تور لحظه آخری
امروز : شنبه ، 1 اردیبهشت 1403    احادیث و روایات:  امام علی (ع):مؤمن بسيار راستگو و بسيار نيكوكار است.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

بلومبارد

تبلیغات متنی

تریدینگ ویو

خرید اکانت اسپاتیفای

کاشت ابرو

لمینت دندان

ونداد کولر

لیست قیمت گوشی شیائومی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

لوله پلی اتیلن

دانلود سریال سووشون

دانلود فیلم

ناب مووی

مرجع خرید تجهیزات آشپزخانه

خرید زانوبند زاپیامکس

رسانه حرف تو - مقایسه و اشتراک تجربه خرید

کلاس باریستایی تهران

تعمیر کاتالیزور

تعمیر گیربکس اتوماتیک

دیزل ژنراتور موتور سازان

سرور اختصاصی ایران

سایت ایمالز

تور دبی

سایبان ماشین

جملات زیبا

دزدگیر منزل

ماربل شیت

تشریفات روناک

آموزش آرایشگری رایگان

طراحی سایت تهران سایت

آموزشگاه زبان

اجاره سند در شیراز

ترازوی آزمایشگاهی

رنگ استخری

فروش اقساطی کوییک

راهبند تبریز

ترازوی آزمایشگاهی

قطعات لیفتراک

وکیل تبریز

خرید اجاق گاز رومیزی

آموزش ارز دیجیتال در تهران

شاپیفای چیست

فروش اقساطی ایران خودرو

واردات از چین

قیمت نردبان تاشو

وکیل کرج

تعمیرات مک بوک

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

سیسمونی نوزاد

پراپ تریدینگ معتبر ایرانی

نهال گردو

صنعت نواز

پیچ و مهره

خرید اکانت اسپاتیفای

صنعت نواز

لوله پلی اتیلن

کرم ضد آفتاب لاکچری کوین SPF50

دانلود آهنگ

طراحی کاتالوگ فوری

واردات از چین

اجاره کولر

دفتر شکرگزاری

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1797175715




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

مصاحبه با قاتل کارگر رستوران: آنقدر مست بودم که نمی‌دانم چرا دست به قتل زدم/با180میلیون رضایت گرفتم


واضح آرشیو وب فارسی:پایگاه خبری آفتاب: مصاحبه با قاتل کارگر رستوران: آنقدر مست بودم که نمی‌دانم چرا دست به قتل زدم/با180میلیون رضایت گرفتم
سیامک جوانی ٢٧ ساله است که به اتهام قتل در بازداشت به سر می‌برد. او دو سال قبل در دعوا بر سر جای پارک خودرو مرتکب قتل شد و فرار کرداما حدود دو هفته پیش خودش را تسلیم پلیس کرد.
آفتاب : سیامک در گفت‌وگویی درباره قتل و زندگی‌اش توضیحاتی داده است:


‌ چرا در بازداشت هستی؟
در دعوا مرتکب قتل عمد شدم، اما نمی‌خواستم او را بکشم. اتفاقی باعث مرگ آن پسر شدم.


‌ ماجرای قتل چطور اتفاق افتاد؟
یادم نیست؛ ماجرای قتل مربوط به دوسال پیش است.


‌ در این مدت کجا بودی؟
فراری بودم. به همدان و شمال رفته بودم.


‌ هرچه را یادت است تعریف کن.
ساعت ١١، ١٢شب به رستوران دوستم در فرحزاد رفته بودم اما سر جای پارک با کارگر رستوران دیگری دعوایم شد و بعد هم او را با چاقو زدم.


‌ چطور شد او را با چاقو زدی؟
من وقتی به رستوران دوستم رفتم کارگر رستوران دیگری که جلوی ماشین‌ها را می‌گرفت و مشتری‌ها را به آن رستوران می‌برد جلوی مرا گرفت. بوق زدم و خلاصه دعوایمان شد. در نهایت با پادرمیانی دوستم که رستوران داشت، ماجرا تمام شد. بعد من به رستوران دوستم رفتم. نشسته و مشغول خوردن چای و کشیدن قلیان بودم که برادرم زنگ زد و گفت بیا خانه. در راه در اتوبان یادگار یک ماشین از فرعی بیرون ‌آمد و به ماشین من زد و گل‌گیر و در عقب ماشین را غر کرد. چون راننده آن خودرو مقصر بود منتظر افسر نشدیم. بعد من که هنوز عصبانی بودم به فرحزاد برگشتم و آن پسر را که سر جای پارک با او دعوا کرده بودم با چاقو زدم.


‌ چند ضربه چاقو و به کدام قسمت بدن مقتول زدی؟
فکر کنم ٨ یا ١٠ ضربه به همه جای او زدم، به پا، شکم و سینه‌اش.


‌ چرا این کار را کردی؟
مشروب خورده و عصبانی بودم. رفتم حالش را بگیرم. می‌خواستم یک سیلی در گوشش بزنم و گوشمالی به او بدهم، اصلا قصد کشتن او را نداشتم.


‌ پس چرا با خودت چاقو بردی؟
آنها زیاد بودند، گفتم اگر دعوا خیلی جدی شد از چاقو استفاده کنم.


‌ آیا همیشه چاقو همراهت بود؟
نه. چاقو را چند روز پیش دست کارگر رستوران دوستم دیدم و از او گرفتم که به کسی صدمه نزند. انداختم توی ماشین تا اینکه آن شب برداشتم و آدم کشتم.


‌ در این دو سال چرا فراری بودی؟
از ترس.


‌ چه شد که دستگیر شدی؟
خودم را معرفی کردم. دستگیر نشدم.


‌ تو که دو سال فراری بودی چرا خودت را معرفی کردی؟
قبل از اینکه خودم را معرفی کنم از اولیای دم رضایت گرفتم.


‌ اگر رضایت نمی‌گرفتی باز هم خودت را معرفی نمی‌کردی؟
نمی‌دانم، حالا که رضایت گرفتم.


‌ خودروات چه بود؟
هرروز یک ماشین زیر پایم بود، آن‌روز «هیوندا آوانته» داشتم.


‌مگر شغلت چه بود که چنین ماشینی برای خودت داشتی؟
شغلم خریدوفروش ماشین بود. نمایشگاه داشتیم.


‌ آدرس خانواده مقتول را برای گرفتن رضایت از کجا پیدا کردی؟
از روی شکایتی که کرده بودند.


‌ وقتی خودت فراری بودی، چه کسی را برای رضایت فرستادی و چطور موفق به این کار شدی؟
دوستانم رضایت گرفتند. ١٦٠ میلیون به خانواده مقتول پول دادند.


‌ اولیای دم چند نفر بودند؟
پدر و مادر مقتول فوت شده و اولیای دم خواهران و برادران کوچک‌تر از خودش بودند.


‌ چقدر درس‌خوانده‌ای؟ از وضع خانواده‌ات بگو؟
دیپلم دارم. دو برادر کوچک‌تر دارم، یکی ١٣ساله و یکی ١٨ساله. پدر و مادرم هم وقتی بچه بودم از هم جدا شدند. پدرم دوباره ازدواج کرده است و دو برادرم با مادرم زندگی می‌کنند.


‌چرا پدر و مادرت دنبال کار تو نرفتند؟
مادرم که نمی‌توانست دنبال کارم برود و پدرم هم نرفت. پدرم شش بچه دارد چطور می‌توانست دنبال کار من برود؟


‌ آیا از پدرت راضی هستی؟
بالاخره پدرم است. بگویم بد است؟


‌ تو با پدرت زندگی می‌کردی یا با مادرت؟
من با مادرم زندگی می‌کردم ولی از ٢١سالگی مستقل شده بودم و خودم جدا زندگی می‌کردم.


‌ چطور می‌خواهی لطف دوستانت را جبران کنی؟
خانه‌ام را می‌فروشم و پول دوستانم را می‌پردازم.


‌غیر از پول، چه کاری برایشان انجام می‌دهی؟
پولشان را می‌دهم و تمام. آنها کار خیر کرده‌اند.


‌ آیا سابقه کیفری یا اعتیاد داری؟
سابقه و اعتیاد ندارم. فقط مشروب مصرف می‌کردم.


‌ چطور فهمیدی کسی که با چاقو زده‌ای فوت شده است؟
دوستم که در فرحزاد رستوران دارد به من گفت. دو روز بعد از آنکه او را با چاقو زدم، در بیمارستان فوت شد.


‌ بعد از آن بود که فرار کردی؟
تا قبل از آن در تهران بودم و بعد از آن، ابتدا به همدان و بعد از مدتی هم به شمال رفتم.


‌ الان چه حسی داری؟
اگر می‌دانستم خودم را معرفی کنم آن‌قدر دردسر دارد، این کار را نمی‌کردم.


‌ یعنی می‌خواستی همچنان فرار کنی؟
شاید.


‌آیا می‌دانی مرتکب قتل عمد شده‌ای و در صورتی که اولیای دم رضایت نمی‌دادند، قصاص در انتظارت بود؟


من مرتکب قتل عمد نشده‌ام، قتل عمد، قتلی است که با برنامه‌ریزی انجام شده باشد، اما من نمی‌خواستم او را بکشم. فقط می‌خواستم او را گوشمالی بدهم. تازه اول او ماجرا را شروع کرد و راه مرا بست و جروبحث شروع شد که آمدند ما را جدا کردند.


‌ اصلا چرا باید یک کارگر را که برای امرار معاش از شهرستان به تهران آمده بود، گوشمالی بدهی؟
او زمینه اصلی عصبانیتم را فراهم کرده بود و شاید اگر او مرا عصبانی نمی‌کرد، حواسم را جمع می‌کردم و تصادف نمی‌کردم.


‌ او چه چیزی به تو گفت که با هم درگیر شدید و چطور تو را آن‌قدر ناراحت کرد که تصمیم گرفتی دوباره به فرحزاد برگردی و با او دعوا کنی؟


اصلا یادم نیست. از آن ماجرا دو سال گذشته است. از طرفی، من آن شب خیلی مشروب خورده بودم.


‌ شاهدان در تحقیقات گفته‌اند دفعه اولی که با مقتول درگیر شدی، یک خانم با تو بود اما وقتی برگشتی، آن خانم همراهت نبود.


دفعه اول هم تنها بودم. بعد از درگیری اول آمدند و ما را جدا کردند.


‌دفعه دوم چرا او را با چاقو زدی. او در حال استراحت بود و تو می‌توانستی با یک سیلی به قول خودت، حالش را بگیری لازم نبود این همه به او چاقو بزنی.


مشروب خورده بودم و در حال خودم نبودم.


‌ الان چه می‌خواهی بکنی؟


منتظرم ببینم چه می‌شود و دادگاه چه تصمیمی برایم می‌گیرد.


‌ قطعا تو چند سالی را در زندان خواهی گذراند، بعد از آن، چه می‌خواهی بکنی؟


می‌خواهم زندگی جدیدی را شروع کنم.


‌ از خانواده مقتول چطور می‌خواهی قدردانی کنی. آیا اصلا برای تشکر پیش آنها خواهی رفت؟


نه، فکر نکنم بخواهم با آنها روبه‌رو شوم.




تاریخ انتشار: ۱۱ تير ۱۳۹۴ - ۰۹:۳۷





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: پایگاه خبری آفتاب]
[مشاهده در: www.aftabnews.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 120]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن