تور لحظه آخری
امروز : پنجشنبه ، 6 اردیبهشت 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):کمترین کفر این است که انسان از برادرش سخنی بشنود و آن را نگه دارد تا او را با آ...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

بلومبارد

تبلیغات متنی

تریدینگ ویو

خرید اکانت اسپاتیفای

کاشت ابرو

لمینت دندان

ونداد کولر

لیست قیمت گوشی شیائومی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دانلود سریال سووشون

دانلود فیلم

ناب مووی

تعمیر کاتالیزور

تعمیر گیربکس اتوماتیک

دیزل ژنراتور موتور سازان

سرور اختصاصی ایران

سایت ایمالز

تور دبی

سایبان ماشین

جملات زیبا

دزدگیر منزل

ماربل شیت

تشریفات روناک

آموزش آرایشگری رایگان

طراحی سایت تهران سایت

آموزشگاه زبان

اجاره سند در شیراز

ترازوی آزمایشگاهی

رنگ استخری

فروش اقساطی کوییک

راهبند تبریز

ترازوی آزمایشگاهی

قطعات لیفتراک

وکیل تبریز

خرید اجاق گاز رومیزی

آموزش ارز دیجیتال در تهران

شاپیفای چیست

فروش اقساطی ایران خودرو

واردات از چین

قیمت نردبان تاشو

وکیل کرج

تعمیرات مک بوک

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

سیسمونی نوزاد

پراپ تریدینگ معتبر ایرانی

نهال گردو

صنعت نواز

پیچ و مهره

خرید اکانت اسپاتیفای

صنعت نواز

لوله پلی اتیلن

کرم ضد آفتاب لاکچری کوین SPF50

دانلود آهنگ

طراحی کاتالوگ فوری

واردات از چین

اجاره کولر

دفتر شکرگزاری

تسکین فوری درد بواسیر

دانلود کتاب صوتی

تعمیرات مک بوک

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1797812560




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

دولت‌آبادی از کتاب می‌ترسد!


واضح آرشیو وب فارسی:ایسنا: جمعه ۱۰ مرداد ۱۳۹۳ - ۰۰:۳۲




1-913.jpg

این روزها تولد 74 سالگی محمود دولت‌آبادی است؛ نویسنده‌ای که اندیشیدن را جدی می‎گیرد و معتقد است آن‌چه ما کم داریم زنان و مردانی هستند که اندیشیدن را جدی گرفته باشند. به گزارش خبرنگار ادبیات خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا)، محمود دولت‎آبادی، فرزند فاطمه و عبدالرسول، زاده مردادماه سال 1319 است؛ به دو روایتِ دهم و نیمه مردادماه. او اهل سبزوار است و در جوانی کشاورزی و کارگری کرده است. بعدها در تئاتر مشغول شد و مدتی هنرپیشه بود. دولت‌آبادی که بعدها نویسنده مطرحی شد داستان‎ها، رمان‎‏ها، نمایشنامه‌ها و مقاله‎های بسیاری نگاشته است. این نویسنده پیشکسوت در کتاب «نون نوشتن» از نوشتن و از خودش می‌نویسد. این کتاب یادداشت‌های اوست درباره خودش، آن‌چه در ذهنش می‌گذرد و آن‌چه به آن فکر می‌کند. احوال سالیان 59 تا 74 اوست. دولت‌آبادی درباره این کتاب نوشته است: آن‌چه در این گاهی نوشتن‌ها آمده است در مسیر مدتی پانزده – شانزده‌ساله نوشته شده است و هیچ کوششی به جهت تغییر یا تحریف آن‌چه اندیشیده و نوشته‌ام. انجام نگرفته. خواسته‌ام هرآن‌چه در هر هنگام یادداشت کرده‌ام بیاید. از آن‌که خود بدانم در چه گاه چه می‌اندیشیده‌ام و شما نیز اگر خواستید بدانید. بخش‌هایی از نوشته‌های محمود دولت‌آبادی: *** اندیشیدن را جدی بگیریم. اندشیدن. آن‌چه ما کم داریم زنان و مردانی است که اندیشیدن را جدی گرفته باشند. اندیشیدن باید به مثابه یک کار مهم تلقی بشود. اندیشه ورزیدن. بند زبان را ببندیم و بال اندیشه را بگشاییم. نویسنده نباید - فقط - در بند گفتن باشد. برای گفتن همیشه وقت هست‌، اما برای اندیشیدن ممکن است دیر بشود. چرا یک نویسنده نباید مغز خود را برای اندیشیدن و برای تخیل تربیت کند؟ *** در برخوردهایی که بین بیش‌تر علاقه‌مندان به ادبیات با من پیش می‌آید می‌بینم که نسبت به گذشته‌ من کنجکاوی نشان می‌دهند و اگر روشان بشود‌، می‌پرسند: «آقای دولت‌آبادی یک کمی از خودتان‌، از گذشته‌ خودتان تعریف کنید!» به این دوستان با صراحت باید بگویم: این که من فقیر بوده یا نبوده‌ام‌، این‌که رنج بسیار کشیده یا نکشیده‌ام‌، این که شوخ‌چشمی‌هایی داشته یا نداشته‌ام به پشیزی نمی‌ارزد مگر آن‌که توانسته باشم یا بتوانم به مدد و بهره‌گیری درست آن‌، ادبیات ناب اجتماعی بیافرینم. *** به فکرم رسیده است که «وقتی هنر تحت‌الحمایه‌ سیاست قرار می‌گیرد» درست بدان می‌ماند که زنی نتواند بدون اجازه‌ شوهرش جایی برود و یا کار مستقلی انجام بدهد. *** کدام نویسنده‌ای را در جهان می‌شناسید که از خود نپرسیده باشد «برای چه می‌نویسم؟» و کدام نویسنده‌ای را می‌شناسید که به دنبال این سؤال دست از نوشتن کشیده باشد؟ *** در میهن ما‌، نویسندگی و نویسنده بودن و تداوم کار‌، بسیار دشوار است. به‌خصوص نویسنده‌ای برای همگان بودن‌، کار سهمگینی است... *** ساعت 4 بعد از نیمه‌شب است. آخرین قسمت جلد پنجم «کلیدر» را نوشته‌ام و از این بابت احساس زندگی می‌کنم. اما همین خودش خیلی از روند کار برایم مهم‌تر است در واقع یک سنگ بزرگ دیگر را از سر راهم برداشته‌ام. فقط اگر کسی (نویسنده‌ای) خودش دست به کار نوشتن یک داستان طولانی و بزرگ باشد، می‌تواند به روشنی حس کند که به پایان رساندن یک مرحله دیگر از کار‌، چه موفقیت بزرگی به شمار می‌رود. چون آدم احساس می‌کند به پایان وظیفه‌ مهمی که برعهده گرفته بوده است دارد نزدیک می‌شود و امیدوار می‌شود که باقی‌مانده‌ راه را نیز بتواند طی کند. به پایان رساندن «کلیدر‌»، آن طور که مطلوب و مورد پسند خودم باشد‌، برای من یک آرزوی مهم است. چون اطمینان دارم که رمان «کلیدر» یک یادگاری برای مردم آینده‌ ما خواهد بود که در عین حال من هم دِینم را - به مردمی که در میان‌شان پرورش یافته‌ام - با این کار تا حدی ادا کرده‌ام. هیچ چیز برای انسان مطلوب‌تر از این نیست که در سرانجام احساس کند که دین خود را ادا کرده است. آرزو می‌کنم به ادای این دین بزرگ. *** احساس می‌کنم از کتاب‌ها می‌ترسم. هر وقت خودم را در میان کتاب‌ها می‌بینم با صراحت بی‌رحمانه‌ای احساس نادانی‌ می‌کنم. جهل‌، هیهات‌! با این جهل ثقیل انبوه‌، چگونه می‌توان زندگی کرد. چگونه می‌توان زندگی را شناخت و توجیه کرد. چگونه می‌توان در سرنوشت آن دخالت داشت. *** زندگی در اوج خود به هنر تبدیل می‌شود. یعنی این‌که زندگی در هنر به جلوه عشق عیان می‌شود. *** امسال هم‌، سال 1367 دارد به پایان می‌رسد‌؛ و من در پایان هر سال نخستین اندیشه‌، یا درست‌تر آن که بگویم به نخستین دچاری‌ام می‌پردازم‌، و دچاری تازه‌ام این است که یک سال دیگر هم گذشت‌؛ یک سال دیگر گذشت و من چه کردم؟ ما چه کردیم؟ جامعه چه کرد و چه شد؟ *** هرچه بیش‌تر با جهان آشنا می‌شوم بیش‌تر از آن وحشت می‌کنم. در واقع خود را در برابر نیروهای قاهر و تعیین‌کننده‌ زندگی بیش‌تر ناتوان حس می‌کنم‌، و این موضوع ضمن این که تنهایی بی‌حصر و بیگانگی وحشتناک را بیش‌تر به رخم می‌کشد، در عین حال با صراحت و شدت جلو پندارهای آرزومندانه‌ام را یعنی آن چیزهایی که تمام جوانی‌ام را بارآور و پرشکوه پر می‌کرد - می‌گیرد و از شما می‌پرسم هنرمند بی‌پندارهای شکوهمند که محمل آرزوهای بزرگ او هستند‌، چگونه می‌تواند ارزش‌های برجسته‌ای خلق کند؟ وحشتناک و نابودکننده خواهد بود آن لحظه‌ای که این نومیدی مطلق زندگی انسان بشود؛ در چنان صورتی چه می‌توان کرد؟ قطعا راهی وجود خواهد داشت؟ *** به گزارش ایسنا، محمود دولت‌آبادی اولین داستان خود را با عنوان «ته ‌شب» در سال 1341 منتشر کرد و «لایه‌های بیابانی»، «اوسنه‌ باباسبحان»، «ققنوس»، «ادبار»، «پای گلدسته‌ی امامزاده»، «هجرت سلیمان»، «سفر»،‌ «گاواره‌بان»، «عقیل عقیل»، «آهوی بخت من گزل»، «کارنامه‌ سپنج»، «باشبیرو»، «تنگنا»، «دیدار بلوچ»، «جای خالی سلوچ»، «روزگار سپری‌شده‌ مردم سالخورده»، «کلیدر»، «سلوک»، «روز و شب یوسف»، «آن مادیان سرخ‌یال»، «نون نوشتن» و «آن دیگران» از دیگر آثار منتشرشده‌ او هستند. انتهای پیام
کد خبرنگار:







این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: ایسنا]
[مشاهده در: www.isna.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 32]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


فرهنگ و هنر

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن