تور لحظه آخری
امروز : سه شنبه ، 28 فروردین 1403    احادیث و روایات:  امام صادق (ع):صله رحم، اعمال را پاكيزه، اموال را بسيار، بلا را برطرف و حساب (قيامت) را آسان مى‏...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

بلومبارد

تبلیغات متنی

تریدینگ ویو

خرید اکانت اسپاتیفای

کاشت ابرو

لمینت دندان

لیست قیمت گوشی شیائومی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

لوله پلی اتیلن

دانلود سریال سووشون

دانلود فیلم

ناب مووی

مرجع خرید تجهیزات آشپزخانه

خرید زانوبند زاپیامکس

رسانه حرف تو - مقایسه و اشتراک تجربه خرید

کلاس باریستایی تهران

تعمیر کاتالیزور

تعمیر گیربکس اتوماتیک

دیزل ژنراتور موتور سازان

سرور اختصاصی ایران

سایت ایمالز

تور دبی

سایبان ماشین

جملات زیبا

دزدگیر منزل

ماربل شیت

تشریفات روناک

آموزش آرایشگری رایگان

طراحی سایت تهران سایت

آموزشگاه زبان

اجاره سند در شیراز

ترازوی آزمایشگاهی

رنگ استخری

فروش اقساطی کوییک

راهبند تبریز

قطعات لیفتراک

وکیل تبریز

خرید اجاق گاز رومیزی

آموزش ارز دیجیتال در تهران

شاپیفای چیست

فروش اقساطی ایران خودرو

واردات از چین

قیمت نردبان تاشو

وکیل کرج

تعمیرات مک بوک

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

سیسمونی نوزاد

پراپ تریدینگ معتبر ایرانی

نهال گردو

صنعت نواز

پیچ و مهره

خرید اکانت اسپاتیفای

صنعت نواز

لوله پلی اتیلن

کرم ضد آفتاب لاکچری کوین SPF50

دانلود آهنگ

طراحی کاتالوگ فوری

واردات از چین

اجاره کولر

دفتر شکرگزاری

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1796378025




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

بهنام ناصح: ادبیات آینه جامعه و انسان‌هاست


واضح آرشیو وب فارسی:باشگاه خبرنگاران: کافه کتاب/86
بهنام ناصح: ادبیات آینه جامعه و انسان‌هاست
ادبیات از نظر من حکم آینه را دارد، آینه‌ای برای جامعه و مخاطب. مخاطبی که خصوصیات درونی خود را جستجو می‌کند و به دنبال همذات‌پنداری و واکاوی درونیات خود است.


حوزه ادبیات گروه فرهنگی باشگاه خبرنگاران جوان؛ بهنام ناصح، متولد 1352، نویسنده معاصر ایرانی است. او مدت‌هاست که در حوزه ادبیات خبرنگاری هم می‌کند. خودش می‌گوید حضور در عرصه خبری ادبی، به نویسنده بودنش کمک کرده است ادبیات را آینه تمام نمای جامعه می‌داند و البته منحصر به فرد. رمان «ایراندخت» او بارها تجدید چاپ شده است، از میان آثارش می‌توان به «پروانه‌ای روی شانه» و بازنویسی «جوامع الحایات» اشاره کرد. ناصح برای نوشتن رمان «ایراندخت» در شانزدهمین دوره جایزه کتاب سال مورد تقدیر قرار گرفت، گفتگوی کوتاه ما را با او می‌خوانید:


آقای ناصح شما خبرنگارید. خبرنگار حوزه ادبیات و کتاب بودن چه تأثیری بر نویسندگی شما داشته است؟


نویسنده شدن به یک باره نمی‌شود، فکر نوشتن برای من از همان دوران کودکی به وجود آمد، از کودکی و نوجوانی علاقه‌مند به ادبیات وداستان بودم. خبرنگار حوزه ادبیات شدن از جهات مختلف تأثیر گذاشت بر نویسنده شدن من. به نوعی وقتی شما در کار خبر هستید مدام با نوشتن و نوشته درگیرید، هر چند به هر حال خبرنویسی زبان و روایتی متفاوت دارد با داستان. روند کار من پلکانی بود و با ممارست و تلاش توانستم خود را نویسنده معرفی کنم. همیشه شروع هر کاری سخت است قبولاندن اینکه من نویسنده‌ام به دیگرانی که اطرافم بودند کار دشواری بود البته مثل معروفی هست که شانس همیشه به سراغ کسی می‌آید که برای آن اتفاق تلاش کرده باشد، شانس نویسنده شدن برای من هم اتفاق افتاد.


اولین تجربه نویسندگی شما که منجر به چاپ شد؟


جالب است بدانید اولین تجربه من منجر به چاپ نشد! اما آن اعتماد به نفس لازم را به من داد، اولین تجربه نویسندگی من بازنویسی ادبیات کهن بود، برای مخاطب نوجوان. کتاب «جوامع الحکایات» که قرار بود از سوی نشر پارسه چاپ شود البته قرار هم است، این کتاب یکی از مجموعه کتاب‌های ادبیات کهن بود. حدود نیمی از کتاب‌های این مجموعه به چاپ رسید. اما خب هنوز به من نوبت نرسیده است! حتی تصویرسازی آن کتاب هم خیلی زود انجام شد، اما هنوز زمان چاپ آن نرسیده.


با این اوصاف، تجربه اولین کار ترجمه شما چه بود؟


اولین کتاب من داستان «ایران‌دخت» بود، ناشر استقبال زیادی از آن کرد، در ادامه مخاطب هم آن را دوست داشت و به چاپ سوم هم رسید.


از تجربیاتی که در دوران کودکی و نوجوانی داشتید، کتاب‌هایی که می‌خوانید، بگویید.


روند کتاب خواندن من همانطور که گفتم از همان دورانک کودکی شروع شد، از «شنگول و منگول» گرفته تا کتاب‌های عمیق‌تر. در بچگی رمان‌هایی که روی من اثر گذاشت نوشته‌های صمد بهرنگی بود کتاب‌های جمال میرصادقی، سمفونی مردگان هم روی من تاثیر داشت اواخر دوره دبیرستان بود که کتابهای میلان کوندرا را خواندم. کارهای گراهام گرین، مارکز و خیلی از نویسنده‌های بزرگ را خواندم، می‌خوانم و بارها خواهم خواندم.


به طور کلی به خواندن چه کتابهایی و با چه مضامینی علاقه دارید؟


شخصا علاقمندم تا کتاب‌هایی را بخوانم که ماجراجویانه و پرتعلیق باشند از سوی دیگر خواندن کتابهایی با تاکید بر جنبه‌های روانشناسانه را هم دوست دارم.


در کتاب‌های خودتان هم این ماجراجویی یا دید روانشناسانه را لحاظ می‌کنید؟


سعی کردم تا هر دو تا در کتاب‌هایم بیاورم. اما کتاب «ایران دخت» بیشتر سمت و سوی ماجراجویانه دارد در حالی که در کتاب «پروانه‌ای روی شانه» جنبه‌های روانشناسانه و روایت قصه شخصیت‌پردازی‌ها بر ماجرا و تعلیق می‌چربد.


الان مشغول به نگارش کتابی هستید آقای ناصح؟


مشغول نگارش کتابی هستم  که ایده آن را پروراندم اما اجازه بدهید فعلا در موردش حرفی نزدم به این دلیل که هنوز شکل درست خود را پیدا نکرده است.


کمی در مورد فرایند نوشتن برای ما بفرمایید این سوژه‌ها را نویسندگان چه طور پیدا می‌کنند و از همه مهمتر چگونه می‌پرورانند؟ سوژه یکی است اما نحوه پردازش آن متفاوت و تاثیرگذاری آن هم متفاوت است.


یک زمانی در مورد شعر چیزی شنیدم و آن این بود که مضمون شاعرانه و غیر شاعرانه وجود ندارد، آن گاه شاعر است که گل را شاعرانه می‌کند و در مورد آن با نگاه شاعرانه می‌سراید در رمان و داستان هم این گونه است موضوع خیلی ساده‌ای می‌تواند منبع و منشا برای داستان باشد. البته پرورش یک ایده بستگی داره به میزان حساسیت آنتن‌های نویسنده، در واقع این‌طور باید بگویم که هم تکنیک‌های نوشتن و روایت نیاز به آموزش دارد هم نوع نگاه به موضوعات و سوژه‌ها و تقویت شاخک‌های نویسندگان.


حالا که از آموزش گفتید، نظر شما در مورد کلاسهای نویسندگی و آموزش داستان نویسی چیست؟ از ویژگی‌های مثبت و منفی آن بگویید؟


خودم به شخصه از این کلاس‌ها استفاده نکردم. ولی کلیت آن را هم نفی نمی‌کنیم اما باید بگویم که کلاس نویسندگی کسی نویسنده نمی‌کند ممکن است که برخی تکنیک‌ها را به آنها آموزش دهد. اما من به شخصه معتقدم مقوله‌هایی که بین فن و هنر در نوسان هستند این اتفاق یادگیری نمی‌تواند در آنها بیفتد. نوشتن مهمتر از هر چیزی استعداد می‌خواهد، که این جوهره در وجود هر کسی با خواندن و نوشتن مکرر اتفاق می‌افتد. این کلاس‌ها از این جهت که می‌تواند باعث شوند که من نوآموز به قابلیت‌های ادبیات توجه کند خوب است.


و مشکلاتی که ممکن است این کلاسها داشته باشد؟


مشکل که این کلاس‌ها برای نویسندگی پیش می‌آورند این است که آن مدرس می‌خواهد که همه را شبیه خود  کند و نتیجه آن می‌شود نویسندگانی که امضای همه‌شان مثل هم است در شیوه روایت، زبان، واژگانی که استفاده می‌کنند حتی در پردازش سوژه‌ها مثل هم هستند امر نویسندگی امر منحصر به فردی است از طرف دیگر یکی از مشکلات اصلی این است که مدرسان آن حتی افرادی هستند یکی دو کتاب چاپ کردند. البته منظور من این نیست که کسی که چندین کتاب چاپ کرده می‌تواند مدرس داستان نویسی باشد. بین مربی فوتبال بودن و فوتبالیست بودن هم همین طور است. لزوما کسی که فوتبالیست خوبی بوده نمی‌تواند مربی فوتبال خوبی باشد.


در مورد جایگاه نقد ادبی و ویژگی‌های آن در کشورمان چه ارزیابی دارید؟


نقد ادبی به نظرم باید دنباله‌رو ادبیات باشد قرار نیست که نقد ادبی به ادبیات سمت و سو بدهد در کشور ما متاسفانه برخی رو آوردند به نقد ادبی مبتنی بر نقدهای غربی. همین باعث شد که اولا نویسنده‌های ما هم برای اینکه آثارشان دیده شود به سمت نگارش به سبک غربی رو بیاورند از طرف دیگر منتقدان هم به سبک نقدهای آن طرف این کار را انجام دهد. ما متاسفانه به نظرم در حال حاضر نه نویسنده حرفه‌ای داریم و نه منتقد حرفه‌ای.


در این باره لطفا بیشتر توضیح بدهید؟


ما نویسنده حرفه‌ای نداریم نه به این معنا که نویسنده خوب نداشته باشیم به این معنا که از آنجا که نویسندگی در کشور ما شغل محسوب نمی‌َشود نویسندگان ما اکثرا در کنار شغل اصلی‌شون می‌نویسند. وقتی فضای حرفه‌ای برای نوشتن نباشد، طبعا منتقد ادبی هم نمی‌تواند حرفه‌ای کار کند این امر نتیجه‌اش می‌شود، آنچه‌ که الان اتفاق افتاده است نقدهای ژورنالیستی بر کتابها که همگی شبیه هم هستند با جملات و واژگانی که دیگر تکراری و خسته‌کننده شده است نقد هم از آن جریان اصلی خود دور می‌شود.


شما امروز بزرگترین مسئله ادبیات در کشورمان را چه می‌دانید؟


به نظرم ما بیش از هر چیز مشکل مخاطب بی‌نیاز را داریم. مخاطبی که امروز با تبلت و سایر ابزارهای ارتباطی و تکنولوژی جدید سر و کار دارند اما کتاب را کنار گذاشتند اگر این اتفاق بیفتد که بچه‌ها از همان کودکی با کتاب بزرگ شوند یا بهتر بگویم با کتاب تربیت شوند دیگر تا زمان مرگ از آن جدا نمی‌شوند و این به دنبال خود تیراژ بالای کتاب حق التالیف بالای نویسندگان و از همه مهمتر فرهنگی شدن بیشتر جامعه را در پی خواهد داشت. متولیان فرهنگی باید دست به کار شوند.


اگر نویسنده‌ها در جامعه نباشند چه می‌شود؟


مثل این است که بگویید اگر گل نباشد درخت نباشد چه می‌شود ممکن است که آن جامعه به حیات خود ادامه دهد اما دیگر آن طراوت سابق را ندارد در مورد ادبیات هم این طور است به نظر من ادبیات آینه جامعه و انسانهاست. نویسندگان حکم آینه را دارند پلشتی‌ها، نقاط ضعف و قوت را می‌بینند و آنها را به عموم مردم نشان می‌دهد، در واقع می‌توان این طور گفت که مخاطب با خواندن یک کتاب خصوصیات درونی خود را جستجو می‌کند به دنبال همذات‌پنداری و واکاوی درون خود است.


انتهای پیام/ 





اخبار مرتبط

عباس جهانگیریان: ادبیات معاصر ما می‌تواند مثل سینما جهانی شود
مژگان شیخی: محتوا نباید قربانی ظاهر کتاب شود
مریم برادران: خواندن را از زندگی حذف نکنیم
محبوبه نجف‌خانی: سلیقه مخاطب کودک و نوجوان در ادبیات مغفول مانده است
منیژه جانقلی: وقتمان را صرف کتابهای بی‌ارزش نکنیم
مهندس عمرانی که شاعر شد/ زندگی بدون کتاب یک چرخش لنگ می‌زند
نویسنده متعهد قلمش خواننده را به بیراهه نمی‌کشاند
خاطرات یواشکی یک نویسنده
بلقیس سلیمانی: اوایل نویسندگی برایم حکم تفنن داشت
انوشه منادی: اهالی قلم جزئی از فرهنگ بشر هستند




۰۷ مرداد ۱۳۹۴ - ۲۰:۰۰





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: باشگاه خبرنگاران]
[مشاهده در: www.yjc.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 35]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن