تور لحظه آخری
امروز : چهارشنبه ، 5 اردیبهشت 1403    احادیث و روایات:  امام صادق (ع): کسی که در پی برآوردن نیاز برادر مسلمان خود باشد، تا زمانی که در این راه است خ...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

بلومبارد

تبلیغات متنی

تریدینگ ویو

خرید اکانت اسپاتیفای

کاشت ابرو

لمینت دندان

ونداد کولر

لیست قیمت گوشی شیائومی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دانلود سریال سووشون

دانلود فیلم

ناب مووی

تعمیر کاتالیزور

تعمیر گیربکس اتوماتیک

دیزل ژنراتور موتور سازان

سرور اختصاصی ایران

سایت ایمالز

تور دبی

سایبان ماشین

جملات زیبا

دزدگیر منزل

ماربل شیت

تشریفات روناک

آموزش آرایشگری رایگان

طراحی سایت تهران سایت

آموزشگاه زبان

اجاره سند در شیراز

ترازوی آزمایشگاهی

رنگ استخری

فروش اقساطی کوییک

راهبند تبریز

ترازوی آزمایشگاهی

قطعات لیفتراک

وکیل تبریز

خرید اجاق گاز رومیزی

آموزش ارز دیجیتال در تهران

شاپیفای چیست

فروش اقساطی ایران خودرو

واردات از چین

قیمت نردبان تاشو

وکیل کرج

تعمیرات مک بوک

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

سیسمونی نوزاد

پراپ تریدینگ معتبر ایرانی

نهال گردو

صنعت نواز

پیچ و مهره

خرید اکانت اسپاتیفای

صنعت نواز

لوله پلی اتیلن

کرم ضد آفتاب لاکچری کوین SPF50

دانلود آهنگ

طراحی کاتالوگ فوری

واردات از چین

اجاره کولر

دفتر شکرگزاری

تسکین فوری درد بواسیر

دانلود کتاب صوتی

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1797687865




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

تاج كياني تاريخ ايران در تور محققان نيست


واضح آرشیو وب فارسی:جوان آنلاین: تاج كياني تاريخ ايران در تور محققان نيست
مي‌گويند روي جواهرات ملي ايران نمي‌توان قيمت گذاشت؛ گنجينه‌هايي كه قدمت‌شان به دوره صفوي تا دوره پهلوي دوم باز مي‌گردد و برخي مي‌گويند پشتوانه ثروت ملي كشور محسوب مي‌شود؛ با اين حال جاي تعجب است كه در جست و جوي تصاوير با كيفيت از اشياي اين موزه به داده‌هاي درخور توجهي دست نمي‌يابيم
نویسنده : الناز خمامي‌زاده 


مي‌گويند روي جواهرات ملي ايران نمي‌توان قيمت گذاشت؛ گنجينه‌هايي كه قدمت‌شان به دوره صفوي تا دوره پهلوي دوم باز مي‌گردد و برخي مي‌گويند پشتوانه ثروت ملي كشور محسوب مي‌شود؛ با اين حال جاي تعجب است كه در جست و جوي تصاوير با كيفيت از اشياي اين موزه به داده‌هاي درخور توجهي دست نمي‌يابيم. به غير از گروهي كانادايي كه در دوره پهلوي دوم به ايران مي‌آيند و درباره موزه جواهرات تحقيق مي‌كنند، هنوز تحقيقات جامع و خوبي درباره ارزشمندترين موزه كشور صورت نگرفته است و اين جاي خالي براي چنين گنجينه بزرگي در تهران بسيار تعجب برانگيز و پر رنگ است. از آنجا كه اشياي اين موزه در هيچ حراجي قيمت‌گذاري نشده است نمي‌توان ارزش واقعي آنها را گمانه‌زني كرد اما بي‌شك مي‌توان گفت كه ايران يكي از ارزشمندترين و گرانبهاترين موزه‌هاي جواهرات دنيا را دارا است. شايد به همين دليل هنگامي كه كليد ارزشمندترين موزه ايران و حتي جهان در دل در آهنين قطورش چرخيد فرصت را از دست نداديم و همراه با اولين تور قصه‌سرايي «كافه تهران» سري به موزه جواهرات ملي كشور واقع در ساختمان بانك مركزي زديم؛ موزه‌اي كه پيش از آن تنها درباره اشيايش ديده و شنيده بوديم اما تور قصه‌سرايي عليرضا عالم‌نژاد، راهنما و پژوهشگر تهران و سپيده حسامي، كارشناس جواهر شانس ديدار از جواهرات تاريخ بزرگ ايران را  برايمان فراهم كرد؛ با اين گزارش همراه شويد تا شما را همراه با خود به اعماق تاريخ جواهرات ايران و رمز و رازهاي آن ببريم.
    
  امنيت آلماني در موزه ايراني
سيستم ورود به موزه جواهرات ملي يكي از امن‌ترين و مجهزترين سيستم‌هاي موزه‌اي در داخل كشور است؛ بازديدكنندگان اجازه همراه داشتن كيف، دوربين عكاسي، گوشي همراه و حتي مداد و كاغذ را هم با خود ندارند، گويا موزه جواهرات ملي، جزء معدود موزه‌هاي كشور است كه سيستم ايمني اين موزه توسط آلماني‌ها ساخته شده است. وارد موزه جواهرات كه مي‌شويد از ابتداي در ورودي ساختمان بانك مركزي تا سالن تحويل وسايل و نهايتاً ورود به ساختمان اصلي موزه بايد از چند دستگاه امنيتي عبور كنيد. بايد از پله‌هاي زيادي پايين و به قعر زمين برويد تا به گاوصندوق بزرگ حاوي جواهرات ملي كشور برسيد. در آنجاست كه از مقابلتان تخت غرق در جواهر موسوم به تخت طاووس به استقبال مي‌آيد. در همان جا بسياري از بازديدكنندگان غرق در تماشاي اين تخت مي‌شوند و به همين خاطر در ورودي به سالن تاريك و پر از جواهر موزه سلطنتي اكثراً غرق در جمعيت است. در كنار تخت طاووس يك صندلي جواهرنشان و دو سجاده پر از تزئينات نيز به چشم مي‌خورد كه هر يك داستان و قصه تاريخي خود را دارد.
در كنار ويترين تخت طاووس اما درِ آهنين گاو صندوق بزرگ حاوي جواهرات ملي قرار دارد كه داراي چند كليد است. گفته مي‌شود كه كليددارهاي اين گاو صندوق عمدتاً به بانك مركزي وصل هستند. تعدادي راهنما و نماينده بانك مركزي هم در اين مكان هستند كه وقتي درِ گاو صندوق باز مي‌شود تا زماني كه در بسته مي‌شود حضور دارند و كليدها را تحويل مي‌گيرند و مي‌روند. اگر به هر دليلي قرار باشد ويترين‌ها باز شده و گردگيري شود بايد نمايندگان نهادهاي مختلفي چون نيروي انتظامي، قوه قضائيه و غيره بيايند در حين انجام اين غبارروبي دوربين بگذارند و در حضور آنها ويترين باز شود كه اين خود نشان از اهميت و ارزش بالاي جواهرات ملي ايران دارد. بعد از گذر از در‍ِ آهنين گاو‌صندوق وارد سالن اصلي موزه جواهرات مي‌شويم؛ اين موزه 37 گنجينه و ويترين دارد و در فضاي آن نيز براي رعايت مسائل امنيتي و جلوگيري از آسيب ديدگي اشيا، نور بسيار كم است. يك كمپاني فرانسوي مسئوليت چيدمان اين اشيا را بر عهده داشته است.

  نادرشاه افشار و تاوان بزرگ براي پادشاه هند
به گفته عالم‌نژاد جمع‌آوري جواهرات سلطنتي ايران از عصر صفويان آغاز مي‌شود. در روزگار صفوي و در بازه زماني دو قرن آرامش نسبي خوبي بر كشور حاكم بود اما آغاز قرن 18 با حمله افغان‌ها به كشورمان و به تاراج رفتن بخش عمده‌اي از گنجينه جواهرات صفوي مصادف مي‌شود. حجم عظيمي از جواهرات ايران را در آن دوره به سمت هند مي‌برند.
بعد از عهد صفوي مشكل نادرشاه افشار با محمد شاه، پادشاه وقت هندوستان نيز از همين جا نشأت مي‌گيرد. نادرشاه در نامه نگاري با محمد شاه به او مي‌گويد كه افغان‌ها جواهرات ايران را به سمت دربار شما آورده‌اند و شما در حال پناه دادن به آنها هستيد؛ دسيسه‌هايي دارد صورت مي‌گيرد و شما داريد با آنها همكاري مي‌كنيد. با اين حال بي‌توجهي محمد شاه به نادرشاه افشار باعث مي‌شود كه وي تاوان بزرگي بپردازد و حمله تاريخي و سهمگين نادرشاه افشار به هند و فتح دهلي نو صورت بگيرد. انبوه جواهراتي كه نادرشاه با خود از هند به ايران مي‌آورد بسيار گسترده بوده است.
نادرشاه اين گنجينه عظيم را در نزديكي مشهد و در منطقه‌اي مشهور به كلات نادري انباشته مي‌كند. او در تلاش براي خشكاندن ريشه اختلافات شيعه و سني در منطقه به دردسر مي‌افتد و نهايتاً با پا گرفتن هرج و مرج در كشور در نزديكي قوچان كشته مي‌شود. بعد از كشته شدن نادر، گنجينه‌هاي ايران از هم پاشيده شده و به مخاطره مي‌افتند. در آن دوران بخشي از اين جواهرات براي هميشه از كف ايرانيان مي‌رود.

  وقتي كوه نور براي هميشه از دست رفت
پس از نادرشاه نوه او شاهرخ به حكومت مي‌رسد. در دوره او دو روايت مختلف درباره سرنوشت بخش بزرگي از گنجينه جواهرات ايران و احمد بيگ افغان ابدالي كه از سرداران نادرشاه بوده است وجود دارد. بر اساس يكي از روايت‌ها بعد از كشته شدن نادر، احمد بيگ افغان ابدالي غارت‌هاي زيادي انجام داده و بخش اعظمي از گنجينه‌ها را با خود به افغانستان مي‌برد. بر اساس روايت دوم نيز گفته مي‌شود كه شاهرخ به خواسته خودش و به خاطر خوش خدمتي اين سردار بخشي از اين جواهرات را به او مي‌بخشد. يكي از مهم‌ترين اين جواهرات الماس معروف «كوه نور» بوده است كه متأسفانه اين جواهر ارزشمند نيز براي هميشه از دست ايرانيان مي‌رود. ابدالي در درگيري با يكي از افسران هندي شكست مي‌خورد و اين جواهر در اختيار دولت هند قرار مي‌گيرد.  بعد از شاهرخ، ايران دچار هرج و مرج مي‌شود. كريم خان از ميان اين هرج و مرج‌ها بر مي‌خيزد و حكومت را در دست مي‌گيرد. بعد از آن جواهرات و گنجينه‌هاي ايران همزمان هم در اختيار كريم‌خان قرار داشته و هم دراختيار شاهرخ كه حكومت خود را در خراسان داشت و اين دو به شكل مسالمت‌آميزي با يكديگر كنار مي‌آمدند.
 
فروش جواهرات توسط لطفعلي خان زند
در دوره زنديه جواهرات ايران دستخوش اتفاقات ناخوشايند تاريخ مي‌شود؛ از جمله حوادثي كه براي لطفعلي خان زند، سردار و شاهزاده شجاع و بي‌همتاي تاريخ ايران رقم مي‌خورد و او در مواجهه با سپاه آغامحمدخان قاجار مجبور مي‌شود بخشي از اين جواهرات را بفروشد. هر چند او دست آخر بعد از مقابله با سپاه آغامحمدخان از سوي ياران خيانتكارش ضربه مي‌خورد و در تهران به آغامحمد خان قاجار تحويل داده مي‌شود كه شاه آينده قاجار نيز او را به طرز فجيعي به قتل مي‌رساند.  بعد از اين خاطره تلخ جواهرات ملي ايران به طور كامل در اختيار خاندان قاجار قرار مي‌گيرد. هفت شاه قاجار به مدت 143 سال در ايران حكومت كردند كه بيشترين سهم اين حكومت به ناصرالدين شاه و فتحعلي شاه قاجار مربوط مي‌شود.
 ناصرالدين شاه از جمله شاهان قاجار است كه سهم بسزايي در جواهرات سلطنتي داشته و در سفرهاي بي‌حد و حصرش به فرنگ بسياري از اين جواهرات را خريداري كرده و به اين مجموعه اضافه كرده است. او براي اولين بار به كاخ گلستان، موزه‌اي اضافه و اين جواهرات را آنجا نگهداري مي‌كند.
در زمان مظفرالدين شاه براي جواهرات ايران اتفاق خاصي نمي‌افتد اما در زمان محمد‌علي‌شاه كه كشور محل بروز حوادث مهم تاريخي چون بسته شدن در مجلس و دوره استبداد صغير و پناهنده شدن شاه قاجار به سفارت روسيه مي‌شود وي برخي جواهرات از جمله الماس ارزشمند«درياي نور» را با خود مي‌برد اما در جريان انقلاب مشروطه اين جواهرات را از او پس مي‌گيرند. بعد از احمد شاه نيز انقراض سلسله قاجار رسماً اعلام مي‌شود.

  تصميم خطرناك پهلوي‌ها براي جواهرات
بعد از انقراض قاجار، رضاشاه در ارديبهشت 1305 تاجگذاري مي‌كند. در دوره رضاشاه اما تصميم خطرناكي براي جواهرات گرفته مي‌شود. در اين دوره رضاشاه تصميم مي‌گيرد كه جواهرات را بفروشد و از آنها به عنوان پشتوانه چاپ اسكناس استفاده كند. به همين دليل درباره اين موضوع در مجلس بحث بزرگي در مي‌گيرد و قرار بر اين مي‌شود كه از آن تاريخ به بعد به هيچ وجه دربار اجازه دخل و تصرف بر اين جواهرات را نداشته باشد. پس از آن بود كه جواهرات به مكان فعلي منتقل شده و همه به بانك ملي واگذار مي‌شوند. در زمان پهلوي دوم بانك مركزي تأسيس و جواهرات از بانك ملي به بانك مركزي منتقل مي‌شوند و محمدرضا در دي 1339 خزانه بانك مركزي را افتتاح مي‌كند.

  تختي به نام چهل و دومين زن فتحعلي شاه
با اين توضيحات به شرح گنجينه عظيم جواهرات ملي كشور مي‌پردازيم و به سراغ تخت طاووسي مي‌رويم كه در ورودي گاوصندوق بزرگ موزه جواهرات نظر بسياري از بازديدكنندگان داخلي و خارجي را به خود جلب مي‌كند. تختي چوبي و مزين به انواع جواهرات و سنگ‌هاي ارزشمند كه تلألؤي اين جواهرات در نوع خود بي‌نظير است.  در زمان فتحعلي شاه در كشور شورشي در مي‌گيرد اما شاه قاجار آن را سركوب مي‌كند و به اين ترتيب تهديد جواهرات هم توسط فتحعلي شاه از بين مي‌رود. مهم‌ترين جواهراتي كه فتحعلي شاه به مجموع گنجينه‌هاي كشور اضافه مي‌كند تخت نادري و تخت طاووس بوده است.
اسم اوليه تخت طاووس، تخت خورشيد است، آن هم به خاطر خورشيدي كه در قسمت فوقاني تخت قابل مشاهده است. ماجراي تخت طاووس از وصلت فتحعلي شاه با چهل و دومين زنش آغاز مي‌شود. شاه قاجار بعد از قريب به 100 ازدواجش با دختري گرجي به نام طاووس در اصفهان آشنا مي‌شود و پسرش شجاع‌السلطنه، ترتيب ازدواج اين دو را با هم فراهم مي‌آورد. فتحعلي شاه بعدها به دليل علاقه زياد به همسر جديدش نام تخت خورشيد را به تخت طاووس تغيير مي‌دهد. در عين حال به گفته عالم‌نژاد، محمد شاه قاجار هم از تختي با نام مشابه تخت طاووس استفاده مي‌كرده كه اين دو تخت از هم متفاوت هستند.

  دردسرگوشتخواري و صندلي محمدعلي‌شاه
در كنار تخت طاووس اما دو سجاده متعلق به شاهان قاجار و نيز يك صندلي جواهرنشان قرار گرفته است. رضاشاه در ارديبهشت 1305 تاجگذاري مي‌كند اما قبل از آن در كاخ گلستان و در تاريخ 5 آذر 1304 به طور رسمي بر تخت جلوس مي‌كند. در عكسي كه از اين روز موجود است رضا شاه روي تخت معروف مرمر كاخ گلستان ننشسته بلكه روي صندلي مخصوص جلوس كرده است. استدلال او اين بوده كه نمي‌خواسته روي همان تختي بنشيند كه سال‌ها محل عيش و نوش و فساد شاهان قاجار بوده است اما جالب آنجاست كه اين صندلي هم متعلق به محمدعلي شاه قاجار بوده است. شاهان قاجار گوشت زيادي مي‌خوردند و اكثراً به بيماري نقرس دچار مي‌شدند. محمدعلي شاه به دليل ابتلا به اين بيماري نمي‌توانست چهار زانو روي تخت بنشيند و مجبور بود روي صندلي بنشيند به نحوي كه پاهايش آويزان باشد. او حتي هنگامي كه به مجلس ملي مي‌رفت اين صندلي را نيز با خود مي‌برد.
بعد از بازديد از اين اشيا از در آهني گاو صندوق مي‌گذريم و وارد سالن اصلي موزه جواهرات مي‌شويم؛ در نور كم اين سالن تلألؤ جواهراتي كه داخل ويترين‌ها قرار گرفته است چشم‌ها را به خود خيره مي‌كند. مأموران موزه با دقت نظر و احساس مسئوليت مثال زدني در جاي جاي سالن حضور داشته و رفتار و حركات بازديدكنندگان را زير نظر دارند. ما مستقيم به سراغ ويتريني مي‌رويم كه حاوي ارزشمندترين جواهر موجود در موزه جواهرات ايران است؛ ‌الماس درياي نور !

  درياي نور جواهرات ملي ايران
الماس درياي نور هم يكي از جواهرات از حجم وسيع جواهراتي بود كه نادرشاه افشار آن را با خود از هند به ايران آورد. لطفعلي خان زند از اين الماس روي بازوبندش استفاده مي‌كرد. او از الماس معروف ديگري تحت عنوان تاج ماه نيز روي بازوبند ديگرش استفاده مي‌كرد كه امروز هر دو الماس در موزه جواهرات ملي در معرض ديد عموم گذاشته شده است. هنگامي كه آغامحمدخان لطفعلي خان را به چنگ مي‌آورد هر دو الماس را از بازوهاي سردار جوان ايراني جدا مي‌كند. ناصرالدين شاه قاجار براي الماس درياي نور توليت تعريف كرده و بالاترين مقام‌ها را مسئول نگهداري آن مي‌كند. او اعتقاد داشته كه الماس درياي نور روي تاج كوروش نصب بوده است. ناصرالدين شاه به تبعيت از لطفعلي خان نيز گاهي اين الماس را به بازويش مي‌بست.  درياي نور الماسي تراش خورده با رگه‌هايي از رنگ صورتي است كه قابي از طلا و جواهر آن را فرا گرفته است. به گفته سپيده حسامي، جواهرشناسي كه ما را در اين تور همراهي مي‌كند الماس درياي نور از دو طرف تراش خورده است؛ در زمان فتحعلي شاه روي يكي از سطوحش عبارت «السلطان صاحبقران فتحعلي شاه قاجار» را حك مي‌كنند كه اين حكاكي از ارزش آن مي‌كاهد.
  تاج كياني و پهلوي
تاج‌ها از ديگر اشياي موزه جواهرات هستند كه هر يك قصه و داستان تاريخي خود را دارند. در نقاشي‌هايي از آغا محمد خان قاجار كه تا به امروز بر جاي مانده است بر سر او تاجي از جواهرات مشاهده مي‌شود هر چند به گفته عالم‌نژاد به نظر مي‌رسد كه اين تاج عينيت نداشته و بيشتر از هر چيز برداشت نقاش آن اثر بوده باشد. تاج اصلي آغامحمدخان قاجار در موزه اصلي كاخ گلستان نگهداري مي‌شود؛ تاجي مسي با لايه‌اي از ميناكاري بر رويش.
تاج كياني يكي از تاج‌ها در موزه جواهرات است كه نظر بسياري از بازديدكنندگان را به خودش جلب مي‌كند؛ تاجي كه روي آن تعداد زيادي مرواريد، ياقوت و الماس به چشم مي‌خورد و همه شاهان قاجار به جز آغامحمد خان آن را بر سرشان گذاشته‌اند. در عين حال به غير از تاج كياني، ناصرالدين شاه نيز كلاهي را بر سر مي‌گذاشته كه روي آن زينتي ساده بوده است. ناصرالدين شاه علاقه زيادي داشته كه روي تاج يا كلاهش از الماس درياي نور استفاده كند. همان الماسي كه بر پيشاني كلاه پهلوي رضا شاه وصل بوده است.
دو تاج پهلوي از ديگر تاج‌هاي موجود در ويترين‌هاي موزه جواهرات هستند. رضا شاه دوست نداشت از تاج كياني قاجارها استفاده كند. از اين رو دستور مي‌دهد گروه جواهرساز ايراني زير نظر سراج‌الدين جواهري، جواهرساز قفقازي اهل روسيه تاج جديد را برايش بسازند. در ساخت تاج جديد از كنگره‌هاي تاج‌هاي ساساني الگو گرفته شد. اين تاج مزين به سنگ‌هاي ارزشمندي چون طلا، نقره، زمرد، الماس، ياقوت كبود و 368 حبه مرواريد غلتان جور است.  در عين حال ساخت تاج فرح ديبا نيز به كمپاني وان كيندآرپل سپرده شد و در اين تاج پلاتيني 148 گرمي از الماس، زمرد، ياقوت و مرواريد استفاده شد.

  تخت چند تكه نادري
در قسمت جنوبي سالن تاريك و كم نور موزه جواهرات، تخت نادري در ابعاد بزرگ داخل يك ويترين قرار گرفته است. تخت نادري برخلاف تصور عوام كه آن را به نادرشاه نسبت مي‌دهند در زمان فتحعلي شاه ساخته مي‌شود و نام آن حكايت از نادر بودنش دارد. تخت نادري بيش از هر چيز شبيه منبر است تا تخت. برخي مي‌گويند اين تخت 12 تكه و برخي مي‌گويند كه 9 تكه است. در اردوكشي‌هاي فتحعلي شاه به جاهاي مختلف قطعات اين تخت را از هم جدا مي‌كردند و سپس در چمن پادشاهي آن را دوباره سرهم مي‌كردند تا شاه قاجار روي آن بنشيند. سطح چوبي اين تخت نيز مملو از سنگ‌ها و جواهرات ارزشمند بوده و در قسمت پايين آن نقش يك گربه‌سان به چشم مي‌خورد. تشك روي آن نيز از جنس پارچه‌اي زربافت است.
  داستان استخوان و شمشير آتاتورك
شمشيرها از ديگر اشياي ديدني موزه جواهرات هستند؛ در بهمن سال 1304 رضاشاه دستور كندن زمين مقابل پله‌هاي خلوت كريم‌خاني در كاخ گلستان را مي‌دهد؛ مكاني كه آغامحمدخان استخوان‌هاي كريم خان زند را در آنجا دفن كرده بود تا هر وقت به خلوت مي‌رود روي آن پا بگذارد و نقل است كه هر بار با شمشيرش چند بار محكم بر آن ضربه مي‌زد تا به زعم خود اقتدارش را بر خود يادآور شود. به دستور رضاشاه اين استخوان‌ها را با احترام درون سيني مي‌گذارند و به بازماندگان خاندان زند پيشكش مي‌كنند. آنها هم در پاسخ شمشيري را به رضا شاه هديه مي‌دهند چراكه معتقد بودند با اين اقدام آرامش از دست رفته‌شان را باز يافته‌اند. اين استخوان‌ها به قم برده شده و در كنار قبر سلطان حسين صفوي دفن مي‌شود. اين شمشير كه متعلق به كريم خان زند بوده در حال حاضر در موزه نظامي مجموعه كاخ‌هاي سلطنتي سعدآباد نگهداري مي‌شود.
موزه جواهرات اما محل نمايش يكي از زيباترين شمشيرهاي تاريخي جهان موسوم به شمشير ناصرالدين شاه است كه مملو از جواهرات و سنگ‌هاي زيباي قرمز و سبز رنگ است. اين شمشمير هديه امين السلطان، صدراعظم ناصرالدين شاه به وي بوده است.  به غير از شمشير مشهور عهد ناصري در موزه با سه شمشير زيباي ديگر نيز مواجه مي‌شويم. اين سه شمشير يكي از طرف اتحاديه جماهير شوروي، ديگري از طرف شيخ خزعل و ديگري از طرف آتاتورك به رضاشاه هديه مي‌شوند. هر كدام سه وضعيت تاريخي – اجتماعي ايران را روايت مي‌كنند.  آتاتورك پيشتر قرار بود شمشير كنوني در موزه را به شاه افغانستان هديه دهد اما شاه افغانستان در حادثه‌اي ترور مي‌شود؛ بعد از به سلطنت رسيدن رضاشاه قرار بر اين مي‌شود كه اين شمشير را به شاه ايران هديه دهند. آتاتورك شمشير را به سفير خود مي‌دهد و به او مي‌گويد به رضا شاه بگو كه به جاي سلطنت، ترتيب نظام جمهوري و ملي را در ايران بدهد كه ما در تركيه اين نظام را پياده كرديم و موفق شديم اما رضا شاه از آتاتورك تشكر مي‌كند و براي او پيغام مي‌فرستد كه الان شرايط به گونه‌اي نيست كه بشود نظام جمهوري و ملي را در ايران پياده كرد و ما همين سلطنت را برپا مي‌كنيم !
 
سپر و شمشير نادرشاه افشار
از ديگر اشياي ارزشمند موزه جواهرات سپر و شمشير مملو از جواهر نادرشاه افشار است. سپر نادرشاه از جنس پوست كرگدن است و به دليل وجود سنگ‌ها و جواهرات متعدد بر رويش بيش از هر چيز به يك شئ تزئيني شباهت دارد تا يك وسيله جنگي. بدون شك نادرشاه افشار با اين سپر و شمشير پر زرق و برق در جنگ‌ها شركت نمي‌كرده است؛ سپري كه هنوز جاي ضربات شمشير روي آن نمايان است. از قضا فتحعلي شاه علاقه وافري به مرصع كردن اشيا داشته و به گفته عالم‌نژاد در زمان فتحعلي شاه، تزئينات فاخر و ارزشمند به سپر نادرشاه افشار اضافه مي‌شود. تزئيناتي از جنس زمرد، الماس و ساير سنگ‌هاي ارزشمند. اين روايت هم وجود دارد كه نادرشاه خود دستور تزئين سپرش را صادر مي‌كند.

  ترفند نادرشاه براي رسيدن به«كوه نور»
در ميان تمام جواهراتي كه در موزه جواهرات ملي نگهداري مي‌شود جاي يك الماس گرانبها خالي است؛ سنگ گرانبهايي كه درباره‌اش مي‌گويند سر صاحبش را بر باد مي‌دهد اما اين سنگ سال‌ها در اختيار ملكه انگليس قرار دارد.
بسياري از ما نام الماس كوه نور را در كنار الماس درياي نور شنيده‌ايم اما كمتر كسي از داستان عجيب اين الماس و سرنوشت كنوني آن اطلاع دارد. الماس كوه نور قصه پر پيچ و خمي را طي كرده است. كوه نور قطعه الماسي است كه 5 هزار سال قدمت كشف دارد. اين الماس طي گذشت زمان و پس از جنگ‌ها و كش و قوس‌هاي فراوان به دست محمدشاه پادشاه هند مي‌رسد. جالب است كه نادرشاه افشار پيش از لشكركشي به هند از قبل آمار الماس كوه نور را داشته است. وقتي نادر به هند مي‌رسد در ميان جواهرات اثري از كوه نور نمي‌بيند. در اين حال يكي از نزديكان شاه هند به نادر مي‌گويد كه محمدشاه كوه نور را در ميان عمامه‌اش پنهان نگه مي‌دارد. نادرشاه ترفندي به كار مي‌برد و در رويارويي با محمدشاه از او مي‌خواهد كه به رسم دوستي كلاه‌هايشان را با هم تعويض كنند. محمدشاه در رودربايستي مي‌ماند و آنها عمامه و دستار را رد و بدل مي‌كنند. نادر بلافاصله به خيمه خود مي‌رود و عمامه را باز مي‌كند؛ از داخل آن الماسي روي زمين مي‌افتد كه نادر تحت تأثير تلألوي زيباي آن نامش را كوه‌نور مي‌گذارد.
همانطور كه پيشتر گفته شد بعد از كشته شدن نادر، ابدالي اين الماس را به افغانستان مي‌برد اما خودش بر اثر حوادثي كشته مي‌شود. بعد از كشمكش، كوه نور در اختيار شيرپنجاب و سپس در اختيار كمپاني هند شرقي و بعد هم در قالب هديه‌اي در اختيار ملكه كنوني انگليس قرار مي‌گيرد. درباره الماس كوه نور گفته مي‌شود كه اين شئ با ارزش هيچگاه براي صاحبش شگون نداشته است چراكه همه صاحبانش بنابر اتفاقات مختلفي كشته شده‌اند اما برخي ديگر به مزاح مي‌گويند كه جاي نگراني نيست چراكه اين بار كوه نور به دست يك زن رسيده و او به خوبي مي‌داند كه چگونه بايد از پس نگهداري اين الماس گرانبها بر آيد. ملكه انگليس تنها در مراسم رسمي و مهم تاجي را بر سر مي‌گذارد كه در وسط آن جواهر كوه نور خودنمايي مي‌كند.
در شرح اشياي موزه جواهرات، گنجينه‌هاي زيادي از قلم مي‌افتد. بدون شك موزه جواهرات ملي با قصه‌هاي كوتاه و بلند آثارش يكي از ديدني‌ترين موزه‌هاي ايران و حتي جهان محسوب مي‌شود. قصه‌ها هرگز تمام شدني نيست. قصه‌ها هر كدام تلنگري است براي اينكه بدانيم اين اشيا هر كدام مي‌تواند گوياي بخشي از تاريخ كشورمان باشد و تاريخ نيز قضاوت كردن نيست بلكه اتفاقي است كه بايد در زمان خودش قضاوت و نقد شود. در آهنين موزه جواهرات ملي روزهاي شنبه تا چهارشنبه از ساعت 14 تا16:30 به روي علاقه‌مندان باز است. 


منبع : روزنامه جوان



تاریخ انتشار: ۱۰ شهريور ۱۳۹۳ - ۱۷:۲۲





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: جوان آنلاین]
[مشاهده در: www.javanonline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 33]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


فرهنگ و هنر

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن