تور لحظه آخری
امروز : شنبه ، 3 آذر 1403    احادیث و روایات:  امام محمد باقر (ع):هر چیزی قفلی دارد و قفل ایمان مدارا کردن و نرمی است.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

قیمت سرور dl380 g10

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

نگهداری از سالمند شبانه روزی در منزل

بی متال زیمنس

ساختمان پزشکان

ویزای چک

محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

دوربین سیمکارتی چرخشی

همکاری آی نو و گزینه دو

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

الک آزمایشگاهی

الک آزمایشگاهی

خرید سرور مجازی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

نمایندگی دوو در کرج

خرید نهال سیب

وکیل ایرانی در استانبول

وکیل ایرانی در استانبول

وکیل ایرانی در استانبول

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1832885582




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

‌معروف‌ترین سینماگری که همه هفت هنر را تجربه کرده!!


واضح آرشیو وب فارسی:سیمرغ: او در هیچ یک از این کارها ادعایی نداشته اما واکنش‌ها نسبت به حرکت هنری‌ای که از او سر می‌زند، حیرت‌انگیز است. به عنوان مثال، امسال...   عباس کیارستمی ‌معروف ترین سینماگری است که تقریبا ً همه هفت هنر را تجربه کرده.سینما، نقاشی، عکس، شعر، پوستر، اپرا، ویدئو آرت، اینستالیشن و تعزیه؛ از این معجون، سینما را کم کنید و بعد حاصل را با نام عباس کیارستمی ‌جمع بزنید. حالا شما موفق شده‌اید معمای پیچیده‌ای خلق کنید به نام: «آثار بزرگ کیارستمی ‌یا آثار کیارستمی ‌بزرگ؟». معمایی که هنوز بعد از حداقل یک دهه جدال کلامی، قلمی ‌و حتی فیزیکی، تر و تازه به نظر می‌رسد و با رو کردن هر برگ جدید از این هنرمند خبرساز، ابعاد جدیدی پیدا می‌کند. مرد 68 ساله ای که در دانشگاه گرافیک خواند، به طور تصادفی با ساختن تیتراژ «رضا موتوری» وارد سینما شد و حالا در حالی که بدون شک، پر افتخارترین و مشهورترین فیلمساز تاریخ سینمای ایران است، آن قدر اعتبار دارد که می‌تواند به راحتی 2  اپرا (گران ترین هنر نمایشی دنیا از لحاظ مبلغ بلیت) را در بهترین سالن‌های لندن و پاریس روی صحنه ببرد. بدون شک، جان مایه سؤال بالا را، ماهیت متناقض برخوردها با آثار عباس کیارستمی‌ می‌سازد؛ اینکه مثلا ً برخی از اهالی عکاسی آثار عکس او را متوسط، بعضا ً تقلیدی و ضعیف ارزیابی می‌کنند و از امکان نمایش و فروش این آثار گله مندند. برخی دیگر مانند بهمن جلالی آنها را آثاری می‌دانند که فقط کیارستمی ‌توان خلقشان را دارد. در گوشه ای دیگر، این سو و آن سوی دنیا برای کیارستمی ‌به خاطر همین عکس‌ها بزرگداشت می‌گیرند. او خود را نه فیلمساز که عکاس می‌نامد. روزنامه‌های معتبر خارجی مصاحبه‌های اختصاصی با او چاپ می‌کنند و سر آخر یکی از تابلوهای عکس او در حراج کریستی دوبی رکوردشکنی می‌کند و 130 هزار دلار می‌فروشد.   داستان کیارستمی ‌و آثارش با ورود او به حوزه پر خطر شعر از این هم پیچیده‌تر می‌شود و معمای ابتدایی با این پرسش تلفیق می‌شود که «یک هنرمند شناخته شده تا چه اندازه اجازه دارد که به حوزه‌های بیگانه تر هنری ناخنک بزند؟». پاسخ این پرسش را می‌توانید در جنگ و جدل‌های شدیداللحنی پیدا کنید که بعد از انتشار کتاب «حافظ به روایت کیارستمی» به وقوع پیوست. جبهه مخالفان، کیارستمی ‌را بی‌سواد نامیدند و برخی از استادان ادبیات در دانشگاه دانشجویانشان را به شدت از خواندن این کتاب بر حذر داشتند. مخالف‌خوانان کیارستمی ‌را به سوءاستفاده از اسمش متهم کردند و با بلندترین فریادهای ممکن اثر عجیب او را بعضا ً توهین نامه به حافظ خواندند. اما در آن سوی معرکه هم موافقانی بودند که سمبه شان به هیچ وجه کم زورتر از سمبه مخالفان نبود. بهاالدین خرمشاهی مقدمه این کتاب را نوشت و حال مبسوطی به کتاب داد. مصاحبه‌های طولانی و مفصلی با کیارستمی ‌در معتبرترین روزنامه‌های داخلی در دفاع از اثرش چاپ شد. بعضی‌ها از آزادی هنرمند سخن گفتند و مجالس بلند خوانی اثر در برخی از شب‌های شعر شکل گرفت اما باز هم دوباره این خود آثار بودند که فارغ از تمام این جدول‌ها (و شاید به کمک همین جدول‌ها) خوب فروختند و وبلاگ‌های عامیانه تر را پر از بحث و چالش کردند و سر آخر کیارستمی‌ در مصاحبه با گاردین گفت که از 10 سالگی شعر می‌خوانده و می‌سروده است.   باقی حکایات این ماجراها مثنوی هفتاد من کاغذ است اگر بخواهیم به کتاب شعر «گرگی در کمین»، اژرای موتزارت، اینستالیشن (چیدمان) هفت چنار (که می‌توانید مجانی مجانی در طبقه دوم خانه هنرمندان به تماشایش بنشینید) و تعزیه کیارستمی‌ بپردازیم. کیارستمی‌ در هیچ یک از این کارها ادعایی نداشته اما واکنش‌ها نسبت به حرکت هنری‌ای که از او سر می‌زند، حیرت‌انگیز است. به عنوان مثال، امسال کیارستمی ‌در آن سوی آب‌ها تعزیه‌ای اجرا کرد که در واقع ترکیبی بود از ویدئو آرت و اجرای زنده تعزیه. در پشت شبیه خوانان این اثر، 3 صفحه نمایش بزرگ نصب شده بود و مردمی ‌را نشان می‌داد که به تماشای تعزیه‌ای واقعی رفته بودند؛ نماهایی که کیارستمی ‌با سفر کردن به نقاط دورافتاده ایران از واکنش مردم کوچه و بازار نسبت به تعزیه شکار و بعد با وسواس تدوین کرده و پشت سر تعزیه خودش به نمایش گذارده بود. بعد از اجرای این اثر در جشنواره ادینبورگ واکنش‌ها آغاز شد. فیلمسازان و هنرمندان بزرگ دنیا مثل برناردو برتولوچی، ارمانواولمی ‌و کن‌لوچ در اظهار نظرهایشان به شدت کیارستمی ‌را ستودند و از این که چنین معصومیت نابی را نشانشان داده است، از او تشکر کردند. ژولیت بینوش هم آن قدر تحت تأثیر این تعزیه قرار گرفته بود که به گفته خودش، به شدت سرگرم مطالعه روی اسلام و عاشورا شده است. اما سایت‌ها و وبلاگ‌های داخلی بعضا ً دوباره به کیارستمی ‌تاختند و این بار نداشتن دقت کافی او در سنت‌های شبیه خوانی را پیراهن عثمان کردند. این واکنش‌های ضد و نقیض نسبت به آثار کیارستمی ‌و تعصب بعضا ً کوکورانه هر دو جبهه مخالف و موافق باعث شده که در مواجهه با هر اثر جدیدی از کیارستمی، تردید یقه‌مان را بچسبد. آن قدر در نقدهای مثبت و البته منفی گم می‌شویم که خود آثار در درجه دوم اهمیت قرار می‌گیرند و تمام انرژی ما صرف پاسخگویی به سؤال‌های پیچیده می‌شود. اما می‌شود به جای این بحث‌های کلافه کننده، به روزهایی فکر کرد که «طعم گیلاس» کیارستمی ‌با آن که معتبرترین جایزه سینمایی دنیا، یعنی نخل طلای کن را به سینه چسبانده بود، با کمترین استقبال ممکن از سوی تماشاگر داخلی مواجه شد و در خلوت ترین سالن‌ها به نمایش درآمد؛ روزهایی که فیلم مستندی با عنوان «کیارستمی ‌کیست» ساخته شد و جواب قاطعش به این سؤال این بود که کسی او را نمی‌شناسد؛ روزهایی که در همین ناشناسی داخلی (و البته معروفیت خارجی). کیارستمی ‌شعر می‌گفت، نمایشگاه عکس بر پا می‌کرد و ویدئو آرت می‌ساخت و برای فیلم مغشوش «سربازان جمعه» با خیالی آسوده تیتراژ می‌ساخت؛ آن روزها که نه از جنجال خبری بود و نه از مصاحبه‌های طولانی؛ آن روزها که فیلم‌های کیارستمی‌ هنوز کنار خیابان‌ها به فروش نمی‌رفت، رویداد در هفته با او شوخی نمی‌کرد و حرکاتش زیر ذره‌بین نبود. آن روزها هیچ معمایی نبود؛ کیارستمی ‌بود و آثار کوچک و بزرگش ... . امروز اما فکر می‌کنید اگر فیلمی ‌از او در ایران اکران شود، چقدر می‌فروشد؟ و این شاید پاسخ معمای کیارستمی ‌باشد. ما وارد عصر تازه‌ای شده ایم؛ عصر جنجال سازی، پول سازی ستاره‌ها و آدم معروف‌ها.    




این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: سیمرغ]
[مشاهده در: www.seemorgh.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 650]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن