تور لحظه آخری
امروز : چهارشنبه ، 5 اردیبهشت 1403    احادیث و روایات:  امام محمد باقر(ع):هر که رکوع نمازش را کامل انجام دهد هیچ ترس و وحشتی در قبر با سراغش نمی آید. ...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

بلومبارد

تبلیغات متنی

تریدینگ ویو

خرید اکانت اسپاتیفای

کاشت ابرو

لمینت دندان

ونداد کولر

لیست قیمت گوشی شیائومی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دانلود سریال سووشون

دانلود فیلم

ناب مووی

تعمیر کاتالیزور

تعمیر گیربکس اتوماتیک

دیزل ژنراتور موتور سازان

سرور اختصاصی ایران

سایت ایمالز

تور دبی

سایبان ماشین

جملات زیبا

دزدگیر منزل

ماربل شیت

تشریفات روناک

آموزش آرایشگری رایگان

طراحی سایت تهران سایت

آموزشگاه زبان

اجاره سند در شیراز

ترازوی آزمایشگاهی

رنگ استخری

فروش اقساطی کوییک

راهبند تبریز

ترازوی آزمایشگاهی

قطعات لیفتراک

وکیل تبریز

خرید اجاق گاز رومیزی

آموزش ارز دیجیتال در تهران

شاپیفای چیست

فروش اقساطی ایران خودرو

واردات از چین

قیمت نردبان تاشو

وکیل کرج

تعمیرات مک بوک

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

سیسمونی نوزاد

پراپ تریدینگ معتبر ایرانی

نهال گردو

صنعت نواز

پیچ و مهره

خرید اکانت اسپاتیفای

صنعت نواز

لوله پلی اتیلن

کرم ضد آفتاب لاکچری کوین SPF50

دانلود آهنگ

طراحی کاتالوگ فوری

واردات از چین

اجاره کولر

دفتر شکرگزاری

تسکین فوری درد بواسیر

دانلود کتاب صوتی

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1797720122




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

‌ جست‌وجوي زندگي آرماني


واضح آرشیو وب فارسی:جوان آنلاین: ‌ جست‌وجوي زندگي آرماني
نوشتار پيش رو به بررسي آرا و عقايد مصطفي ملكيان با نگاهي منتقدانه پرداخته است. در اين مقال سعي خواهد شد طرح فكري وي تا آنجا كه ممكن است ساده و شفاف بيان شود.
نویسنده : محسن باقري* 


مصطفي ملكيان در دوره حيات فكري خود سه مرحله را پشت سر گذاشته است. مرحله بنيادگرايي اسلامي بدون خشونت (1363- 1352)، سنت‌گرايي اسلامي(1367- 1363)، تجددگرايي اسلامي (1374- 1367) و از سال1380 وارد مرحله جديدي شده كه برساخته خودش است؛ «عقلانيت و معنويت». طرح عقلانيت و معنويت مهم‌ترين نظريه مصطفي ملكيان است كه تفصيلي‌تر آن را مرور خواهيم كرد. در بخش نخست به مرور مفهوم عقلانيت از نگاه ملكيان پرداخته خواهد شد. در بخش بعدي نقدهاي مهمي را كه به طرح عقلانيت و معنويت ايراد شده بيان مي‌كنيم و در آخر، آثار و نتايجي را كه مي‌تواند بر اين طرح مترتب شود، شرح خواهيم داد.     شاخص‌هاي طرح عقلانيت و معنويت طرح عقلانيت و معنويت كه توسط مصطفي ملكيان شرح و بسط داده شده است، در راستاي رسيدن به زندگي آرماني است. زندگي‌اي كه به‌زعم او دست ما را در دست رضايت باطن خواهد گذاشت. او بر اين باور است كه زندگي آرماني، سه ويژگي اساسي دارد: «خوشي، خوبي و ارزشمندي». زندگي خوش، يعني فرد انساني، بيشترين لذت ممكن و كمترين درد و رنج را براي شخص خودش مي‌خواهد. زندگي توأم با خوبي، يعني فرد انساني، چنان زندگي كند كه كمترين درد و رنج را به ديگران برساند و بيشترين سعي را در كاستن درد و رنج ديگران داشته باشد (بدون اينكه در اين امر ذره‌اي لذت خودش را در نظر بگيرد) و زندگي ارزشمند هم يعني زندگي‌اي كه به زيستنش بيرزد. در خوشي و خوبي زندگي، پيش‌فرض اين است كه زندگي به زيستنش مي‌ارزد، اما در ارزشمندي زندگي، اول بايد بدانيم كه چرا بايد زيست؟ تا بعد بگوييم كه چگونه بايد زيست. «خوشي زندگي ما را به سوي شادكامي و خودگرايي دعوت مي‌كند؛ خوبي زندگي ما را به سوي ديگرگرايي و اخلاقي زيستن دعوت مي‌كند و ارزشمندي زندگي هم زندگي را «معنادار» مي‌كند. زندگي بي‌ارزش، زندگي بي‌معناست. ما زندگي را مي‌خواهيم كه در آن خود دوستي ما به بيشترين حد خودش برسد؛ نوعدوستي ما هم از راه اخلاقي ‌زيستن به بيشترين حد ارضا شود و در عين حال زندگي ارزشمندي هم باشد. يعني واقعاً يقين داشته باشيم كه مي‌صرفد به اين زندگي ادامه دهيم.» اما چقدر مي‌توانيم در به دست آوردن زندگي آرماني موفق باشيم؟ ملكيان معتقد است بخشي از حصول زندگي آرماني، از اختيار من انسان بيرون است، چون از اختيار كل بشر بيرون است (وجوه تراژيك زندگي). وجوه تراژيك زندگي يعني وجوهي كه در آن، ما زندگي خوب و خوش و ارزشمندي نداريم ولي نمي‌توانيم هم داشته باشيم، چون سرشت زندگي بشري به بيشتر از آن اجازه تحقق نمي‌دهد. بخش ديگري هم هست كه از سرشت بشر بيرون نيست، اما به دست نهادهاي اجتماعي‌اي است كه من انسان بر آنها سيطره ندارم (نهادهاي خانواده، اقتصاد، سياست، تعليم و تربيت، ‌حقوق و دين و مذهب تا حدي). اما بخش ديگري هم هست كه نسبتاً در اختيار فرد انساني است. مدعاي طرح عقلانيت و معنويت اين است كه چگونه با استفاده از آن قسمت اختياري كه تحت اختيار ماست مي‌توان به زندگي آرماني نزديك شد و اينكه اين زندگي از چه راهي و با چه متدي حاصل مي‌شود؟ ملكيان بر اين باور است كه در طول تاريخ پاسخ‌هاي متعدد و گاها متضادي براي اين پرسش عرضه شده است. اگر از روشنفكر ديني بپرسيم كه از چه راهي مي‌توان به زندگي آرماني رسيد؛ پاسخش اين است كه به دين روي بياوريد اما دين روشنفكرانه و متجددانه. پاسخ بنيادگراي ديني به اين پرسش بازگشت به دين بنيادگرايانه و فوندامنتاليستي است. راه‌حل سوم در پاسخ به اين سؤال اين است كه مي‌گويد: نه به دين تجددگرايانه و نه به دين بنيادگرايانه رجوع كنيد بلكه به دين سنت‌گرايانه رجوع كنيد (امثال رنه گنون فرانسوي، فريتيهوف شوان سوئيسي، مارتين دينكز انگليسي و سيدحسين نصر ايراني) و راه‌حل چهارمي مي‌گويد: به طور كلي كاري به دين نداشته باشيد؛ شما تنها با عقل مي‌توانيد به زندگي آرماني برسيد. جمع عقلانيت و معنويت؛ در رهگذار باد و نگهبان لاله اما پاسخ مصطفي ملكيان به اين پرسش اساسي، جمع عقلانيت و معنويت است. با توجه به دو سخنراني وي به نام‌هاي عقلانيت 1 و 2 كه در دهه 80 ايراد شده و به تازگي در كتابي به نام «در رهگذر باد و نگهبان لاله» توسط نشر نگاه معاصر (بينش معنوي) جمع‌آوري شده است به صورت ساده و شفاف عقلانيت مدنظر خود را توضيح داده است. بر اين اساس عقلانيت بر سه شق است: عقلانيت نظري، عملي و گفتاري. الف- عقلانيت نظري: بدين معني است كه ما ميزان پايبندي‌مان به يك عقيده را با ميزان قوت شواهد و قرائني كه آن عقيده را تأييد مي‌كند، متناسب كنيم. البته اين مطلب واضحي است و بر هر كه عرضه شود مي‌پذيرد. او سپس به بيان مولفه‌هاي عقلانيت نظري مي‌پردازد. عدم تناقض، اعتبار رياضيات، ارزيابي درست از حساب احتمالات، اعتقاد به استقراء و توجه به بهترين تبيين از زمره اين مولفه‌ها هستند: 1. در مقام عقيده، رأي و نظر چنان مشي و سلوك كنيم كه تا آنجا كه ممكن است، مرتكب تناقض نشويم و در درون باورهايمان «سازگاري منطقي» برقرار كنيم. دو گزاره متناقض را با هم قبول نكنيم و دو گزاره متناقض را با هم رد نكنيم. 2. قواعد رياضيات را معتبر بدانيم. 3. از حساب احتمالات ارزيابي درستي داشته باشيم. چند سال پيش كسي گفته بود چون درصد جمعيت كشور چين نسبت به كل دنيا، تقريباً نزديك يك به سه است، حساب احتمالات اقتضا مي‌كند از هر سه كودكي كه به دنيا مي‌آيد، يكي در چين به دنيا آيد. راست هم گفته بود. اگر بپذيريم مثلاً جمعيت چين، ثلث جمعيت دنياست، معنايش اين است كه از هر سه كودك، يكي در چين به دنيا مي‌آيد. بر اين اساس كسي به خواهرش گفته بود، شما كه دو فرزند داريد، از آمدن فرزند سوم حتماً خودداري كنيد. خواهرش پرسيده بود، چرا؟ گفته بود، چون فرزند سوم شما در چين به دنيا مي‌آيد زيرا حساب احتمالات مي‌گويد از هر سه بچه، يكي در چين به دنيا مي‌آيد! 4. اعتقاد پيدا كردن به استقراء. منطق بر اساس قياس است. اما در علوم تجربي، تمام توجه به استقراء است. اگر به «آخرين دستاوردهاي علوم تجربي» بها دهيم به استقراء بها داده‌ايم. منظور فقط علوم تجربي طبيعي مانند فيزيك، شيمي و زيست شناسي نيست، بلكه علوم تجربي انساني مانند روان شناسي، جامعه شناسي و اقتصاد هم محل توجه هستند. نكته اين است كه صرف اينكه بگوييم علوم تجربي، علوم مبتني بر استقراء هستند و استقراء هم حجيت ندارد، ما را از پذيرش «آخرين دستاوردهاي علوم تجربي» رها نمي‌كند. عقلانيت نظري اقتضاء مي‌كند آنچه در شيمي، روانشناسي و جامعه‌شناسي و ديگر علوم تجربي مورد قبول عالمان آن علم است، در اين برهه تاريخي، مورد قبول انسان عقلاني باشد. چون علوم تجربي علوم بي‌طرف هستند و اصلاً جنبه ايدئولوژيك ندارند. علومي نيستند كه يك سلسله پيش‌فرض‌ها و مقدمات را به صورت جزم انديشانه قبول داشته باشند. 5. پذيرفتن «بهترين تبيين». اگر با پديده‌اي روبه‌رو شديم و براي چرايي آن، چند نظريه ارائه شد، بايد نظريه‌اي را كه بهترين است بپذيريم؛ ولو خود آن نظريه هم بي‌عيب و نقص نباشد. مثال:فرض كنيد از خانه بيرون مي‌رويم و مي‌بينيم تمام كوچه، خيابان، درختان و پشت بام‌ها خيس است. اگر بپرسند چرا همه جا خيس است، مي‌توان گفت تمام لوله‌هاي آب شهر تركيده است. يك نظريه هم اين است كه دولت دستور داده است با بالگرد بر تمام شهر، آب بپاشند. يك نظريه هم اين است كه باران باريده است. هيچ يك از اين نظريه‌ها را نمي‌توان به معناي واقعي كلمه ثابت كرد و البته پاسخ اين مثال معلوم است. در بسياري از موارد، در عالم نظر و فكر، دست ما از قياس كوتاه است. از سوي ديگر، در اين موارد دست ما از استقراء هم كوتاه است و چاره‌اي جز توسل به راه سوم كه همان تبيين‌هاي مختلف است نداريم. عقلانيت اقتضاء مي‌كند كه از بين تبيين‌ها «بهترين تبيين» را بپذيريم. براي بهترين تبيين بودن سه ويژگي لازم است: الف) تبييني بهتر است كه تعداد پيش‌فرض‌هاي كمتري داشته باشد.ب) انسان‌هاي بيشتري پيش فرض‌هاي آن تبيين‌ها را قبول داشته باشند ج) تبيين بتواند غير از پديده مورد بحث، پديده‌هاي بيشتري را دربر بگيرد و در تبيين پديده‌هاي ديگر هم كمابيش كمك كند. 6. فرد آنچه را بر اثر بررسي خويش بدان علم قطعي پيدا كرده است، به خاطر چيزهايي كه ديگران مي‌گويند، رها نكند و اين يعني «زندگي اصيل» داشتن. زندگي اصيل مسئله‌اي است كه ملكيان بسيار روي آن تأكيد دارد. يعني زندگي‌اي كه در آن انسان بر اساس فهم و تشخيص خود عمل مي‌كند، نه بر اساس گفته‌ها و نتيجه‌گيري‌هاي ديگران، كه در واقع برايش حكم عاريت دارند. اقتضاي عقلانيت ششم اين است كه اگر در باب نظريه‌اي به يقين رسيديم، با ديگرا ن وارد گفت‌و‌گو شويم، شايد ديگران دليلي قوي‌تر از دليل من بياورند كه اگر چنين شود بايد اعتقاد خودمان را عوض كنيم. بنابراين گفت‌‌و‌گو را ممنوع نمي‌كنيم. عقلانيت عملي؛ متناسب ساختن وسايل با اهداف ب- عقلانيت عملي: يعني متناسب ساختن هرچه بيشتر وسايل با هدف يا اهداف. هر چه اين تناسب بيشتر باشد، يعني عقلاني‌تر عمل كرده‌ايم. با هر وسيله‌اي نمي‌توان به هر هدفي دست يافت و هر هدفي نيز وسيله خاص خود را لازم دارد. ابعاد عقلانيت عملي از نظر ملكيان عبارتند از: 1. عقلانيت عملي در باب «اهداف زندگي»: يك انسان عقلاني اهدافي را براي زندگي خودش انتخاب مي‌كند كه درخور، لايق و مستدل باشند. اهدافي كه مجموعه خسارت‌ها و هزينه‌هايي كه براي رسيدن به آن بايد متحمل شود، بيشتر از سودي كه از رسيدن به آن مي‌برد، نباشد. ممكن است نسل‌هايي بيايند و بروند و همه عمر، نيرو، توان و توانايي خود را صرف رسيدن به اهدافي كنند كه از ديد يك آدم متعقل و متفكر، صَرف چيزي بزرگ براي به دست آوردن چيزي بسيار كوچك باشد. 2. عقلانيت عملي در باب «وسايل»: به اين معناست كه وقتي انساني هدفي را انتخاب كرد، فقط به دنبال وسايلي برود كه او را زودتر، مطمئن‌تر و با عواقب كمتري، به آن هدف برساند. هر هدفي كه در زندگي فردي جمعي وجود دارد بايد از لحاظ اين نوع عقلانيت، كاملاً آزموده شود كه آيا بهترين راه رسيدن به آن هدف است؟ يا نه؟ و آيا زودترين، مطمئن‌ترين و بي‌عواقب‌ترين راه رسيدن به آن هدف است يا نه؟ ج- عقلانيت گفتاري: عقلانيت در سخن گفتن ما. سخن گفتن كاركردهاي فراواني دارد اما مهم‌ترين كاركردش آن است كه مي‌خواهيم آنچه را كه در ناحيه عقايد، احساسات، عواطف، خواسته‌ها و نيازها در ذهن و ضميرمان مي‌گذرد به ديگري انتقال دهيم. بنابراين اگر چنان سخن بگوييم كه به سريع‌ترين، مطمئن‌ترين و بدون عواقب‌ترين صورت بتوانيم مافي الضميرمان را به ديگران منتقل و ابلاغ كنيم، عقلانيت گفتاري داريم. البته براي رسيدن به اين مقصود، گفتارمان بايد شش ويژگي داشته باشد: 1- سخن غموض نداشته باشد: پيچيده و سخت بيان نشود. هر انسان عقلاني بايد بتواند نه وضوح را فداي عمق كند و نه عمق را فداي وضوح. 2- سخن ابهام نداشته باشد: الفاظ مبهم، عقلانيت گفتاري ندارند. 3- سخن ايهام نداشته باشد. 4- در سخن و گفتار بايد درباره «موضوع گفتار» صحبت كرد. وقتي موضوع سخنراني من درباره عقلانيت است، اگر درباره هر چيز ديگري سخن بگويم، چنانچه عميق‌ترين و ارزشمندترين سخنان هم باشند، عقلانيت گفتاري ندارم. 5- سخن نه مفصل‌تر از حدي كه براي هدف كافي است باشد نه مختصرتر از آن. رعايت اختصار و تطويل در حد هدف. 6- سخن و گفتار اينگونه اقتضاء مي‌كند كه انسان چنان سخن بگويد كه اين، رأي من است. نه اينكه عالَم اينگونه است. در قسمت بعدي نوشتار به تشريح مراد ملكيان از معنويت پرداخته خواهد شد و اين الگوواره مورد ارزيابي و نقد قرارخواهد گرفت. *دانش‌آموخته فلسفه

منبع : روزنامه جوان



تاریخ انتشار: ۰۹ تير ۱۳۹۴ - ۱۵:۴۰





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: جوان آنلاین]
[مشاهده در: www.javanonline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 192]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


دین و اندیشه
پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن