تور لحظه آخری
امروز : شنبه ، 1 اردیبهشت 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):هر كس در روز جمعه ناخن‏هايش را كوتاه كند، عمر و مالش زياد مى‏شود.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

بلومبارد

تبلیغات متنی

تریدینگ ویو

خرید اکانت اسپاتیفای

کاشت ابرو

لمینت دندان

لیست قیمت گوشی شیائومی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

لوله پلی اتیلن

دانلود سریال سووشون

دانلود فیلم

ناب مووی

مرجع خرید تجهیزات آشپزخانه

خرید زانوبند زاپیامکس

رسانه حرف تو - مقایسه و اشتراک تجربه خرید

کلاس باریستایی تهران

تعمیر کاتالیزور

تعمیر گیربکس اتوماتیک

دیزل ژنراتور موتور سازان

سرور اختصاصی ایران

سایت ایمالز

تور دبی

سایبان ماشین

جملات زیبا

دزدگیر منزل

ماربل شیت

تشریفات روناک

آموزش آرایشگری رایگان

طراحی سایت تهران سایت

آموزشگاه زبان

اجاره سند در شیراز

ترازوی آزمایشگاهی

رنگ استخری

فروش اقساطی کوییک

راهبند تبریز

ترازوی آزمایشگاهی

قطعات لیفتراک

وکیل تبریز

خرید اجاق گاز رومیزی

آموزش ارز دیجیتال در تهران

شاپیفای چیست

فروش اقساطی ایران خودرو

واردات از چین

قیمت نردبان تاشو

وکیل کرج

تعمیرات مک بوک

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

سیسمونی نوزاد

پراپ تریدینگ معتبر ایرانی

نهال گردو

صنعت نواز

پیچ و مهره

خرید اکانت اسپاتیفای

صنعت نواز

لوله پلی اتیلن

کرم ضد آفتاب لاکچری کوین SPF50

دانلود آهنگ

طراحی کاتالوگ فوری

واردات از چین

اجاره کولر

دفتر شکرگزاری

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1797010399




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

گفتگو با 3 قربانی تجاوز در پراید: نامزدم ترک کردم


واضح آرشیو وب فارسی:نامه نیوز: گفتگو با 3 قربانی تجاوز در پراید: نامزدم ترک کردم
تعداد شاکی‌های پرونده «گرگ‌های خاکستری» به 14 نفر رسید. با مراجعه 12 زن و دختر دیگر، تحقیقات برای شناسایی قربانیان این پرونده در اداره آگاهی درحالی ادامه دارد که سه قربانی صبح روز شنبه در دادسرای جنایی تهران پرده از روز سیاهی برداشتند که طعمه مردان شیشه‌ای شده بودند.
به گزارش نامه نیوز، روزنامه شهروند ضمن گفت‌وگو با سه تن از قربانیان این جنایت هولناک، در ادامه آورده است: دو بچه‌محل با یک پراید شیشه دودی در خیابان‌های خاص پایتخت پرسه می‌زدند تا نقشه هولناکشان را به اجرا بگذارند. مردان تبهکار، دختران و زنان را به بهانه مسافرکشی سوار خودروشان می‌کردند و در یک فرصت مناسب دست به آزار و اذیت طعمه‌هایشان می‌زدند.


این پرونده هولناک از ششم فروردین‌ماه و با شکایت دختر 22 ساله که در میدان هفتم تیر طعمه آنها شده بود روی میز کارآگاهان قرار گرفت، اما خیلی زود ابعاد گسترده‌تری پیدا کرد. 12 فروردین‌ماه نیز یک قربانی دیگر پرده از این سناریوی سیاه برداشت.

تحقیقات پلیسی ادامه داشت تا این‌که ماموران پلیس خود را در مقابل پرونده‌ای سریالی دیدند. تحقیقات نشان می‌داد متهمان بدون ترس و با برنامه‌ریزی طعمه‌هایشان، را شکار می‌کنند، تا این‌که با چهره‌نگاری، یکی از متهمان که در زمینه موادمخدر سابقه زیادی داشت، دو پسر شیشه‌ای شناسایی شدند. همین موضوع کافی بود تا پس از چند عملیات گسترده تیم پلیسی راز جنایت‌های متهمان که با خودروی پراید خاکستری رنگ زنان و دختران را به قصد آزار و اذیت می‌ربودند، برملا شود.

این دو متهم که خیلی زود و در همان نخستین جلسه بازجویی به شکار هشت طعمه و آزار و اذیت آنها در داخل خودروشان اعتراف کردند، حالا در برابر پرونده سنگین‌تری قرار گرفتند. 9 شاکی در اداره آگاهی به طرح شکایت پرداختند و 3 شاکی دیگر در دادسرای جنایی شناسایی شدند. تعداد شاکی‌های پرونده این دو مسافربرنما در حالی به 14 نفر رسید که با توجه به گستردگی زوایای این پرونده، افزایش تعداد شاکی‌ها پیش‌بینی می‌شود.

دختران قربانی در دادسرای جنایی

شیشه‌های دودی‌رنگ پرایدی که سرنشینانش راز هولناکی را در آن پنهان کرده بودند. تمام خشم‌شان را در گلو پنهان کرده‌اند، هنوز دستانشان، صدایشان می‌لرزد از یادآوری آن روز سیاه. می‌ترسند از شیشه‌های دودی، از همه پرایدهای خاکستری.

سه دختر که زخم‌های عمیق و تحقیرآمیزشان آنها را فرسنگ‌ها از هم‌نسلان‌شان جدا کرد تا هیچ‌وقت نتوانند مثل سابق به روزهای گذشته بازگردند. سه دختر 27، 32 و 34 ساله با سرگذشت‌ها و دنیاهایی متفاوت، عجیب با هم همدردند. همدردی‌شان بار سنگین روایت ماجرا را سبک‌تر می‌کند با این حال می‌گویند دردشان شاید کمرنگ شود اما هرگز از بین نخواهد رفت.

نمی‌خواهند نامشان فاش شود؛ حق هم دارند. «بعد از این حادثه نامزدم مرا ترک کرد حالا اگر فامیل و دوستانم هم نامم را در لیست قربانیان ببینند لابد رفتارشان با من برمی‌گردد»؛ اینها را دختری می‌گوید که یکم تیرماه قربانی «گرگ‌های خاکستری» شد و بعد از آن هر روز زخم‌های بی‌مرهمش را در کنار سرزنش‌های نامزدش تاب آورد و دست آخر هم نامزدی‌اش به‌هم خورد تا با بار سنگین غم‌هایش تنها بماند.

تصویر سه قربانی تازه شناسایی شده این پرونده، تصویر عجیبی است. سه دختر قوی دور از مختصات زنانه‌شان، درباره پرونده‌شان مصمم و قوی صحبت می‌کنند. از آنها درخواست گفت‌وگو می‌کنم. می‌خواهم بدانم، این‌که چه کردند و بعد از این چه خواهند کرد؟! می‌گویند، شمرده و تلخ از آنچه بر سرشان آمد تا روزهای بعد و آینده نامعلوم‌شان. در لابه‌لای مرور خاطرات صحنه‌هایی هست که تک‌تک‌شان دیدند. لحظاتی که آرزوی مرگ کردند و بعد از آن روزی‌ هزار بار مردند و زنده شدند.

نامزدم ترکم کرد

دختر 27 ساله آن روز بعدازظهر از محل کارش بیرون آمده بود. می‌خواست از سردار جنگل به خانه‌شان در شهران برود که یک پراید خاکستری رنگ با شیشه‌های دودی در مقابلش متوقف شد، ادامه ماجرا را از زبان این قربانی 27 ساله بخوانید:

چرا سوار این خودرو شخصی شدی؟

مشغول صحبت کردن با موبایلم بودم، زیاد حواسم به اطراف نبود. می‌خواستم زودتر به خانه‌مان برسم به همین خاطر وقتی یک پراید خاکستری رنگ مقابلم توقف کرد مسیرم را گفتم. فکر کردم مسافرکش شخصی است. تمام شیشه‌های خودرو به غیر از شیشه جلو دودی بود و من پسری را که در کنار راننده نشسته بود ندیدم اما راننده ظاهر آراسته‌ای داشت. به همین خاطر شک نکردم و سوار شدم.

وقتی سوار شدی چه اتفاقی افتاد؟

من همچنان درحال صحبت کردن با موبایلم بودم که شارژ تلفنم تمام شد. وقتی این موضوع را فهمیدند راننده به همدستش گفت «فرهاد برو عقب» در یک لحظه اتفاق افتاد. من را کف خودرو انداخت و شروع به ضرب‌وشتم کرد و بعد به من تجاوز کرد. موهایم را می‌کشید، به‌طوری که بعد از 13 روز هنوز نتوانسته‌ام موهایم را شانه بزنم. سرم درد می‌گیرد و یاد آن لحظه می‌افتم.

کجا پیاده‌ات کردند؟

بعد از دو ساعت من را در جاده ساوه رها کردند. از خودروهای عبوری جاده درخواست کمک کردم و چون دیگر از خودروهای شخصی می‌ترسیدم و به هیچ‌کس اعتماد نداشتم، جلوی سرویس شرکت‌ها را گرفتم و آنها من را به پلیس‌راه تهران ساوه رساندند.

شکایت کردی؟

همان شب با گریه رفتم خانه‌مان و موضوع را با پدر و مادرم در میان گذاشتم و فردای آن روز برای طرح شکایت به اداره آگاهی رفتیم.

با این خاطرات تلخ چگونه زندگی می‌کنی؟

از همه ماشین‌ها می‌ترسم، حتی از سوار شدن به خودروی پدرم. هنوز باور ندارم که قربانی شده‌ام. نامزدم همیشه تأکید داشت که سوار خودروهای آرم‌دار شوم و من هم حرفش را قبول داشتم. هرگز تصور نمی‌کردم همین یک‌بار اشتباه تاوان سنگینی داشته باشد.

پس نامزد داری؛ او چه گفت بعد از این ماجرا؟

ترکم کرد. دعوایمان شد و هر بار به خاطر اشتباهم مرا سرزنش می‌کرد. گفت نمی‌تواند با این موضوع کنار بیاید و بهتر است جدا شویم.

خودت چه فکری می‌کنی؟

احساس می‌کنم این سرنوشت اگرچه تلخ بود اما من را یک قدم به خدا نزدیک‌تر کرد. خوشحالم که مثل خیلی از دخترانی که قربانی تجاوز می‌شوند سکوت نکرده‌ام. با قدرت پای شکایتم ایستاده‌ام حتی به قیمت از دست دادن خیلی از چیزهای خوب گذشته.

وحشت در زندگی‌ام رخنه کرده

32 ساله است؛ قربانی دیگر دو متهم پرونده. از آن روز سیاه، روزهایش را می‌شمارد تا قبل از خبر دستگیری همه پرایدهای خاکستری را رصد می‌کرد تا شاید ردی از دو پسر متجاوز پیدا کند. بارها به اتوبان آزادگان رفت؛ همان جایی که بعد از تجاوز رهایش کرده بودند. با این‌که می‌گوید "ما دیگر آدم‌های عادی نمی‌شویم"، اما امیدوار است. خیالش راحت‌تر شده، حالا دیگر ورق برگشته است؛ دو پسر شیشه‌ای که یک روز بزرگترین کابوس زندگی‌اش را رقم زدند حالا در چنگال قانونند.

از روزی که قربانی شدی بگو...

قبل از میدان پونک سوار شدم. هنوز پنج ثانیه از سوار شدنم نگذشته بود که ناگهان سرنشین کنار راننده خودش را به عقب خودرو انداخت. شروع به ضرب و شتم کرد و من با دستم به شیشه پنجره مشت می‌کوبیدم. به دوستش می‌گفت چکش را بده چکش را بده تا بزنمش. یک لحظه سرم را بالا بردم. اطراف خیابان ماموران راهنمایی رانندگی ایستاده بودند اما شیشه‌های خودرو آن‌قدر دودی و تیره رنگ بود که من را نمی‌دیدند. بعد به سمت اتوبان رفتیم و فرهاد در داخل خودرو من را مورد آزار و اذیت قرار داد.

کجا پیاده‌ات کردند؟

یک منطقه‌ای بود به اسم «صفا» در اتوبان آزادگان نزدیک پل ساوه.

چه‌کار کردی؟

با دوستم تماس گرفتم و همان شب از پزشکی‌قانونی نامه گرفتم و برای شکایت به پلیس آگاهی رفتم.

بعد از این حادثه روزهایت را چگونه می‌گذرانی؟

از لحاظ روحی زیاد لطمه دیدم. پیش مشاور رفتم.

خانواده‌ات می‌دانند؟

نه به کسی نگفتم. خجالت می‌کشیدم اما از طرفی نگرانم یک‌بار دیگر در یک خیابان دیگر دختران و زنان دیگری قربانی این‌گونه جنایت‌های مشابه شوند به همین خاطر هر جایی که می‌روم این ماجرا را از زبان یکی از دوستانم تعریف می‌کنم تا دختران جوان بیشتر مراقب خودشان باشند.

قربانی دیگر زنی 34 ساله و مادر دو دختر 15 و 12 ساله است. می‌گوید خدا را شکر که دخترانم به جای من قربانی این جنایتکاران نشدند. او هم مثل همه قربانیان در مسیر سوار شدن به تاکسی قربانی شد و حالا به‌عنوان یک مادر قوی، مصمم است تا با پیگیری شکایتش از همه زنان و دخترانی که از ترس آبرویشان سکوت کرده‌اند، حمایت کند.

پرونده سیاه این متهمان هر روز ابعاد تازه‌تری پیدا می‌کند. شاکیانشان درحال افزایش هستند و هنوز خبری از سرنوشت قربانیانی که احتمال دارد در گوشه و کنار شهر سکوت کرده باشند، وجود ندارد.



منبع: ایسنا


۱۴ تير ۱۳۹۴ - ۱۰:۱۸





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: نامه نیوز]
[مشاهده در: www.namehnews.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 46]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


اجتماع و خانواده

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن