تور لحظه آخری
امروز : جمعه ، 7 اردیبهشت 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):بهترین کارها در نزد خدا نماز به وقت است ، آنگاه نیکی به پدر و مادر ، آنگاه جنگ در را...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

بلومبارد

تبلیغات متنی

تریدینگ ویو

خرید اکانت اسپاتیفای

کاشت ابرو

لمینت دندان

ونداد کولر

لیست قیمت گوشی شیائومی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دانلود سریال سووشون

دانلود فیلم

ناب مووی

تعمیر کاتالیزور

تعمیر گیربکس اتوماتیک

دیزل ژنراتور موتور سازان

سرور اختصاصی ایران

سایت ایمالز

تور دبی

سایبان ماشین

جملات زیبا

دزدگیر منزل

ماربل شیت

تشریفات روناک

آموزش آرایشگری رایگان

طراحی سایت تهران سایت

آموزشگاه زبان

اجاره سند در شیراز

ترازوی آزمایشگاهی

رنگ استخری

فروش اقساطی کوییک

راهبند تبریز

ترازوی آزمایشگاهی

قطعات لیفتراک

وکیل تبریز

خرید اجاق گاز رومیزی

آموزش ارز دیجیتال در تهران

شاپیفای چیست

فروش اقساطی ایران خودرو

واردات از چین

قیمت نردبان تاشو

وکیل کرج

تعمیرات مک بوک

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

سیسمونی نوزاد

پراپ تریدینگ معتبر ایرانی

نهال گردو

صنعت نواز

پیچ و مهره

خرید اکانت اسپاتیفای

صنعت نواز

لوله پلی اتیلن

کرم ضد آفتاب لاکچری کوین SPF50

دانلود آهنگ

طراحی کاتالوگ فوری

واردات از چین

اجاره کولر

دفتر شکرگزاری

تسکین فوری درد بواسیر

دانلود کتاب صوتی

تعمیرات مک بوک

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1797987260




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

وقتی ‌آقا ذبیح قفل می‌كند!


واضح آرشیو وب فارسی:سیمرغ: وارد خانه كه می‌شوم، آنقدر قدیمی است كه هر آن، امكان دارد سقفش روی سرم خراب شود. یاد خانه پت و مت می‌افتم، چون وسایل خانه هم با چسب و سنجاق قفلی به هم پیوند خورده‌اند. حیاط خانه اما بزرگ است و....   تا پیش از این كه به پشت صحنه سریال نوروزی «چهارچرخ» بروم، اطلاعات زیادی درباره این مجموعه تلویزیونی به من ندادند. یك خلاصه داستان دوخطی و فهرستی از عوامل سریال، تنها چیزی است كه در اختیار دارم: سریالی درباره یك راننده تاكسی. برایم جالب است كه بدانم یك كارگردان چگونه می‌تواند زندگی یك راننده تاكسی را دستمایه كارش قرار دهد؛ بویژه این كه او برای اولین بار پشت دوربین یك سریال تلویزیونی قرار گرفته است. این سریال داستان مردی به نام ذبیح را روایت می‌كند كه علاقه عجیبی به ماشین دارد، اما درست در لحظه‌ای كه می‌تواند پول‌هایش را جمع كند و یك ماشین بخرد برای دخترانش خواستگارانی می‌آیند و همه نقشه‌های او نقش بر آب می‌شود.نقش ذبیح را حمید لولایی بازی می‌كند. نام حمید لولایی همیشه با سریال‌های نوروزی پیوند خورده است. انگار عادت كرده‌ایم هر سال روزهای نوروزیمان را با نقش‌آفرینی این بازیگر طناز سپری كنیم. مریم امیرجلالی نیز بار دیگر در نقش همسر ذبیح در كنار لولایی ایفای نقش می‌كند. با یادآوری خاطره این دو پس از سریال‌های خانه به دوش، ترش و شیرین و چارخونه باید ببینیم آنها این بار برایمان چه عیدی‌ای كنار گذاشته‌اند.ابتدا وارد كوچه‌ای بسیار باریك می‌شوم كه آدم‌ها بسختی در آن رفت و آمد می‌كنند و كمتر ماشینی می‌تواند به سلامت از آن كوچه عبور كند. وارد خانه كه می‌شوم، آنقدر قدیمی است كه هر آن، امكان دارد سقفش روی سرم خراب شود. یاد خانه پت و مت می‌افتم، چون وسایل خانه هم با چسب و سنجاق قفلی به هم پیوند خورده‌اند. حیاط خانه اما بزرگ است و حوض آبی رنگ در میان آن حال و هوای خانه‌های قدیمی را تداعی می‌كند. بجز این، ردیف گلدان‌های شمعدانی مانند یك گلوبند پرزرق و برق دور تا دور این حوض پرآب را گرفته‌اند. به دعوت مدیر تولید وارد عمارت می‌شوم. ابتدای خانه تنها 2 اتاق به چشم می‌خورد. در یكی از اتاق‌ها عوامل سریال نشسته‌اند و در اتاق دیگر وسایل صحنه روی هم تلنبار شده‌اند. بعد وارد اتاقی می‌شوم كه عوامل در آن حضورد‌ارند، ولی آنقدر فضای اتاق كوچك است كه بسختی می‌توانم بنشینم. انتهای همین اتاق، بازیگران هم گریم می‌شوند و هم لباس می‌پوشند. ترجیح می‌دهم از اتاق بیرون بیایم و زیر باران قدم بزنم. كمی آن سوتر در زیر نم‌نم باران چشمم به مریم امیرجلالی می‌افتد.دغدغه نشاندن یك لبخندبه سراغش می‌روم تا با او گپی بزنم. چهره‌اش خسته است. می‌گوید تازه اسباب‌كشی كرده‌ام. دیگر رمقی برایم نمانده است. به كنار بخاری می‌رود تا كمی گرم شود. پس از خوردن یك چای داغ آن هم در لیوان یكبار مصرف درباره حضورش در این سریال می‌گوید: از طرف تهیه‌كننده برای بازی در این سریال دعوت شدم و از آنجا كه دوست داشتم برای مردم در ایام نوروز كاری انجام دهم، این پیشنهاد را پذیرفتم. او در ادامه از نبود فیلمنامه كامل و منسجم گلایه می‌كند و می‌گوید: روز اول تنها 3 قسمت از فیلمنامه را به من دادند و براساس همین 3 قسمت قرارداد بستم. البته قلم محمدرضا فاضلی را دوست دارم، اما نبود یك فیلمنامه كامل ضربه بدی به نقش می‌زند و بازیگر سر صحنه بلاتكلیف است. مریم امیرجلالی نخستین بار است كه مقابل دوربین اصغر نعیمی بازی می‌كند و امیدوار است این همكاری در نهایت تجربه شیرینی برای هر دویشان باشد. بازیگر نقش همسر ذبیح درخصوص این كه آیا از بازی كردن در نقش همسر حمید لولایی خسته شده است یا خیر می‌گوید: خیر. بازی مقابل ایشان بسیار راحت و خوب است. به نظرم او، هم بداهه‌پرداز خوبی است و هم موقعیت‌های طنز را بخوبی می‌شناسد. از طرفی فكر می‌كنم حالا مخاطبانمان هم عادت كرده‌اند كه ما دو نفر را كنار هم ببینند.تصویربرداری این سریال تا روزهای ابتدایی نوروز ادامه خواهد داشت و به این دلیل كمی از تعطیلات عید عوامل، زیر چهارچرخ خواهد رفت! البته امیرجلالی از این بابت گلایه‌ای ندارد و می‌گوید: متاسفانه سال گذشته برادرم را از دست دادم و مرگ ایشان بشدت مرا آزرده كرده و خوشحالم كه به واسطه این كار سرگرم هستم، بخصوص امسال كه جای برادرم در كنار سفره هفت‌سینم خالی است.عطر خوش، چای گرماز آن طرف حیاط صداهای عجیب و غریبی می‌‌شنوم. كمی كه دقیق می‌شوم بوی خوشی به مشامم می‌رسد. یكی می‌گوید: دارند نذری می‌پزند. آن آشپزخانه كوچك متعلق به یك هیات عزاداری است. برایم جالب است كه در این خانه كوچك و قدیمی، آن هم با این شرایط دارند چنین كاری انجام می‌دهند. لابد تا چند ساعت دیگر هم اهل محل، قابلمه به دست صف می‌بندند.ساعت از 5 گذشته، ولی هنوز هیچ اتفاقی نیفتاده است. اصغر نعیمی دیر كرده و بازیگران در حال چرت‌زدن هستند، اما چای گرم مدیر آشپزخانه خواب را از سر بازیگران می پراند.یك صدای آشنادر فكر خوردن نذری بودم كه صدای آشنایی می‌شنوم. نگاه می‌كنم. بهنوش بختیاری است. با همان شیطنت‌های كودكانه و بسیار سر حال دارد چیزی را برای گریمور تعریف می‌كند. او پس از بازی در سریال دارا و ندار ـ كه سال گذشته از تلویزیون پخش شد ـ دیگر كاری در این مدیوم انجام نداده و بیشتر به بازی در سینما مشغول بوده است. به سراغش می‌روم و از حضورش در این كار می‌پرسم. می‌گوید: سال گذشته بیشتر كارهایم به سینما معطوف شده بود تا این كه به دعوت اصغر نعیمی ـ كه قبلا در سینما با او كار كرده بودم ـ برای بازی در این سریال دعوت شدم. طبق مد این روزها فیلمنامه‌ آماده نبود و تنها در حد چند خط قصه را برایم توضیح دادند و وقتی متوجه شدم حمید لولایی و مریم امیرجلالی و خیلی دیگر از دوستانم در این سریال ایفای نقش می‌كنند، مشتاق شدم نقش نسرین را بازی كنم. بختیاری اعتقاد چندانی به بداهه‌گویی ندارد و در این مورد می‌گوید: به نظرم بداهه‌پردازی همیشه هم جواب نمی‌دهد بخصوص اگر فیلمنامه كامل باشد. بازیگر نقش نسرین در ارتباط با نقشش می‌گوید: من نقش دختر كوچك ذبیح را بازی می‌كنم كه برایش خواستگار می‌آید و اتفاقات جالبی در زندگی‌اش می‌افتد.بهنوش بختیاری در مورد روزهای پایانی سال، نظرش را چنین‌ بیان می‌كند: حدود 3 سال است خیلی ایام عید را درك نمی‌كنم چون دائم سر كار هستم؛ ولی با این حال روزهای پایانی سال و فرا رسیدن سال نو را دوست دارم و همیشه برایم پر از هیجان بوده است و معمولا سعی می‌كنم سفره هفت‌سین را بچینم، چون برایم یك حس سمبلیك دارد. بخوبی می‌توانم كودك درون بهنوش بختیاری را ببینم. او آنقدر با ذوق در مورد عید حرف می‌زد كه چندی نمانده بود اشك از چشمانش جاری شود.وقتی باران همه چیز را به هم می‌ریزدساعت 6 بعدازظهر است كه بالاخره اصغر نعیمی از راه می‌رسد و می‌خواهد هر چه زودتر كارش را شروع كند، اما باران زمستانی باعث شد آنها صحنه دیگری را آماده تصویربرداری كنند. نعیمی در پرونده هنری‌اش كارگردانی فیلم‌های بی‌وفا، دیر وقت و سلام برعشق را دارد. چیدن صحنه‌ای كه از قبل برنامه‌ریزی نشده فرصتی را ایجاد كردكه بتوانم با این كارگردان همكلام شوم. البته می‌گوید خیلی اهل مصاحبه نیست و از من می‌خواهد تنها 3 سوال از او بپرسم.او در مورد طرح اولیه این سریال می‌گوید: قصه این كار از طرف تهیه‌كننده به من پیشنهاد شد و با توجه به این كه از قبل با نویسنده‌ (محمدرضا فاضلی)‌ آشنا بودم، احساس كردم می‌توانم مسوولیت ساخت این كار را به عهده بگیریم. نعیمی درباره چگونگی انتخاب بازیگران توضیح می‌دهد: دایره انتخابی ما در مورد بازیگران این مجموعه، وسیع نبود.ضمن این كه ما باید به ویژگی‌ها و شرایط كلی كار توجه می‌كردیم. برای همین حمید لولایی و مریم امیرجلالی را كنار هم قرار دادیم، چون می‌دانستیم آنها به بهترین وجه از عهده نقش‌شان بر خواهند‌ آمد و از طرفی سعی كردیم طراوتی در انتخاب‌های دیگرمان داشته باشیم، بنابراین از حضور بازیگرانی مانند مصطفی طاری، اصغر سمسارزاده، رضا توكلی و... استفاده كردیم كه به نظرم این انتخاب‌ها تركیب خوبی را به وجود آوردند. نعیمی در آخر درخصوص این كه بیشتر به طنز موقعیت توجه داشته است یا فانتزی می‌گوید: قصه ما تقریبا رئال و موقعیت‌های طنز در جهت شیرین كردن فضاهای داستان است. جنس قصه ما حالت شوخی به آن معنا ندارد و بیشتر واقعیت‌ها را به رخ كشیده است.3 سوال من به پایان رسید و در حالی كه هنوز ذهنم پر از سوال است، صحبتم را با نعیمی تمام می‌كنم.در آرزوی كسب برگ‌ برندهمصطفی طاری یكی از بازیگران این قرار است نقش آقا جلال را ایفا كند. او جزو اولین افرادی است كه گریم شده و آماده رفتن مقابل دوربین است.اما ظاهرا به این زودی‌ها نوبت طاری نخواهد شد، پس به سراغش می‌روم. او اولین تجربه طنزش را در این كار تجربه می‌كند و همیشه منتظر فرصتی بوده كه بتواند این تجربه را به دست آورد. طاری در مورد حضورش در این سریال تلویزیونی می‌گوید: خوشحالم كه در اولین تجربه طنزم توانستم كنار بهترین بازیگران طنز سینما و تلویزیون بازی كنم و از این نظر احساس خوبی دارم. بازی در این كار از طرف تهیه‌كننده به من پیشنهاد شد و وقتی قصه را برایم تعریف كردند خیلی از آن خوشم آمد. طاری می‌افزاید: من در این كار نقش جلال را كه از لحاظ مالی گرفتار است، ایفا می‌كنم. جلال قصد دارد ماشینش را به ذبیح بفروشد كه در ادامه اتفاقات طنز زیادی برای این دو نفر رخ می‌دهد و قطعا برای مخاطب شیرین خواهد بود. بازیگر نقش جلال در پایان به این سوال كه‌ آیا چهارچرخ می‌تواند در ماراتن سریال‌های نوروزی برگ‌ بنده را از مخاطبانش دریافت كند یا نه، چنین پاسخ می‌دهد: امیدوارم این اتفاق بیفتد چون هم قصه بسیار جذاب است و هم بازیگران بخوبی دارند كارشان را انجام می‌دهند.شاد از آمدن عید ‌/‌ تجربه یك شب سرد ‌/‌ خواستگاریرضا توكلی یكی دیگر از بازیگران این مجموعه، در حالی كه بخار از دهانش خارج می‌شود در گوشه‌ای ایستاده و دارد دیالوگ‌هایش را حفظ می‌كند. انگار عادت كرده كه در كارهای مناسبتی بازی كند، از دارا و ندار گرفته تا یك وجب خاك و روزهای اعتراض. سردش است و بسختی دیالوگ‌هایش را می‌خواند. به سراغش می‌روم. او در مورد نقشش یعنی آقای ممقانی می‌گوید: ممقانی پسرش را برای خواستگاری دختر ذبیح به خانه آنها می‌برد و اتفاقات جالبی می‌افتد.توكلی توضیح می‌دهد: ممقانی نانواست و نانوایی‌اش را اجاره داده و كاری به آن شكل ندارد. توكلی كه آدم بااحساسی به نظر می‌رسد، در مورد نوروز می‌گوید: نوروز برای من همیشه تداعی‌كننده طراوت و شادی است كه امیدوارم این زیبایی‌‌ها و شادی‌ها به قلب‌ها نیز منتقل شود تا دوستی‌هایمان ادامه پیدا كند.بوی خاك ‌/‌ ایستادن زمان ‌/‌ سكانس مورد نظرباران تمام شده و هوا دلپذیر است و بوی خاك بیش از هر چیزی به مشام می‌رسد. انگار حالا مسوولان هیات عزاداری هم بی‌خیال دیگ و قابلمه‌شان شدند و بیشتر مشتاقند نظاره‌گر بازی بازیگران چهارچرخ باشند. البته فقط هیات عزاداری مشتاق دیدن نیستند، بلكه اهل محل هم بیرون آمده‌اند تا بازیگران محبوبشان را از نزدیك ببینند. حالا وقت آن رسیده تا اصغر نعیمی و گروهش سكانس مورد نظرشان را بگیرند. اما كی این سكانس به مذاق آقای كارگردان خوش بیاید، خدا می‌‌داند.در نقش یك منتقد سینمانمی‌توانم سرمای سخت كوچه را طاقت بیاورم. پس به همان اتاق كوچك پناه می‌برم تا كمی گرم شوم. مجید یاسر خوابیده است. با آمدن من خودش را جمع و جور می‌كند. خسته است، خیلی خسته. حداقل قرمزی چشم‌هایش گواه این مساله است. می‌رود و برای خودش یك لیوان چای می‌ریزد. دوباره برمی‌گردد و كنار بخاری چمباتمه می‌زند. از فرصت استفاده می‌كنم و می‌خواهم درباره حضور در این كار بگوید: در نقش یك منتقد سینما ظاهر شده‌ام كه تمام آرزویش ساختن یك فیلم سینمایی است و به خواستگاری یكی از دختران آقا ذبیح می‌رود. یاسر در ادامه می‌افزاید: شخصیت واقعی رضا از قسمت ششم به بعد نشان داده می شود و سعی می‌كنم نقش متفاوتی را نسبت به كارهای قبلی‌ام به نمایش بگذارم. بازیگر نقش رضا می‌گوید: من اصولا بازیگری هستم كه زیر بیرق كارگردانی كه نتواند من را درك كند، نمی‌روم؛ چون من به خاطر پول یا شهرت بازیگر نشده‌ام. سریالی كه برایش پایانی نیستهوا سردتر شده، اما خبری از زنگ تفریح برای عوامل نیست، چون تیك‌تیك ساعت این اجازه را نمی‌دهد. چیزی به آمدن عید نمانده و اصغر نعیمی همراه گروهش باید هر چه زودتر این سریال را برای شبكه 3 سیما آماده پخش كنند.كار من تمام شده، اما نعیمی و گروهش تا چند روز پس از تحویل سال نو نیز باید در این خانه قدیمی بمانند تا احتمالا لحظات شادی را برایمان ثبت كنند.هرچند دیگر شبكه‌های سیما نیز تلاش می‌كنند گوی سبقت را از یكدیگر بربایند؛ اما ‌با حضور حمید لولایی و مریم امیرجلالی كنار هم، حتما اتفاق شیرینی در راه است و شبكه 3 شاید چند گامی جلوتر از بقیه باشد.  




این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: سیمرغ]
[مشاهده در: www.seemorgh.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 598]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن