تور لحظه آخری
امروز : جمعه ، 31 فروردین 1403    احادیث و روایات:  امام جواد (ع):مؤمن نيازمند سه چيز است: توفيقى از پروردگار، پند دهنده اى از درون خويش و پذيرش از نصيح...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

بلومبارد

تبلیغات متنی

تریدینگ ویو

خرید اکانت اسپاتیفای

کاشت ابرو

لمینت دندان

لیست قیمت گوشی شیائومی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

لوله پلی اتیلن

دانلود سریال سووشون

دانلود فیلم

ناب مووی

مرجع خرید تجهیزات آشپزخانه

خرید زانوبند زاپیامکس

رسانه حرف تو - مقایسه و اشتراک تجربه خرید

کلاس باریستایی تهران

تعمیر کاتالیزور

تعمیر گیربکس اتوماتیک

دیزل ژنراتور موتور سازان

سرور اختصاصی ایران

سایت ایمالز

تور دبی

سایبان ماشین

جملات زیبا

دزدگیر منزل

ماربل شیت

تشریفات روناک

آموزش آرایشگری رایگان

طراحی سایت تهران سایت

آموزشگاه زبان

اجاره سند در شیراز

ترازوی آزمایشگاهی

رنگ استخری

فروش اقساطی کوییک

راهبند تبریز

ترازوی آزمایشگاهی

قطعات لیفتراک

وکیل تبریز

خرید اجاق گاز رومیزی

آموزش ارز دیجیتال در تهران

شاپیفای چیست

فروش اقساطی ایران خودرو

واردات از چین

قیمت نردبان تاشو

وکیل کرج

تعمیرات مک بوک

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

سیسمونی نوزاد

پراپ تریدینگ معتبر ایرانی

نهال گردو

صنعت نواز

پیچ و مهره

خرید اکانت اسپاتیفای

صنعت نواز

لوله پلی اتیلن

کرم ضد آفتاب لاکچری کوین SPF50

دانلود آهنگ

طراحی کاتالوگ فوری

واردات از چین

اجاره کولر

دفتر شکرگزاری

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1796934867




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

خاطرات جالب محمدرضا گلزار از بوتیک


واضح آرشیو وب فارسی:سیمرغ: خاطرات جالب محمدرضا گلزار از بوتیک

خاطرات جالب محمدرضا گلزار از بوتیک

محمدرضا گلزار بعد از سال ها از ساخت فیلم بوتیک، برای اولین بار از حادثه پشت صحنه این فیلم پرده برداشت...

 محمدرضا گلزار که این روزها پرکارتر از همیشه است و به زودی آلبوم موسیقی اش منتشر می شود به تازگی با مجله فیلم به مناسبت روز ملی سینما گفت و گوی مفصلی انجام داده است که بخشی از آن مربوط به فیلم «بوتیک» است.
 
محمدرضا گلزار بعد از سال ها از ساخت فیلم بوتیک برای اولین بار از حادثه پشت صحنه این فیلم پرده برداشت. این سوپراستار سرشناس سینما درباره بازی اش در فیلم «بوتیک» می گوید:
«واقعاً بازی در این فیلم بسیار سخت بود. مدام نماهای واکنش داشتم و تماماً با چشم بازی کردم. یک سکانس در فیلم هست که حمید نعمتالله میگفت ما دوربین را تراک میکنیم روی صورت تو و تو باید با چشمهایت یک بازی کنی، با صدایت یک بازی کنی و با میمیک صورتت هم یک بازی. وقتی این را گفت یک ربع من و آقای کلاری میخندیدیم. همه هم بودند.

من می گفتم خب حمیدجان یک توضیح بده از هر کدام چه می خواهی. سکانس آخری که من شاپوری را می برم داخل حمام سکانس پلان است. شاپوری را می برم، می کُشم و برمی گردم. می گفت وقتی تراک می کنیم، همین طور که دارم می آیم روی صورتت، بغض را توی چشم هایت ببینم و جوری باید با لحن صدایت بازی کنی که شاپوری اقرار کند با اتی بوده و خشم هم در صورتت کم کم ایجاد شود. تمرین کردیم و باز تمرین کردیم و آن قدر تمرین کردیم که شد. اگر فرصتی هست یک خاطره هم از اینجا تعریف کنم.»

گلزار اما ماجرای این حادثه را اینطور تعریف می کند: «گریمور داخل بود و قرار بود وقتی ما داخل می رفتیم دوربین بدون کات بیرون بماند تا من برگردم بیرون. من و گریمور یک دلخوری از هم داشتیم و گریمور محترم ما آقای محمدرضا قومی متأسفانه با من قهر بود و حرف نمی زد. ظرف خون را گذاشته بود بالای سیفون که خون بردارد و گوش و صورت من را سریع گریم کند و من بیرون بیایم. وقتی من رضا رویگری را با شدت تو بردم، چون تاریک بود ندیدم و سر رضا خورد به سیفون. خورد به سیفون و شیشة خون برگشت روی من.

من هم فکر کردم سر رضا شکسته که من خون خالی ام. مدام با صدای خیلی یواش می گفتم رضا خوبی؟ او هم دست میزد به سرش و با همان صدای آرام میگفت: «رضا، خون!» حسابی ترسیده بود و فکر می کرد واقعاً خون خودش است و فرصتی هم برای تکرار نداشتیم، چون تمام لباس من خونی شده بود. تمام اینها سکانس پلان است. می رویم تو و من بیرون می آیم و گوشه دیوار روی زمین می نشینم و خون از سر و صورتم می آید. وقتی تو بودیم و آن اتفاق ها افتاد من مدام می گفتم خوبی؟ و رویگری می گفت آره، آره خوبم، برو، برو. آقای قومی یک کلمه هم نمی گفت که این خون گریم بود. خیلی جدی کنار دیوار ایستاده بود. کار خودش را کرد و تمام. من آمدم بیرون.

توی تمرین ها که کات می دادیم و می گفتند عالی بود و برویم همین را بگیریم، من به شوخی می گفتم بروید جمعش کنید، کُشتمش! اما پلان که تمام شد هرچه می گفتم بچه ها بروید رضا را بیاورید واقعاً حالش بد است، هیچکس باور نمی کرد! آنجا از ترس افتاده بود روی زمین. مرتب دست می
 زد به سرش می دید خون است و فکر می کرد واقعاً از سرش دارد خون می آید.»
 
 
 









این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: سیمرغ]
[مشاهده در: www.seemorgh.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 103]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


سینما و تلویزیون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن