نموده و معاد را باورمندند، طلب آمرزش گناهان خود نموده و از خواری اهل آتش میگویند و برای خود رهایی میخواهند. به هدف داری نظام هستی و معنی داری زندگی توجّه داشته و خیر دنیا وآخرت، بردباری، پیروزی بر کافران و ستم گران نجات از میان مردمان، کفر پیشه، عمل صالح، توبه، شکرگزاری، مرگ به حال اسلام و همراه با نیکان و پاکان، ثبات قدم، تکفیر بدیها، دعای خیر و اصلاح فرزند و پیشوایی ایشان، و دعای خیر در حق برادران دینی و نگه داری از آتش جهنّم و خواری از روز رستاخیز را از آن شنوای هر دعا و پذیرندهی هر خواهش، میخواهند در نهایت ادب بندگی! و راه توسّل و نیایش را میآموزند و این گفتهها به همراه بیانات معصومان از نیایشهای پربار قرآنی است. میآموزند چه بخواهیم؟ چگونه بخواهیم! کی و کجا؟ چهقدر؟ و...!؟ برای خود، دیگران و آیندگان! همه وقت و همه آن، با اخلاص و فروتنی، با تضرّع و بیم و امید! برای دنیا و آخرت، برای زندگی سعادتمند و مرگ شرافتمند، مرگ به حال اسلام و اعتقاد خدایی و ...! این آموزهها از زبان صدق این وارستگان شایسته در روح و جان هر بیدار دلی کارگر بوده و سازنده خواهد بود! و هدف خدایی نیز در ارسال رسل و انزال کتب همین تربیت شدن و هدایت یافتن انسآنها بوده و هست و بخشی از آن با نقل مقطعی از سرگذشت و فرجام رستگاران تحقّق مییابد.نقل قول، حکایتی است گزیده از زندگی، تاریخ، تجربههای تلخ و شیرین و پند واندرز، آشنا سازی با سیره و سنّت گذشتگان و نیاکان، انتقال ارزشها به آیندگان، بیان آسیبها، ارائهی راه کارها و رویارویی با چالشها و راههای برون رفت و... تا رسیدن به مقصود و مقصد نهایی!۲۵. هدف نهایی تربیت دینی (پرستش الله) خداوند متعال، خود هدف از آفرينش و تربيت آدمي را به روشني بيان داشته است و آن هم پرستش و بندگي است:«وَمَا خَلَقْتُ الْجِنَّ وَالْإِنسَ إِلَّا لِيَعْبُدُونِ» [۲۱].جنّ و انس را جز برای پرستش خود نیافریده ام.«يَا أَيُّهَا النَّاسُ اعْبُدُواْ رَبَّكُمُ الَّذِي خَلَقَكُمْ وَالَّذِينَ مِن قَبْلِكُمْ لَعَلَّكُمْ تَتَّقُونَ» [۲۲].ای مردم، پروردگارتان را که شما و پیشینیان را بیافریده است بپرستید، باشد که پرهیزگار شوید.«وَاعْبُدْ رَبَّكَ حَتَّى يَأْتِيَكَ الْيَقِينُ» [۲۳].و پرودگارت را پرستش کن تا لحظهی یقین فرا رسد.«وَأَنْ اعْبُدُونِي هَذَا صِرَاطٌ مُّسْتَقِيمٌ» [۲۴].و مرا بپرستید، که راه راست (بندگي) این است.و در ادامه به راز بعثت فرستادگانش اشاره دارد تا انسانها را از يوغ بندگي هر طاغوتي آزاد سازند.«وَلَقَدْ بَعَثْنَا فِي كُلِّ أُمَّةٍ رَّسُولاً أَنِ اعْبُدُواْ اللّهَ وَاجْتَنِبُواْ الطَّاغُوتَ» [۲۵].به میان هر ملّتی پیامبری مبعوث کردیم، که خدا را بپرستید و از اطاعت طاغوت دوری جویید.و بندگي را با اخلاص ميخواهد و ميفرمايد: «وَقَضَى رَبُّكَ أَلاَّ تَعْبُدُواْ إِلاَّ إِيَّاهُ» [۲۶].و پروردگارت مقرّر داشت که جز او را نپرستید و هر كه سر بر آستان ربوبي ساييد به مهر دوست رسيده و به نيكي بندگي ميكند: إذا أحبّ اللهُ عَبداً ألهَمَهُ حُسنُ الِعبادَةِ. [۲۷] هرگاه كه خداوند بندهاي را دوست داشته باشد، نيكو پرستيدن را بدو الهام ميكند.قال رسول الله لا عِبادَةَ اِلاّ بِیَقینٍ. [۲۸] عبادت فقط با یقین تحقّق میپذیرد.أوّلُ عِبادَة اللهِ مَعرِفَتِهِ، وَ اَصلُ مَعرِفَةِ الله تَوحیدِه. [۲۹]نخستين گام عبادت خداوند، شناخت اوست و ریشهي شناخت خداوند، اعتقاد به يكتايي اوست.قال رسول الله: أُعبُدِ اللهَ کأنَّک تَراه فَإن کُنتَ لا تَراه فَأِنّه یَراکَ. [۳۰]خدا را طوری عبادت کن که گویا او را میبيني که اگر تو او را نمیبینی او تو را میبیند.قال علی: لا خَیَر فی عِبادَةٍ لا عِلمَ فیها. [۳۱]عبادتی که خالی از معرفت باشد خیری در آن نیست.قال السَّجادُ: لا عِبادَةِ اِلاّ بِالتَّفَقُّه[۳۲].هیچ عبادتی ارزشمند نیست، مگر در پرتو بصيرت یافتن ]در مسایل دینی[.قال الصّادق: اَلسُّجُودُ مُنتهیَ العِبادَةِ مِنَ بنی آدَم. [۳۳]سجده، نهایت مرحله عبادت آدميان است.۲۶. آثار تربیتی گفتههای پدیدههای بی جان وجان داربا این رویکرد نخست به آثار تربیتی آیات نقل قول از سوي پديدههاي بي جان (آسمان و زمين، دوزخ، اعضا و جوارح)، سپس مجردات (فرشتگان) و موجودات مادّی نامحسوس (شيطان و اجنّه) وجان داران مادّی محسوس (مورچه وهد هد) ميپردازيم:الف : پدیدههای بی جان۱. آسمان و زمیننکتهی قابل استفاده از فرمان خداوند بر شتافتن آسمانها و زمين به سوي خويش: "فَقال لَها وَ لِلأَرضِ اِئتيا طَوعاً أَو كَرهاً" این پاسخ تسلیم و شتافتن به سوی خدا با شوق هرچه تمام و با كمال ميل از سوي آسمانها و زمين: «قالوا أتينا طاعئين»، اگرچه خداوند متعال خود به اين حقيقت تسليم آسمانها و زمين گواهي كرده بود[۳۴] اينك از زبان خودشان در حوزهی تربیت آدمیان، حال تسلیم وشتافتن با شوق به سوی خداوند آنها را نقل میکند شاید هدف خدای حکیم از طرح این پرسش و پاسخ، بروز دادن حالت تسلیم و خشوع آفریدهها در برابر مقام کبریایی ربوبی و زنگ بیداری و خودیابی و خودباوری انسان در مجموعهی نظام هستی باشد. و چه بسا به نقل سخن زمین در واپسین لحظات عمر خود وآستانهی برپایی رستاخیز اشاره دارد : "يَوْمَئِذٍ تُحَدِّثُ أَخْبَارَهَا" بِأَنَّ رَبَّكَ أَوْحَى لَهَا"[۳۵] و آن روز است كه زمين خبرهاي خود را باز ميگويد چرا كه پروردگارت به او وحي كرده است.نخستين خبرش وقوع قيامت است خبر ديگرش كه دنيا پشت كرده است و ترس و هراس بزرگ روي آن ميتواند خبر ديگرش باشد. سپس آن چه در روي آن انجام شده! در حديثي پيام بر اسلام فرمودند: «آيا ميدانيد اخبار آن چيست؟ گفتند: اخبار آن اين است كه بر هر بندهي خدا، مرد يا زن گواهي ميدهد كه بر پشت آن چه كرده است! و ميگويد كه كار فلان روز او فلان بوده است و هم چنين فرمودند: از زمين محافظت كنيد كه آن مادر شماست هيچ كس در آن نيست كه كار نيك وبدي انجام دهد مگر اين كه زمين خبر گزارش باشد».[۳۶]انسان با لرزشهاي سهم گين زمين فرياد برآورد كه زمين را چه شده است؟ اين گونه لرزش دارد! و چون با شهادت دادن زمين رو به رو ميشود مانند اعضا و جوارح و ديگر گواهان مدهوش ميگردد. "در چنين روزي خداوند به زمين اذن اخبار ميدهد و به آن الهام ميشود آن چه را ميداني بيان كن! بنابراين زمين در دنيا شعور و آگاهي دارد و در اين عرصه (دنيا) تحمّل شهادت ميكند تا در روز رستاخيز بتواند آن را ادا كند. [۳۷]پس شهادت زمين به اين معنا نيست كه خداوند در قيامت اينها را از كردار بندگان آگاه كند و آنگاه اذن سخن دهد تا باز گويند. قطعاً اين گونه شهادت مسموع نيست و استماع هم كامل نيست و بندگان ميتوانند اعتراض كنند كه اينها را اينك آگاهي دادي و در صحنهي عمل نبودند و چيزي را نديدند و اين شهادت پذيرفتني نيست چون مسبوق به تحمّل شهادت نبوده است. پس شهادت دادن فرع بر وجود علم و آگاهي است و گواهان روز قيامت با علم از رفتار ما خبر ميدهند در دنيا تحمّل شهادت نموده و در آخرت آن را ادا ميكنند.و نكتهي ديگر شايد در كنار اين آيات [۳۸]اين باشد: "استفهامي است توبيخي به داعيان رفع استبعاد ناباوران رستاخيز و خطابي است بر سبيل عتاب بر مشركان كه ميگفتند: "أءنّا لَمَردُودونَ فِي الحافِرَهِ أَاِذا كُنّا عِظاماً نَخِرَه". و اشاره به تفضيل آفرينش آسمان دارد و در تثبيت اين معناست كه آفرينش آسمان شديدتر از خلقت شما. بوده است. [۳۹] و پس از گفت و شنود حضرت موسي"g" با فرعون و نداي" أَنَا رَبُّكُمُ الأَعلي "فرعون، ميفهماند: اي انسان سركش، يعني: از غرور و ادّعاي خدايي خود دست بردار، آفريدههايي سختتر و شديدتر از تو نيز هست!و دربارهي زمين هم اشاره دارد كه با غرور خود اي آدمي نميتواني زمين را بشكافي و از نظر رفعت به بلندي كوهها برسي و مباهات ورزي! پس با كبر و خود پسندي و خود بزرگ بيني در آن راه مرو! [۴۰] و اين دو (آسمان و زمين) با اين وصف از زبان آفريدگار، خود به زبان تسليم آمده و سخن ميگويند تا به آدمي بفهمانند، ما با اين وصف در مقام تسليم به شوق فرمان حق آمده و آمادهايم (بدون اكراه) و تو با همهي ناتوانيهايت چرا تسليم نباشي!؟ و از زبان خود اينها شنيدن جاذبهاي افزونتر خواهد داشت! نقلي است مستقيم و بدون روايتگري.یعنی، همهی پدیدهها در نظام هدفمند آفرینش به سیر خود میپردازند و کُرنش و خضوع دارند و تو ای انسان، امانتدار خدا، مسؤول و جانشین او در زمین، در این مجموعه، علاوه بر رسالت و بار امانت و مقام جانشینی و کرامت، هم سان سایر پدیدهها و آفریدههای جهان آفرینش بایسته است در مقام تسلیم و سجود و کرنش در آیی، چرا که علّت و انگیزهی همه آفرینش و پدیدههای هستی برای دانستن تو (... لِتَعْلَمُوا) [۴۱] و پرستیدن (لِیَعْبُدُونَ) و بندگی خاصّ تو بوده است. تویی که گل سرسبد آفرینش هستی!سزاست کرامت خویش دریابی و در آستان حضرت دوست از سر شوق به بندگی پردازی و افتادگی آموزی اگر طالب فیض رحمانی!و این غفلت زدایی برای انسان ناسپاس، نادان و آزمند و شتابزده به تعبیر قرآن ضروری است تا به خاطر خدا به خوداید، خودیابی یعنی خداشناسی!۲. اعضا و جوارحبیان این نقل قول از زبان اعضاو جوارح آدمي" أَنطَقَنا الله الَّذِي أَنطَقَ كُلَّ شَيءٍ" در اعتراض به گواهي آنها از سوی خداوند تبارک و تعالی، شاید این هدف متعالی و مقدّس نهفته باشد که به انسان دور اندیش و فرجام نگر بیاموزد، به شدّت مراقب حال و مقال، اندیشه و باور، گفتار و کردار خود در طول زندگی باشد، سر در جیب مراقبت فروبرد و در کمین خصم نفس بنشیند و در هر سرکشی و نافرمانی او، دام فتح بروی بگشاید، در نهان جای جهان نیز، آن کار دیگر نکند!مسعده بن حدقه از امام صادق روايت كرده كه امام عليg در خطبهي كه اوصاف قيامت را توصيف ميكردند فرمودند: "آن روز بر دهان انسانها مهر ميزنند، ديگر كسي سخن نميگويد: بلكه دستها به سخن در ميآيند، پاها خود شهادت ميدهند، پوستهاي بدن آدمي سخن ميگويند كه در دنيا چه كردهاند، در نتيجه «لا يَكتُمونَ اللهَ حَديثاً» هيچ كس نميتواند جرياني را از خدا پنهان دارد"[۴۲] "و شهادت اعضا و جوارح بر ضدّ آدمي نشان از اين است كه جرم را انسان مرتكب شده و اعضا وجوارح ابزارند و با عامل اصلي متفاوتند، يعني اينها اقرار به گناه نميكنند بلكه شهادت ميدهند كه انسان مجرم است".[۴۳] «الْيَوْمَ نَخْتِمُ عَلَى أَفْوَاهِهِمْ وَتُكَلِّمُنَا أَيْدِيهِمْ وَتَشْهَدُ أَرْجُلُهُمْ بِمَا كَانُوا يَكْسِبُونَ» [۴۴]امروز بر دهان آنها مهر ميزنيم و دستهاي شان، با ما سخن ميگويند و پاهاي شان بدان چه فراهم ميساختند گواهي ميدهند: اين آيه نشان ميدهد با آگاه شدن انسان از گناه خويش لب به انكار ميگشايد و مهرخاموشي زده ميشود بر دهان ايشان و آن گاه دست و پاها لب به سخن ميگشايند و بر ضدّ انسان گواهي ميدهند و اهمّیت اين آگاهي از شهادت اين اعضا بر آدمي در اين است كه انسان باوركند اعضا و جوارح همانند ساير گواهان از جنود الاهي هستند به فرمان ايزدي هميشه و همه جا همراه او و از خود او هستند، حاضر و ناظرند و فرداي روز زبان به گواهي بر ضّد او خواهند داد و اين آگاهي موجب ميشود به گرد گناه نگردد و مراقب حال و نفس خويش در همه حال باشد. «يَوْمَ تَشْهَدُ عَلَيْهِمْ أَلْسِنَتُهُمْ وَأَيْدِيهِمْ وَأَرْجُلُهُم بِمَا كَانُوا يَعْمَلُونَ» [۴۵] روزي كه زبانها و دست و پاهاي شان بر آن چه انجام ميدادند شهادت ميدهند.همان زباني كه در آيهی پيش مهر خورده بود تا از انكار آدمي مصون بماند اين جا به سخن در ميآيد «يعني نخست ساير اعضاي بدن». غير از زبان گواهي ميدهند و چون كه همه چيز آفتابي شد زبان به اعتراف حقيقت گشوده ميشود. [۴۶]و به نظر علّامه، شهادت در اين آيه، شهادت بر همهي گناهان به وسيلهي اعضا و جوارح مناسب با هر گناهي است. [۴۷] و خود گفته بود حال آن روز نطق و بيان موجودات و پديدهها را «لَّا يَتَكَلَّمُونَ إِلَّا مَنْ أَذِنَ لَهُ الرحْمَنُ وَقَالَ صَوَابًا» چيزي نميگويند جز با اجازهی حق تعالي و هرچه هم گويند جز راست نخواهد بود! [۴۸]اقرار و اعتراف اعضا وجوارح میآموزد که در پیدا و پنهان، خویشتندار باشید و پرهیزکار، علاوه بر رصد دوست پردهپوش و رازدار و بسی بردبار، بسیاری از فرشتگان، کارگزار ثبت و ضبط باورها، اندیشهها، گفتهها و شنیدههای ماست، همه هنگام میکوشند، بیدرنگ! وَ اِنَّ عَلَيكُم لَحافِظينَ، كِراماً كاتِبينَ[۴۹] قطعاً بر شما نگاهباناني هست. نويسندگاني ارجمندو در کنار این نگارندگان پرتوان و نظارت و علم ربوبی، اعضا و جوارح خود نیز، بهترین گواه و راست گوترین شاهدند، شهودی از روی علم و بینایی و... که اگر گویا شوند و دیدهها و شنیدهها، یادداشتها و برداشتها به نمایش گذارند خواهی دید؛ هیچ کوچک و بزرگی فروگذار نشده است. «لایُغادِرُ صَغیرَةً و لا کَبیرَةً» آن گاه آرزوی واهی سراغت میآید، ای کاش فاصلهای بس دور و دراز افتد میان تو و کردار ناپسندت (اَمَداً بعیداً) [۵۰]. و ترسیم این صحنه از روز حساب در آستانهی دوزخ، یاد آور نمادین دادگاه این سرای بیداد است، که برای اثبات جرم بزهکار به یافتهها، اقرار و قراین روی آورند و اگر گواهانی باشند به حضور طلبند و آن گویند به سوگند راست، که زیان گناه کار باشد و حکم عدل از سوی داور! جای دروغ انگاری نیست! از خود است! پارهی تن! همان پیکرهای که روزی عزیزش میداشتی، از ارزشهای پایدار خویش به خوشیهایش (اگرچه گذرا) میگذشتی، با هر که مینشستی، هر چه میخواست مینمودی، و هر چه میگفتی، میشنیدی، میرفتی و میخواستی، همه و همه در رضامندی آنها بود!اینها تو را یاریگر بودند و مددرسان، تا به خواستههایت نایل آیی و امروز از سختترین گواهان معترض و دادخواهان بیگذشتاند! بینا بودند و دانا، حاضر و ناظر! چه جای اعتراضی!؟ جز سکوت پر از شرم و آزرم، از این همه تباهی و روسیاهی، جز پذیرش گناه در دادگاه دادار، راهی نیست! و آموزهی پربهای دیگر این شهادت از سوی اعضا و جوارح آدمی. پرده از این حقیقت بر میدارد که هر چه برای رضای نفس کوشیدی، خواهشهایش را به اجرا در آوردی، تسلیم سفارش خام و پر مخاطرهی آن شدی، به تنآسایی، لذّتجویی، سرکشی، غفلت، عیش و نوش، پلیدی و ناپاکی پرداختی، در پرتو خود فراموشی، خدای را از یادبردی، محروم و دنیا دوست گشتی، آزمند و سیری ناپذیر و اینک در مییابی که از همهی آن نوشها، نیشی! و سازها، تنها سوزی مانده! و لباس خواری بر تو پوشانده و سوی آتش کشانده! و اعتراض تو وارد نيست! "لِمَ شَهِدتُم"؟ و نكتهی ديگر شهادت اعضا و جوارح بر اين است كه انسان به مانند زندگي دنيايي خود در آن سرا زبان به خواهش، توجيه وجیه ميكند، وعده ميدهد، فرياد ميزنند (اِذا هُم يَجئَرونَ) [۵۱]. "اِذا هُم فِيه مُبلِسُونَ"[۵۲] قال ربِّ ارجِعُون[۵۳] لَعَلِّي اَعمَلُ صالِحاً في ما تَركت[۵۴] اعتراف ميكنند[۵۵]. و خداي دادگر همان صحنهي دادرسي به مانند محاكم دنيايي را برايش مجسّم ميكند تا همهي شهود عليه او گواهي دهند و راه اعتراض و انكار او را ببندند و حكم قطعي است و فرصت جبران و تجديدنظر خواهي هم نيست! يعني از همين اعضاي زبان بسته پروا كن كه فرداي روز زمان به سخن ميگشايند و بد ضّد تو شهادت ميدهند.و اگر انسانهای باورمند و فرجام نگران، نِگران بنگرند بر فردای خویش و سرانجام این ره گم کردگان دنیا دوست و عیش طلب! هرگز در رضای نفس نکوشند، که این خاموشی گواهان را اعتماد نشاید، امروز لذّت خرند و آسایش طلبند، فردای روز به ارزانی تو را فروشند، علیه تو قیام و شورش نمایند و به جرأت و جسارت بخروشند تا سوی آتش اندازند! پس؛ قدر و قیمت خود بدار و در داد و ستد پربهای عمر بکوش تا آن چه میستانی خوشنودی دوست باشد و ارادت او! ای گرفتار آمده به کردار خویش! چونکو بنگری، همهی جهان را مایهی پند شمری، که صحیفهی خدا «مَوْعِظْةٌ لِلْمُتَّقِینَ» است.۳. دوزخبیان حق تعالی در قالب پرسش از جهنّم كه آيا پر شدهاي؟ "هل اِمتَلأتِ؟" و پاسخ "هَل مِن مَزيدٍ! آيا هنوز (فزون بر اين) هم هست؟ و نقل گفتهی بدترین جایگاه، هول انگیزترین اقامت گاه با آتشی سوزان، گنجایشی بالا با آمادگی زیاد برای پذیرش اهل! این پیام بیم و نهیب غفلت زدا را میرساند که هیچ گریز و گزیری از این جای گاه پر درد و رنج نیست! همه گرد آیند و به غل زنجیر در آیند و سوی آتش افکنده شوند، دیر آمدن و زودرفتن، کم یا زیادی هم گنان، شمار افزون بر شمار دوزخیان، از آزمندی آتش نکاهد! یعنی پافشاری بر هر گناه و بِزِه از هر نوع و هرچه و هرجا، کفر و شرک به ذات پاک یزدان، آدم کشی، خود کشی، ستم، محروم آزاری، دین ستیزی، حق گریزی و بسیاری از عصیانها را وعده آتش است و این تصویر، تحقّق تمثیلی از آتش زبانه کشیدهی جهنّم است!چون که زندگي انسان در آخرت به نحوهي زندگي و تربيت يافتگي او در دنيا وابسته است و ميان اين جهان و آن جهان رابطهي وثيق و عميق است و اصولاً اعتقاد به نظام اخروي آن گاه به عنوان مبناي تربيت به حساب ميآيد كه بين زندگي انسان در دنيا و آخرت ارتباط باشد. از منظر قرآن كريم، ميان اعمال و رفتار انسان در دنيا و نتايج اخروي آنها نه تنها رابطه بلكه رابطهي عينيّت وجود دارد و صورت اخروي اعمال و رفتار ما در دنيا در آن نشئه تجسّم پيدا ميكند و اين مطلب از منظر تربيتي بسيار در خور توجّه است. پس هر كس در آتشي كه خود افروخته ميسوزد و دوزخ ظهور و بروز اعمال پيش فرستادهي ماست و سير ناپذيري او را بايد در آزمندي خود در دنيا بجوييم. آن جا هر چه هست فریاد و شیون است، یاری طلبی است[۵۶]، مهلت خواهی است[۵۷] امان یابی است برای لختی آسایش[۵۸]! آرزوی واهی برگشت است، جبران مافات و اصلاح ماتَرک[۵۹]، کرداری دگر گونه نسبت به پیشین[۶۰]، پشیمانی از یارگزینی[۶۱]، بازماندن از پیروی رسول[۶۲]، عدم برپایی نماز[۶۳]، ننشاندن نیازمندی بر سرخوان و سفرهی نعمت[۶۴]! «و صدها بِزِه و نافرمانی... [۶۵]» که در برابر ابراز نیاز و راز و دست گیری و... پاسخ آید: «فَاخَسَؤا» خفه[۶۶]! زبان به کام گیرید و دم فرو بندید، شما را عادت به توجیه وجیه است، وعده دادن و امروز و فردا کردن، اینجا آن سرای نیست و فرصت عمل کسی را نمانده!شايد نقل سخن دوزخ اين اثر تربيتي را داشته باشد كه آدمي از زبان خود آن بشنود به عنوان ظرف مجازات و تجلّي گاه خشم و عذاب الاهي و يكي از جنود خدايي و جايي كه همهي پليديها و پليدكاران به منصهي ظهور ميرسند و با پيش فرستاده اي خود، هيزم آتش دوزخاند. (ما قَدَّمَتْ يَداهُ) (فَكانوُا لِجهنّم حَطبَاً) [۶۷]. آتشي كه در انتظار است و شعلههاي شررش را عطشي است بي پايان و افزون خواهي ميكند و قهر و غلبهي الاهي است، خود از حال خويش ميگويد تا خطر را جدّيتر احساس كنيم كه او را رحمت و شفقتي نيست!و در انتظار ما لحظه شماري ميكند و چه بسا در كمين است. نكته اي كه خداي متعال گواهي كرده است كه: "مِن وَرائِهِم جَهَنَّم"[۶۸]. لكِنَّ حَقَّ القَوُلَ مِنيّ لَأَمْلَأَنَّ جَهَنَّمَ مِنَ الْجِنَّةِ وَالنَّاسِ أَجْمَعِينَ، [۶۹] "إِنَّ جهنّم كَانَتْ مِرْصَادًا"[۷۰] مركز كمين و مرتع جزا، سنّتي الاهي و نظامي مقرّر شده كه هرگز آن را دروغ و انكار نخواهد يافت. استفاده ميشود كه جزاي روز نشور به دوگونه است: نخست خود عملي است كه انسان امروز مرتكب ميشود و به صورت جزا و مكافات درست و شايسته در آخرت براي او تجسّم پيدا ميكند مثل آتشي كه در خانهي خود روشن ميكند و مايهي سوختن او ميشود يا درخت ميوهاي ميكارد و از ميوهاش بهرهمند ميگردد. گونهی دوّم پاداشي كه خداوند به فضل خود براي صالحان در بهشت مقرّر كرده براي يك حسنه و كار نيك ده چندان پاداش ميدهد.ب. مجرّداتفرشتگانبا توجّه به این که نگرش و نگارش ما، بر پایهی جهتگیریهای تربیتی است و مجرّدات (فرشتگان) از ویژگیهای مادّی، (اثر پذیری، دگرگونی، کمال تدریجی، عقل و دانش اکتسابی، غفلت و نسیان، خواب و خور، خشم و شهوت) دل بریدهاند. به کمال رسیدگانی که ذاتشان از دگوگونی به دور است، نماد قداست و مظهر پاکیاند و در همه حال زبان به نیایش گشوده و قامت به طاعت تا کردهاند، شاید قصد خدای حکیم از بیان گفتههای ایشان، معرفی الگوهای پاکی، قداست و تسلیم و دایم به قیام و قعود را به آدمی معرّفی نماید، چون انسان نیز با فطرت سلیم و خدایی خود گرایش به پاکی داشته و میتواند به این اسطورهها نظر غبطهی خویش را بیافکند و در پرتو آن به خود آید!و این خود باوری، او را به معرفت نفس و خدا شناسی میرساند و از خدا فراموشی باز میدارد و هدف تربیت الاهی و مربّیان پرمهرش نیز بر آورده میشود. شاید آفریدگار مهربان خواسته با نقل بیان اینها بفهماند، ای انسان! تو خلیفه و جانشین من در زمین هستی، از روح خود در کالبد تو دمیدم، وجودت پرتوی از وجود من است، بیا و از سر اخلاص و تسلیم بندگی کن و به ایشان بنمای که نه آنی که میپنداشتند! همانی که من میدانستم! «اِنِّی اَعلَمُ ما لا تَعلَمُونَ» [۷۱] شاید میخواهد بیاموزد از روی مهر و افق دید بشر را به سوی دوردستها بگشاید که همهی عالم محسوس و نامحسوس، لاهوت و ناسوت، مُلک و ملکوت و همه و همه به حمد و ثنا و تسبیح و تنزیه او میپردازند[۷۲]، سزا نیست گرامیترین آفریده در مجموعهی نظام هستی[۷۳]، صبح و شامی به بیخبری و غفلت سپری کند.اینها همه، با همهی قداست و کمال ذاتی خودشان، هم راه و هم سو با خداوندگار، همه هنگام زبان به درود و ثنا و سلام و صلوات بر فرستادهای میفرستند که الگوی رفتاری است با اخلاق نیکو و عظیم خود (انّک لعَلی خُلقٍ عظیم[۷۴]). «اِنَّ الله وَ ملائِکتَهُ یُصَلّونَ عَلَی النَّبیّ...)، پس سزاست شما امّت نیز او را پیرو به قدم باشید نه دَم! و اگر بکوشی در راهی که نمایاندهایم، راهنمایی که گسیل داشته و منشوری که فرو فرستادهایم به چکاد هستی شناسی و باورمندی و یقین خواهی رسید، به جایی که از اینها نیز گوی سبقت، به سرعت بربایی! و اینها با نهایت ادب و فروتنی به محضر انسان کامل و معصوم میرسند و برای آدمیان در همه آن طلب آمرزش میکنند و در خدمت کمال و تربیت بشری هستند.ج. موجودات مادّی نامحسوس ونامرئی۱. شیطانره آورد دیدن و شنیدن این سخنان از زبان شیطان و گزارش خدای متعال از زبان او، شاید روح کاوش و حقیقت جویی و دریافت آگاهی با کمترین واسطه (بلکه بدون واسطه) به رسم زندگی مادّی است، حتّی درخواست پیام بران نیز برای دیدن به چشم تا رسیدن به طمأنینه و یقین، حکایت از این روح آدمی دارد. و خداوند به نقل آیات پرداخته تا از زبان خود شیطان بشنویم، گویا میبینیم، با ما بیپرده و واسطه و میانجی سخن میگوید، مخاطبش هستیم، تنها حکایت و پند خیرخواهانه از سوی حق تعالی نیست! شايد هدف اين بوده كه واسطه را حذف كند. رو در رو بشنود سخن او را و بداند كه اگر او نيز با شيطان كاري ندارد. چه بسا شيطان با او كار دارد و باور كند اين دشمن ديرين، ماهر و سوگند خورده را كه از هر سو بر سر راهش كمين كرده و از هر سو حمله ميكند[۷۵].و آسيب شناسي راه هدايت و ضلالت و عوامل بازدارنده براي آدمي ضروري است.و در تمام صفات ناپسند مانند عُجب[۷۶]، فخرفروشي[۷۷]، حسادت[۷۸]، كينه توزي، [۷۹] عصيان و فسق[۸۰]، حيله گري و نفاق[۸۱]، پيش گام بود. [۸۲]و مرزهاي ورودش را اعلام ميكند پس از كمين بر سر راه آدمي: ثُمَّ لآتِيَنَّهُم مِّن بَيْنِ أَيْدِيهِمْ وَمِنْ خَلْفِهِمْ وَعَنْ أَيْمَانِهِمْ وَعَن شَمَآئِلِهِمْ...[۸۳] آن گاه از پيش رو و پشت سرشان از طرف راست و چپ شان به سراغ آنها ميآيم. چون محل ورود شيطان، دل آدمي است اين جهتها جغرافيايي نيست. آينده كه پيش روست ميترساند. گذشته كه پشت سر است، از راست، به به جهت توان منديها و چپ به خاطر كاستيهاي آدمي است كه وارد ميشود. [۸۴]"چون از همهي راهها و حمله چهار جانبه بود از طرف شيطان، دل فرشتگان به حال آدمي بسوخت[۸۵] و فرمان آمد دو راه باز است بالا و پايين! يا دست بر دعا و نيايش يا سر بر سجده نهادن!پس این دشمن قهّار با کینهای دیرینه، سوگند خورده که از فریب و گمراه ساختن بندگان خدا، در همهی زمین و زمان، از هیچ کوشش و تلاش و از هیچ ابزار و دست آویزی، کوتاهی نخواهد کرد، کسی را مصونیّت از شرّ و نیرنگ هزار رنگ او و دست نشاندگانش نیست، جز بندگان خاصّ و مخلصان درگاه دوست.- خود این ملعون در پندی به حضرت نوحg میگوید: در سه حالت به بنده نزدیکترم، درحالت خشم، در داوری و اندرز میان دو نفر و در میان زن و مرد (نامحرم) درخلوت، به گونهای که کسی نباشد. [۸۶]۲. جنخداوند دربارهي رسولان جن[۸۷] و شنيدن قرآن از سوي اجنّه[۸۸] ايمان به پيام بر اسلام[۸۹]، اجنّهي غوّاص[۹۰]، بنّا[۹۱] سپاهيان جن[۹۲]، قدرت جن[۹۳]، عروج و استراق سمع، [۹۴] دشمنهاي انبيا[۹۵]، اجنّهي مبلّغ و پيام رسان[۹۶]، و به هنگام تلاوت آيات قرآن و گوش دادن به آيات فرمان داده بود[۹۷] همهي انس و جن را! گواهي داده بود و براي باورمندي به وجود اين موجودات كه در فرهنگهاي مختلف مردمان زمانه آميخته با داستانپردازيها و پندارهاي واهي شگفت انگيز هم بوده، سعي كرده بدون واسطه به بيان گفتههاي ايشان بپردازد تا انسانها با ويژگيها، باورها، گرايشها و فرمان برداري آنان آشنا گردند ضمناً انسان به وجود موجودي نامحسوس و مكلّف علم پيدا كند، كه در بسياري از حوزهها چون، ايمان و كفر، كيفر و پاداش، دعوت به نظارت، شايسته و ناشايسته، هدايت و گمراهي هم سان او هستند و مشركاني دارند به ابلاغ و امر و نهي ميپردازند، عبادت و بندگي دارند، و به رفتار هم نوعان خود احساس تكليف نموده و به ارزيابي و نظارت ميپردازند و انسان در اين قافله سالار تنها نيست! بلكه میفهمانند انسانها را كه، فرداي روز در صورت نافرماني و اهل دوزخ شدن با اين گروه گرد هم آيند و جهنّم را پر كنند، امروز بسياري از شنيدن نام او بيم دارند يا ساده انديشان را بيم ميدهند، فردا هم نشين آنان خواهند بود! چه بسا ميآموزد؛ خیلی دل خوش به پرستشها و نيايشها و بندگي خود نشوند و خداي را منّتي ننهند به عنوان اشرف آفريده ها! و هم سو با همهي آفريدهها و مجموعهي نظام هستي به هدف نهايي آفرينش چشم بدوزند و يكتا آفريدگار را بندگي كنند[۹۸]. علاوه بر اين شايد برخود گروه اجنّه نيز اثر گذار بوده و به عنوان معرّفی الگوهاي رفتاري كه به شايستگان از خود بنگرند و پيروي شان نمايند چون به قرآن و پيام بر اسلام باورمند هستند.پیامهای آموزندهی این نقل قولها از سوی خدای متعال و از زبان پریان، بسی ارزشمند است که به شماری اشارتی میرود:- ژرف اندیشی در دیدهها و شنیدهها، تشخیص خیر و صلاح، راه راست هدایت گری و اثر گذاری با شنیدن کلام وحی و دریافت پیامهای آن و اقدام به پیام رسانی و دعوت گری از شنیدههای سودمند و اثر بخش به حال محرومان و جامعه. [۹۹]- سکوت برای شنیدن و دریافت دقیق آموزهها و حریم و حرمت نگه داشتن برای کلام خدا که فرمان است به هنگام تلاوت آیات، سکوت برگزینید شاید مورد رحمت الاهی قرار گیرید: «وَ إِذا قُرِئَ الْقُرْآنُ فَاسْتَمِعُوا لَهُ وَ أَنْصِتُوا لَعَلَّكُمْ تُرْحَمُونَ» [۱۰۰]- انذار از پی آمدهای بی ایمانی و سرزنش منحرفان و گروندگان به باطل و تکذیب مشرکان.- دعوت به گرایش و باورمندی به قرآن به عنوان کتاب هدایت، پروردگار عالم[۱۰۱] و نازل کننده کتاب، رسالت و نبوّت پیام بر و شریعت اسلام برای یافتن راه حقّ و تسلیم شدن در محضر ربوبی و وعدهی نجات در سایه سار باور خدایی. [۱۰۲]- تسبیح و تنزیه ذات اقدس باری تعالی و دور دانستن از شرک و توبیخ مشرکان. [۱۰۳]- سرزنش دیوانگان و نابخردان منحرف خود و ایجاد حسّاسیّت برخورد با اندیشهها برخوردها و باورهای نادرست و تلاش برای تصحیح اندیشهها، آرمان و عمل همگنان. [۱۰۴]- پیدا کردن یقین و علم قطعی به ناتوانی خود در نستوه سازی و ناتوان گردانی خدای متعال در زمین با نافرمانی و سرکشی و عدم امکان پر گشایی به آسمان و گریز از قلمرو قدرت و فرمان ایزدی. [۱۰۵]- گرایش به قرآن و آموزههای رشد دهندهی آن به محض شنیدن و ایمان بی درنگ. [۱۰۶]- طرح مشکل استراق سمع و بررسی روی داد مربوط به اهل زمین و انگیزه و پی آمد خیر و صلاح بودن یا مایهی رشد آن از سوی پروردگار حکیم. [۱۰۷]- تمایز میان شایستگان و ناشایستگان، باورمندان و ناباوران، روشها و مسلکها و تفرقه و اختلافهای موجود در حوزهی اندیشه و باور و...[۱۰۸]- توجّه به پی آمدهای پناهندگی به نا اهلان از جمله بروز گناه ترس، خواری و فرومایگی و سقوط از جای گاه پیروی و تسلیم مقام خدایی. [۱۰۹]- گواه بر باور دیرین خود نسبت به کتب و شریعت آسمانی پیش از بعثت رسول اسلام و منشور جاوید آن حضرت که تصدیق گر همهی کتب و شرایع پیشین است. [۱۱۰]- خودشناسی، خودباوری، شناخت مقام و موقعیّت خالق و تسلیم شدن تا پلیدیهای درون به نورباور خدایی بزدایند و آمرزیدهی درگاه حق گردند و از عذاب و خشم الاهی در امان باشند. [۱۱۱]************د. جان داران(مادّی محسوس) ۱. مورچگانبیان این حکایت كه موري با رسيدن لشكريان حضرت سليمان به سرزمين مورچگان گفت: به لانههاي خود رويد، زيرا سليمان و لشكريانش نادانسته شما را لگدمال نكنند[۱۱۲]. از سوي خداي متعال یادی نیک از موجودی خیرخواه، مسؤول و دگراندیش است، بی تفاوت به وضع سرنوشت هم گنان نیست، به طور فطری و غریزی از احساس خطر میرهاند، ارشاد میکند، امر به معروف و نهی از منکر دارد! هشدار میدهد، برای اصلاح و سالم سازی فرد و جامعه میکوشد، از بروز آفتها، بلاها، گرفتاریها، دام و خطر دشمن در کمین (دانسته یا نادانسته) میرهاند، آگاه سازی این موجود در مقام ایفای مسؤولیّت در ایمن سازی حیات مورچگان درسی است در کلاس زندگی برای آنانی که کنج عافیت میطلبند و هر کار را به اهل خود میسپارند و میگویند!سلیمانی با آن سلطنت، خیل عظیم سواران، حَشم و خَدم، از پَری و پرنده! با موری سر راه برخورد میکند، یعنی، هر چه داری و هر چه هستی، باید زیر پایت را بنگری! موری نیازاری، حرفهایش بشنوی، درسها بگیری، شاید تو را خنده آید ولی توان فهم و بیان او تو را به سپاسگزاری نعمتهای الاهی وامیدارد! میفهماند روش ملک و مملکتداری چون این است، از رعایت حال زیردستان نباید غافل بود! شاید ریز نقشها، سخنهای درشتی زنند، پندهای پربهایی دهند، گوش شنوا میباید، انتقادپذیر و دور از غرور با کم کردن فاصله و فرود آمدن از مرکب توانگری! آنسان که انسانی چون سلیمانg با مور به انجام رساند.نكتهي حائز اهمّیت در نطق مورچه و عنايت حق تعالي به بيان گفتهي آن شايد در اين باشد كه بسياري از موجودات آوا، آواز و سر و صدايي دارند اما از مورچه هرگز سر و صدايي شنيده نشده است مانند: همان بي زباني زمين و اعضا و جوارح، يعني بايد از زبان بستهها نيز پروا داشت و در هر مورد نمونه اي را ياد كرده است از جهان محيط بر ما، از موجود است در كنار ما و از پوست و از اعضاي بدن ما و پيوسته با خود ما. و شكر حضرت سليمان نيز تأكيد بر اين مطلب است كه آن حضرت نطق مورچه را شنيد و فهميد در حالي كه در بيان هدهد زبان به شكرگزاري نگشود و از آن به عنوان نعمت بزرگ ياد نكرد. شگفتي از همين بي زباني و ناتواني موجودي چون مورچه بوده است.درس ديگر اين نقل از زبان مورچه وجود اطلاع رساني به موقع، نظام رهبري، مديريّت، آگاهي از مسايل پيرامون خود، نوع دوستي و خيرخواهي در پرتو شناخت و شعورمندي مطرح است كه ما آدميان درس بگيريم و از قضاياي اطراف خود به سادگي نگذريم. بي تفاوت نباشيم. امروز و فردا نكنيم، احساس مسؤوليّت نماييم (كُلّكُم راعٍ و كُلّكُم مَسئولٌ عَن رَعِيَّتِه) [۱۱۳] را جدّي ميگيريم.و ميفهماند كه همهي موجودات شعورمند بوده و درك و فهم دارند. و رفتار ما را در مييابند و در هر جاي مناسب كه خدا بخواهد گواهي ميدهند، ضمن اين كه بندگان خاص خدا به ويژه پيشوايان معصوم دانستنيهاي مربوط به هر چيز و هركس را آگاهند همان طور كه پيام بران الاهي ميدانستند كه خود در اين روايات اشاره دارند به اين حقيقت:امام صادق ميفرمايد: "وَ الله عَلِمنا مَنطِقَ الطّير وَ عِلمَ كُلَّ شَئٍ[۱۱۴]" به خدا سوگند ما زبان پرندگان و دانستنيهاي مربوط به هر چيز را ميدانيم.امام باقر: كُل شئٍ خَلَقَهُ الله مِن طَيرٍ وَ بَهِيمَهٍ اَو شئٍ فِيهِ رُوحٌ فَهُوَ اَسمَعُ لَنا وَ اَطوَعُ مِن اِبنِ آدَم[۱۱۵]هر چيزي كه خداوند از پرندگان و حيوانات و صاحبان روح آفريده از آدميان شنواتر و فرمان بردارترند.امام علي: اِنّ الامامَ لا يَخفي عَليهِ كَلامُ اَحَدٍ مِن النّاس و لا طَيرٍوَلا بَهِيمَهٍ وَ لا شَيئٍي فِيه الرُُّوح فَمَن لَم يَكُن هذِه الخِصالُ فِيه لَيس هُو بِأمامٍ[۱۱۶]. بر امام معصوم كلام هيچ كس در جهان پنهان نميماند هم چنين كلام پرنده و جنبنده و ذي روحي بر امام پنهان نيست كسي كه زبان مردمان، جنبندگان و پرندگان را نداند امام نيست.نتيجه اين كه عالم با همهي اجزايش در محضر خداست و بر ما نظارت داشته و گواه است و همه چيز در محضر و علم امام معصوم است پروا داشتن از نافرماني و گناه بسي شايستهتر است بر آدمي كه اشرف آفريدههاست!۲. هدهدسزاست در کار خدای حکیم و نقل حکیمانهی این دلجویی، حضرت سليمانg از حال مرغان و پرسش او كه گفت: هدهد كجاست؟ او را نميبينم؟ آيا بدون اجازه غيبت كرده است[۱۱۷]؟ به مسألهي غیبت، بازخواست، تهدید، شدّت و خشونت، توجیه، گزارش سفر و بیان دیدهها و شنیدهها از آداب، باور، فرهنگ، اقتصاد، حکومت و سیاست مردمان سرزمینهای دیگر، آموزههای آموزندهی آن توجّه نمود تا تجربه شدهها را در شرایط کنونی شبیه سازی کنیم و راههای رشد و تعالی دینی، اجتماعی و... را بازشناسیم و از چالشها، آسیبها و ناهنجاریها در حوزهی آرمان، اندیشه و عمل و دوری گزینیم و گزارههای ارزشی ملّت و مردمان خود را به نیکوترین روی رتبه بندی نماییم.این نقل خدایی ازگفتهها و شنیدهها این است که به اصل مهمّی میرساند و آن درک و دریافت موجودات بر اساس اصل شعور دینی است. و غافل از كردار، باور، آداب و رسوم زندگي، سياست و حكومت و... نيستند.ابر و باد و مه و خورشيد و فلك در كارندتا تو ناني به كف آريّ و به غفلت نخوريبرخي مينگرند، دريافتههاي خويش گزارش ميكنند به جانشين صالح و انسان برگزيدهي خدا و رسالت دارند تا در پرتو رهبري الاهي مردمان را به خدا پرستي فرا خوانند و در كاروان هدايت بشر در زندگي نقش آفريني نمايند، مانند هدهد كه به فرجام نيك ملت و و مُلك و ملكه انجاميد در ركاب حضرت سليمان، خداوند با نقل گفتههاي موجود خواسته به شعور، آگاهي، درك و فهم، تسبيح و تحميد، سجود، تحمل و اداي شهادت، تسليم و تذلّل آنها پي برده و ساحت هستي شناسي افقي تازه پيش روي خود داشته باشيم. نمونهي بارز اين باور در بيان هدهد نهفته است كه به روشني از احاطهي علمي او اذعان دارد و خداوند نيز آن را تأييد كرده و حضرت سليمان نيز در نهايت او را تصديق و صداقت او را عملاً تأييد ميكند[۱۱۸].بيان هدهد از باورها، گرايشها، اقتدار، فرمان روايي، ملكه، آرايههاي شيطاني بر كردار ايشان، گمراهي، سجده بر خورشيد و فراواني نعمتهاي مادّی. نشان از شعور، احاطهي علمي، خداشناسي، جامعه شناسي و مردم شناسي، راه و راه نما شناسي او دارد. و شگفت آور اين كه ميگويد: "چيزي را من ميدانم كه تو نميداني".[۱۱۹]يعني همه چيز در جهان، فهم و درك و رسالتي دارند، هدفمند در نظام هستي و گزارش به شايستهترين و پاكترين جانشين و فرستادهي خدا را در هر عصر و زمان و اينك هوشياران را، مراقبت بر رفتار، انديشه و گفتار خود بسي سختتر خواهد بود و كوتاهي و نافرماني عذري است بدتر از تقصير!تشابه گفتهي مورچگان و هدهد در اين است كه هر دو در احساس مسؤولیّت در قبال فرد و جامعه تن به اداي تكليف سپردهاند يكي مورچگان را از خطر ميرهاند و امر به معروف و نهي از منكر دارد و ديگري به پروا دادن از خدا گريزي و دين ستيزي، ايمان و عمل جامعه و مردمان ميپردازد و گزارش ميكند به محضر معصوم و انسان شايستهي خدايي تا به هدايت و رسالت الاهي خويش عمل نمايد.۱-۲۶. نتيجه گيري کلی (پدیدههای بی جان وجان دار) تربیت عقلانی بشربا نگرش در محتواي نقدهاي صورت گرفته در بخش نخست از زبان پديدههاي بيجان، موجودات مادّی و محسوس و نامحسوس ميتوان اذعان داشت كه هدف ایزدي معرّفی الگوي رفتاري و قابل پيروي براي انسان كه اشرف آفريدههاست نيست! شايد هدف خداي حكيم، توان مند سازي عقل آدمي در تربيت ديني و رشد شناخت و معرفت او باشد. چرا كه عقل به عنوان حجّت باطني براي رشد خود به موضوعات متناسب با شأن و اهمّیت خود نيازمند است. اگر عقل رها شود، به همه چيز ميپردازد و مشغول ميشود، از اين رو نبايد آن را رها كرد. [۱۲۰]چون عقل، صاحب عقل را اداره ميكند و خردمند نيز بايد عقل را اداره كند و اين هنري است عقلاني يعني: عقل به امور عاقل سامان ميدهد و عاقل نيز عقل را پاس ميدارد، پس در گام نخست، تربيت عقلاني ميتواند هدف الاهي باشد تا نيروي خرد و انديشهی آدمي در ارتباط با روان در درون و هستي در بيرون به رشد فزاينده اي برسد و به اهداف متعالي پرورش فهم آدمي نسبت به جای گاه خود در جهان هستي بيانجامد و قوّهي تحليل او براي شناخت هرچه بهتر رابطهي خود با ساير ابعاد آفرينش تقويت شود و سرانجام به تقويت ايمان و باور فرد و دستيابي به شاكلهي واحده كه در آن، عقل و ايمان منطبق با يك ديگر باشند برسد و با كاروان هستي در تسبيح و تنزيه، خضوع و خشوع و بندگي هم راه گردد و هدف مندي آن را دريابد. به راز هستي پي برده و از سر اخلاص بندگي كند.يكي از ابعاد نظام فكري اسلام، دعوت به تعقّل و تفکّر است. دليل اساسي اين دعوت، ويژگي عقلاني انسان است. انسان خليفهی خدا در زمين است و از آن جا كه كمال و زندگي سالم و بالندهی او، به ميزان رشد انديشهاش بستگي دارد. تربيت عقلاني اين موجود مكرّم، يكي از اصول اساسي تعليمات قرآن كريم است. تفکّر، اگر سطحي و پراكنده باشد؟ آسان، امّا بي ثمر است و اگر عميق و مبتني بر مطالعات دقيق مسبوق ايمان و حقيقت جويي باشد، سخت، امّا بسيار مفيد است. اسلام، ركن اساسي خود را توحيد قرار داده و آدمي را به تفکّر در پايههاي اصلي دين دعوت كرده است. تقليد در اصول دين، باطل
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: مهر]
[مشاهده در: www.mehrnews.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 47]
صفحات پیشنهادی
تربیت دانشجوی ارزشی با توسعه برنامه های دینی در دانشگاه محقق اردبیلی
دوشنبه ۲۹ تیر ۱۳۹۴ - ۱۳ ۲۳ سرپرست دفتر نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاه محقق اردبیلی عمده سیاست این نهاد را تربیت دانشجوی ارزشی با توسعه برنامه های دینی عنوان کرد به گزارش خبرنگار سرویس دانشگاهی ایسنا حجت الاسلام و المسلمین سیف الله مدبر در جمع خبرنگاران با بیان اینکه عسواد، مردم را به خدا نزدیک نمیکند/ نمازخوان تربیت کنید
قرائتی سواد مردم را به خدا نزدیک نمیکند نمازخوان تربیت کنید شناسهٔ خبر 2863071 - سهشنبه ۳۰ تیر ۱۳۹۴ - ۱۶ ۰۱ دین و اندیشه > آیین ها و تشکل های مذهبی رئیس ستاد اقامه نماز گفت وضع نماز در جامعه ما خوب نیست تارک الصلاة ها باید در خروجی آموزش و پروش ما نمازخوان بار بیایندرئیس اداره امور قرآنی تبلیغات اسلامی ایلام: دورههای تربیت معلم توسط مؤسسات قرآنی ایلام برپا میشود
رئیس اداره امور قرآنی تبلیغات اسلامی ایلام دورههای تربیت معلم توسط مؤسسات قرآنی ایلام برپا میشودرئیس اداره امور قرآنی تبلیغات اسلامی ایلام گفت دورههای تربیت معلم توسط مؤسسات قرآنی ایلام برپا میشود اکبر حقنظری امروز در گفتوگو با خبرنگار فارس در ایلام اظهار داشت &تبریک هسته ای نمایندگان اقلیت های دینی به روحانی
تبریک هسته ای نمایندگان اقلیت های دینی به روحانیتاریخ انتشار سه شنبه ۳۰ تير ۱۳۹۴ ساعت ۱۴ ۳۹ نمایندگان اقلیتهای دینی در مجلس شورای اسلامی در نامهای خطاب به رئیسجمهور دستاوردهای تیم مذاکرهکننده هستهای کشور را در مذاکرات وین تبریک گفتند به گزارش فارسمسئول بسیج دانشجویی گلستان: احیای خانواده گام نخست تربیت اسلامی است
مسئول بسیج دانشجویی گلستان احیای خانواده گام نخست تربیت اسلامی استمسئول ناحیه مقاومت بسیج دانشجویی گلستان با اشاره به کاهش نقش خانواده در تربیت انسان سالم گفت احیای خانواده گام نخست در حرکت به سمت تربیت اسلامی در کشور است به گزارش خبرگزاری فارس از گرگان علی لشکربلوکی صبح امروزعابدینی: اصل مذاکرات، صدور قطعنامه بود
سهشنبه ۳۰ تیر ۱۳۹۴ - ۱۵ ۲۴ یک کارشناس مسائل سیاسی گفت پس از تصویب قطعنامه شورای امنیت مانع جدی بر سر اجرای توافق وجود ندارد حسن عابدینی در گفتوگو با خبرنگار خبرگزاری دانشجویان ایران ایسنا با اشاره به روند 12 ساله رسیدگی به پرونده هستهای ایران خاطرنشان کرد جدا از سالهایفخرالدینی: یکسری «بچه» در تیم پیکان بازی کردند که آرزو داشتند از نزدیک ما را ببینند
مدافع - هافبک تیم فوتبال استقلال فخرالدینی یکسری بچه در تیم پیکان بازی کردند که آرزو داشتند از نزدیک ما را ببینند مدافع - هافبک تیم فوتبال استقلال گفت پیکانیها فوتبال بازی نمیکردند و بازیکنانش بیتربیت بودند به گزارش سرویس ورزشی جام نیوز در مورد شکست یک بر صفر استقفخرالدینی: یکسری «بچه» آرزو داشتند از نزدیک ما را ببینند
فخرالدینی یکسری بچه آرزو داشتند از نزدیک ما را ببینند جام جم ورزشی مدافع - هافبک تیم فوتبال استقلال گفت پیکانیها فوتبال بازی نمیکردند و بازیکنانش بیتربیت بودند میلاد فخرالدینی در مورد شکست یک بر صفر استقلال مقابل پیکان در دیداری تدارکاتی و اینکه استقلال بازی ضعیفی را بهتبریک نمایندگان اقلیتهای دینی مجلس به روحانی
تبریک نمایندگان اقلیتهای دینی مجلس به روحانی نمایندگان اقلیتهای دینی در مجلس شورای اسلامی در نامهای خطاب به رئیسجمهور دستاوردهای تیم مذاکرهکننده هستهای کشور را در مذاکرات وین تبریک گفتند به گزارش نامه نیوز پس از جمعبندی مذاکرات وین و صدور قطعنامه شورای امنیت نمایندوضع دینی دانشجویان متناسب با مدرکشان نیست/ به القاب آیتالله و کارشناسیارشد دلخوش نکنید
حجتالاسلام و المسلمین قرائتی عنوان کرد وضع دینی دانشجویان متناسب با مدرکشان نیست به القاب آیتالله و کارشناسیارشد دلخوش نکنید رئیس ستاد اقامه نماز گفت محتوای کتب درسی در دانشگاهها از کیفیت بالایی برخوردار نبوده و همین امر سبب کمرنگ شدن نماز و اعتقادات در میان دانشجویاانعقاد سالانه ۱۵ میلیارد قرارداد صنعتی در دانشگاه تربیت مدرس
معاون پژوهشی دانشگاه خبر داد انعقاد سالانه ۱۵ میلیارد قرارداد صنعتی در دانشگاه تربیت مدرس شناسهٔ خبر 2860240 - سهشنبه ۳۰ تیر ۱۳۹۴ - ۱۲ ۲۶ دانش و فناوری > علم و دانش معاون پژوهشی دانشگاه تربیت مدرس گفت این دانشگاه سالانه بیش از ۱۵ میلیارد تومان قرارداد تحقیقاتی با سازمان هاآخرین مهلت ثبت نام ضیافت اندیشه اساتید دانشگاه تربیت مدرس
آخرین مهلت ثبت نام ضیافت اندیشه اساتید دانشگاه تربیت مدرس شناسهٔ خبر 2862872 - سهشنبه ۳۰ تیر ۱۳۹۴ - ۱۲ ۲۹ حوزه و دانشگاه > آموزش عالی ضیافت اندیشه اساتید دانشگاه تربیت مدرس ۱۰ الی ۱۳ شهریور در مشهد مقدس برگزار می شود اساتید تا ۵ مرداد برای ثبت نام فرصت دارند به گزارش خبرگزاتیم شطرنج تربیت قم برابر نماینده سمنان مغلوب شد
در لیگ برتر شطرنج تیم شطرنج تربیت قم برابر نماینده سمنان مغلوب شد شناسهٔ خبر 2862617 - سهشنبه ۳۰ تیر ۱۳۹۴ - ۱۳ ۱۲ استانها > قم قم - رئیس هیئت شطرنج استان قم از نخستین شکست تیم تربیت قم در لیگ برتر و مغلوب شدن این تیم برابر نماینده سمنان در هفته نخست لیگ برتر خبر داد حسین راگر از در و دیوار جامعهای خشم و خشونت میبارد، در دینی بودن آن تردید کنید/ اسلام دین رحمت است
اگر از در و دیوار جامعهای خشم و خشونت میبارد در دینی بودن آن تردید کنید اسلام دین رحمت است فرهنگ > دین و اندیشه - نویسنده کتاب اسلام دین رحمت نه خشونت می گوید یکی از مشخصههای دینی بودن جامعه وفور صلح صفا مهر و گذشت است اگر دیدید از در و دیوار جامعهای خشدر نامهای خطاب به روحانی مطرح شد تبریک نمایندگان اقلیتهای دینی به دنبال دستاوردهای تیم مذاکرهکننده هستهای
در نامهای خطاب به روحانی مطرح شدتبریک نمایندگان اقلیتهای دینی به دنبال دستاوردهای تیم مذاکرهکننده هستهای در ویننمایندگان اقلیتهای دینی در مجلس شورای اسلامی در نامهای خطاب به رئیسجمهور دستاوردهای تیم مذاکرهکننده هستهای کشور را در مذاکرات وین تبریک گفتند به گزارش خبرنگارروش های تربیتی جهت پوزش خواستن اطفال
آیا لازم است کودکان را مجاب به معذرت خواهی و عذر تقصیر کنیم آیا این امر لازم است بدون اینکه اجباری در کار باشد به کودک خود عذرخواهی کردن را بیاموزید اگر کودک شما با برادرش دعوا کرده است اسباب بازی دوستش را برداشته است یا شما را با اسم بدی صدا کرده است آیا باید او را وادار ببا شهدای امور تربیتی/۱۲۴ آقا معلم با بچههای یتیم خیلی مهربان بود
با شهدای امور تربیتی ۱۲۴آقا معلم با بچههای یتیم خیلی مهربان بودصبری احمدی همسر شهید رستمی گفت سیفالله با بچههای یتیم خیلی مهربان بود هرجا یتیمی میدید به او کمک میکرد و بر سرش دست نوازش میکشید به گزارش خبرنگار آموزش و پرورش خبرگزاری فارس شهید سیفالله رستمی 5 تیر م-
گوناگون
پربازدیدترینها