واضح آرشیو وب فارسی:ایرنا: خام و خشن روزنامه افسانه چاپ شیراز سه شنبه قتل یک پزشک در اردبیل را دستمایه یک یادداشت قرارداده و به ریشه یابی این حادثه پرداخته است.
در این یادداشت به قلم حمید مقدس فرد آمده است: کشته شدن یک پزشک متخصص با چاقو دراردبیل یک باردیگر خشونت خام و بدوی را یادآور شد که درساختارهای اجتماعی وروانی لانه کرده و گه گاه بیرون می زند.
انگیزه قاتل جوان را گرایش او به ابتدایی ترین شکل خشونت تقویت کرده است. دراین باره او تنها نیست و کسان دیگری هم هستند که آماده پذیرش تکانه ها ومحرک های خشونتند.
کسانی که خشونت، رفتار تجویزی آنان در روابطشان با دیگران است و توحش را درقالب یک نهاد درسطح روانشناختی جمعی درآورده است.
همان که جوان تحریک پذیر را به کاربرد چاقو وامی دارد و اورادریک زمان به قاتل – قربانی تبدیل می کند. ولی او پیش ازآنکه قاتل باشد قربانی ترویج و آموزش خشونت است.
نوع تربیتی که رگه های نادیدنی فراوانی در همه زوایای فرهنگ عمومی و روابط جمعی دوانده و در نمونه های کمرنگ و متداول آن، مانند تنبیه بدنی کودکان یا دانش آموزان، درخشونت های لفظی و ناسزاگویی و زد و خوردهای خانگی و خیابانی، دررفتارهای تهاجمی ترافیکی و.... پذیرش همگانی یافته و عادی شمرده شده است.
نوع تربیت عامی که درجامعه ما به ویژه پسر بچه ها را با آن بزرگ می کنند خشن است و آنها را کم و بیش تهاجمی بار می آورد.
درموردهای حاد و پیچیده، این تربیت، انگارسازمان یافته تراست و جوانان پسر را در خرده فرهنگ هایی که فقرسیستمی و خشونت، درونی و نهادی شده اند، آماده اعمال خشونت با شدیدترین شکل ممکن می کند که چاقو زدن یا اسید پاشی یا تجاوز ساده ترین شکل های آنند.
برای اینان مانند کسانی که دست به کشتن دیگران با هرعنوان مثل قتل ناموسی یا دفاع ازحیثیت یا منافع شخصی دراختلافات مالی می زنند، گذشته از فتیش ( بت واره ) شدن ابزار خشونت، خود خشونت هم به یک آیین و رسم تبدیل شده و یک راه حل دانسته می شود.
در شکل های بسیار شدیدتر درباندهای تبهکار، در ترورها به هرشکل و یا کشتارها خشونت، تئوریزه شده و برای آن دلیل و برهان تراشیده می شود و آن را با نماد پردازی ، به سطح ایدئولوژی های غریزی می رسانند که بقا در آنها رمز توجیه خشونت است.
در فرم همگانی خشونت پرستی که با افکار عمومی سروکار دارد رسانه ها نقشی فراگیر و بی همانند دارند. تصویرهای خشونت، صحنه های جنگ ها، بمب گذاری ها و سرکوب تظاهرات و تیراندازی دربرنامه های خبری تلویزیون ها درهمه کشورها هریک از شهروندان را در میانه بورانی از نمایش پردازی خشونت گرفتارساخته است.
پدیده ای که از فرط تکرار چنان عادی شده که قطع و یا کاهش آن، غیرعادی تلقی می شود.
تلویزیون ایران درسریال ها، صحنه ای را که در آن پدربزرگ نوه اش را که دختری خردسال است درآغوش می کشد و می بوسد (کاری که عرفی است و ازهیچ نظر ناپسندیده نیست) سانسور می کند ولی صحنه های تیراندازی و کشته شدن را در فیلم های جنگی و پلیسی با گشاده دستی تمام نشان می دهد.
سهم غالب فیلمهای آکشن درسینما و تلویزیون که برای جوانان، جاذبه های مقاومت ناپذیری دارد، همچنین بازی های کامپیوتری خشن که نقش رقیب رسانه ها را در عادی سازی خشونت، بازی می کنند رگه های پنهان آموزش خشونت را آشکارمی کنند. آزاد بودن هردو گروه فیلم ها و بازی ها و سیر صعودی تقاضا برای آنها و عرضه بی وقفه آنها به هیچ رو بی دلیل و بی معنی نیست.
دلیلش را می شود در ماندگاری آن ساختارهایی جست که منافع واقعی یا تصوریشان درنوع تربیتی است که خشونت درآن اصل و حرف اول و آخر است.
جامعه و فرد در برابر این درونی شده ترین گونه خشونت بی دفاع است و حتی به درستی نمی داند با چه چیز رودرروست و چرا؟ این ندانستن معمایی آسیب پذیری در برابر خشونت را افزایش و ایمنی همگانی را در برابر آن کاهش داده است. ندانستنی که ازخود خشونت خام تراست و به منزله یک مساله اجتماعی، این دو در یک دایره معیوب، بی وقفه یکدیگر را تقویت و بازسازی می کنند.ک/1
2027/ 5054
06/05/1394
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: ایرنا]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 79]