تور لحظه آخری
امروز : جمعه ، 31 فروردین 1403    احادیث و روایات:  امام علی (ع):اجابت دعایت را دیر مپندار، در حالی که خودت با گناه راه اجابت آن را بسته ای.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

بلومبارد

تبلیغات متنی

تریدینگ ویو

خرید اکانت اسپاتیفای

کاشت ابرو

لمینت دندان

لیست قیمت گوشی شیائومی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

لوله پلی اتیلن

دانلود سریال سووشون

دانلود فیلم

ناب مووی

مرجع خرید تجهیزات آشپزخانه

خرید زانوبند زاپیامکس

رسانه حرف تو - مقایسه و اشتراک تجربه خرید

کلاس باریستایی تهران

تعمیر کاتالیزور

تعمیر گیربکس اتوماتیک

دیزل ژنراتور موتور سازان

سرور اختصاصی ایران

سایت ایمالز

تور دبی

سایبان ماشین

جملات زیبا

دزدگیر منزل

ماربل شیت

تشریفات روناک

آموزش آرایشگری رایگان

طراحی سایت تهران سایت

آموزشگاه زبان

اجاره سند در شیراز

ترازوی آزمایشگاهی

رنگ استخری

فروش اقساطی کوییک

راهبند تبریز

ترازوی آزمایشگاهی

قطعات لیفتراک

وکیل تبریز

خرید اجاق گاز رومیزی

آموزش ارز دیجیتال در تهران

شاپیفای چیست

فروش اقساطی ایران خودرو

واردات از چین

قیمت نردبان تاشو

وکیل کرج

تعمیرات مک بوک

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

سیسمونی نوزاد

پراپ تریدینگ معتبر ایرانی

نهال گردو

صنعت نواز

پیچ و مهره

خرید اکانت اسپاتیفای

صنعت نواز

لوله پلی اتیلن

کرم ضد آفتاب لاکچری کوین SPF50

دانلود آهنگ

طراحی کاتالوگ فوری

واردات از چین

اجاره کولر

دفتر شکرگزاری

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1796936094




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

ارزشمندی عمل در ترازوی ایمان از منظر اسلام و مسیحیت


واضح آرشیو وب فارسی:فارس:
ارزشمندی عمل در ترازوی ایمان از منظر اسلام و مسیحیت
علّامه طباطبائی به‌طور کلی، برگشت تمامی ادیان مختلف را به دو طایفه حق و باطل دانسته و اعمال طایفه باطل را حبط شده می‌داند. ازاین‌رو، وی را می‌توان جزء انحصارگراها دانست.

خبرگزاری فارس: ارزشمندی عمل در ترازوی ایمان از منظر اسلام و مسیحیت



بخش اول چکیده گرچه ابتدا موضوع همراهی ایمان و عمل صالح امری بدیهی به نظر می‌رسد، ولی این همراهی، رابطه‌ای از نوع سهل ممتنع است. لزوم صلاحیت عمل برای رسیدن به حیات طیبه این سؤال را در پی دارد که آیا صلاحیت ذاتی عمل است، یا مبتنی بر غیر است؟ اگر ذاتی است، آیا ارزشمند است؟ اگر مبتنی بر غیر است، در صورت نبود غیر، آیا صرف عمل، ارزش دارد یا خیر؟ اگر عمل صرف ارزش دارد، ارزشمندی آن به چیست؟ هدف از طرح این سؤالات اولاً، بیان تفاوت بین ارزش عمل و صلاحیت عمل است. پاسخ مثبت و یا منفی به هریک از این سؤالات، تبیین رابطه بین ایمان و عمل صالح را متفاوت خواهد کرد. ثانیاً، سعی شده با تبیین نظریة علّامه طباطبائی و مقایسه آن با نظر دو تن از اندیشمندان کاتولیک و پروتستان، یعنی آکوئیناس و جان هیک، به بررسی تطبیقی نظریة اسلام و مسحیت پرداخته و در نهایت، رأی مختار را بیان کنیم. در آمد به نظر می‌رسد، علمای پیشین عمل صالح را خارج از معنای ایمان، ولی لازمة آن می‌دیدند. ازآنجایی‌که مثل امروزه مراودات به‌راحتی صورت نمی‌گرفت، اساساً سؤال از اینکه در صورت نبود ایمان، آیا عمل صالح داریم یا نداریم، مطرح نبود. طبق اعتقاد برخی علمای اسلام، اعم از شیعه و سنی، سعادت انسان در گرو ایمان به خدای تعالی و انبیاء الهی است (فاضل مقداد، 1405ق، ص 263؛ هندی، 1366، ج3، ص265ـ295؛ ج 4، ص 63ـ69 و...). دیدگاه متکلمان اسلامی پیرامون ماهیت ایمان بسیار متلاطم است؛ برخی با نگاه به آیاتی همچون آیة 15 حجرات که می‌فرماید: «اهل ایمان کسانی هستند که در ایمان به خدا و رسول تردیدی نداشته بدانها علم و یقین دارند»، ایمان را «معرفت عقلی» دانسته‌اند (تفتازانی، بی‌تا، ج 5، ص 76؛ فاضل مقداد، 1405ق، ص 439). عده‌ای با توجه به آیاتی مثل 14 نمل، که می‌فرماید: «با آنکه دل‌هایشان به آن یقین داشت، از روی ظلم و تکبر آن را انکار کرده‌اند»، گوهر ایمان را صرف «اقرار زبانی» بیان می‌کنند (همان). برخی نیز از همین آیه اقرار زبانی و از آیة 14 حجرات، که می‌فرماید: «بادیه‌نشینان گفتند: ایمان آوردیم، بگو ایمان نیاورده‌اید، بلکه بگویید اسلام آوردیم، درحالی‌که ایمان در قلب‌های شما داخل نشده است» تصدیق قلبی را نتیجه گرفته، می‌گویند: حقیقت ایمان «تصدیق قلبی و اقرار زبانی» است (طوسی، 1407ق، ص 309؛ حلی، 1415ق، ص 532). گروهی هم «عمل» را در حقیقت ایمان دخیل می‌دانند (تفتازانی، بی‌تا، ص175؛ فاضل مقداد، 1405ق، ص 439). این گروه خوارج هستند که با شعار «لا حکم الا لله»، هر آلوده به گناهی را کافر می‌خواندند. در این میان عده‌ای با نگاه به برخی روایات، اعتقاد دارند که ایمان، «اعتقاد قلبی، اقرار زبانی و عمل با جوارح» است (فاضل مقداد، 1405ق، ص440). در کتاب مقدس مسیحیان هم ایمان، سرآمد همه فضایل به‌شمار می‏آید. اساساً مسیحیت بحث ایمان را در رابطه با آموزة نجات مطرح می‌کند، از این‌رو، از قرن شانزدهم به بعد، که با سایر ادیان آشنا شدند (Sharpe, 1994, p. 14)، بحث تفاوت ادیان و اینکه این بحث نجات در سایر ادیان هم ممکن است، مطرح گردید. برخی عبارات کتاب مقدس ایمان را مایة نجات دانسته، می‌گوید: «... به خداوندِ عیسی مسیح ایمان آور که تو و اهل خانه‏ات نجات خواهید یافت» (اعمال، 31: 16؛ رومیان: 1: 5؛ 30: 9؛ افسسیان4). به‌وسیله ایمان در روح قوی می‏گردیم و به‌وسیلة ایمان تقدیس می‏شویم (غلاطیان، 5: 3 و 14)... بلکه محض ایمان دل‏های ایشان را طاهر نمود» (اعمال، 9: 15؛ 18: 26). ایمان ما را محفوظ و پایدار می‏دارد: ...زیرا به ایمان قائم هستید (قرنتیان دوم، 24: 1؛ رومیان، 20: 11؛ اول پطرس، 5: 1؛ اول یوحنا، 4: 5) و سبب شفا یافتن ما (اعمال، 9: 14) و پیروزی بر مشکلات می‏شود (مرقس، 23: 9؛ رومیان، 18: 4ـ21؛ عبرانیان، 32: 11ـ40). در قاموس کتاب مقدس، بی‏ایمانی گناهی بس بزرگ و نابخشودنی به‌شمار می‏آید (یوحنا، 9: 16؛ رومیان، 23: 14). در فرهنگ مسیحی، نه فقط خدا، بلکه عیسی مسیح نیز متعلق شایسته ایمان تلقی می‌گردد: ما به عیسی مسیح ایمان آورده‌ایم تا از راه ایمان به مسیح، مورد قبول خدا واقع شویم. پولس رسول شرط رسیدن به رستگاری را این‌گونه بیان می‌کند: «سخن این است که ما اعلام می‌کنیم: اگر با زبان اقرار دارید که "عیسی خداست"، و اگر در قلبتان ایمان دارید که خدا او را پس از مرگ زنده کرده، در این صورت، رستگار خواهید شد؛ زیرا ایمانی که منجر به حقانیت می‌شود، در قلب جای دارد و اقراری که به رستگاری می‌انجامد، بر زبان جاری است (رومیان، 10: 8ـ10). در این گفته، پولس افزون بر مشخص نمودن ماهیت ایمان، که وی آن را پذیرش قلبی و اقرار زبانی می‌داند، متعلق ایمان را اعتقاد به عیسی و رستاخیز او می‌داند (ناس، 1372، ص 669). درحالی‌که در سایر بخش‌های عهد جدید، عباراتی است که گویا پاسخ پولس است و ایمان بدون عمل را بی‌فایده، مرده و باطل دانسته و عادل بودن انسان را از اعمال می‌داند (رساله یعقوب، 2: 14-24). در این مقال، سعی شده با نگاه به تعریف ایمان و عمل صالح، رابطه این دو و جایگاه عمل در ایمان را با نگاهی تطبیقی، بررسی کنیم. تعریف عمل و عمل صالح «عمل» به هر کاری، اعم از خوب یا بد، گفته می‌شود. خوب و بد بودن آن به‌وسیله قرینه معلوم می‌شود (ابن‌منظور، 1414ق، ج 11، ص 474). در قرآن مجید آیاتی هست که ظهور آنها، پذیرش عمل از مسلمان و غیرمسلمان هر دو است و عمل صالح برای هر دو گروه مفید دانسته شده است. می‌فرماید: «مؤمن، یهودی، نصرانی و صابئی، با حفظ اسم، اگر ایمان به خدا و قیامت داشته و اعمال خوب انجام دهند، پیش خدا مأجور و اهل بهشت‏اند. همچنین می‌فهماند که ادیان و پیامبران همه طریق‏اند و آنچه موضوعیت دارد، فقط ایمان و عمل است. اهل ایمان و نیکوکاران همه ادیان در بهشت‏اند (بقره: 62؛ مائده: 69). یا آیاتی که به‌طور مطلق می‌فرماید: هر که گناهکاران را اهل عذاب و مؤمنین همراه با عمل صالح را بهشتی می‌داند (بقره: 81-82). ظاهر این آیات، قبول اعمال خداباوران معتقد به آخرت است. صریح‌ترین آیه در این مورد، آیه‌ای است که می‌فرماید: «منافقینی که به‌ظاهر ایمان آوردند و آنان که یهودی‏گری را اختیار کردند و همچنین بی‏دینان و نصارا هر کدام از آنان، به خدا و روز جزا ایمان بیاورند و عمل صالح کنند، ترسی بر ایشان نیست و خداوند از کفر قبلی‌شان می‌گذرد و در آخرت اندوهی ندارند (مائده: 6). در این آیة شریفه، سه شرط برای پذیرش عمل بیان شده است: ایمان به خدا، ایمان به رستاخیز و عمل نیک. این هر سه بدون قید ذکر گردیده است، و ظاهراً اعمال اهل کتاب را هم شامل می‌شود. بنابراین، می‌توان عمل صالح را چنین تعریف کرد: «عمل صالح هر کاری است که فطرت بشر به آن رغبت داشته و سزاوار می‌داند که از آدمی سر زند. ازاین‌رو، عمل صالح هر کاری است که مطابق اسبابی باشد که خداوند در ابقای حیات بشر مقرر فرموده است. یا عبارت است از کارهایی که لایق و صالح برای تقدیم به پیشگاه ربوبی باشد» (طباطبائی، 1386، ج 6، ص 263). ماهیت ایمان در نظر متکلمان اسلامی «ایمان» در لغت به‌معنای امنیت و رفع خوف و وحشت است (مصطفوی، 1368، ج 1، ص 115). البته به‌معنای تصدیق هم به‌کار رفته است. این کاربرد درصورتی‌که با «لام» متعدی شود، آشکار است (راغب، 1412ق، ص 92). در قاموس گوید: «آمن‏ یعنی خاطر جمع، کسی که در او ایمنی است و یا شهری که ایمن است‏ «مَنْ دَخَلَهُ کانَ آمِناً...» (آل‌عمران: 97) «رَبِّ اجْعَلْ هذا بَلَداً آمِناً» (بقره: 126) (فقیه دامغانی، 1361، ج1، ص124). در لسان العرب، ایمان را به‌معنای ضدکفر و همچنین تصدیق، ضدتکذیب به‌کار برده است. کلمة «ایمان» از مادة «امن» مشتق شده و مصدر باب افعال است. «امن» در اصل لغت به‌معنای «طمأنینه و زوال خوف» است. این ماده وقتی به باب اِفعال می‌رود، به‌معنای «در امن قرار دادن کسی یا چیزی» و «دارای امن شدن و در امن قرار گرفتن» است (ابن‌منظور، 1414ق، ج 1، ص 223). در اصطلاح هم برخی، با در نظر گرفتن معنای لغوی ایمان، آن را به‌معنای تصدیق خداوند، پیامبر و محتوای رسالت گرفته‌اند. با این نگاه، ایمان از مقوله معرفت و در مقابل جهل است و ربطی به عمل ندارد (طوسی، 1407ق، ص 309). اما منظور از «ایمان» در این مقاله، حقیقتی است مقابل کفر و جحد، یعنی انکار چیزی درحالی‌که یقین به آن دارد، که با دانستن و شناختن متفاوت است. جحد با علم جمع می‌شود، ولی با ایمان جمع نمی‌شود (مصباح، 1378، ج1و 2 ص377-380؛ جوادی‌آملی، 1383، ج1، ص275-276). ایمان صفتی وجودی است که موجود به آن متصف می‌شود. این صفت وجودی مربوط به قلب است (طباطبائی، 1386، ج15، ص317-320)؛ یعنی اگر انسان ایمان داشته باشد، انکار نخواهد کرد. با توجه به این معنی از ایمان، سؤال این است که آیا عمل هم در معنای ایمان نهفته است. در اینجا این پرسش مطرح شود که آیا عمل جزء حقیقت ایمان است و یا از لوازم آن، به‌شمار می‏آید؟ پیشینة این مسئله به صدر اسلام برمی‏گردد؛ آنجاکه عده‏ای از فرقه‏ها و مکاتب اسلامی، مانند خوارج و معتزله، عمل را در حقیقت و گوهر ایمان جای دادند و در نتیجه، کسانی را که اطاعت نکنند و یا بر خلاف ایمان خود عمل نمایند، مؤمن نمی‏خوانند (تفتازانی، بی‌تا، ص 175؛ فاضل مقداد، 1405ق، ص 439). متکلمان اسلامی دربارة حقیقت ایمان، نظریه‌های گوناگونی ارائه داده‌اند که برخی از آنها عبارتند از: 1. نظریه معرفت‌گرایانه: جهم‌بن صفوان و پیروانش معتقدند که حقیقت ایمان همان «معرفت عقلی» است (تفتازانی، بی‌تا، ج 5، ص 76؛ فاضل مقداد، 1405ق، ص 439). تفتازانی به اشتباه، نظریة «یکسانی علم و ایمان» را به همه متکلمان شیعه نسبت داده است (تفتازانی، بی‌تا، ص 175). 2. نظریة لفظ‌گرایانه: کرّامیه، گوهر و شاخصه اصلی تمایز میان کفر و ایمان را اقرار زبانی می‌دانند. ازاین‌رو، اگر کسی در باطن خود کافر باشد، اما در ظاهر و به زبان، به ایمان اعتراف نماید، مؤمن واقعی است، گرچه به‌سبب کفر باطنی، استحقاق خلود در دوزخ داشته باشد. از سوی دیگر، اگر کسی، به ظاهر اظهار کفر نماید، اما در دل مؤمن باشد، او را مؤمن ندانسته، شایسته ورود به بهشت نمی‌دانند (همان). 3. نظریة تلفیق؛ اظهار زبانی و تصدیق: عده‌ای از متکلمان شیعه همچون محقق طوسی و محقق حلّی معتقدند: حقیقت ایمان، تصدیق قلبی و اقرار زبانی است (طوسی، 1407ق، ص 309؛ حلی، 1415ق، ص 532). 4. نظریة عمل‌گرایانه: معتزله و خوارج حقیقت ایمان را عمل می‌دانند. خوارج مرتکبان به گناه و کردار زشت را مؤمن نمی‌دانند و معتزله آنان را در مرتبه‌ای میان کفر و ایمان قرار می‌دهند (تفتازانی، بی‌تا، ص175؛ فاضل مقداد، 1405، ص 439). 5. نظریة تصدیق‌گرایانه: جمهور اشاعره ایمان را از مقوله «تصدیق قلبی» می‌دانند (تفتازانی، بی‌تا، ص 175). برخی از دانشمندان شیعه نیز این رویکرد را پذیرفته و معتقدند: ایمان به خدا فراتر از معرفت عقلی است (حلی، 1415ق، ص 179). 6. نظریة جمع‌گرایانه: شیخ مفید و بیشتر علمای سلف اعتقاد دارند که ایمان اعتقاد قلبی، اقرار زبانی و عمل با جوارح است (فاضل مقداد، 1405ق، ص 440). با توجه به این نظریات، می‌توان گفت: ماهیت ایمان از نظر علمای شیعه، همان «تصدیق قلبی و اقرار زبانی» است و عمل و اطاعت جزء آن به‌حساب نمی‏آید؛ زیرا اگر اطاعت جزء ایمان باشد، لازم می‏آید در بسیاری از آیات، که عمل صالح را به ایمان عطف کرده است، مانند «اِنَّ الَّذینَ آمَنوا وَ عَمِلوُا الصالِحاتِ» (بقره: 277) تکرار بدون فایده صورت گرفته باشد. بنابراین در ایمان، التزام عملی شرط است و مؤمنانی که در مواردی به مقتضای ایمان خود عمل نمی‏کنند و یا مرتکب گناه می‏شوند، از دایرة ایمان خارج نمی‏گردند، بلکه مؤمن فاسق قلمداد می‏شوند (حلی، 1363، ص179-180). افزون بر وجود آیاتی که در آنها عمل صالح به ایمان عطف شده است، آیاتی نیز وجود دارند که به نحو بهتری به جدایی عمل از ایمان شهادت می‏دهند. مانند: «وَمَن یَعْمَلْ مِنَ الصَّالِحَاتَ مِن ذَکَرٍ أَوْ أُنثَی وَهُوَ مُؤْمِنٌ فَأُوْلَئِکَ یَدْخُلُونَ الْجَنَّةَ وَلاَ یُظْلَمُونَ نَقِیرا» (نساء: 124)، این آیه نشان می‏دهد که عمل صالح، گاهی همراه ایمان و گاهی بدون آن صورت می‏گیرد. به هر حال، درست است که عمل از ماهیت ایمان جداست، اما بی‌شک، در قوت و ضعف ایمان تأثیر بسزایی دارد. ایمان در اثر مداومت در اطاعت، قوی و در اثر ارتکاب گناهان ضعیف می‏شود. بنابراین، ثمره درخت ایمان، عمل شایسته است. اگر ایمانی این ثمره را به‌بار نیاورد، معلوم می‏شود که ضعیف است و یا بر اثر تکرار گناهان، نابود شده است (طباطبائی، 1386، ج 18، ص 259ـ261). علّامه طباطبائی، در تعریف «ایمان» می‌نویسد: «ایمان همان قرار گرفتن عقیده در قلب است که از ماده «أمن» گرفته شده است و مناسبتش این است که مؤمن در واقع، موضوعات اعتقادی خود را از شک و ریب، که آفت اعتقاد است، امنیت بخشیده است» (همان، ج 1، ص 45). وی در جای دیگر می‌نویسد: ایمان، علم به چیزی و التزام عملی نسبت به آن است (همان، ج 18، ص 158). بنابراین، صرف علم و یقین به‌وجود چیزی بدون التزام عملی نسبت به آن، ایمان نمی‌باشد. ایشان در تعریف اخیر، ایمان را به‌معنای علمی گرفته که منشأ عمل باشد؛ یعنی علمی که در جان آدمی رسوخ نموده، موجب اوصاف نفسانی و اعمال بدنی می‌شود و این همان تصدیق قلبی است. ازاین‌رو، ایشان صرف دانستن و معرفت به خدا و پیامبران و کتب آسمانی را مقوّم ایمان نمی‌داند، بلکه این نوع آگاهی را مقدمه و شرط لازم برای تحقق ایمان دانسته، اذعان و تصدیق را، که امری درونی و قلبی است و موجب التزام عملی به لوازم آن می‌شود، در ماهیت ایمان دخیل می‌داند و چنین توضیح می‌دهد «ایمان به‌معنای اذعان و تصدیق به چیزی و التزام به لوازم آن است» (همان، ص 158). بنابراین، ایمان تا اندازه‌ای با پیروی عملی همراه است؛ یعنی مؤمن فی‌الجمله، باید از تصدیقات خود پیروی کند. ازاین‌رو، هر جا قرآن صفات نیک مؤمنان را می‌شمارد و یا از پاداش جزیل آنان سخن می‌گوید، به دنبال ایمان، «عمل صالح» را هم ذکر می‌کند: «مَنْ عَمِلَ صَالِحا مِّن ذَکرٍ أَوْ أُنثَی وَ هُوَ مُؤْمِنٌ فَلَنُحْیینَّهُ حَیاةً طَیبَةً»(نحل: 97)، «الَّذِینَ آمَنُواْ وَعَمِلُواْ الصَّالِحَاتِ طُوبَی لَهُمْ وَحُسْنُ مَآبٍ» (رعد: 29). بنابراین، صرف اعتقاد به چیزی بدون التزام به لوازم و آثار آن ایمان نیست؛ زیرا ایمان علم به چیزی است که همراه با سکون و اطمینان باشد چنین سکون و اطمینانی ممکن نیست که منفک از التزام به لوازم باشد. پس اگر ایمان در بعضی مواقع، به دلیل هواهای نفسانی، از وجود التزام عملی به لوازم خود جدا شود، همیشگی و همه‌جایی نخواهد بود (طباطبائی، 1386، ج15، ص6). پس، از منظر علّامه طباطبائی، ایمان باوری است قلبی که منشأ عمل و تسلیم می‌باشد. چنان‌که در ذیل آیة شریفه «وَ الَّذینَ هُم بِآیاتِنا یؤمِنون» (اعراف: 156) می‌نویسد: ایمان آوردن به آیات، به‌معنای تسلیم در برابر هر آیه و نشانه‌ای است که از طرف خداوند رسیده باشد، چه اینکه آن نشانه معجزه باشد. مانند معجزات پیامبران و چه اینکه احکام آسمانی باشد؛ مانند شرایع دین و چه خود انبیا باشند، و یا نشانه‌ای از نشانه‌های نبوت پیغمبری باشد. مانند نشانه‌هایی که خداوند در تورات حضرت موسی و انجیل حضرت عیسی برای حضرت محمّد(ص) بیان کرده است. همه اینها آیات الهی هستند و بر همه واجب است در برابر آنها تسلیم شوند (همان، ج8، ص277). این معنی از برخی روایات هم به‌دست می‌آید که حقیقت ایمان را فراتر از صرف معرفت و شناخت دانسته‌اند و در تعریف ایمان می‌گویند: «ایمان تصدیق قلبی و اقرار زبانی و عمل با اعضا است» (مجلسی، 1379، ج18، ص316). این تعریف حقیقی نیست، بلکه تعریف به لوازم ایمان است و تا حدودی ما را به ماهیت ایمان رهنمون ساخته و هم‌سویی معرفت با گفتار و عمل را در بروز و ظهور ایمان نمودار می‌سازد، به این نحو که اگر آثار ایمان در رفتار و اعمال نمود پیدا نکند، ایمان در قلب رسوخ نکرده است (جوادی آملی، 1383، ص 71؛ مصباح، 1383، ص380). بنابراین، در تعریف ایمان، عمل دخالتی ندارد و اگر هم ایمان همراه با عمل معنی شود تعریف به لوازم آن است. ماهیت ایمان در نظر متکلمان مسیحی مکاتب و اندیشمندان مسیحی دربارة حقیقت ایمان، برداشت‏های متفاوتی دارند، برخی از آنها عبارتند از: اعتماد، ایمان گزاره‌ای و حتی موافقت عقلی با مجموعه‌ای از اعتقادات (جوویور، 1381، ص479). در اینجا، تنها به بررسی دو دیدگاه شاخص از کاتولیک و پروتستان می‏پردازیم: دیدگاه کاتولیک این دیدگاه در قالب نظریة توماس آکوئیناس مورد بررسی قرار می‏گیرد. عناصر اصلی نظریه او در تحلیل‏های جدید کاتولیکی هم مشاهده می‏شوند. عناصر عمده نظریة آکوئیناس دربارة ایمان آکویناس در نگاه به ایمان آن را متفاوت از معرفت دانسته و جایگاهش را عقل می‌داند که موهبتی فوق‌طبیعی است. عقل به وسیله آن وادار به تصدیق آنچه ناپیداست می‌گردد. وی متعلق ایمان را حقیقت اولی معرفی می‌کند (کاکایی، 1383، ص76؛ باربور، 1386، ص 24ـ25). عناصر عمده نظرات آکوئیناس را می‌توان چنین بیان کرد. الف. ایمان تصدیق گزاره‏های وحیانی و قبول قلبی آنهاست. آکوئیناس دو پدیدة «وحی» و «ایمان» را در ارتباط با هم مورد تحلیل قرار داده، ایمان را دارای ماهیتی معرفتی می‌داند که عبارت از تصدیق گزاره‏های وحی شده و قبول قلبی آنهاست (Edwards, v. 3, p. 165; Swinburn, p. 105) البته آکوئیناس ایمان را در درجة اول، قبول حقایق وحی شده بر اساس وثاقت کلیسا می‌داند که سبب می‌شود عقل به آن معتقد شود. ازاین‌رو، الهیات مبتنی بر عقل را در درجه ثانوی لحاظ می‌کند (باربور، 1386، ص23-24). مطابق این تعریف، خداوند در فرایند وحی، یک سلسله گزاره و قضایایی را به پیامبران نازل می‌کند که اگر این عمل توسط خدا صورت نمی‏گرفت، عقل هیچ‏گاه به مضامین آن گزاره‏ها دست نمی‏یافت. با این نگاه به وحی، طبعاً ایمان هم متناسب با وحی، شناخت مجموعه وحی شده و تصدیق و باور قلبی آنها خواهد بود (جوادی، 1376، ص19-20). ب. ایمان نوعی باور و آگاهی است که بین معرفت و رأی و گمان قرار دارد؛ یعنی ایمان از تعریف معرفت که «باور صادق موجه» است، دو شرط نخست را دارد ـ یعنی مؤمن باور صادق دارد ـ اما صدق باورش دارای شواهد و دلایل کافی نیست؛ چون شواهدی مانند شرور وجود دارند که موجب سستی شواهد صدق گزاره مربوط به خدا و صفات او مانند خیر مطلق و قدرت مطلق می‏شوند. ازاین‌رو، آکوئیناس در ساحت معرفت، جزم و اعتقاد به صفات کمال را برای خداوند غیرمعقول می‌داند (همان، ص58). بنابراین، ایمان از آن جهت که بر شواهد ناکافی و ناقص مبتنی است، از حیث معرفتی در مرتبه‏ای پایین‏تر از علم قرار می‏گیرد. اما برخلاف رأی و گمان، بدون شاهد نیست (فعالی، 1378، ص 85ـ87). ج. متعلق ایمان عالم غیب است. آکوئیناس معتقد است که علم چون دارای شواهد کافی است، به مشهودات تعلق می‏گیرد، اما ایمان به عالم غیب تعلق دارد؛ زیرا شواهد کافی ندارد. ازاین‏رو، شخص واحد نمی‏تواند به یک چیز هم عالم باشد و هم مؤمن؛ زیرا آن چیز یا شواهد کافی دارد و یا شواهد کافی ندارد؛ در صورت نخست، متعلق علم و در صورت دوم، متعلق ایمان می‏باشد (جوادی، 1376، ص24). د. ایمان به‌واسطة ارادة انسانی تحقق می‏یابد و این اراده مسبوق به فیض الهی است. آکوئیناس ایمان را دارای توجیه عقلانی دانسته است، و راهی که برای جبران ضعف شواهد و توجیه ایمان در پیش می‏گیرد، دخالت دادن عنصر اراده و خواست آدمی است. به اعتقاد وی، در فرایند ایمان، عنصر اراده سبب می‌شود، عقل انسان چنان مؤکد و سخت به‌وجود خداوند و سایر اصول دینی اعتقاد پیدا می‏کند که منجر به اطاعت محض او از خداوند می‏شود (جوادی آملی، 1378، ص23). پس مؤمن با وجود شواهد ناقص، تصمیم به تصدیق به‌وجود خدا می‏گیرد و به آن شواهد ناکافی پاسخ مثبت می‏دهد (همان، ص18). نکته‏ای که باید به آن اشاره شود، اینکه آکوئیناس در باب اراده ایمان، قایل به فیض الهی است؛ یعنی علت اینکه مؤمن با وجود شواهد ناقص، تصمیم به ایمان می‏گیرد، لطف سابق خداوند است که همراه اراده، کمبود شواهد را جبران می‏کند (فعالی، 1378، ص87). از بین آیین‌های هفت‌گانه کلیسا، در آیین دوم یعنی «تأیید»، فیض الهی بودن ایمان قابل مشاهده است؛ زیرا اسقف یا جانشین او، شخص خواستار تأیید را با روغن تدهین نموده و از عبارت «روح‌القدس را بپذیر، تا بتوانی به مسیح شهادت بدهی» استفاده می‌کند. (میشل، 1381، ص93-94؛ توفیقی، 1384، ص 183-184). این دیدگاه، اراده را در ایمان دخیل کرد و سبب ارائه نظریه‌های اراده‌گرایانه در باب ایمان شد (هیک، 1376، ص 136-144). مشکل کار آکوئیناس این است که اولاً، یقین به‌وجود خدا را ضعیف‌تر از یقین به‌وجود طبیعت دانسته و در ثانی انفعالی بودن باور و اعتقاد، سبب شده اراده در تحقق آن دخالتی نداشته باشد. ثالثاً، قبول لزوم تعلق ایمان به امور غیبی، به‌معنای تقابل آن با علم و دانش نیست؛ چون امور غیبی به‌معنای خفای از حواس است، نه اینکه از حیطه علم و خرد او خارج باشد. دیدگاه پروتستان مارتین لوتر، بنیانگذار اصلاح کلیسا، «ایمان» را همان اعتماد به خدا می‏داند. ایمان یعنی، «اعتماد همه‏جانبه به فیض الهی و عشق و محبت آشکار به عیسی مسیح» (Edwards, v.3, p. 166). لوتر برخلاف آکویناس، ایمان را باور به کسی می‌داند، نه باور به یک گزاره. ایمان به خدای متشخص که رابطه انسان با او رابطه‌ای از نوع «من ـ تو» است (باربور، 1386، ص 259). لوتر باور به گزاره‏های وحیانی را در مرتبه بعد از ایمان به خدا می‏داند (جوادی، 1376، ص 28). به‌گفتة جان هیک، مارتین لوتر نقطه شروع ایمان را پاسخ به پرسش از وجود خدا ندانسته است. از نگاه لوتر، وجود خدا آن‌قدر روشن است که نیازی به استدلال و برهان بر وجودش نیست. ایمان از نگاه وی، دانستن وجود خدا نیست، بلکه دل سپردن و اعتماد به خدای آشکار است (همان، ص 30). در بحث ایمان، جان کلام در اعتماد کردن، و ثبات قدم و وثوق داشتن است (Richardson, 1951, p. 13).   منابع ابن منظور، محمد‌بن مکرم (1414ق)، لسان العرب، بیروت، دار الصادر. ابن‌عطیه، جمیل حمود (1423ق)، ابهی المراد فی شرح مؤتمر علماء بغداد، بیروت، مؤسسه الاعلمی. الامیرکانی، القس جیمس انس (1890)، نظام التعلیم فی علم اللاهوت القویم، ط.الثانیه، بیروت، مطبع الامیرکان. آمدی تمیمی، عبدالواحد بن‌محمد(1360)، غررالحکم و درر الکلم، شرح جمال‌الدین خوانساری، تهران، دانشگاه تهران. باربور، ایان (1389)، علم و دین، ترجمة بهاءالدین خرمشاهی، چ هفتم، تهران، مرکز نشر دانشگاهی. بحرانی، ابن‌میثم (1406ق)، قواعدالمرام فی علم الکلام، تحقیق سیداحمد حسینی، چ دوم، قم، کتابخانة آیةالله مرعشی نجفی. بحرانی، ابن‌میثم (1417)، شرح نهج البلاغه، مشهد، آستان قدس رضوی. پترسون، مایکل و دیگران (1376)، عقل و اعتقاد دینی، ترجمة احمد نراقی و ابراهیم سلطانی، تهران، طرح نو. پلانتینگا، الوین (1381)، عقل و ایمان، ترجمة بهناز صفری، قم، اشراق. تفتازانی، سعدالدین (بی‌تا)، شرح المقاصد، تحقیق و تعلیق و مقدّمه عبدالرحمن عمیره، بیروت، عالم‏الکتب. توفیقی، حسین (1384)، آشنایی با ادیان بزرگ، تهران، سمت. جوادی آملی، عبدالله، ـــــ ، ادب فنای مقربان، قم، اسراء، 1383. جوادی آملی، عبدالله، تفسیر تسنیم، قم، اسراء، 1378. جوادی، محسن، نظریه ایمان در عرصه کلام و قرآن، قم، معاونت امور اساتید و دروس معارف اسلامی، 1376. جوویور، مری، درآمدی به مسیحیت، ترجمة حسن قنبری، قم، مرکز مطالعات و تحقیقات ادیان و مذاهب، 1381. حسینی بحرانی، سید هاشم، البرهان فی تفسیر القرآن، تهران، بنیاد بعثت، 1416ق. حلی، جمال‌الدین حسن‌بن یوسف‌بن علی‌بن مطهر، الالفین، قم، هجرت، 1409ق. ـــــ ، انوارالملکوت فی شرح الیاقوت، تحقیق محمدمهدی نجمی، چ دوم، رضی و بیدار، 1363. ـــــ ، کشف المراد فی شرح تجرید الاعتقاد، تحقیق حسن حسن‌زاده آملی، قم، جامعة مدرسین، 1407ق. ـــــ ، مناهج الیقین فی اصول‏الدین، تحقیق یعقوب جعفری، تهران، اسوه، 1415ق. راغب اصفهانی، حسین‌بن محمد، المفردات فی غریب القرآن، دمشق بیروت، دارالعلم الدارالشامیة، 1412ق. سلیمانی اردستانی، عبدالرحیم، درآمدی بر الهیات تطبیقی اسلام و مسیحیت، چ دوم، قم، طه، 1385. سیوری، فاضل مقداد، ارشادالطالبین الی نهج‏المسترشدین، تحقیق سیدمهدی رجائی، قم، کتابخانه آیةالله مرعشی نجفی، 1405ق. طباطبائی، سیدمحمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، تهران، دارالکتب الاسلامیه، 1386. ـــــ ، ترجمه المیزان فی تفسیر القرآن، ترجمة سیدمحمدباقر موسوی همدانی، قم، جامعة مدرسین، 1374. طبرسی، احمد‌بن علی، الاحتجاج علی اهل اللجاج، تحقیق سیدمحمدباقر موسوی خرسان، مشهد، مرتضی، 1403ق. طریحی، فخرالدین، مجمع البحرین، تهران، کتابفروشی مرتضوی، 1375. طوسی، خواجه نصیرالدین، تجرید الاعتقاد، تحقیق محمدجواد حسینی جلالی، قم، دفتر تبلیغات اسلامی، 1407ق. فراهیدی، خلیل‌بن احمد، ترتیب کتاب‏العین، مقدّمه و تعلیق محمدحسن بکائی، قم، انتشارات اسلامی، 1414ق. فعالی، محمدتقی، ایمان دینی در اسلام و مسیحیت، قم، کانون اندیشه جوان، 1378. ـــــ ، درآمدی بر معرفت‌شناسی معاصر و دینی، قم، معاونت امور اساتید معارف، 1377. فقیه دامغانی، حسین، قاموس قرآن در وجوه و لغات مشترک، ترجمة مریم عزیزی نقش، تهران، بنیاد علوم اسلامی، 1361. کاکایی، قاسم، لاله حقیقت، «ایمان از دیدگاه توماس آکویناس» (1383)، مجله مقالات و بررسی‌ها، ش 76، 1383. مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار الجامعة لدرر اخبار الائمة الاطهار، تهران، المکتبه الاسلامیه، 1379. مصباح، محمد‌تقی، مجموعه آثار، قم، مؤسسة آموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره)، 1387. ـــــ ، اخلاق در قرآن، قم، مؤسسة آموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره)، 1378. ـــــ ، به سوی او، قم، مؤسسة آموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره)، 1388. ـــــ ، به سوی خودسازی، قم، مؤسسة آموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره)، 1387. ـــــ ، راهیان کوی دوست، قم، مؤسسة آموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره)، 1387. ـــــ ، معارف قران (خداشناسی، کیهان‌شناسی، انسان‌شناسی)، قم، مؤسسة آموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره)، 1383. مصطفوی، حسن، التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، تهران، وزارت ارشاد، 1368. مطهری، مرتضی، مجموعه آثار، قم، صدرا، 1387. ملّاصدرا، اسرار الایات، تصحیح محمد خواجوی، تهران، انجمن حکمت و فلسفه ایران، 1360. موحدیان عطار، علی و همکاران، گونه‌شناسی اندیشه منجی موعود در ادیان، قم، دانشگاه ادیان و مذاهب، 1388. میشل، توماس، کلام مسیحی، ترجمة حسین توفیقی، قم، مرکز مطالعات و تحقیقات ادیان و مذاهب، 1381. ناس، جان بی (1372)، تاریخ جامع ادیان، ترجمة علی‌اصغر حکمت، چ پنجم، تهران، انتشارات آموزش انقلاب اسلامی. نظرنژاد، نرگس، «تحلیل و توجیه معرفت دینی از دیدگاه هیک»، مجله آیینه معرفت، ش 10، 1386. هندی، میرحامد حسین، عبقات الانوار فی امامة ائمة الاطهار، اصفهان، کتابخانه امیرمؤمنان، 1366. هیک، جان (1376)، فلسفه دین، ترجمة بهزاد سالکی، تهران، الهدی. ـــــ (1374)، پلورالیزم دینی در ترازوی معرفت‌شناسی، ترجمه عبدالکریم سروش، تهران، صراط. Adolf González Montes (1994), Fundamentación de la fe, España, salamanca. Alan Richardson (1951), A Theological World Book of the Bible, London, SCM press. Eric J. Sharp (1994), Comparative Religion A history, Gerald Duckworth & Co. Ltd. London. ـJohn Hick, "Faith", IN Encyclopedia of Philosophy, (Ed.) Paul Edwards, V.3. Richard Swinburne (1998), faith and reason, New York, oxford university press. W.W. Meissner (1987), Life and Faith, Psychological Perspectives on Religious Experience, U.S.A, Georgetown University. Thomas Aquinas (1952), Summa Theological, 2 Volumes, great books of the Aquinas, Thomas, byFathers of the English Dominican Province, western world, vol. 19-20. Jenkins, John. I (1997), Knowledge and Faith in Thomas Aquinas, Cambridge, University press. منبع: فصلنامه معرفت ادیان – شماره 11 ادامه دارد/  

93/08/04 - 01:45





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: فارس]
[مشاهده در: www.farsnews.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 44]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


دین و اندیشه
پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن