واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: هنرمند در محدودیت نمیتواند کار کند
ناصر تقوایی در جلسه نقد و بررسی 40 فیلم منتخب کوتاه جشن خانه سینما گفت: تفکر اشتباهی در مورد محدودیت هنرمندان وجود دارد و عدهای تصور میکنند در محدودیت هنرمند خلاقانهتر عمل میکند اما این مساله هنرمندان را به انزوا میکشد. به گزارش خبرنگار مهر، سومین جلسه نمایش، نقد و بررسی فیلمهای کوتاه منتخب جشن خانه سینما با حضور ناصر تقوایی، فرهاد توحیدی، امیرشهاب رضویان، بیژن میرباقری، هادی آفریده، سهیلا گلستانی و جمعی از علاقمندان فیلم کوتاه چهارشنبه در خانه سینما برگزار شد.در این نشست بعد از نمایش فیلمهای کوتاه فرهاد توحیدی درباره نمایش این فیلمها گفت: فیلمهایی که امروز در این سالن نمایش داده شد از همه نظر فیلمهای خوبی بود، اگرچه من مثل آقای تقوایی این فیلمها را با دقت نظر ندیدم اما میتوانم بگویم روند فیلمسازی کوتاه در سینمای ایران روند خوبی دارد.وی ادامه داد: داستان کوتاه، داستانی است که واقعا کوتاه باشد. در اختتامیه سینما حقیقت یکی از روسا زمانی که برای سخنرانی روی سن دعوت شد گفت: فیلمسازان نباید به سیاهنمایی بپردازند و میتوانند موضوعات جذابی مثل سفرهای رئیس جمهوری به کشورهای مختلف را فیلم کنند. این نگاه در سینمای مستند و کوتاه وجود ندارد و فیلمساز میتوانند روی هر موضوعی بدون در نظر گرفتن خط قرمزها دست بگذارد.توحیدی با اشاره به تعداد بسیار زیاد علاقمندان به فیلم کوتاه در سالن عنوان کرد: امروز که شتابزده فیلمها را دیدم خیلی حسرت خوردم. حسرت من از آنجا بود که جوانان حاضر در سالن با آرامش میتوانستند این فیلمها را ببیند اما ما به دلیل اینکه خودمان را درگیر کارهای اجرایی کردهایم حتی فرصت فیلم دیدن را هم نداریم. با این نگاه گذرا میتوانم بگویم تنوع تازگی در مضمون و اقلیمهای رنگارنگ در فیلمهای نمایش داده شده به چشم میخورد. این میزان تنوع را در سینمای حرفهای از دست دادهایم. سینمای حرفهای ما امروز مقتضیات سرمایهداری را دارد و به خاطر محافظهکاری روح تجربی و نقادانه و بیپروایی در این سینما وجود ندارد. همانطور که دیدیم فیلمهای کوتاه تا اندازه زیادی خط قرمزها را زیر پا گذاشتهاند و هیچ اتفاقی هم نیفتاد. توحیدی گفت: هر نویسندهای برای فیلمنامهنویسی باید به سه سئوال پاسخ دهد. اول اینکه چه میخواهد بگوید، دوم چگونه میخواهد بگوید و سوم چه وقت میخواهد بگوید. چگونه گفتن به تم و درون مایه برمیگردد. از همین سه چهار فیلمی که امروز دیدیم تمهای عجیب و غریبی بیرون آمد. درباره این درون مایهها یک جامعهشناس باید صحبت کند. در دو فیلم ما بحران بیاعتمادی را به عنوان درون مایه دیدم. این آن چیزی است که هنرمند انتخاب کرده و با موضوع روز جامعه مطابقت دارد. آدمهای صاحب سبک مثل تقوایی و بیضایی در تمام کارهایشان تم مشترک دیده میشود و به همین خاطر هنرمندان شاخصی هستند. وی با اشاره به دو رویکرد در هنر توضیح داد: نگاه افلاطونی و نگاه ارسطویی دو رویکرد متفاوت در هنر هستند. نگاه افلاطونی نگاهی معرفت شناسانه است و تکنیک بردار نیست. در آن کشف و شهوت وجود دارد. آنچه که افلاطون می گوید در باب حقیقت است یعنی تمام چیزهایی که می تواند وجود داشته باشد. در این نگاه هنرمند باید بکوشد تا با کشف و شهود خود معرفت را پیدا کند و بتواند به حقیقت برسد. از چنین رویکردی تئاتر "برشت" میآید و در سینما اشکال آثار هنری خلق میشود. با این نگاه در سینمای ایران میتوانیم کسانی چون کیارستمی را مثال بزنیم که مخاطب نمیتواند فیلم بعدی او را حدس بزند چون معلوم نیست در اثر بعدیاش چه چیزی را کشف میکند. وی در مورد نگاه دوم یعنی نگاه ارسطویی توضیح داد: ارسطو کتاب "بوطیقا" را نوشته است و در آن قاعده تراژدی و کمدی را مشخص کرده است. ایپسن و شکسپیر از دل این سنت ارسطو بیرون میآیند جالب است که هالیوود هم از همین سنت سرچشمه میگیرد چرا که درام دارد و قاعدهمند است. رویکرد ارسطو به هنر رویکردی واقع گرایانه و معطوف به واقعیت و مهندسی شده است. ارسطو میگوید اگر میخواهی چیزی را بسازید ابتدا آن را مهندسی کنید و در سینمای حرفهای ایران نیز جریان مهندسی ارسطویی دیده میشود و چون باید این مهندس فلکی باشد کمتر کارگردانهایی مثل ناصر تقوایی میتوانند "دایی جان ناپلئون" را بسازند. توحیدی اشارهای به فیلمسازان کوتاه کرد و گفت: شهرام مکری در این رویکرد مهندس خوبی است، او فیلمهای کوتاه و بلند خوبی میسازد اما در مورد کوتاهسازان دیگر بیشتر نگاه افلاطونی وجود دارد. تقوایی در تکمیل صحبتهای توحیدی توضیح داد: باید بگویم سینمای ارسطویی مبتنی بر متن است هر چه متون فیلم جذابتر باشد رویکرد ارسطویی موفقتر عمل میکند. مثلا اگر نگاهی به فیلمهای جان فورد بیاندازیم میبینیم که جهانبینی این سینماگر در این فیلمها غالب است. از طرفی هرگز نمیتوانید نگاه شخصیاش را به دنیا در این فیلمها پیدا کنید. در مورد تم و درون مایه دو فیلم که آقای توحیدی هم به آن اشاره کردم باید بگویم بیاعتمادی یک واژه مجرد است و میتواند در ذهن هر کس به یک شکل صورت بگیرد. در مناسبات فردی این واژه از نظر معنایی در ذهن هر یک از اعضای جامعه معنای متفاوتی میتواند داشته باشد یعنی در عین حال که مجرد است میتواند متکثر هم باشد. از زمانی که مسئله تکثر عنوان میشود کار هنرمند آغاز میشود. کارگردان فیلم "کاغذ بی خط" همچنین یادآور شد: سیاسی و اجتماعی بودن مجموعه هنرمندان ما به دلیل نبود سیاستمداران در دورههای گذشته است. سینمای ما جزو خانواده ادبیات و ادبیات نیز زیر سیطره روایت است. سینمای ایران زمانی میتواند رها شود که از دیکتاتوری ادبیات بیرون آید. فیلمسازان ما وارث نویسندگان هستند نویسندگان هم تحت تاثیر سیاستمداران. وی ادامه داد: به خاطر نداشتن سیاستمدار در جامعه ایران کار سیاست بر عهده شاعران و نویسندگان افتاد. مردم از این گروه توقع داشتند در جامعه تاثیراتی که سیاستمداران باید بگذارند را داشته باشند. یک عده از نویسندگان و شاعران هم باورشان شد که وظیفهشان علاوه بر کار ادبی، سیاستمداری است. در 100 سال گذشته هنر و ادبیات رسالت بزرگ خود را فراموش کرده و به عرصه سیاست کشیده شدهاند. هنری که در جوامع آزاد به کار برده میشود بصورت آزاد و به سادهترین و ملموسترین شکل ممکن حرفش را میزند اما در جوامع محدود هنرمند و نویسنده به ناپیدا ترین شکل ممکن منظورش را به مخاطب میرساند. فیلمهای کوتاه هم همین ویژگی را دارد ما منظور خودمان را به هر ترفندی به مخاطب میرسانیم و اگر فیلم کوتاهی در خارج از ایران موفق عمل کند به خاطر همین جذابیتهای پنهان در فیلم است. ممکن است جوامع دیگر هم در بخشی از تاریخشان محدودیتهایی در هنر داشتند اما بعد از جنگهای جهانی این مسئله کمرنگ شد. تنظیم : سینما و تلویزیون تبیان / مسعود عجمی
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تبیان]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 218]