تور لحظه آخری
امروز : جمعه ، 31 فروردین 1403    احادیث و روایات:  امام علی (ع):هر كس امر به معروف كند به مؤمن نيرو مى بخشد و هر كس نهى از منكر نمايد بينى منافق را ب...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

بلومبارد

تبلیغات متنی

تریدینگ ویو

خرید اکانت اسپاتیفای

کاشت ابرو

لمینت دندان

لیست قیمت گوشی شیائومی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

لوله پلی اتیلن

دانلود سریال سووشون

دانلود فیلم

ناب مووی

مرجع خرید تجهیزات آشپزخانه

خرید زانوبند زاپیامکس

رسانه حرف تو - مقایسه و اشتراک تجربه خرید

کلاس باریستایی تهران

تعمیر کاتالیزور

تعمیر گیربکس اتوماتیک

دیزل ژنراتور موتور سازان

سرور اختصاصی ایران

سایت ایمالز

تور دبی

سایبان ماشین

جملات زیبا

دزدگیر منزل

ماربل شیت

تشریفات روناک

آموزش آرایشگری رایگان

طراحی سایت تهران سایت

آموزشگاه زبان

اجاره سند در شیراز

ترازوی آزمایشگاهی

رنگ استخری

فروش اقساطی کوییک

راهبند تبریز

ترازوی آزمایشگاهی

قطعات لیفتراک

وکیل تبریز

خرید اجاق گاز رومیزی

آموزش ارز دیجیتال در تهران

شاپیفای چیست

فروش اقساطی ایران خودرو

واردات از چین

قیمت نردبان تاشو

وکیل کرج

تعمیرات مک بوک

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

سیسمونی نوزاد

پراپ تریدینگ معتبر ایرانی

نهال گردو

صنعت نواز

پیچ و مهره

خرید اکانت اسپاتیفای

صنعت نواز

لوله پلی اتیلن

کرم ضد آفتاب لاکچری کوین SPF50

دانلود آهنگ

طراحی کاتالوگ فوری

واردات از چین

اجاره کولر

دفتر شکرگزاری

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1796754065




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

در تمنای نگاهت بی قرارم


واضح آرشیو وب فارسی:جام نیوز:
انتظار در تمنای نگاهت بی قرارم

انتظار؛
در تمنای نگاهت بی قرارم
سایه‌ات بر سرم مستدام باشد. این هوای دوری تو، خیلی آلوده است. با هجوم بی‌رحمانة شهوات چه كنم؟ با كدام جان و قوّه از پس دسیسة نفس برآیم؟ كجا می‌توانم پشت شیطان شیّاد را به خاك بمالم؟



 
به گزارش سرویس دینی جام نیوز، برادران حسادت به آستانة چشم انتظاری‌ام، آمده‌اند، اشك تمساح می‌ریزند و قسم می‌خورند كه گرگِ مرگ تو را پاره پاره كرده است؛ امّا من می‌دانم كه دروغ، سرِ هم می‌كنند. می‌دانم كه تو را به ثمن بخس فروخته‌اند و به دست قافله ی غفلت سپرده‌اند. می‌دانم این خون كه به پیرهنت پاشیده یك فریب است... می‌دانم كه گوشه‌ای بر شانة كرة خاكی قدم گذاشته‌ای، امّا این چشم‌های بی‌سو كه حرف حساب حالیشان نمی‌شود! دارند تار می‌شوند، آن‌قدر كه حتّی جلوی خودم را هم نمی‌بینم چه رسد به اینكه بخواهم دیده به كرانه‌های افق بدوزم... می‌دانم همة این مصر، عرصة فرمان‌روایی توست.
می‌فهمم كه ملكوت آسمان و زمین دائماً به تو ارائه می‌شود، امّا این گونه‌های خراشیده كه با این حقایق التیام نمی‌یابند! كاش جای آن پیرزن بودم كه برای خریدنت كلاف نخ ـ همه ی دار و ندارش ـ را داد و اسمش در زمرة خریدارانت ثبت شد. همین كه كسی را به «خواستار» تو بودن قبول كنند خودش غنیمتی است. می‌ارزد كه آدم به خاطرش هست و نیست خود را بدهد...  
پناهگاه پنهاهم! سایه‌ات بر سرم مستدام باشد. این هوای دوری تو، خیلی آلوده است. با هجوم بی‌رحمانة شهوات چه كنم؟ با كدام جان و قوّه از پس دسیسة نفس برآیم؟ كجا می‌توانم پشت شیطان شیّاد را به خاك بمالم؟ تو باید بالای سرم باشی! من آقا بالاسر می‌خواهم، وگرنه همه چیز خراب می‌شود! روزگار بی‌تو زیستن، آخرالزّمان است. رمق و تاب و توان من هم به آخر رسیده، عمر منتظران هم به خطّ پایان نزدیك می‌شود، قطحی آمده، آبِ چشم‌ها هم ته كشیده است.   نهر حیا هم دیگر خشك شده، باغ غیرت همه‌اش آفت زده، ذخیرة اخلاق هم دیگر دارد تمام می‌شود... می‌بینی انگار آخرالزّمانی، آخر همه چیز است؛ ولی فدایت شوم! تو كه آخرِ سخاوتی، تو كه نهایت حیایی، تو كه غایت غیرتی، تو كه دفینة فتوّتی، نمی‌شود به همین زودی این «آخرالزّمان» شقاوت را به «اوّل الزّمان» سعادت پیوند بزنی؟ نمی‌شود این نكبت غیبت را به سرور ظهور پایان دهی؟ نمی‌شود آغازی بر این پایان بنویسی؟ نمی‌شود؟...
نمك به زخمت نپاشم، می‌دانم كه خودت هم در حیرتی؛ از یك طرف شیعه را می‌بینی كه زیر پای خیل رنج‌ها له می‌شوند و از یك طرف دستت و راهت باز نیست تا كاری كنی، فریادی زنی و همه چیز را زیر و رو كنی... انگار این استخوان صبر كه در گلو داری، همان است كه راه گلوی پدرت را بسته بود! گویی این خارِ چشم خراش خموشی همان است كه اشك مرتضایت را در آورده بود! باید سكوت كنی. به خاطر خدا باید تحمّل كنی و نباید ببری! و تو هرگز نبریده‌ای، زمینگیر نشده‌ای، كم نیاورده‌ای. ایستاده‌ای چون كوه و مایه ی استواری زمین شده‌ای تا زمینیان را فرو نبلعد!    
نازنین پرده نشینم! پلك‌هایم پوك شده‌اند، پاهایم آبله زده‌اند! پای چشمم گود افتاده، موهام سفید شده‌اند! آب رفته‌ام از بس در این سلول انفرادی ـ دنیا را می‌گویم ـ بی‌نور و هوا نفس كشیده‌ام. هوای ابری خیلی دلگیر است، خودت می‌دانی! آدم احساس خفگی می‌كند، دوست دارد سقف آسمان را بشكافد تا طرحِ نوِ آفتاب نمایان شود. خودت دعا كن این ابرها بروند كنار، تا چشم روشنی هستی آشكار شود. عزیز مصر وجود من! مملكت باطنم آشفته، مرزهایش بی‌پاسبان مانده، اوضاع فرهنگی‌اش به هم ریخته، درش آشوب شده و دیر نیست كه آن را از كفت بربایند! وقتست كه بیایی این محاصره را بشكنی و مرا آزاد كنی، آزاد در بندگی خودت!       ماهنامه موعود شماره 114
 




۰۸/۰۵/۱۳۹۴ - ۲۲:۳۰




این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: جام نیوز]
[مشاهده در: www.jamnews.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 141]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


دین و اندیشه
پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن