تور لحظه آخری
امروز : شنبه ، 1 اردیبهشت 1403    احادیث و روایات:  امام علی (ع):در عمل مؤمن يقين ديده مى‏شود و در عمل منافق شك.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

بلومبارد

تبلیغات متنی

تریدینگ ویو

خرید اکانت اسپاتیفای

کاشت ابرو

لمینت دندان

لیست قیمت گوشی شیائومی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

لوله پلی اتیلن

دانلود سریال سووشون

دانلود فیلم

ناب مووی

مرجع خرید تجهیزات آشپزخانه

خرید زانوبند زاپیامکس

رسانه حرف تو - مقایسه و اشتراک تجربه خرید

کلاس باریستایی تهران

تعمیر کاتالیزور

تعمیر گیربکس اتوماتیک

دیزل ژنراتور موتور سازان

سرور اختصاصی ایران

سایت ایمالز

تور دبی

سایبان ماشین

جملات زیبا

دزدگیر منزل

ماربل شیت

تشریفات روناک

آموزش آرایشگری رایگان

طراحی سایت تهران سایت

آموزشگاه زبان

اجاره سند در شیراز

ترازوی آزمایشگاهی

رنگ استخری

فروش اقساطی کوییک

راهبند تبریز

ترازوی آزمایشگاهی

قطعات لیفتراک

وکیل تبریز

خرید اجاق گاز رومیزی

آموزش ارز دیجیتال در تهران

شاپیفای چیست

فروش اقساطی ایران خودرو

واردات از چین

قیمت نردبان تاشو

وکیل کرج

تعمیرات مک بوک

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

سیسمونی نوزاد

پراپ تریدینگ معتبر ایرانی

نهال گردو

صنعت نواز

پیچ و مهره

خرید اکانت اسپاتیفای

صنعت نواز

لوله پلی اتیلن

کرم ضد آفتاب لاکچری کوین SPF50

دانلود آهنگ

طراحی کاتالوگ فوری

واردات از چین

اجاره کولر

دفتر شکرگزاری

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1797001940




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

ابعاد هویت‌یابی نظام اخلاقی دین


واضح آرشیو وب فارسی:فارس:
ابعاد هویت‌یابی نظام اخلاقی دین
برخلاف نظر معتقدان به تباین دین و اخلاق به‌خصوص برخی روشنفکران دینی که اخلاق را صرفاً امری مبتنی بر وجدان آدمی و غیر متأثر از دین می‌دانند، حاصل جستار فوق برقراری رابطه کل و جزء بین اخلاق و دین است.

خبرگزاری فارس: ابعاد هویت‌یابی نظام اخلاقی دین



چکیده اخلاق دینی مبتنی بر نظام خاصی است که تنها با در نظر گرفتن عناصر و هدف مشترک معنا نمی‌یابد. بلکه دارای اضلاع سه‌گانه‌ای است که افزون بر دو رکن فوق، خاستگاه توحیدی آن نیز باید در نظر گرفته شود. با توجه به اینکه اخلاق در کنار احکام عملی و اعتقادات جزء دین است، دین دراین‌باره کارکردهای گوناگونی دارد که شاخص‌ترین آنها عبارت‌اند از: ایضاح مفاهیم اخلاقی، تعدیل خودخواهی در انسان‌ها، قداست‌بخشی به ارزش‌های اخلاقی و ارائه هدف غایی برای اخلاق. وجه شاخص و ممیزه نظام اخلاق دینی بر خدامحوری، معنویت‌گرایی، بازگشت به عالم تکوین، اتکا بر عقل، نقل و فطرت و دفاع عقلانی از اخلاق بنابر اصل حسن‌وقبح ذاتی و اخلاقی استوار است که از مبانی اساسی اخلاق دین‌محور بشمار می‌آیند. طرح مسئله رابطه دین و اخلاق ازجمله مباحثی با پیشینه‌ای کهن است که همواره و به‌خصوص در حدود یک قرن گذشته و پس از کلید خوردن مباحث فلسفه اخلاق اختلاف‌نظر و جنجال‌هایی را در پی داشته است. داستان مناظره افلاطون و اثیفرون(1)  از نمونه‌های تاریخی آن در دوران یونان باستان است. (افلاطون، 1380: 1 / 253 ـ 248) رابطه دین و اخلاق اهمیت وافری دارد که به‌نظر برخی حتی از اعتقاد به وجود خدا و معاد نیز، مهم‌تر است. (ملکیان، بی‌تا: 51) به‌خصوص که این مسئله به گرایش‌های علمی متعددی مانند: کلام، اخلاق و فلسفه اخلاق مرتبط است. استاد مطهری درباره این رابطه دوسویه می‌گوید: اعتقاد، بر اخلاق و عمل اثر می‌گذارد و اخلاق و عمل نیز به‌نوبه خود بر اعتقاد اثر می‌گذارند. معنویت یا مادیت اخلاقی و عملی کاملاً در اعتقاد مؤثر است و بالعکس، اعتقاد مادی یا غیرمادی نیز در اخلاق و عمل مؤثر واقع می‌شود. برای اعتقاد محکم و استوار داشتن باید فضای مساعد اخلاقی و عملی نیز فراهم آورد. برای مثال اعتقاد الهی در فضای مساعد اخلاقی و عملی معنوی، استحکام یافته و پایدار می‌ماند. در غیر این‌صورت، مادیت اخلاقی به‌تدریج آن را مضمحل و فرسوده می‌سازد. اعتقاد مادی و غیرالهی نیز، نمی‌تواند با اخلاق و عمل معنوی سازگار باشد و دیر یا زود، اخلاق و عمل معنوی، اعتقادی همسو با خود را تحقق می‌بخشد و یا بالعکس، اعتقاد مادی، اخلاق و عمل مادی موافق و سازگار با خود را تحقق خواهد بخشید و سبب ازبین‌رفتن خلق و فعل معنوی خواهد شد. (1372: 174 ـ 170) در ترابط دین و اخلاق، آنچه بیش‌از دیگری مورد توجه واقع می‌شود شمول دین بر اخلاق به‌عنوان رابطه جزء و کل و سازکار میان آنهاست؛ زیرا دین شامل اعتقادات، اخلاق و احکام است. که اقسام سه‌گانه از حدیث معروف نبوی به خوبی هویدا و مبرهن است؛ آنجا که فرمودند: «إ‌ِنّمَا الْعِلْمُ ثَلَاثَةٌ آیَةٌ مُحْکمَةٌ أَوْ فَرِیضَةٌ عَادِلَةٌ أ‌َوْ سُنّةٌ قَائِمَةٌ؛ همانا علم سه چیز است: آیه محکم، فریضه عادله و سنت پابرجا». (کلینی، 1413: 1 / 37) چگونگی و میزان تأثیر و کاربرد دین بر ارزش‌ها و مفاهیم اخلاقی سؤال اصلی این پژوهش است که ناظر به شبهاتی که برخی روشنفکران اسلامی مطرح کرده‌اند می‌باشد؛ و آن شبهه از این قرار است که دین و اخلاق را به‌عنوان دو حوزه مستقل و هم‌عرض مطرح، و بر نظام اخلاقی مبتنی بر حقایق متافیزیکی و دینی خدشه وارد کرده‌اند. ادله اخلاق سکولاریستی معمولاً یا با نگاه نفی و مخدوش نمودن مبانی و پشتوانه‌های عقلی و منطقی اخلاق دینی صورت می‌پذیرد، و یا به‌دلیل نوع نگرش به دین مبنی‌بر اضرار آن به ارزش‌های اخلاقی، دین و اخلاق را به‌عنوان دو پدیده ناهمگون می‌پندارند.(2) این پژوهش با توجه به فرضیه مورد نظر خود مبنی‌بر تأثیر دین بر اخلاق و تمایز اخلاق دینی و اخلاق سکولار، درصدد تحلیل موردپژوهانه برخی از این کارکردها با رویکرد هویت‌بخشی به اخلاق دینی است. هویت معرفتی نظام اخلاق دینی نکته درخور توجه اینکه انگیزه بحث از مسئله ماهیت نظام اخلاق دینی به‌جهت طرح برخی نگرش‌هایی است که اخلاق را صرفاً به جنبه‌های خاصی مانند اخلاق فردی محدود نموده‌اند. حال آنکه با توجه به مفهوم نظام(3)  اخلاق دینی را باید به‌عنوان یک نظام یا سیستم با ارکان و عناصر مربوط به آن بررسی کرد. استاد مصباح یزدی دراین‌باره می‌گوید: به جای اطلاق عنوان اخلاق اسلامی یا اخلاق دینی باید به‌عنوان یک نظام منسجم بر پایه‌های خاص خود به آن نگریست؛ زیرا اصطلاح نظام مربوط به جایی است که مجموعه‌ای از عناصر مربوط‌به‌هم موجود بوده و به‌دنبال کارکرد و هدف خاصی باشند، همان‌گونه که مجموعه دستگاه‌های مختلف یک حکومت را که درجهت اداره یک مملکت فعالیت می‌کنند، نظام حکومتی می‌گویند. (1376: 149) ایشان درحقیقت، نظام اخلاقی را با دو رکن اصلی، یعنی ارتباط درونی و تشکیلاتی عناصر یک مجموعه در کنار اشتراک در کارکرد و اهداف معرفی می‌کند. به نظر نگارنده این تعریف با دو ویژگی فوق دربرگیرنده انواع نظام‌های اخلاقی اعم از الهی و بشری است؛ چراکه منشأ و خاستگاه نظام اخلاقی به‌ویژه در نظام اخلاق دینی نادیده انگاشته شده است. ازاین‌رو، تعریف نظام اخلاقی تنها با در نظر گرفتن اضلاع سه‌گانه عناصر، خاستگاه و هدف صادق است؛ زیرا مراد از عناصر، افعال اخلاقی انسان مبتنی‌بر ملکات درونی، و خاستگاه آن وجدان مبتنی‌بر وحی بوده، هدف آن تقرب الهی است. اما در تعریف اخلاق سکولار، مراد از عناصر، افعال اخلاقی انسان، اعم از اینکه مبتنی‌بر ملکات درونی یا بیرونی باشد است، و خاستگاه آن تنها وجدان آدمی با پشتوانه اومانیستی مؤثر، بدون توجه به وحی و انگیزه تقرب به حق است. درحقیقت دو تفاوت ماهوی نظام اخلاقی اسلام و اخلاق سکولار منشأ و هدف بوده، وجه مشترک آنها تنها در افعال اخلاقی است که آن نیز همان‌گونه که گفته شد در فلسفه اخلاق اسلامی فرع بر ملکات باطنی است. ازاین‌رو، در پاسخ این پرسش که اساساً اخلاق بدون خدا ممکن است یا نه؟ باید گفت اگر مراد مطلق اخلاق نبوده، نظام اخلاقی‌ای که سعادت حقیقی انسان را فراهم می‌سازد مد نظر باشد، و منظور از خدا نیز، معبود واحد سرمدی باشد، جواب مطلقاً منفی است؛ زیرا از منظر فلسفی و هستی‌شناسانه، اخلاق در هر شکل و در هر سطح آن پدیده‌ای مانند سایر پدیده‌هاست و ازآنجاکه هر پدیده‌ای محتاج ‌پدید آورنده است؛ اخلاق نیز، بدون خدا ممکن نیست. اما اگر مراد نظام‌های اخلاقی گوناگون، با مراتب متفاوت به‌لحاظ ارزش و اهمیت باشد، می‌توانند بدون خدا وجود داشته باشند. به‌بیان‌دیگر، مطلقاً نمی‌توان به پیوند اخلاق با دین یا استقلال آن حکم کرد؛ چراکه براساس مبانی این نظریه اخلاق متوقف بر دین نیست، اما درصورت پرسش از بار ارزشی اخلاق و چرایی آن، اخلاق با اصول دین ارتباط می‌یابد. همچنین وقتی درصدد مشخص کردن کمال نهایی انسان باشیم، ناگزیر، برای اثبات اینکه کمال نهایی انسان قرب به خداست، مسئله خدا طرح شده، این نظریه با اعتقادات دینی ارتباط پیدا می‌کند. (همو، 1373: 197 و 198؛ فتحعلی، 1378: 18 و 19) درحقیقت، مهم‌ترین شاخص نظام اخلاق دینی منشأ و خاستگاه قدسی و الهی آن است نه ریشه‌های اومانیستی و بشری آن؛ ازاین‌رو، به اعتقاد باورمندان به ادیان توحیدی، اخلاق جز در گرو دین معنا نداشته، جزئی از دین است. بر این مبنا رابطه دین و اخلاق رابطه عموم و خصوص من‌وجه نیست، بلکه رابطه جزء و کل است. به این معنا که اخلاق جزء دین است، و دین مانند درختی است که ریشه آن عقاید، تنه‌اش اخلاق، و شاخ و برگ و میوه‌اش احکام است (مصباح یزدی، 1378: 37) زیرا با در نظر گرفتن این واقعیت از دین که شامل پدیده‌های مربوط به زندگی می‌شود، می‌توان به‌وضوح ملاحظه کرد که اخلاق جزء دین است. (جعفری، 1378: 252) لذا ادیان صرفاً مجموعه‌ای از تعلیمات در باب درست و نادرست نیستند، بلکه برنامه کلی زندگی‌اند. بنابراین پاسخ ادیان به پرسش‌های فوقِ ارزشی اخلاق که جنبه حیاتی دارند، تعجب‌آور نخواهد بود. (گرین، 1374: 36) با تعریف یادشده از ماهیت نظام اخلاقی، به‌راحتی این نکته قابل فهم است که اخلاق متفرع بر دین است و همان‌گونه که ذکر شد رابطه آنها جز رابطه جزء و کل نمی‌تواند باشد. به‌تعبیر یکی از اندیشمندان غرب، به سه‌دلیل می‌توان گفت، اخلاق بر مبنای دین است: 1. چون خدا خالق همه‌چیز است، پس خالق خیر نیز است؛ اگر خدا نبود، خیر هم نبود. 2. خداست که به ما توانایی شناخت آنچه می‌شناسیم، اعم از اخلاقی و غیر اخلاقی، داده است. پس بدون داشتن معرفتی از خدا یا درباره خدا، داشتن معرفت اخلاقی ناممکن است. 3. انگیزش اخلاقی: معرفت از خدا یا درباره خدا لازمه رفتار اخلاقی است. (برگ، 1377: 215 ـ 204) ازاین‌رو، بدون اخلاق، انسان، و بدون دین، اخلاقی وجود ندارد. (عبدالرحمن، 1383: 214 و 215) کارکردهای دین در نظام اخلاقی تبیین و ارائه الگوی اخلاق مستند و متکی‌بر دین مهم‌ترین خصیصه‌ است که این پژوهش پی می‌گیرد. در این راستا، درباره مهم‌ترین ابعاد با رویکرد کارکردها و تأثیرات دین بر نظام اخلاقی بحث می‌شود: 1. تبیین ارزش‌های اخلاقی مهم‌ترین بحران معرفتی در اخلاق نظری که در نهایت، انسان را در عمل با سرگردانی مواجه می‌نماید، تشخیص درست و آشکار فضایل و رذایل است؛ چراکه عقل بشر از درک درست و شفاف آنها عاجز و ناتوان است. ازاین‌رو، آموزه‌های وحیانی به مدد عقل آمده، با تبیین متشابهات اخلاقی، آنها را به محکمات ارجاع خواهد داد. عقل درباره رابطه افعال اختیاری و کمال نهایی، تنها می‌تواند مفاهیم کلی را ادراک نماید و مفاهیم کلی از تعیین مصادیق دستورهای اخلاقی ناتوان‌اند؛ مثلاً عقل می‌فهمد عدل نیکو است اما اینکه عدل در هر مورد چه اقتضایی دارد، و چه رفتاری عادلانه است، روشن نیست، مانند: بحث تساوی حقوق زن و مرد. (مصباح یزدی، 1373: 198) افزون بر این، تعریف مفاهیم اخلاقی و بیان ملکات افعال اخلاقی ارتباط تنگاتنگی با انسان‌شناسی و جهان‌بینی دارد. (مطهری، 1371: 13؛ مصباح یزدی، 1373: 119) مراد از مبادی تصوری یا ایضاح مفهومی این است که درک دقیق، کامل، شفاف و پایدار از مفاهیم اخلاقی در برخی موارد نیازمند منبعی حکیم، قادر، ثابت، سرمد و بی‌طرف است. (فتحعلی، 1378: 9) تا آنجا که تاریخ به یاد دارد دین اصول و هنجارهای اخلاقی را به انسان یاد داده است. (سربخشی، 1388: 19) تا جایی که کانت دانشمند نام‌آور آلمانی که تمام براهین عقل نظری را از اثبات وجود خدا ناتوان می‌دید، برآن شد تا وجود خداوند را برپایه عقل عملی و قوانین اخلاقی مبتنی بر آن اثبات کند. (کاپلستون، 1372: 6 / 438 و 439) همچنین صدق برخی او گزاره‌های دینی و مذهبی، راه فهم ما به اتصاف افعال به اوصاف اخلاقی است؛ زیرا اگر خداوند خوبی یک فعل را به ما نگوید خود ما، نمی‌فهمیم که این فعل خوب است یا بد، و این در مقام اثبات و تشخیص مصادیق است؛ یعنی مقام فهم ما از واقعیات که این معنا قابل دفاع است. (ملکیان، بی‌تا: 99 و 115) به‌تعبیر یکی از اندیشمندان غیرمسلمان به‌نام توشیهکو ایزوتسو که پژوهش‌های فراوانی درباره اسلام به انجام رسانده است، قرآن مفاهیم اخلاقی را از ساحت اجتماعی و انسانی آن به تراز دینی می‌رساند، در این روند ساحت تصور و فرمول درست هنوز همان است که قبلاً بوده است؛ مثلاً درخصوص شکر در ایام جاهلی می‌گفتند، هرگز مقابل نعمت ناسپاسی مکن! ولی اکنون قرآن در تراز بلندتر و والاتری که رابطه میان خدا و انسان است، این مفاهیم را به‌کار می‌برد. در اینجا دیگر نعمت الهی در کار است، که در برابر آن شکر می‌گذارد و یا کفران می‌ورزد. (ایزوتسو، 1361: 302) در نتیجه برای دستیابی به مصادیق خاص دستورهای اخلاقی به دین محتاجیم، یعنی وحی است که دستورهای اخلاقی را در هر مورد خاص با حدود، شرایط و لوازم خاص آن تبیین می‌کند. چراکه عقل به‌تنهایی از عهده چنین کاری برنمی‌آید. پس نظریه اخلاقی هم در مقام ثبوت و هم در مقام اثبات با دین ارتباط دارد. (مصباح یزدی، 1373: 198) ازاین‌رو، پیروان اغلب ادیان، صادقانه معتقداند از طریق عقل، فطرت و وحی مکتوب به حقیقت اخلاقی دسترسی دارند. (پترسون، 1378: 442) به‌دلیل محدود و ناقص بودن ابزار شناخت انسان، درک او از سعادت، رفاه و خیر نیز درکی محدود و ناقص است؛ ازاین‌رو، درصورت اکتفا به عقل، حس و یا وجدان در شناخت خیر و شر افزون بر عدم دستیابی به شناخت درست و کامل، به‌دلیل صدور احکام متفاوت و گاه متعارض عقل، حس و یا وجدان افراد گوناگون در شرایط مختلف، ممکن است شهوات و امیال متنوع نفس انسانی نیز، بر ناکارآمدی این ابزار بیفزاید؛ بنابراین، نظام اخلاقی‌ای که سعادت حقیقی انسان را فراهم می‌کند مستلزم بالاترین شناخت از خیرات، شرور، مصالح و مفاسد است. چنین شناختی، تنها به کمک وحی الهی امکان‌پذیر است. پس چنین نظام اخلاقی‌ای مطلقاً مستلزم وجود خداوند بوده، بدون خدا امکان منطقی نخوهد داشت. (مصباح یزدی، 1373: 197 و 198؛ فتحعلی، 1378: 18 و 19) دین نه‌تنها در ایضاح مفهومی، بلکه با ارائه اسوه و الگو، به معرفی فضایل اخلاقی می‌پردازد؛ به بیان مصطلح، قول، فعل و تقریر رسولان الهی در کنار کتاب آسمانی هریک از آنان، به نوعی بیانگر مفاهیم اخلاقی‌اند، آیاتی مانند: «لَقَدْ کَانَ لَکُمْ فی رَسُول‌ِ اللَّهِ أ‌ُسْوَةٌ حَسَنَةٌ»، (احزاب / 21) «وَ مَا آتَاکُمُ الرَّسُولُ فَخُذُوهُ وَ مَا نَهَاکُمْ عَنْهُ فَانْتَهُوا»، (حشر / 7) «أ‌َطِیعُوا اللَّهَ وَأ‌َطِیعُوا الرَّسُولَ ...»، (نساء / 59) نمونه‌های آشکاری درباره الگوگرا بودن تربیت اخلاقی در دین‌اند. درحقیقت ارائه اسوه بیانگر ابتنای رویه تربیت اخلاقی دین بر عمل و عینیت است نه گفتمان محض. (سجادی، 1379: 84 و 85) 2. ضمانت اجرایی (دنیوی و اخروی) اخلاق برخلاف نظر سقراط که می‌گفت: فضیلت مساوی است با معرفت، به عبارت دیگر معرفت شرط لازم برای فضیلت است، (افلاطون، 1380: 1 / 192) صرف شناخت خوب و بد برای وادار ساختن انسان به عمل کافی نیست. همان‌گونه که افلاطون و ارسطو با او دراین‌باره مخالفت کردند (همو، 1367: 2 / 438 و 439؛ ارسطو، 1378: 1025؛ همو، 1368: 1183) زیرا انسان خصوصاً در آغاز راه نیازمند تشویق و تحذیر است تا از راه وعده و وعید‌ها، انگیزه بیشتری در عمل به فضایل و ترک رذایل در او ایجاد شود. درحقیقت، دین بهترین ضمانت اجرایی در فراگیر شدن پایبندی به اصول اخلاقی است؛ زیرا نمی‌توان توقع داشت تمام انسان‌ها از سر عشق و حب الهی و بدون خوف و طمع، دلداده ارزش‌های انسانی و اخلاقی شوند. براساس مقدمات ذیل، دین ضمانت اجرایی احکام اخلاقی است: الف) عدم کفایت صرف فهم و تشخیص خوبی و بدی، بر عمل یا اجتناب از آنها. به‌عبارت‌دیگر، علم به اخلاق در عمل به آن لازم اما کافی نیست. (برعکس نظریه سقراط و موافق دیدگاه ارسطو) ب) بعضی از گزاره‌های دینی و مذهبی می‌توانند آن نقصان را جبران کنند؛ مثلاً اگر علم به خوب بودن راستگویی برای عمل به آن کافی نباشد، این گفتار که، هر دروغ‌گویی به جهنم می‌رود، می‌تواند موجب اجتناب از دروغ شود. (ملکیان، بی‌تا: 116) همچنین ضمانت اجرایی و عدم ظرفیت دنیا در پاداش و عقاب برخی افعال اخلاقی از ادله ضرورت وجود خدا شمرده می‌شود. (فتحعلی، 1378: 10) درحقیقت، توحید ضامن ثبوت و پایداری اخلاق، و اعتقاد به معاد دلیل اساسی باز داشتن افراد بشر از پیروی از هوا و هوس است. (طباطبایی، 1371: 11 / 155) ازاین‌رو اعتقاد به وجود خدا و جاودانگی نفس مستلزم مسئولیت در رفتار است. (مجتبوی، بی‌تا: 2 و 3) اخلاق و اخلاقیات بدون اتکا بر خداوند اساس خود را از دست داده فاقد ضمانت اجرایی حقیقی خواهند بود. (جعفری، 1364: 248) زیرا دین می‌تواند بنیاد اخلاق باشد و از این طریق آن را ضمانت کند؛ چراکه اولاً تاریخ و تجربه نشان داده است که هرجا دین از اخلاق جدا شد، اخلاق خیلی عقب ماند؛ ثانیاً دین به‌راحتی می‌تواند انضباط‌های اخلاقی محکم و پولادین به وجود آورد؛ ثالثاً به‌عنوان مؤید می‌توان گفت: حتی بعضی از متفکران که در مبحث اخلاق به تأمل پرداختند معترف‌اند، دین بهترین پشتوانه اخلاق است؛ مثلاً داستایوفسکی روسی می‌گوید: اگر خدا نباشد همه‌چیز مباح یا مجاز است. (مطهری، 1377 الف: 18 و 136 ـ 134) ازاین‌رو اساساً ممکن نیست که دین به‌کلی از میان برود و اخلاق پایدار بماند و جای آن را بگیرد چنان‌که در غرب هم اخلاق جای دیانت را نگرفت، بلکه دین با اخلاق با صفت اخلاقی تفسیر شد و در طی این مسیر بود که غرب به بن‌بست رسید. (داودی اردکانی، 1378: 131) با حذف مذهب از حیات دنیوی و مدیریت زندگی مادی و سیاسی، اخلاق و ارزش‌های اخلاقی، و ازجمله، محوری‌ترین آنها، یعنی عدالت اخلاقی متزلزل شده، رو به فنا خواهد رفت. (جعفری، 1376: 25 / 99 ـ 97) زیرا، ازآنجاکه دین پشتوانه اخلاق است به آدمیان اطمینان می‌دهد رنجشان بی‌اجر نخواهد ماند. (سروش، 1372: 258) درحقیقت، آدمی به خداوند به‌منزله پشتوانه اخلاق نیاز دارد، کثیری از اخلاقیات اگر از طریق دین نرسند یا پشتوانه ثواب و عقاب اخروی نداشته باشند، مورد قبول و عمل عامه آدمیان قرار نمی‌گیرند. (سروش، 1373: 2 / 132) پیوند مفاهیم اخلاقی به مفاهیم دینی غیر از تعریف کردن مفاهیم اخلاقی در قالب مفاهیم دینی است. مثلاً صرف‌نظر از دین، معنای صبر را می‌دانیم؛ دین نیز، صرفاً به صبر توصیه نمی‌کند، بلکه می‌گوید خداوند شکیبایان را دوست دارد، یعنی بین صبر به‌منزله یک فضیلت اخلاقی و محبت خداوند به‌عنوان یک محرک و انگیزه قوی دینی ارتباط برقرار می‌کند. (فنایی اشکوری، 1384: 171) یکی از اسلام‌شناسان معروف غربی به نام روبی لوی با استناد به برخی ادله، ازجمله آیه «لَیسَ الْبرَّ أ‌َنْ تُوَلُّوا وُجُوهَکُمْ قِبَلَ الْمَشْر‌ِق‌ِ وَالْمَغْر‌ِب‌ِ وَلَکِنَّ الْبرَّ مَنْ آمَنَ باللَّهِ وَالْیوْم ِ الْآخِر‌ِ» (بقره / 177) می‌گوید: «تعلیمات اخلاقی اسلامی، جزء لازم و جدایی‌ناپذیر مجموعه قوانین علمی اسلامی است و این مجموعه طرح شده است تا مؤمن راستین را به راهی رهنمون شود که باید طی کند، تا بتواند رضای الهی یا پاداش بهشت را دریابد». (سید قریشی، 1381: 19) به‌ویژه اینکه برای برخی ارزش‌های اخلاقی مانند ایثار، جز با استمداد از دین و آموزه‌های دینی نمی‌توان توجیه عقلانی ارائه داد. (جمعی از نویسندگان، 1385: 173) به‌تعبیر کی‌یرکگارد پارادوکس ایمان چقدر شگفت‌انگیز است، پارادوکسی که می‌تواند یک قتل را به‌صورت عمل مقدس درآورد، عملی که کاملاً خدا از آن خشنود است؛ پارادوکسی که اسحاق را به ابراهیم باز پس داد. پارادوکسی که هیچ اندیشه‌ای قادر به درک آن نیست. (کی‌یرکگارد، 1374: 120) و عکس آن نیز صادق است؛ چراکه گاهی یک کار مقدس در گستره ایمان، عملی مذموم بشمار می‌آید. مانند نمازی که از سر ریا اقامه شود. باور به قیامت و معاد به‌صورت خاص، از ضمانت‌های مهم در فعل خوب و ترک بد اخلاقی است، مسئله ثواب و عقاب برای نیکوکاران و بدکاران، ثبت و ضبط تمام اعمال انسانی، اعم از صغیره و کبیره و نظارت الهی بر آنها از تضمین‌های روی آوردن مکلفین به نیکی‌هاست. تاجایی‌که نزدیک به یک‌سوم آیات قرآن مجید ناظر به مسئله مرگ و معاد است. سخن امیرالمومنین× نمونه روشنی از احادیث فراوان معصومین دراین‌باره است: بندگان خدا از روزی بترسید که اعمال و رفتار انسان وارسی می‌شود، روزی که پر از تشویش و اضطراب است و کودکان در آن روز پیر می‌گردند ... در قیامت با نیکوکار و بدکار یکسان رفتار نمی‌شود و به تناسب رفتارشان به نعمت یا عذاب دچار می‌شوند. (نهج‌البلاغه، خ 157) یا «آن‌کس که از بازگشت خود به قیامت آگاه باشد، خیانت و نیرنگ ندارد». (همان، خ 41) 3. قداست‌بخشی به اخلاق اعتبار و وثاقت منبع ارائه‌دهنده ارزش‌های اخلاقی می‌تواند ثبات خاطر عاملان و باورمندان را فراهم نماید. به‌خصوص اگر این منبع، الهی و آسمانی، و آورنده آن رسولان الهی باشند، اطمینان خاطر مردم و متدینان و در نتیجه جاودانگی حقایق اخلاقی را رقم خواهد زد. ازاین‌روست که مسلمانان حلال و حرام وارد شده در شرع را تا قیامت ثابت و تغییرناپذیر می‌دانند. عموم مردم به ارزش‌های دینی باور بیشتری داشته، کمتر به داوری‌های عقلانی خود اتکا دارند، یا کمتر از عقل خود استفاده می‌کنند؛ و سخن آسمانی بهتر در دل آنها می‌نشیند، و برایشان باور کردنی‌تر است. دعوت دین به عدالت، ایثار و تفضل و مبارزه با ظلم، نزد مردم مطلوب‌تر و مقبول‌تر است تا کسی آنها را به دواعی انسانی یا اخلاقی مطلق، به این امور فرا خواند. (سروش، 1372: 394) از نظر علامه طباطبایی روح توحید در اخلاق کریمه‌ای که دین اسلام به آن دعوت کرده جاری است. حاصل نزول توحید از مقام عالی اعتقادی خود، اخلاق و نتیجه عروج اخلاق و اعمال از درجه نازل خود، توحید خواهد بود. (1371: 1 / 362 ـ 354 و 4 / 18) ملکات، خلقیات و اعمال ما صورتی ملکی و صورتی ملکوتی دارند که صورت ملکی آنان همان ظاهر اعمال است که در این جهان تحقق می‌یابد و فانی و موقت‌اند، و حقیقت و وجهه ملکوتی آنان‌که از توابع و لوازم و نتایج جداناشدنی اعمال و رفتار ماست، پس از صدور هرگز فانی نمی‌شوند و روزی ما به آنها وصل خواهیم شد و آنها را با همان وجهه و چهره مشاهده خواهیم کرد و زمینه و موجبات لذت یا عذاب ما خواهند بود. (مطهری، 1377 ب: 307) پرده‌برداری از صور غیبی و نتایج درازمدت اعمال خوب و بد انسان، از مهم‌ترین یاری‌های دین به اخلاق است، و انگیزه شخصی را برای مراعات اخلاقی آن عمل تشدید و تقویت می‌کند؛ به‌ویژه برای افرادی که انگیزه‌های خودخواهانه در آنها قوی است و صرف آگاهی از حکم اخلاقی برای آنها کافی نیست؛ مانند خوردن مال یتیم که دین می‌گوید، درحقیقت خوردن آتش است. این بیان صورت باطنی خوردن مال یتیم است که از طریق ولی به انسان آموخته می‌شود. (فنایی اشکوری، 1384: 170) از منظر دین، دنیا ظاهر و باطنی دارد؛ ظاهرش فریبنده و باطن آن همان آخرت است. بدون‌شک، درصورت نفوذ مجموعه آموزه‌های دینی در باب دنیا و تأثیر اعمال آدمی بر سعادت و شقاوت اخروی، بر جان آدمی، می‌تواند نقش سازنده‌ای در اخلاقی شدن و اخلاقی ماندن مؤمنان ایفا نماید. (همان: 169) به‌تعبیر کتاب عقل و اعتقاد دینی، دین‌داران می‌توانند به‌نحو موجهی معتقد باشند که خداوند منشأ حقیقت اخلاقی است، حقیقت اخلاقی‌ای که معتبر و موثق است. (پترسون، 1378: 238) و با هر نوع بی‌ثباتی و تغییری ناهمگون و ناسازگار است. 4. ارائه هدف غایی در اخلاق این کارکرد درحقیقت، درباره دیدگاه برخی روشنفکران دینی است که اخلاق را امری شریف و ارجمند بشمار آورده، دین را حقیقتی مصلحت‌جو و دارای منطقه فراغ وسیع می‌دانند.(4) اخلاق دینی در هدف‌گذاری خود به‌دنبال فتح آخرین قله‌ای است که یک انسان متخلق و متعبد می‌تواند به آن دست‌یابد. قله‌ای که در ادبیات دینی از آن به وصول و تقرب الهی یاد می‌کنند. دین در حوزه اخلاق واجد ذاتیاتی است؛ ذاتیاتی مانند سعادت اخروی که مهم‌ترین هدف زندگی آدمی و مهم‌ترین غایت اخلاق دینی است. (سروش، 1378: 80) اگر اصول و قواعد معرفت اخلاقی در جهت‌دهی انتخاب‌های واقعی ما، سامان‌بخش فاعل به‌سوی غایت نهایی یا لقای الهی نباشد، برای فاعل انسانی در واقعیت تاریخی کنونی‌اش نامناسب خواهد بود. (بنگرید به: مکینری، 1386: 76) بخش اخلاقی دین، مانند راستگویی، عفت، مجاهدت با نفس، پارسایی، زهد، شکر نعمت، توبه، صبر، یاد مرگ و معاد، همه از نظر شرع، در اصل برای کمال نفس‌اند؛ و نفسی که صالح و پالوده باشد، در آخرت به نعیم و رضوان الهی خواهد رسید. (سروش، 1378: 138) درحقیقت، انسان دین‌دار با رویکرد شریعت‌باوری و نردبان کمال و وصول به حق به اصول اخلاقی پایبند است که به‌خوبی از آیات قرآن کریم قابل استشهاد است. کی‌یرکگارد با تقسیم ساحت‌های وجودی انسان به ساحت‌های احساسی، اخلاقی و دینی، اخلاق دینی را ساحتی می‌داند که انسان در آن در بالاترین درجه هستی قرار دارد، او همچنین تأکید دارد صرف بودن در حوزه اخلاق کافی نیست بلکه باید در حوزه اخلاق دینی باشیم، زیرا اخلاق دینی مبتنی‌‌بر ایمان است، و خصوصیت بارز آن رنج و محنت است. (وال، 1372: 135 ـ 132) در همین راستا، علامه طباطبایی در میان خاستگاه‌های اخلاق‌آفرین، قرآن را دارای ویژگی‌های متمایزی بر می‌شمارد. علامه سه مکتب را در آثار خود طرح می‌کند: مکاتب عقلی، دینی عام و قرآنی. هدف مکتب عقلی در اخلاق، کسب محبوبیت اجتماعی و فضیلت روانی، و غایت مکتب دینی عام، وصول به سعادت ابدی و حیات جاوید اخروی با این وجه اشتراک است که هردو درصدد کسب نوعی فضیلت برای فرد انسانی‌اند؛ و هدف مکتب اخلاقی قرآنی با یک فرق اساسی با دو مکتب دیگر، ذات خداست، نه کسب فضیلت انسانی، اعمّ از این‌جهانی یا آن‌جهانی. (امید، 1381: 23) به بیان دیگر، ایشان مسلک‌های سه‌گانه اخلاق را این‌گونه از هم جدا می‌کند: مسلک تهذیب به‌خاطر غایات این جهانی که مسلک عقلی فلاسفه یونان بود؛ مسلک تهذیب به‌خاطر غایات اخروی که همان دستیابی به حور و قصور است؛ و مکتب قرآنی که با پرورش ایمان به ترک تمام رذایل می‌انجامد. (همان: 23) و آن همان مکتبی است که درصدد آفریدن انسان کامل و به‌تعبیر قرآن نفس مطمئنه است که پاداش او داخل شدن در سلک بندگان خاص خدا و متنعم شدن به رضوان الهی در مقابل جنت و فردوس بهشت اکبر است. در نهایت آنکه نیاز اخلاق به دین از سویی به‌جهت هدف‌مندی همه افعال اختیاری و آگاهانه انسان است؛ چراکه کارهای اخلاقی نیز، از این قاعده مستثنا نیستند؛ و ازسوی دیگر ارزش اخلاقی کارها وابسته به ارزش غایت آنهاست. هرچه این غایات ارزشمندتر باشد، ارزش اخلاقی آنها بیشتر خواهد بود. (فتحعلی، 1378: 9) به بیان دیگر منتهای اخلاق دینی نه‌تنها دستیابی به کمال، بلکه رسیدن و واصل شدن به حق مطلق است؛ همان چیزی که در عرفان اسلامی و دینی نیز از آن سخن می‌گوییم.(5)  زیرا مراد از تربیت و اخلاق، ربوبی شدن آدمی است، که متضمن سه عنصر «شناخت»، «انتخاب» و «عمل» است. (باقری، 1380: 81) با بررسی آیات قرآن(6)  تأکید بر غایت‌گرایی و تلاش برای دستیابی به کمالات انسانی به‌عنوان هدف نهایی به‌وضوح مشهود است و درحقیقت، تقرب خداوندی را برترین نعمت در دنیا و آخرت بشمار می‌آورد. ازاین‌رو، قرآن بعد از آیه: «جَنَّات‌ٍ تَجْر‌ِی مِنْ تَحْتِهَا الْأ‌َنْهَارُ»، آیه «ر‌ِضْوَانٌ مِنَ اللَّهِ أ‌َکْبَرُ» (توبه / 72) را قرار داده است؛ چراکه خشنودی خدا از همه اینها بالاتر است. 5. مهار و تعدیل خودخواهی خودبینی و خودخواهی که به‌عنوان ام‌الرذائل از آن یاد می‌شود، از آفات اخلاقی تهدیدکننده سلامت روحی بشر بشمار می‌آیند. به دیگر سخن، ازآنجاکه ریشه تمام نفسانیات و رذایل اخلاقی به خودمحوری و خودخواهی باز می‌گردد، بهترین راه برای مدیریت و کنترل آن توجه به راهکارهای اعتدال‌گرایانه برخاسته از دین است که در فرهنگ دینی از آن به‌عنوان اخلاص در عمل یاد می‌کنند. و تجسم عملی آن انسان‌های عارف‌اند که با ترک انانیت، عجب و خودبینی به درجات معنوی و الهی بالایی دست‌یافتند. به بیان استاد مطهری، «خود را فراموش کردن و از خود و از منافع خود گذشتن محور همه مسائل اخلاقی است. در اخلاق یک مسئله وجود دارد که اساس همه مسائل اخلاقی است و آن رهایی از خودی و رها کردن و ترک انانیت است». (مطهری، 1373: 80) آموزه‌های دینی برای رفع مشکل خودخواهی پیشنهادهایی مطرح می‌کنند که عبارت‌اند از: 1. جهان هستی افزون بر نظم طبیعی و علمی دارای نظم اخلاقی نیز است؛ 2. جهان هستی حاکم و مدبری دارد که همه‌چیز را می‌داند و چیزی را نمی‌توان از او پنهان کرد؛ 3. باید خودگروی تنگ‌نظرانه را به خودگروی دوراندیشانه و آخرت‌اندیش تبدیل کرد و با فدا کردن منافع زودگذر دنیوی به پای منافع اخروی، افق دید خود را گسترش داد؛ 4. از طریق تزکیه و تهذیب نفس باید اساس خودبینی را برچید و خدا را به‌جای خود نشاند. (فنایی اشکوری، 1384: 184 ـ 182) قرآن همواره با یادآوری گذشته انسان که از گلی پست پدید آمده است و در آغاز تولد فاقد دانایی و توانایی بوده، در مقابل حیات و ممات خویش هیچ اختیاری ندارد و باید تسلیم قضا و قدر الهی باشد، غرورورزی او را به‌شدت مذمت می‌کند. این خود، از برجسته‌ترین نقش‌آفرینی‌های دین مقابل سرکشی‌های بشری است تا او را در برابر خدا و بندگان او رام و مهار نماید. دیدگاه‌های نگارنده با توجه به آنچه در مسئله هویت معرفتی نظام اخلاق دینی و کارکرد‌های دین در حوزه اخلاق آمد، روشن می‌شود نظام اخلاق دینی براساس سلسله‌ای از مبانی اساسی و بنیادین استوار است که درحقیقت، وجه ممیزه آن با دیگر مکاتب اخلاقی است. با بررسی مجموعه پژوهش‌های حوزه دین و اخلاق، مهم‌ترین مبانی نظام اخلاق دینی را می‌توان این‌چنین برشمرد: ‌1. خدامحوری 1. هستی و اساس همه‌چیز در عالم، به ذات مطلق و لایتناهی خداوند باز می‌گردد. 2. انسان در طول مسئولیت در قبال خدا در قبال وجدان، جامعه و محیط زیست نیز، مسئول است. 3. انسان قابلیت حرکت‌پذیری تا وصول به کمال نفس و دستیابی به قرب و رضوان الهی را دارد. 4. رضا و سخط الهی ملاک و معیار خوبی یا بدی افعال اختیاری انسان است. 2. معنویت‌گرایی 1. اولویت امور معنوی و اخروی بر مسائل مادی و دنیوی. 2. اصالت نفس و روح انسان مقابل جسم و عناصر فیزیکی و ظاهری. 3. نفی شخصی بودن اخلاق و مساوی جلوه دادن آموزه‌های مختلف اخلاقی که دراین‌صورت به پلورالیسم اخلاقی می‌انجامد. 3. بازگشت به عالم تکوین 1. توجه به حسن فاعلی و خلوص نیت در امور و اعتباری و قراردادی نبودن، بلکه حقیقتی تکوینی و تأثیرگذار بودن نیت بر اعمال انسان. 2. وجود رابطه علت و معلولی بین افعال اخلاقی انسان و نتایج آنها که اصطلاحاً از آن به ضرورت بالقیاس الی الغیر تعبیر می‌شود. 3. اعتقاد به واقع‌گرایی و رابطه میان هست و باید، یا به‌تعبیر دیگر، وجود ترابط و تلازم بین آموزه‌های دینی و ارزش‌های اخلاقی. 4. تأکید بر مطلق‌گرایی ونفی نسبی‌گرایی اخلاقی، به‌ویژه در آموزه‌های بنیادین اخلاقی. 4. اتکا بر عقل، نقل و فطرت 1. نقش دو منبع عقل و وحی در کنار راه فطرت و دل در تشخیص مصادیق فضیلت و رذیلت اخلاقی، به‌عنوان رسولان باطنی و ظاهری، و فهم ریشه داشتن برخی از حقایق اخلاقی در عقل مطبوع یا وجدان عمومی بشر، و نیاز عقل به آموزه‌های دینی در تبیین برخی دیگر، مانند شیوه رعایت عدالت میان زنان و مردان. 2. انحصار روش‌شناسی به یکی از مبادی فوق، بخشی‌نگری اخلاقی را در پی خواهد داشت، و به یکی از مکاتب مصنوع بشری منتهی خواهد شد. 5. توجه به تمام ابعاد وجودی انسان 1. توجه به تمام ویژگی‌های وجودی انسان مانند عواطف، احساسات، لذایذ و غرایز و برقراری انسجام درونی میان آنها و عدم تنافی با عقل‌گرایی و حتی تقرب الهی. 2. توجه به اختیار و انتخاب آگاهانه بشر، با وجود تزاحم‌ در زندگی مادی و معنوی او. معمولاً، صاحب‌نظران، حسن و قبح عقلی و دفاع عقلانی دین از اخلاق را به‌عنوان یکی دیگر از پشتوانه‌های اساسی اخلاق مطرح می‌کنند. این مسئله به‌خصوص در دیدگاه عقل‌گرایی، اصلی بنیادین و اساسی است؛ زیرا، در مقام ثبوت، حسن و قبح اخلاقی را ذاتی می‌دانند، و مهم‌تر اینکه داوری در مقام اثبات را نیز، براساس حسن و قبح عقلی برخاسته از فهم عمومی و سلامت نفسانی انسان‌ها ارزش‌گذاری می‌نمایند. نقش حمایت‌گرایانه حسن و قبح عقلی از دین با توجه به چالش‌های جنبه‌های هستی‌شناسی و هویت معرفتی جای بحث و فحص فراوان دارد. نتیجه برخلاف نظر معتقدان به تباین دین و اخلاق به‌خصوص برخی روشنفکران دینی که اخلاق را صرفاً امری مبتنی بر وجدان آدمی و غیر متأثر از دین می‌دانند، حاصل جستار فوق برقراری رابطه کل و جزء بین اخلاق و دین است. در ترابط دین و اخلاق، آنچه بیش‌ازهمه مد نظر است، تأثیر دین بر اخلاق و کارکردهای آن در حوزه اخلاق است. در ادامه اثبات شد که نظام اخلاق دینی مبتنی بر یک نظام خاص، با سه رکن عناصر، خاستگاه و هدف مشترک است؛ و دین می‌تواند در جنبه‌های کاربردی به تبیین ارزش‌های اخلاقی، قداست‌بخشی، ضمانت اجرایی و در نهایت کنترل خودمحوری انسان نقش‌آفرین باشد. نظام اخلاق دینی یک نظام صرف فردگرا، جامعه‌محور یا عبادت‌محور نبوده، در عین التزام به همه موارد فوق، مبتنی‌بر مبانی خاص خود است که تبیین ماهیت معرفتی مفاهیم اخلاقی، حرمت‌گذاری به ارزش‌ها، تعدیل قوای انسانی، ارائه هدف نهایی برای ارزش‌های اخلاقی و ریشه داشتن در حسن و قبح عقلی از جمله آنها است.   پی نوشت: 1- اثیفرون ادعا می‌کرد، امر خداوند است که موجب خوبی یک عمل می‌شود. سقراط از او پرسید آیا چون خدا به چیزی امر کرده است آن چیز صواب است یا چون آن چیز صواب است خدا به آن امر کرده است؟ اثیفرون در پاسخ می‌گوید: چون صواب است خدا به آن امر کرده است. 2- دراین‌باره رجوع شود به: کتاب‌های دانش و ارزش، عبدالکریم سروش، دین در ترازوی اخلاق، ابوالقاسم فنایی اشکوری، جزوه تقابل اخلاق دینی و اخلاق سکولار، مصطفی ملکیان که به‌وضوح و تفصیل این نظریه را بسط داده‌اند. 3-  نظام به‌معنای اجتماع اجزا و قطعات به‌هم پیوسته در مجموعه‌ای که با تأثیر در یکدیگر به‌صورت هدایت شده هدف واحد و مشخصی را دنبال می‌کند. (جوادی آملی، 1390: 141) 4- برای مطالعه بیشتر این مسئله رجوع شود به آثاری مانند کتاب دین در ترازوی اخلاق اثر ابوالقاسم فنایی اشکوری و جزوه تقابل اخلاق دینی و اخلاق سکولار اثر مصطفی ملکیان. 5- از نظر استاد مطهری نیز، اخلاق دینی و عرفانی وجوه اشتراک زیادی دارند و در نهایت اخلاق دینی همان اخلاق عرفانی است. به نظر ایشان میان آنها اوصاف مشترکی وجود دارد مانند رابطه انسان با خدا، منازل و مراحلی که سالک تا رسیدن به سرمنزل نهایی باید طی کند، توجه به عناصر روحی اخلاقی و احوال و اوارد قلبی. (بنگرید به: مطهری، 1377: 201؛ همو، 1354: بخش سوم؛ همو، 1368: عرفان، درس اول) 6- آیاتی مانند: قمر / 54 و 55؛ بقره / 156؛ نجم / 42؛ انشقاق / 6 .   منابع و مآخذ 1. قرآن کریم. 2. نهج‌البلاغه. 3. ارسطو، 1378، مابعدالطبیعه (متافیزیک)، ترجمه محمدحسن لطفی، تهران، طرح نو. 4. ـــــــــــــ ، 1368، اخلاق نیکوماخس، ترجمه سید ابوالقاسم پورحسینی، تهران، دانشگاه تهران. 5. افلاطون، 1380، دوره کامل آثار افلاطون، ج 1، ترجمه محمدحسن لطفی و رضا کاویانی، تهران، خوارزمی، چ دوم. 6. ــــــــــــ ، 1367، دوره کامل آثار افلاطون، ج 2، ترجمه محمدحسن لطفی، تهران، خوارزمی، چ دوم. 7. امید، مسعود، 1381، درآمدی بر فلسفه اخلاق از دیدگاه متفکران مسلمان معاصر ایران، تبریز، مؤسسه تحقیقاتی علوم اسلامی ـ انسانی دانشگاه تبریز. 8. ایزوتسو، توشیهیکو، 1361، خدا و انسان در قرآن، ترجمه احمد آرام، تهران، شرکت سهامی انتشار. 9. باقری، خسرو، 1380، چیستی تربیت الهی، تهران، تربیت اسلامی. 10. برگ، جاناتان، 1377 ـ 1376، «پی‌ریزی اخلاق بر مبنای دین»، ترجمه محسن جوادی، نقد و نظر، ش 13 و 14، پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی، ص 218 ـ 204. 11. پترسون، مایکل و دیگران، 1378، عقل و اعتقاد دینی، ترجمه احمد نراقی و ابراهیم سلطانی، تهران، طرح نو. 12. جعفری، محمدتقی، 1364، بررسی و نقد افکار راسل، تهران، امیرکبیر. 13. ـــــــــــــــــــ ، 1376، تفسیر نهج‌البلاغه، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامی. 14. ـــــــــــــــــــ ، 1378، فلسفه دین، تدوین عبدالله نصری، تهران، پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی. 15. جمعی از نویسندگان، 1385، فلسفه اخلاق، قم، معارف. 16. جوادی آملی، عبدالله، 1377، مبادی اخلاق در قرآن، قم، اسراء. 17. ـــــــــــــــــــ ، 1390، ادب قاضی در اسلام، قم، اسراء. 18. داوری اردکانی، رضا، 1378، فرهنگ خرد و آزادی، تهران، ساقی. 19. سربخشی، محمد، 1388، اخلاق سکولار، قم، مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی. 20. سجادی، سیدمهدی، 1379، تربیت اخلاقی از منظر پست‌مدرنیسم و اسلام، تهران، تربیت اسلامی. 21. سروش، عبدالکریم، 1372، مدارا و مدیریت، تهران، صراط. 22. ـــــــــــــــــــ ، 1373، حکمت و معیشت، تهران، صراط. 23. ـــــــــــــــــــ ، 1378، بسط تجربه نبوی، تهران، صراط. 24. سید قریشی، ماریه، 1381، دین و اخلاق، قم، انجمن معارف اسلامی ایران. 25. طباطبایی، سیدمحمدحسین، 1371، المیزان فی تفسیر القرآن، قم، اسماعیلیان. 26. عبدالرحمن، طه، بهار 1383، «مدرنیسم، اخلاق و عقلانیت»، ترجمه و تحریر مهشید صفایی، کتاب نقد، ش 30، تهران، پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، ص 217 ـ 191. 27. فتحعلی، محمود، 1378، اخلاق هنجاری، قبسات ، ش 13، قم، پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، ص 29 ـ 2. 28. فنایی اشکوری، ابوالقاسم، 1384، دین در ترازوی اخلاق، تهران، صراط. 29. کاپلستون، فردریک، 1372، تاریخ فلسفه (از ولف تا کانت)، ترجمه اسماعیل سعادت و منوچهر بزرگمهر، تهران، سروش. 30. کلینی، محمد بن یعقوب، 1413 ق، الکافی، بیروت، دارالاضواء. 31. کی‌یرکگارد، سورن، 1374، ترس‌ولرز، ترجمه سیدمحسن فاطمی، تهران، حوزه هنری سازمان تبلیغات اسلامی، چ دوم. 32. گرین، رونالد م. 1374، مقاله اخلاق و دین، ترجمه صادق لاریجانی، مندرج در کتاب فرهنگ و دین، میرچا الیاده، ترجمه زیر نظر بهاءالدین خرمشاهی، تهران، طرح نو. 33. مجتبوی، جلال‌الدین، بی‌تا، اخلاق در فرهنگ اسلامی، تهران، نهضت زنان مسلمان. 34. مصباح یزدی، محمدتقی، 1378، دین و اخلاق، قبسات، ش 13، قم، پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، ص 37 ـ 30. 35. ــــــــــــــــــــ ، 1373، دروس فلسفه اخلاق، تهران، اطلاعات، چ سوم. 36. ـــــــــــــــــــ ، 1376، پیش‌نیاز‌های مدیریت اسلامی، قم، مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی&. 37. مطهری، مرتضی، 1354، سیری در نهج البلاغه، تهران صدرا. 38. ـــــــــــــــــــ ، 1368، آشنایی با علوم اسلامی، تهران، صدرا. 39. ـــــــــــــــــــ ، 1371، مسئله شناخت، تهران، صدرا. 40. ـــــــــــــــــــ ، 1372، علل گرایش به مادیگری، تهران، صدرا. 41. ـــــــــــــــــــ ، 1373، گفتار‌های معنوی، تهران، صدرا. 42. ـــــــــــــــــــ ، 1377 الف، تعلیم و تربیت در اسلام، تهران، صدرا. 43. ـــــــــــــــــــ ، 1377 ب، فلسفه اخلاق، تهران، صدرا. 44. مکینری، رالف، 1386، اخلاق مسیحی، ترجمه محمد سوری و اسماعیل علیخانی؛ قم، پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی. 45. ملکیان، مصطفی، بی‌تا، جزوه تقابل اخلاق دینی و اخلاق سکولار، بی‌جا، بی‌نا. 46. وال، ژان، ورژه ورونو، 1372، نگاهی به پدیدارشناسی و فلسفه‌های هست بودن، ترجمه یحیی مهدوی، خوارزمی.   مسلم محمدی                      استادیار دانشگاه تهران. [email protected] منبع: فصلنامه اندیشه نوین - شماره 27 پایان متن/

93/06/11 - 00:32





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: فارس]
[مشاهده در: www.farsnews.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 71]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


دین و اندیشه
پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن