واضح آرشیو وب فارسی:جام جم آنلاین: پیشنهادهایی برای کسالتزدایی از عصر جمعه شما
صـفآرایی در بـرابر رخـوت
تاریخ انتشار : جمعه 31 مرداد 1393 ساعت 04:10 | شماره خبر : 1614910610853772672 تعداد بازید: 6
امان از این عصرهای لعنتی جمعه، بارانی هم که باشد، باز پیراهن آدم را سرخ میکند. آخر میدانید از عصرهای جمعه خون به جای باران میبارد. این را همه میدانند. در این عصرهای تلخ و تند با آن بوی مانده پنکه و صدای وزوز سکوت سنگینش، اگر پدر و مادری میانسال در خانه داشته باشید، یا ازدواج خودتان از نو بودنش کمی گذشته باشد، دعوا اصلا دور از ذهن نیست.
هیچ بعید نیست یک جرقه کوچک منجر نشود که اهل خانه پته یکدیگر را بریزند روی آب، چشمها را ببندند و بگویند همه چیزهایی که هیچ گاه گفتنش بهتر از نگفتنش نیست. ممکن است ظرفهایی شکسته شود یا در همان توفان کلمات سنگین کار به قهری طولانی بکشد با پیشدرآمدی از اشک و آه و نفرین. میزان تندی و خشونت در این گونه موارد بستگی به عادات خانوادگی شما هم دارد و دایره لغات و بد و بیراههایی که بلدید یا بلد نیستید.
اما چه لزومی دارد در خانه با آن صداهای اعصاب خردکن و سکوتهای رخوتآلود تن به رخوت عصر جمعه داد؟ همیشه بیرون زدن و شهر را دیدن، آن هم درست و حسابی و با لباسی که دوست دارید جواب میدهد! خوب خوردن و نوشیدن و بعد سینما رفتن از نوع با امکانات و زیبایش در نقطه خوش آب و هوای شهری بد آب و هوا چون تهران؛ در محلهای شاد و مملو از آدمهای سرحال، تضمینی است. خون باران جمعه را میشوید و زلالی را به قطرهها بازمیگرداند. به جنگش بروید. آن دعوا را میگویم. اصلا نقره داغش کنید با دیدن فیلمی که به سخرهاش میگیرد. فیلمی ببینید که لحظه رویش و درخشش داستانش، آن لحظهای که فیلم همه حرفش را کامل میکند درباره کنار هم بودن و شیرینی همراهی با کسانی باشد که دوستشان داریم. فیلمی که تمسخر لحظههای دشوار زندگی را خوب میآموزاند. فیلمی که به جای این که شما را کامل بطلبد اتفاقا میگوید کمی پنچری هم بد نیست. کمی لنگیدن و ضعف داشتن اصلا برای آدم لازم است. از خانه بیرون بزنید. تجریش همیشه خوب است، از هر جای شهر رفتن به این میدان سخت و پر پیچ و خم نیست. یک ساعت زودتر از شروع فیلم تجریش باشید و خود را بیملاحظه به کوچهباغهای زیبایی بسپارید که شما را به باغ فردوس میرساند، کمی پایینتر از میدان، در خیابان ولیعصر. البته خیابان اصلی هم بد نیست، هم کتابفروشی دارد، هم لوازم خانه، هم لباس ارزان و گران، هم قهوه و چای و آبمیوه و هم آش و حلیم درجه یک. در هر حال با گشتزنی، تفریح کنان به باغ فردوس که رسیدید، فیلم «آذر، شهدخت، پرویز و دیگران» را انتخاب کنید. ساخته بهروز افخمی براساس رمان همسرش مرجان شیرمحمدی. اصلا فیلم پوسته و درونش یک نوع همکاری است با پنچری لجبازی و اشتباه و دعوا، با خنده به بدعنقی و حسادت و احساسات مبتذل نهفته در وجود همه. پرویز دیوانبیگی بازیگری سن و سالدار و معروف است که زن خانهدارش اتفاقی در یک فیلم با او همبازی میشود، موفقیت زن که حالا کارش از این همسر کهنهکار بیشتر مورد توجه قرار گرفته، حسادت پرویز را برمیانگیزد و این زمینه دعوا و قهر این دو میشود. در میان این قهر و دعوا، آذر دخترشان از خارج از کشور برمیگردد؛ با ازدواجی شکستخورده و روحی زخمی. خانواده بزرگ دیوانبیگی برای ترمیم افسردگی آذر و آشتی پرویز و شهدخت دوباره کنار هم جمع میشوند و خانواده بزرگ و امن همه ضعفها و شکستها را در خود میپذیرد و التیام میبخشد. از ضعفهایتان لذت ببرید، برای رفتن به پنچرگیری اخلاقی عجله نکنید و پس از فیلم، شب درخشان تجربش را از دست ندهید. (علیرضا نراقی/ ضمیمه چمدان)
تاریخ انتشار :
جمعه 31 مرداد 1393
ساعت 04:10
|
شماره خبر :
1614910610853772672
تعداد بازید:
6
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: جام جم آنلاین]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 38]