واضح آرشیو وب فارسی:ایلنا: پیام روز جهانی تئاتر در سال 2015 به قلم کریستف وارلیکوفسکی، هنرمند لهستانی منتشر شد.
به گزارش خبرنگار ایلنا، در متن پیام روز جهانی تئاتر در سال 2015 آمده است: استادان حقیقی تئاتر را بیشتر میتوان جایی فراتر از صحنه یافت. آنها علاقهای به تئاتر به عنوان ماشین تولید سنن و کلیشهها ندارند، بلکه در جستجوی سرچمشهای جوشان و زندهاند که بنیانش تنها در محدوده تئاتر نیست. هستند معدود کسانی که آن هم با زحمت فراوان، تنها موفق به تقلید از این امور میشوند. ما تقلید میکنیم، بازتولید میکنیم، بجای آنکه دنیایی تازه خلق کرده باشیم. بجای آنکه لحظهای مکث کرده باشیم یا اینکه دقتی به ضربههای تاثیرگذار یک دیالوگ برتماشاگر وارد آورده باشیم. بدون آنکه تاثیر لایههای پنهان یک متن را بررسی کنیم. هیچ هنری همچون تئاتر توان بیان شور و احساس پنهان انسانی را ندارد. راهنمای کار من در این عرصه مراجعه به خود ادبیات است، کسانی که همواره مرا هدایت میکنند، همان نویسندگانی هستند که صد سال پیش پیامبرانه اما بیغرض زبان و ظلمت خدایان اروپایی را آشکار کردند. تمدن ما تا همین امروز هم نتوانسته بر این تاریکی نور و روشنایی بتاباند. من به "فرانس کافکا" و "توماس مان" یا "مارسل پروست" میاندیشم و امروز میتوان «جان ماکسول کوتزه» را به این پیامبران افزود. نقطه مشترک آنها در این است که احساس پایان جهان را جدی گرفتند و آن را نحوه فروپاشی مدلی از روابط میان انسانها، نظم سنتی ارزشها و درگیریهای زندگی انسانی تعبیر کردند و آنها را به پرسش و چالش کشیدند. این احساس و پرسش هنوز هم به قوت خود باقی است، گرچه ما آن پایان جهانی که وعدهاش را دادند سپری کردیم. آدمهای عصر ما شاهد قتلها و درگیریهای بیپایان و رو به افزایش هستند که بازنمایی آن از توان و عهده تمامی رسانهها خارج است. خبرهایی که هنوز از آنها ذکری به میان نیامد، خسته کننده میشود و بدون آنکه اثری از خود بر جای گذارند، از صفحه اخبار روز محو میشوند. در جهانی این چنین؛ احساس ناتوانی، شکه شدن و محاصره شدن داریم. دیگر در توانمان نیست که برج و بارو بسازیم و سخت کوشانه دیوارهای مستحکمی برای دفاع از خود برپا داریم. برعکس اینها ما را بر آن میدارد که در حفظشان بکوشیم و چنان نیرو میگیرند که دیگر توانی برای کشف دنیای آن سوی دیوارها برایمان نمیماند. دقیقا همینجا نقش تئاتر آشکار میشود. این نقطه محل ابراز توانایی تئاتر است، یعنی به سویی بنگریم که دیدنش ممنوع شده است. اسطوره سعی دارد که ابهام را توضیح دهد و از آنجا که از حقیقتی برآمده دوباره باید با ابهامی پایان گیرد؛ فرانس کافکا در باره اسطوره «پرومته» این چنین میگوید. من بر این باورم که تئاتر نیز این چنین باید به کار گرفته شود؛ حقیقت در آغازش و ابهام در پایان. پس چنین تئاتری برای فعالان و علاقه مندانش آرزو میکنم، برای آنها که روی صحنه هستند و برای آنها که در سالنها به تماشا نشستهاند.
۱۳۹۴/۰۱/۰۷ ۱۳:۴۵:۴۳
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: ایلنا]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 69]