تور لحظه آخری
امروز : سه شنبه ، 28 فروردین 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):من پيامبر نشده ام كه لعن و نفرين كنم، بلكه مبعوث شده ام تا مايه رحمت باشم.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

بلومبارد

تبلیغات متنی

تریدینگ ویو

خرید اکانت اسپاتیفای

کاشت ابرو

لمینت دندان

لیست قیمت گوشی شیائومی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

لوله پلی اتیلن

دانلود سریال سووشون

دانلود فیلم

ناب مووی

مرجع خرید تجهیزات آشپزخانه

خرید زانوبند زاپیامکس

رسانه حرف تو - مقایسه و اشتراک تجربه خرید

کلاس باریستایی تهران

تعمیر کاتالیزور

تعمیر گیربکس اتوماتیک

دیزل ژنراتور موتور سازان

سرور اختصاصی ایران

سایت ایمالز

تور دبی

سایبان ماشین

جملات زیبا

دزدگیر منزل

ماربل شیت

تشریفات روناک

آموزش آرایشگری رایگان

طراحی سایت تهران سایت

آموزشگاه زبان

اجاره سند در شیراز

ترازوی آزمایشگاهی

رنگ استخری

فروش اقساطی کوییک

راهبند تبریز

قطعات لیفتراک

وکیل تبریز

خرید اجاق گاز رومیزی

آموزش ارز دیجیتال در تهران

شاپیفای چیست

فروش اقساطی ایران خودرو

واردات از چین

قیمت نردبان تاشو

وکیل کرج

تعمیرات مک بوک

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

سیسمونی نوزاد

پراپ تریدینگ معتبر ایرانی

نهال گردو

صنعت نواز

پیچ و مهره

خرید اکانت اسپاتیفای

صنعت نواز

لوله پلی اتیلن

کرم ضد آفتاب لاکچری کوین SPF50

دانلود آهنگ

طراحی کاتالوگ فوری

واردات از چین

اجاره کولر

دفتر شکرگزاری

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1796395161




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

عدالت در اخلاق فردي و اجتماعي با تکيه بر ديدگاه امام خميني (رحمت الله عليه)


واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
عدالت در اخلاق فردي و اجتماعي با تکيه بر ديدگاه امام خميني (رحمت الله عليه)
عدالت در اخلاق فردي و اجتماعي با تکيه بر ديدگاه امام خميني (رحمت الله عليه) نويسنده : اکرم استيري(1) چکيده بحث عدل و عدالت در همه ي زمان ها و مکان ها ارزشمند است . آنچه که از مفهوم عدالت به ذهن متبادر مي شود چيزي جز حسن و زيبايي نيست . در رأس همه ي عدالت ها ، عدل الهي است ، به اين معني که پروردگار ، فعلي برخلاف عدالت انجام نداده و در حق بندگان خود ظلم نمي نمايد. خداوند عادل ، انبياي خود را براي بسط عدالت فرستاده و در آيات قرآن انسان ها را نيز به رعايت عدالت در همه ي امور دعوت نموده است که اين به معناي عدالت بشري مي باشد.عدالت بشري خود به دو قسم تقسيم مي شود : عدالت فردي و عدالت اجتماعي . افراد ابتدا بايد عدالت را درون خود ايجاد کنند ؛ بدين صورت که با حاکم کردن قوه ي عقل بر ساير قواي نفس ، آنها را متعادل و متوازن نمايند[عدالت فردي]. و پس از آن درصدد اجراي عدالت در اجتماع باشند[عدالت اجتماعي] در اين مقاله اقسام عدالت بشري مورد نظر است.مقاله ي حاضر بر آن است که عدالت فردي و اجتماعي را بررسي نمايد اين سؤال مطرح مي شود که چه رابطه اي بين عدالت فردي و اجتماعي وجود دارد؟ حضرت امام(ره) عدالت فردي و تقوا را شرط تحقق عدالت اجتماعي مي دانند. در پاسخ به سؤال و براي ورود به بحث ، ابتدا به جايگاه عدالت در قرآن و سپس به اهميت آن در روايات پرداخته شده است . پس از آن به تعريف مفهوم عدالت پرداخته و چند تعريف از آن ارائه شده و در ادامه عدالت بشري را ذيل دو عنوان ، عدالت فردي و عدالت اجتماعي بررسي نموده ايم.امام خميني (ره) و ساير علماي اخلاق ، ايجاد عدالت بين قواي نفس را که منجر به عادل بودن فرد مي شود ، به عنوان شرط و زمينه براي اجراي عدالت در ديگران و در جامعه مي دانند. امام (ره) معتقدند که انسان ابتدا بايد در گفتار و کردار خود عدالت داشته باشد و سپس درصدد اجراي عدالت براي ديگران باشد.واژه هاي کليديعدالت ، عدالت فردي ، عدالت اجتماعي ، عدالت اقتصادي ، قواي نفس.مقدمهعدالت هميشه به عنوان موضوعي مهم مطرح بوده و اين به خاطر جايگاه ونقش آن در زندگي فردي و اجتماعي انسان ها است . برقراري عدالت همواره آرزوي بشر بوده است. عدالت موضوعي است که ريشه در عقل و فطرت انسان ها دارد و هر جامعه اي براي دوام خود به آن نياز دارد؛ چرا که بدون اجراي عدالت ، حقوق افراد ضايع شده، نارضايتي شکل مي گيرد و هرج و مرج به وجود مي آيد . دين اسلام بر عدالت تأکيد بسياري نموده و آيات و روايات متعدد نشانگر اهميت آن مي باشد.مفهوم عدالت را به طور کلي به دو بخش تقسيم مي نماييم:1 ـ عدالت الهي : که شيعه آن را به عنوان يک اصل عقيدتي قبول دارد ، اشاره به عدل پروردگار مي نمايد و در طول عدالت بشري قرار دارد.2 ـ عدالت بشري: يعني انسان ها وظيفه دارند که عدالت را به عنوان يک دستور ديني از طرف خداوند عادل ، اجرا نمايند. اجراي اين عدالت به دو شکل است:الف) اين که فرد بتواند عدالت را بين قواي خود برقرار کرده و اجازه ندهد که يکي بر ديگري غلبه نمايد که از آن به عدالت فردي تعبير مي شود.ب)اين که عدالت در سطح اجتماعي و بين انسان ها برقرار شود که ابعاد مختلفي را در بر مي گيرد و از آن به عدالت اجتماعي تعبير مي شود.در اين مقاله، بخش دوم عدالت يعني عدالت بشري [فردي و اجتماعي] مدنظر است . و از اهميت والايي برخوردار است . در اصول اعتقادي شيعه ، عدل به عنوان يکي از اصول دين مطرح است که به عادل بودن پروردگار و نفي ظالم از او اشاره مي نمايد.جايگاه عدالت در آيات قرآندر دين مبين اسلام به مسأله ي عدالت به دليل اهميت و ارزش آن ، تأکيد فراوان شده و در بعضي از آيات قرآن مسأله عدالت و عادل بودنخداوند مطرح شده است . از جمله آيه ي 18 سوره ي آل عمران که عادل بودن پروردگار را ذکر مي کند:(شَهِدَ اللهُ أنَّه لاإلّاهو و الملائکَهُ و أولُوالعِلمِ قائماً بِالقِسط)(2) ؛ «خدا و فرشتگان و دارندگان دانش گواهي مي دهند که معبودي جز خداي يکتا به پا دارنده ي عدل است ، نيست.»اين آيه به عادل بودن و قيام به عدل به عنوان يک صفت مثبت براي خداوند اشاره مي کند . در قرآن نه تنها به عدالت پروردگار تأکيد شده ، بلکه صريحاً ذات مقدس خداوند از ظلم و ستم منزه دانسته شده است، زيرا ظلم قبيح است و فعل قبيح از خداوند صادر نمي شود.خداوند نه تنها خود عادل است و نسبت به تمام بندگان خود با عدالت رفتار مي نمايد ، بلکه براي اجراي عدالت و گسترده شدن عدل در سراسر هستي و در بين انسان ها پيامبران را با دلايل روشن و کتاب نازل فرموده است تا به برقراري عدل در جامعه بپردازند. خداوند در سوره ي حديد به اين مسأله اشاره فرموده است:(لَقَد أرسَلنا رُسُلَنا بِالبَيّناتِ و أنزَلنا مَعَهُم الکِتابَ والميزانَ لِيقُومَ النّاسُ بِالقِسط)(3)؛«ما رسولان خود را با دلايل روشن فرستاديم ، و با آنها کتاب (آسماني) و ميزان[شناسايي حق از باطل و قوانين عادلانه] نازل کرديم تا مردم قيام به عدالت کنند.»در اين آيه ، هدف خداوند از بعثت پيامبران اجراي عدالت بين مردم ذکر شده و اين مسأله بيانگر آن است که عدالت و برقراري آن از اهميتوالايي برخوردار است که خداوند أنبياي خود را که آنها نيز عادلند براي اين هدف متعالي مبعوث فرموده است. در آيات ديگري از قرآن نيز مسلمانان را به اجراي عدالت نسبت به يکديگر و سرلوحه قرار دادن آن در تمام مسايل امر نموده است.جايگاه عدالت در رواياتاز آنجا که خداوند عادل در قرآن به مسأله ي عدالت تأکيد نموده است، پيامبران اسلام (صلي الله عليه و آله) و أئمّه ي اطهار(عليهم السلام) نيز به اين مسأله توجه فراوان داشته اند. آنان هم خود عادلند، و اين عدالت را با گفتار و کردار خود نشان دادند، و هم همواره در پي برقراري عدالت و دفاع از مظلومان و مبارزه با ظالمان بوده اند. در رواياتي که از پيشوايان دين نقل شده بر اهميت و ارزش عدالت تأکيد فراواني شده است.پيامبر عظيم الشأن اسلام درباره ي ارزش عدالت در مقايسه با عبادت ساليان مي فرمايند:«عدلُ ساعهِ خيرُ من عبادهٍ سَبعينَ سَنَهٍ قيام لَيلِها و صِيام نَهارِها»(4)، عدالت ورزي در زمان اندک از عبادت هفتاد سال که همراه با شب زنده داري و روزه داري باشد بهتر است.اين فرمايش رسول خدا (صلي الله عليه و آله وسلم) نشانگر اهميت فراوان عدالت و ارزشمندتر و والاتر بودن مقام عادل نسبت به عابد و زاهدي است که سالها به عبادت پرداخته است؛ زيرا فرد عادل با عدل خود مانع ضايع شدن حقوق ديگران به ويژه مظلومان مي شود و به هنگام داوري جانب حق را گرفته و به کسي ستم نمي کند و هر کس به آنچه که حق اوست دست پيدا مي کند.از اين رو ،عدالت ورزي عادل هم خشنودي خداوند و هم رضات بندگان او را در پي دارد و به همين دليل يک عدالت کوچک از عبادت ساليان برتر دانسته شده است.مولاي متقيان حضرت علي (عليه السلام) نيز در نهج البلاغه درباره ي ارزش و برتري عدل چنين فرموده اند:«العَدلُ يضَعُ الاُمورَ مَواضِعَها، و الجُودُ يخرِجُها مِن جِهَتِها، وَ العدلُ سائسٌ عامٌّ ، وَ الجُودُ عارِضٌ، فَالعدلُ اَشرَفَهُما واَفضَلُهُما»(5) عدالت ، هرچيزي را در جاي خود مي نهد، در حالي که بخشش آن را از جاي خود خارج مي سازد. عدالت تدبير عمومي مردم است ، در حالي که بخشش ، گروه خاصي را شامل است، پس عدالت شريف تر و برتر است.ايشان عدل را مهم تر و با ارزش تر از بخشش دانسته اند و به اين دليل که با عدالت هر چيزي در جاي حقيقي خود قرار مي گيرد و هرکس به حق خود مي رسد و ديگر اين که عموم مردم از عدالت بهره مند مي شوند ، نه گروه يا فردي خاص.تعريف عدالت عدالت در لغت به معني دادگري است . براي اين مفهوم تعاريف متعددي ارائه شده که به چند مورد آن اشاره مي نماييم.امام خميني (ره)، عدالت را چنين تعريف نموده اند:اين که عدالت عبارت است از : حدّ وسط بين افراط و تفريط و آن از امهات فضايل اخلاقيه است، بلکه عدالت مطلقه ، تمام فضايل باطنيه و ظاهريه و روحيه و قلبيه و نفسيه و جسميه است ، زيرا که عدل مطلق مستقيم به همه معني است».(6)از نظر امام(ره) عدالت ما در همه ي فضايل اخلاقي است ؛ زيرا به معني حدوسط است و اشاره به خط مستقيم ، اعتدال و راستي دارد و افراط (زياده روي) و تفريط(کوتاهي) هر دو به معني خروج از راه حقيقت بوده ، رذيلت محسوب شده و در اطراف عدالت قرار دارند.راغب اصفهاني در کتاب مفردات مي نويسد:«عدل ، عدالت و معادله الفاظي هستند که مفهوم مساوات را اقتضا دارند. اين کلمات به اعتبار برابري دو چيز به کار برده مي شود.»(7)مرحوم علّامه ي طباطبايي نيز عدالت را چنين تعريف کرده است:«حقيقت عدل برپاداشتن مساوات است و برقراري موازنه بين امور ، به طوري که هر چيزي سهم مورد استحقاق خويش را داشته باشد. پس عدل در اعتقاد آن است که به حق ايمان آورد و عدل در افعال فردي آن است که به آنچه سعادت او را تأمين مي کند عمل کند و از آنچه موجب تيره روزي اوست اجتناب نمايد. عدل در ميان مردم آن است که هر شخصي را در جايگاه مورد استحقاق عقلي و شرعي و عرفي آن قرار دهد».(8)از نظر علّامه ، مقصود از عدالت اين نيست که به طور مساوي با همه ي افراد رفتار شود ، بلکه بايد شايستگي و لياقت افراد لحاظ شود و هر کس به آنچه که استحقاق آن را دارد برسد. علّامه در اين تعريف ، به توضيح عدالت در اعتقاد ، عدالت فردي و عدالت اجتماعي نيز پرداخته است.استاد مرتضي مطهري در کتاب «عدل الهي» چهار معني براي عدل ذکر مي کند:موزون بودن (تناسب)، تساوي ، رعايت حقوق افراد و اعطا کردن به ذي حق ، حق او را رعايت استحقاق ها در افاضه ي وجود و امتناع نکردن از افاضه و رحمت به آنچه امکان وجود يا کمال وجود دارد.شهيد مطهري ،عدل به معني تساوي مطلق را قبول ندارند و در اين مورد معتقدند که:«معني دوم عدل ، تساوي و نفي هرگونه تبعيض است. گاهي که مي گويند فلاني عادل است منظور اين است که هيچ گونه تفاوتي ميان افراد قايل نمي شود . بنابراين ، عدل يعني مساوات . اگر مقصود اين باشد که عدالت ايجاب مي کند که هيچ گونه استحقاقي رعايت نگردد و با همه چيز و همه کس به يک چشم نظر شود ، اين عدالت عين ظلم است . و اما اگر مقصود اين باشد که عدالت يعني رعايت تساوي در زمينه ي استحقاق هاي متساوي ،البته معني درستي است . عدل ايجاب مي کند اين چنين مساواتي را و از لوازم عدل است».(9)شهيد مطهري معتقدند که معني عدالت ، اعطا کردن حق به هر ذي حق است و اين عدالت متکي بر دو چيز است:«يکي حقوق و اولويت ها، يعني افراد بشرنسبت به يکديگر و در مقايسه با يکديگر ،نوعي حقوق و اولويت پيدا مي کنند ، مثلاً کسي که با کارخود ،محصولي توليد مي کند ، طبعاً نوعي اولويت نسبت به آن محصول پيدا مي کند و منشأ اين اولويت کار و فعاليت اوست. ديگري خصوصيت ذاتي بشر است که طوري آفريده شده است که در کارهاي خود الزاماً نوعي انديشه که آن را انديشه ي اعتباري مي ناميم استخدام مي کند، آن انديشه ها يک سلسله انديشه هاي «انشايي» است که با «بايدها» مشخص مي شود . از آن جمله اين است که براي اين که افراد جامعه بهتر به سعادت خود برسند بايد حقوق و اولويت ها رعايت شود و اين است مفهوم عدالت بشري که وجدان هر فرد آن را تأييد مي کند و نقطه ي مقابلش را که ظلم ناميده مي شود محکوم مي سازد.»(10) [تعريف ايشان اشاره به عدالت اجتماعي دارد.]دراسلام حقوق افراد محترم است و عدالت که براي حفظ حقوق افراد است ، يک ارزش محسوب مي شود. طبق نظر استاد مطهري ، افراد مي توانند با کار و تلاش خود حقي را به خود اختصاص دهند. رابطه اي که در اينجا بين حق و صاحب حق است يک رابطه ي فاعلي است، يعني فرد با فعل خود به وجود آورنده ي حق براي خودش است و عدالت حکم مي کند که حق و حقوق هر صاحب حقي محفوظ و محترم باشد.در مقابل مفهوم عدالت ، ظلم قرار دارد. ظلم در لغت به معني ستم ، بيداد ، جور و جفا و کم کردن حق کسي است . به همان اندازه که عدالت ،ارزشمند و فضيلت است ،درمقابل آن ، ظلم و ستم عملي غيراخلاقي ، غيرانساني و قبيح شمرده مي شود.«حُسن» عدالت و «قُبح» ظلم به قدري واضح است که عالمان اخلاق آن را از «ذاتيات» عدل و ظلم به حساب آورده اند.عدالت فردي(11)عدالت فردي در مقابل عدالت اجتماعي به کار مي رود. اين نوع عدالت مربوط به خود افراد است و عرصه ي برقراري آن ، وجود خود انسان است. عدالت فردي به اين معناست که هر فردي بتواند در وجود خود و بين قواي نفساني خود اعتدال برقرار نمايد. اين عدالت مربوط به اخلاق و افعال انسان است . مقصود از عدالتي که در مناصب مهمي چون مراجع فتوايي، قضاوت و امامت جماعت و... شرط شده ، همين عدالت فردي است.امام خميني (ره) عدالت فردي را چنين تعريف مي کنند:«عدالت حالت نفساني است که انسان را بر ملازمت تقوا وادار مي کند و مانع از اين مي شود که انسان گناهان کبيره ، بلکه بنابراقوا صغيره ها را هم انجام دهد ، تا چه رسد به اصرار بر آنها که از گناهان کبيره حساب شده است و مانع مي شود از اين که انسان کارهايي بکند که عرفاً حاکي از لاابالي بودن او نسبت به دين است.»(12)نکته ي قابل توجه آن که ، مفهوم عدالت فردي ، خود ، در دو حوزه ي فقه و اخلاق قابل طرح است و گاهي مفهوم فقهي و اخلاقي آن را به جاي يکديگر به کار مي برند. در تعريف امام از عدالت فردي که در بالا ارايه شد ، عدالت اخلاقي منظور است.اما چگونه مي توان عدالت فردي را تحقق بخشيد و شرايط برقراري اين نوع عدالت چيست؟ همان طور که در آغاز اين بحث گفته شد، عدالت فردي به معناي اين است که انسان در درون خود و بين قواي نفساني خود عدالت را برقرار نمايد، اما منظور از اين عدالت چيست؟ براي روشن شدن مطلب ، لازم است که ابتدا به توضيح قواي نفساني موجود در انسان و کار هر يک از آنها بپردازيم.امام خميني (ره) در مورد قواي نفس انسان چنين مي نويسد:«بدان که انسان را از اولِ نشو طبيعي ، پس از «قوه ي عاقله» ، سه قوهّ ملازم است : يکي «قوهّ ي واهمه» که آن را «قوهّ ي شيطنت» گوييم و اين قوّه در بچّه ي کوچک از اول امر موجود است و به آن دروغ گويد و خدعه کند و مکر و حيلت نمايد. دوم «قوهّ ي غضّبيه» که آن را «نفس سبعي» گويند و آن براي رفع مضّار و دفع موانع از استفادات است. سوم «قوهّ ي شهويه» که آنرا «نفس بهيمي» گويند و آن مبدأ شهوات و جلب منافع و مستلذّات در مأکل و مشرب و منکح است.»(13)بنابراين ، خداوند چهار قوّه در وجود انسان قرار داده تا از آنها استفاده کند. اگر اين قوا در مسير صحيح استفاده شوند نه تنها مضّر نيستند، بلکه براي انسان سودمندند.در کتاب هاي اخلاقي به فوايد قواي نفس اشاره شده است. از جمله ملامهدي نراقي در جامع السّعادات به اين مسأله اشاره مي کند و مي نويسد:«اما هر يک از اين قوا را فايده اي است . فايده ي قوهّ ي شهويه حفظ وادامه ي حيات بدن است که آلت تحصيل کمال براي نفس است. و فايده ي قوهّ ي غضبّيه اين است که حدّت و تندي قواي شهوي و شيطاني را در هم بشکند و هنگامي که آن دو بخواهند در شهوات و فريبکاري فرو روند و در آنها پافشاري کنند آنها را تحت قهر و غلبه ي خود درآورد. و فايده ي قوهّ ي واهمه ، ادراک معاني جزئي و استنباط چاره ها و نکته هايي است براي رسيدن به مقاصد صحيح.»(14)پس اين قوا هر کدام فايده اي دارند. اگر انسان به طور درست [با اعتدال و نه افراط و تفريط] از آنها استفاده کند، باعث نجات و رستگاري مي شوند و اگر در راه حقيقي به کار برده نشوند مايه ي بدبختي و هلاکت خواهند شد. براي ايجاد اعتدال در اين قوا ، انسان بايد به اصلاح نفس خود همت گمارد . امام خميني (ره) در مورد ضرورت اصلاح نفس چنين نوشته اند:«بايد دانست که اگر انسان از خود غفلت کند و درصدد اصلاح نفس و تزکيه ي آن نيايد و نفس را سر خود بارآورد ، هر روز ، بلکه هر ساعت بر حجاب هاي آن افزوده شود و از پس هر حجابي حجابي ، بلکه حُجبي براي او پيدا شود تا آنجا که نور فطرت به کلي خاموش شود. و اين افزايش حجب ، سبب طبيعي دارد و آن ، آن است که اين سه قوهّ ، يعني قوهّ ي شيطنت که فروع آن عجب و کبر و طلب رياست و خدعه و مکر و نفاق و کذب و امثال آن است ، و قوهّ ي غضب که خود سري و تجبر و افتخار سرکشي و قتل و فحش و آزار خلق و امثال آن از فروع آن است ، و قوهّ ي شهوت که شره و حرص و طمع و بخل و امثال آن از فروع آن است ، اين قواي ثلاثه ، محدود به حدّي نيستند. به اين معنا که اگر افسار شيطنت انسان رها کند... براي رسيدن به يک رياست جزيي حاضر است فوج فوج انبيا و اوليا و علما را قتل و غارت کند و همين طور آن دو قوهّ ي ديگر در صورت سر خود بودن و افسار گسيختگي ، و معلوم است هر مرتبه اي از مراتب لذّات نفسانيه ـ که راجع به اين سه قوهّ است ـ که از براي انسان حاصل شود، به اندازه ي خود ،انسان را دلبسته ي به دنيا و غافل از روحانيت و حقّ و حقيقت مي کند.»(15)چنانکه اين قواي سه گانه کنترل و اصلاح نشده و بي قيد و بند باشند، پرده هاي ظلماني جلوي فطرت انسان را گرفته و او را از حقيقت دور مي نمايد و ممکن است انسان براي رسيدن به اهداف خود اعمالي خلاف شرع و غير انساني را مرتکب شود که او را به ورطه ي سقوط و هلاکت بکشاند. بنابراين ، انسان بايد قواي نفس خود را اصلاح نمايد و منظور اين است که در استفاده از آنها به درستي عمل کرده و عدالت و اعتدال را رعايت کند. عدالت در اينجا به معني حدّ وسط است .حال بايد بدانيم که حدّ وسط و افراط و تفريط هر يک از اين قواي نفساني چيست. امام خميني (ره) در شرح چهل حديث در اين مورد نوشته اند:«...خُلق حَسَن ، چنانکه در علم اخلاق مقرر است ، خروج از حد افراط و تفريط است که هر يک از دو طرف افراط و تفريط مذموم ، و عدالت که حد وسط و «تعديل» بين آنهاست، مستحسن است.مثلاً «شجاعت» که يکي از اصول و ارکان اخلاق حسنه و ملکه ي فاضله است ، عبارت است از حالت متوسطه و معتدله بين افراط که از آن تعبير شود به «تهوّر» ـ و آن عبارت است از نترسيدن در مواردي که ترس سزاوار است ـ و بين تفريط ، که از آن تعبير شود به «جُبن» ـ و آن عبارت است از ترسيدن در مواردي که سزاوار ترس نيست ـ و «حکمت» که يکي از ارکان است ، متوسط بين رذيله ي «سَفه» که از آن تعبير به جِربُزه شده است ـ و آن عبارت از استعمال فکر است در غير مورد و در مواردي که سزاوار نيست ـ و بين رذيله ي «بَلَه» است ـ که عبارت است از تعطيل قوهّ ي فکريه در مواردي که سزاوار است به کار اندازد ـ و همين طور «عفت» وسط بين رذيله ي «شره» و «خمود» است».(16)ايجاد عدالت در قوا به اين معناست که حدّ وسط آنها را که فضيلت اخلاقي است رعايت کنيم، يعني شجاعت ، حکمت و عفّت داشته و از افراط و تفريط در قوا که هر دو مذموم اند، بپرهيزيم .کسي که بتواند از قواي نفس خود در حدّ وسط و اعتدال استفاده کند ، در وجود خودش عادل است و توانسته عدالت فردي را محقق سازد. نکته اي که اينجا مطرح است اين که ، روشن شد که حدّ وسط و تعديل فضيلت است ، اما ميزان و وسيله ي شناخت حدّ وسط در هر امري چيست؟ عالمان اخلاق معيار تعيين حدّ وسط را ، شريعت الهي دانسته اند.«عادل به منظور برقرار کردن تساوي و تعادل ، افراط و تفريط را به اعتدال و وسط بر مي گرداند. و شک نيست که اين کار مشروط است به علم به ماهيت و طبيعت حدّ وسط ، تا اين که برگرداندن دو طرف به آن ممکن باشد.و اين علم در نهايت ِ دشواري است و جز با رجوع به ميزان و معياري که حدّ وسط را در همه چيز باز شناسد ميسر نيست ، و اين ميزان فقط شريعت الهي است که از منبع وحدت حقّه ي حقيقي صادر شده است ، که معرفت به حدّ وسط در همه چيز به نحو شايسته همين است . بنابراين ،عادل حقيقي بايد به قوانين الهي که از جانب خداي سبحان براي حفظ مساوات صادر شده است حکيمي عادل باشد».(17)شريعت الهي و دستوارات خداوند حدّ وسط را در هر امري مشخص مي سازد و از افراط و تفريط نهي مي کند. اگر انسان نسبت به فرامين الهي آگاه باشد مي تواند حدّ وسط را بشناسد و با اجراي آن در وجود خود عدالت را برقرار کند.قواي نفس انسان [غضب ، شهوت ، وهم] همواره در حال درگيري با يکديگرند براي اين که يکي از آنها بر ديگري غلبه کند. براي رفع اين تنازع نيرويي لازم است که آنها را تحت سلطه ي خود در آورد ، آن نيرو عقل است . عقل چگونه اين کار را انجام مي دهد؟«نفس آدمي همواره جايگاه کشمکش و تدافع اين قواست تا اين که يکي غلبه کند. در اين حال ، نيروي خشم به ستم و آزار و دشمني و کينه مي خواند ، و خوي و صفت بهيمي به کارهاي زشت ، و حرص بر خوردني ها و آميزش ها دعوت مي کند ، و نيروي شيطاني ، خشم درنده خو و شهوت و بهيمّيت را بر مي انگيزد و بر کار آن دو مي افزايد . اما کار و شأن عقل اين است که نيروي شهوت را بر خشم درنده خو مسلط مي کند و حدّت و شدّت شهوت را به وسيله ي مسلّط ساختن درندگي و سبعيّت بر آن مي شکند و مکر و کيد شيطان را با بصيرت نافذ و نورانيّت روشن بين خود کشف و رد مي کند.بدين گونه اگر عقل بر همه ي آنها چيره شود و آنها را چنان تحت سياست خود در آورد که در هيچ کاري جز به اشاره ي او اقدام نکنند و همگي به راه وسط و اعتدال کشانده شوند ، عدالت در کشور تن پديدار و آشکار مي شود... و در نتيجه از هر يک همان صادر مي شود که براي آن آفريده شده و از حيث اندازه و وقت و کيفيت سزاوار آن است و به اين ترتيب نفس و قواي آن به شايستگي و صلاح خواهند بود. و چون قوهّ ي عاقله از سنخ ملائکه و قوهّ ي واهمه از حزب ابليسيان و قوهّ ي غضبيّه از مرتبه و افق درندگان ، و قوهّ ي شهويه از عالم چهارپايان است، بنابراين ، بر حسب غلبه ي يکي از اينها نفس يا فرشته يا شيطان يا سک يا گراز خواهد شد. اما اگر سلطه و غلبه براي عقل قهرمان حاصل شود احکام و آثار او در کشور جان آشکار مي شود و حالات نفس به انتظام در مي آيد».(18)بنابراين ، اگرعقل برساير قواي انسان حاکم شود ، آنها را به اعتدال رسانده و از افراط و تفريط منع مي نمايد ، در نتيجه ، حدّ وسط و عدالت رعايت شده که منجر به عدالت فردي مي شود . اين کار با تسلط و غلبه ي عقل بر ساير قوا صورت مي گيرد تا آنها را از زياده روي و سستي منع کرده و در راه حقيقي به کار برد . انسان عادل کسي است که از همه ي اين قوا استفاده کند ،البته در حدّ وسط و اعتدال آن ، چون همه ي آنها فوايدي دارند و بايد به اندازه ي مقرر از آنها استفاده شود.امام خميني (ره) در مورد اجراي عدالت در انسان مي فرمايند:«بزرگ ترين سرمايه تقواست که قرآن و حديث در آن ، آن قدر پافشاري کردند که انسان متقّي باشد ، مواظب خودش باشد ، که مبادا با زبانش ، با چشمش ، با گوشش ، به مردم ظلم کند. عدالت را اجرا کنيد . عدالت را براي ديگران نخواهيد ، خودتان هم بخواهيد . در رفتار عدالت داشته باشيد ، در گفتار عدالت داشته باشيد».(19)پس بهترين بنده ي خدا کسي است که ابتدا بتواند قواي نفس خود را اصلاح کند و خود فردي عادل باشد و پس از آن اقدام به اجراي عدالت در خانواده و اجتماع نمايد ؛ زيرا کسي که قادر نيست خود را اصلاح کند و عدالت را در مورد خود اجرا نمايد ، چگونه مي تواند ديگران را اصلاح کرده و آنها را به عدالت دعوت نمايد.اما فرد عادل مي تواند عدالت را در خانواده اش و در اجتماع برقرار کند . اگر فردي عادل در جامعه اي حاکم شود ، مردم آن جامعه اصلاح مي شوند و عدالت در آن گسترش پيدا مي کند. اگر فردي که در رأسجامعه قرار دارد نفس خود را تزکيه کرده باشد ، همه ي ملت تزکيه مي شوند. اگر او عدالت پرور باشد ، همه ي فرمانبرداران او عدالت پرور مي شوند.امام خميني (ره) در اين مورد مي فرمايند:«منشأ تمام اين گرفتاري ها در همه جا اين است که آنهايي که متکفل امور ملت هستند تزکيه نشده اند. آن کسي که به يک ملتي سلطه دارد ، به يک ملتي حکومت دارد ، اين چنانکه عدالت پرور باشد ، دستگاه او عدالت پرور خواهد شد ، بشرهايي که به او مرتبط هستند قهراً به عدالت گرايش پيدا مي کند، تمام اداراتي که تابع آن مملکت است ، خواه ناخواه به عدالت گرايش پيدا مي کند . عدالت گسترده مي شود ؛ در صورتي که يک نفر که به مردم حکومت مي کند تزکيه شده باشد . اگر همه ي ملت تزکيه بشوند ، تمام گرفتاري ها از بين مي رود».(20)بنابراين فرد عادلي که قواي نفس خود را تعديل کرده مي تواند عدالت را در بيرون از خود نيز اشاعه داده و اجرا کند. علاوه بر اين ، ايجاد عدالت در قواي نفس باعت مي شود که انسان بر هواي نفس خود غلبه کرده ، تقوا پيشه نمايد و شريعت و فرامين الهي را سرلوحه ي عمل خود قرار دهد.پي نوشت : 1 ـ دانشجوي مقطع کارشناسي ارشد رشته جامعه شناسي دانشگاه باقرالعلوم(عليه السلام)2 ـ آل عمران /18.3 ـ حديد/25.4ـ مجلسي ، محمد باقر ، بحارالانوار ، ج75 ، ص352.5 ـ همان.6 ـ امام خميني ، شرح حديث جنود عقل و جهل ، ص147.7 ـ الراغب الاصفهاني ، مفردات الفاظ قرآن ، ص551.8 ـ الميزان ، ج12 ، ص267.9 ـ مطهري ، مرتضي ، عدل الهي ، ص56.10 ـ همان ، صص56-57.11ـ Individual justics.12 ـ امام خميني ، تحريرالوسيله ، جلد اول ، ص499.13 ـ امام خميني ، تحرير الوسيله ، جلد اول ، ص499.14 ـ نراقي ملامهدي ، جامع السعادات ، ص70.15 ـ امام خميني ، شرح حديث جنود عقل و جهل ، ص83-84.16 ـ امام خميني ، شرح چهل حديث ، ص391.17 ـ نراقي ملامهدي ، جامع السعادات ، ص126.18 ـ همان ، صص72-74.19 ـ امام خميني ، صحيفه امام ، ج19 ، صص377-378.20 ـ امام خميني ، صحيفه امام ، ج9 ، صص 134-135.منبع: نشريه فصلنامه اخلاق ،شماره 11/س
#دین و اندیشه#





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: راسخون]
[مشاهده در: www.rasekhoon.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 2064]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


دین و اندیشه
پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن