تور لحظه آخری
امروز : سه شنبه ، 28 فروردین 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):من مأمورم كه صدقه (و زكات) را از ثروتمندانتان بگيرم و به فقرايتان بدهم.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

بلومبارد

تبلیغات متنی

تریدینگ ویو

خرید اکانت اسپاتیفای

کاشت ابرو

لمینت دندان

لیست قیمت گوشی شیائومی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

لوله پلی اتیلن

دانلود سریال سووشون

دانلود فیلم

ناب مووی

مرجع خرید تجهیزات آشپزخانه

خرید زانوبند زاپیامکس

رسانه حرف تو - مقایسه و اشتراک تجربه خرید

کلاس باریستایی تهران

تعمیر کاتالیزور

تعمیر گیربکس اتوماتیک

دیزل ژنراتور موتور سازان

سرور اختصاصی ایران

سایت ایمالز

تور دبی

سایبان ماشین

جملات زیبا

دزدگیر منزل

ماربل شیت

تشریفات روناک

آموزش آرایشگری رایگان

طراحی سایت تهران سایت

آموزشگاه زبان

اجاره سند در شیراز

ترازوی آزمایشگاهی

رنگ استخری

فروش اقساطی کوییک

راهبند تبریز

قطعات لیفتراک

وکیل تبریز

خرید اجاق گاز رومیزی

آموزش ارز دیجیتال در تهران

شاپیفای چیست

فروش اقساطی ایران خودرو

واردات از چین

قیمت نردبان تاشو

وکیل کرج

تعمیرات مک بوک

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

سیسمونی نوزاد

پراپ تریدینگ معتبر ایرانی

نهال گردو

صنعت نواز

پیچ و مهره

خرید اکانت اسپاتیفای

صنعت نواز

لوله پلی اتیلن

کرم ضد آفتاب لاکچری کوین SPF50

دانلود آهنگ

طراحی کاتالوگ فوری

واردات از چین

اجاره کولر

دفتر شکرگزاری

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1796372115




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

مرتضی احمدی با آروزهایش رفت / داستان مردی که صدای تهران بود


واضح آرشیو وب فارسی:خبر آنلاین:


مرتضی احمدی با آروزهایش رفت / داستان مردی که صدای تهران بود فرهنگ > تئاتر - مرتضی احمدی با آرزوهایش چشم از جهان فرو بست. آرزوی تمام شدن «چای تلخ» آخرین ساخته ناصر تقوایی و آرزوی انتقال همه دانسته‌ها و هنرش به نسل‌های بعدی که در راهند.

الهه خسروی‌یگانه: روزهای آخر اسفند، وقتی که دیگر نفس تهران از آلودگی گرفته و مهی شیری رنگ همه جار را پوشانده بود، پیرمرد دوباره به عشق تهران، آمده بود تا درباره نوروز با او حرف بزنیم. «من که از پله نمی‌تونم بالا برم». نفسش همین جوری هم گرفته بود. روی صندلی که نشست، جرعه‌ای چای خورد و گفت: «می‌خواین درباره نوروز تهرون حرف بزنیم؟» تنها اشاره سر کافی بود تا مرتضی احمدی شروع کند.  وقت حرف زدن از تهران، چشم‌هایش می‌درخشید. انگار به کل تهران حالا را از یاد می‌برد و باز برمی‌گشت به همان کوچه پس‌کوچه‌های قدیمی. تصویری که از تهران و مردمانش ارائه می‌داد آن قدر نوستالژیک و البته آرمانی بود که قند توی دل آدم آب می‌کرد.  با این همه دلش خون بود. از همه چیز. از ساختمان‌هایی که بی‌وقفه قد می‌کشند و مردمی که دیگر همدیگر را دوست ندارند. مرتضی احمدی صدای فراموش شده مردمی بود که دیگر صدای قلب‌شان را نمی‌شنوند. صدای مردی که خاطره شد و جاودانه. مدام نگران هنری بود که می‌گفت اگر بمیرد با او به زیر خاک خواهد رفت: «من بارها به شهرداری گفتم آقا جان منو بخواین شما، آنچه را که در تهران هست من می‌ریزم وسط. من بمیرم اینها از بین می‌ره ». (اینجا) گرچه اصل و نصبش به تفرش می‌رسید اما زاده تهران بود. اول قرار بود ورزشکار شود اما وسوسه تئاتر پایش را به روی صحنه باز کرد. تماشاخانه ماه را روبروی باغ فردوس باز کرد و بعدها پیش‌پرده‌خوان شد. درست زمانی که پدرش به خاطر بازیگری او را از خانه بیرون کرده بود.  فعالیت در رادیو و بعد تلویزیون در دهه بیست به لیست فعالیت‌هایش اضافه شد.بعد نوبت دوبله بود و هنرنمایی‌هایش در صنعت دوبله که آن روزها در اوج بود.  خودش می‌گفت بارها برای تهران گریه کرده است. حالا دلش از همه چیز تهران می‌گرفت. از آفتابش: «تهرون دیگه درست نمی‌شه. اصن چه جوری میشه این شهر رو دوباره درست کرد؟ هیچی به هیچی. تا چشم کار می‌کنه ساختمون پشت ساختمون. دیگه نه میشه آسمون رو دید و نه کوه رو. این رنگ آفتاب تهرون بود؟ آفتاب تهرون مگه این رنگی بود؟ » و از کوه‌هایش که پشت آلودگی پنهان شدند: «این کوه‌های شمرون رو ما نیگا می‌کردیم، باهاشون حرف می‌زدیم. درددل می‌کردیم. حالا اصن نمیشه کوه‌های شمرون رو دید. این کوه‌ها غرور ما بود. هویت ما بود. چی شدن آخه؟» (اینجا) پیرمرد اما خسته نمی‌شد. می‌نوشت و حرف می‌زد و می‌گفت به امید این که شاید صدایش به جایی برسد. شاید یک نفر گوش کند و به فکر بیفتد. تا واپسین ماه‌ها کار کرد. منتظر چاپ اولین رمانش بود و برای کتاب‌هایی که در دولت احمدی‌نژاد توقیف شده بود و حالا داشت منتشر می‌شد ذوق می‌کرد: «درست است که وضع جسمی من دیگر اجازه نمی‌دهد خیلی خارج از خانه فعالیت داشته باشم، ولی با این حال مشغول نوشتنم و از منتشر شدن کتاب‌هایم خوشحال می‌شوم. کتاب‌هایی که برای نوشته شدن هر کدام‌شان زحمت زیادی کشیده‌ام و سعی کردم آن گنجینه‌ای را که در سینه دارم به نسل‌های بعد از خودم منتقل کنم.» (اینجا) آخرین حضور جدی‌اش در سینما بازی در فیلم «چای تلخ» ناصر تقوایی بود. فیلمی ناتمام که حسرتش نه تنها بر دل او که بر دل همه دوستداران سینما مانده است. گفته بود آخرین آرزویم این است که ناصر تقوایی این فیلم را تمام کند: «این مهم‌ترین و شاید هم آخرین آرزوی من است؛ دیدن فیلم «چای تلخ» به عنوان آخرین کار حرفه‌ای‌ام روی پرده سینما.»
او گفته بود: «من شهادت می‌دهم که با آن همه تجربه‌ای که در سرصحنه فیلم‌های مختلف در سینما داشته‌ام، حضور در سر صحنه «چای تلخ» مثل یک کلاس درس بود. من لحظه‌ به‌ لحظه حضورم در «چای تلخ» را مثل حضور در یک کلاس درس می‌دانستم و به همین‌خاطر سعی می‌کردم از «استاد تقوایی» بیاموزم و البته سال‌هاست افسوس می‌خورم که چرا این فیلم به اتمام نرسید تا آن را به همراه مردم علاقه‌مند به آثار مهم سینمایی روی پرده ببینم. آیا این آه و افسوس برای من خواهد ماند؟ امیدوارم که چنین نباشد.» آخرین کتابش «پیش‌پرده و پیش‌پرده خوانی» آبان سال ۹۳ توسط نشر ققنوس منتشر شد تا پیرمرد لااقل خیالش از این گنجینه که در سینه داشت راحت شود. کتابی که وزارت ارشاد دولت دهم سال‌ها از دادن مجوز به آن ممانعت کرد. در مقدمه این کتاب از خاطراتش نوشت. از «میس کوک» زن پا به سن گذاشته آمریکایی که اشعار پیش‌پرده‌ها باید به تایید او می‌رسید و این خلق آقای هنرمند را حسابی تنگ کرده بود: «معلوم نشد این بانوی تنومند عبوس بیگانه و تو آب نمک خاوابانده دست‌های پنها و مرموز ناشناخته به چه مناسبت از ینگه دنیا با عنوان سانسورچی مطبوعات و ادبیات ملی ما به استخدام دولت ایران درآمده بود. لازم به یادآوری است که قبل از ورود این تحفه تو آب نمک خوابانده آمریکایی هر گونه اجرای صحنه‌ای برابر روش سال‌ها برای تصویب نهایی به اداره کل نگارش وزارت فرهنگ و هنر فرستاده و تصویب می‌شد.»  او در این کتاب از خاطره زندانی شدنش هم نوشت: «زمانی که اشرف پهلوی، دردانه دربار شاهنشانی، از سفر امریکا به ایران بازگشت در فرودگاه مهرآباد در حالی که پالتو پوست گرانقیمتی به تن داشت و یک سگ را در آغوش گرفته بود پیاده شد و خبرنگاران عکاس «تمثال بی‌مثالش» را با همان شکل و قیافه زینت‌بخش روزنامه‌ها کردند، به خصوص روزنامه «مرد امروز» که آن را با نیش قلم و با عنوان «ملکه عصمت و طهارت وارد شد» منتشر کرد و خشم ملت را در باره این زن دار و دسته‌چی برانگیخت. پرویز خطیبی که از مخالفان شدید دربار و حاکمیت وقت بود در همین زمینه با استفاده از ملودی ترانه «دست ننم درد نکنه با این عروس آوردنش» (استاد جواد بدیع زاده) ترانه «آی خانوم» را در لفافه سرود و من آن را خواندم که همان شب توقیف شد، من و پرویز دستگیر و به شهربانی کل کشور اعزام شدیم، پس از ضرب و شتم و نثار کلماتی توهین‌آمیز و یک شب بی‌خوابی و دریافت تعهد از ما دو نفر ساعت ده صبح روز بعد آزاد شدیم که متاسفانه اصل ترانه مورد بحث به دست نیامد و در آثار ترانه‌سرا هم مشاهده نشد. فقط پایان هر بند در خاطرم به جا مانده: چادرتو بنداز رو سرت/ آهای خانوم خاک تو سرت» (اینجا) اما تمام شد. امروز ۳۰ آذر درست شب یلدا، پیرمرد از نفس کشیدن در هوای آلوده تهران حوصله‌اش سر رفت. نماند که بپرسیم قدیم‌ها مردم برای شب یلدا چه می‌کردند؟ تا آخرین روزها مسئولیت انتقال تجربه‌ها، دانسته‌ها و هنرش را به نسل‌های بعدی بر روی دوشش احساس کرد و لحظه‌ای از تلاش دست نکشید. واقعا تمام شد؟ راوی شیرین «حسن کچل» حاتمی که می‌خواند: «شهر شهر فرنگه، خوب تماشا کن سیاحت داره از همه رنگه...»  چه کسی با قاطعیت می‌تواند از تمام شدن حرف بزند آن هم وقتی که پای مرتضی احمدی در میان است. مردی که ذره ذره وجودش مظهر جاودانگی بود؟ چه کسی می‌تواند بگوید تمام شد و دروغ نگفته باشد؟  ۵۷۲۴۴

کلید واژه ها: بازیگران سینمای ایران - تئاتر - سینمای ایران -




یکشنبه 30 آذر 1393 - 14:17:48





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: خبر آنلاین]
[مشاهده در: www.khabaronline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 56]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


سینما و تلویزیون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن