واضح آرشیو وب فارسی:جوان آنلاین: ارثيه خونين اعتياد براي خانواده مرد مسافركش
پسر جوان در حالي به قتل مرد مزاحم اقرار كرد كه پدرش قبلاً اتهام قتل را پذيرفته بود. تلاشها براي يافتن نشاني از دختر خانواده همچنان در هالهاي از ابهام قرار دارد.
بر اساس گزارش قبلي خبرنگار ما كه روز چهارشنبه 29 مردادماه در صفحه حوادث به چاپ رسيد، راز اين معما چند روز قبل، همزمان با دعواي عروس خانواده با پدرشوهرش برملا شد. عروس جوان به مأموران پليس خبر داد دو سال قبل پدر و برادرشوهرش، پسري به نام فرشيد را كه با
خواهرشوهرش– شبنم- رابطه داشت به قتل رساندهاند.
تحقيق درباره ادعا
بعد از طرح اين ادعا بود كه كارآگاهان پليس آگاهي به دستور قاضي سپيدنامه، بازپرس ويژه قتل تهران، دست به تحقيق زدند و متوجه شدند فرشيد و شبنم از دو سال قبل به طور مرموزي ناپديد شدهاند. در حالي كه خانواده فرشيد ناپديد شدن او را گزارش داده بودند، بررسيها نشان داد آن زمان مأموران پليس جسد سوختهاي را اطراف پايتخت كشف و در شمار افراد ناشناس ثبت كرده بودند.
بازداشت مظنونان حادثه
پس از آن بود كه مأموران سهراب، پدرشوهرشاكي و دو پسرش- اسفنديار و بابك - را بازداشت كردند.
سهراب وقتي مورد تحقيق قرار گرفت، گفت: مدتي قبل، از رابطه دخترم با فرشيد با خبر شدم. چندبار به خانوادهاش هشدار دادم اما وقتي فرشيد رفتارش را ترك نكرد، يك روز او را در خانه دخترم غافلگير كردم و به قتل رساندم. بعد هم جسدش را اطراف شهر رها كردم.
تغيير اظهارات متهم
متهم اما در تحقيقات بيشتر حرفهايش را تغيير داد و قتل را به گردن پسرش انداخت. او گفت: شغل من مسافركشي است و ساكن شهرستان پاكدشت هستم. مدتي قبل متوجه شدم عروسم كه در نزديك خانهمان زندگي ميكرد، به مصرف مواد اعتياد پيدا كرده است تا اينكه دخترم- شبنم- را هم آلوده كرد.
سر همين موضوع مدام با او مشاجره ميكردم تا اينكه شبنم را به خانهام آوردم تا او را ترك دهم اما متوجه شدم با پسري به نام فرشيد كه او هم به مواد اعتياد داشت، مواد مصرف ميكند.
متهم ادامه داد: دخترم تلفن همراه نداشت اما متوجه شدم با گوشي من براي فرشيد پيامك ميفرستد و براي مصرف مواد با او قرار ميگذارد.
درباره حادثه
متهم در توضيح روز حادثه گفت: يكشنبه پنجم آذرماه سال 91 بود كه متوجه شدم فرشيد براي مصرف مواد به خانه دخترم رفته است. بلافاصله همراه پسرم بابك راهي آنجا شدم تا فرشيد را تنبيه كنيم. وقتي وارد خانه شديم، فرشيد را در يكي از اتاقها گرفتار كرديم. بعد دستوپاي او را بستيم و به صندلي عقب ماشينم منتقل كرديم. در حالي كه بابك مراقب فرشيد بود، من پشت فرمان نشستم و به طرف بيابانهاي اطراف شهر حركت كردم. وقتي به نزديكي فيروزآباد رسيديم، فرشيد موفق شد دستهايش را باز كند. او به طرف فرمان ماشين حمله كرد و تلاش كرد خودرو را به حاشيه جاده بكشاند تا راهي براي فرار پيدا كند اما بابك با او درگير شد و شالگردني را كه به دور گردن فرشيد بود، محكم فشار داد تا اينكه نفسش بند آمد. وقتي از مرگ او مطمئن شديم، جسدش را به بيابانهاي حسنآباد منتقل كرديم. پس از آن بابك جسد را به آتش كشيد و به خانه برگشتيم.
2 سال پليس را فريب دادم
متهم درباره شكايت خانواده فرشيد گفت: چند روز بعد از حادثه، خانواه فرشيد ناپديد شدن او را به پليس گزارش دادند. مأموران پليس هم در بررسي تماسهاي او فهميدند آخرين بار با گوشي من تماس گرفته است. به خاطر همين، چندبار از من تحقيق كردند. من به آنها گفتم كه بعد از اين حادثه دخترم ناپديد شده و فكر ميكنم فرشيد همراه دخترم از خانه فرار كردهاند. مأموران هم حرف مرا باور كردند. آنها در اين دو سال چند بار با من تماس گرفتند و از سرنوشت دخترم و فرشيد سؤال كردند.
دخترم زنده است
وي درباره سرنوشت دخترش هم گفت: مدتي قبل متوجه شدم شبنم تلفني با همسرم ارتباط دارد اما به خانه برنگشته است.
وي در پايان گفت: در اين حادثه من و بابك دخالت داشتيم و پسر كوچكم اسفنديار دخالتي نداشته است. بابك هم در بازجوييها حرفهاي پدرش را تأييد كرد و قتل فرشيد را به گردن گرفت.
تحقيقات از متهمان به دستور قاضي سپيدنامه از سوي كارآگاهان جنايي ادامه دارد.
منبع : روزنامه جوان
تاریخ انتشار: ۰۱ شهريور ۱۳۹۳ - ۰۹:۰۱
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: جوان آنلاین]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 16]