محبوبترینها
بهترین دوره آموزش سئو محتوا در سال 1403 با نام طوفان ۱۴۰۳ در فروردین ماه شروع می شود
یک صرافی ارز دیجیتال چه امکاناتی باید داشته باشد؟
تعمیرگاه مجاز تعمیر ماشین لباسشویی در شرق تهران
تعمیرگاه مجاز تعمیر ماشین لباسشویی در شرق تهران
جراحی و درمان ریشه دندان عفونی با خانم دکتر صفوراامامی
چه مواردی بر قیمت کابین دوش حمام تاثیر دارند؟
تفاوت ها و شباهت های بالابر ، وینج و جرثقیل زنجیری کدامند ؟
سامانه نوبل فارم مرجع تخصصی آنلاین در صنایع دام، طیور، آبزیان و صنایع وابسته
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1793343645
9 شخصیت سینمایی که با آن ها کیف کردیم!
واضح آرشیو وب فارسی:جام جم آنلاین:
9 شخصیت سینمایی که با آن ها کیف کردیم!
تاریخ انتشار : یکشنبه 4 آبان 1393 ساعت 07:00 | شماره خبر : 1695420665616676151 تعداد بازدید: 0
پ پ
تا به حال چند بار شده موقع تماشای فیلمی، انقدر از دیدن یکی از شخصیتهایش کیف کنید که ناخودآگاه دلتان بخواهد مثل مرد رز ارغوانی قاهره وودی آلن از تصویر بیاید بیرون و بشود یکی از حقیقیهای زندگی شما و کسی که دوست دارید با او معاشرت کنید؟
این لیست، شامل ده نفر از همانهایی است که دیدنشان در سینمای ایران ما را حسرتی کرده و صدای آخمان را در آورده است.
بیبی - پرویندخت یزدانیان/ قصههای مجید (کیومرث پوراحمد)
احسان سالم: نزدیک شدن به بیبی نباید کار چندان سختی باشد، به خصوص برای منی که اولین بار در سن و سالی کمابیش نزدیک مجیدش به تماشای او نشستهام. ندیدهام کسی دوستش نداشته باشد. پیش خودم میگویم یک مادر چطور میتواند باشد؟ مادر مجید، بعد میگویم یک پدر چطور؟ یک برادر؟ خواهر؟ دوست؟ بیبی تمام اینها بود، شاید این انتخابش نبود ولی قبول کرده بود بیبیِ مجیدش باشد، که برای اردویش لحاف و تشک ببرد، که دست به میل بافتنی ببرد برای معلمش. بیبی که به ظاهر گاهی غضبش بر رحمتش سبقت میگرفت و دلش که میشکست دل ما هم میگرفت، اما کیست که نداند رحمتِ بیبی همواره پیشاپیش غضبش پیش میرفت؟ نوشتههای هوشنگ مرادی کرمانی را نخواندهام اما دوست دارم ببینم آیا مجید عاشقیت هم داشته؟ بعدش چه شده؟ حتمن که بار اول شکست خورده؛ بعد بیبی چکار کرده؟ دوست داشتم در مقام مجید عاشقیت کنم و بعد از زمین خوردن که گوشهای کز کردم، بیبی را ببینم که نشسته لب حوض و با دستش آب حوض را با لطف و عتاب رویم میپاشد که: مجید... بلند شو... بلند شو طفلِ دیوانهی من.
پسرخاله - حمید جبلی/ کلاه قرمزی و پسرخاله (ایرج طهماسب، حمید جبلی)
احسان سالم: من خیلی به دوران قِدیم تعلق ندارم و از وسط دههی شصت پیدایم شده، اما هنوز در خاطرم هست که دبستان دکتر شریعتی سه شیفت داشت و علاوه بر دو شیفتِ دبستان، یک شیفتِ راهنمایی یا دبیرستانی هم آن جا را با ما شریک بودند. یادم هست که هر وقت موقع رسیدن به مدرسه، آن سال بالاییها را در حالِ بیرون زدن میدیدم شیفتهی تیپ و منش بزرگسالانهشان میشدم. حس میکنم علاقه وافرم به پسرخاله ریشه در همان سالها دارد، همان سالهایی که او هم تازه وارد محافلِ ما شده بود، پسرخالهای که از روی عروسکِ بلااستفادهی یک لاک پشت ساخته شده بود. با آن کلاه و شال گردن و کت و شده بود پا جانِ کلاه قرمزی در مراسم خواستگاریِ آقای مجری. نسلِ من نه لباسهای رسمی، کدر و سادهی قبلیهایمان را میپوشید و نه مثل بعدیها شلوارکهای رنگارنگ به پا میکرد. من اما همیشه دوست دارِ دهه پنجاهیها، شیفتهی عرفان و مرامِ اولدفشنِ آن پسرهای سال بالایی و نمونهی تلویزیونیشان، پسرخاله بودم. پسرخاله برخلاف کلاه قرمزی انگار بچهی دورانِ جنگ بود، یاد گرفته بود همان قدر که در مقابل حق خوری صدایش بلند است، برابر سختیهای بیارزش روزگار دم نزند. پسر نه، مردی که در شیشهی مربا چایی میخورد و دغدغهاش تهیهی نفت و نون بود (و البته هست!) پسرخاله تعلق به زمانی دارد که همین نان و نفت کار خیلیها را پیش میبرد. دوست ندارم بزنم به جادهی مرام و معرفتش و از روزگارِ غدّار بنالم و میتینگ بیایم، من این مرد را مستقل از این قصهها دوست دارم و اصلن کیف میکنم که کنار دستش قدم بزنم.
حاج کاظم - پرویز پرستویی/ آژانس شیشهای (ابراهیم حاتمیکیا)
امیرحسین جلالی: همه دنیای من
معاشرت که نه، درستش این است که دلم میخواست نوچه حاج کاظم باشم... از همان ترافیک پشت چهارراه شروع میکردم، وقتی که رفت روی کاپوت یکی از ماشینها تا عباس را بغل کند و آن راننده قزمیت گفت: هی مشتی مگه پشت بوم خونتونه؟ اینگونه جوابش را میدادم: یه پسی، یه فت پا، یه عباسی. وقتی تصمیم گرفت شب عیدی پیکان استیشنش را بفروشد میگفتمش که بیخیال بنگاه نعمتی، من بنگاهی آشنا دارم. زنگ میزدم بنگاه حسین خیکی سر چهارراه عارف تا پول را سه سوته با پیک بفرستد. وقتی وارد دفتر حسین جون شد و معلوم شد که اوضاع رو به راه نیست اول به پایش میافتادم و خواهش میکردم قید لندن را بزند و عباس را بسپارد به تیغ جراحان وطنی و وقتی قبول نمیکرد زنگ میزدم مصطفی سیاه و بقیه بچهها با موتور بیایند و بلیط آن آقا و خانم خیلی محترم را دم در آژانس خیلی غیرمحترمانه کف بروند و بیآنکه احدی بو ببرد تقدیم حاجی میکردم. وقتی اول عیش عباس هی بدقلقی میکرد و به خصوص آنجایی که گفت: حاجی مویم مثه بقیه نمی دونم چه خبره یک کشیده میخواباندم زیر گوشش تا بفهمد چه خبر است.
وقتی داشت قصه حمله غول به شهر را تعریف میکرد چنان بلایی سر عزت الله مهرآوران میآوردم که دیگر هوس بامزه بازی به سرش نزند و هی التماس دعا التماس دعا نکند. وقتی زن عباس آمد دم در و با آن لحن عوضیاش گفت: تو جنگم همین جوری نیروهاتونو نیگه میداشتین؟ تف میانداختم سمت صورت حق به جانبش و حاجی را روی شانههایم میبردم داخل. وقتی سلحشور مشغول آن نطق احمقانهاش شد و راجع به دههاش شروع به وز وز کرد چنان با قنداق ژ- سه به پوزهاش میکوبیدم که دهه و سدهاش را باهم گم کند. وقتی حاجی خشاب خالی را دست اصغر داد من پرش میکردم تا همه آن نیروهای ویژه را سوراخ سوراخ کند و واقعیت داخل آژانس را وسط آن خیابان الکی خالی جار بزند. بله، حاج کاظم مسیح بود و اجازه داد تا مفت خورها میراثش را بدزدند و تاریخ را به میل خود وارونه نویسی کنند و او را ضد مردم جا بزنند. ولی من پانتوس پیلاتوس میشدم و همه را - از سلمان و احمد کوهی و دکتر بهمن گرفته تا آن گله راحت طلب بیبخار گرفتار در آژانس - به صلیب میکشیدم.
نه عباس مهم بود و نه میراثش و نه جنگ هشت ساله و نه هیچ کس و هیچ چیز دیگر، برای من همه دنیا حاج کاظم بود و هست و خواهد بود.
رضا - رضا داودنژاد/ مصائب شیرین (علیرضا داودنژاد)
مونا باغی: رضای مصائب شیرین از آن شخصیتهایی است که خوب میتواند مصائب را شیرین کند. شیرینی ذاتی او، شوخیهای به هنگام و صداقت و گاه صراحتش او را تبدیل کرده به چیزی شبیه یک نقطهی اتصال، یک گره، کسی که معنای دور شدن را میفهمد و از آن وحشت دارد و درست به همین دلیل سعی دارد طنابهایی که یک سرِ هر کدامش دست یکی از عزیزانش افتاده را به هم گره بزند. وجود رضا حیاتی است. حیاتی برای روزهایی که ورود به دوران سرد شدن روابط خانوادگی ناگزیر میشود، همان روزهایی که او نامش را گذاشته عصر یخبندان. با آغاز عصر یخبندان اعضای خانواده و فامیل بدون آنکه متوجه باشند روز به روز از هم دور و دورتر میشوند انگار هیچ موضوع مشترکی برای کنار هم بودن وجود ندارد اما حضور رضا و عاشق شدنش تلنگریست به موقع بر بدنه روابطی که میرود به سردی بگراید. رضا میشود همدم تنهایی دختر داییاش مونا و به او شجاعتِ حرف دل زدن و نزدیک شدن به مادر و جلب توجه پدر را میدهد. میشود کسی که به گفته خودش اذیتهای عاشقانه پدر و مادربزرگ را عاشقانه جواب میدهد و با قهر و نازکردن، آنها را مجبور میکند بیشتر به یکدیگر نزدیک شوند. حضور رضا حیاتی است از آن رو که اغلب این مجال را به اطرافیانش میدهد که بهتر خود و عزیزانشان را ببینند و درک کنند.
سیما ریاحی - هدیه تهرانی/ شوکران (بهروز افخمی)
ندا میری: تو... تو که بالاتری از هر بلندبالایی
باید کسی میبود. کسی که دست بگذارد روی آن آتشِ در دل تا نشود آتشِ خانه محمود خان بصیرت؟ نه. آنجا که ما کارهای نبودیم. یک آن هرم حضور زندگی در اعماق زن او را منع کرد از به آتش کشیدن آن تختخواب و آن خانه و آن زندگیِ بیرنگ و بیشعله. باید کسی میبود. کسی که سیما در آن شبانه ناتمام شمارهاش را میگرفت؟ یازده رقم ناقابل را؟ نه. در آن شکوهِ ضجهی ای خدا ای خدا که دیگر جایی برای کسی نبود. باید کسی میبود. کسی در کنارش که تنهایی سیما، دیوانهمان نکند؟ نه. همه لطفش به تبرک تنهایی سیما بود و جای خالی انگشتی که اشک را برباید از آن رخساره شیشهای. سیما از دل همان بیکسیاش، کسِ ما شد و کسِ ما ماند. آن زنِ خیالانگیزی که از دامان یک شکستِ عاشقانه، تنپوشِ گرانِ اغواگری و دلبریاش را داد به آنی در برکشیدنِ ردای شکوهمند زنانگی. و آرزوی مادرانگیاش شد رویای همه ما که صدایش را شنیده بودیم وقتی گفت من فقط یک شناسنامه میخواهم. اگر دلم میخواهد رفیق و شفیق و همدم و همقدم او بودم در آن روزهای گسِ شوکران، برای آن نیست که دستش را میگرفتم و شاید عبورش میدادم از آن روزها و ساعتها به روزها و ساعتهای نشسته روی کاناپهی سالن آپارتمانی که دیوارهایش حالا حالاها بوی محمود بصیرت را از یاد نمیبرند. در حالیکه میل بافتنی در دست دارد و برای دخترش (لطفا) شنل میبافد (که البته این هم برای خودش حسرتیست و کم حسرتی هم نیست). برای این است که قدر دارد تماشای زنی عاشق که تنش از یک شیدایی قدر نادیده، زخمیست. الله الله دارد.
استاد - مهدی احمدی/ شبهای روشن (فرزاد موتمن)
صوفیا نصرالهی: دوستانم معتقدند که من یک ور روشنفکر دارم. از آن انتلکتوئلهای سنتی. راستش برعکس خیلیها که در طول این سالها فکر میکنند روشنفکری یک انگ است و میخواهند از خودشان دورش کنند، من از این ور روشنفکرم خیلی هم لذت میبرم. وقتی قرار شد یکی از کاراکترهای سینمای ایران را برای معاشرت در زندگی واقعی انتخاب کنیم ذهنم پی همه شخصیتهای محبوبم در سینما رفت: از سلطان تا علی سنتوری و از لیلا تا مادر ولی نشست و برخاست با آنها شوریدگی و رهایی و شجاعتی میخواست که در خودم سراغ ندارم. درنتیجه تصمیم گرفتم کاراکتری را انتخاب کنم که از مصاحبت با هم لذت ببریم. در انتخابش دیوانگی خاصی نداشتم. خیلی ساده قرار است یک معاشرت لذتبخش باشد. نتیجهاش شد شخصیت استاد عاشقانه روشنفکری محبوبم: شبهای روشن. من در فیلمها و کتابها چشمام مدام دنبال شخصیت شوخ و شیطان ماجراست. اولینبار بود که یک کاراکتر عبوس و منزوی روی پرده سینما مجذوبم میکرد. اصلا همین انزوایش جذاب بود. همین که خودش را وسط دنیای کتابهایش حبس کرده بود و بعد پیله انداختنش. آن عاشق شدن تدریجی و از حصار خودش بیرون آمدن و گرم گرفتن با دنیا. از آن مدل روشنفکرهای سنتی اهل کافه که میشود ساعتها نشست با او حرف زد. شعر خواند. بحث کرد یا اصلا هیچی نگفت. از آن آدمهای قابل اعتماد که میشود درباره جزییات و ریزهکاریهای زندگی هم برایش صحبت کرد. خودش زندگی نکرده و فقط زندگی را در کتابها خوانده همین هم باعث میشود نگاهش به زندگی یکجورهایی با وجود همه تلخیاش خالصانهتر باشد. من در این معاشرت با سعدیخوانی و شاملو و نصرت رحمانی آرامش پیدا میکنم، با حرفهای قشنگ کتابها و احتمالا میتوانم استاد را وادار کنم بیشتر بخندد. بیشتر با آدمها معاشرت کند. به زندگی و روزمرگیها قشنگتر و گرمتر نگاه کند. و به جای قدم زدن، گاهی دویدن را تجربه کند. رفاقت خوبی میشود برای هر دو طرف. ور روشنفکرم دوست دارد یک رفیق اینطوری هم برای معاشرت داشته باشد که وقتی دلم گرفته به جایم نامه بنویسد و نامهاش را هم با سعدی تمام کند:
آشکارا نهان کنم تا چند/دوست میدارمت به بانگ بلند
آیدا - مریم پالیزبان/ نفس عمیق (پرویز شهبازی)
وحید جلالی: آیدا جایی ایستاده که احتملاً روزی کامران ایستاده بود. آیدا هنوز شور زیستن داره. هنوز دوست داره عیاشی کنه. هنوز براش مهم نیست برف بیاد، بارون بیاد، آدمها از روش رَد شن. اون همچنان به راه رفتن ادامه میده. هنوز جلیقه جیغ قرمز تنش میکنه. هنوز هر روز صبح اشکهاشو پاک میکنه و فرار میکنه از اندوه و رخوتی که دورش رو گرفته و میخواد قوی باشه. هنوز اسیر سکوت مرگبار کامران نشده. اسیر اون خود ویرانگری. هنوز بلده ذوق کنه، جوری که رگش از پیشونیش بیرون میزنه. هنوز وقتی منصوری باشه قید همه چی رو میزنه تا برسه به اون خنده آخر. که نهایت چیزی که میخواست شاید همون خنده باشه. که مگه چیز دیگهای هم مهمه؟ آیدا هنوز دنبال زندگیه وقتی همه چی و همه جا بوی مرگ میده. هنوز ندیده اون سد لعنتیای که کامران بهش خیره شده و زورش بهش نمیرسه. هنوز، هنوز. و چقدر این هنوز غمانگیزه.
علی رضوان - بهرام رادان/ کنعان (مانی حقیقی)
ندا میری: تو علی رضوان مایی. هرکسی باید یکبار هم که شده فرصت کند این جمله را به کسی بگوید.
از سر خودخواهیست حتما. اینکه آدم بخواهد حتما یک کسی باشد در زندگیاش که شبیه همهی دیگرانِ زندگی آدم نیست. بیدرنظر گرفتن حال آن آدم حتی. که وقتی میزند به سر آدم، که وقتی حیران میشود آنچنان که بخواهد بکند از ریشههای دهساله و حتی بیشتر، آنکس، کسی باشد که حتی شوهر آدم، همخانه آدم، همبستر آدم، برود سراغ او. مستاصل بنشیند روبرویاش و به او بگوید باهاش حرف بزن. تلفنی نه. برو سراغش و با او حرف بزن. که لابد یادش بیافتد همه آن سالهای کهربایی دور را. کسی که آدم را یاد روزهای از دست رفتهای بیاندازد که همهچیزش شکل دیگری بودهاند. شکلی که آدم را متعلقتر نگه میداشت. حتی آرمانخواهیشان هم بوی وابستگی میداد. علی رضوان من را یاد آن حسرت همیشگیام میاندازد که همه عوض میشوند. همه. آنقدری که صدایِ کاشام بلند شود که در زندگی همه ما میبایست علی رضوانی باشد که ما را یاد یک وقتهای دوری بیاندازد. یک وقتهایی که بهتر یا بدتر بودنشان مهم نیستند، اما ما آن روزها را بیشتر دوست داشتهایم. خودیتر بودهاند. سادهتر. تمیزتر. کسی که بتوانم وقتی همه عوض شدند (که باید بشوند اصلا) روبرویش بنشینم و به او بگویم تو... تو عوض نشدی و وقتی خودش حیران میشود که خوب است آیا که هنوز بوی آن قدیمترهایی را میدهد که درشت و غلیظ این روزها مزه حسرت میدهند، بگویم: آری... آری.
مادربزرگ - کبری حسن زاده/ مرهم (علیرضا داودنژاد)
رضا رادبه: همسایه به خانم جان می گوید زن چادریه صبح تا حالا اینورا می چرخه. پیرزنی است کوچک اندام، کمی خمیده پشت با نگاهی خیره و دستی زیر چادر به کمر، تنها نشانهی استواری در این تن نحیف. خانم جان میشناسدش ئه..این اشرفه، زود میفهمد به آشتی آمده و به استقبال میرود. بهم میرسند، همدیگر را بغل میکنند. تصویر فید میشود به نوشتهای دو ماه و یک روز قبل.
اشرف السادات شصت هفتاد ساله که ساکن تهران است. از مشکل نوهاش تنها یک چیز میداند: مریم باید نبات خارجی بخرد و هیچ عطاری نداردش. بد بودن حال مریم برایش بس است که سوال نپرسد، نصیحت نگوید، حتی یک دل سیر نگاهش نکند فقط باشد تا او بتواند به خریدش برسد، مزاحمها پاپیاش نشوند و پلیس به نوه و مادربزرگی که دارند با هم اختلاط میکنند شک نکند. آدم حواس جمعی است. آنقدر که بداند این سبزه رو بزنی باهام حرف میزنی، بتواند پارک پرواز را پیدا کند، یادش بماند فاتحهی اهل قبور را تا آخر بخواند و دم رفتن سلام به امامزاده را فراموش نکند اما تمام اینها را میگذارد گوشهای و میشود آغوش گشودهی پایان فیلم برای سختترین وقتِ نوهاش. پسر توی محل حتماَ اینها را فهمیده که بیخیال از معاشرت چند دقیقهای با اشرف السادات نمیشود. آخر میداند وقتی با او بتوانی بروی خرید جنس، هر جای دیگری هم میتوانی بروی. (برترین ها به نقل از هفت فاز)
تاریخ انتشار : یکشنبه 4 آبان 1393 ساعت 07:00 | شماره خبر : 1695420665616676151 تعداد بازدید: 0
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: جام جم آنلاین]
[مشاهده در: www.jamejamonline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 27]
صفحات پیشنهادی
سرپرست تیم فوتبال الوند همدان: کیفیت پایین لیگ دسته 2 توهین به شخصیت تیمها است
سرپرست تیم فوتبال الوند همدان کیفیت پایین لیگ دسته 2 توهین به شخصیت تیمها استسرپرست تیم فوتبال الوند همدان گفت برگزاری مسابقات لیگ دسته دوم فوتبال با کیفیت پایین در حد بازی محلات توهین به تیمها و حامیان مالی ورزش محسوب میشود فرشید گلمحمدی در گفتوگو با خبرنگار فارس در همداعضو کمیسیون تلفیق طرح توسعه کمی و کیفی زیارت امام رضا(ع): متولیان فرهنگی در پیادهسازی فرهنگ رضوی پیشگام باشند
عضو کمیسیون تلفیق طرح توسعه کمی و کیفی زیارت امام رضا ع متولیان فرهنگی در پیادهسازی فرهنگ رضوی پیشگام باشندعضو کمیسیون تلفیق طرح توسعه کمی و کیفی زیارت امام رضا ع گفت متولیان فرهنگی در پیادهسازی فرهنگ رضوی پیشگام باشند به گزارش خبرگزاری فارس از مشهد به نقل از پایگاه اطلاع رمسابقات کشتی همدان در بالاترین کیفیت برگزار می شود/ حضور یک هزار کشتی گیر و مربی در همدان
استانها غرب همدان صابریون عنوان کرد مسابقات کشتی همدان در بالاترین کیفیت برگزار می شود حضور یک هزار کشتی گیر و مربی در همدان همدان - خبرگزاری مهر رئیس هیئت کشتی همدان با بیان اینکه مسابقات کشتی همدان در بالاترین کیفیت برگزار می شود گفت مسابقات کشتی آزاد و فرنگی جوانان قهگلمحمدی: ناکامی امید و جوانان شروع شکستهای ماست/ کریمی شخصیت بزرگی دارد
چهارشنبه ۲۳ مهر ۱۳۹۳ - ۱۲ ۱۴ ملیپوش اسبق فوتبال ایران معتقد است که ناکامی تیمهای نوجوانان جوانان و امید در چند ماه اخیر شروع شکستهای فوتبال ایران است و اگر کاری صورت نگیرد باید منتظر شکستهای بعدی بود یحیی گلمحمدی در گفتوگو با ایسنا درباره علل ناکامی تیمهای ملی پایه فوتبتوجه به تشکيل کميته هاي کيفيت بخشي آموزشي امري ضروري است
۲۳ مهر ۱۳۹۳ ۱۳ ۰ب ظ مدير کل آموزش وپرورش خراسان شمالي توجه به تشکيل کميته هاي کيفيت بخشي آموزشي امري ضروري است چهارمين جلسه شوراي معاونين اداره کل آموزش و پرورش خراسان شمالي و روساي ادارات آموزش و پرورش شهرستان ها در روستاي هدف گردشگري خسرويه زادگاه عالم رباني آقانجفي- قوچانيارتقا استاندارد سازی در گرو کیفیت سازی کالاهای تولیدی است
ارتقا استاندارد سازی در گرو کیفیت سازی کالاهای تولیدی است زنجان - ایرنا- رییس مرکز ملی تایید صلاحیت ایران گفت ارتقا استاندارد سازی در گرو کیفیت سازی کالاهای تولیدی در کشور است به گزارش ایرنا علیرضا خاکی فیروز روز چهارشنبه در مراسم تجلیل از واحدهای نمونه کیفی استان به شعار روزجفیلـم های سینمایی و تلویزیونی آخر هفته شبکه های سیما
فیلـم های سینمایی و تلویزیونی آخر هفته شبکه های سیما فیلم سینمایی قضاوت منصفانه به کارگردانی آتوم آگویان پنجشنبه 24 مهر ماه ساعت 23 از شبکه یک سیما پخش می شود قضاوت منصفانه شبکه یک فیلم های سینمایی وتلویزیونی و انیمیشن قضاوت منصفانه راز کوچه بن بست پیش به سویمدیران ملی و استانی در ساخت مسکن مهر بیکیفیت مقصرند
چهارشنبه ۲۳ مهر ۱۳۹۳ - ۱۴ ۱۲ یک عضو کمیسیون عمران مجلس با بیان اینکه از مصالح ساختمانی بیکیفیت در بسیاری از واحدهای مسکن مهر استفاده شده است گفت در ساخت مسکن مهر بیکیفیت پیمانکاران و مهندسان متخلف و مدیران استانی و ملی بیمسئولیت مقصرند محمدابراهیم محبی در گفتوگو با خبرنگالاوروف:مسکو برکیفیت مذاکرات متمرکزاست
لاوروف مسکو برکیفیت مذاکرات متمرکزاست وزیر امور خارجه روسیه درباره مذاکرات هستهای ایران گفت احتمال دارد در این دوره از رایزنیها در وین توافقاتی صورت گیرد ایسنا وزیر امور خارجه روسیه درباره مذاکرات هستهای ایران گفت احتمال دارد در این دوره از رایزنیها در وین توافقاتی صوعضو هیئت داوران جشنواره منطقه 2 تئاتر کشور: فشردگی اجراهای نمایش به کیفیت جشنواره ضربه میزند
عضو هیئت داوران جشنواره منطقه 2 تئاتر کشور فشردگی اجراهای نمایش به کیفیت جشنواره ضربه میزندعضو هیئت داوران جشنواره منطقه 2 تئاتر کشور گفت فشردگی اجراهای نمایش به کیفیت جشنواره ضربه وارد میکند حسین مسافر آستانه امروز در گفتوگو با خبرنگار فارس در مشهد با بیان این که بیشتر هنرتئاتر درمانی دربهبود وضعیت کیفی زندگی معلولان نقش تعیین کننده ای دارد
معاون توانبخشی بهزیستی شهرستان ری تئاتر درمانی دربهبود وضعیت کیفی زندگی معلولان نقش تعیین کننده ای دارد شهرری- ایرنا- معاون توانبخشی بهزیستی شهرستان ری گفت تئاتردرمانی هنر نمایشی دربهبود وضعیت روحی و روانی زندگی معلولان و توانمند سازی آنان نقش تعیین کننده ای دارد مژگان عزیتصاویر/ تشدید اعتراضات در کیف
تصاویر تشدید اعتراضات در کیف هزاران نفر از ملی گرایان اوکراینی روز سه شنبه در مقابل مجلس رادا پارلمان این کشور تظاهرات کرده که منجر به درگیری با نیروهای امنیتی و مجروح شدن 15 نفر از ماموران پلیس شد ۲۳ ۰۷ ۱۳۹۳ - ۰۹ ۰۷در گفتوگو با فارس عنوان شد تأثیر منفی تک فرزندی بر مراحل رشد و پرورش شخصیت کودک
در گفتوگو با فارس عنوان شدتأثیر منفی تک فرزندی بر مراحل رشد و پرورش شخصیت کودکمسئول بهداشت روان مرکز بهداشت کامیاران گفت تک فرزندی تأثیرات منفی بسیاری در مراحل رشد و پرورش شخصیت کودک دارد جمال رحیمی در گفتوگو با خبرنگار فارس در کامیاران با بیان اینکه بلوغ روحی و روانی در انساحضار پیمانکاران و مهندسان ناظر به دلیل استفاده از مصالح ساختمانی بیکیفیت در مسکن مهر
چهارشنبه ۲۳ مهر ۱۳۹۳ - ۱۰ ۰۶ سخنگوی کمیسیون عمران از احضار پیمانکاران و مهندسان ناظر با حضور مسئولان وزارت راه و شهرسازی و سازمان نظام مهندسی کشور به کمیسیون متبوعش برای بررسی علل استفاده از مصالح ساختمانی بیکیفیت در پروژه مسکن مهر و پرداخت غرامت به مالکان مسکن مهر خبر داد منصوتلاش دولت جدید افغانستان برای بهبود کیفیت آموزش و پرورش
تلاش دولت جدید افغانستان برای بهبود کیفیت آموزش و پرورش کابل- ایرنا- رییس جمهوری افغانستان در روز تجلیل از مقام آموزگار از تلاش برای بهبود کیفیت آموزش و پرورش در مدارس سراسر این کشور خبر داد به گزارش ایرنا محمد اشرف غنی احمدزی روز چهارشنبه با حضور در مدرسه امانی شهر کابل اعلاوروف: مسکو روی کیفیت مذاکرات متمرکز است
چهارشنبه ۲۳ مهر ۱۳۹۳ - ۱۰ ۱۱ وزیر امور خارجه روسیه درباره مذاکرات هستهای ایران گفت احتمال دارد در این دوره از رایزنیها در وین توافقاتی صورت گیرد به گزارش خبرگزاری دانشجویان ایران ایسنا به نقل از خبرگزاری ریانووستی سرگئی لاوروف وزیر امور خارجه روسیه پس از دیدار با همتایشخصیت ها در مراسم ختم دختر سیدرضا تقوی |تصاویر|
شخصیت ها در مراسم ختم دختر سیدرضا تقوی |تصاویر| مراسم ختم صبیه حجتا لاسلام سیدرضا تقوی رئیس شورای سیاستگذاری ائمه جمعه سراسر کشور برگزار شد با حضور شخصیت های سیاسی مراسم ختم دختر حجت الاسلام سیدرضا تقوی رییس شورای سیاست گذاری ائمه جمعه در مسجد نور تهران برگزار شد در این مرا-
سینما و تلویزیون
پربازدیدترینها