محبوبترینها
قیمت دیگ بخار و تولیدکننده اصلی دیگ بخار
معروف‌ترین هدیه و سوغاتی یزد مشخص شد!
آشنایی با انواع دوربین مداربسته ضد آب
پرداخت اینترنتی قبوض ساختمان (پرداخت قبض گاز، برق و آب)
بهترین دوره آموزش سئو محتوا در سال 1403 با نام طوفان ۱۴۰۳ در فروردین ماه شروع می شود
یک صرافی ارز دیجیتال چه امکاناتی باید داشته باشد؟
تعمیرگاه مجاز تعمیر ماشین لباسشویی در شرق تهران
تعمیرگاه مجاز تعمیر ماشین لباسشویی در شرق تهران
جراحی و درمان ریشه دندان عفونی با خانم دکتر صفوراامامی
چه مواردی بر قیمت کابین دوش حمام تاثیر دارند؟
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1796964009
ذره‌بین خبرنگار ایسنا روی یک حادثه
واضح آرشیو وب فارسی:ایسنا: شنبه ۱۱ مرداد ۱۳۹۳ - ۱۰:۰۹
یک ماه و چهار روز از زمانی که "مهبد " دست در دست پدرش وارد استخر شد گذشته است، استخری که به نقطه پایان زندگی پسربچه هشت ساله بدل شد و هنوز معلوم نیست که دقایق پایانی عمر این پسر بچه در استخر یادیاران چگونه گذشته است؟ خبرنگار «حوادث» خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا)، برای اطلاع از آنچه که در دقایق پایانی عمر این پسربچه گذشته به استخر یادیاران در منطقه 11 شهرداری تهران رفته تا براساس گفته‌های پدر و برخی شاهدان ماجرا، روایتی از آنچه که حدفاصل ساعت 6:30 تا 6:55 عصر روز شنبه هفتم تیر ماه بر "مهبد فتحی" گذشت، را بیان کند. 18:30 چند دقیقه‌ای به ساعت 6:30 عصر روز شنبه هفتم تیر ماه مانده بود "مهبد" دست در دست پدرش وارد استخر شد و با همراهی پدر لباس‌هایش را درآورد، دوش گرفت پایش را در حوضچه کلر فرو کرد و وارد محوطه استخر شد، پدر سراغ آقای «ف» مربی مهبد را گرفت و او پس از خواندن اسم مهبد فتحی در لیست کاغذی کنار استخر، از او خواست تا آماده شود. پدر مهبد با مربی صحبت کرد و بنا شد که این بار نیم ساعت زودتر از پایان کلاس آموزشی در ساعت هفت و نیم به دنبال پسرش برود. مهبد وارد حوضچه کوچک کنار استخر شد و پدر بیرون آمد. 19:20 همزمان با ورود پدر به لابی استخر، تلفن همراهش به صدا درآمد ، یک نفر از استخر با او تماس گرفت و گفت که پسرش به بیمارستان لقمان منتقل شده، پدر خودش را به مسئولان استخر رساند و از آنها شنید که پسرش با آمبولانس اورژانس به بیمارستان منتقل شده... . 19:30 حالا ساعت از هفت و نیم گذشته و پدر بالای جسد پسر هشت ساله‌اش ایستاده. پسری که در ساعت 6:55 عصر شنبه، هفتم تیر ماه در بیمارستان لقمان پذیرش شد و معلوم نیست که پس از رفتن پدرش چه اتفاقی در استخر رخ داده. جسد به پزشکی قانونی منتقل شد و بین 20 تا 30 روز زمان لازم است تا علت قطعی مرگ اعلام شود. با رضایت پدر و مادر دریچه قلب مهبد به نیازمندان اهدا شد و سپس آنها راهی زادگاهشان در شمال کشور شدند تا مراسم خاکسپاری را در آنجا انجام دهند. دو روز بعد با انتشار خبر وقوع این حادثه در ایسنا، خبرنگار صدا و سیما بی‌آنکه سراغی از خانواده این کودک بگیرد با تعدادی از مسئولان استخر گفت وگو می‌کند، پخش این گزارش از بخش خبری 20:30 موجب رنجش خاطر فراوان خانواده فتحی شد تا جایی که وی در تماسی با خبرنگار ما خواستار تکذیب این گزارش شد و گفت: «پس از پخش گزارش یک عزاداری دیگر در خانواده ما بر پا شد و من واقعا نمی دانم چرا صدا وسیما بدون آنکه به سراغ ما بیاید چنین گزارش یکطرفه ای را منتشر می‌کند. پس از پخش این گزارش حال روحی همسرم به شدت خراب شد.» حدود دو هفته بعد از حادثه بخش خبری شبکه تهران به گفت‌وگو با پدر مهبد می‌پردازد تا شاید گزارش قبلی را جبران کرده باشد. رضا فتحی چند روز بعد در گفت‌وگو با ایسنا در این باره گفت: آنطور که من شنیده‌ام این استخر مجوز بهره‌برداری و فعالیت نداشته و هیات شنا و برخی از مسئولان مربوطه از جمله آقای عباس جدیدی، عضو شورای شهر تهران نیز آن را تایید کرده‌اند و سوال من این است که چرا باید یک استخر بدون مجوز در شهر فعالیت کند که من پسرم را در آن ثبت نام کنم. من از کجا باید می‌دانستم که این استخر مجوز بهره برداری ندارد؟ به نظرم از این بعد افرادی که مانع از پلمپ شدن این استخر شوند مقصر مرگ مهبد و مهبدها هستند و باید پاسخگو باشند. در 18:30 تا 18:55 بر مهبد چه گذشت؟ چند روز از حادثه گذشته است عصر روز دوشنبه و در همان ساعتی که مهبد برای کلاس شنا ثبت نام کرده بود. استخر واقع در زیرزمین مجموعه ورزشی یادیاران همان جایی است که مهبد آخرین دقایق زندگی‌اش را در آن پشت سر گذاشت. زیرزمین مجموعه ورزشی، درست مقابل در ورودی لابی استخر، جوانی با پیراهنی قرمز رنگ که مخصوص کارکنان مجموعه ورزشی است مشغول نظافت است، او روز حادثه در استخر حضور داشته و می‌گوید که آن روز اورژانس پسر بچه را به بیمارستان منتقل کرد. اطلاعات بیشتری ندارد و خیلی زود مدیریت مجموعه را از حضور خبرنگاری در لابی استخر باخبر می‌کند. مردی از طرف مدیریت در محل حاضر می‌شود و می‌گوید با توجه به ایام ماه رمضان مدیر استخر تا ساعت 9 شب به آنجا نمی‌آید و مربی آقای "ف" نیز امروز نیامده است. پدرانی که فرزندشان را برای آموزش شنا به استخر آورده‌اند باید اطلاعات بیشتری داشته باشند، یکی از آنها مردی میانسال است که می‌گوید چند روز پس از حادثه پسرش را در استخر ثبت نام کرده. فرزند او هم در ساعتی مشابه مهبد آموزش می بیند و تنها چیزی که از حادثه می داند این است که یک پسربچه در این استخر غرق شده، او برخلاف ادعای چند دقیقه قبل آن مرد می‌گوید که آقای "ف" در استخر است و مربی پسرش نیز همین مرد است.
مهبد
چند دقیقه بعد مرد دیگر وارد لابی استخر می شود، او ظاهرا اطلاعات بیشتری دارد اما در روز حادثه حضور نداشته است. می‌گوید بی دقتی پدر باعث مرگ پسرش شد و آنطور که ما در استخر شنیده‌ایم مقصر پدر این پسربچه بوده، در همین حین دوباره جوانی دیگر با پیراهن قرمز رنگ جلو می‌آید با لحنی تند می خواهد که از استخر خارج شوم و در طبقه بالا منتظر مدیر استخر بمانم اما موفق به تحمیل خواسته‌اش نمی‌شود. یکی از والدین با اشاره دست، مرد کوتاه قد را نشان می‌دهد که در حال پایین آمدن از پله‌هاست. می‌گوید او تنها شاهد ماجراست. مرد کوتاه قد بلافاصله به کنار استخر می رود و این یعنی برای صحبت با او باز هم باید از مردان قرمزپوش گذر کرد. - تقریبا 10 روز پیش پسربچه‌ای اینجا غرق شد، شما اینجا بودید؟ - بله - چه دیدید؟ هربار می خواهیم فراموش کنیم، یک نفر دوباره آن روز را به یاد من می اندازد. مرد کوتاه قد با تلنگری به بغل دستی‌اش ادامه می دهد: پسرم را به استخر آورده بودم، دیدم یکی از بچه‌ها در میانه استخر از شکم روی آب افتاده و حرکتی ندارد. فقط کمرش بیرون از آب بود، چند نفر دیگر هم همین کار را می کردند اما چند ثانیه بعد از آب بالا می‌آمدند و دوباره زیر آب می رفتند. فکر کردم این پسربچه هم مشغول تمرین همین کار است. - مربی هم در استخر حضور داشت؟ مربی هم حضور داشت و چند پسربچه دیگر هم داشتند آموزش می‌دیدند، اما افراد دیگری هم برای تفریح در استخر حضور داشتند که من به این موضوع اعتراض کردم. دوباره جوان قرمزپوش با گوش شکسته وارد ماجرا می‌شود، با صدایی بلندتر و تهدیدآمیزتر از قبل دستور خروج از استخر را صادر می‌کند، این بار تصمیمش جدی است و انگار دستور گرفته که حتما خبرنگار را استخر بیرون کند. از آن مرد می خواهم که چند دقیقه‌ای با من به خارج از استخر بیاید و او هم می‌پذیرد. در بیرون استخر آن مرد ادامه می‌دهد: «حدود دو دقیقه بعد از آنکه برای بار اول متوجه آن پسربچه شدم دوباره چشمم به او افتاد و دیدم که باز بی حرکت است پیش خودم گفتم عجب نفسی دارد اما بعدتر متوجه شدم که او فوت کرده، اورژانس به محل آمد و عملا کلاس تعطیل شد، پسربچه را به بیمارستان بردند و من هم پسرم را به خانه آوردم.» او محل غرق شدن مهبد را در جایی از استخر اعلام می‌کند که عمق بیشتری دارد و معتقد است: «برای کسی که روز اول آموزشش باشد، عمق زیادی بود و من فکر می‌کنم این پسر بدون اطلاع مربی‌اش به این محل رفته باشد اما به هر حال یک مربی باید حواسش باشد.» عباس جدیدی، عضو شورای شهر تهران که پس از وقوع این حادثه پیگیری ماجرا را بر عهده گرفته است، دراین باره به خبرنگار ایسنا گفت: متاسفانه این استخر و چند استخر دیگر فاقد مجوز لازم بودند و ظاهرا پس از آن که مجوز اولیه را گرفته‌اند دیگر اقدامی برای تمدید آن نکرده‌اند. متاسفانه باید بگویم گاهی برخی از استخرها به افرادی دوم و حتی سوم اجاره داده می‌شوند و در این خصوص باید نظارت جدی از سوی سازمان ورزش شهرداری تهران بر استخرهای شهرداری صورت بگیرد. او ادامه داد: آنطور که من اطلاع دادم این پسربچه در حضور ناجی غرق شده است و ما در شورای شهر پیگیر این موضوع هستیم. حالا یک ماه و چهار روز از حادثه گذشته و پیامکی که چندی پیش به دست پدر مهبد رسید، حاکی از آماده شدن گزارش پزشکی قانونی از علت قطعی این حادثه است، حالا باید منتظر ماند و دید که ادامه روند قضایی و انتظامی چه کسانی را به عنوان مقصران این حادثه اعلام خواهد کرد و چه حکمی انتظارشان را می‌کشد؟ گزارش: مهدی بابایی انتهای پیام
کد خبرنگار:
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: ایسنا]
[مشاهده در: www.isna.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 36]
-
حوادث
پربازدیدترینها