تور لحظه آخری
امروز : جمعه ، 31 فروردین 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):دلى كه در آن حكمت نيست، مانند خانه ويران است، پس بياموزيد و تعليم دهيد، بفهميد و ن...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

بلومبارد

تبلیغات متنی

تریدینگ ویو

خرید اکانت اسپاتیفای

کاشت ابرو

لمینت دندان

لیست قیمت گوشی شیائومی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

لوله پلی اتیلن

دانلود سریال سووشون

دانلود فیلم

ناب مووی

مرجع خرید تجهیزات آشپزخانه

خرید زانوبند زاپیامکس

رسانه حرف تو - مقایسه و اشتراک تجربه خرید

کلاس باریستایی تهران

تعمیر کاتالیزور

تعمیر گیربکس اتوماتیک

دیزل ژنراتور موتور سازان

سرور اختصاصی ایران

سایت ایمالز

تور دبی

سایبان ماشین

جملات زیبا

دزدگیر منزل

ماربل شیت

تشریفات روناک

آموزش آرایشگری رایگان

طراحی سایت تهران سایت

آموزشگاه زبان

اجاره سند در شیراز

ترازوی آزمایشگاهی

رنگ استخری

فروش اقساطی کوییک

راهبند تبریز

ترازوی آزمایشگاهی

قطعات لیفتراک

وکیل تبریز

خرید اجاق گاز رومیزی

آموزش ارز دیجیتال در تهران

شاپیفای چیست

فروش اقساطی ایران خودرو

واردات از چین

قیمت نردبان تاشو

وکیل کرج

تعمیرات مک بوک

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

سیسمونی نوزاد

پراپ تریدینگ معتبر ایرانی

نهال گردو

صنعت نواز

پیچ و مهره

خرید اکانت اسپاتیفای

صنعت نواز

لوله پلی اتیلن

کرم ضد آفتاب لاکچری کوین SPF50

دانلود آهنگ

طراحی کاتالوگ فوری

واردات از چین

اجاره کولر

دفتر شکرگزاری

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1796770218




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

گذشت زمان بر شکوه و صلابت عاشورا می افزاید -


واضح آرشیو وب فارسی:مهر: یادداشت/
گذشت زمان بر شکوه و صلابت عاشورا می افزاید

برپایی خیمه های عاشورایی در شیراز


خبرگزاری مهر ـ گروه دین و اندیشه: فجايع در تاريخ بسيار رخ داده است و مي‌دهد، ولي با گذشت بي‌ باز گشت زمان از شکوه و عظمت آن کاسته و از يادها محو مي‌شود اما کيفيت جنايات حادثه‌ عاشورا شبيه و نظير ندارد و براي همين بعد از قرون متمادي بر شکوه و صلابت آن افزوده مي‌شود و در خاطره‌ها زنده‌تر مي‌شود. در اين مقاله در جست وجوي ريشه‌هاي اصلي و موجبات نهضت خونين کربلا به طور اختصار هستيم.حکومت‌هاي پيش از امامت حسين ابن علي(عليه السلام)بعد از رحلت پيامبر عظيم الشأن اسلام و تشکيل سقيفه و تضييع حق مسلم مظلومي گمشده در سقيفه را که پيامبر از نخستين اقدام رسالت خود سفارش‌های مؤکد کرده بود، و تجسم اسلام راستين را در وجود او خلاصه مي‌کرد، علي‌رغم همه‌ي اين وصايا انحراف از صراط مستقيم حق و قرآن آغاز مي‌شود، چون عترت پيامبر از قرآن جدا شد، و زماني که مفسرين واقعي قرآن که همانا اهل بيت عصمت و طهارت هستند در صحنه نباشد ما نمي‌توانيم از قرآن پاسخ مسايل و مشکلات عديده‌ خود را بدون راهنمايي اهل بيت(عليه السلام) بيائيم و به اذعان مي‌بينيم که اقدامات تدريجي که بعد از پيامبر انجام شد زمينه سازي انحراف از حدود و مقررات الهي را پايه‌ريزي کردند و اين سياست گام به گام از رواج بيش‌تري برخوردار شد. در حالي که قادر نبودند آشکارا برخلاف سيره و سنت نبوي اقدام مؤثري نمايند، اما رد پاهاي آنها در جاده‌ انحراف نقش راهنما را داشت که با تحريف و گريز از اصل اسلام و تفسير به رأي قرآن و تعطيل حدود الهي و... واقعيت عيني به خود گرفت.تجاوز به بيت المال مسلمين، استخدام کارگزاران فاسد و متظاهر به فسق و فجور، به سقوط کشانيدن جامعه از نظر سياسي، فرهنگي ـ ديني و اخلاقي و انحراف اساسي در بعد تبعيض نژادي بني اميه، رفتار سوء با مردمان عجم به عنوان سنت، تبعيضات مالي، مسکوني و مقام‌ها و منصب‌ها در جامعه‌ نو پاي اسلامي مشهود بود. چشم پوشي و عفو و اغماض ياران و خويشان در حکومت عثمان به اوج خود رسيد. حدود الهي تعطيل شد، به طوري که حد زنا در مورد شخصي بنام «مُغيرة» به اجرا در نمي‌آيد. بيت المال به غارت اطرافيان مي‌رود، دشمنان خدا و پيامبر از احترام ويژه‌اي بهره‌مند مي‌شوند. ابن مسعود و عمار ياسر مورد خشم قرار مي‌گيرند. اباذر تبعيد مي‌شود. وليد بن عَقبه به سِمَت استان دار منصوب مي‌شود، که بيش‌تر اوقات مست به مسجد مي‌آيد، و روزي نماز صبح را از روي مستي چهار رکعت مي‌خواند، و زماني که با اعتراض مردم رو به رو مي‌شود اِعلام مي‌کند، امروز با نشاط هستم، اگر مايليد بيش‌تر بخوانيم! و در محراب عبادت قِي مي‌کند. انحرافات بي‌شمار اقتصادي، سياسي، اجتماعي خليفه در حد اَعلا ظاهر مي‌شود. بدعت‌هاي گوناگون وضع مي‌شود. اذان سوم در روز جمعه اضافه مي‌شود. خواندن نماز در «مِنا» چهار رکعت مي‌شود.از اسب‌ها زکات گرفتن به قانون متعلقات زکات اضافه مي‌شود. رأي خاص خود را در جنابت به اجرا در مي‌آورد و... مورد خشم و اعتراض ملت قرار مي‌گيرد و مسلمين براي خاتمه دادن به اين همه جنابت در قالب اسلام و در نقش خليفه‌ي مسلمين خانه او را محاصره مي‌نمايند و او را به دست قهر انتقام خويش گرفتار ساخته و به حيات پر از ذلت و گمراهي توأم با انحراف و بدعت‌هاي تعمدي او خاتمه مي‌دهند. بخشي از موجبات قيام جاويدان کربلا در عصر خلافت عثمان پي‌ريزي مي‌شود. بعد از خلافت عثمان دوران حکومت عدل امام علي(عليه السلام) اين راز ناشناخته‌ي جهان هستي مي‌رسد اما برنامه‌هاي عدل گستر او با طبع ددمنشان و دينار پرستان و... واقع نمي‌شود، و امام همام توفيق کامل را در اصلاح امور و احياي سنّت پيامبر و کشف حقايق را با مخالفت و توطئه‌ی ناکثين و مارقين قاسطين و... به دست نمي‌آورد، و در پايان شهيد عظمت خويش مي‌گردد.بعد از شهادت اين رادمرد توحيد و عدالت، دوران امامت سِبط اکبر پيامبر، امام حسن مجتبي- عليه السلام- فرا مي‌رسد و با همه‌ي رشادت‌هايي که به کارمي بندد، با سست پيماني مردم روبه رو مي‌شود، وناچار از در صلح وارد شده و براي حفظ اسلام مصالحه مي‌کند، با آن شروطي که قيد مي‌کند. به هر حال به طور عملي موفّق به اصلاح و پيرايش انحرافات رايج در جامعه نمي‌شود، و زنگار جهالت مردم نسبت به وضع احکام و واقعيت‌های اسلام و قرآن هم چنان باقي مي‌ماند، و با دست نفاق به شهادت مي‌رسد. آن گاه معاوية ابن ابي سفيان بدون رقيب يکه تاز ميدان خلافت مسلمين مي‌شود، و در گام نخست همت مي‌گمارد تا نام پيامبر را از افواه و اَلسِنه‌ي مردم، و اذهان و قلوب مردم محو سازد. ”مُغَيرَةِ بن شعبه“ مي‌گويد: روزي معاويه به من گفت: با زنده بودن نام اين مرد (محمّد) کدام عمل باقي است؟ به خدا قسم چاره‌اي نيست، مگر اين که نام او دفن شود.معاويه در اولين اقدام خود نقل گفتار پيامبر اسلام را ممنوع کرد، سخنان پيامبر را به استهزا گرفت. مصداق شجره‌ي ملعونه در قرآن همانا، اهل نفاق است که معاويه مظهر آن است، چون او با اختيار اسلام را قبول نکرد، بلکه از ترس شمشير بود که به ظاهر پذيرفت و اکنون با تيشه‌ي عداوت خود حملات پي در پي را با پوشش فريب و نيرنگ به ريشه‌ی اسلام مي‌زند. در پي جامه‌ي عمل پوشاندن به اهداف پليد خود دست به کشتن مردان خدا و پيروان راستين پيامبر و شيعيان علي مي‌زند. حُجر بن عدي و ياران او را به شهادت مي‌رساند. به مبارزه با علي برمي خيزد. امام حسن را با خدعه و نيرنگ و زور و تزوير، و اجير کردن سپاه او وادار به صلح مصلحتي مي‌نمايد.فرهنگ استعماري خويش را در جعل احاديث در مدح بني اميه و ذّم آل علي به اجرا در مي‌آورد. سب علي را در تعقيبات نمازهاي روزانه رواج مي‌دهد، اسلام معاويه پسند حاکم مي‌شود، با تبليغات شوم خود، اهل بيت عصمت و طهارت را مخالف و معاند با اسلام و «صَدّ عَن سَبيلِ الله» معرّفي مي‌نمايد. نماز جمعه در روز چهارشنبه خوانده مي‌شود! علي‌رغم مواد صلح با امام حسن(عليه السلام) براي يزيد بيعت مي‌گيرد و ولي عهد معرّفي مي‌کند و حکومت اسلامي را موروثي قرار مي‌دهد. امام حسين- عليه السّلام- در خطبه‌اي که مي‌خواند با اشاره به اوضاع حاکم بر جامعه‌ي مسلمين مي‌فرمايد: «مي‌ترسم که دين خدا محو گردد و نابود شود».امّا شرايط حاکم بر جامعه در خلافت سراسر نيرنگ معاويه آنچنان حاد است که اجازه‌ يک قيام آشکار را به امام حسين نمي‌دهد. علاوه بر اين که به صلح برادر با ديده‌ي احترام مي‌نگريست. بعد از اين که زاده‌ي معاويه، يزيد پليد روي کار آمد، شرايط و موجبات نهضت به کمال خود رسيد. يزيد بر خلاف نياکان ناپاک خود علي‌رغم عداوتي که با اسلام و قرآن داشت در حفظ ظاهر نيز موفّق نبود و آشکارا مرتکب قبايح و رذايل مي‌شد.حاصل همه‌ي عمر يزيد در وجود زن، شراب و شعر و در ستايش اين دو خلاصه مي‌شد. او در جواني علاقه‌ي خاصّي به دختري به نام ”اُرَينِب“ پيدا مي‌کند، که اين دختر در کوفه از نظر زيبايي و لطافت شهرت به سزايي داشت. زيبايي او عشق‌هايي را پيرامونش افروخته بود. اشعار مختلف، غزل‌ها، داستان‌ها و... ورد زبان‌ها شده بود. از جمله يزيد در روزهای نوجواني خويش براي او شعر مي‌گفت: «او صداي داوود و زيبايي يوسف و حکمت لقمان و پاک دامني مريم را دارد. و من حزن يعقوب، اندوه يوسف، رنج‌هاي ايوّب و بيم آدم را دارم، او اگر دامان پيراهنش به زمين نمي‌ساييد، تيمّم با خاک برايم جايز نمي‌شد، و...»علاقه‌ي برخاسته از هواي نفس او نسبت به اين دختر تا جايي است که بعد از شنيدن ازدواج او با پسر عمويش، يزيد بي‌اختيار گريه مي‌کند، و تا صبح به مي‌گساري اشتغال مي‌ورزد. مي‌گفت:«اگر به آيين محمدي شُرب خمر حرام شده شراب را به آيين مسيح به من دهيد»! و شور و شيدايي يزيد نسبت به اُرَينِب به گوش معاويه مي‌رسد، و او براي تحقّق آمال و هوس‌هاي شوم و نافرجام يزيد، با حيله و نيرنگ عبد الله (همسر اُرَينِب) را به کارهاي حکومتي مي‌گمارد تا پس از مسموميّت آن با نقشه‌هاي شيطاني، همسر او را به چنگ فرزند ناخلف خود در آورد، که پس از مدّتي وادار به طلاق مي‌نمايد و با دخالت امام حسين - عليه السّلام- اين خدعه خنثي مي‌شود، و هر دو به زندگي خويش بازمی گردند.يزيد کسي است که هرگز به مصالح عمومي نمي‌انديشد، سر لوحه‌ي همه‌ فعاليت‌هاي اوهمانا عشق بازي، سگ بازي و رقصانيدن ميمون، شعر، مي‌گساري و... است، شب‌هاي قُبّه‌ي خضرآء نقطه سياهي است در تاريخ حکومت بني اميه به عنوان خلفاي اسلام. يزيد در اشعارش الحاد مي‌ورزد و تکفير مي‌شود. اعمال زشت او در کشور سرمشق مي‌شود. او صريحاً مي‌گويد: «بر محمد وحي نازل نشد بلکه مي‌خواست با ادّعاي دروغ پيامبري به قدرت برسد». اعلام مي‌کند به شهادت رساندن حسين براي انتقام خون کشته شدگان در جنگ بَدر است. يزيد بر خلاف خلفاي قبل از خود، تحت نقاب نفاق عمل نمي‌کند بلکه پرده از روي کردار و نيّات ناپاک نياکان خود در بر اندازي اسلام و محو اسم پيامبر بر مي‌دارد. جنايات بي‌شمار او در مدت کوتاه حکومت نشان از روح پليد اوست. امام و ياران او را با فجيع‌ترين وضع به شهادت رسانده و اهل بيت او را به اسارت مي‌برد. فاجعه‌ي کشتار مدينه و غارت اموال و نواميس مردم و مباح کردن هر آن چه در مدينه است براي سپاهيان خود و به آتش کشيدن خانه‌ي کعبه و سنگ باران آن از جمله کردار زشت اين حاکم دَدمنش در چهره‌ خليفه‌ مسلمين است.در اين شرايط است که اسباب و علل براي نهضت عاشورا مهيا مي‌شود، علاوه بر اين که از دوران خلفاي قبل از يزيد نيز شرايط مساعد بی شماری به وجود آمده بود، ولي جنايات و فسق و فجور يزيد شدّت بخشيد و گذشتگان با استمداد از اسم دين و نقاب نفاق و توسّل به زَر و زور و تزوير بهانه‌اي جدّي براي مبارزه به دست کسي ندادند. امّا اين جرثومه‌ي فساد و شجره‌ي خبيثه با تمام توان سعي وکوشش خود را در اشاعه‌ي فساد و فحشا و محو اسلام و قرآن به کار گرفت. در اين موقعيّت حسّاس، امام به محض آگاهی از خلافت يزيد مي‌فرمايد: "وَ علي الأسلامِ وَ السَّلام" در جايي که يزيد حاکم جامعه‌ي اسلامي بشود فاتحه‌ اسلام خوانده است.تا اين جا به اختصار شرايط و مسببات نهضت خونين عاشورا و پايه‌ريزي آن پس از رحلت پيامبر(صلّی الله عليه و آله) و رونق آن اقدامات انحرافي در خلافت عثما و ترويج فرهنگ استعماري معاويه در جعل احاديث و... و تحريف اسلام راستين و حاکم ساختن اسلام معاويه پسند و... و هم چنان روي کار آمدن يزيد اين جرثومه‌ي تباهي و ذلّت با لغزش‌هاي بي‌شمار و آوازه‌ فسق و فجور و کسي که تمام عمرش با سگ و ميمون و زن و شراب و شب زنده داري و... بود شرايط قيام به طور کامل محقق مي‌شود.ويژگي‌هاي رهبر و قيام عاشوراحسين «عليه السلام» کيست؟او تنها مولودي است که با ولادتش تهنيت و تعزيت را به همراه دارد. پيشوايي است که شهادت او پي درپي جهت آمادگي افکار عمومي گوش زد مي‌شود. از ناحيه‌ي پروردگار در آيه‌ي تطهير به مقام عصمت معرّفي مي‌شود. خون او خون خداست. مظهر آزادگي، شرف و عزّت و عظمت است، کشتي نجات است. حسين- عليه السّلام- روح حماسه است. بزرگ‌ترين شخصيّت حماسي همه‌ي ادوار تاريخ است. امّا نه چون شخصيّت‌هاي حماسي ديگر جهان، او در حصار جنبه‌ي نژادي، قومي و... نيست، شخصيّـت او در قالب ملّت و قوم و نژاد نمي‌گنجد. شخصيّت حماسه‌ي امام شخصيّتي است بشري و انساني، همه چيز امام هيجان است و عشق است و القاي نيرو است. حماسه‌اي مانند حماسه‌ي حسين- عليه السّلام- چه از نظر قدرت، چه از نظر قوّت و چه علوّ و چه شور و چه عشق و چه جذبه، در تمام تاريخ نظير ندارد.او عاشق پيکار و جهاد است، در برابر هيچ تجاوزي ساکت نمي‌نشيند، در عنفوان جواني به خليفه‌ي دوّم اعتراض مي‌کند، در جنگ طبرستان وارد معرکه مي‌شود، در جنگ عظيم طرابلس شرکت مي‌جويد، و... . کليد شخصيّت حسين- عليه السّلام- حماسه و شور، عشق و عظمت، صلابت و ايستادگي و حق پرستي است. شعر زيباي او در جواني معروف است: «در ايمان و عقيده بي‌باک باش و در اين راه رزم کنان پيش برو». خطابه و وصاياي او، عمل او، بيانات او، همگي حکايت از روح بزرگوار و حماسي او دارد. قهرمان حماسي مي‌گويد:«جميع آن چه خورشيد برآن طلوع مي‌کند، (دُنيا وَ ما فيها) دريا و خشکي آن، کوه و دشت آن، نزد کسي که با خداي خود آشنايي دارد، و عظمت الهي را درک کرده و در پيشگاه آن سرسپرده، مانند يک سايه است.‌اي مردم! به جز خدا چيزي يافت نمي‌شود که اين ارزش را داشته باشد، که شما جان و مال خود را به او بفروشيد، آزاد مرد باشيد».اين امام هُمام با اين عظمت روح و... حماسه‌ي جاويدان کربلا را (که رازي در دل پنهان دارد. و آن تجسّم و تحقّق اسلام در همه‌ي ابعاد است) بر پا مي‌دارد به صورت يک قيام زنده و با روح. راز اين که ائمّه‌ي اطهار- عَلِيهمُ السّلام- فرمودند: «حادثه‌ي کربلا فراموش نشود» همين است که اسلام فراموش نشود. از خصايص اين حماسه اين است که زن و مرد، کودک و شير خوار، سياه و سفيد، عرب و غيرِ عَرب در آن نقش دارند، محدود به گروه خاص، نژاد و مليّت و ساير انحصارات نيست. حماسه‌ي عاشورا صيقل روح است، که روح سلحشوري و مقاومت، و دفاع از عقيده را در انسان ايجاد مي‌کند. شخصيّت ممتاز حماسي امام- عليه السّلام- در آدمي روحيّه‌ي متموّجي از عظمت و غيرت، حميّت، شجاعت و عدالت و... بيدار مي‌کند.حماسه‌ي عاشورا سراسر فعاليت است و جنبش، نمايگاه علو است و سر بلندي و مکارم اخلاق، که قهرمانش حسين بن علي- عليه السّلام- اسوه‌ي جوان مردي‌ها و مردانگي هاست. قهرمان ديگرش حضرت زينب کُبري- سلام الله عليها- شير زني که مظهر بردباری، ايستادگی، رشادت است. و قهرمانان پاک باخته و آزاده‌ي ديگر، از کوچک و بزرگ هر يک در افق‌هاي اعلاي شجاعت و رشادت، ايثار و اخلاص درخشيدند. ذکر منشور اين نهضت مقدّس را بگشاييم، به اذعان در مي‌يابيم که دو صفحه دارد: يکي سفيد و نوراني و ديگري سياه و ظلماني، که هر دو در نوع خود بي‌نظير يا کم نظيرند.آنچه که اين حادثه‌ عظيم را در دنيا بي‌نظير مي‌کند، چگونگی حادثه است. فجايع در تاريخ بسيار رخ داده است و مي‌دهد، ولي با گذشت بي‌ باز گشت زمان از شکوه و عظمت آن کاسته و از يادها محو مي‌شود. اما کيفيت جنايات حادثه‌ عاشورا شبيه و نظير ندارد، و براي همين بعد از قرون متمادي بر شکوه و صلابت آن افزوده مي‌شود و در خاطره‌ها زنده‌تر مي‌شود. چون صفحه‌ جنايي اين حادثه کشتن بي‌گناه از پير و جوان تا طفل شيرخوار، اسب بر بدن شهيدان تاختن، آب به روي انسان بستن، شلاق بر بدن‌هاي نحيف زنان و کودکان نواختن، نشان دادن سر بريده پدر به دخترک خردسالش است، که از جدايي پدر بهانه مي‌گرفت و با گريه‌ي خود راه خواب بر ديدگان جانيان اين حادثه بسته بود. قهرمانان اين صفحه، يزيد، عبيدالله زياد، عمر سعد و شمر بن ذي الجوشن، حرمله، خولی و... اما صفحه‌ ديگر اين حادثه، حماسه است. هر چه هست افتخار است و نورانيت و تجلّي انسانيت و حق پرستي است. فرشتگاني که در مورد آفرينش آدم اعتراض داشتند، صفحه‌ سياه بشريت را مي‌شناختند و خداوند فرمود: «من از حقايق امور آگاهم که شما را به آن آگاهي نيست».اين صفحه‌ي نمايش گر حماسه‌ حسيني است، که براي رضاي خدا، خود و خانواده‌اش را فدا مي‌کند. بر خلاف مردان حماسي تاريخ که داراي يک بُعد حماسي هستند، ولي بُعد ديگرشان جنايت است. اين همه لشکرکشي‌هايي که غدّاره بندان و تهي مغزان نام دار تاريخ انجام داده اند، حماسه‌اي جز خود پرستي و سود جويي نداشته‌اند. امّا در حماسه‌ي مقدّس، روح حماسه آفرين براي خود و ملّت و کشور موج نمي‌زند. هدف در حماسه‌ي مقدّس پاک کردن است، هم چنان که خورشيد پاک کننده است.جهت ديگر تقدّس اين حماسه، انفجار ناگهاني آن، هم چون انفجار نور در ظلمت ظلم و بي‌داد بود. شرايط خفقان‌آور آن به گونه‌اي بود که راويان اهل بيت، روايات را در صندوق خانه‌ها براي هم نقل مي‌کردند، و يک ديگر را سوگند مي‌دادند، تنها براي کساني بازگو نمايند که از جهت اطمينان و اعتماد، مانند خود به آنها مطمئن باشند.بُعد ديگر عظمت اين حماسه رشد فکري و بينش بسيار بالای رهبر آن بود. مرد حماسي، اموري را به صورت عين اليقين مشاهده مي‌کند، که ديگران از اين بينش بهره مند نبودند. برخي از ياران با خلوص، امام را از حرکت تاريخي به کربلا منع مي‌کردند، و از نظر منطقي که خود مي‌انگاشتند نيز ناحق نمي‌گفتند. در عين حالي که نه به اندازه‌ي امام- عليه السّلام- خطر را احساس مي‌کردند، و نه به ابعاد فاجعه آگاهي داشتند. طبيعتاً از ابعاد جهان شمول اثرات آن در طول تاريخ نيز به هيچ وجه آگاهی نداشتند. بارها امام- عليه السّلام- فرمود: «به خدا سوگند اينها مرا خواهند کشت و به خدا قسم با کشته شدن من اوضاع اينها زير و رو خواهد شد».امام مي‌خواهد اين حماسه به صورت حماسه باقي بماند، که از آن بتوان نمايش نامه‌هاي جاويد ساخت. بعد از ردّ تقاضاي بيعت يزيد، کاروان 21 نفره‌ي اهل بيت خويش را به عنوان اعتراض عازم مکّه مي‌کند، و در وصيّت نامه‌ي خويش هدف مقدّس خود را بيان مي‌کند و مي‌فرمايد: «هدف من از اين سفر امر معروف و نهي از منکر، و خواسته ام از اين حرکت چيزي جز اصلاح مفاسد، و زنده کردن سنّت جدّم رسول خدا- صَلّي الله و عليه و آله- نيست».حرکت تاريخي امام به سوي مکّه، خود ايجاد شور و هيجان در جامعه و تبليغي مؤثّر بود، زيرا بيعت نکردن امام همه جاگير شد. امام(عليه السلام) با حرکت دادن اهل بيت خويش به کار تبليغي بي‌نظيری دست مي‌زند. امام اهل بيت را به عنوان نيروهاي فرهنگي- تبليغي دل سوخته و صديق طوري به کار مي‌گمارد که پس از شهادت، تا قلب دشمن نفوذ مي‌کنند، و در کاخ ظلم يزيد، رسالت خويش را انجام دهند. امام در اين حماسه به نسل خود و نسل‌هاي آينده‌ي تاريخ آموزش مي‌دهد، که انساني شايسته است که در هيچ حال از مروت خودداري نکند. و امام در برخورد با لشکريان حُر آب ذخيره‌ي خود را در اختيار سپاه تشنه و اسبان آنها قرار مي‌دهد، و اين اقدام امام اوج عظيم ديگري از پروازهاي بلند روح انساني است. وقتي روح بزرگ شد تن به زحمت مي‌افتد. زيرا بايد به دنبال روح حرکت کند، روح که کوچک شد، در اختيار آسايش بدن قرار مي‌گيرد. روح عظيم شب زنده‌داري مي‌کند و آرزوي شهادت دارد، فرق سرش که بشکافد خدا را سپاس مي‌گزارد، قهرمان حماسه‌ي عاشورا سيصد زخم مي‌بيند و بدن مبارکش زير سم اسبان لگدمال مي‌شود و او رضايت به رضاي الهي مي‌دهد.امام روز سوّم شعبان، يعني روز ميلاد خويش وارد مکه مي‌شود، و تولدي ديگر مي‌يابد. و چهار ماه تمام در حريم حَرم، شور و هيجان مي‌آفريند، خطبه مي‌خواند، توطئه‌ يزيد را آشکار مي‌کند، و مردم را از وضعيّت حکومت و سرنوشت اسلام آگاه مي‌سازد، و تحولي عميق در قلوب مردم پديد مي‌آورد، و سياست موفقي را براي بهره‌گيري از شدت انقلابات دروني مردم پس از شهادت اعمال مي‌دارد، و تا هشتم ذي‌الحجّه در مکّه اقامت مي‌گزيند، و تمام دوره‌ي عمره‌ي مستحب را که مردم از هر ديار به کعبه روي مي‌آورند در خانه‌ي خدا مي‌گذراند، تا همه‌ي اينها اعتراض امام را بشنوند. و ناگهان قبل از پايان مراسم حجّ با اطّلاع از توطئه‌ي شوم يزيد و غدّاره بندان زير لباس احرام حکومت، به سوي کوفه حرکت حساب گرانه‌ خويش را آغاز مي‌کند. بسياري از افراد، اين عمل امام را غير منطقي تلقي مي‌کنند، امّا در پاسخ مي‌فرمايد: «من از شهادت خود آگاهم. اما اگر بني اميه مرا در مکه به قتل برسانند حرمت الهي شهر و ماه حرام نقض خواهد شد»، هم چنين امام در پاسخ محمد بن حنفيه که بي‌وفايي و پيمان شکني مردم کوفه را نسبت به امام علي- عليه السّلام- و امام حسن مجتبّي- عليه السّلام- ياد آور مي‌شود، مي‌فرمايند: « رسول خدا را در خواب ديدم و به من دستور دادند، از مکّه خارج شو يا حسين!». (فَأنَّ اللهَ شاءَ اَن يَراکَ قَتيلاّ)امام در بر پايي اين نهضت ابعادي چون عدم تسليم در مقابل قدرت جابر بني اميّه، امر به معروف و نهي از منکر، اصلاح و پيرايش دين و سنّت پيامبر اسلام از بدعت‌ها و خرافات ابداعي حکومت‌هاي قبل از امام علي- عليه السّلام- و امامت حسين- عليه السّلام- و طول دوران خلافت معاويه و يزيد، و اتمام حجّت و ابلاغ پيام توحيد را تعقيب مي‌کند و مي‌داند اگر پيام عقلي و منطبق بر احساس بشري باشد موفّق است، و با شهادت خويش اين بُعد را ترسيم و به جهانيان تبليغ کرد. در پي جامه‌ی عمل پوشاندن به اين مهّم و پاسخ به 18 هزار نفري که با سفير عظيم الشّأن وي در کوفه بيعت کرده بودند، راهي سرزمين خدعه و نيرنگ (کوفه) مي‌شود، تا حجّت را بر مردم تمام نموده و قضاوت تاريخ را عوض کند. در بين راه از فرزدق و بشير بن غالب اوضاع کوفه و عراق را جويا مي‌شود، اظهار مي‌دارند: «قلوب مردم با شما و شمشيرهايشان با بني اميّه است». هم چنين خبر شهادت مسلم بن عقيل و هاني بن عُروه را در ميان راه مي‌شنود، اشک در ديدگان مبارکش جمع مي‌شود استرجاع جاري- مي‌کند و مي‌فرمايد:”مِنَ المُؤمنينَ رِجالٌ صَدَقوا ما عاهَدُوا الله...“. و خللي در اراده‌اش حاصل نمي‌شود. دختر خردسال مسلم را روي زانو مي‌نشاند و مي‌فرمايد: ”من جاي پدرت را مي‌گيرم“ و سپس به خيمه‌ها رو کرده و مي‌فرمايد: «در خانواده‌ي عقيل يک مسلم کافي است، شما اگر مي‌خواهيد برگرديد». عرض مي‌کنند: «تا حال که مسلمي شهيد نداده بوديم، در رکاب تو بوديم، حال که طلب کار خون مسلم هستيم تو را رها کنيم؟ ما در خدمت شما هستيم تا سرنوشت مسلم نصيب ما نيز بشود». امام وارد کوفه مي‌شود و کوفيان با ورود پسر زياد از بيم جان خود مي‌گريزند، و پيمان شکني مي‌نمايند. امام با وجودي که پايان کار را مي‌ديدند، ماندن ياران را تحريم نکردند، و حبيب ابن مظاهر را به ميان بني اسد اعزام مي‌کنند تا گروهی از سپاه فريب خورده را جذب کند. در اين جا نيز به يکي از ابعاد عظيم روح پاک و ملکوتي امام معصوم بر مي‌خوريم.آيا امام نمي‌دانست که پايان کار قطعي است؟ و حضورچند تن بيش‌تر در صف مؤمنان تغييري در پايان کار نمي‌دهد؟ هدف امام از اين روش اين بود حتّي الأمکان دست‌هاي کم‌تري عليه حق به کار افتد، و در ضمن هر چه خون شهيد بيش‌تر ريخته شود نداي اين حماسه در جهان پر طنين‌تر خواهد بود. و تعهّد امام بر اين بود که رسالت خود را با رنگ زوال ناپذير خون در تاريخ بشر به ثبت رساند. و امام مانند مکتبش بعد از شهادت جاودانه و زنده‌تر شد. همه‌ي گفتار، کردارومنَش امام در طول نهضت تا آخرين لحظه، حق خواهي، حق پرستي و موجي از حماسه است. افسوس و هزار افسوس که کار پذيري و حالت انفعالي، از امام و خاندان جليل وحي چهره‌اي مظلوم و لايق هم دردي و اشک و آه ساخته است.چرا امام، تنها از جنبه‌ي مظلوميّت و مورد جنايت جانيان قرار گرفته مطرح مي‌شود؟ چرا برداشت ما از کربلا و نهضت خونين حسين(عليه السلام) از صفحه‌ي تاريک و سياه آن است؟ در حالي که قدر مطلق نورانيّت و حماسي بودن عاشورا صدها برابر بيش از جنايي بودن آن است.سوگواري حسين- عليه السّلام- خوب است، امّا مرثّيه بايد حماسي باشد، اشک بايد در رثاي قهرماني و حماسه آفريني امام باشد نه مظلوميت وي. ابتدا بايد مقام و منزلت والاي اين قهرمان حماسه‌ي پر خون را که به شرافت، شرف، و به جلالت، شکوه و جلال مي‌بخشد شناخت، و بعد در رثايش گريست، تا اين هيجان روحي و اشک، شيعه‌ی امام را در جهت قهرماني و عدالت خواهي و... سوق دهد و عزّت و کرامت نفس را به ارمغان آورد، و گرنه تا قيامت زاري کني قادر نخواهي شد تا رفته را به زاري باز آري!؟باور کردني نيست با وجود روح عظيمي که در همه‌ي روزگاران نمي‌گنجد، و با صراحت لهجه و قاطعيت با صداي بلند، امير را نکوهش مي‌کند و از پستي‌هاي او مي‌گويد، در لحظه‌اي که تير زهرآلود ستم کاري بر سينه‌اش اصابت مي‌کند به خواهش بيافتد و دست به تمنا بردارد، يا تن به ذلّت دهد! يا براي خاموشی عطش، درخواست آب کرده باشد. بلکه امام در واپسين دقايق حيات سعادتمند و پر برکت خويش داغ تازه‌اي به دلشان مي‌گذارد، و به درگاه پروردگار متعال عرض مي‌کند: «خدايا راضي‌ام به رضاي تو و تسليم امر تو هستم و معبودي جز تو ندارم‌اي پناه‌دهنده‌ی پناه جويان». اين است حماسه‌ الهي و اين است حماسه‌ انسانی.**نویسنده: دکتر احمدعلی افتخاری



شنبه ۱۰ آبان ۱۳۹۳ - ۱۰:۴۳





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: مهر]
[مشاهده در: www.mehrnews.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 25]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


دین و اندیشه
پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن