تور لحظه آخری
امروز : پنجشنبه ، 6 اردیبهشت 1403    احادیث و روایات:  امام علی (ع):دانش، نابود كننده نادانى است.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

بلومبارد

تبلیغات متنی

تریدینگ ویو

خرید اکانت اسپاتیفای

کاشت ابرو

لمینت دندان

ونداد کولر

لیست قیمت گوشی شیائومی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دانلود سریال سووشون

دانلود فیلم

ناب مووی

تعمیر کاتالیزور

تعمیر گیربکس اتوماتیک

دیزل ژنراتور موتور سازان

سرور اختصاصی ایران

سایت ایمالز

تور دبی

سایبان ماشین

جملات زیبا

دزدگیر منزل

ماربل شیت

تشریفات روناک

آموزش آرایشگری رایگان

طراحی سایت تهران سایت

آموزشگاه زبان

اجاره سند در شیراز

ترازوی آزمایشگاهی

رنگ استخری

فروش اقساطی کوییک

راهبند تبریز

ترازوی آزمایشگاهی

قطعات لیفتراک

وکیل تبریز

خرید اجاق گاز رومیزی

آموزش ارز دیجیتال در تهران

شاپیفای چیست

فروش اقساطی ایران خودرو

واردات از چین

قیمت نردبان تاشو

وکیل کرج

تعمیرات مک بوک

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

سیسمونی نوزاد

پراپ تریدینگ معتبر ایرانی

نهال گردو

صنعت نواز

پیچ و مهره

خرید اکانت اسپاتیفای

صنعت نواز

لوله پلی اتیلن

کرم ضد آفتاب لاکچری کوین SPF50

دانلود آهنگ

طراحی کاتالوگ فوری

واردات از چین

اجاره کولر

دفتر شکرگزاری

تسکین فوری درد بواسیر

دانلود کتاب صوتی

تعمیرات مک بوک

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1797816783




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

در جستجوی کافه نادری!


واضح آرشیو وب فارسی:ایسنا: چهارشنبه ۱ مرداد ۱۳۹۳ - ۱۰:۰۱




DSC01775.JPG

فضایی آرام و دیوارهای تیره، موسیقی کلاسیک و دود سیگار، عکس هنرمندان و ... صدای گفت وگوهای اطراف و باز و بسته شدن در که خبر از تازه واردان می‌دهد. محیطی برای استراحت و نوشیدن کمی قهوه و گپی دوستانه یا شاید محلی برای قرارهای کاری و صحبت‌های جدی. اما اینجا کسانی هم هستند که آرام گوشه‌ای نشسته‌اند و کاری به دیگران ندارند، به گوشه‌ای نگاه می‌کنند و حوصله‌ای ندارند. پارادوکس زیبایی است. تنهایی و در جمع بودن اینجا با هم در آمیخته‌اند. با خودم می‌گویم کدامشان قرار است هدایت شود جلال یا نیما یا سیمین دانشور. با دقت گوش می‌دهم جای ادبیات و هنر و فرهنگ خالی است، کافه نادری فقط یک خاطره است برای کتاب‌های تاریخ ادبیات، انگار از دل این کافه قرار نیست دیگر جریانی تاثیرگذار خارج شود، گویا قهوه‌ها و کتاب‌ها با هم نامحرمند و نباید کنارهم قرار گیرند. آه و ناله را خوب بلدیم "کتاب خوان نداریم، درباره کتاب‌ها بحث نمی‌شود، خلاقیت‌ها مرده است". فرصت‌ها را می‌سوزانیم، گاهی فرصت‌ها همان جایی هستند که فکر می‌کنیم نباید باشند. اینجا شهر فرهنگ است، شهری که همه جایش باید بوی فرهنگ بدهد بوی کتاب که ستون فرهنگ است، بوی اهل کتاب، بوی کافه نادری. به گزارش خبرنگار خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا)، منطقه اصفهان، کافه کتاب چندی است که در ایران مطرح شده ولی سنگ‌های بسیاری جلوی پا دارد. نه تنها حمایتی از این ایده نشده بلکه مجوز دادن به آن امری محال تلقی می‌شود. همه این مشکلات، تبدیل به این نتیجه شد که اصفهان کافه کتاب نداشته باشد. اهل کتابم، دوست دارم کافه کتاب داشته باشم یوسف صداقتی یکی از صاحبان کافی شاپ در اصفهان از کسانی است که در کافی شاپ خود در قفسه‌ها، کتاب قرار می‌دهد، وی می‌گوید: در میان کتاب‌هایی که در قفسه قرار داده‌ام اکثر موضوعات، موجود است ولی بیشتر از دیوان حافظ برای گرفتن فال استفاده می‌کنند. سایر کتاب‌ها دست نخورده مانده‌اند و یا اینکه فقط چند نفر آنها را ورق زده‌اند. کسی سراغشان را نمی‌گیرد فقط یک نفر آمد و گفت چرا تعداد کتاب‌هایتان کم شده است. وی با اینکه ناامید است از کتاب نخواندن جوانان، می‌افزاید: خودم اهل کتابم و دوست دارم کافه کتاب داشته باشم. البته به فضا و مخاطبان کافه نیز بستگی دارد. در کافه من عموما افراد بین 15 تا 20 سال می‌آیند. علاوه بر این کافه من کوچک است ولی اگر بزرگتر و آرام‌تر بود دلم می‌خواست کافه کتاب شود البته اگر مجوز دهند! این صاحب کافی شاپ ادامه داد: بچه‌های امروز کتاب نمی‌خوانند و فرهنگشان نیز پایین آمده. یک دفتر گذاشته بودیم که هر کس جملات خود را بنویسد، تا چند سال پیش اکثرا جملات ادبی و فلسفی می‌نوشتند ولی در این سالها بیشتر جملات عاشقانه و مسخره می‌نویسند. باید یک فکری به حال این نسل کرد! جایی که این بچه‌ها باشند به درد کافه کتاب نمی‌خورد. کتاب‌ها را دزدیدند! وقتی به کافی شاپی می‌روم که دنج و آرام است و از او می پرسم چرا کتاب در اینجا نمی‌گذاری؟ صاحب کافه با لبخندی تلخ جواب می‌دهد: کتاب‌ها را دزدیدند! فرهاد اصفهانی با بیان اینکه تا به حال 30 عدد کتاب از او دزدیده شده است، گفت: کتاب‌هایی که بردند در موضوعات مختلف بود ولی بیشتر کتاب‌های رمان، شعر و فلسفه را دزدیدند الان فقط شش جلد کتاب باقیمانده است. کتاب‌ها را گذاشتم تا کسی حوصله‌اش سر نرود و تنها نباشد ولی مثل اینکه با خود، کتاب‌ها را بردند تا هیچ وقت تنها نباشند! او هم از کافه کتاب استقبال می‌کند و می‌گوید: اگر فضای بزرگتری باشد و مجوز دهند می‌توان یک کافه کتاب هم باز کرد. با اینکه کتاب‌ها را دزدیده‌اند ولی حاضرم باز هم کتاب بگذارم و به فرهنگ کمک کنم. عکس هنرمندان در کافی شاپ او آویزان است و موسیقی کلاسیک هم در حال پخش. او کافی شاپ را محیطی هنری می‌داند و ادامه می‌دهد: اگر کانون‌ها و انجمن‌های ادبی وارد کافی شاپ بشوند و جلسات خود را برگزار کنند محیط را تغییر می‌دهند. اینجا همه چیز هنری است و علاقه‌مندان به هنر کافی شاپ را دوست دارند. اگر فضای مناسبی برای آنها ایجاد شود مطمئنا استقبال می‌کنند. کافی شاپ فضایی آرام دارد و موسیقی جو آن را با سایر مکان‌ها متفاوت می‌سازد. اصفهانی از دید بد برخی نسبت به انجمن‌ها گلایه دارد و اضافه می‌کند: برخی فکر می‌کنند اگر یک تعداد آدم دور هم جمع شوند چه خبر است؟ باید این دید را اصلاح کرد. انجمن‌ها و کانون‌های ادبی یک مشت جوان هستند که عشقشان ادبیات و خواندن است. اگر به این گروه فضا بدهیم اتفاقی نمی‌افتد. مگر کسی کتاب می‌خواند؟! اینجا کافی شاپی بزرگ است. همه چیز مهیا است تا یک کافه کتاب خوب از دل آن بیرون بیاید اما صاحب آن رغبتی به این کار ندارد. مجتبی شجاعیان با ابراز نا امیدی از راه‌اندازی کافه کتاب می‌گوید: هر کس که اینجا می‌آید به دنبال استراحت کردن است و بیشتر با دوستان خود می‌آید اینجا و مسخره بازی در می‌آورد. بقیه هم اگر تا دیروز مثل آنها نبودند شبیه آنها می‌شوند. اگر کتاب بیاید در این محیط کاربردی برایشان ندارد. در نهایت بروشورهای تبلیغاتی را می‌خوانند! اومی افزاید: این محل و این خیابان جای کافه کتاب نیست، کافه کتاب باید جای دنج و افراد خاص داشته باشد. اینجا افراد مختلف می‌آیند و با هم کنار نمی‌آیند. اما اگر انجمن‌ها بیایند جلوی آنها را نمی‌گیریم، اگر مجوز بدهند ما از آنها استقبال می‌کنیم. این صاحب کافی شاپ تصریح کرد: امیدوارم اگر مجوز بدهند با آمدن انجمن‌های ادبی و ایجاد کافه کتاب وضعیت فرهنگی جوانان بهتر بشه. الان که خیلی وضع خرابه! کسی نمی‌پرسد کتاب داری، می‌پرسد سیگار کشیدن آزاد است یا نه؟ این یکی دیگر از کافی شاپ‌های قدیمی است. بیش از 10 سال فعالیت کرده است و صاحبش به قول خودش به چم و خم کار آشناست. دکور زیبایی درست کرده و موسیقی دل نشینی هم دارد. از او می‌پرسم چرا به فکر کافه کتاب نیفتادی؟ انگار منفجر می‌شود و حرف‌هایی را که بیش از 10 سال است در سینه دارد یکباره بیرون می‌ریزد و می‌گوید: "همین طوری که کاری به کار کسی نداریم به ما گیر میدن، چه برسه به کافه کتاب زدن. از اون طرف هم دیگه کسی کتاب نمی‌خواند. همه می‌آیند برای اینکه یک چیزی بخورند و بروند." سروش قاسمی ادامه داد: اوایل به دنبال ارتقای فرهنگ بودم و کتاب می‌گذاشتم توی کافی شاپ. همه را یا بردند یا پاره و خراب کردند. دیگر آرمانگرا نیستم. بقیه دنبال پول درآوردن هستند منم یاد گرفتم چطوری پول دربیارم. اینجا را پاتوق کن و پول دربیار. وی اضافه کرد: کسی اینجا برایش مهم نیست قهوه چی می‌خوره. قهوه‌های درجه یک من از 10 سال پیش تا حالا دیگه پوسیده‌اند! اینجا باید زد و رفت. این افراد ارزش ندارند. کسی دم در نمی‌پرسد کتاب داری یا نه بلکه می‌پرسد سیگار کشیدن آزاد است یا نه؟ داشتم می‌رفتم که آمد جلو و گفت: ببخشید، زیادی تند حرف زدم ولی بدجوری افسرده‌ام. در این سالها خیلی اذیت شدم. این کافی شاپ در مسیر دانشگاه قرار دارد. دانشجویان اینجا می‌آیند برای گپ زدن یا استراحتی در میان کوله بار درسی که در روز به دوش کشیده‌اند. اما اینجا هم حرف از درس و استاد است و حرف و نقل در مورد فلان موسیقی یا اینکه از هم بپرسند آن شخصی که عکسش روی دیوار است، کیست؟ صاحب کافی شاپ می‌گوید: 70 درصد آدم‌هایی که اینجا می‌آیند از کتاب‌ها استقبال می‌کنند به ویژه کتاب‌های داستان کوتاه و شعر. البته دانشجویان سراغ کتاب‌های رمان و فلسفه هم می‌روند. اگر کافه کتاب در محلی باشد که قشر دانشجو یا فرهیخته به آن سرکشی کنند جواب می‌دهد ولی نسبت به مناطق دیگر امیدی ندارم. ساعد مرادی با بیان اینکه برگزاری جلسات در کافه‌ها موجب می‌شود تا فرهنگ مطالعه بالا برود، افزود: استقبال می‌کنم از کافه کتاب زدن البته اگر مجوز بدهند. وجود کافه کتاب موجب می‌شود هم بازار قهوه رونق پیدا کند هم کتاب. اگر خوب فعالیت کنیم حتی بهتر از کافه نادری را هم می‌توانیم راه بیندازیم. به گزارش ایسنا، کتاب می‌تواند موضوع صحبت را تغییر دهد یا تنهایی را با لذت خواندن پر کند. کافه‌ها پر است از آدم‌ها، در گذشته هم همین آدم‌ها بودند که دور هم جمع می‌شدند. در یک کافه صادق هدایت یک گوشه می نشست و با بزرگ علوی صحبت می‌کرد و در کافه نادری بود که شاعران برای همدیگر شعرشان را می‌خواندند تا جریان شعر نو شکل بگیرد. نقاط دیگر جهان نیز همین تجربه را داشت تا سبک‌های مختلف از دل کافه‌ها و فرهیختگانی از کافه نشین‌ها بیرون بیاید. همچنین تریستان تزارا روزی در یک کافه شعر گفت و سبک خود را بنیاد گذاشت و نویسندگان فرانسوی در همین کافه‌ها بنای تفکر را با یکدیگر می‌گذاشتند. انتهای پیام








این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: ایسنا]
[مشاهده در: www.isna.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 37]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن